• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد یازدهم - صفحه 462 -  اسلام ، دين سياست
صفحه : 462
اين است كه آنكه اسلام را مي تواند نقش بدهد در دنيا، آنكه مي تواند اسلام را دردنيا ابراز كند و ترويج كند، از دست مردم گرفته بشود. اسلام كم كم گرفته بشود. اساس اسلام است . اساس اين طرف هم اسلام ، اساس دشمني هم با اسلام است . هر دويشان اينطوري است .
اينكه شما گفتيد كه علما نقش داشتند، آيا بعدا نقش دارند؟ علما نقششان اين است كه هدايت كنند و مردم را راه ببرند و كوشش شده بود به اينكه علما را منعزل كنند از ملت .يعني دين را از سياست جدا كنند. دين را بگذارند كنار، سياست را بگذارند كنار. اسلام
اسلام ، دين سياست
يك مرد عامي دارند دزدي مي كنند. رفت آنجا و گفت كه خوب اين آقا سيد است واولاد پيغمبر. بسيار خوب ، اين آقا از علماست و پايش روي چشم ما. اما تو مرديكه چه مي گويي ؟ آن دو تا را هم با خودش رفيق كرد. آن را دست و پايش را بست . بعد آمدنشست و گفت ، واقع مطلب اين است . خوب ، سيد اولاد پيغمبر است . با اولاد پيغمبر كه نمي شود چيز كرد، خوب آشيخ تو چه مي گويي ؟ با اين ريش و عمامه آمدي دزدي ! سيدرا با خودش موافق كرد. آخوند را بست . اين دوتا را كه دستشان را بست ، پاشد، گفت :سيد! جدت گفته دزدي كني ؟ قلدر بود گرفت سيد را هم بست . اينها وضعشان اينطوراست . روي اين نقشه است كه مي خواهند اين سيد اولاد پيغمبر است ، آن كذا و كذا است ،خوب اين آخوندها حالا چي مي گويند اينها. آخونديسم يعني چه ، مملكت ما نبايددست آخوندها باشد. اينها خيال مي كنند كه آخوندها مي خواهند مملكت را بگيرند و به كس ديگر بدهند و خودشان هر كاري مي خواهند بكنند. مسئله اين نيست . اينها همين نقشه است كه ملت را از اين آخوندها جدا كنند با دست خود ملت . آن چيزي كه براي ملت سرمايه است و مي تواند كار بكنند، آن را بگيرند و جدا كنند، كه نقشه در زمان رضاشاه هم به اين معنا بود. و بعد هم يكي يكي از اول از آن پايينترها بگيرند و بيايند بالا،بيايند بالا يكي يكي برسند تا آخر اين جمعيت را از بين ببرند.