تابستان جان میدهد برای این که یک فصل سریال را زیر باد کولر همراه با تنقلات و آلبالو نمکزده چند ساعته تمام کنی و اتفاقا سبک زندگی خیلی از نوجوانان در این بازه زمانی میشود غرق شدن در فیلم و سریال آن هم از نوع کرهای. دختر ها که خیلی هم بیشتر پایه ثابت دیدن کیدراما هستند و شخصیتهای محبوب زندگیشان می شود بازیگران اصلی فیلم و سریالها. در این چند سال اخیر خیلی از سایتهای خبری و پژوهشی به صنعت سرگرمی کره پرداختهاند اما بد نیست یک بار دیگر به بهانه تابستان داغ نوجوان فیلم باز نسل امروز به آن بپردازیم.
از کجا به کجا
جنگ، سرگرم شدن طبقه کارگر و مخدر فراموشی برای فرار از مشقتهای واقعیت همیشه در پیشرفت صنعت سرگرمی در هرجای دنیا کارساز است. در سال ۱۹۵٠ چیزی حدود پنج سال پس از جنگ جهانی دوم، جنگی بین دو بخش کره اتفاق افتاد که نتیجه آن تقسیم کره به دو کشور شمالی و جنوبی بود.
با گذشت سالها از عواقب جنگ و همچنین با ورود به دهه پنجاه سینمای کره جان دوبارهای گرفت. در این دوران که از دههی پنجاه تا هفتاد ادامه داشت با حمایت دولت و چند کشور خارجی تولید فیلم در این کشور از سرگرفته شد. درگوشی بگویم در این اتفاق، آمریکا کم بیتاثیرنبود. سال 1990 بود که عرصه فیلم و سریال کره به دوران شکوفایی خود رسید. ابتکار در این دوره موج میزد و بودجههایی که برای ساخت فیلم تعیین میشد بسیار سنگین بود. آثار شاخص بسیاری در این دوران خلق شده و توانستند با عبور از مرزها، سفیر فرهنگی کشور کره شوند. با نفوذ این فیلمها به اروپا و آمریکا مردم این جوامع با داستانها و فرهنگ کشور کره آشنا شدند. همین است که امروز میتوان گفت بیش از اینکه کشورهای مختلف با تلاش آثار فرهنگی غربی به سمت فرهنگ اروپا و آمریکا گرایش پیدا کنند در حال حاضر نوجوان و جوان امروز با مصرف محصولات کرهای، چینی و انیمه های ژاپنی شرق زده شدهاست. از سال ۱۹۹۵ موج صنعتی شدن سینمای کره آغاز شد و توزیعکنندگان داخلی شروع به توزیع مستقیم فیلم در سراسر کشور کردند و نکته جالب اینکه شرکتهای بزرگ مانند سامسونگ، به صنعت ساخت فیلم وارد شدند. این جا بود که مفهوم «اقتصاد فرهنگ» هم پایش به فیلم و سریال و تولیدات کره باز شد.
به این ترتیب از سال ۲۰۰۰ میلادی، بعد از لغو سانسور و ورود به رقابت آزاد در بازار موفقیت کره در صنعت فیلمسازی افزایش پیدا کرد به طوریکه در حال حاضر سهم سینمای کره در گیشه بیش از ۵۰ درصد است. رشد این صنعت در کره به گونهای شده که صادرات به بازارهای خارج از کشور به طور چشمگیری در حال افزایش است. سینمای کره جنوبی در حال حاضر قدرتمندترین سینمای آسیا در عرصههای جهانی است. مدیونید اگر فکر کنید تولیدات کره ای دارد تکراری میشود. سینماگران کره ای بااینکه به روش غربی آموزش میبینند اما همچنان فرهنگ اصیل و سنتی خود را حفظ کردهاند و مخاطب را شیفته عاشقانه ها و حتی ژانرهای خاص و باورهای دینی خود میکنند.
