سامری از بزرگان بنیاسرائیل بود و از قبیلهای به نام سامره که با خدا دشمنی کرد و راه نفاق را پیش گرفت. سعید بن جبیر میگوید: اهل کرمان بود و عدهای گفتهاند از اهالی باجرمی (باجرمی نام مکانی است نزدیک شهر نصیبین؛ (معجم عبدالله بن عبدالعزیز ص ۲۲۰) و شغلش زرگری و نام وی میخا بوده است. ابن عباس از او به موسی فرزند ظفر نام برده که از منافقان بوده و به ظاهر خود را از طرفداران موسی قلمداد میکرد و در حقیقت گاوپرست بود. (بحارالأنوار، ج ۱۳، ص ۲۴۴)
برخی نیز گفتهاند سامری، شخصیتی بتپرست به نام موسی بن ظفر از سرزمین «عراق» بود که در دوران نبوّت حضرت موسی علیهالسلام به «مصر» آمد و به آن حضرت ایمان آورد. نقل شده سامری، خاله زاده موسی علیهالسلام و شاگردش بود. (دانشنامه قرآن پژوهی، خرمشاهی، ج ۲، ص ۱۱۸۱)
برخی مفسّران گفتهاند: سامری هنگام نزول وحی بر موسی علیهالسلام، جبرئیل را دید. او یکی از نخبگان «بنیاسرائیل» بود. هنگامی که جبرئیل پس از غرق شدن فرعون و لشکریان او بر اسب بهشتی سوار بود، سامری مقداری از خاک جای پای جبرئیل را برای تبرّک برداشت. از خواصّ آن خاک این بود که به هر چیزی نزدیک می شد، روح در آن، دمیده می شد و حرکت می کرد. (تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۲۱۱) سامری، از اصحاب حضرت موسی علیهالسلام و دارای دانشی شگفت و علمی برتر بود. وی، از دانش شهودی و ریاضت بهره برده بود و دستی بر علوم و دانش های غریبه داشت.
گوساله سامری یا گوساله هارون، گوسالهای از طلا بود که سامری به روایت قرآن وقتی که موسی علیهالسلام به کوه «طور» رفته بود، از طلا ساخت و بنیاسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد. (دانشنامه قرآن پژوهی، خرمشاهی، ج ۲، ص ۱۱۸۱) درخواست بنیاسرائیل از حضرت موسی علیهالسلام برای کتاب و شریعت باعث شد تا حضرت موسی علیهالسلام سی روز برای عبادت به کوه طور برود. موسی علیهالسلام، برادرش هارون علیهالسلام را در میان قوم، به جانشینی گذاشت تا به فرمان او زندگی کنند و به «طور سینا» رفت. به فرمان خداوند، وعده سی روزه او به چهل روز ادامه یافت. (تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۲۱۱) در این هنگام، سامری، بنیاسرائیل را گرد خود آورد و گفت: موسی با هفتاد تن از میان شما بیرون رفته و همه هلاک شدند. اکنون میخواهم خدای موسی علیهالسلام را به شما نشان دهم.
حضرت موسی(ع) در پی وعده الهی، به مدت سیروز به میعادگاه رفت سپس این مدت ده روز تمدید شد. (اعراف، ۱۴۲) با طولانی شدن بازگشت موسی(ع)، میان بنیاسرائیل شایعه شد که موسی(ع) از دنیا رفته است. سامری نیز در این فرصت با استفاده از طلاهای مردم، گوسالهای ساخت و به همراه پیروان خود مردم را به پرستش آن دعوت کرد
اصل ماجرا را از زبان «قرآن کریم» بخوانیم. خداوند متعال در «سوره طه»، آیات ۸۵ تا ۹۹ تفصیلًا به عملکرد سامری میپردازد. خداوند به موسی علیهالسلام فرمود: قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَک مِنْ بَعْدِک وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِی؛ (طه، ۸۵) ما قوم تو را [پس از آمدن تو] آزمایش کردیم و سامری آنها را به گمراهی کشید. زمینههای بازگشت در برخی از افراد بنیاسرائیل وجود داشت و آنچه باعث مخفی ماندن این تمایل شده بود، حوادثی بود که از هنگامه خروج از «مصر» تا به این موقعیت، پی در پی سر راه بنیاسرائیل قرار میگرفت. از این رو، تنها فتنه و آزمایشی خاص میتوانست پرده از نهاد آنها بردارد. واقعه سفر حضرت موسی علیهالسلام به طور، زمان امتحان بزرگ را فراهم آورد. سامری دست به کار شد و به فرموده قرآن: فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُکمْ وَ إِلهُ مُوسی فَنَسِی؛ (طه، ۸۸) پس برای آنان گوسالهای بیرون آورد، پیکری بیروح که صدای گوساله داشت (سامری و پیروانش) گفتند: این معبود شما و معبود موسی است که [آن را] فراموش کرده است.
توبیخ سامری توسط حضرت موسی علیهالسلام
حضرت موسی علیهالسلام در پی وعده الهی، به مدت سیروز به میعادگاه رفت سپس این مدت ۱۰ روز تمدید شد. (اعراف، ۱۴۲) با طولانی شدن بازگشت موسی علیهالسلام، میان بنیاسرائیل شایعه شد که موسی علیهالسلام از دنیا رفته است. سامری نیز در این فرصت با استفاده از طلاهای مردم، گوسالهای ساخت و به همراه پیروان خود مردم را به پرستش آن دعوت کرد. (المیزان، ج۱۴، ص۱۹۲) هارون که جانشین موسی در میان بنیاسرائیل بود، مردم را از این عمل نهی کرده و آن را آزمایش الهی دانست؛ (طه،۹۰) اما اکثر مردم دعوت سامری را پذیرفته و به پرستش گوساله رو آوردند. (تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۷۱)
سامری در پاسخ به موسی علیهالسلام که پرسید چرا چنین کردی؟ گفت: «من چیزی دیدم که آنها ندیدند. من قسمتی از آثار رسول را گرفتم، سپس آن را افکندم. (طه،۹۶) بسیاری از مفسران معتقدند مقصود از رسول در این آیه جبرییل است که سامری در زمان گشودن شدن دریا بر بنیاسرائیل، خاک زیر پای حیوانی که جبرئیل بر آن سوار بود را برداشت. (مفاتیح الغیب، ج۲۲، ص۹۵) او این خاک را در درون گوساله قرار داد.
در مقابل برخی معتقدند مقصود سامری ایمان به موسی علیهالسلام بوده که بعد در آن تردید کرد. (تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۲۸۵-۲۸۶)
عاقبت گوساله توسط موسی علیهالسلام
حضرت موسی علیهالسلام در میقات، از گوسالهپرستی و انحراف قومش مطلع شد. (طه،۸۵) و پس از بازگشت و دیدن گوسالهپرستی، از شدت عصبانیت، الواح را انداخت و شکست. (اعراف،۱۵۰) و مردم را مذمت و نکوهش کرده و گفت: «مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد. (طه،۸۶) و با هارون نیز به تندی برخورد کرد که چرا جلوی انحراف قوم را نگرفته است. (طه، ۹۲-۹۴) سپس به مواخذه سامری پرداخت و او را مجازات کرد. (طه،۹۷) براساس آیات قرآن گوساله سامری توسط حضرت موسی علیهالسلام و پیروانش، سوزانده شده و خاکستر آن به دریا ریخته شد. (طه،۹۷)
مجازات گوسالهپرستان
