• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1610
تعداد نظرات : 122
زمان آخرین مطلب : 4988روز قبل
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمُسٌ، حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِى النّارِ. اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطایا ذُلُلٌ، حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها، وَ اُعْطُوا اَزِمَّتَها، فَاَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ»; «آگاه باشید كه خطاها و گناهان همانند مركب هاى چموش و نافرمانى است كه لجامى ندارند و سوار خود را به زمین مى زنند و آن ها را به درون جهنّم مى فرستند، ولى تقوى مركبى رام و راهوار است، كه لجامش به دست صاحبش مى باشد و سوار خویش را به سر منزل مقصود مى رساند و به بهشت وارد مى كند»(1). شرح و تفسیر تشبیه فوق براى بیان عاقبت تقوى و بى تقوایى، بهترین تشبیهى است كه مى توان بیان كرد. حقیقتاً بى تقوایى همانند اسب افسارگسیخته اى مى باشد كه اختیار را از سوارش سلب مى كند; زیرا یك گناه منشأ چندین گناه دیگر مى شود و تا آن جا پیش مى رود كه جایى براى گناهكار جز جهنّم باقى نمى ماند! داستان جوانى كه در عالَم رؤیا شیطان را خواب مى بیند كه از او -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه، خطبه 16. [ 180 ] مى خواهد یكى از سه كار را انجام دهد: «یا پدرش را بكشد، یا خواهرش را كتك بزند، و یا شراب بنوشد» شاهد خوبى براى این ادّعاست. جوان شراب را انتخاب مى نماید، تا خود را از قتل پدر و ایذاء خواهر حفظ كند، امّا هنگامى كه جام شراب را سر مى كشد، عقلش زایل مى شود و از حالت طبیعى خارج مى گردد. سپس، هم پدر را به قتل مى رساند و هم سر و سینه خواهرش را مى شكند!(1) حقیقتاً گناهان این گونه اند، گناه همانند باتلاقى است كه گناهكار را به تدریج در كام خود فرو مى برد، تا آن جا كه ناگهان خود را غرق در باتلاق مى بیند و دیگر نمى تواند كارى انجام دهد، مگر این كه لطف الهى شاملش گردد. گناه نه تنها آخرت انسان، بلكه دنیاى آدمى را نیز خراب مى كند. بنابراین، گناه نه مركب مناسبى نه براى جهان آخرت و نه براى دنیا مى باشد. بدین جهت به ما دستور داده شده كه هر روز نفس خود را محاسبه كنیم، تا اگر خداى ناكرده بر این مركب چموش سوار شده ایم، قبل از این كه سرعت گیرد و از كنترل خارج شود خود را نجات دهیم. بارالها! ما ضعیف هستیم و راه طولانى و پرسنگلاخى در پیش داریم كه جز با لطف و امداد و عنایت تو پیمودنى نیست، پروردگارا خودت ما را در طىّ این مسیر رهبر باش!. -------------------------------------------------------------------------------- 1. شیطان دشمن دیرینه انسان، صفحه 190. [ 181 ]
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:18
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «اِسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ اَظَلَّكُمْ، وَ كُونُوا قَوْماً صیحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا، وَ عَلِمُوا اَنَّ الدُّنْیا لَیْسَتْ لَهُمْ بِدار فَاسْتَبْدَلُوا»; «همواره مهیّاى مرگ باشید كه بر شما سایه افكنده است، و همانند قومى باشید كه آن ها را بانگ زده اند و بیدار شده اند و دانستند كه دنیا سراى جاویدان نیست، بدین جهت آن را با جهان آخرت مبادله كردند»(1). شرح و تفسیر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این سه جمله پرمعنى پایان زندگى بشر را ترسیم نموده، و ضمن بیان حقیقت و ماهیّت دنیا و در كمین بودن خطر بزرگى به نام «مرگ»، هشدارهایى براى بیدارى و هدایت انسان ها مى دهد. تعبیر به «فَقَدْ اَظَلَّكُمْ» در جایى گفته مى شود كه وقوع حادثه اى بسیار نزدیك باشد و فاصله تا انجام آن بسیار كم باشد. اگر گفته شود فلان درخت بر شما سایه انداخته و شما در سایه آن در حال استراحت هستید، یعنى فاصله شما با آن درخت بسیار كم است. در مورد این جمله سه سؤال مطرح است: -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه خطبه 64. [ 176 ] سؤال اوّل: این سایه كنایه از چیست؟ پاسخ: مى تواند اشاره به امور زیادى باشد; از جمله حوادثى كه در زندگى انسان رخ مى دهد; بیمارى هاى گوناگون، مرگ هاى ناگهانى، سكته ها، زلزله ها، تصادفات و مانند آن. سؤال دوم: حال كه مرگ اینقدر نزدیك است و باید آماده بود، آمادگى به چه حاصل مى شود؟ پاسخ: باید با توبه، خودسازى، أداى دیون و حقوق مردم، انجام اعمال صالح، كمك به مردم، همواره به یاد خدا بودن، و امورى همانند آن، خود را آماده مرگ كنیم. سؤال سوم: مخاطب كلام حضرت چه كسانى هستند؟ پاسخ: آنچه از جمله «فَقَدْ اَظَلَّكُمْ» استفاده مى شود این است كه مخاطب حضرت همه مردم هستند و مرگ سایه اش را بر سر همه مردم انداخته است. شاید كثرت مرگ هاى ناگهانى در این عصر و زمان از یك نظر از ألطاف الهى باشد! بدین معنى كه چون اسباب هوى و هوس نسبت به گذشته بسیار فراوان گشته و انسان ها از مرگ غافل شده اند، مرگ هاى ناگهانى آن ها را از این غفلت هوشیار مى سازد. «وَ كُونُوا قَوْماً صیحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا» این جمله اشاره به جمعیّت و كاروانى است كه شب هنگام به خواب رفته اند، ناگهان رییس كاروان بانك بیدار باش مى زند و فرمان حركت صادر مى كند، كاروانیان از خواب برمى خیزند، به اطراف خویش مى نگرند، آن جا را منزلگاه سفر مى یابند، نه جاى ماندن! دنیا و انسان ها بسان این كاروان و منزلگاه آن است. چه كسى بر كاروان هاى انسانى صیحه مى زند؟ حضرت فرمود: «كَفى [ 177 ] بِالْمَوْتِ واعِظاً; اگر واعظ و موعظه كننده مى خواهید، مرگ بهترین موعظه كننده است»(1). مرگ با زبان بى زبانى چه مى گوید؟ مرگ خاموشى است، امّا یك دنیا خروش دارد! بنابراین مرگ و میرها، قبرستان ها، بیمارى ها، حوادث مختلف، همه این امور، بانك بیدار باش و فرمان حركت را سر مى دهند، امّا افسوس كه گوش شنوایى نیست! «وَ عَلِمُوا اَنَّ الدُّنْیا لَیْسَتْ لَهُمْ بِدار فَاسْتَبْدَلُوا» حال كه از خواب غفلت بیدار شدید و فهمیدید كه دنیا بسان مسافرخانه است و جاى ماندن نیست، دنیاى خود را به آخرت تبدیل كنید. دیگر توقّف نكنید و با تهیّه زاد و توشه كافى به همراه كاروان به حركت ادامه دهید. آنچه قطعى و روشن است و هیچ شك و شبهه اى در آن نیست، این كه همه ما را همراه این كاروان مى ببرند و سرانجام همه كاروانیان بدون شك مرگ است. پس چه خوب كه از خواب غفلت برخیزیم و زاد و توشه مناسبى براى این سفر تهیّه كنیم. -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 6، صفحه 132. این روایت در بحار الانوار، جلد 64، صفحه 29، و جلد 71، صفحه 264، و جلد 73، صفحه 342، و جلد 77، صفحه 137، و 388 نیز آمده است.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:18
دعا و زیارت
حضرت على (علیه السلام) فرمود: «لا خَیْرَ فِى الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ، كَما اَنَّهُ لاخَیْرَ فِى الْقَولِ بِالْجَهْلِ»; «نه سكوت دانشمند سودى دارد، و نه سخن گفتن جاهل»(1). شرح و تفسیر خداوند از آن ها كه مى دانند و آگاهى دارند پیمان گرفته كه در برابر انحراف ها، كجروى ها، ستم ها، حق كشى ها، و سمپاشى هاى دشمنان سكوت نكنند و با منطق و بیان گرم و مستدل خود، نور هدایت و حق و عدالت را در دل ها بپاشند (و هر كس نسبت به آنچه مى داند، هر قدر كم باشد، دانشمند و مسؤول است) همان طور كه افراد ناآگاه از مسایل نباید با دخالت نارواى خود مردم را به گمراهى بكشانند. آن «سكوت» و این «سخن» هر دو بدبختى زا است(2). از روایت فوق استفاده مى شود كه نه «سكوت» براى «همه كس» و «همه جا» ارزش محسوب مى شود و نه سخن گفتن براى «همگان» در «هر مكان». بلكه «سخن گفتن» و «دم فرو بستن» از امور نسبى هستند كه نسبت به «افراد» و «زمان ها» و «مكان ها» سنجیده مى شود. -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 182 و 471. 2. یكصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 40. [ 174 ] چه بسا سخن گفتن شخصى از مهم ترین واجبات و سخن گفتن دیگرى از بدترین محرمات باشد! و چه بسا سكوت انسانى در مكانى عبادت و سخن گفتن همان انسان در مكانى دیگر گناه شمرده شود! بنابراین مؤمنِ عاقل و هوشیار كسى است كه اوّلا در هر موضوعى كه قصد سخن گفتن دارد اطّلاعات كافى كسب كند و ثانیاً موقعیّت شناس باشد; در غیر این صورت سكوت كند(1). دو چیز طیره عقل است دم فروبستن *** به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشى! -------------------------------------------------------------------------------- 1. مباحث مختلف مربوط به سكوت و سخن، از جمله: سكوت و اصلاح زبان، سكوت در آیات قرآن مجید، سكوت در روایات اسلامى، خطرات زبان، اصول كلّى براى رفع خطرات زبان و مباحث دیگر را، در كتاب اخلاق در قرآن، جلد اوّل، صفحه 298 به بعد، مطالعه فرمایید.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:14
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «ما مِنْ یَوْم یَمُرُّ عَلَى ابْنِ آدَم اِلاّ قالَ لَهُ ذلِكَ الْیَوْمُ: یَابْنَ آدَمْ! أنَا یَوْمٌ جَدیدٌ وَ اَنَا عَلَیْكَ شَهیدٌ، فَقُلْ فِىَّ خَیْراً، وَ اعْمَلْ فِىَّ خیراً، اُشهِدُ لَكَ بِه یَوْمَ الْقیامَةِ; فَاِنَّكَ لَنْ تَرْانى بَعْدَهُ اَبَداً»; «هر روزى كه بر انسان مى گذرد، آن «روز» این سخن را با انسان دارد: اى انسان! من روزِ تازه اى هستم و بر اعمالت شاهد و ناظر، بنابراین در ظرف من سخنان خوب بگو و اعمال خیر به جا آور، تا در روز قیامت بر خیرات تو شهادت دهم، امروز كه گذشت مرا هرگز نخواهى دید!»(1). شرح و تفسیر خداوند بر أعمال و گفتار انسان گواهانى قرار داده است: 1ـ اعضاى بدن انسان یكى از آن شهود است. در قرآن مجید مى خوانیم: (وَ تُكَلِّمُنا اَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ); دست ها و پاهاى انسان ها را به سخن در مى آوریم (و بر علیه انسان ها شهادت مى دهند)(2). و در آیه 20 سوره فصلت نیز مى خوانیم: (حَتّى اِذا ما جاءُوها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ اَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِماكانُوا یَعْمَلُونَ); «وقتى به آنان مى رسند گوش ها و چشم ها و پوست هاى تنشان به آنچه مى كردند گواهى مى دهند». -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 379. 2. سوره یس، آیه 65. [ 172 ] 2ـ شاهد دیگر اعمال انسان، ملائكه و فرشتگانِ مراقبِ او هستند، در آیه شریفه 18 سوره ق در این مورد مى خوانیم: (ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْل اِلاّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ); «انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى آورد، مگر این كه همان دم، فرشته اى مراقب و آماده براى انجام مأموریّت (و ضبط آن) است». 3ـ شاهد سوم مكان ها هستند، آیه چهارم سوره زلزال ناظر به همین مطلب است. توجه كنید: (یَوْمَئِذ تُحَدِّثُ اَخْبارَها); «در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو مى كند». آرى روز قیامت وجب به وجب زمین، كه بر روى آن قدم گذاشته ایم، بر علیه ما انسان ها شهادت مى دهد. 4ـ زمان هم یكى از شهود یوم القیامة است و روایت فوق شاهدى بر این مدّعا است، از روایت فوق استفاده مى شود كه هر «روز» یك شاهد مستقل است، بنابراین در هر سال سیصد و شصت و پنج شاهد زمانى و براى عمر متوسّط انسان ها، یعنى پنجاه سال، 1825 شاهد زمانى شهادت خواهند داد! جالب این كه این شاهد هر روز به انسان هشدار مى دهد، امّا كو گوش شنوا؟! 5ـ آخرین شاهد بر اعمال انسان ها پیامبران هر امّتى هستند; در آیه 41 سوره نساء در این زمینه چینن آمده است: (فَكَیْفَ اِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ اُمَّة بِشَهید وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهیداً); «حال آن ها چگونه است، آن روزى كه از هر امّتى شاهد و گواهى (بر اعمالشان) مى آوریم و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟!» واى بر كسانى كه تصوّر مى كنند حساب و كتابى در كار نیست، ولى وقتى كه پرده هاى غفلت كنار زده مى شود، گواهان متعدّدى را در مقابل خویش مى بینند كه بر علیه آن ها شهادت مى دهند! چگونه این همه گواه و شاهد و این همه بى خبرى و غفلت قابل جمع است!؟ اگر یك مأمور مواظب انسانى باشد حواسش را كاملا جمع مى كند. چگونه در مقابل یك مأمور خطاكار این قدر مواظب هستیم، ولى در مقابل این همه گواهان الهى، كه هرگز خطا نمى كنند، غافل هستیم؟! [ 173 ]
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:14
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «اَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا مَنْ لَمْ یَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ وَ لَمْ یَشْغَلِ الْحَلالُ شُكْرَهُ»; «زاهد در دنیا كسى است كه حرام بر صبرش چیره نشود، و حلال او را از شكرگزارى غافل نسازد»(1). شرح و تفسیر یكى از افتخارات حضرت على (علیه السلام) زهد آن حضرت است، درباره زهد آن حضرت هر چه گفته شود كم است، او الگوى كامل زهد در دنیا بود و زاهدان باید پیرو او باشند. ولى از آن جا كه كلمه زهد مفهوم پیچیده اى دارد، بسیارى در مورد حقیقت آن به اشتباه مى افتند(2). بدین جهت روایات اسلامى به تبیین حقیقت زهد پرداخته است. روایت فوق از جمله روایاتى است كه به تفسیر صحیح معناى زهد مى پردازد. طبق این روایت شخصى زاهد است كه داراى دو ویژگى باشد: 1ـ در برخورد با حرام صبر و مقاومت داشته باشد و هنگامى كه زمینه انجام كار حرامى آماده شود بتواند خود را حفظ كند، چنین انسانى زاهد است. كسى كه مالِ حرام، شهواتِ غیرمشروع، مقامِ حرام و مانند آن، -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 87، صفحه 37، (به نقل از میزان الحكمة، باب 1613، حدیث 7713). 2. مثلا بعضى تصوّر مى كنند كه زاهد كسى است كه لباس خشن كرباسى بپوشد، و از مردم كناره گیرى كند، و در بیابان ها و غارها به عبادت بپردازد! بنابراین كسى كه در متن جامعه است، و یا در رأس حكومت قرار گرفته، نمى تواند زاهد باشد! [ 168 ] مقاومتش را در هم مى شكند زاهد نیست; هر چند لباسِ كَرباس بپوشد و در بیابان ها به عبادت بپردازد! امّا كسى كه در مقابل تمام حرام ها مقاومت دارد زاهد است; هرچند از مظاهر دنیا استفاده كند. 2ـ ویژگى دیگر زاهد حقیقى این است كه مال حلال او را از خداوند رازق غافل نمى كند و همواره به شكر خداوند مى پردازد. چنین انسانى توجّه دارد كه حتّى همه اموال حلالش براى استفاده خود او نیست، بلكه دیگران هم سهیم هستند. همان گونه كه در این آیه مى خوانیم: (وَفى اَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَالَْمحْرُومِ)(1); «و در اموال آن ها حقّى براى سائل و محروم بود!». تعبیر به «حق» در این آیه دو نكته دارد: نخست این كه این اموال امانتى است در دست انسان. و دیگر این كه فقرا و مستمندان و نیازمندان در این اموال حقّ دارند، و صاحب مال باید به شكرانه این دارایى، به دیگران كمك كند. به هر حال زاهد كسى است كه مال حلال او را از خداوند غافل نكند و همواره شكر نعمت هاى الهى را به جا آورد. روایت دیگرى از حضرت على (علیه السلام) در تفسیر زهد بدین مضمون وارده شده است: «اَلزُّهْدُ كُلُّهُ فى كَلِمَتَیْنِ مِنَ الْقُرْآنِ، قالَ اللهُ تَعالى: (لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى مافاتَكُمْ ...)(2) فَمَنْ لَمْ یَأْسِ عَلَى الْماضى وَ لَمْ یَفْرَحْ بِالاْتى فَهُوَ الزّاهِدُ; زهد در دو جمله از قرآن مجید جمع شده است: نخست این كه بر آنچه از دست مى دهد تأسّف نخورد (یعنى زاهد وابسته و دلبسته به اموال دنیا نیست)، دیگر این كه مست نعمت نگردد و به آنچه دارد مغرور نشود»(3). این روایت در واقع تكرار مضمون روایت اوّل است، چون كسى كه در غم از دست دادن نعمتى مى نشیند و تأسّف مى خورد، تلاش مى كند كه آنچه را از دست داده به هر قیمتى دوباره به دست آورد و در این جاست كه مقاومتش در برابر حرام شكسته مى شود. همان گونه كه شخصِ مست، از نعمت خداوند غافل است و شكرگزار نعمت هاى الهى نیست! -------------------------------------------------------------------------------- 1. سوره ذاریات، آیه 19. 2. سوره حدید، آیه 23. 3. میزان الحكمة، باب 1612، حدیث 7695، (جلد 4، صفحه 251).
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:14
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «اَلزّاهِدُ فىِ الدُّنْیا كُلَّما ازْدادَتْ لَهُ تَجَلِّیاً ازْدادَ عَنْهُ تَوَلِّیاً»; «كسى كه در دنیا زهد را پیشه خود ساخته، هر قدر به ماهیّت دنیا آشناتر گردد از دنیا دورتر مى شود!»(1). شرح و تفسیر منشأ غالب مشكلات اخلاقى كه دامنگیر انسان مى شود، مشكل شناخت است، و هنگامى كه این مشكل حل شود و معرفت انسان كامل گردد، مشكلات اخلاقى نیز حل مى شود. چرا عدّه اى این گونه دنیاپرست شده اند؟ چون دنیاى پر زرق و برق و فریبنده را به درستى نشناخته اند. البتّه روشن است كه ما «اخلاق» را مساوى با «علم و آگاهى» نمى دانیم، به گونه اى كه «غرایز» هیچ دخالتى در آن نداشته باشد، ولى به یقین یكى از سر چشمه هاى اخلاق علم و آگاهى است. بنابراین اگر دنیاپرستان باور مى كردند كه دنیا، بى اعتبار، ناپایدار، سریع الزوال، آمیخته با انواع و اقسام مشكلات است، هرگز دنیاپرست نمى شدند. شخصى به دیدار پادشاهى رفت و عرض كرد: دوست دارم یك روز بر -------------------------------------------------------------------------------- 1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 419. [ 170 ] مَسند و جایگاه تو تكیه زنم و همه چیز در دست من باشد! پادشاه قبول كرد و آن شخص بر تخت شاهى نشست. شاه دستور داد خنجر تیزى را به تار موى نازكى بستند و بر فراز تخت، بالاى سر آن شخص نصب كردند، وقتى به خنجر نگریست بسیار مضطرب و نارحت و نگران شد. سؤال كرد: این خنجر چیست؟ گفتند: این مصائب و مشكلات حكومت است، باید تحمّل كنى. وى منتظر غروب آفتاب شد، پس از غروب آفتاب از تخت به پایین آمد و نفس راحتى كشید و گفت: چه خوب شد ما شاه نشدیم! مرحوم آیة الله العظمى بروجردى (رحمه الله) كه از مراجع تقلید منحصر به فرد زمان خود بود، مى فرمود: «اگر طلبه اى درس بخواند و زحمت بكشد، تا به این مقام (مرجعیّت) برسد، شكّى در حماقت او نیست!». خلاصه این كه زاهد باید هرچه بیش تر از دنیا فاصله بگیرد. البتّه زهد به معناى ترك دنیا نیست، بلكه به معناى عدم وابستگى و دلبستگى به دنیاست; هر چند از دنیا در راه صحیح استفاده كند.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:14
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ اَحْكامٌ تُبْتَدَعُ، یُخالَفُ فیها كِتابُ اللهِ وَ یَتَوَلّى عَلَیْها رِجالٌ رِجالا عَلى غَیْرِ دینِ اللهِ»; «همواره آغاز پیدایش فتنه ها پیروى از هوس هاى آلوده و احكام و قوانین ساختگى و جعلى است، احكامى كه با كتاب خدا مخالفت دارد و جمعى برخلاف آیین حق به حمایت از آن برمى خیزند»(1). شرح و تفسیر «فتنه» در لغت گاه به معنى امتحان و آزمون، و گاه به معنى مجازات و شكنجه است، همان گونه كه در قرآن مجید آمده است: (یَوْمَ هُمْ عَلَى النّارِ یُفْتَنُونَ); «روزى كه افراد ستمگر بى ایمان، به آتش جهنّم مجازات و شكنجه مى شوند»(2). ولى منظور از فتنه در این حدیث، حوادث سخت اجتماعى است كه موجب ناراحتى و شكنجه روحى افراد مى شود. البتّه این كلمه ـ همان گونه كه در بالا آمد ـ به معناى امتحان و آزمایش نیز آمده است، چون امتحان نیز غالباً همراه با سختى هاست. حضرت(علیه السلام) در این خطبه در مورد سرچشمه فتنه هاى اجتماعى چنین مى گوید: شروع فتنه ها از دو چیز است: 1ـ پیروى از هواى نفس. -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه، خطبه 50. 2. سوره ذاریات، آیه 13. [ 166 ] 2ـ احكامى كه برخلاف كتاب الله و مطابق هواى نفس ساخته شده است. از این روایت استفاده مى شود كه اختلاف سلیقه ها به تنهایى فتنه ساز نیست; چون همانند اختلاف چهره ها امرى اجتناب ناپذیر است، حتّى اشتباهات افراد و گروه ها نیز منشأ فتنه نیست; بلكه سرچشمه همه فتنه ها هواى نفس است كه ممكن است به أشكال گوناگون جلوه كند، گاه به نام حقوق بشر، گاهى در لباس آزادى، برخى اوقات به نام حمایت از مظلومان، گاه به نام انجام وظیفه، حتّى گاهى به صورت عبادت! آیه شریفه 104 و 103 سوره كهف به همه این موارد اشاره دارد، مى فرماید: «بگو اى پیامبر: آیا به شما خبر دهیم كه زیانكارترین (مردم) در كارها، چه كسانى هستند؟ آن ها كه تلاش هایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده; با این حال، مى پندارند كارِ نیك انجام مى دهند!» این چهره، از كریه ترین چهره هاى هواى نفس است. یا در روایتى مى خوانیم كه پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله) پیش بینى مى كند زمانى را كه «معروف منكر و منكر معروف شود!»(1) و متأسفّانه اكنون مشاهده مى كنیم كه در برخى از امور چنین شده است. به عنوان مثال، كسى را كه مدّتى به امانت و صداقت كار كرده، و به حقّ و حقوق حلال خود قانع بوده انسانى بى عرضه و تنبل، و شخصى كه با خیانت و سرقت و دزدى اموال دیگران، در مدّت زمانى كوتاه صاحب خانه و سرمایه و اتومبیل مى شود را شخصى زرنگ و باهوش و باكفایت مى نامند! ملاحظه مى كنید چگونه معروف منكر و منكر معروف شده است!؟ -------------------------------------------------------------------------------- 1. وسایل الشیعه، جلد 11، ابواب الامر و النهى، باب 1، حدیث 12.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:14
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِیَّةَ نَجاتِه وَ التَّقوى عُدَّةَ وَفاتِه»; «خدا رحمت كند كسى را كه استقامت و صبر را مركب راهوار نجات خویش قرار دهد، و تقوى را زاد و توشه مرگش سازد»(1). شرح و تفسیر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) انسان ها را در دنیا، به مسافرانى كه عازم سفر دور دستى هستند تشبیه كرده است. هر مسافرى به سه چیز نیازمند است: 1ـ وسیله نقلیّه مناسب. 2ـ زاد و توشه كافى. 3ـ جادّه اى امن و امان از خطرات. اگر این وسایل براى مسافر مهیّا باشد به راحتى به سرمنزل مقصود مى رسد. ما انسان ها مسافرانى هستیم كه به سوى سراى جاویدان در حركت هستیم و مانند همه مسافران نیازمند وسیله نقلیّه مناسب، زاد و توشه كافى و جادّه اى امن و امان هستیم. امام (علیه السلام) در حدیث فوق به این موضوع اشاره مى كند و «صبر» را مركب مناسبى براى این سفر طولانى و پرخطر معرّفى مى نماید; زیرا اگر انسان بر مركب صبر سوار نشود، در همان گردنه هاى اوّل و دوم مى ماند. دنیایى -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه، خطبه 76. حضرت سپس «تقوى» را زاد و توشه این سفر معرّفى مى كند، تقوى و احساس مسؤولیّت انگیزه حركت است، انسان بى تقوى و بى مسؤولیّت انگیزه حركت ندارد، همان گونه كه جامعه بى تقوى انگیزه حركت ندارد. جامعه جهانى امروز هم از بى تقوایى رنج مى برد. مردم اگر بخواهند آسایش زندگى دنیایى آن ها هم تأمین شود باید پرهیزكار باشند، تا چه رسد به وصول به بهشت و قرب پروردگار. رعایت تقوى در همه شاخه هایش، كه بسیار گسترده است، نه تنها ضامن رسیدن كاروانیان قرب الى الله به سرمنزل مقصود است، بلكه طالبان دنیا هم مى توانند با این زاد و توشه، به هدف خود برسند. -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه، خطبه 226.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:11
