گاوین تاکریس، روانپزشک کارآموزی است که در برنامه آموزشی مادزلی در لندن و رئیس مشترک کمیته پزشکان جوان در بخش مراقبت های اورژانس با افرادی که اقدام به خودکشی داشتند، برخورد داشته است و تجربههایش را در مقالهای در psyche منتشر کرده است.

تجربه احساس امنیت در اورژانس
اکثر کسانی که با خودکشی میمیرند، معمولا افرادی هستند که چندان در معرض خطر به نظر نمیرسیدند. در حال حاضر در بسیاری از نقاط جهان، هر فردی که توسط یک متخصص سلامت روان ارزیابی میشود، در اولین قرار ملاقات خود مورد ارزیابی خطر خودکشی قرار میگیرد. بر این اساس، یک بیمار به طور معمول به عنوان در معرض خطر کم، متوسط یا زیاد خودکشی یا بدون خطر طبقهبندی میشود. در این مورد مشکل این است که این دستهبندیها در پیشبینی اینکه آیا یک فرد بر اثر خودکشی میمیرد یا خیر بسیار ضعیف هستند.
ایزابل و افسردگی که جدی گرفته نشد!
گاوین تاکریس، روانپزشک کارآموز یک مورد اورژانسی که خودکشی کرده بود را روایت میکند: «ایزابل میخواست از درد و رنجی که سالها با آن زندگی می کرد فرار کند. او مطمئن نبود که بعد از مرگ چه اتفاقی میافتد، اما میدانست که آن لحظه بهتر از زندگی نکبتباری بود که برای خودش ساخته بود. چند ساعتی میگذرد و همسرش او را در حالیکه اطرافش پر از بستههای خالی دارو و قرص و بطری خالی الکل است، پیدا میکند. از یادداشتهای او میبینم که ایزابل در یک سال گذشته به دلیل افسردگی به یک تیم بهداشت روان جامعه مراجعه کرده است. در اولین قرار ملاقات، آنها استفاده از نوشیدن الکل را برای مقابله با احساسات او نگران کننده اعلام کردند. همچنین میبینم که او هفته گذشته برای افزایش دوز داروی ضد افسردگی خود اصرار داشته که تیم ارزیابی آن را رد کرده و بعد از بررسی نوشته شده، میزان خطر خودکشی:کم»
85 درصد کسانی که خودکشی کردند، با میزان «خطر کم»ارزیابی شدند!
در حال حاضر، در بسیاری از نقاط جهان، هر فردی که توسط یک متخصص سلامت روان ارزیابی می شود، در اولین قرار خود ارزیابی خطر خودکشی را خواهد داشت. اگر آنها توسط یک فرد جدید - به عنوان مثال، در بخش اورژانس - مشاهده شوند، ارزیابی دوباره انجام می شود. بر این اساس، یک بیمار به طور معمول به عنوان در معرض خطر کم، متوسط یا زیاد خودکشی یا بدون خطر طبقه بندی می شود. مشکل اینجاست که این دسته بندیها در پیشبینی اینکه آیا یک فرد بر اثر خودکشی می میرد یا خیر بسیار ضعیف هستند. تحقیقات میگویند که 85 درصد از افرادی که در حین مراقبت از خدمات بهداشت روان بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند، در ارزیابی نهایی خود در معرض خطر "کم" یا "بدون" قرار دارند. در عین حال، تنها 5.5 درصد از افرادی که برچسب "خطر بالا" خودکشی دارند، به این ترتیب می میرند. تحقیقات کارشناسان حالا به وضوح بیان کرده که این ابزارهای ارزیابی ریسک مقولهای نباید برای تصمیمگیری بالینی، مانند پذیرش فردی در بیمارستان استفاده شوند.
ارزیابی خطر خودکشی؛ از فواید تا مشکلاتش...
85درصد خدمات سلامت روان در بریتانیا از این نوع ارزیابی خطر خودکشی استفاده می کنند. این رویکرد در کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده هم طرفداران خودش را دارد. این تا حدی به این دلیل است که استفاده از آنها سریع و ساده است، علاوه بر این، این دسته بندیهای ساده جمعآوری دادهها را برای اهداف تحقیقاتی آسانتر میکند؛ اما سرعت و سهولت زمانی که ابزار دقیق نیست اهمیت چندانی ندارد و بنابراین در واقع به بیماران یا ارتباط بین پزشکان کمک نمیکند. مشکل این است که ارزیابیهای ریسک طبقهای بیشتر از اینکه شرایط فردی را در نظر بگیرند، بیش از حد بر عوامل خطر در سطح جمعیت تکیه میکنند. تصمیم در مورد اینکه آیا یک فرد در معرض خطر بالایی است یا خیر و در نتیجه به چه سطحی از مراقبت نیاز دارد، به عوامل گستردهای مانند سن و بیکار بودن آنها مربوط میشود؛ اما این جزئیات فردی است که به ما میگوید که یک فرد چقدر به کمک نیاز دارد و ما چه کاری می توانیم در مورد آن انجام دهیم.
پیچیدگی در رفتار خودکشی، ارزیابی را سخت میکند
خودکشی یک رفتار انسانی بسیار پیچیده است که شامل عوامل شخصی بی شمار و مقدار زیادی عدم اطمینان است. رویدادهای تلخ زندگی و نشانههای نوسان بیماری روانی، میتواند افراد را در دستهبندی گروه خطر خودکشی قرار بدهد، مثل سوگ و مرگ ناگهانی یکی از عزیزان فرد در صورتیکه کنترل نشود! علاوه بر این، عوامل خطر در سطح جمعیت و جامعه هم، تا حد زیادی به ما در مورد خطر خودکشی در طول زندگی می گویند، اما در عمل بالینی ما باید در مورد روزها، هفته ها و ماه های آینده قضاوت کنیم. آخرین مسئله این است که "کم" و "بالا" کلمات مقایسهای هستند: "کم" و "زیاد" در مقایسه با چه؟ این هرگز در ابزار ارزیابی ریسک مشخص نشده است.
به هر حال ریسک را ارزیابی میکنیم
با وجود این چالشها و این باور که هیچ کاری نمیتوانیم برای کاهش خطر خودکشی انجام دهیم، نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. این امر بهانههایی را برای مراقبتهای غیراستاندارد ایجاد میکند و تحقیقات گستردهای را در مورد عوامل خطر خودکشی و مداخلاتی که میتواند کمک کند را نادیده بگیرد. به عنوان مثال، مسمومیت حاد با الکل با افزایش بیش از شش برابری خطر اقدامات خودکشی همراه است. درک این موضوع باعث میشود پزشکان در ارزیابیهای خود درباره پرخوری اخیر و نه فقط در مورد مصرف مزمن الکل بپرسند. این به نوبه خود فرصتهای بیشتری برای حمایت از سوء مصرف الکل ایجاد می کند که نشان میدهد نرخ خودکشی را کاهش میدهد.
فرمولبندی ریسک!
آنچه ما نیاز داریم چارچوبی متفاوت برای درک خطر خودکشی است. یکی از این چارچوبها، فرمولبندی ریسک است که شامل ایجاد روایتی درباره خطر یک فرد است. نسخه جامعی از این مورد توسط پزشکان دانشگاهی آمریکایی آنتونی پیسانی، دانیل موری و مورتون سیلورمن در سال 2016 پیشنهاد شد. به جای طبقهبندی ساده بیمار به عنوان کم، متوسط یا زیاد، فرمولبندی ریسک یک برنامه مدیریتی فردی و یکپارچه در قالب چارچوب ایجاد میکند. فرآیند ارزیابی به جای اینکه بپرسد سطح ریسک چیست؟ می پرسد چه چیزی در خطر نقش قرار دارد، و چه کمکی می توانیم انجام دهیم؟ به طور بحرانی، خود بیمارها، خطر خود و آنچه میتوان در آینده انجام داد را درک میکنند. با این رویکرد، پزشک اطلاعاتی را از پرونده بیمار و خود بیماران جمع آوری می کند تا چهار جنبه مختلف خطر را مشخص کنند:
وضعیت ریسک
وضعیت ریسک این بخش همچنان دستهبندی است (کم، متوسط، زیاد) اما تفاوت این است که پزشک باید مشخص کند که فرد با کدام زیرگروه مقایسه می شود. به عنوان مثال، ممکن است بنویسم که سطح خطر ایزابل به دلیل سابقه مصرف زیاد الکل از بیشتر افراد مبتلا به افسردگی بالاتر است. این مرحله با عوامل خطر «ایستا» مانند سن، جنسیت و اینکه آیا فرد سابقه آسیب رساندن به خود دارد و همچنین عوامل محافظتی مانند اینکه آیا فرد دارای فرزند یا اعتقادات مذهبی قوی در برابر خودکشی است، مشخص می شود.
حالت ریسک
ما در نظر میگیریم که چگونه سطح ریسک فعلی یک فرد با سطح ریسک خود در یک نقطه زمانی قبلی مقایسه میشود - مثلاً در آخرین قرار ملاقات، یا میانگین آن در چندین قرار قبلی. وضعیت خطر توسط عوامل پویا مشخص می شود: رویدادهای استرس زا اخیر مانند از دست دادن شغل یا جدایی، اقدام به خودکشی اخیر، سطح فعلی پریشانی بیمار، و رابطه آنها با خدمات بهداشت روان. این به ما می گوید که آیا تغییرات قابل توجهی در شرایط فردی این فرد وجود داشته است که می تواند او را در معرض افزایش خطر خودکشی قرار دهد.
تغییرات قابل پیش بینی
تغییرات قابل پیش بینی می تواند خطر را تشدید کند. در این مرحله، ما به مسائل احتمالی مانند تغییر مراقبت از یک جوان، مسکن ناپایدار، مشکلات مالی و مشکلات روابط توجه میکنیم. این به ما کمک می کند تا بفهمیم که آیا ممکن است مشکلاتی در آینده وجود داشته باشد یا خیر. به عنوان مثال، اگر بدانیم که یک بیمار اغلب در هنگام احساس استرس خیلی بالا به سراغ سومصرف الکل میرود و سابقه رفتار خودکشی پس از پرنوشی دارد، میتوان برنامهای برای کمک به مقابله متفاوت با استرس احتمالی آینده ایجاد کرد.
رویکرد استاندارد طلایی با فرمول ریسک
فرمول ریسک همانطور که در اینجا ارائه شده است هنوز یک مفهوم نسبتاً جدید است. با این حال، در حال حاضر در یک برنامه درسی ملی برای پیشگیری از خودکشی در ایالات متحده مورد توجه قرار گرفته است. در بریتانیا، 15 درصد از خدمات در حال حاضر از ابزارهای مبتنی بر فرمول استفاده میکنند، اما آنها اغلب به صورت محلی توسعه مییابند. دستورالعملهای ملی در مورد فرمولبندی خطر خودکشی مورد نیاز است، زیرا این دستورالعملها جزئیاتی را در مورد رویکرد «استاندارد طلایی» در فرمولبندی ارائه میکنند و از ثبات و کیفیت در بین خدمات اطمینان میدهند.
نوشتن و کمک آن به درک از خطرخودکشی
ما همچنین به مطالعات تجربی نیاز داریم که میزان خودکشی را در افرادی که دارای فرمول خطر بودند با افرادی که ارزیابی خطر طبقهای داشتند، مقایسه کند. اگر اینها نشان دهند که فرمول خطر واقعاً نتایج بیمار را بهبود می بخشد، در این صورت یک تغییر فرهنگی لازم است. من از انجام آنها میدانم که نوشتن فرمولها زمان و کار زیادی میبرد، اما همچنین میدانم که آنها به سایر پزشکان درک بهتری از نیازهای یک فرد میدهند. سیستمهای عملی در مراقبتهای بهداشتی عمیقاً ریشهدار هستند و سالها طول میکشد تا تغییر کنند، اما سیستمهای فناوری اطلاعات که قبلاً برای استفاده از ابزارهای طبقهبندی ریسک راهاندازی شدهاند، کمک نمیکنند. ایجاد حمایت گسترده مورد نیاز برای گنجاندن فرمول خطر در عملکرد استاندارد روانپزشکی زمان می برد.
ایجاد حس همدردی و امنیت در بیمار
به هر حال ریسک را ارزیابی میکنیم، نباید اجازه دهیم مهربانی و شفقت انسانی از بین برود. به اصطلاح "ارزیابی" یک تمرین درمانی است. وقتی پزشکان با یک بیمار در بخش اورژانس ملاقات میکنند، آن شخص احتمالاً هرگز به کسی نگفته است که در حال تجربه کردن خودکشی است، و آنها این احساسات را با یک غریبه به اشتراک میگذارند. پزشکان باید خونگرم، همدل و بدون قضاوت باشند. آنها باید ناراحتی فرد را تأیید کنند و به او کمک کنند تا آنچه را که برایش اتفاق میافتد درک کند. وقتی در ساعت 3 صبح با ایزابل در هرج و مرج یک بخش اورژانس ملاقات میکنم، باید به خاطر داشته باشم که او به اینجا نیامده است تا او را تشخیص دهم یا به او بگویم که فکر می کنم چقدر کاری که کرده خطرناک است. او به اینجا آمده تا احساس امنیت کند، و من اینجا هستم تا کمک کنم.
بیشتر بخوانید
پرونده خودکشی – ۶
-
[placeholder]