• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 86 -  فرق توبه شاه و توبه فرعون
صفحه : 86
يك طرف ، با كوليها - به اصطلاح خودشان - يك طرف ، با رها كردن يك دزدآدمكشي (4) كه از سرهاي بعض از عشاير بوده است - او را مي گويند رها كرده است ويك پول فراواني هم به اختيارش گذاشته است كه برود جمعيت جمع كند و حمله كند به مردم - اينها هم از يك طرف ؛ همچو چيزي در طول تاريخ نبوده كه يك كسي كه مدعي سلطنت است ، و ديروز آنطور فرياد مي زند و براي خودش مديحه خواني مي كرد وروزنامه ها را واداشته بودند و راديو و هر چه هر كس مي گفت جز شان ايشان نبود، حالامتوسل بشود به كوليها كه در زير پناه چماق كوليها خودش را نجات بدهد! متوسل بشودبه - مثلا - كساني كه از اشرار بودند، و آنها را اجير كند كه نجاتش بدهند از دست اين ملت و نجات هم نمي دهند آنها. نه نجات آنها مي دهند، نه ملت ، ديگر به اين حرفها اعتنامي كند.
فرق ايشان با فرعون اين است كه فرعون مي گفت توبه كردم ، ديگر در آن حالي كه مي گفت توبه كردم شمشير را نكشيده بود به جان مردم . ايشان مي گويد، خودش وقتي خطابه مي خواند، خطابه مي خواند كه اي علما، اي مردم ، من اشتباه كردم ! حالا ديگر ازاين اشتباه گذشتم و برگشتم ! از آن طرف هم اينطور تشبثات را [مي كند]. حكومت نظامي مي گذارد همه اش بر خلاف قواعد، بر خلاف قوانين ، همه اش بر خلاف . از آن طرف هم مامور مي كند چيزها را - ارتش را - به اينكه بريزند به جان مردم و ديگران را هم ، عشاير رامثلا - بعضي عشاير را. البته عشاير خيلي گوش نمي دهند به حرف اينها. عده اي شان هم رفتند پيش علما و گفتند ما حاضريم براي موافقت كردن با شماها.
حالا ديگر مست آمدي و توبه مي كني ، آن هم اين جور توبه ؟! بعد از بيست و چندسال جنايت ، بعد از بيست و چند سال خيانت به يك ملتي ، به اسلام ، حالا هم جبران نكرده ، خيانتها سر جايش باقي ، جنايتها سر جايش باقي ، حالا آمدي در مقابل علما
فرق توبه شاه و توبه فرعون