به جا مانده از سفر، فقط عکسها نیستند. گاهی کوهی از زبالهست در دل جنگلهای شمال، گاهی خاک رنگی جزیرهایست که با بطری از زمین جدا شده. گاهی صدای اعتراض بومیهاییست که سالهاست تماشا میکنند چطور محل زندگیشان رو به نابودشدن است. بهار ۱۴۰۴، هرمز به نقطه جوش رسید. روایتهایی را دیدیم از بومیهایی که جلوی مسافرها ایستادند تا خاک جزیرهشان را نبرند و شاهد درگیریهایی در دل طبیعت بودیم که قرار بود پناهگاه آرامش باشد. اما این فقط قصه هرمز نیست. شمال سالهاست همین مسیر را میرود. جادههایش زیر بار خودروها خم شده، ساحلهایش بعد هر تعطیلات انگار از یک جنگ برگشتهاند. خانههای بومیها میان ویلاهای اجارهای گم شدهاند، و کسی نمیپرسد این همه شلوغی، تا کِی قرار است ادامه پیدا کند؟
سفر، قرار بود تجربهای زیبا باشد؛ اما وقتی تعدادمان از ظرفیت طبیعت بیشتر میشود، ماجرا شکل دیگری پیدا میکند: میشود توریسم انبوه.
توریسم انبوه یعنی چه؟
توریسم انبوه یا «Mass Tourism» همان چیزیست که هر سال در تعطیلات رسمی، با چشم میبینیم: جادههای قفلشده، اقامتگاههایی که ظرفیتشان پر شده، و سواحل و جنگلهایی که پس از موج مسافران، پر از زبالهاند. زمانیکه تعداد زیادی گردشگر، در بازهای کوتاه، به مقصدی مشخص سفر میکنند و آن منطقه آمادگی زیرساختی و مدیریتی لازم برای پذیرش این جمعیت را ندارد، با پدیدهای به نام توریسم انبوه مواجه میشویم. این سبک از گردشگری معمولاً بهدلیل هزینه پایینتر، تبلیغات گسترده و دسترسی آسانتر، با سرعت زیادی فراگیر میشود. اما در کنار جذابیتهای اولیه، پیامدهای سنگینی برای طبیعت و جامعه محلی بههمراه دارد.
مزایا؛ از رونق تا ایجاد فرصتهای شغلی
. رونق اقتصادی سریع
توریسم انبوه، بهخصوص در مناطق کمبرخوردار، مانند موتور محرکی برای اقتصاد عمل میکند. هر مسافر، در طول اقامت خود خرج میکند، از خرید خوراکی و صنایعدستی گرفته تا کرایه موتور سهچرخ، قایق، سوئیت و حتی پرداخت ورودی به جاذبههای محلی. به همین دلیل، گردشگر برای جوامع محلی بهمنزله «درآمد متحرک» است. مثلاً در برخی روستاهای اطراف ماسال، تنها در ایام نوروز، درآمد حاصل از کرایه خانههای بومی میتواند تا چند ماه آینده هزینه زندگی خانوادهها را تأمین کند.
. ایجاد فرصتهای شغلی
از راننده و فروشنده گرفته تا راهنمای تور و رستوراندار، گردشگری میتواند افراد زیادی را مشغول به کار کند. این ویژگی، بهویژه در مناطقی که فرصتهای شغلی محدودند، بسیار حیاتی است. در جزیره قشم یا هرمز، بسیاری از جوانان محلی با راهاندازی اقامتگاه بومگردی یا فروش محصولات دستساز، برای خود شغل ایجاد کردهاند.
معایب؛ از تخریب محیط زیست تا تغییر سبک زندگی
. تخریب تدریجی محیطزیست
یکی از پیامدهای جدی توریسم انبوه، آسیبدیدن منابع طبیعی است. زبالههایی که در سواحل رها میشوند، رد لاستیک ماشینها در میان تپههای شنی، ریزش کوه در جادههای پرتردد و حتی فرسایش خاک در مناطق کوهستانی، همه نشانههایی از خستگی طبیعتاند. در جزیره هرمز، نمونههای نگرانکنندهای از برداشت غیرمجاز خاک رنگی توسط گردشگران مشاهده شده، آن هم به شکل سوغات! سوغاتیای که تنها نتیجهاش، کَندن پیکره جزیره است.
. فشار بیشازحد بر زیرساختها
مناطق گردشگری معمولاً برای جمعیت ساکن خود طراحی شدهاند، نه هزاران مسافر. در روزهای شلوغ، سیستم فاضلاب جواب نمیدهد، آب دچار کمبود میشود، ترافیک به مرز بحران میرسد و زباله جمع نمیشود. جنگلهای شمال هر سال پس از تعطیلات، میزبان کیسههای زباله جامانده از مسافرانیست که رفتهاند؛ اما اثرشان تا ماهها باقی میماند.
. تغییر بافت فرهنگی و سبک زندگی بومی
ورود حجم بالای گردشگر، گاهی باعث میشود مردم بومی برای تطبیق با سلیقه مسافران، سبک زندگی خود را تغییر دهند. خانههای قدیمی تبدیل به اقامتگاه میشوند، کودکان بومی در فصل گردشگری به کار گرفته میشوند، و فرهنگ محلی کمکم به «جاذبه توریستی» تبدیل میشود، نه یک سبک زیستن واقعی. افزایش تقاضا باعث گرانی شدید زمین و خانه نیز میشود و گاهی خود بومیها توان ماندن در خانههای اجدادیشان را ندارند.
تأثیرات روانی و اجتماعی توریسم انبوه
یکی از پیامدهای روانی توریسم انبوه، افزایش فشار اجتماعی بر جوامع محلی است. در مناطقی که گردشگران با حجم زیادی وارد میشوند، مردم محلی معمولاً مجبور به تطبیق سریع و شدید با رفتارها و خواستههای مسافران میشوند. این فشار میتواند باعث کاهش کیفیت زندگی آنان شود. بهطور خاص، در برخی مناطق بومی، بسیاری از افراد برای تطبیق با نیازهای گردشگران، سبک زندگی خود را تغییر داده و فرهنگشان را از «سبک زندگی اصیل» به «جاذبه توریستی» تبدیل میکنند. این تغییرات میتواند به نارضایتی و احساس بیهویتی منجر شود، چرا که احساس میکنند دیگر قدرت کنترل بر سرزمین و زندگی خود را ندارند. برای مثال، تبدیل خانههای بومی به اقامتگاههای گردشگری یا تغییر سنتهای اجتماعی به منظور جذب مسافران، موجب میشود که بسیاری از عناصر فرهنگی محلی تحت فشار قرار گیرند.
تأثیرات بر رفتارهای اجتماعی
افزایش تعداد گردشگران در یک منطقه میتواند منجر به تغییرات در رفتارهای اجتماعی بومیها شود. این تغییرات میتوانند به صورت ناخودآگاه در مواجهه با گردشگران رخ دهند و اغلب به تعاملات سطحی یا حتی سرد با مسافران منجر شوند. در این شرایط، بومیها ممکن است برای حفظ شغل خود با رفتارهای خود به مسافران و گردشگران بیشتر توجه کنند، اما در عین حال، این وضعیت میتواند به فرسایش روابط اجتماعی و از دست دادن ارتباطات عمیق اجتماعی منجر شود.
تأثیرات بر گردشگران
برای گردشگران، تجربه سفر به مناطقی با توریسم انبوه ممکن است از جذابیتهای اولیه خارج شده و به یک تجربه ناخوشایند تبدیل شود. ازدحام جمعیت، شلوغی بیشازحد، و عدم دسترسی به مکانهای طبیعی و فرهنگی بدون تداخل با دیگران، میتواند منجر به احساس عدم آرامش و نارضایتی شود. این فشارهای اجتماعی و روانی ممکن است گردشگر را بهجای لذت بردن از تعطیلات، در موقعیتی قرار دهد که مجبور به تحمل شرایط غیرمطلوب باشد. در مواردی، برخی از گردشگران ممکن است احساس کنند که بهجای لذت بردن از سفر، تنها درگیر یک تجربه سطحی و گذرا هستند که باعث میشود حس رضایت از سفر کاهش یابد. این نوع سفرها میتواند احساس «تنهایی در میان جمع» را در مسافران ایجاد کند که نتیجهی پدیدهی «توریسم انبوه» است.
دنیا چگونه با توریسم انبوه برخورد کرده؟
کشورهایی که پیشتر با توریسم انبوه درگیر بودهاند، بهمرور بهسمت مدلهای پایدارتر گردشگری حرکت کردهاند؛ رویکردهایی که تلاش میکنند هم از گردشگر استقبال کنند و هم به محیطزیست و فرهنگ بومی آسیب نزنند.