آنها با هوشمندی تمام ژانرهای مختلف را درهم میآمیزند و ذهن مخاطب را به چالش دعوت میکنند. به نمونه های موفقی مانند بازی مرکب (Squid game) که با همکاری نتفلیکس ساخته شده میتوان اشاره کرد که تا چندی پیش به پربیننده ترین سریال تاریخ کره تبدیل شد. اما باید یاداوری کنم نقش دست های پشت پرده که کلیشه ای برای همه حوزه هاست در این حوزه هم بسیار پررنگ بوده است و آمریکا به عنوان منبع قدرت، صاحب امتیاز قدیمی در صنعت سرگرمی و فیلم و سریال خواسته است که کره را در این صنعت وارد بازی کند.
حمید رضا شش جوانی جامعه شناس و از بنیان گذاران رشته اقتصاد فرهنگ در دانشگاه های ایران در مصاحبه ای که چند سال پیش با هدف ساخت یک مستند در رابطه با موج کرهای با او داشتم می گفت: هدف اصلی سردمداران کرهای برای فروش فیلم و سریال هایشان در سطح جهانی چیزی جز منافع اقتصادی و سیاسی و پس از آن سلطهگری فرهنگی نبوده است.
از سریال تا نودل و کیمچی
اولین سریالی که از کره یادمان میآید و اتفاقا این روزها مجددا در لیست بازپخش های صداو سیما قرار دارد «جواهری در قصر» یا همان یانگوم است. یک خدمتکار قصر که غذاهایش را نچشیده بودیم ولی با تعریف و تمجید سران مملکت کره قدیم دلمان لک میزد یک بار هم که شده امتحانشان کنیم. به قطع پررنگ ترین سریال دیگری که از کره یادمان می آید «افسانه جومونگ» است اما تاریخ نشان میدهد سال 1382 اولین سریال کره ای با نام «پزشکان» از صدا و سیما پخش شدهاست. حالا اما فقط سریال کرهای نیست که هوادار دارد. علاوه بر کی دراما، کی پاپ یعنی صنعت موسیقی این کشور هم شیفتگانی از سراسر دنیا از جمله ایران دارد که آنها را بیش از پیش غرق فرهنگ و آواز و گروههای موسیقی این کشور کردهاست. اصلا قرار نیست به مسئله هواداری به صورت عام اشاره کنم بلکه به طور خاص اشاره من به «کی پاپرها» و «کی درامرها» است که روز به روز در حال افزایشند. کودک امروز تا پا به نوجوانی میگذارد و شروع به پیدا کردن پاسخی برای کیستی و هویت خود میکند بیش از اینکه خود را خالق اثر بداند در عصر امروز خود را مصرف کننده میبیند و چه مصرفی بهتر از مصرف رسانهای از نوع کرهای که بتواند خود را با آن معرفی و درباره آن باب گفتگو را با همسالان خود باز کند. از محصولات فرهنگی تا خوراک غذایی مثل نودل کره ای و کیمچی و امثالهم برای گنگ شدن و جذب شدن او به گروه های مثل خودش و ورود به یک دنیای جذاب با حرفهای مشترک، همه و همه یعنی موج کرهای در دنیا دارد خوب میتازد. آنقدر که چند سال پیش به یاد دارم در یکی از خبرگزاری های دولتی نوجوانان بیش از 5000 امضا برای دعوت گروه موسیقی «بی تی اس» به ایران و اجرای آهنگ جمع کردند.
حالا هم که تابستان است و وقت برای پشت سرهم دیدن سریال های کرهای آزاد تر است و میشود شب تا صبح را به دیدن آنها پرداخت.
از دیدن تا خواستن
واقعیت گفتهها و شنیدهها از افرادی که بعد از آشنایی با صنعت سرگرمی کره به این کشور سفر کردند و ماندگار شدند این است که سریال های کرهای فاصله زیادی با واقعیت مردم کره دارند. آنها هم دلشان میخواهد از کشورشان مهاجرت کنند و به آمریکا و کشورهای دیگر بروند و از کارهای پاره وقت در رستوران ها و کمبود کارهای اداری و قبولی های سخت در دانشگاه راحت شوند. دراما های کره ای اغلب احساسیاند و افراد را پر از شیفتگی و محبت نشان میدهند درحالی که آمار ها و پژوهش ها نشان میدهد جوامع شرق آسیا غالبا اخلاقی سرد و خنثی دارند. صنعت سرگرمی کره به نظر من خوب توانسته چیزی که نیست را به چیزی که هست نسبت دهد و متمایل کند. کره با سرانه بالای خودکشی دست و پنجه نرم میکند اما سریالهای او پر از امید به زندگی و ضدخودکشی است. در حالیکه در این کشور ازدواج به شدت رو به کاهش است فیلم و سریال آنها نشان میدهد اگر شرایط ازدواج و ارتباط عاطفی بینتان سمت و سوی خوب و مطلوبی ندارد می شود هرطور که شده شرایط را جوری تغییر دهید که اتفاق مطلوبتان بیافتد. حتی در جایی خوانده بودم اصلا اینکه در بعضی سریال ها فرهنگ سازی میشود که یک دختر بزرگتر با پسر کوچکتر از خود وارد رابطه عاطفی شود به این علت است که میزان ازدواج در دختران بزرگسال کم شده و میشود با سریال سازی این اقبال را در بین آنها ایجاد کرد. کلیشه پسران جذاب، پر عاطفه و پولدار و دختران معمولی معمولی معمولی در دراماها ذائقه دختران ما را به کلیدواژه شاهزاده سوار بر اسب سفید بی نقصی که قرار است بدون هیچ چالشی او را خوشبخت کند نزدیک و نزدیکتر کرده است و این شیفتگی به پسران کرهای دارد کار دست جامعه آینده میدهد. از طرفی موج درخواست مهاجرت و سفر به کره آرزویی است که سران مملکت این کشور با قصد و نیت از طریق فراگیری سریال سازی و رواج فرهنگ خود خوب به دل نوجوان امروز ما میگذارند و خلاصه کره برعکس فیلم و سریال ما خوب توانسته چیزی که نیست را بزک شده تحویل مخاطبش دهد.
نتیجه تغییر ذائقه و تاثیرات موج سریال کرهای، این کشور را نه تنها برای نوجوان ایرانی بلکه برای تمام جهان آرمانشهری کرده است، دست نیافتنی که قرار است در سودای جز به جز جذابیتهایش، از دست یافتن به کنسرت گروههای موسیقی تا غذاهای رنگی و پسران و دختران ساده و روی فرم و مهربانش بگذارد وحسرتش تا وقتی هوایش از سرش بپرد و پایش روی زمین واقعیت بیاید بر دل بماند.
یک قیاس عمیق
اگر بنا را بر این بگذاریم که از سال82 اولین سریال کرهای پایش به تلویزیون ایران باز شد پس دو دهه است که ما به سبک برخورد از نوع نزدیک با صنعت سریال سازی کره درگیریم اما در صحنه ساخت و ساز فیلم و سریال در کشورمان نه تنها به اندازه دو دهه بلکه بیشتر از اینها عقبیم. فارغ از اینکه حتما ما نمیتوانیم بنا به روش های غربی و شرقی هر نوع رابطه و هر داستانی را به صحنه نمایش درآوریم تا مخاطب را پای تلویزیون بنشاند اما تلاش هم نکردهایم تا با متر و معیار های شرعی و عرفی جامعه و دین خود دست به خلق اثری بزنیم که باب میل نوجوان امروز باشد. رسانه ملی، به عنوان اصلی ترین مرجع پخش فیلم و سریال هنوز در شناخت علایق نوجوان برای برنامه سازی و سریال سازی برای او به پختگی نرسیده و انگار از رفتن به سمت این قشرسنی وحشت دارد.جدای از آن سهم تقصیر تولیدکنندگان آثار فیلم و سریال در کشور به عنوان سازنده و خط دهنده به جامعه برای شناساندن و حتی تولید برای نوجوان بسیار سنگین است. تولیدکننده از ساخت فیلم و سریال برای نوجوان شانه خالی میکند و اگر هم بخواهد دست به ساخت بزند حتما از او یک هیولای ناشناخته و دوست نداشتنی میسازد بدون اینکه به نیازها، دغدغه ها و علایقش توجهی کرده باشد.
پیام شما به ما