متاسفانه امروزه اکثر زنانی که وارد مرحله تاهل می شود، با خشم و خشونت مردان خود مواجهاند، البته این موضوع فراگیر نیست اما در اکثر موارد مشاهده میشود. این زنان در اثر نابسامانی اقتصادی و اجتماعی و ترس از طلاق، به این فکر می کنند که هیچ بُعدی از حمایت اجتماعی و اقتصادی ندارند و به خود میقبولانند که باید با این مرد زندگی را ادامه دهند، حالا به هر قیمتی. و این مسئله به مرور زمان به روح و جسم این قشر تاثیرگذار جامعه، آسیبهایی جدی و گاها غیرقابل جبران وارد میکند.
براساس آمار در بخش زنان ملل متحد، در سراسر جهان از هر سه زن یکی مورد خشونت فیزیکی و جنسی قرار گرفته است.
خشونت علیه زنان ابعاد مختلفی دارد که یکی از مهمترین آنها خشونت خانگی میباشد. خشونت خانگی نوع خاصی از خشونت در سطح خانواده است که منجر به آسیب های جسمی، جنسی و روانی شده و زنان را سرخورده و افسرده می کند. باید توجه داشت که خشونت علیه زنان فقط به تنبیه جسمی محدود نمی شود بلکه کلمات توهین آمیز یا شک و بدبینی مرد علیه زن نیز بخشی از این معضل اجتماعی است.
بطور کلی چهار نوع خشونت علیه زنان وجود دارد:
- خشونت فیزیکی
- خشونت های کلامی و روانی
- خشونت اقتصادی
- خشونت جنسی
روانشاسان معتقدند؛ مردانی كه از كودكی در خانواده شاهد كتک خوردن مادران خود بودند، در بزرگسالی بيشتر مرتكب خشونت عليه همسران خود می شوند. افراد بدخلق، بی حوصله، متزلزل و آنهایی كه از احساس بی كفايتی رنج میبرند نیز جزو این افراد هستند. بر خلاف تصور عامه، دنیای مدرن خشونت علیه زنان را کم نکرده و حتی این خشونت ها را افزایش نیز داده است. بهره برداری و تجارت جنسی از زنان، فروش دختران جوان و نوجوان که حاصل اشاعهی فیلمها و تصاویر مستهجن است دنیایی به نام خشونت مدرن علیه زنان را به وجود آورده است.
خشونت خانگی چیست؟
خشونت خانگی به هر شکلی از انواع خشونت گفته میشود که توسط همسر و شریک زندگی یا سایر افراد خانواده اعمال شود، صرف نظر از اینکه کجا اتفاق افتاده باشد. خشونت طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت عبارت است از تهدید یا تمایل یا اقدام به استفاده عمدی از نیروی فیزیکی یا قدرت، علیه خود یا دیگری که موجب بروز آسیب جسمانی، مرگ، آسیب روانی، ضعف رشد و یا انواع محرومیتها شود. در واقع خشونت خانگی عبارت است از خشونتی که بین افراد خانواده و شرکای زندگی رخ میدهد که همواره در درون خانه اتفاق میافتد.خشونت خانگی علیه زنان در خانوادههای ایرانی
بیشترین آمار گزارش شده در خشونت خانگی علیه زنان، خشونتهای جسمی است و بعد هم خشونتهای روانی و کلامی که این مسأله شاید به دلیل آن باشد که گزارشدهی و پیگیری خشونتهای جسمانی بیشتر صورت میگیرد. به طور کلی عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی میتوانند منجر به خشونت علیه زنان شوند که از این عوامل میتوان به عدم توانایی فرد در کنترل خشم خود، اعتیاد به مواد مخدر و روان گردان، فقر اقتصادی مفرط و عدم برآورده کردن نیازهای پایه، ابتلا به بیماری روانی و نداشتن مهارت برقراری ارتباط مؤثر اشاره کرد. (1)امروزه تلاش فراوانی در راستای مبارزه و یا کاهش این معضل اجتماعی در جهان انجام میشود. در واقع خشونت علیه زنان یکی از معضلات و آسیبهای بحرانی جامعه است که تعریف واحدی ندارد اما بطور کلی، به هر نوع حرکت و یا گفتاری که مغایر با ارزشهای انسانی باشد و در نهایت به منزوی شدن زنانمنجر گردد خشونت علیه زنان گفته میشود.
یکی از انواع خشونت که آسیبهای فراوانی دارد، خشونت جنسی است. صاحبنظران ربرای خشونت جنسی تعاریف مختلفی دارند که ریشهی آن را در سلطه جویی مردان نسبت به زنان میدانند که بیتردید این مشکل و نگته نابجا به فرهنگ و نگرش آن نسبت به زنان بازمیگردد.
براساس آمار در بخش زنان ملل متحد، در سراسر جهان از هر سه زن یکی مورد خشونت فیزیکی و جنسی قرار گرفته است. بدون شک خشونت فیزیکی یکی از آشکارترین و خطرناکترین نوع خشونت علیه زنان است و به گونههای متفاوت در اجتماع وجود دارد. آثار و علایم آن گاهی قابل دید و گاهی غیر قابل دید باشد. خشونت جسمی علیه زنان پیامدهای ناگوار روانی و اثرات منفی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان نیز دارد. خشونت فیزیکی اکثراً باعث انزوا، افسردگی، ترس و خستگی روانی و عاطفی میشود.