چند روز بدون غذا
دیرالبلح و خان یونس، غزه؛ فلسطین: خانم غاده الکفرنا مانند هر روز بیرون از آشپزخانه اجتماعی مرکز غزه (مراکز خیریه پخت و توزیع غذا به آوارگان که در زبان محلی به آن تکیه میگویند) در صف غذا ایستاده بود. ساعت 11 صبح بود و مادر 10 بچه دو آنجا منتظر بود. این زن 41 ساله در آن ازدحام جمعیت اطراف آشپزخانه شرایط را اینگونه توصیف کرد:«برای من تهیه نان یک جنگ دائمی است.»
شوهر غاده از بیماری مزمنی رنج میبرد که حتی پیش از جنگ نیز قادر به کار کردن نبود، بنابراین آنها هیچ منبع درآمدی ندارند. خانواده او از خانه خود در بیت حانون(شمال غزه) آواره شدهاند و فعلا در یک مدرسه «آنروا» که به سرپناهی برای آوارگان تبدیل شده زندگی میکنند و مانند اکثر افراد برای زندهماندن به غذای رایگان تکیهها متکی هستند. او گفت: «وقتی تکیهها متوقف میشوند، چارهای ندارم جز اینکه از همسایهها درخواست غذا کنم. غاده خسته است.»
او با گریه میگوید: «امروز بچههایم چیزی نخوردهاند، چهار روز است که آشپزخانههای خیریه تعطیل هستند شده و فرزندانم هر شب گرسنه میخوابند».
«هر روز برای دریافت کمک از اطرافیانم التماس میکنم. احساس حقارت میکنم و به خاطر این مبارزه بیپایان هر روز آرزوی مرگ میکنم. گاهی اوقات که فرزندانم از گرسنگی گریه میکنند با ناامیدی به آنها حمله میکنم. دیشب پسر هشت سالهام را به همین خاطر زدم. وضعیت ما فراتر از گفتار است. این تراژدی را متوقف کنید. ما خسته شدهایم.»
بچههای من امروز چیزی نخوردهاند
اما مردمی که اکثرا خود به کمک احتیاج دارند چگونه میتوانند به خانواده او یاری برسانند؟ اکثر مردم در موقعیتی مشابه غاده قرار دارند و نمی توانند به خانواده او کمک کنند. دلیل شرایط آنها اقدام ارتش اسرائیل به محاصره تمام عیاری برمیگردد که از سال گذشته آغاز شده است.
سازمانهای کمکرسان بینالمللی و موسسات خیریه بارها نسبت به سطح بحرانی گرسنگی بیش از 2 میلیون نفر در غزه هشدار دادهاند، در همین زمان (رژیم) اسرائیل نیز به استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح جنگی متهم شده است. در اول دسامبر، آژانس پناهندگان فلسطینی سازمان ملل (UNRWA) اعلام کرد که رژیم اسرائیل ارسال کمکهای بشردوستانه از گذرگاه کرم ابو سالم را به دلیل امنیتی متوقف کرده است.
بدون تکیهها، غذایی برای خوردن نیست
درست عین غادا، محمد ابو رامی هم برای سیر کردن خانواده 11 نفره خود کاملاً به تکیهها وابسته است. این مرد 58 ساله هر روز به همراه دو پسرش از چادر محل اقامتشان در یک اردوگاه موقت در دیرالبلح برای دریافت غذا به تکیه میرود و اغلب دو ساعت قبل از شروع توزیع غذا آنجا هستند. او میگوید: «بدون تکیه غذایی نیست.»
«از هفته گذشته که موسسات خیریه تعطیل شدند، چندین روز را بدون غذا گذراندیم. بقای ما تنها به آنچه آنها ارائه میدهند بستگی دارد.»
محمد در حالی که با یک ظرف پلاستیکی در دستش منتظر بود توضیح میدهد که که چگونه آواره شدند و در حال حاضر «زیر خط فقر-بدون کار، بدون پول و بدون دارو» زندگی میکنند. او میگوید: «بیش از پنج ماه است که هیچ کمک غذایی دریافت نکردهایم. در این قحطی به چه کسی مراجعه کنیم؟ چی بگیم؟ ما زیر بمباران، گرسنه و سرمازده خواهیم مرد. ما فقط خدا را داریم.»
