• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد پنجم - صفحه 22 -  عقب نشيني گام به گام
صفحه : 22
پاسبان ، چند تا پاسبان مي رفت به آنها مي گفت كه ببنديد، امروز روز چهارم آبان است ،مثلا . . . بايد ببنديد، بايد بيرق بزنيد، تخلف نمي كردند، اصلا توي ذهنشان نمي آمد كه مي شود تخلف از پاسبان كرد، اگر يك صاحب منصبي با چهار تا ستاره ، با سه تا ستاره مي آمد تو بازار و هر غلط كاري مي خواست بكند كسي چرا به او نمي گفت ، اين نهضت مقدس اسلامي باعث اين شد كه بچه هاي كوچك هم فرياد بزنند توي خيابانها كه "مرگ بر اين سلطنت پهلوي "! اين يك تحولي حاصل شد بين مردم كه الان پاسبان را مردم هيچ چيزي بارش نمي كنند. صاحب منصبش هم نمي كنند؛ حكومت نظامي اش هم نمي كنند.آن وقتها كه حكومت نظامي مي شد، به مجرد اينكه مي گفتند حكومت نظامي است ،ديگر مردم مي رفتند سراغ كارشان ؛ اصلا ديگر دنبال اينكه معارضه اي ، مبارزه اي بشودتوي ذهنشان نمي آمد! امروز حكومت نظامي است ، قانون حكومت نظامي خودشان مي گويند كه - مثلا اعلامشان اين است به اينكه - بيشتر از دو نفر نبايد با هم باشند، هفتادهزار نفر، صد هزار نفر، پانصد هزار نفر مردم مي آيند بيرون ! و فرياد مي زنند و همه فريادهايشان هم بر ضد شاه است ! اين يك تحولي است در يك ملت حاصل شده است ؛اين يك چيز كمي نيست .
عقب نشيني گام به گام
از آن طرف هم ملاحظه مي كنيد كه اينها پله پله . . . دارند پايين مي آيند ديگر. اين "حزب رستاخيز" يك چيز آساني بود كه اينها دست از آن بردارند؟ شما ديديد كه چقدرمداحي اينها كردند. خود اين مردكه چقدر . . . حرف نامربوط راجع به حزب رستاخيز زد!همه مردم ، همه بايد وارد بشوند! هر كس وارد اين حزب نشود بايد از اين مملكت برود!اين اصلا اينجايي نيست ! و از اين حرفهايي كه زدند. يكدفعه با همين نهضت مردم ، باهمين مشت خالي ، آنها توپ و تانك دارند، اينها مشت دارند، همين مشت غلبه كرد برآنكه يكوقتي حزب رستاخيز [را به رخ مي كشيد] معلوم شد خبري نيست ! اعلام كردندكه ، اين [حزب ] چيزي نيست ، بيخود است اصلا، اصلا دولت هم قبولش ندارد! [خنده حضار] مطلبي بود كه دولت هم قبولش نكرد، با اينكه دولت از خودشان بود. تاريخ را