تا حالا شده یه فکر مدام توی سرت بچرخه و ولکن نباشه؟ این همون نشخوار فکریه! یعنی یه موضوع رو بارها و بارها مرور کنی، ولی آخرش به هیچ نتیجهای نرسی. اما جالبه بدونی که خانواده میتونه تو این ماجرا نقش داشته باشه! اینکه یه نوجوان توی فکر و خیالای منفی گیر کنه یا بتونه خودش رو نجات بده، خیلی به رفتار پدر و مادر بستگی داره.
حرف زدن و حمایت عاطفی
وقتی توی خونه فضایی باشه که بشه راحت حرف زد، دیگه لازم نیست نوجوون هی فکرای توی سرشو با خودش مرور کنه. یعنی یه جایی هست که بشینه بگه: «بابا مامان، امروز اعصابم خورد شد»، و اونا هم بدون اینکه غر بزنن، فقط گوش بدن و بگن: «خب، تعریف کن، چی شده؟» همین یه جمله میتونه ذهن بچه رو آرومتر کنه.
الگو گرفتن از مامان و بابا
حالا فرض کن پدر و مادر خودشون تو فکر و خیال گیر کرده باشن. مثلاً یه اتفاق بد افتاده و اونا یه هفتهست که هنوز دربارهش حرف میزنن. خب معلومه که بچه هم یاد میگیره همین کارو بکنه و میشه یه ماشین نشخوار فکری که مدام اتفاقای گذشته رو توی ذهنش مرور میکنه!
شیوهی تربیتی
نوع برخورد خانواده هم خیلی تأثیر داره. اگه همش سرزنش کنن و سختگیری کنن، نوجوون یاد میگیره که مدام خودش رو مقصر بدونه و با فکرای منفی بجنگه. ولی اگه توی خونه بهش یاد بدن که «اشتباه پیش میاد، مهم اینه که راهحل پیدا کنی»، دیگه کمتر تو گذشته گیر میکنه. مخصوصاً توی خانوادههایی که زیادی کمالگرا یا کنترلگر هستن، این مشکل بیشتر پیش میاد.
دعوا و حل تعارض
وقتی خانواده بلد باشه مشکلات رو آروم و منطقی حل کنه، انگار داره غیرمستقیم به بچه یاد میده که «ببین! لازم نیست هی به یه موضوع فکر کنی، بهتره دنبال راهحل باشی و بری جلو.»
تشویق به فعالیتای مثبت
وقتی خانواده بچه رو تشویق کنه به ورزش، موسیقی یا یه سرگرمی مفید، در واقع داره ذهنش رو از اون چرخهی فکری منفی نجات میده. چون وقتی مشغول یه کار مثبت بشی، فکرای منفی فرصت خونه کردن توی ذهنت رو پیدا نمیکنن.
پدر و مادر عزیز، یادت باشه...
خونوادهای که حواسش به حال و احوال بچهش باشه، یه ذهن سالمتر برای اون بچه میسازه. زندگی مثل یه خیابون شلوغه؛ یا باید فرمونو بگیری و راهتو باز کنی، یا توی ترافیک فکر و خیال قفل میشی!
پیام شما به ما