• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد یازدهم - صفحه 222 -  بازگشت به خويشتن ، نخستين گام استقلال
صفحه : 222
داريم . طبيب داريم . لكن وضع جوري شده است كه هر كس هر مرضي پيدا مي كند راه مي افتد براي خارج . اين براي چيست ؟ براي اينكه مغز ما دزديده شده است و يك مغزديگري جاي آن گذاشته شده ؛ مغز استعماري ! يك مغز استعماري ما الان داريم . و تا اين مغز استعماري را ما عوض نكنيم يك مغز استقلالي جايش نگذاريم نمي توانيم اين مملكت را اداره كنيم . هر چه بخواهيد هم درست كنيد نمي شود. كوشش كنيد كه اين مغزعوض بشود. اساتيد دانشگاه ما كوشش كنند كه اين جوانهاي ما مغزهاشان عوض بشود.يك مغز استقلالي باشد، نه استعماري . آن مغزي نباشد كه درست كردند براي ما و مغزخودمان را از ما گرفتند. مستقل باشند اينها. فرهنگ هم بايد اينطور باشد. اقتصاد هم بايداينطور باشد.
ما تا بناي بر اين نگذاريم كه خودمان هم يك آدمي هستيم براي خودمان مي توانيم كار كنيم ، ما به آن نان جوي كه خودمان درست كنيم تا بناي بر اين نگذاريم كه همان نان جو را مي خوريم و از خارج نمي خواهيم ، نمي توانيم درست كنيم كار خودمان را. تا بناي بر اين نگذاريم كه همان منسوجاتي كه خودمان درست مي كنيم كافي مان هست منسوجات ما ترقي نمي كند. و ما باز تابع غير بايد بشويم ، و دستمان پيش غير دراز بشود.
چقدر براي يك مملكتي عيب است و سرشكستگي كه دستش را دراز كند طرف امريكا كه گندم بده . كشكول گداييش را باز كند پيش دشمنش و از او بخواهد كه رزقش را بدهد. چقدر براي ما سرشكستگي دارد. تا اين ملت بناي بر اين نگذارد كه كشاورزيش را تقويت كند و بسازد به آنكه خودش به دست مي آورد، ما نمي توانيم استقلال پيداكنيم . تا اين ملت بناي بر اين نگذارد كه ما بايد همه چيزمان از خودمان باشد، ما بايد قطع رابطه اقتصادي ، رابطه فرهنگي از خارج بكنيم ، فرهنگ از خود ما بايد باشد، اقتصاد هم از خود ما بايد باشد، تا اين بنا در توده ها نباشد و تا اين مغزي كه انگلي است و استعماري است عوض نشود و باورمان نيايد كه ما هم آدم هستيم ، نمي توانيم استقلال پيدا كنيم . ما
بازگشت به خويشتن ، نخستين گام استقلال