اخبار سرویس

  • جهاد تا پای جان

    جهاد تا پای جان

    امیرالمومنین علیه‌السلام در نامه‌ای به عقیل درباره شرایط خودشان در کوفه نوشتند: برای من جهاد با عهدشکنان و متجاوزان است تا زمانی که به ملاقات خدا بروم، در این راه اگر همراهان من زیاد باشند بر عزت من نمی‌افزاید و اگر از دور من پراکنده شوند باعث هراس من نیست؛ چون من بر حق هستم و خدا هم بر حق است. به خدا قسم که مرگ در راه حق برای من ناخوشایند نیست؛ چون پس از مرگ، هر خیری باشد برای کسی است که بر حق باشد. منبع: کتاب الغارات صفحه ۲۰۵

  • گریز از حق؛ اسارت در دام دنیا

    گریز از حق؛ اسارت در دام دنیا

    طارق رو به معاویه گفت: «کسانی که از علی علیه‌السلام و پیروانش روی گردان شدند فقط به این دلیل بود که نمی‌توانستند تلخی حق و سختی راه را تحمل کنند و میل به دنیا و هوا و هوس بر آنها غلبه کرد. ای معاویه از اینکه بار بسته و پیش تو آمده‌ایم به خودت نبال! که خودت دلیل آن را می‌دانی، هرچند خود را به نادانی بزنی.» منبع: کتاب الغارات صفحه ۱۳۷

  • ام‌المومنین خدیجه ‌علیهاالسلام، نخستین حامی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله

    ام‌المومنین خدیجه ‌علیهاالسلام، نخستین حامی پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله

    پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: کجاست مانند خدیجه! مرا تصدیق کرد هنگامی که مردم مرا تکذیب نمودند. در دین خدا یاری‌ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصری از زمرد که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم. (کشف الغمة، ج۱، ص۳۵۰)

  • گلایه امیر از کوفیان

    گلایه امیر از کوفیان

    ای مردم کوفه همین که طلایه‌های لشکر شام پیدا می‌شود، در خانه‌هایتان را می‌بندید و همان طور که سوسمار به خانه‌اش می‌خزد در خانه‌هایتان می‌خزید. به خدا قسم خوار و ذلیل کسی است که شما او را یاری کنید؛ کسی که یاری شما را بخواهد، مانند کسی است که با کمان شکسته می‌جنگد. منبع: کتاب الغارات، صفحه ۲۱۳

  • شکوه از غصب خلافت

    شکوه از غصب خلافت

    ابوصالح حنفی نقل می‌کند: «علی علیه‌السلام را دیدم که برای مردم سخن می‌گفت. قرآن را بر سرش گذاشته بود و من صدای کشیده شدن ورق قرآن به سر مبارکش را می‌شنیدم حضرت می‌فرمود: خدایا مرا از آنچه در این کتاب است منع کردند، تو آنچه در این کتاب است را به من عطا کن.» منبع: کتاب الغارات صفحه ۲۱۶

  • فرار از میدان جهاد

    فرار از میدان جهاد

    امیرالمؤمنین علیه‌السلام پس از جنگ با خوارج، در نهروان بین یارانش ایستاد و گفت: خدا به شما لطف کرد و شما را در جنگ پیروز نمود. فوراً به سمت دشمن خود از اهل شام بروید. اما اصحاب گفتند: «یا امیرالمؤمنین! تیرهایمان تمام شده و شمشیرهای ما کند شده و سر نیزه‌هایمان گنده شده و بسیاری هم شکسته است.» منبع: کتاب الغارات صفحه ۴۰

  • عدالت در اوج عطوفت

    عدالت در اوج عطوفت

    اسامة بن زید برای حضرت پیغام فرستاد: «سهم من از بیت المال را برایم بفرست، به خدا قسم می‌دانی که اگر به دهان شیر می‌رفتی همراه تو می‌آمدم.» حضرت برای او نوشت: «این مال که در اینجاست برای کسانی است که برای آن جهاد کرده‌اند ولی اموال خود من در مدینه است هر مقدار می‌خواهی از آن بردار.» منبع: کتاب الغارات صفحه ۳۶

  • گلایه امیرالمومنین علیه‌السلام از کوفیان

    گلایه امیرالمومنین علیه‌السلام از کوفیان

    امیرالمومنین علیه‌السلام: هیچ ملتی در میان شهر خودش مورد حمله قرار نگرفت مگر اینکه ذلیل شد. کاش می‌شد تنها با دشمن بجنگم و از رنج ماندن با شما راحت شوم!

  • قسم به عدل علی علیه‌السلام

    قسم به عدل علی علیه‌السلام

    از ابوعبدالرحمن سُلمی، "قاری مشهور کوفه" پرسیدند: «تو را به خدا قسم، دشمنی‌ات با علی علیه‌السلام به خاطر این نبود که در تقسیم بیت‌المال، چیزی به تو نرسید؟» گفت: «چون به خدا قسم دادی، می‌گویم؛ بله، همین بود.» منبع: کتاب الغارات صفحه ۳۶

  • دورویی اشراف کوفه با علی علیه‌السلام

    دورویی اشراف کوفه با علی علیه‌السلام

    اشراف کوفه با علی علیه‌السلام دورویی می‌کردند و دلهایشان با معاویه بود زیرا علی علیه السلام از غنائم به کسی بیش از حقش نمی‌داد. - منبع: کتاب الغارات صفحه ۳۴

  • [placeholder]
  • [placeholder]