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «صَوْمُ الْجَسَدِ الاِْمْساكُ عَنِ الاَْغْذِیَةِ بِاِرادَة وَ اخْتِیار، خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ وَ رَغْبَةً فِى الثَّوابِ وَ الاَْجْرِ. وَ صَوْمُ النَّفْسِ اِمْساكُ الْحَواسِّ الْخَمْسِ عَنْ سائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوُّ الْقَلْبِ مِنْ جَمیعِ اَسْبابِ الشَّرِّ»; «روزه جسم پرهیز از خوردنى ها و آشامیدنى ها (و سایر مفطرات) با میل و اختیار است، و انگیزه این روزه دورى كردن از عذاب هاى الهى و دست یافتن به اجر و ثواب پروردگار است. و روزه روح پرهیز حواسّ پنج گانه (نه فقط زبان) از سایر گناهان و خالى كردن قلب و روح از تمام علل و عوامل بدى هاست»(1). شرح و تفسیر یكى از نعمت هاى بزرگ خداوند متعال ماه مبارك رمضان است، ماهى كه انواع بركات در آن وجود دارد. بزرگ ترین نعمت خداوند، قرآن مجید، در این ماه نازل شده است; نعمتى كه عالى ترین مائده آسمانى است. درهاى رحمت الهى در این ماه باز، و درهاى جهنّم بسته، و شیاطین در غل و زنجیر، و هواى نفس در پرتو این ماه به زنجیر كشیده مى شود. هر نعمتى شكرانه اى دارد و شكرانه این نعمت این است كه به فلسفه و أسرار این ماه پى ببریم و به حقیقت روزه دست یابیم. -------------------------------------------------------------------------------- 1. میزان الحكمة، باب 2358، حدیث 10651، (جلد 5، صفحه 471). [ 164 ] روایت بالا حقیقت روزه را بیان مى كند. روزه تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست، بلكه روزه آن است كه انسان از تمامى گناهان دورى و اجتناب كند. اگر انسان یك ماه از گناهان دورى كند و این كار را در طول ماه مبارك رمضان تمرین نماید، این مسأله (دورى از گناه) كم كم به «حالت» و سپس به «عادت» و سرانجام به «ملكه» تبدیل مى شود و براى سراسر سال مؤثّر و مفید خواهد بود. بنابراین كسانى كه تنها لب از خوراكى ها و نوشیدنى ها مى بندند و به انواع گناهان حتّى با زبان روزه مبتلا مى شوند حقیقت روزه را درك نكرده اند. حضرت على (علیه السلام) در روایت جالب دیگرى حقیقت روزه را بالاتر از این مسأله عنوان مى كند. در این روایت مى خوانیم: «صِیامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فىِ الاْثامِ اَفْضَلُ مِنْ صیامِ الْبَطْنِ مِن الطَّعامِ(1); یعنى روزه دار باید به جایى برسد كه نه تنها از مفطرات روزه خوددارى كند و مرتكب گناهان نشود، بلكه فكر گناه هم نكند!. این كه بعضى از بزگان روزه را به سه قسم تقسیم كرده اند: 1ـ «روزه عوام» 2ـ «روزه خواصّ» 3ـ «روزه خاصّ الخاص»، اشاره به همین روایت است. «روزه عوام» پرهیز از خوردنى ها و آشامیدنى ها و بقیه كارهاى است كه روزه را باطل مى كند. «روزه خواص» علاوه بر آنچه در بالا آمد پرهیز از تمام گناهان و محرّمات را نیز به دنبال دارد. و «روزه خاصّ الخاص» عبارت است از پرهیز از مفطرات روزه و تمامى گناهان و پرهیز از فكر گناه! یعنى در قسم سوم نه تنها شكم و زبان و دست و چشم و پا روزه دار هستند، بلكه قلب و دل انسان نیز روزه دار است و به گناه فكر نمى كند، و این مقام بس والایى است. خداوندا! توفیق عمل به این روایات را به ما عنایت فرما! -------------------------------------------------------------------------------- 1. میزان الحكمة، باب 2358، حدیث 10648، (جلد 5، صفحه 470). [ 165 ]
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:10
دعا و زیارت
قال على (علیه السلام): «كَمْ مِنْ صائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیامِه اِلاَّ الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ، وَ كَمْ مِنْ قائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیامِه اِلاّ السَّهَرُ وَ الْعَناءُ، حَبَّذا نَوْمُ الاَْكْیاسِ وَ اِفْطارُهُمْ»; «بهره بسیارى از روزه داران تنها تحمّل گرسنگى و تشنگى است، و حظّ بسیارى از شب زنده داران تنها بى خوابى و خستگى است، آفرین بر انسان هاى با معرفت و زرنگ كه خواب و افطار آن ها (در روزه هاى مستحبى) بر عبادت و روزه چنان انسان هایى برترى دارد»(1). شرح و تفسیر فیض خداوند بى پایان و لطف حضرتش بى انتهاست. عبادات از فیض خداوند سرچشمه گرفته است، بنابراین بركات عبادت هم نامحدود است. آرى بركات نماز، روزه، تلاوت قرآن، زیارت خانه خدا و معصومان (علیهم السلام) و دیگر عبادات نامحدود است; چون سرچشمه آن نامحدود است. ولى بهره همه عبادت كنندگان از بركات عبادت یكسان نیست، بلكه بهره هر كس متناسب با ظرفیّت، تقوى و ایمان اوست. باران به صورت نامحدود -------------------------------------------------------------------------------- 1. نهج البلاغه، كلمات قصار، جمله 145; روایت مذكور به صورت خلاصه تر از پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله) نیز نقل شده است، آن حضرت فرمودند: «ربّ صائم حظّه من صیامه الجوع و العطش و رب قائم حظّه من قیامه السهر» میزان الحكمة، باب 2356، حدیث 10639. [ 160 ] مى بارد، ولى سهم هر زمین و مزرعه اى به اندازه وسعت اوست. بهره هر انسانى نیز بستگى به اندازه ظرفى دارد كه زیر باران نهاده است. ما به هنگام عبادت به سراغ چشمه جوشان رحمت الهى مى رویم، كه نامحدود و بى انتهاست، ولى هر كس به اندازه ظرفى كه به همراه دارد مى تواند از آن چشمه برداشت كند. باغ پر میوه آراسته شده به گل هاى فراوانى را تصوّر كنید كه افراد مختلفى وارد آن مى شوند، اگر چوپانى وارد آن شود فقط به علف هاى هرز آن توجّه دارد كه گوسفندانش از آن تغذیه كنند! شخص دیگرى مى آید و از میوه هاى آن باغ استفاده مى كند! یك فیلسوف به هنگام ورود به این باغ قدرت نمایى پروردگار را ملاحظه مى كند، او با خود مى گوید: زیبنده ستایش آن آفریدگارى است كه چنین دلاویز نقش زند به آب و گِل، خواجه از آب و گِل این گُل هاى لطیف و میوه هاى شیرین و منظره هاى عجیب را آفریده است! آرى هر كس به اندازه ظرفیّت خویش بهره بردارى مى كند، در حالى كه باغ براى همه یكسان است. با توجّه به این مقدّمه به شرح و تفسیر روایت باز مى گردیم. حضرت على (علیه السلام) در روایت فوق به همین مطلب اشاره دارد و حظّ و بهره برخى از مسلمانان را از نماز و روزه تنها تشنگى و گرسنگى و بى خوابى بیان مى كند، امّا در مقابل برخى دیگر هستند كه تمام گناهانشان را در ماه رمضان مى شویند. یك نفر از ماه رمضان درس استقامت مى گیرد و شیطان و هوى و هوس را در بند مى كند. و یك نفر به مقام تقوى مى رسد. و برخى نیز حقیقتاً به میهمانى خداوند نائل مى شوند و از غذاهاى معنوى كه بر این سفره گسترده و پر بركت نهاده شده، بهره مى گیرند. سؤال: چه كنیم تا از چشمه هاى جوشان فیض الهى بیش تر بهره مند گردیم؟ [ 161 ] پاسخ: باید سطح معرفت و شناخت خویش را بالا ببریم و آمادگى ها را بیش تر كنیم. به همین جهت ماه شعبان را ماه خودسازى و ماه رمضان را ماه بهره بردارى معرّفى كرده اند; چرا كه انسان قبل از ورود به میهمانى باید خود را آماده كند و لباس هاى نظیف خویش را بپوشد، نه به هنگام میهمانى! ما هم باید در ماه شعبان خود را آماده حضور در این میهمانى بزرگ نماییم و از گناهان خود استغفار كنیم، چشم و گوش و زبان خویش را كنترل نموده، تا قلب ما مركز نور خداوند و آیات قرآن گردد و از بركات ماه مبارك رمضان بهره مند گردیم.
پنج شنبه 28/3/1388 - 13:10
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته