• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 313 -  گروهگرايي براي اختلاف افكني
صفحه : 313
شد، راه خودشان را باز ببينند براي اينكه يا يك كودتايي بكنند، يا يك حمله اي بكنند، يالااقل شلوغكاريها را زياد بكنند؛ فلج بكنند مملكت را.
گروهگرايي براي اختلاف افكني
درست الان آن نقشه اي كه اول بود به يكجور ديگر[دنبال مي شود]. اولي كه رضاخان آمد، آن نقشه اي كه آن وقت بود براي جدا كردن اين قوا از هم ، دانشگاه را ازمدارس ديني ، بازار را از اينها هر دو، كشاورزها را از همه ، همه را علي حده علي حده ،احزاب سياسي زياد درست مي كردند، جبهه هاي مختلف درست مي كردند، همه براي اين بود كه نبادا يكوقت اينها با هم مجتمع بشوند. آن وقت احساس نكرده بودند، لمس نكرده بودند مطلب را؛ لكن به طور كلي مي دانستند، مي فهميدند اين مطلب را،مي خواستند اين كار بشود. بعد كه اين نهضت الهي پيدا شد، اين گروههاي مختلف با هم جمع شدند و يك گروه پيدا شد. ديگر صحبت از اين گروههاي ديگر نبود. همه يك گروه اسلامي بودند. در دانشگاه مي رفتيد، فرياد اين بود كه مرگ بر اين كذا و اسلام كذا.در پيش كشاورزان مي رفتيد، (1) همين طور. در كارخانه ها هم مي رفتيد، همين طور. در . . .بازار هم مي رفتيد، همين طور. هر جا مي رفتيد، همه با هم يكصدا يك مطلب داشتند، واين سد را شكستند. اين دشمنهاي شما لمس كردند اين مطلب را. آن وقت علمي بود،حالا عيني شد. لمس كردند اين مطلب را كه با انسجام اين قوا با هم ، دانشگاه و روحاني باهم ، همه با بازار با هم ، با كارگر و سايرين ، اداري و غير اداري با هم ، اينها وقتي منسجم شدند، حتي ابرقدرتها نمي توانند كاري انجام بدهند. چنانچه نتوانستند. همه در صدد اين بودند كه محمدرضا را نگه دارند. نه ابرقدرتها تنها؛ تمام قدرتهايي كه بود. همه اين مملكتهاي اسلامي هم ، همه پشتيباني مي كردند. يعني من نيافتم يك كسي را. لفظا بعضي از اينها به ما پيام مي دادند كه ما همراهيم ؛ لكن ما نمي توانستيم باور كنيم . همه شان با هم متحد بودند براي اينكه اين جانور را حفظش كنند اينجا، و نتوانستند. چرا نتوانستند؟