بازار مواد محترقه در ایران هر ساله با سود هنگفت برای قاچاقچیان و دلالها همراه است، اما بهای این تجارت خونین، آسیبهایی است که به قیمت جان مردم تمام میشود.
سهشنبه آخر سال، آیینی دستکاری شده که بسیاری با صرف هزینههایی بعضا ناچیز، خسارتهای میلیونی و حتی غیر قابل جبران میآفرینند.
بلندپروازی یکی از دلایل شکست خوردن در اجرای هدفهای مالی است؛ مثل اینکه تصمیم میگیرید ماهیانه ۵ میلیون تومان پسانداز کنید اما چون با واقعیتهای روزمره همخوانی ندارد، انگیزه از بین میرود و برنامه مالی به فراموشی سپرده میشود.
طرح انتقال سهمیه بنزین از کارت سوخت به حساب بانکی صاحبان خودرو به صورت آزمایشی آغاز شد. هدف از این طرح جلوگیری از قاچاق سوخت در کشور است.
بسیاری از ما با شروع سال نو برنامه مالی منظم و دقیقی را مینویسیم، اما چند ماه بعد، همه چیز به روال سابق برمیگردد. اما این برنامه شکست میخورد و چه چیزی ما را از پایبندی به آن بازمیدارد؟
طرح فروش مسکن که چند سالیست مطرح شده تا اقشار کم درامد را خانهدار کند، حالا در سایه بیقانونی و خلا نظارتی به بستری برای کلاهبرداری تبدیل شده است.
چند سالیه که عروسی گرفتن از یه جشن ساده و صمیمی، تبدیل شده به یه صنعت میلیاردی! سالنهای گرون، لباسای آنچنانی، آتلیههای لاکچری، گروههای موسیقی زنده، دکورهای عجیبوغریب… انگار دیگه نمیشه بدون اینا یه جشن خاطرهانگیز داشت، نه؟
تجملگرایی سرمایهای را که میتوانست برای آینده استفاده شود، صرف کالاهای مستهلک یا خدماتی مانند تفریحات گرانقیمت میکند و امنیت مالی آینده را تضعیف میکند. افرادی که به تجملگرایی گرایش دارند، معمولاً توجه کمتری به آینده مالی خود دارند و سرمایهگذاری را قربانی لذتهای زودگذر میکنند. مثلاً هزینه لوکس کردن وسایل خانه میتوانست صرف دارایی سودآوری شود که در آینده به بهبود زندگی کمک کند. لذت بردن از جوانی مهم است، اما بدون برنامهریزی مالی، دوران پیری میتواند به سختی و رنج تبدیل شود.
نوروز باید فرصتی برای تغییرات مثبت باشد، اما اغلب به چرخهای از خریدهای بیبرنامه تبدیل میشود. چرا؟
تجملگرایی در ایران، از عروسیهای پرهزینه و جهیزیههای لوکس تا نمایش خودروهای گرانقیمت در شبکههای اجتماعی، نابرابری اجتماعی و آسیبهای زیستمحیطی را افزایش میدهد، سلامت روان را کاهش میدهد و زندگی کمدرآمدها را سختتر میکند.