صبر ما تمام شده است. هرگز تصور نمیکردم که در چنین روزهای غیرقابل تحملی زندگی کنم. این گرسنگی عمدی است - جنگی در جنگ.
مردم برای یک قرص نان میمیرند
ساعت حدودا 11:30 صبح بود و کریمه البطش در حالی در صف نان بود که اطرافیانش سعی میکردند خود را به جلوی صف برسانند. او از پنج صبح آنجا بود و یکی از صدها نفری بود که برای بدست آوردن یک قرص نان کمیاب در رقابت بودند.
همسر کریمه پس از آوارگی و کوچ اجباری او و خانوادهاش از محله زیتونِ غزه به دیرالبلح، در یک حمله هوایی کشته شد. او مادر چهار فرزند است و این روزها در صفهای طولانی نان که به نمادی از عمق بحران غزه تبدیل شدهاند، میایستد. جایی که گرسنگی و ناامیدی مردم را به مرزهایی طاقتفرسا رسانده است.
کریمه در حالی که منتظر نوبت خود بود، گفت:
«این صحنه، صحنه آشفتگی و دلشکستگی است.
همه برای اندکی نان می جنگند تا لقمهای به خانواده خود برسانند.
گرسنگی طاقت فرسا است و هُل دادن در این صفها پایانی ندارد.
هفته گذشته، سه زن در دیرالبلح در همین ازدحام جمعیت بر اثر خفگی جان باختند.»
هرگز تصور نمیکردم روزی گرسنه بمانم
محمد دردونا از صف نانوایی بیرون آمد - چیزی که او از آن به عنوان "نبرد برای نان" یاد میکند – بر روی لباسهایش گرد و غبار نشسته بود و از چهرهاش خستگی موج میزد. محمد 42 ساله با عصبانیت که یک کیسه نان کوچک بر روی شانهاش بود با خستگی گفت: «زندگی ما مانند زفت (قیر سیاه) است.( عبارتی محلی برای بیان سختیهای اجتناب ناپذیر مردم فلسطین)»
محمد کارهای روزانه خود را تعریف میکند:«ساعت 5 صبح برای تهیه آب مورد نیاز خانوادهام از خواب بیدار میشوم. از ساعت 8 تا 9 صبح دنبال تکیهای میگردم تا برای فرزندانم غذا پیدا کنم. ساعتها در صف میایستم تا نان بیاورم که این روزها کمیاب است. این خلاصهای از زندگی من و خیلیهای دیگر در غزه است.» محمد هشت فرزند دارد و اهل جبالیا است. جایی که 95000 فلسطینی ساکن در آن با گرسنگی و سوء تغذیه روبرو هستند و طبق هشدار کمیته مستقل بررسی قحطی، آنها ممکن است به زودی با قحطی روبرو شوند.
او میگوید: «من قبلاً زندگی خوبی داشتم. خانه، شغل، مغازه و درآمد.» ما وحشتهای جنگ را تحمل کردیم، اما مواجهه با گرسنگی به این شکل غیرقابل تصور است.» چه کسی توانایی خرید یک کیسه آرد 280 دلاری را دارد؟
محمد ادامه داد: «با ادامه این شرایط ما خود را زنده به گور خواهیم کرد. مرگ تنها راه فرار است. هرگز تصور روزی را نمیکردم که گرسنه بمانم یا گرسنگی فرزندانم را تماشا کنم. جنگ را متوقف کنید. بگذارید آرد وارد شود. ما چگونه درخواستمان را به گوش دنیا برسانیم؟ شرم بر شما».
این آرد خراب است... چارهای هم نیست
فادیا وادی پس از اینکه نتوانست ازدحام جمعیت صفهای نانوایی را تحمل کند به استفاده از آرد فاسد برای تهیه نان راضی شد. او آرد را الک و با زحمت سعی میکرد تا حشرات را قبل از ورز دادن آن جدا کند. در همین حال میگوید: همانطور که میبینید، این آرد فاسد و پر از حشره است و بوی بدی دارد. «اما انتخاب دیگری هم هست؟ آرد یا در دسترس نیست یا خیلی گران است.»
