تحقیقات نشان می‌دهد که همیشه در آغوش گرفتن کودک یا ترغیب به استقلال از سنین خردسالی، هر دو می‌توانند مفید باشند، اما تعادل مهم است.

مهسا زحمتکش
شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۵
مرز بین محبت کردن و  استقلال دادن به کودک کجاست؟

پرورش کودکان یکی از چالش‌های مهم والدین است، به‌ویژه در مورد تعادل بین نزدیکی فیزیکی و ترغیب به استقلال. برخی معتقدند که نگه داشتن مداوم کودک در آغوش می‌تواند به ایجاد احساس امنیت کمک کند، در حالی که دیگران بر این باورند که استقلال از سنین خردسالی باید آغاز شود تا کودک بتواند مهارت‌های لازم برای زندگی مستقل را زودتر فرا بگیرد.

در حوزه تربیت کودک، موضوع «آغوش گرفتن» و «تشویق استقلال» دو رکن اساسی و مکمل در رشد صحیح عاطفی و اجتماعی کودک به‌شمار می‌آیند. پژوهش‌های علمی و نظریه‌های روان‌شناسی (مانند نظریه دلبستگی Bowlby/Ainsworth) تأکید دارند که فراهم آوردن فضای امن عاطفی با محبت فیزیکی از جمله در آغوش گرفتن در دوران اولیه زندگی، پایه‌ای برای رشد اعتماد به نفس و توانمندی‌های عاطفی کودک است.

نظریه اتصال، که توسط جان بولبی و مری اینسورث توسعه یافته، بر اهمیت رابطه امن بین کودک و مراقب اصلی تأکید دارد. اتصال امن به این معناست که کودک احساس کند مراقبش همیشه در دسترس و پاسخگو است. تحقیقات نشان می‌دهد که این احساس امنیت به کودک کمک می‌کند تا با اعتماد به نفس محیط اطراف را کاوش کند و استقلال خود را توسعه دهد.

پرورش مبتنی بر اتصال، شامل روش‌هایی مانند نگه داشتن کودک در آغوش، خوابیدن مشترک و شیردهی به درخواست کودک است. هدف این روش ایجاد اتصال امن است، اما نگرانی‌هایی وجود دارد که آیا این نزدیکی فیزیکی ممکن است مانع از رشد استقلال شود. از طرف دیگر، ترغیب به استقلال از سنین خردسالی ممکن است به کودک کمک کند تا زودتر مهارت‌های مستقل مانند خودخوری یا بازی کردن به تنهایی را یاد بگیرد، اما اگر به درستی مدیریت نشود، ممکن است باعث اضطراب یا عدم اطمینان در کودک شود.

 از سوی دیگر، با گذر زمان و رشد سیستم شناختی و عاطفی، کودکان نیاز دارند تا از محیط‌های حمایتی جدا شده و استقلال خود را بیاموزند. برای مثال، مقاله‌ای منتشر شده در PubMed Central بیان می‌کند که کودکان با اتصال امن، کنجکاوی بیشتری نشان می‌دهند و مستقل‌تر هستند.

فواید آغوش گرفتن کودک

پژوهش‌های متعدد نشان داده‌اند که تماس بدنی و محبت‌آمیز، به ویژه در دوران نوزادی و کودکی، برای ایجاد دلبستگی ایمن ضروری است. هنگامی که کودک به‌طور منظم در آغوش گرفته می‌شود، مغزش اکسی توسین (هورمون عشق) ترشح می‌کند که باعث کاهش استرس و افزایش احساس امنیت می‌شود. این فرآیند پایه‌ای برای توسعه خودتنظیمی و توان مقابله با چالش‌های عاطفی در آینده است.  

مطالعات در منابع مختلف تأکید می‌کنند که در آغوش گرفتن، مزایای متعددی چون تنظیم دما، کاهش گریه و حمایت از رشد ایمنی را برای نوزاد به همراه دارد.

در تحقیقات علمی آمده است که تجربه مکرر محبت‌آمیز نه تنها از نظر عاطفی بلکه از دیدگاه عصبی نیز تأثیرگذار است. ترشح اکسی توسین در هنگام در آغوش گرفتن، باعث بهبود عملکرد شبکه‌های اجتماعی و تقویت ارتباطات بین نورون‌ها می‌شود که این امر به‌نوبه خود زمینه ساز یادگیری مهارت‌های اجتماعی و عاطفی است.  

اهمیت تشویق استقلال و تکامل فردیت

نظریه دلبستگی، علاوه بر تأکید بر نیاز به محبت و تماس فیزیکی، از مفهوم «پایگاه امن» سخن می‌گوید؛ یعنی کودک در حضور والدینش احساس امنیت می‌کند و به همین دلیل جرأت می‌کند دنیای اطراف را کاوش کند. فرآیند تشویق استقلال به کودک کمک می‌کند تا مهارت‌های حل مسئله، تفکر انتقادی و اتخاذ تصمیم‌های مناسب را بیاموزد.  

