• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 496 -  رسالت رسانه هاي عمومي
صفحه : 496
نمي توانستند فكر كنند؛ بنشينند فكر كنند كه كشورشان به چي احتياج دارد؛ كي دارد كلاه سرشان مي گذارد. اصلا همچو فكري در آنها نمي آيد؛ چنان خيالي منعكس نمي شود.هر چه در ذهنش مي آيد آن پرده سينما و آن بساطي كه آنجا هست . سينمايي كه بايدمعلم اين جوانها باشد، مربي اين جوانها باشد، اصلاح كند اينها را، جوري درستش كردند كه به فساد مي كشاند آنها را آنهايي كه ، عقلايي كه ، اينها را درست كردند اگر براي ماها درست كرده باشند، روي همان عقل خودشان ، براي مهار ما، براي اين است كه جوانهاي ما را از دستمان بگيرند و اما براي خودشان اگر درست كرده باشند، ممكن است كه يك اغراض صحيحي هم داشته باشند.
رسالت رسانه هاي عمومي
لكن مطبوعات ، سينما، تلويزيون ، راديو، مجله ها، همه اينها، براي خدمت به يك كشور است . اينها بايد در خدمت باشند، نه اينكه هر كس پا شود يك مجله اي درست كند، هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عكسي بهتر مشتري داشته باشد توي آن بيندازد. عكسهاي مهيج ، عكسهاي مهوع در آن بيندازد كه مشتري هايش زياد بشود! آن وقت اسمش "مطبوعات " است و، عرض مي كنم ، صاحب قلم است و آزادي هم مي خواهد! بايد ديد تو چه مي كني . چه خدمتي داري به اين مملكت مي كني . با قلمت داري چه مي كني . با قلمت بچه هاي ما را داري به باد فنا مي دهي ، يا تربيت مي كني .مطبوعاتي كه در زمان اين پدر و پسر بود حسابشده ، نه همين طوري ، حسابشده ! اينها به خدمت خارجيها بودند؛ به خدمت اجانب بودند، ولو خودش هم نمي فهميد، لكن باحساب درست كرده بودند اين طوري كه اين مجله بايد حتما در آن يك صورتهاي كذايي باشد؛ يك چيزهايي باشد كه اعوجاج بياورد؛ كه بچه ها و جوانهاي ما وقتي عادت كردند به اين مجله ، ديگر نروند سراغ يك فكر ديگري . همه اش فكر روي اين نقشه هاباشد و روي اين صورتها باشد و روي اين بساط. يا اگر جوانهاي ما رفتند در سينما وعادت كردند به اين ، ديگر نروند سراغ يك فكر ديگري ، فكر ديگر را از آنها بگيرند. تا