‌یه عده معتقدن که بعد از مرگ، روح ما می‌ره توی یه بدن جدید و دوباره به دنیا میاد؛ شاید چند دفعه. باورشون اینه که این چرخه باعث تکامل روح می‌شه یا کمک می‌کنه اشتباهات گذشته رو جبران کنیم. اسمش رو گذاشتن «تناسخ»

یاشار عبدالحسین زاده
یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰
0 seconds of 0 secondsVolume 90%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا
کاهش صدا
پرش به جلو
پرش به عقب
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
00:00
00:00
00:00
 

یه عده معتقدن که بعد از مرگ، روح ما می‌ره توی یه بدن جدید و دوباره به دنیا میاد؛ شاید چند دفعه. باورشون اینه که این چرخه باعث تکامل روح می‌شه یا کمک می‌کنه اشتباهات گذشته رو جبران کنیم. اسمش رو گذاشتن «تناسخ».

چرا بعضیا جذب این عقیده می‌شن؟ خب خیلی‌ها فکر می‌کنن اگه مرگ پایان نباشه، خیال‌شون راحت‌تره. یکی از مهمترین دلالیش هم عدم مسئولیت‌پذیریه.  تصور اینکه «اشتباه کنم، عیبی نداره؛ تو زندگی بعدی درستش می‌کنم»، ممکنه فرد رو از جدیت در تصمیم‌گیری‌ها و مواجهه با پیامد اعمالش دور کنه و مسئولیتش تو زندگی فعلی رو کوچیک بشماره.

شاهد اصلی طرفدارای تناسخ خاطراتیه که بعضی بچه‌ها تعریف می‌کنن و چند تا محقق اینا رو جمع‌آوری کردن. ولی بیشتر دانشمندا قانع نشدن؛ می‌گن تحقیقات اکثراً پس‌نگره و احتمال داره اطرافیان یا خانوادۀ بچه، ناخواسته روی ذهنش تأثیر گذاشته باشن. ضمناً هیچ آزمایش تکرارپذیر محکمی نداریم که ثابت کنه این فراتر از خطای حافظه یا چیزایی نیست که بچه از محیط یاد گرفته.

تحقیقات زیادی هم در روان‌شناسی و فراروان‌شناسی انتقادی انجام شده (مثل تحقیقات پل ادواردز، مجلۀ «اسکِپتیکال اینکوایِرِر» (Skeptical Inquirer) و نوشته‌های کارل سیگن) که نشون می‌دن این گزارش‌ها پایهٔ علمی محکمی ندارن و بیشتر متکی به داستان‌های شخصی هستن.

یه سؤال دیگه هم پیش میاد: اگه ما هی به دنیا برگردیم، این دور کی تموم می‌شه؟ اگه قراره روح تکامل پیدا کنه، اما چیزی از اشتباهات قبلی یادمون نیست، تکامل چه‌جوری اتفاق میفته؟

خیلیا هم تجربهٔ آشناپنداری (دژاوو) رو نشونهٔ زندگی قبلی می‌دونن. ولی از نظر علمی و عصب‌شناسی، این حالت صرفاً به‌خاطر یه اختلال لحظه‌ای توی پردازش حافظه‌س و هیچ ربطی به تولد قبلی نداره.

بعضی‌ها هم استناد میکنن به برخی کتاب‌هایی که نوشتن توی هیپنوتیزم، آدما ظاهراً چیزایی درباره «مرگ قبلی» یا دلیل ترسای بی‌دلیلشون یادشون میاد. اما اکثر روان‌شناسا و محققای عصب‌شناسی این پدیده رو به شکل علمی و بدون ربط به تناسخ توضیح دادن:

وقتی یه نفر هیپنوتیزم می‌شه، خیلی تلقین‌پذیر می‌شه. کافیه روان‌درمانگر یا هیپنوتیزم‌کننده یه اشاره کوچیک کنه تا ذهن اون فرد توی یه مسیر خاص پیش بره و یه داستان ساختگی از یه «زندگی گذشته» بسازه.

تحقیقات «الیزابت لافْتوس»، روان‌شناس معروف آمریکایی و استاد دانشگاه کالیفرنیا تو زمینه «خاطرات کاذب»، نشون می‌ده ذهن آدم می‌تونه خاطراتی بسازه که اصلاً اتفاق نیفتاده باشن. مخصوصاً موقع هیپنوتیزم که فرد انتظار یه اتفاق عجیب رو داره.

در آخر، اگه دلایل محکم و بی‌چون‌وچرایی برای تناسخ وجود داشت، قطعاً الان توی جامعۀ علمی جای مهمی داشت. واسه همین، خیلی از دانشمندا می‌گن بهتره واقع‌بین باشیم: هرچند این ایده ممکنه جذاب یا امیدوارکننده باشه، اما هیچ دلیل محکم و تکرارپذیری براش پیدا نشده.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha