• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1610
تعداد نظرات : 122
زمان آخرین مطلب : 4986روز قبل
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «یا كمیل! وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ و جَلَّ (اِنّ عِبادى لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ)(1)وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ (اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذینَهُمْ بِه مُشْرِكُونَ)(2)»; «اى كمیل! این كلام خداوند است كه مى فرماید: «اى ابلیس! تو هرگز سلطه اى بر بندگان من نخواهى یافت» و كلام (دیگر) خداوند كه مى فرماید: «تسلّط او (ابلیس) تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزیده اند، و آن ها كه نسبت به خدا شرك مىورزند»(3). شرح و تفسیر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این روایت به دو آیه اشاره مى كند: نخست، آیه اى كه تسلّط شیطان بر بندگان خاصّ خدا را نفى مى كند. و دیگر، آیه اى كه سلطه شیطان را نسبت به دو گروه اثبات مى كند: كسانى كه طوق بندگى و ولایت شیطان را بر گردن آویخته اند و تحت ولایت او هستند، و كسانى كه شیطان را شریك خداوند قرار مى دهند، گاه ولایت خداوند را مى پذیرند و گاه پذیراى ولایت شیطانند. طبق منطق قرآن، شیطان بر این دو گروه سلطه دارد. -------------------------------------------------------------------------------- 1. سوره حجر، آیه 42 و سوره اسراء، آیه 65. 2. سوره نحل، آیه 100. 3. بحارالانوار، جلد 74، صفحه 272. [ 156 ] مردم تصوّرات نادرستى از شیطان دارند. خیال مى كنند ممكن است بدون اختیار اسیر شیطان شوند، در حالى كه این تصوّر باطل است. تا به شیطان گذرنامه ندهند این موجود پلیدِ رانده شده از درگاه رحمت الهى، نمى تواند وارد كشور روح و جان انسان شود. آرى، تا انسان چراغ سبزى به شیطان نشان ندهد و گذرنامه اش را امضاء نكند، او قدرت نفوذ در انسان نخواهد داشت. سؤال: چه چیزهاى زمینه نفوذ شیطان را فراهم مى سازد و به منزله چراغ سبز محسوب مى گردد؟ پاسخ: امور مختلفى زمینه ساز نفوذ شیطان است، از جمله: 1ـ دوستان ناباب یكى از زمینه هاى مهمّ تسلّط شیطان است. 2ـ شركت در مجالس گناه عامل دیگرى براى نفوذ شیطان است. 3ـ فیلم هاى فاسد و مفسد، كتاب هاى گمراه كننده، صحنه هاى تحریك آمیز، برنامه هاى ناسالم رادیوها، تلویزیون ها، ماهواره ها، اینترنت ها و مانند آن، زمینه تسلّط شیطان را فراهم مى سازد. 4ـ خلوت با زن بیگانه و نامحرم نیز از زمینه هاى نفوذ شیطان است. بدین جهت حتّى نماز و عبادت در چنین محلّ خلوتى صحیح نیست! ... و مانند این ها. باید سعى كنیم با از بین بردن زمینه هاى نفوذ شیطان، خویش را از وسوسه هاى او حفظ كنیم و خود را از محدوده ولایت او خارج سازیم و جزء آن دسته از بندگانى شویم كه شیطان سلطه اى بر آن ها ندارد. بار الها! ما را از بندگان مخلص و نفوذناپذیر در برابر وسوسه هاى شیاطین قرار ده.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:10
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «اَلْعافیَةُ عَشَرَةُ اَجْزاء تِسْعَةٌ مِنْها فِى الصَّمْتِ اِلاّ بِذِكْرِ اللهِ وَ واحِدٌ فى تَرْكِ مُجالَسَةِ السُّفَهاءِ»; «عافیت ده جزء دارد، كه نُه جزء آن در سكوت است، مگر این كه ذكر خدا باشد (كه منافاتى با عافیت ندارد) و یك جزء آن ترك همنشینى با سفیهان است»(1). شرح و تفسیر اگر سؤال شود راه از بین بردن گناه و نافرمانى اشخاص، خانواده ها، كشورها، و خلاصه همه مردم جهان چیست؟ در پاسخ مى گوییم: دو عامل مهمّ براى رسیدن به این هدف والا لازم است: نخست این كه زمینه هاى ذهنى، روحى و اخلاقى پرورش یابد و حالت تقوى، كه سدّى در برابر هجوم شهوات است، در انسان به وجود آید. این حالت هرچه قوى تر باشد مصونیّت انسان بیش تر خواهد بود. دیگر این كه زمینه هاى خارجى گناه از بین برود، نه آن كه به بهانه آزادى هر روز مقدّمات و زمینه هاى بیش ترى براى گناه فراهم گردد! -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 237. [ 152 ] مخصوصاً جوانانى كه در معرض گناه و طغیان شهوات هستند باید به این دو عامل توجّه ویژه اى داشته باشند; در مجالس گناه شركت نكنند، داستان هاى هوس انگیز و رمان هاى عشقى مطالعه نكنند، با دوستان ناباب، كه آن ها را تشویق به گناه مى نمایند، معاشرت ننمایند و از سایر مقدّمات و زمینه هاى گناه نیز اجتناب كنند. اگر در معارف و احكام اسلامى دقّت كنیم، دستوراتى در هر دو زمینه خواهیم یافت. خداوند متعال نه تنها اجازه گناه نمى دهد و گناهكار را مجازات مى كند، بلكه اگر كسى آن گناه را به طور علنى انجام دهد مجازات مضاعف دارد! نه تنها قمار را حرام مى نماید، بلكه خرید و فروش و نگهدارى آلات قمار را نیز تحریم مى كند. نه تنها خوردن شراب و هر نوع مایع مست كننده اى را ممنوع مى كند، بلكه باغبان انگور شراب، كارخانه سازنده شراب، وسیله نقلیّه اى كه شراب و انگور را حمل و نقل مى كند، انباردار شراب، فروشنده شراب، خریدار شراب، ساقى شراب را نیز مورد لعن و نفرین قرار مى دهد!(1). از این مقدّمه كوتاه پاسخ مغالطه اى كه بعضى مطرح مى كنند روشن مى شود. مثل این كه مى گویند: «زن ها باید آزاد باشند هر كس مایل بود حجاب را رعایت كند و هر كس مایل نبود مراعات نكند! مردم در انجام یا ترك بقیّه واجبات و محرّمات هم آزاد باشند، هر كس هر چه را خواست انتخاب كند!». بطلان این سخن بسیار روشن است. همه عقلاء مى گویند مردم را نباید لب پرتگاه برد و آزاد گذاشت، همه عقلاء لب پرتگاه نرده مى كشند، -------------------------------------------------------------------------------- 1. خداوند ده گروه از كسانى كه در تهیّه و نگهدارى و پخش و مصرف مشروبات الكلى فعالیّت مى كنند را لعنت كرده است. این روایات را در وسایل الشیعه، جلد 12، ابواب ما یكتسب به، باب 55، حدیث 3 و 4 و 5 مطالعه فرمایید. [ 153 ] همه عقلاء لب پنجره ها نرده مى كشند و با استدلال فوق جان خود و فرزندانشان را به خطر نمى اندازند. امام على (علیه السلام) در روایت فوق، عافیت معنوى، یعنى سلامت از گناه، را داراى اجزاء دهگانه مى داند كه نُه جزء آن در سكوت است; مگر این كه انسان مشغول ذكر خدا باشد. چون قسمت عمده گناهان با زبان انجام مى شود، لهذا نُه جزء عافیت در سكوت است. سى گناه كبیره با زبان انجام مى شود و لهذا باید سعى كنیم كمتر سخن بگوییم، وقتى كمتر حرف بزنیم كمتر خطا مى كنیم. بنابراین سكوت بسیار با اهمیّت است، به گونه اى كه مى توان افراد را از زبانشان شناخت. جزء دهم عافیت، كه یكى از زمینه هاى گناه است، ترك مجالس گناه مى باشد; یعنى حضور در مجلس گناه حرام است هر چند دیگران گناه كنند و شما مرتكب گناه نشوید، بلكه فقط ناظر گناه آنان باشید. اشخاص، خانواده ها، كشورها و خلاصه تمام مردم جهان با عمل به این گونه روایات مى توانند خویش را در مقابل گناه و معصیت بیمه نمایند.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:10
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «وَ لَو فَكَّروُا فى عَظیم الْقُدْرَةِ، وَ جَسیم النِّعْمَةِ، لَرَجَعُوا اِلَى الطَّریقِ، وَ خافُوا عَذابَ الْحَریقِ، وَ لكِنِ الْقُلُوبُ عَلیلَةٌ، وَ الْبَصائِرُ مَدْخُولَةٌ»; «اگر در عظمت نعمت پروردگار مى اندیشیدند، به راه راست بازمى گشتند، و از آتش سوزان مى ترسیدند; امّا دل ها بیمار و چشم ها معیوب است!»(1) شرح و تفسیر مردم عالَم سه گروهند: 1ـ كسانى كه در صراط مستقیم الهى هستند، نه طریق افراط را مى پیمایند و نه راه تفریط. 2ـ گروهى كه بیراهه مى روند، این ها یا «مغضوب علیهم» هستند و یا جزء «ضالّین» مى باشند. 3ـ عدّه اى كه گاه در راه مستقیم حركت مى كنند و گاه بیراهه مى روند. حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) در روایت بالا راه بازگشت تمام كسانى كه از صراط مستقیم منحرف شده اند را چنین بیان مى كند: بازگشت به صراط مستقیم تنها در سایه تفكّر و اندیشه حاصل مى شود. به هر صدا و شعارى نباید چشم و گوش بسته پاسخ گفت; زیرا این كار سبب خروج از راه مستقیم مى شود. -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه، خطبه 185. [ 150 ] سؤال: اندیشه در چه مسائلى انسان را به صراط مستقیم بازمى گرداند؟ پاسخ: جواب این سؤال در خود روایت آمده است; حضرت مى فرماید در دو چیز فكر كنید: 1ـ «فى عَظیم الْقُدْرَةِ» در قدرت عظیم و بى انتهاى پروردگار عالم اندیشه كنید و آن را باور نمایید. بدانید كه همه چیز به دست پر قدرت اوست; عزّت و ذلّت، سعادت و شقاوت، پیروزى و شكست، ارتقاء و سقوط و خلاصه همه چیز به دست با كفایت اوست و در حقیقت ما در برابر اراده او از خود اراده اى نداریم. 2ـ «جَسیم النِّعْمَةِ» در نعمت هاى فراوان و بى انتهاى الهى نیز فكر كنید! چگونه بیراهه رفته ایم؟ در حالى كه از بدو تولّد و حتّى قبل از آن، تا پایان زندگى غرق در نعمت هاى او هستیم; نعمت هاى فراوانى كه حتّى قدرت شمردن آن ها را نداریم!(1). اگر منحرفین از راه مستقیم در این دو مطلب اندیشه و تفكّر كنند به راه راست باز مى گردند، ولى چون قلب هاى علیل و چشم هاى نابینا دارند نمى توانند با چشم نابینا نعمت هاى الهى را ببینند و با قلب علیل قدرت پروردگار را درك كنند، بدین جهت به راه مستقیم برنمى گردنند. چنین انسان هایى ابتدا باید ابزار شناخت خویش را اصلاح كنند. سپس با قلب و فكرى سالم در قدرت بى انتهاى پروردگار اندیشه و تفكّر كنند. و با چشمى بینا و سالم نعمت هاى فراوان و غیر قابل شمارش خداوند مهربان را ببینند، تا به راه راست باز گردنند. -------------------------------------------------------------------------------- 1. خداوند متعال در آیه 34 سوره ابراهیم و آیه 18 سوره نحل به این مطلب اشاره كرده است; در دو آیه مذكور چنین مى خوانیم: (وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللهِ لا تُحْصُوها); «و اگر نعمت هاى خدا را بشمارید، هرگز نمى توانید آن ها را إحصا (شماره) كنید».
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:7
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «مَنْ اَحَبَّ الْمَكارِمَ اجْتَنَبَ الَْمحارِمَ»; «كسى كه مى خواهد با شخصیّت شود باید از گناه پرهیز كند»(1). شرح و تفسیر تعبیرات زیادى در روایات دیده مى شود كه آبرو و عظمت و عزّت در دنیا را نیز براى انسان هاى با تقوى مى داند. خداوند متعال مى فرماید: (لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسوُلِه وَ لِلْمُؤْمِنینَ); «عزّت فقط از آنِ خداوند و پیامبرش و مؤمنین به آن ها است»(2). از سوى دیگر در برخى از روایات آمده است كه فلان گناه آبروى انسان را مى برد و از شخصیّت وى مى كاهد. از مجموع این مطالب استفاده مى شود كه رابطه اى بین تقوى و ارزش انسان در دنیا وجود دارد. روایت فوق پیرامون همین مطلب سخن مى گوید، و حتّى یافتن شخصیّت مناسب اجتماعى را در سایه دورى از گناه و اطاعت پروردگار عالم مى داند. یعنى ثواب و عقاب تنها جزا و پاداش نیكوكار و گناهكار نیست، بلكه گناه و طاعت آثارى در همین دنیا دارد. و به تعبیر دیگر دین فقط براى جهان آخرت نیست، بلكه براى دنیا هم مفید است. مثلا -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419. 2. سوره منافقین، آیه 8. [ 148 ] شخصى كه دروغ مى گوید، نهایتاً چند بار موفّق به پرده پوشى مى گردد، ولى بالاخره رسوا مى شود و پس از رسوایى ناشى از گناه، مردم دیگر به او اعتماد نمى كنند. بنابراین تقوى درختى است كه ثمرات آن در دنیا و آخرت قابل استفاده است. ضمناً فراموش نكنیم كه نهال تقوى همه روزه احتیاج به آبیارى و مراقبت دارد و گرنه پژمرده مى گردد، روز و شب باید توبه و استغفار كرد. انسان هنگامى كه از خانه بیرون مى رود باید خود را به خدا بسپارد و همواره مراقب اعضاى خویشتن باشد.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:7
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسانَهُ فَاِنَّ هذَا الِّلسانَ جَمُوحٌ بِصاحِبِه. وَ اللهِ ما اَرى عَبْداً یَتَّقى تَقْوى تَنْفَعُهُ حَتّى یَخْزُنَ لِسانَهُ»; «انسان باید زبانش را حفظ كند، زیرا این زبان سركش صاحبش را به هلاكت مى اندازد. به خدا سوگند، باور نمى كنم بنده اى كه زبانش را حفظ نكند، تقوایى سودمند به دست آورد»(1). شرح و تفسیر سخن در مورد زبان فراوان است، ولى آنچه موضوع بحث این روایت است رابطه كنترل زبان و تقوى است. ارتباط این دو به قدرى تنگانگ است كه بدون كنترل زبان تقوى امكان پذیر نیست! دیانت اشخاص، ارزش وجودى آن ها، رشد فكرى و تعالى روحى انسان ها و خلاصه انسانیّت فرزندان آدم به وسیله زبان سنجیده مى شود. آرى زبان معیار سنجش هاست، بدین جهت اوّلین گام تهذیب در اخلاق، حفظ و كنترل و پاك سازى زبان است. زبان موجودى خطرناك و در عین حال بسیار مهمّ است و اصولا خطر آن به خاطر اهمیّت آن است. خطر زبان از آن جهت است كه همیشه در -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه، خطبه 176. [ 146 ] دسترس انسان است و گناهانى كه به وسیله آن انجام مى شود، به آسانى صورت مى گیرد و چون به آن عادت كرده ایم متأسّفانه قُبح و زشتى گناهان زبان از بین رفته است. علاوه بر این دو مطلب ـ كه خطر زبان را روشن مى سازد ـ خطرناك تر این كه گناهانى كه به وسیله زبان صورت مى پذیرد، غالباً از حقوق النّاس است: غیبت، تهمت، شایعه پراكنى، شوخى هاى نامشروع، إشاعه فحشاء، دروغ، إیذاء مؤمن، فحّاشى، قذف و مانند آن، كه با زبان انجام مى شود، همه از گناهانى است كه حقّ النّاس را به دنبال دارد. با توضیح بالا روشن شد چرا بدون كنترل زبان تقوى حاصل نمى شود. بنابراین گام اوّل در مسیر سعادت این است كه با دقّت مواظب سخنان و گفتار خویش باشیم.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:7
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «مَنْ وَجَدَ ماءً وَ تُراباً ثُمَّ افْتَقَرَ، فَاَبْعَدَهُ اللهُ»; «كسى كه آب و زمین در اختیار داشته باشد و با این حال فقیر و نیازمند گردد، از رحمت خدا به دور باد!»(1) شرح و تفسیر از احادیث اسلامى این حقیقت به خوبى استفاده مى شود كه مسلمانان جهان باید از تمام منابع مختلف; دامدارى، كشاورزى، منابع و معادن زیر زمینى، حرفه و صنعت و تجارت، براى مبارزه با فقر استفاده كنند، حتّى اگر ملّتى تنها یكى از این سرمایه ها را در اختیار داشته باشد، باید به وسیله آن، خلأاقتصادى كشور خود را پر كند، تا چه رسد به این كه همه آن ها را در اختیار داشته باشد. و اگر چنین نكند ملّتى نفرین شده و دور از رحمت خدا و روح اسلام خواهد بود. نیاز به دیگران در هر صورت از نظر اسلام زشت و نكوهیده است(2). براى این كه بدانیم تا چه اندازه در كشور اسلامى ما ایران به این روایت عمل شده، به ذكر یك خبر قناعت مى كنیم و قضاوت را بر عهده شما خواننده عزیز مى گذاریم: -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 100، صفحه 65. 2. یكصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 29. [ 142 ] در گزارش سازمان ملل متّحد درباره ایران آمده بود: «ایران امسال بیش از هفت میلیون تُن گندم نیاز خواهد داشت!». به گفته بعضى از آگاهان، ایران در حالى به بزرگ ترین وارد كننده گندم در جهان تبدیل شده است كه داراى شش میلیون هكتار زمین زراعى قابل كشت است!(1). به یقین همه كسانى كه قدرت دارند باید به پا خیزند و این لكّه نیاز را از دامان این كشور بزرگ اسلامى بشویند. -------------------------------------------------------------------------------- 1. خبرنامه سیاسى، فرهنگى جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم، شماره 712، صفحه 58. [ 143 ]
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:6
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «مَنْ وَجَدَ ماءً وَ تُراباً ثُمَّ افْتَقَرَ، فَاَبْعَدَهُ اللهُ»; «كسى كه آب و زمین در اختیار داشته باشد و با این حال فقیر و نیازمند گردد، از رحمت خدا به دور باد!»(1) شرح و تفسیر از احادیث اسلامى این حقیقت به خوبى استفاده مى شود كه مسلمانان جهان باید از تمام منابع مختلف; دامدارى، كشاورزى، منابع و معادن زیر زمینى، حرفه و صنعت و تجارت، براى مبارزه با فقر استفاده كنند، حتّى اگر ملّتى تنها یكى از این سرمایه ها را در اختیار داشته باشد، باید به وسیله آن، خلأاقتصادى كشور خود را پر كند، تا چه رسد به این كه همه آن ها را در اختیار داشته باشد. و اگر چنین نكند ملّتى نفرین شده و دور از رحمت خدا و روح اسلام خواهد بود. نیاز به دیگران در هر صورت از نظر اسلام زشت و نكوهیده است(2). براى این كه بدانیم تا چه اندازه در كشور اسلامى ما ایران به این روایت عمل شده، به ذكر یك خبر قناعت مى كنیم و قضاوت را بر عهده شما خواننده عزیز مى گذاریم: -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 100، صفحه 65. 2. یكصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 29. [ 142 ] در گزارش سازمان ملل متّحد درباره ایران آمده بود: «ایران امسال بیش از هفت میلیون تُن گندم نیاز خواهد داشت!». به گفته بعضى از آگاهان، ایران در حالى به بزرگ ترین وارد كننده گندم در جهان تبدیل شده است كه داراى شش میلیون هكتار زمین زراعى قابل كشت است!(1). به یقین همه كسانى كه قدرت دارند باید به پا خیزند و این لكّه نیاز را از دامان این كشور بزرگ اسلامى بشویند. -------------------------------------------------------------------------------- 1. خبرنامه سیاسى، فرهنگى جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم، شماره 712، صفحه 58. [ 143 ]
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:6
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «اَهْلَكَ النّاسَ اثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ»; «دو چیز مردم را به هلاكت افكنده است: وحشت و ترس از فقر، و تمنّاى افتخارات موهوم»(1). شرح و تفسیر اگر درباره علل افزایش تجاوزها، سرقت ها، رشوه خوارى ها، دزدى ها، كم فروشى ها در أشكال مختلف، و همچنین تلاش هاى بى رویه آزمندانه و چپاولگرانه جمع كثیرى از مردم دقّت كنیم، مى بینیم كه دو عامل فوق اثر عمیقى در پیدایش غالب این رویدادها دارد. عدّه اى با داشتن همه چیز، فقط به خاطر ترس از فقر (دقّت كنید ترس از فقر، نه فقر واقعى!) و یا به قول خودشان براى «تأمین آینده»! دست به هر كار خلافى مى زنند. و جمعى نیز آرامش زندگى و روح خود را فداى چشم هم چشمى ها و جلب افتخارات موهوم مى كنند، در حالى كه اگر این دو صفت زشت را رها كنند، زندگى راحت و آسوده اى خواهند داشت(2). -------------------------------------------------------------------------------- 1. تحف العقول مترجم، صفحه 239، سخنان كوتاه امیرالمؤمنین (علیه السلام)، شماره 95. 2. یكصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 94. [ 140 ] تعبیر به «اهلك الناس; مردم را هلاك كرده ... » ممكن است اشاره به هلاكت معنوى و دورى از خدا و گرفتار شدن در چنگال گناهان بوده باشد، و نیز ممكن است اشاره به هلاكت ظاهرى و جسمانى و به اصطلاح «فیزیكى» باشد; چرا كه خوف فقر و آرزوى افتخارات موهوم و برترى جویى ها، انسان را وادار به كارهاى خطرناكى مى كند كه گاه جان خود را نیز بر سر آن مى نهد. اضافه بر این «خوف فقر» و «طلب فخر» دو عامل ویران گر اعصاب است كه پیوسته اعصاب انسان را در هم مى كوبد و آرامش را از او سلب مى كند و مانند «خوره» او را از درون مى خورد و به مرگ زودرس گرفتار مى سازد. جمع میان دو تفسیر نیز دور از حقیقت نیست.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:3
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «ما بَعُدَ كائِنٌ وَ ما قَرُبَ بائِنٌ»; «آنچه خواهد آمد دور نیست و آنچه جدا شدنى است نزدیك نمى باشد»(1). شرح و تفسیر این حدیث در واقع اشاره به دنیا و آخرت دارد; «آخرت» «كائن» است، یعنى خواهد آمد; بنابراین آنچه خواهد آمد بعید و دور از دسترس نمى باشد. امّا «دنیا» به هر حال جدا مى شود و «بائن» است و آنچه جدا شدنى است نزدیك نیست. خلاصه دنیایى كه ظاهراً نزدیك است، دور است و جدا شدنى! امّا آخرتى كه ظاهراً دور است، نزدیك است و جاودانه! تعبیراتى كه در مورد دنیا و آخرت در آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) آمده، فراوان است و علّت اصرار زیاد روى این مسأله، غفلتى است كه متأسّفانه بر ما انسان ها عارض مى گردد. متأسّفانه منطق برخى از مردم، همانند منطق عمر بن سعد ـ لعنة الله علیه ـ است، آن ها مى گویند: «دنیا نقد است و آخرت نسیه، نقد را نباید به خاطر نسیه رها كرد!»(2). -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419. 2. هنگامى كه «ابن زیاد» از «عمر بن سعد» خواست كه به جنگ امام حسین (علیه السلام) برود، عمر مهلت خواست كه یك شب در این مورد فكر كند، او در آن شب اشعارى در مورد حیرت و سرگردانى خود گفت، كه یك بیت آن چنین است: «الا انما الدنیا لخیر معجل *** و ما عاقل باع الوجود بدین دنیا نقد و آخرت نسیه است و انسان عاقل نقد را به نسیه نمى فروشد!» (منهاج الدموع، صفحه 291). [ 138 ] در حالى كه نه دنیا نقد است و نه آخرت نسیه; بالاترین مقام ها و موقعیّت ها با یك چشم بر هم زدن از بین مى رود. این چه نقد بى ارزش و ناپایدارى است! در روایت است كه «وقتى اهل آخرت به دنیا نگاه مى كنند، تمام عمر دنیا در نظر آن ها به اندازه لحظه دوشیدن شیر از یك شتر بیش تر طول نمى كشد». امّا آخرت جاویدان است و ما باید این حقیقت را قبول كنیم و بدان ایمان بیاوریم و آثار ایمان به آن در اعمال و گفتار و اعتقادات ما ظاهر و آشكار گردد. همان گونه كه اگر چراغى در خانه اى روشن شود، نور از تمام منافذ آن خانه به بیرون پرتوافشانى مى كند.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:3
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «ثَلاثٌ مِنْ اَبْوابِ الْبِرِّ: سَخاءُ النَّفْسِ، وَ طیبُ الْكَلامِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الاَْذى»; «سه چیز از درهاى نیكوكارى محسوب مى شود: سخاوت نفس، خوش زبانى و صبر در مقابل ناملایمات»(1). شرح و تفسیر بِرّ، به معنى نیكوكارى، مفهوم بسیار گسترده اى دارد و تمام نیكوكارى ها را شامل مى شود; نیكوكارى هاى معنوى، مادّى، فردى، اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى، سیاسى، اجتماعى و مانند آن. این كه خداوند متعال در آیه شریفه 44 سوره بقره مى فرماید: (أتَأمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ و تَنْسَوْنَ اَنْفُسَكُمْ); «آیا مردم را به نیكى دعوت مى كنید، امّا خودتان را فراموش مى نمایید؟!» معناى وسیعى دارد. یكى از لغویّین مى گوید: «بِرّ» از «بَرّ» به معنى بیابان گرفته شده است و از آن جا كه بیابان وسیع و گسترده است، بدین جهت عرب به هر كارى كه زندگى انسان را وسیع كند و گسترش دهد «بَرّ» مى گوید. «بَرّ» یكى از -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 68، صفحه 89. [ 134 ] صفات خداوند متعال است: (اِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحیمُ)(1). به هر حال حضرت على (علیه السلام) سه كار را به عنوان در ورودى ابواب برّ معرّفى كرده است: اوّل: سخاوت نفس منظور از سخاوت نفس این است كه این فضیلت اخلاقى به گونه اى در قلب انسان ریشه دار شود كه قلباً از سخاوت خوشحال شود. چون گاهى انسان سخاوت را بر خویشتن تحمیل مى كند، براى درك ثواب بخشش مى كند، ولى با اكراه; امّا گاهى به هنگام سخاوت قلبش شاد مى گردد و وجودش آرام مى شود، چنین سخاوتى در درون جان انسان نفوذ كرده و بسیار عالى است. ما نباید فراموش كنیم كه خداوند حوایج بسیارى از بندگانش را به وسیله ما انجام مى دهد و تصوّر نكنیم كه هر چه داریم مخصوص خود ماست; بلكه گاه ما تنها واسطه هستیم. و خوشا به حال بندگانى كه واسطه بین خداوند و نیازمندان هستند. خداوند متعال این مطلب را به صورت زیبایى در آیه هفتم سوره حدید چنین بیان كرده است: (آمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِه وَ اَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ); «به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق كنید». شرح مسأله انفاق در زندگى ائمّه اطهار (علیهم السلام) كتاب جداگانه اى مى طلبد، برخى از ائمّه (علیهم السلام) در طول عمر بابركتشان چندین بار تمام اموال خود را با فقرا تقسیم كردند(2) و داستان سوره دهر نمونه بارز این ادّعا است(3). -------------------------------------------------------------------------------- 1. سوره طور، آیه 28. 2. مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى در منتهى الآمال، جلد اوّل، صفحه 417، به نقل از امام صادق (علیه السلام)مى گوید: «امام حسن (علیه السلام) سه مرتبه تمام دارایى خویش را با فقرا تقسیم كرد، نصف آن را براى خود برداشت و نصف دیگر را به فقرا داد!». 3. مشروح این داستان را به نقل از منابع اهل سنّت در كتاب «آیات ولایت در قرآن» آورده ایم. [ 135 ] دوّم: خوش زبانى سخن نرم و اخلاق خوش سرمایه اى است كه تمام نمى شود. سرمایه مالى انسان محدود و توقّع و نیاز نیازمندان نامحدود است، و روشن است كه محدود پاسخ گوى نامحدود نیست. امّا خداوند حكیم سرمایه نامحدودى به نام زبان خوش به انسان داده تا در مقابل توقّع نامحدود نیازمندان پاسخگو باشد. باید با آنان با زبان خوش و به دور از خشونت و تندى برخورد كرد. اگر نمى توان از نظر مادّى كمك كرد باید به نرمى و ملاطفت جواب آن ها را گفت. كارى كه ادب مى كند ده ها استدلال نمى كند. طیب كلام، مخصوصاً در زمان ما، كه ما را متّهم به خشونت مى كنند، جاذبه عجیبى دارد. سوّم: تحمّل ناملایمات دنیا محلّ مشكلات و سختى ها و ناملایمات است; مصیبت، خشكسالى، قحطى، زلزله، سیل، بیمارى هاى مختلف و مانند آن، همگى ناملایمات این دنیاست. بچّه هاى همسایه ایجاد مزاحمت مى كنند، در نانوایى نوبت را مراعات نمى كنند، در رانندگى برخوردهایى به وجود مى آید و ناملایمات دیگرى كه همه روزه با آن روبرو هستیم، باید همه این ها را تحمّل كرد و با زبان خوش تذكّر داد، تا بتوان به دروازه هاى نیكوكارى رسید.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته