قلب به‌عنوان عضوی حساس و با اهمیت در بدن،مسئولیت‌هایی دارد. برخی اعمال از وظایف مختص قلب می‌باشد که به‌افعال و اعمال قلب تعبیر می‌شود. امیرالمومنین علی‌علیه‌السلام در نهج‌البلاغه افعال قلب را تبیین کرده‌اند که مورد بررسی قرار می‌دهیم.

مهری هدهدی
سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۴
7 کار اساسی قلب در نهج البلاغه

دریافت و دیدن حقیقت وجود خداوند

مهم‌ترین موضوع دین، توحید و خداوند و رسیدن به حقیقت اوست که هدف نهایی مشتاقان و عارفان است. از امیرالمومنین علیه‌السلام سوال شد که آیا خدا را دیده‌ای؟ امام پاسخ دادند آیا تصور می‌کنید چیزی را که نمی‌بینم عبادت می‌کنم و می‌پرستم؟ سپس می‌فرماید: چشم، حقیقت خدا را درک نمی‌کند چون چشم چیزهایی را درک می‌کند که محسوس هستند و چون خداوند ماده نیست، محسوس نیست.(خطبه 179)

ولی برای درک حقیقت خداوند راه دل و راه ایمان حقیقی راه‌گشا است. اگر انسان با طی نمودن مراحل و مراتب ایمان به ایمان خاص و ناب دست یابد برای بار دوم خواهد گفت: قالوا بلی شهدنا (اعراف،172) و این اتفاق فقط با قلب ممکن است.

امیرالمومنین علیه‌السلام در این باره می‌فرماید: هرگز برابر چشم بینندگان ظاهر نمی‌گردد، نه چشمی که او را ندیده می‌تواند انکارش کند و نه قلبی که او را شناخت می‌تواند مشاهده‌اش نماید.(خطبه 49) امام در فرازی دیگر می‌فرماید: تعدادی از قلب‌ها با نور یقین منورند. (حکت373)

دیدن خداوند با چشم سر قطعا محال است چرا که چشم فقط امور مادی و محسوس را می‌بیند حال آنکه خداوند نه ماده است و نه محسوس. شایان ذکر است که اگر خداوند را با چشم سر نمی‌توان دید، نمی‌توان وجود او را منکر شد.

فواد، پرده و پوششی روی قلب است که حساس‌ترین و لطیف‌ترین عامل درک در قلب است. طوری که رویت الهی در قلب بواسطه این عضو ممکن می‌شود. در قرآن کریم هم در آیه 11 سوره نجم به این نکته اشاره کرده و می‌فرماید: چیزی را که فواد دیده، خلاف واقعیت نیست.

بنابراین یکی از معارفی که در فواد ایجاد می‌شود، رویت و دیدن است و این رویت تنها کار معرفتی است که به فواد نسبت داده می‌شود. فواد با وجود این معرفت، هرگز دچار اشتباه نمی‌شود.(معناشناسی فواد در قرآن کریم،حسن‌زاده، صص115-118)

دیدن خداوند با چشم سر قطعا محال است چرا که چشم فقط امور مادی و محسوس را می‌بیند حال آنکه خداوند نه ماده است و نه محسوس. شایان ذکر است که اگر خداوند را با چشم سر نمی‌توان دید، نمی‌توان وجود او را منکر شد

زهد و روی‌گردانی از دنیا

در نهج البلاغه بحث اعراض از دنیا بسیار داغ هست و حضرت در این زمینه توصیه‌های بسیاری کرده‌اند. چرا که دنیا علاوه بر فریبندگی‌های زیادی که دارد، بقا ندارد. انسان به دنیا نیامده که باقی شود بلکه دنیا و هر آنچه در آن است فانی و نابوده شونده است. همواره لذت دنیا با رنجش همراه است و این خصوصیت دنیاست. امیرالمومنین علی علیه‌السلام همواره انسان را تشویق می‌کند که برای رفتن به خانه باقی در قیامت سبقت بگیرد و دل از دنیا برکند و وقتی چیزی از دنیا از دست می‌دهند گریه نکنند و با صبر و استقامت از خداوند و فرمان‌هایش اطاعت نمایند.(خطبه 173)

چیزی که باید به آن توجه شود اینست که امام نفرموده دنیا را از قلب خود خارج کنید بلکه فرمود قلب خود را از دنیا بیرون کنید. (خطبه 103)

امام در جمله‌ای دیگر از اشکال دنیادوستی می‌فرماید: کسی که دنیا در نظرش عظمت داشته و موقعیت آن در دلش نمودی بزرگ داشته باشد؛ دنیا را بر خداوند ترجیح می‌دهد و از هر چه غیر خدا می‌برد و نهایتا به سمت دنیا می‌رود.(خطبه160) کسی که دنیا، دلش را پر نموده دیگر جایی برای خدا باقی نمی‌ماند. امام می‌فرماید: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با دل از دنیا روی برگرداند، و یاد دنیا را از جان خود ریشه‌کن کرد. (خطبه 160)

امام در فرازی می‌فرماید: براستی کار ما سخت و تحمل آن دشوار است که جز مومن دین‌دار که خدا او را آزموده و ایمانش در قلب استوار شده، قدرت پذیرش و فهم و تحمل آن را ندارد

امر و نهی با قلب

به اعتقاد امیرالمومنین علیه‌السلام حد نصاب امر به معروف و نهی از منکر، امر و نهی قلبی است. امام در این مورد می‌فرماید: قلب اگر منکر و معروف را نشناسد و نیکی را معروف و اعمال گناه و زشت را منکر نداند، دگرگون گشته و در دنیا سرگردان و در آخرت گرفتار خواهد شد.(حکمت375)