- ونیز (ایتالیا)؛ برای گردشگران روزانه، ورودی تعیین شده و ورود کشتیهای تفریحی بزرگ به شهر محدود شده است.
- تایلند؛ برخی از سواحل و جزایر بهطور دورهای تعطیل میشوند تا طبیعت فرصت ترمیم داشته باشد.
- ایسلند؛ بازدید از بعضی جاذبههای طبیعی فقط با رزرو قبلی ممکن است، تا از ازدحام و آسیب جلوگیری شود.
- ژاپن؛ مسیرهای گردشگری بهگونهای طراحی شدهاند که گردشگرها به نقاط مختلف هدایت شوند و فشار بر یک منطقه متمرکز نشود.
ما چگونه با توریسم انبوه برخورد میکنیم؟
در ایران، مدیریت گردشگری اغلب جنبه تبلیغاتی دارد، نه برنامهریزیشده و آموزشی. مقصدهایی زیبا و بکر معرفی میشوند، اما برای استقبال از حجم بالای مسافر، نه زیرساخت مناسبی فراهم شده، نه آموزش کافی داده میشود. مقاصدی که بعضا نه سطل زباله دارند، نه سرویس بهداشتی، نه سیستم مدیریت پسماند، ناچارند با موجی از مسافران مواجه شوند که خود نیز نمیدانند باید چگونه با طبیعت و فرهنگ منطقه تعامل داشته باشند مسئولیت اصلی، عملاً به دوش مردم محلی افتاده است؛ آنها هم باید میزبان باشند، هم مراقب منابع طبیعی، هم راهنمای گردشگران، و گاه حتی نقش مأمور قانون را نیز ایفا کنند درحالیکه خودشان نیز زیر بار این وضعیت آسیب میبینند.
راههایی برای مدیریت توریسم انبوه در ایران
توریسم انبوه، مسئلهای نیست که بتوان با یک راهحل ساده آن را مدیریت کرد؛ اما تجربه کشورهای دیگر و شرایط خاص ایران نشان میدهد که میتوان با ترکیبی از آموزش، قانونگذاری، مشارکت محلی و برنامهریزی درست، مسیر بهتری ساخت.
. توزیع سفر در زمان و مکان
یکی از اصلیترین مشکلات، تمرکز شدید سفرها در تعطیلات خاص و مناطق خاص است. با برنامهریزی، معرفی مقاصد کمترشناختهشده و تشویق به سفر در فصول خلوتتر، میتوان فشار را از روی نقاط پرتردد کم کرد. مثلاً بهجای تمرکز دائمی روی شمال یا جزایری مانند هرمز، میتوان از ظرفیت تاریخی و طبیعی استانهایی مثل کهگیلویهوبویراحمد، چهارمحالوبختیاری یا خراسان جنوبی هم استفاده کرد.
. آموزش و فرهنگسازی
آشنایی با اصول سفر مسئولانه باید به یک بخش جدی از فرهنگ عمومی تبدیل شود—نهتنها برای گردشگرها، بلکه حتی برای مسئولان محلی و تورگردانها. رعایت اصولی مثل جمعآوری زباله، حفظ منابع طبیعی، احترام به فرهنگ میزبان و محدودکردن استفاده از منابع، باید از مدرسه، رسانهها و محتوای تبلیغاتی آغاز شود.
. ظرفیتسنجی و محدودیت ورود
وقتی یک مقصد فقط میتواند ۵ هزار نفر را در روز پذیرش کند، نباید به ۲۰ هزار نفر اجازهی ورود داد. مشخصکردن ظرفیت هر منطقه، و اعمال محدودیتهای نرمافزاری (رزرو پیشزمان و سختافزاری) و ورودیهای فیزیکی میتواند از آسیب به طبیعت و فرهنگ جلوگیری کند.
دوراهی توریسم انبوه
توریسم انبوه، اگرچه میتواند موتور اقتصادی بسیاری از جوامع را به حرکت درآورد، اما در صورت مدیریت نادرست، بیشتر از آنکه مفید باشد، آسیب میرساند. باید توجه کنیم که رشد اقتصادی تنها از طریق گردشگری نیست که تأمین میشود؛ بلکه تنها زمانی میتوان به آیندهای پایدار برای جوامع گردشگری دست یافت که آگاهانه و مسئولانه با طبیعت و فرهنگ بومی برخورد کنیم.
پیام شما به ما