فادیا 44 سال سن و 9 فرزند دارد، او میگوید: گرسنگی مرا به کارهای غیرقابل تصوری وادار کرده است. پسر بزرگ او در ماه ژانویه در حمله اسرائیل در شمال غزه کشته شد و شوهرش در شمال مانده تا بتواند مخارج او و 8 فرزند دیگرش را تامین کند.
«جنگ ما رو مجبور کرده کارهایی کنیم که هرگز فکرش رو هم نمیکردیم، اونهم فقط برای اینکه بتونیم به بچههامون غذا بدیم.»
بچههای فادیا تمایلی به خوردن نان تهیه شده از آرد فاسد ندارند، اما فادیا احساس میکند که این نان از صف بستن در نانواییها امنتر است. او در حالی که خمیر را ورز میداد توضیح داد: «دو روز پیش سعی کردم نان بیاورم، اما در ازدحام جمعیت آسیب دیدم و بدنم کبود شد و برگشتم. یک زندگی غمانگیز و دشوار.»
در حالی که جمع آوری مواد غذایی مردم را در معرض خطر گرفتار شدن در ازدحام جمعیت قرار میدهد، آنها همچنین با تهدید حملات اسرائیل روبرو هستند. با توجه به اینکه سبزیجات، گوشت و مرغ و مواد اصلی مانند برنج و ماکارونی در حال حاضر در دسترس نیستند یا بسیار گران هستند، فادیا چارهای جز پختن نان با آرد آلوده به حشرات ندارد.
«آرد کمیاب و کمکها کم است. بستههای کمکی ماههاست که به دست ما نرسیده. چگونه میتوانم نان یا غذا تهیه کنم؟»
فادیا میگوید: ما قبلاً این آرد فاسد را برای حیوانات میریختیم، اما اکنون بدون اطلاع و یا بیتوجه به خطرات سلامتی آن را به فرزندان خود میدهیم. «گرسنگی ما را مجبور به اینکار میکند.»
او گفت: «اینجا همه چیز صف دارد - غذا، نان، آب، همه چیز.»
کالای لوکسی به نام پیاز و نمک
علاء البتنیجی در مقابل یک غرفه سبزیجات در دیرالبلح ایستاده بود و با دقت سبزی را که میتوانست برای چهار فرزندش تهیه کند، انتخاب میکرد. این مرد 38 ساله گفت: «قیمتها باورنکردنی است.» ما قبلاً سبزیجات را کیلویی میخریدیم، اما الان تکه تکه شده و قیمتهای دیوانه کنندست.» بازارهای شلوغ که زمانی منبع امرار معاش بسیاری بود، به دلیل افزایش سرسام آور قیمتها به مقصدی دست نیافتنی برای اکثر خانوادههای آواره تبدیل شده است.
علاء که از محله شجاعیه در شرق شهر غزه آواره شده است، گفت: «ما هر روز امیدواریم که وضعیت بهتر شود، اما خبری نیست. من هرگز تصور نمی کردم که در طول زندگی خود چنین تورم شدید، گرسنگی و سختی را تجربه کنم.» «امروز برای خرید دو پیاز 3 دلار و دو عدد گوجه پول دادم. در حالی که قبلا میتوانستم یک کیلو پیاز را 30 سنت بخرم(یک چهارم یک دلار)»
علا افزود: «قیمتهای اینجا باعث میشود این احساس را داشته باشید که در شیکاگو یا پاریس خرید میکنم. پیاز و نمک در غزه به یک کالای تجملاتی تبدیل شده است. دو عدد پیازش را در کیسهای انداخت و گفت: برای مردمی که این شرایط غیرقابل تحمل را تحمل می کنند متاسفم. ما خسته شدهایم.»
منبع:
https://www.aljazeera.com/features/longform/2024/12/11/entire-days-without-food-fighting-hunger-in-gaza
پیام شما به ما