• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـفتم - صفحه 271 -  ضرورت تحول در ادارات و دادگستريها
صفحه : 271
يك نفر وكيل دادگستري بود كه من مي شناختم ؛ او را ديده بودم ؛ شيخ رضا اسمش
وكلا اينطوري هستند كه نمي گذارند كه پيش برود. حالا "ابتدايي "، بعدش "استيناف "(6)، بعد چه . چند دفعه برمي گردد از اول [بررسي ] مي شود. اينها جز تضييع اوقات مردم چيز ديگري نيست . محاكمات بايد يك درجه باشد؛ يك قاضي صحيح باشد كار مردم را تمام كند، بروند مردم سراغ كارشان . همان كاري كه پيشتر قاضيهاي مامي كردند، مي نشاندند اينها را و حرفهايشان را گوش مي كردند، شاهدشان را مي گرفتند،و چه مي كردند، دو روز، سه روز، يك روز، و گاهي يك ساعت ، دو ساعت ، مسئله تمام مي شد. مردم وقتشان شريف است ؛ نبايد صرف يك محاكمه اي بشود كه آن .
ضرورت تحول در ادارات و دادگستريها
و تحولي بايد پيدا بشود در اين ادارات ؛ خصوصا در دادگستري تحول مي خواهد.اين را من سابقا گفته ام ؛ لكن - خوب - بايد وقتي مستقر شد و مجلس پيدا شد، اين تحولات بايد پيدا بشود؛ كه اينطور طول و عرض محاكمات ، به اينقدر طولاني شدن هم موجب اين مي شود كه وقت مردم صرف بشود. آدم ده سال توي اين سالنهاي دادگستري هي راه برود و هي برود و برگردد، و آخرش معلوم نشود كه به حقش مي رسد يا نه .كارهايي را كه يك قاضي اسلامي در يك روز و دو روز تمام مي كرد، وقتي به دادگستري ما مي رسد يك سال طول مي كشد تا اين وكيل بگذارد آن محاكمه در مجراواقع بشود! از اول مي آيد به صلاحيت دادگاه اعتراض مي كند. چند وقت بايد طول بكشدكه شما بياييد صلاحيت آن دادگاه را اثبات بكنيد، كه خير، اين دادگاه صالح است ! بعدچند وقت بيايد صحبت بكند. يكوقتي يك شاهدي ، يكي از علما امضا كرده بود كه الاثم (5) فلان . مدتي طول داده بود كه اين اقرار به ذنب است و اين فاسق است كه دارد"الاثم "!