• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد یازدهم - صفحه 227 -  لزوم پالايش فرهنگ و زبان فارسي از واژگان فرنگي
صفحه : 227
لزوم پالايش فرهنگ و زبان فارسي از واژگان فرنگي
شما برويد در امريكا. اينهايي كه صحبت مي كنند ببينيد. يك كلمه فارسي در تمام صحبتهايشان ، در تمام كتابهايشان اگر پيدا كرديد؟ لكن ما كتاب وقتي مي نويسيم ، اسم هم كه مي گذارند اسمي باشد بايد فرنگي بگذارند. در بينش هم تا چند تا اسم فرنگي ، باحروف لاتين هم جايش نگذارند فايده ندارد. براي اينكه هم مشتري بيشتر پيدا مي شود،هم اين آقا بيشتر معروف مي شود به اينكه خيلي دانشمند است . يك چند تا ايسم بگذارد، ديگر تمام است مطلب . و هر چه هم مطلبش ، تهي باشد از مغز با همينها جبران مي شود.
ما تا خودمان را پيدا نكنيم ، لغت خودمان را استعمال نكنيم - نگوييد كه لغت عربي هم از ما نيست ؛ لغت عربي از ماست ؛ لغت عربي لغت اسلام است ؛ اسلام از همه است ؛ آن كه از ما نيست اين ايسمهايي است كه ما را به گرفتاري انداخته - تا نويسندگان ما از اين دام بيرون نروند، گويندگان ما از اين دام بيرون نروند، كتابهاي ما تطهير نشود، خيابانهاي مااسمائش تغيير نكند، اجناس ما را اسم كذايي روي آن نگذارند، - دواها را خودشان درست مي كنند، و اسم فرنگي روي آن مي گذارند - تا ما خودمان را پيدا نكنيم ، ومغزهايمان عوض نشود، نمي توانيم مستقل بشويم . در هيچ چيز نمي توانيم مستقل بشويم .
بگذاريد. نترسند.
از مسائلي كه مبتلا ما به آن هستيم آدم عبارت از آن است كه چهار تا كلمه مثلا فرنگي ياد بگيرد، و دو سه دفعه هم كه تو صحبتهايش مي شود، در هر چند كلمه اي يك كلمه فرنگي جايش بگذارد. شما نطقها را ببينيد. هر كس بيشتر الفاظ فرنگي در كلماتش باشداين بسيار دانشمند است ! دانشمندي را به اين مي دانند كه چند تا كلمه فرنگي در كلماتش باشد. اين براي اين است كه نطقها هم استعماري است . خودش آدم استعماري شده است .
يكي از مسائلي كه ما مبتلا هستيم اين است كه مي ترسند اينها كه اگر يك وقت بگويندكه ما خودمان هم يك چيزي هستيم ، خوف دارند بگويند ما آدميم .