• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 144 -  هوشياري و تاثيرناپذيري
صفحه : 144
هوشياري و تاثيرناپذيري
بعد هم كه آقايان آمدند، از ايران هم براي آنها اشخاصي سفارش كرده بودند كه اينهارا تاييد كنيد، اينها مردم كذايي هستند، فلان ، مع ذلك من باور نكردم . حتي از آقايان خيلي محترم تهران سفارش كرده بودند كه اينها مردم چطور هستند؛ و من باورم نيامده بود. اينهايي كه اينقدر از قرآن و از نهج البلاغه و از ديانت زياد دم مي زنند و بعد فقرات قرآن را يكجور ديگري غير از آنچه بايد معنا مي كنند و فقرات نهج البلاغه را يكجوري ديگر غير از آنچه كه بايد معنا مي كنند، اينها را نمي توانيم ما خيلي رويشان اطمينان داشته باشيم .
كي ام ؟ گفت : شما آقاي آسيد عبدالمجيد. گفت من از اولاد پيغمبرم ؟ گفت بله . تو كي ؟من يك يهودي بودم ، پدرانم يهودي بودند و تازه مسلمان شده ام . گفته بود نكته اينكه توتازه مسلمان كه همه پدرانت هم يهودي بودند و من هم سيد و اولاد پيغمبر و ملا و اين چيزها، تو از من بيشتر مقدسي ، اين نكته اين چيست ؟ من شنيدم كه يهودي گذاشت ورفت ! معلوم شد حقه زده . يك قضيه اي بوده . مي خواسته با صورت اسلامي كارش رابكند. تو يهوديها اينگونه كارها هست . من به نظرم آمد كه اين قضيه . . . اينقدر نهج البلاغه و خوب ، من هم يك طلبه هستم ؛ من اينقدر نهج البلاغه خوان و قرآن و اينها نبودم كه ايشان بود! ده - بيست روز ماند. من گوش كردم به حرفهايش ، جواب به او ندادم ؛ همه اش گوش كردم و آمده بود كه تاييد بگيرد از من ، من همان گوش كردم و يك كلمه هم جواب ندادم . فقط اينكه گفت كه ما مي خواهيم كه قيام مسلحانه بكنيم ، من گفتم نه ، قيام مسلحانه حالا وقتش نيست ؛ و شما نيروي خودتان را از دست مي دهيد و كاري هم ازتان نمي آيد. ديگر بيش از اين من به او چيزي نگفتم . او مي خواست من تاييدش بكنم . بعدهم معلوم شد كه مسئله همان طورها بوده .
اين "بعثي "هاي عراق همين فقرات نهج البلاغه را كه امثال اينها استشهاد مي كنند، آنهاهم در چيزها مي نويسند و در پلاكاردشان مي نويسند و منتشر مي كنند. همين ، همين