زلزله با مخلفاتش به تهران میآید
ابعاد زلزله تهران وسیعتر از آن است که بسیاری از مردم یا حتی مدیران دولتی و شهری میاندیشند. زلزله با یک هیات بلندپایه به تهران میآید: آتشفشان، سیل، آتشسوزیهای بزرگ، انفجارهای مهیب و...

زلزله احتمالی تهران از 10 سال قبل به یک دغدغه برای تمام ایران تبدیل شده است و البته هیچ کس نمیتواند نسخه امیدوارکنندهای برای مقابله با آن بپیچد. عدهای ماشین حساب به دست گرفتهاند و عدهای از طریق نرمافزارهای حسابگر، تلاش برای محاسبه تعداد کشتهها در زلزله احتمالی تهران دارند. این نگرانی حتی به کشورهای خارجی نیز سرایت کرده است و به طور مثال ژاپنیها هم هرازگاهی درباره خطرات و آسیبهای گسترده زلزله احتمالی تهران به ارائه نظر و دیدگاههای خیره کننده میپردازند. از جمله این دیدگاهها میتوان به کشته شدن 700 هزار نفر فقط در چند ثانیه اول وقوع زلزله در تهران اشاره کرد.
آخرین زلزلهای که 180 سال قبل در اطراف تهران رخ داد، مطابق آماری که البته قابل تایید نیست موجب کشته شدن 80 تا 90 درصد مردم شمیرانات شد و بر اساس نوشتههای به جا مانده از آن زمان، حتی یک خانه در شهر تهران از آسیب در امان نماند. حال اما تلخ و سخت است که تصور کنیم با وقوع زلزله قدرتمند در تهران یا حوالی آن، تلفاتی شبیه به آن زمان داشته باشیم.
بیتاللهی مدیر بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی میگوید: "چنانچه زلزلهای با قدرت هفت ریشتر پایتخت یا حوالی آن را بلرزاند ، احتمالا یک میلیون نفر کشته و مصدوم میشوند."
در این باره علی بیتاللهی مدیر بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی میگوید: "چنانچه زلزلهای با قدرت هفت ریشتر پایتخت یا حوالی آن را بلرزاند ، احتمالا یک میلیون نفر کشته و مصدوم میشوند."
وی میافزاید: "یک پنجم پلاکهای ثبت شده در پایتخت، فرسوده هستند. به عبارتی حدود 200 هزار پلاک در خطر تخریب قرار دارند که حتی بدون زلزله هم خراب میشوند! همچنین مجوزهایی برای ساخت منازل مسکونی بر روی گسلها صادر میشود و حتی اگر روی این گسلها ساختمانهای قوی و محکم هم ساخته شود، با وقوع زلزله فروخواهند ریخت."
بیتاللهی ادامه میدهد: "برخی اقدامات و مجوزها جای تعجب دارد. یعنی ما نهتنها برای کاهش ریسک و خطر کاری نمیکنیم بلکه مجوزهایی میدهیم که ریسک را کاملا بالا میبریم! به طور مثال در کوچهها و معابر باریک پنج متری، مجوز ساخت برج صادر میشود و این موضوع هنگام زلزله باعث افزایش خطر و آسیب خواهد شد."
تهرانیها اما هنوز به این "باور" نرسیدهاند که زلزله چهقدر به آنها نزدیک است و چه تلفات و تبعاتی خواهد داشت. شاید معضل و مشکل اصلی تهرانیها باورپذیری زلزله است. هیچ کس نمیخواهد باور کند و یا تصور کند که با وقوع زلزله، در همان ثانیههای اول کشته میشود. کسی نمیخواهد باور کند که تهران روی آب قرار دارد و حتی شبکههای فاضلاب هم میتواند یک تهدید در زمان وقوع زلزله باشد.
