پريروز هوا روشن شده بود. ولي جوجه ها هنوز خواب بودند. چرا؟ چون خروس قوقولي قوقو نكرد. چرا؟ چون گلو درد داشت و صدايش گرفته بود. دكتر شربت گلو درد به خروس داد و گفت: «براي اين كه حالت زودتر خوب شود، چند روزي آواز نخوان...

دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۰
گلودرد خروس

گلودرد خروس

گلودرد خروس

پریروز هوا روشن شده بود. ولی جوجه ها هنوز خواب بودند. چرا؟ چون خروس قوقولی قوقو نكرد. چرا؟

چون گلو درد داشت و صدایش گرفته بود. دكتر شربت گلو درد به خروس داد و گفت: «برای این كه حالت زودتر خوب شود، چند روزی آواز نخوان. »

خروس شربت را خورد و به مرغ ها سفارش كرد: «وقتی آفتاب درآمد؛ داد بزنید قوقول یقوقو! »

مرغ ها گفتند: «تو برو بخواب، نگران فردا نباش. »

دیروز وقتی آفتاب زد، هیچ كس قوقولی قوقو نكرد. همه خوابیدند هیچ كس كار را شروع نكرد.

خروس از خواب بیدار شد و مر غها را دعوا كرد.

امروز قبل از طلوع آفتاب، خروس بیدار شد، ولی باز هم قوقولی قوقو نكرد. شیپور را برداشت و آن قدر شیپور زد كه همه از خواب پریدند و سرگرم كار شدند.

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: شاهد کودک

مطالب مرتبط:

دم آقا خرسه چی شده؟

نسخه آقای دکتر

اژدهای آتش نشان

قصه فسقلی وعینکش

کی دختر باباست؟

کی به کی کمک می کنه؟

برچسب‌ها

  • [placeholder]
  • [placeholder]

پربازدیدها

پربحث‌ها