اندرزگو شهید روزه دار
نام فرزندی را كه در هجدهم ماه مبارك رمضان سال 1316 هجری شمسی، به دنیا آمد، «علی» گذاشتند چرا كه در روز شهادت امیرالمۆمنین (ع) چشم به جهان گشود. مولودی كه نام خانواده اندرزگو را نه تنها در تاریخ ایران، بلكه در تاریخ جهان جاودانه ساخت. او در كودكی در تهیه معاش خانواده كمك رسان پدر بود. با رها كردن درس در نزد برادرش سید حسن، كه در بازار تهران نجاری داشت مشغول به كار شد و در حدود 10 سال در این شغل ماند. وی با وارد شدن به شاخه نظامی هیئتهای مۆتلفه، از شغل خود دست كشید و تا پایان عمر مهمترین اشتغال او مبارزه و فعالیت برای سرنگونی رژیم ستمشاهی بود. بعد از آشنایی با شهید سید مجتبی نواب صفوی، ارادتی خاص به او پیدا كرد و پس از شهادت نواب صفوی با روح او پیمان بست تا از ادامه دهندگان راهش باشد و از آن روز منتظر فرصتی بود تا در راه اسلام عزیز، از انتقام گیرندگان و خونخواهان او باشد. در همین دوران سید علی با شهید صفار هرندی و شهید بخارایی آشنا شده و با آنان ارتباطی تشكیلاتی برقرار كرد و به عنوان رابط بخارایی، صفار هرندی و نیكنژاد با شهید صادق امانی وارد عمل شد و در شاخه نظامی به فعالیت پرداخت. تصمیم اعدام انقلابی حسنعلی منصور (نخستوزیر) در كمیته مركزی، پس از اخذ فتوا از آیت الله میلانی انجام شد؛ در پی این اقدام بخارایی دستگیر شد اما در بازجوییها لب باز نكرد. از طریق پدر و مادر بخارایی، دوستان نزدیك او شناسایی شده و سرانجام نیكنژاد و صفار هرندی نیز دستگیر شدند و در بازجوییهای فنی و در زیر شكنجههای شدید رژیم ستمشاهی، نام حاج صادق امانی و شهید سید علی اندرزگو نیز مطرح شد. دستور دستگیری امانی و اندرزگو را شاه، شخصاً صادر كرد. دستور مستقیم شاه، نیروهای اطلاعاتی ساواك و شهربانی را بر آن داشت تا همه ترفندهای معمول و غیر معمول را به كار گیرند تا شاید به موفقیتی نایل شوند. سید علی چون حلقه محاصره را تنگ دید و تمام یاران و همرزمانش را در چنگال رژیم ستمشاهی در سیاهچالها اسیر یافت، پس از مدتی كه به طور مخفی زندگی كرد با طرحی ماهرانه به عراق رفت اما پس از توقفی چند ماهه به ایران باز گشت.
بعد از آشنایی با شهید سید مجتبی نواب صفوی، ارادتی خاص به او پیدا كرد و پس از شهادت نواب صفوی با روح او پیمان بست تا از ادامه دهندگان راهش باشد و از آن روز منتظر فرصتی بود تا در راه اسلام عزیز، از انتقام گیرندگان و خونخواهان او باشد.
با پیگیریهای كمیته مشترك ضد خرابكاری تلفن یكی از مرتبطان اندرزگو كنترل شد. به آدرس وی در مشهد دست یافتند و متوجه شدند این بار سید علی با نام مستعار جوادی، به فعالیت پرداخته است. بالاخره كمیته اوین از چگونگی فعالیتهای او مطلع شد و دستور داده شد كه تحقیقات كافی است و او را دستگیر كنند تا از طریق وی بقیه افراد شناسایی شوند. شهید سید علی اندرزگو، شب نوزدهم ماه مبارك رمضان در منزل دوستش رجبعلی طاهر افشار احیا گرفته بود و در لیلةالقدر از صمیم دل، دعای «اللهم اجعل قتلاً فی سبیلك» را زمزمه كرد. نزدیكیهای افطار روز نوزدهم، تیمهای عملیاتی ساواك در مسیر راه سید علی اندرزگو كمین كرده و مقدمات دستگیری او را فراهم كردند. شهید اندرزگو به دوستان و همرزمانش بارها گفته بود كه من زنده به دست ساواك نخواهم افتاد و این چنین هم شد. با حركتی موجبات تیراندازی مأموران را فراهم كرد و صدها تیر به طرف او شلیك شد. تعداد زیادی گلوله در بدن او نشست و شهید سید علی اندرزگو با تنی خسته از مبارزات دلیرانه در راه اعتلای اسلام با زبان روزه به ملاقات خدای خویش شتافت
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع:
خبرگزاری فارس