بحرانِ باور
پایتخت نشینان تا زمانی که زلزله را باور نکنند، نمیتوان به مقابله با تبعات و بحرانهای هنگام وقوع زلزله و بعد از آن امیدوار بود. نگاه بیشتر تهرانیها و حتی مدیران دولتی و شهری به زلزله این است که "شهر فقط مقداری میلرزد و شاید کم یا زیاد بلرزد!" اما واقعیت این است که زلزله با یک هیات بلندپایه راهی تهران خواهد شد که برخی همراهان آن عبارتند از: آتشفشان، سیل، انفجارهای مهیب و آتشسوزیهای بزرگ. به عبارت دیگر، زلزلهای که 180 سال است که به تهران و حوالی آن نیامده است، اگر عزم آمدن کند، با تمام قدرت و توان خواهد آمد.
احمد صادقی رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران درباره آسیبهای ثانوی زلزله احتمالی تهران میگوید: "باید برای حوادث ثانوی زلزله مانند سیلهای مهیب بعد از زلزله و آتش سوزیهای بسیار بزرگ فکری کنیم و براین اساس باید زلزله تهران را کنار بگذاریم یعنی به صورت ویژه به آن بپردازیم، زیرا پاسخگویی و مدیریت زلزله تهران در حد توان وزارت کشور و دولت نیست."
حال تصور کنید که اگر بسیاری از شهروندان تهرانی، از لرزش قدرتمند زلزله در امان بمانند، خطراتی همچون سیلهای مهیب و آتشسوزیهای بزرگ در کمین آنها خواهد بود. با توجه به این موضوع لازم است که هم شهروندان از این خطرات و بحرانهای ثانوی اطلاع کافی داشته باشند و هم نهادهای متولی برای پیشگیری، اقدام بموقع و کاهش تلفات و آسیبها آمادگی لازم را کسب کنند.
پایتخت نشینان تا زمانی که زلزله را باور نکنند، نمیتوان به مقابله با تبعات و بحرانهای هنگام وقوع زلزله و بعد از آن امیدوار بود. نگاه بیشتر تهرانیها و حتی مدیران دولتی و شهری به زلزله این است که "شهر فقط مقداری میلرزد و شاید کم یا زیاد بلرزد!" اما واقعیت این است که زلزله با یک هیات بلندپایه راهی تهران خواهد شد
جستوجویی درباره مصاحبه یا اظهارنظر مقامات مرتبط با سازمان آتشنشانی اما موجب نگرانی ما خواهد بود؛ چراکه در طول سالهای اخیر کمتر مقامی در این سازمان درباره زلزله و آتشسوزیهای مرتبط با زلزله صحبت کرده است و این بدان معناست که احتمالا هنوز این دغدغه در میان مدیران و فعالان حوزه آتش نشانی ایجاد نشده است و شاید آنها کمتر اطلاعی درباره حوادث آتشسوزی هنگام زلزله دارند.
هرچند نیروهای آتشنشانی همواره ثابت کردهاند که برای حوادث عادی و روزمره از آمادگی خوبی برخوردار هستند اما موضوع زلزله و آتشسوزیهای گسترده و بزرگ هنگام زلزله، به هیچ وجه قابل مقایسه با اتفاقات روزمره در تهران نیست.
بنابراین ضرورت دارد که سازمان آتشنشانی و دیگر نهادهایی که با حوادث ثانوی هنگام زلزله تهران مرتبط هستند، هم آموزشهای لازم را دریافت کنند و هم از تجهیزات و آمادگی کافی برای مواقع ضرورت بهرهمند باشند.
نکته تلخ اما این است که تنها نهادی که در طول سالهای اخیر توانست به تهرانیها امیدواری بدهد که آمار و برآورد تقریبی از وضعیت و امکانات خود دارد، بهشت زهرا بود. هرچند برنامهریزی و برآورد تقریبی برای دفن صدها هزار یا شاید میلیونها نفر، از یک نظر برای بهشت زهرا قابل تحسین باشد و نشان از دغدغه و نیز تفکر آنها دارد، اما از سوی دیگر موجب تاسف و نگرانی است؛ چراکه بسیاری از نهادهای دیگر به رغم هشدارهای ستاد مدیریت بحران شهر تهران، دست روی دست گذاشتهاند تا شاهد اتفاقی تلخ و ناگوار در تهران باشند!