حضرت در سخنی دیگر آمران به معروف و ناهیان از منکر را به سه دسته تقسیم می‌کنند: آنهایی که با دست، زبان و قلب، گناه و عمل ناپسند را معرفی می‌کنند، کسانی هستند که واجد تمام خصلت‌های خیر و نیک هستند. گروه دیگر تنها به انکار قلبی و زبانی اکتفا کرده و کاری نمی‌کنند. اینان دو خصلت خیر دارند و اما از سومی محرومند. گروه سوم کسانی هستند که فقط با قلب انکار می‌کنند؛ اینها دو خصلت خیر را از دست داده و فقط به یک امر خیر عمل کرده‌اند. اما در نهایت دسته‌ای از مردم هستند که از هر سه خصلت محروم هستند.(حکمت،374)

دشمنی‌کردن

دشمنی‌کردن نیز یکی دیگر از افعال و اعمال قلب است. امیرالمومنین علی علیه‌السلام به این نکته اشاره می‌کنند که دوستی‌ها زبانی است اما قلب‌ها با یکدیگر مشاجره و دشمنی دارند. در این زمان گروه‌هایی ایجاد می‌شود که هر یک به جناحی می‌پیوندند. امام با صراحت دوستی‌های مردم را زبانی دانسته و دشمنی آنها با همدیگر را از قلب می‌دانند. (خطبه 108)

دنیا علاوه بر فریبندگی‌های زیادی که دارد، بقا ندارد. انسان به دنیا نیامده که باقی شود بلکه دنیا و هر آنچه در آن است فانی و نابوده شونده است. همواره لذت دنیا با رنجش همراه است و این خصوصیت دنیاست

ایمان و اطمینان

ایمان آوردن و ایمان داشتن یک عمل و کار قلب هست و تا وقتی که قلب به روی این حقیقت گشوده نشود، ایمان بدست نمی‌آید. ایمان راه رسیدن به سعادت جاودان هست و انسان را عدالت‌خواه و مهربان می‌کند و به انسان حیات می‎دهد. ایمان نهالی است که در قلب انسان می‌روید و جاهگاهش در قلب است. (مجادله،22) اطمینان یافتن نیز از افعال قلب است که بعد از ایمان بدست می‌آید. بر اساس فرمایش امیرالمومنین علی علیه‌السلام ایمان، معرفت به دل و اقرار به زبان و عمل به جوارح است.(حکمت 227)

کارکرد ایمان زمانی است که در قلب استقرار یابد. اگر ایمان در دل انسان نفوذ کرده و تثبیت شود، ایمان مستقر و موثر است. چنین ایمانی با شنیدن و دیدن شبهات از بین نمی‌رود، و نوع دیگر ایمانی است که قلبی نباشد و موقتی و عاریتی باشد. (خطبه 189)

فهم و درک

امیرالمومنین علی علیه‌السلام فهمیدن را از شئون قلب و کار می‌شمارد. حتی قلبی را که ادراک ندارد را قلبی غیر سالم می‌داند. و برای قلب اذن و فهم قائل هستند. امام در فرازی از خطبه 187 می‌فرماید: همانا من در میان شما مانند چراغی درخشنده در تاریکی هستم که هر کس به آن روی می‌آورد از نورش بهره می‌گیرد. ای مردم سخنان مرا بشنوید و به خوبی حفظ کنید، گوش دل خود را باز کنید تا گفته‌های مرا بفهمید.

امام در فرازی دیگر می‌فرماید: براستی کار ما سخت و تحمل آن دشوار است که جز مومن دین‌دار که خدا او را آزموده و ایمانش در قلب استوار شده، قدرت پذیرش و فهم و تحمل آن را ندارد. (خطبه 189) همچنین می‌فرماید: اگر ایمان در قلب پدید آید انسان به مقام درک قلبی و شهود خداوند می‌رسد. (خطبه 179)

کارکرد ایمان زمانی است‌که در قلب استقرار یابد. اگر ایمان در دل انسان نفوذ کرده و تثبیت شود، ایمان مستقر و موثر است. چنین ایمانی با شنیدن و دیدن شبهات از بین نمی‌رود

تعقل و اندیشه‌ورزی

برخلاف کسانی که برای قلب قابلیت تعقل قائل نیستند و آن را صرفا احساسی می‌دانند، اما امیرالمومنین علی علیه‌السلام اندیشه‌ورزی و تعقل را از کارهای قلب معرفی کرده و در فرازی از خطبه 222 به این نکته اشاره می‌فرماید که: قلب، عقل را زنده کرده و شهوات انسان را نابود می‌نماید. امام صادق علیه‌السلام نیز در مورد تعقل انسان می‌فرماید: چشم می‌بیند که آسمان بدون ستون، استوار است و قلب را به تفکر وادار می‌کند. (کافی،ج2، ص38)

موارد فوق تعدادی از مسئولیت‌ها و افعال قلب است. این وظایف اختصاص به قلب دارد و یقینا در قلب سالم این وظائف قابلیت انجام دارد. قلبی می‌تواند این وظایف را انجام دهد که تربیت شده باشد و یقینا گناه نکردن بر تربیت قلب نقش بسزایی خواهد داشت.

  • [placeholder]

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha
  • [placeholder]

پربازدیدها

پربحث‌ها