تبیان

  • خشم خورشید

    خشم خورشید

    ظهر بود و هوا گرم گرم. چشمان خورشید داشت از حدقه بیرون می زد و زمین از خشم خورشید در تب می سوخت. تا چشم کار می کرد بیابان بود و حیوانات وحشی...