• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 15 -  مغايرت گرانفروشي و قاچاق گري با روحيه انقلابي
صفحه : 15
اين انقلاب روحي را حفظش كنيد. حالا كه رسيديم ما به - مثلا - يك قسم از
مغايرت گرانفروشي و قاچاق گري با روحيه انقلابي
آدم زاهد، يك آدم عابد؛ تا صبح بنشيند نماز بخواند آدم زاهد و عابد اهل جنگ نيست .آدم جنگجو هم بيشترش اهل زهد و تقوا و امثال ذلك نيست . جمع مي كرده او بين همه .ماها نمي توانيم اما مي توانيم كه اقتدا كنيم به او تا حدودي ؛ مي توانيم رسيدگي كنيم به فقراي مملكتمان ، به ضعفايمان .
يك تحولي در ايران پيدا شد - تحول روحي ؛ كه اين تحول روحي از اين غلبه اي كه كرديد بر طاغوت و او را عقب زديد، و همه دنيا به قول شما متحير بود، اين تحول از آن بالاتر بود. تحول روحي كه در ملت پيدا شد، ملتي كه از يك پاسبان مي ترسيد ريخت درخيابانها؛ بچه و بزرگش گفت : "ما شاه را نمي خواهيم ". از يك پاسبان مي ترسيد ديروز؛امروز اينطور شد. اين تحول تحول روحي بود كه خداداد. يك ملتي كه چك و چك مي كرد در معاملاتش براي زياد شدن و كم شدن - در يك برهه از زمان - همچو انساني رفتار مي كرد با اهل ملت خودش و همچو تحول برايش حاصل شده بود كه يكي ازآقايان مي گفت كه ديدم يك زني . . . در آن تظاهرات - آن وقت كه تظاهر مي كردند - يك زني يك كاسه اي دستش است ، پول در آن است . گفتم لابد مثلا فقير است ؛ تا رسيدم به او . . . ديدم مي گويد كه امروز تعطيل است و اينهايي كه دارند مي روند ممكن است بعضي شان بخواهند تلفن كنند؛ پول هم كه حالا نمي توانند پيدا كنند، من اينها را گذاشته ام براي تلفن . اين يك امر كوچكي است ولي خيلي بزرگ است اين . يك تحولي است كه عظمتش خيلي زياد است . در يك برهه از زمان ، آن وقتي كه انقلاب بود و فشار بود،وقتي كه - آنطور كه من مي شنيدم - وقتي كه اين آقايان كه در خيابان مي آمدند عبورمي كردند، از اطراف ، از خانه ها چيز به آنها مي دادند، آب مي آوردند، گلاب مي زدند،چه مي دادند، ساندويچ مي دادند. يك حس انساني تعاون پيدا شده بود در آن حال انقلاب . اين انقلاب روحي از آن انقلابي كه در خارج واقع شد عظمتش زيادتر است . اگراين انقلاب را ما حفظ بكنيم و آقايان حفظ بكنند، بدانند كه از همه پيروزيها بالاتر است .