یافتههای علمی دهههای اخیر نشان میدهد که تمام انسانهای امروزی، از طریق خطوط ژنتیکی خاصی، به دو نیای مشترک در آفریقای باستان میرسند: زنی که به "حوای میتوکندریایی" (Mitochondrial Eve) و مردی که به "آدم کروموزوم Y" (Y-chromosomal Adam) مشهور شدهاند.
حوای میتوکندریایی: مادر ژنتیکی مشترک ما
درون سلولهای ما، علاوه بر DNA هستهای که از هر دو والد به ارث میرسد، اندامکهایی به نام میتوکندری وجود دارند که نیروگاه سلولی محسوب میشوند. این میتوکندریها دارای DNA مجزای خود (mtDNA) هستند که تقریباً بهطور انحصاری از مادر به فرزند (چه دختر و چه پسر) منتقل میشود. این ویژگی منحصربهفرد، mtDNA را به ابزاری ایدهآل برای ردیابی اصل و نسب مادری در طول هزاران سال تبدیل کرده است.
دانشمندان با مقایسه mtDNA انسانهای امروزی از سراسر جهان و محاسبه نرخ جهشهای ژنتیکی در طول زمان، توانستهاند این خط مادری را به عقب برگردانند تا به یک نقطه مشترک برسند. این نقطه، "حوای میتوکندریایی" است.
در سال ۱۹۸۷ پژوهش پیشگامانهای با عنوان «دیانای میتوکندری و تکامل انسان» در مجله معتبر Nature توسط ربکا کان، مارک استونکینگ و آلن ویلسون منتشر شد که برای اولین بار با تحلیل mtDNA، وجود این نیای مشترک مادری را در آفریقا مطرح کرد. مطالعات بعدی با استفاده از دادههای گستردهتر و روشهای پیشرفتهتر، این یافته را تأیید کرده و زمان زندگی او را حدود ۱۵۰,۰۰۰ تا ۲۰۰,۰۰۰ سال پیش در آفریقا تخمین زدهاند.
نکته بسیار مهم اینکه حوای میتوکندریایی نه اولین زن جهان بود و نه تنها زن زمان خود. او صرفاً زنی در میان جمعیت بزرگی از انسانها بود که خط mtDNA او، به دلایل مختلفی از جمله پدیدهای به نام "رانش ژنتیکی" (Genetic Drift)، توانست در طول نسلها باقی بماند و خطوط mtDNA تمام زنان دیگر همعصرش بهتدریج از بین رفتند. او "جد مشترک اخیر" ما از طریق خط مادری است.
توضیح بیشتر اینکه تحلیل DNA هستهای (که از هر دو والد به ارث میرسد) به ما میگوید که جمعیت اجداد باستانی ما هیچگاه به تعداد انگشتشماری محدود نبوده و احتمالاً از چند ده هزار نفر کمتر نشده است. این یعنی «حوای میتوکندریایی» تنها زن دوران خود نبوده است.
زنان فراوان دیگری نیز همعصر او میزیستهاند که نوادگانشان امروز در میان ما هستند. اما راز خاص بودن «حوا» در نحوه انتقال DNA میتوکندری نهفته است: این نوع DNA فقط و فقط از مادر به فرزندان (چه دختر و چه پسر) منتقل میشود. پسران این DNA را دریافت میکنند، اما نمیتوانند آن را به نسل بعد خود انتقال دهند.
بنابراین، اگرچه نوادگان سایر زنان آن دوران امروز زندهاند، اما اگر بخواهیم زنجیره صرفاً مادری (مادر به دختر، به دختر و...) هر یک از آن زنان دیگر را تا تمام انسانهای امروزی دنبال کنیم، خواهیم دید که در جایی از این مسیر طولانی، حداقل یک حلقه مرد (پسر) وجود داشته که باعث شده آن زنجیره خاص میتوکندریایی برای رسیدن به همگان قطع شود.
اما «حوای میتوکندریایی» از این جهت بینظیر است که تنها زنی از گذشتههای دور است که میتوان خط مادری مستقیم و ناگسسته او را، بدون هیچ وقفهای توسط یک مرد در زنجیره، به تکتک انسانهای زنده امروز متصل کرد.
آدم کروموزوم Y: پدر ژنتیکی مشترک مردان
داستانی مشابه برای خط پدری وجود دارد. کروموزوم Y، که تعیینکننده جنسیت مذکر است، تقریباً بهطور کامل از پدر به پسر منتقل میشود. با تحلیل توالی DNA کروموزوم Y در مردان امروزی، دانشمندان توانستهاند به نیای مشترک پدری تمام مردان زنده برسند: "آدم کروموزوم Y".
مطالعات روی کروموزوم Y، که توسط پژوهشگرانی مانند مایکل همر (Michael Hammer) و پیتر آندرهیل (Peter Underhill) و تیمهای متعدد دیگری انجام شده، وجود این نیای مشترک را تأیید میکند. تخمین زمان زندگی او کمی پیچیدهتر و محل بحث بیشتری بوده است. برخی مطالعات اولیه زمان او را جدیدتر از حوای میتوکندریایی میدانستند، اما یافتههای جدیدتر، از جمله مطالعهای در سال ۲۰۱۳ در Science توسط مِندِز و همکاران (Mendez et al.)، با کشف یک خط Y بسیار قدیمی در آفریقا، قدمت او را حتی تا بیش از ۳۰۰,۰۰۰ سال پیش نیز تخمین زدهاند، اگرچه محدوده ۱۵۰,۰۰۰ تا ۲۰۰,۰۰۰ سال پیش نیز همچنان در بسیاری منابع ذکر میشود و نشاندهنده عدم قطعیت دقیق در این زمینه است.
البته همچنانکه دربارۀ حوای میتوکندریایی گفته شد آدم کروموزوم Y نیز نه اولین مرد بود و نه تنها مرد زمان خود. او صرفاً مردی بود که خط کروموزوم Y او، از میان تمام مردان همعصرش، در تمام مردان امروزی باقی مانده است. همچنین، هیچ دلیلی وجود ندارد که او و حوای میتوکندریایی در یک زمان یا مکان زندگی کرده باشند یا حتی همدیگر را ملاقات کرده باشند. آنها صرفاً نقاط همگرایی خطوط ژنتیکی مادری و پدری ما هستند که به گذشته میرسند.
تفاوت روایت قرآن و علم از آدم و حوا
اقتباس نام حوای میتوکندریایی و آدم کروموزوم Y از آدم و حوا در ادیان ابراهیمی که در واقع یک تشابه اسمی استعارهآمیز است، نباید منجر به این تصور غلط شود که این دو، تنها زن و مرد زندۀ زمان خود بودهاند.
با توجه به توصیفات علمی و آنچه در آیاتی از قرآن از جملۀ آیۀ چهارم سورۀ نساء آمده است، نمیتوان با قطعیت علمی گفت که "حوای میتوکندریایی" و "آدم کروموزوم Y" دقیقاً همان آدم و حوای ذکر شده در قرآن هستند. چرا که طبق آیۀ یادشده آدم و حوا اولین زوج انسانیاند که تمام بشریت ("رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً") مستقیماً از آن دو تکثیر یافتهاند و این امر مستلزم آن است که آنها تنها منشأ ژنتیکی تمام نسلهای بعدی باشند. بنابراین در حالی که هم علم ژنتیک و هم قرآن به نوعی به یک منشأ مشترک برای بشریت اشاره میکنند اما جزئیات، مفاهیم و چارچوب این دو روایت آنقدر متفاوت است که نمیتوان حوای میتوکندریایی و آدم کروموزوم Y را به طور قطعی با آدم و حوای قرآن یکی دانست.
برخی ممکن است تلاش کنند این دو را به صورت نمادین یا استعاری به هم پیوند دهند، به این معنا که یافتههای علمی تأییدی بر مفهوم کلی "وحدت نوع بشر" است که در ادیان مطرح شده؛ اما این یک تفسیر شخصی یا کلامی است و نه یک نتیجهگیری علمی قطعی. علم ژنتیک تصویری از نیاکان مشترک در دل یک جمعیت بزرگ ارائه میدهد، در حالی که روایت قرآنی بر یک زوج بنیانگذار واحد تأکید دارد.
پیام شما به ما