گوسالهپرستی بنیاسرائیل را پس از مشاهده معجزات و نشانههای بسیار، مسئله بزرگی دانستهاند. (تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۵۵) بنابر آیات قرآن، کسانی که گوسالهپرستی کردند دچار خشم و غضب خداوند و ذلت در زندگی شدند. (اعراف، ۱۵۲) علاوه بر این، درسوره بقره به مجازات خاص این افراد اشاره شده است: «فَتُوبُوا إِلی بارِئِکمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکمْ؛ به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید. (بقره،۵۴)
براساس آیات قرآن گوساله سامری توسط حضرت موسی علیهالسلام و پیروانش، سوزانده شده و خاکستر آن به دریا ریخته شد
در این مجازات، افراد شروع به کشتن یکدیگر کردند و این کشتن شامل نزدیکان، خانواده و همه افراد بنیاسرائیل میشد. (تسنیم، جوادی آملی، ج۴، ص۴۵۵) البته برخی معتقدند افرادی که گوسالهپرست نشده بودند، گوسالهپرستها را کشتند. (تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۳۲)
با کشته شدن چند هزار نفر از گناهکاران(تفسیر القمی، ج۱، ص۴۷) و یا همه آنها (المیزان، ج۱، ص۱۸۹) توبه آنها پذیرفته شد و قاتل و مقتول بخشیده شدند. (تبیین القرآن، ص۱۸) این مجازات در تورات نیز ذکر شده است: «هرکدام، برادر خود، دوست خود و خویشاوند خود را که گوسالهپرستی کرده باشد بکشید و در آن روز تقریباً سه هزار نفر از آن قوم کشته شدند.»(تورات، خروج، باب ۳۲، فرازهای۲۷- ۲۸)
آیت الله مکارم شیرازی معتقد است این مجازات در طول تاریخ پیامبران مانندی ندارد. (تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۵۵) مفسران معتقدند این مجازات سخت به این جهت بوده که بنیاسرائیل دیگر به سمت بتپرستی نروند. (تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۲۵۶)
گوساله سامری یا گوساله هارون، گوسالهای از طلا بود که سامری به روایت قرآن وقتی که موسی علیهالسلام به کوه «طور» رفته بود، از طلا ساخت و بنیاسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد
سید مرتضی از عالمان شیعه معتقد است مقصود از این آیه، کشتن نیست؛ بلکه به این معنا است که در راه توبه و پشیمانی، چنان خود را به سختی بیفکنند که گویی میخواهند خود را از بین ببرند. وی معتقد است که این کار در ادبیات عرب رائج و کنایه از شدت مبالغه است. (أمالی، ج۲، ص۳۷۲)
علت گوسالهپرستی بنیاسرائیل
حضرت موسی علیهالسلام برای بنیاسرائیل چه در زمان حضور در مصر و چه پس از خروج از آن، معجزات بسیاری آورد. (التبیان، شیخ طوسی، ج۱، ص۳۵۲) با این حال پس از خروج از مصر، بنیاسرائیل با دیدن قومی بتپرست، از حضرت موسی علیهالسلام چنین درخواست کردند: «برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند. (اعراف، ۱۳۸) قرآن به جهت این درخواست، آنان را گروهی جاهل و نادان خطاب میکند. (اعراف، ۱۳۸)
اما با غیبت موسی علیهالسلام، اکثر بنیاسرائیل به پرستش گوساله رو آوردند. (تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۷۱) خداوند گوسالهپرستی را آزمون و امتحانی برای بنیاسرائیل برشمرده است(طه، ۸۵) و همچنین آنها را به جهت گوسالهپرستی پس از دیدن معجزات مختلف، ظالم معرفی میکند. (بقره، ۹۲)
سید محمدتقی مدرسی، در تفسیر خود پرستش گوساله از سوی قوم حضرت موسی علیهالسلام را ناشی از آن دانسته که آنها علی رغم پیروی از حضرت موسی علیهالسلام در مبارزه با فرعون، اما این مبارزه و تحولات سیاسی بر فرهنگ آنها تأثیر نگذارد و همچنان خصلتهای بتپرستی خود را حفظ کرده بودند. (مدرسی، من هدی القرآن، ج۳، ص۴۵۰)
پیام شما به ما