- وقت است كز فراق تو واز سوز اندرون
- آتش درافكنم به همه رخت و پخت خويش
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- وقت :
كيــفــيت و حــال ، هنگــام
English Translation :
First Mesra Translation:
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- هنگام آن است كه از بلاي جدايي و داغ دل همه سامان و اسباب خود را به آتش بسوزم ،رخت و پخت اتباع و مزاوجه است - مثل كتاب متاب - به معني پوشاك ، لباس ، اثاثه ، متاع ، **