پژوهشگران معتقدند که استقلال در کودکان به‌طور مرحله‌ای شکل می‌گیرد؛ از تشخیص تمایز بین خود و دیگران در دوران نوزادی (مثلاً در ۵ تا ۹ ماهگی) تا تمرین جدایی و کسب مهارت‌های زندگی در دوران پیش‌دبستانی و دبستان. والدین می‌بایست با توجه به ویژگی‌های هر کودک، میزان دخالت خود را تنظیم کنند تا هم فضای محبت‌آمیز و هم فرصتی برای تجربهٔ استقلال فراهم آید.  

توازن میان محبت و استقلال

اگرچه آغوش گرفتن به ایجاد دلبستگی و احساس امنیت کمک می‌کند، اما اینکه کودک را به‌طور مداوم در آغوش بگیرید می‌تواند موجب وابستگی بیش از حد شود؛ در نتیجه کودک ممکن است نتواند به‌خوبی مهارت‌های استقلالی و اجتماعی خود را پرورش دهد. از سوی دیگر، عدم ارائه محبت کافی می‌تواند منجر به بروز اضطراب، احساس رهایی نداشتن و اختلالات عاطفی شود.

به جای انتخاب بین همیشه در آغوش گرفتن یا ترغیب به استقلال، بهتر است رویکردی متعادل داشته باشیم. پاسخگویی به نیازهای کودک و اجازه دادن به او برای کاوش، هر دو مهم هستند. تحقیقات نشان می‌دهد که این تعادل به رشد سالم کودک کمک می‌کند

توصیه‌های کاربردی برای والدین 

  • گوش دادن به نیازهای کودک: هیچ عدد جادویی یا تعداد مشخصی برای «آغوش روزانه» وجود ندارد؛ بلکه باید به علائم و رفتارهای کودک توجه کنید و در مواقعی که او به محبت نیاز دارد، از او حمایت کنید.  
  • ایجاد فضای امن: فراهم کردن محیطی که در آن کودک بتواند با اطمینان کاوش کند و پس از تجربه‌های جدید به راحتی به والدین بازگردد، از اصول تربیت موفق است.  
  • تنظیم تدریجی: در دوران نوزادی، محبت فیزیکی بسیار مهم است؛ ولی با افزایش سن و رشد شناختی، والدین باید فرصت‌هایی برای تجربهٔ استقلال فراهم کنند (مثلاً اجازه دادن به کودک برای حل مسائل کوچک یا رفتن به بیرون همراه با دوستان خود به تنهایی در محیط‌های امن).

این رویکرد تعادلی باعث می‌شود کودک از یک سو احساس امنیت و صمیمیت داشته باشد و از سوی دیگر به استقلال و قابلیت‌های خودمختار دست یابد.

به طور کلی هیچ پاسخ قطعی و عدد مشخصی برای «همیشه در آغوش گرفتن» یا «شروع به استقلال در خردسالی» وجود ندارد؛ بلکه هر دو جنبه برای رشد سالم کودک ضروری هستند. در دوران نوزادی و اوایل کودکی، محبت فیزیکی و تماس مداوم با والدین برای ایجاد دلبستگی ایمن و کاهش استرس بسیار مهم است. اما به محض آنکه کودک اعتماد به نفس و توانایی‌های شناختی مناسب برای کاوش در محیط را پیدا کرد، باید با تدریج فضای لازم برای استقلال و حل مسأله فراهم شود.

به عبارت دیگر، ترکیبی از محبت گرم و حمایتی و فراهم نمودن فرصت‌های مناسب برای تجربهٔ استقلال، بهترین راهکار برای پرورش کودکی سالم، شاد و توانا در مواجهه با چالش‌های زندگی است.

تحقیقات علمی نشان می‌دهد که نزدیکی فیزیکی، مانند نگه داشتن در آغوش، زمانی که با پاسخگویی حساس همراه باشد، نه تنها مانع از رشد استقلال نمی‌شود، بلکه به ایجاد پایه‌ای برای آن کمک می‌کند. بنابراین، والدین باید رویکردی متعادل داشته باشند که نیازهای کودک برای امنیت و استقلال را هر دو برآورده کند. این تعادل به رشد سالم و موفق کودک کمک می‌کند.

با توجه به تفاوت‌های فردی و فرهنگی، پیشنهاد می‌شود که والدین با توجه به خصوصیات فرزند خود، تعادلی بین محبت و آموزش استقلال برقرار کنند تا کودک بتواند هم از عشق و حمایت والدین بهره‌مند شود و هم بتواند به‌طور مستقل و در محیط‌های متنوع، مهارت‌های لازم جهت زندگی را کسب کند.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha