• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1392
تعداد نظرات : 123
زمان آخرین مطلب : 6036روز قبل
دعا و زیارت
عنوانى است براى عموم فرقه هايى كه به نص روشن، على بن ابى طالب (ع) را جانشين پيغمبر اسلام (ص) مى دانند ومعتقدند كه امامت در فرزندان على (ع) باقى است ودنيا هرگز از امام خالى نيست ومنتظرند كه يكى از علويان در آخر الزمان ظهوركند ودنيا را پر از عدل وداد نمايد . در مقابل آنان، اهل سنت هستند .

اماميه در مقاطع مختلف تاريخ به فرقه هاى متعدد منشعب شده اند: فرقه اى امامت را پس از امام حسين (ع) به محمد حنفيه ختم مى دانند واو را امام مهدى مى خوانند و آنان كيسانيه اند. فرقه اى پس از امام على بن الحسين (ع)، به امامت زيد، فرزند آن حضرت قائلند و آن ها را زيديه گويند .

گروهى امام پس از حضرت جعفر بن محمد(ع) را، اسماعيل فرزند آن حضرت مى دانند، وآن ها را اسماعيليه مى شناسند . جمعى امام موسى بن جعفر(ع) را آخرين امام مى دانند و آنان واقفه اند . اماميه اثنى عشريه، شيعه جعفرى مذهب كه از على بن ابى طالب (ع) تا حضرت مهدى فرزند امام حسن عسكرى را امام واجب الطاعة مى دانند، اكثريت اماميه را تشكيل مى دهند.

اين گروه تنها گروهى بودند كه بر صفحه تاريخ تشيع باقى ماند واين نشانگر آن است كه اقدامات صورت گرفته و مقدماتى براى غيبت، به اندازه اى حساب شده بود كه توانست شيعه را ازگرفتارى هاى شك وترديد پس از رحلت امام عسكرى (ع)نجات دهد .

نمايندگان ويژه حضرت با حركت هاى سنجيده و رهبريت مدبرانه خود، اوضاع نابسامان اجتماع شيعه را سامان بخشيده ومردم را از سرگردانى نجات دادند واختلافات وانشعابات را به تدريج از بين بردند . شيخ مفيد تأييد مي كند كه از آن فرقه هاى چهارده گانه، تنها اماميه باقى مانده است. به نوشته وى اين گروه، بزرگترين فرقه شيعه از نظر جمعيت، علماء، متكلمان، نظار، صالحان، عابدان، فقيهان، محدثان، اديبان و شاعران هستند. آنان ابروى شيعه اماميه، سرپرستان اجتماع و در دين، مورد اعتماد شيعيان مى باشند(1)

  1. الفصول المختاره، ص 261 حيات مركزى سياسى اماما ن شيعه ج 2، ص 220.

سه شنبه 23/5/1386 - 15:29
دعا و زیارت
به عقيده اكثريت شيعه، پس از حضرت رسول (ص)، دوازده امام يكى پس از ديگرى جانشين آن حضرت بودند و آنان عبارتند از:

1. على بن ابى طالب، ملقب به مرتضى واميرالمؤمنين.

2. حسن بن على، ملقب به مجتبى

3 . حسين بن على، ملقب به سيد الشهداء

4 .على بن الحسين، ملقب به زين العابدين وسجاد

5. محمد بن على، ملقب به باقر يا باقرالعلوم

6. جعفر بن محمَد، ملقب به صادق

7. موسى بن جعفر، ملقب به كاظم

8. على بن موسى، ملقب به رضا

9. محمد بن على، ملقب به تقى وجواد

10. على ين محمد، ملقب به نقى وهادى

11. حسن بن على، ملقب به عسكرى

12. محمد بن حسن، ملقب به مهدى، مهدى موعود، امام زمان، امام عصر، صاحب الزمان و صاحب العصر(ع) دوازده امامى

سه شنبه 23/5/1386 - 15:28
دعا و زیارت
برخى تصور مي كنند كه اعتقاد به مهدى منتظر(ع) ويژه شيعيان است در حالى كه اصل اين عقيده از نظر اهل سنت، با شيعه همسان بوده وبين اين دو فرقه از حيث بشارت هاى پيامبر(ع) راجع به ظهور آن حضرت ومأموريت جهانى وى ودرباره شخصيت برجسته ونفوس آن بزرگوار وحتى نشانه هاى ظهور و ويژگى هاى انقلاب او، تفاوتى وجود ندارد . تنها تفاوتى كه وجود دارد اين است كه اغلب دانشمندان اهل سنت مي گويند: حضرت هنوز متولد نشده وغايب نيست، بلكه به زودى متولد خواهد شد وبه آن چه پيامبر(ع) بشارت داده جامه عمل مى پوشاند وعده كمى از آنان در مورد ولادت وغيبت او، با شيعه هم عقيده اند. (1)

آن چه از مجموع منابع تاريخى وحديثى اهل سنت استفاده مى شود اين است كه مسأله ظهور حضرت مهدى (ع) مورد اتفاق واجماع مسلمين است . مؤلف كتاب الإمام المهدى (ع) استاد على محمد على دخيل، اسامى 205 نفر از بزرگان اهل سنت را دركتاب خود آورده، به اين ترتيب كه تعداد

سى نفر از آن ها مستقلاً درباره حضرت مهدى (ع) كتاب نوشته اند وسى ويك نفر ديگر فصلى را دركتاب هاى خود به روايات حضرت مهدى (ع) اختصاص داده اند و 144 نفرشان به تناسب هاى مختلف، روايات حضرت مهدى (ع) را دركتاب هاى خود آورده اند . (2)

حتى اين اعتقاد در معروف ترين و معتبرترين كتب روايى اهل سنت، يعنى صحاح سته (3) آمده است.

اين محدثان نامى اهل سنت، روايات مربوط به حضرت مهدى (ع) را از: عمر بن خطاب، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عباس، ثوبان، جابر بن عبدالله انصارى، جابر بن سمره، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، انس بن مالك، ابو سعيد خدرى، أم سلمه وغير اين ها نقل كرده اند. (4)

  1. عصر ظهور , علي کوراني , ص 391.

2. آخربن اميد، داود الهامى ص 223.

3. صحاح سته عبارتند از: صحيح بخارى صحيح مسلم، سنن ابن داود ,سنن ترمذى, سنن نسايي، و سنن ابن ماجه.

4. ظهور حضرت مهدى (ع) از ديدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، هاشمى شهيدى، ص 71.

سه شنبه 23/5/1386 - 15:27
دعا و زیارت
حافظان (1) روايات و صاحبان كتب صحيح و سنن اهل تسنن، احاديث حضرت مهدى (ع) را دركتاب هاى خود ذكركرده اند كه برخى ازآن ها را مى آوريم : ابو داود دركتاب سنن، ترمذى در كتاب جامع، ابن ماجه دركتاب سنن، نسائى دركتاب الكلبرى، احمد بن حنبل دركتاب مسند ابن حيان دركتاب صحيح، حاكم نيشابورى دركتاب المستدرك على الصحيحين، ابوبكر بن ابى شيبه دركتاب المصنف، نعيم بن حماد دركتاب الفتن، ابو نعيم اصفهانى دركتاب المهدى ونيز در كتاب الحلية، طبرانى دركتاب هاى الكبير الاوسط والصغير دارقطنى دركتاب الافرا د، البارودى دركتاب معرفة الصحابة، ابو يعلى الموصلى دركتاب المسند، البزاز دركتاب المسند، حارث بن ابى اسامه دركتاب المسند، خطيب دركتاب هاى تلخيص المتشابه والمتفق والمفترق، ابن عساكر دركتاب تاريخ خود، ابن منده دركتاب تاريخ اصبهان، ابوالحسن الحربى دركتاب الاول من الحربيات، تمام الزارى دركتاب فوائد، ابن جرير دركتاب تهذيب الاَثار ابوبكر المقرى دركتاب معجم، ابو عمر والدانى درکتاب سنن ابو اعثم الكوفى دركتاب فتن، الديلمى دركتاب مسند الفردوس، ابوبكر الاشكاف دركتاب فوائد الاخبار ابوالحسن بن المناوى دركتاب الملاحم، البيهقى دركتاب دلائل النبوة، ابو عمرو المقرى دركتاب سنن، ابن الجوزى دركتاب تاريخ خود، يحيى الحمانى دركتاب مسند، رويانى دركتاب مسند وابن سعد دركتاب الطبقات.

بسيارى از علماى اهل سنت، احاديث حضرت مهدى (ع) را متواتر دانسته اند يا تواترآن ها را از ديگران نقل كرده و بدان اعتراض ننمود ه اند. (2)

  1. حافظ كسى است كه مى بايست بر سنن رسول اكرم (ص) اطلاع داشته وموارد اتفاق و اختلاف آن را بداند و به احوال راويان و طبقات مشايخ حديث كاملأ اطلاع داشته باشد . بعضى گفته اند حافظ كسى است كه صد هزار حديث با سندآن از حفظ داشته باشد.علم الحديث شانه چى، ص 213

2. آخرين اميد، داود الهامى ص 232.

سه شنبه 23/5/1386 - 15:26
دعا و زیارت
مسأله مهدويت و ظهور حضرت مهدى (ع) در قرون گذشته، ميان تمام مسلمانان مطرح بوده است و صحابه بزرگ رسول خدا(ص) وتابعين، وسپس تابعين تابعين و ساير طبقات روات، ازآن زمان تا امروز، روايات مربوط به آن حضرت را با تمام مشخصات، اوصاف و نشانه ها روايت كرده و علماء و محدثان بزرگ اسلامى نيزآن ها را دركتاب هاى خود گردآورى نموده اند.

حتى برخى ازآنان در اين خصوص كتاب هاى مستقلى تأليف كرده اند.

در اين جا تعدادى از نام هاى راويان احاديث مهدوى را از ميان صحابه ياد آور مى شويم: ابو امامه باهلى، ابو ايوب انصارى، ابو سعيد خدرى، ابو سليمان چوپان رسول اكرم (ص) ابو الطفيل، ابو هريره، ام حبيبه همسررسول خدا(ص)( ام سلمه )همسر رسول خدا(ص)(انس بن مالك، ثوبان )غلام پيامبر(ص) جابر بن سمره، جابر بن عبدالله انصارى، حذيفة بن يمان، سلمان فارسى، شهر بن حوشب، طلحة بن عبيدالله، عائشه همسر پيامبر(ص) عبدالرحمن بن عوف، عبدالله بن حارث بن حمزه، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو بن عاص، عبدالله بن مسعود، عثمان بن عفان، على بن ابى طالب(ع)، على هلالى، عمار بن ياسر، عمران بن حصين، عوف بن مالك، قرة بن اياس، مجمع بن جاريه انصارى، قيس بن جابر. (1)

  1. آخرين اميد داود الهامى ص 230.

سه شنبه 23/5/1386 - 15:25
دعا و زیارت
"صحاح سته " نام شش كتاب حديث اهل سنت وجماعت است كه فقها واصحاب حديث بر آن ها اعتماد دارند و آن ها عبارتند از: الجامع الصحيح تأليف محمد بن اسماعيل بخارى م256هـ، صحيح تأليف ابوالحسن مسلم بن حجاج نيشابورى م 261هـ سنن تأليف ابن ماجه م 273هـ، جامع تأليف ترمذى م 279هـ، سنن تأليف ابى داود م303هـ، سنن تأليف نسائى م303هـ .

متقى هندى متوفى 975 مى نويسد: علماى مذاهب چهارگانه شافعى، حنفى، مالكى وحنبلى، در صحت احاديث مهدى (ع) اتفاق نظر دارند ومعتقدند كه واجب است تمام مسلمانان بر اين موضوع ايمان بياورند. (1)

  1. امام مهدى (ع) ازولادت تا ظهور سيد محمدكاظم قزويني ص 8.

سه شنبه 23/5/1386 - 15:25
دعا و زیارت
دركتاب تورات كه ازكتب آسمانى به شمار مى ر ود و هم اكنون در دست اهل كتاب و مورد قبول آن ها است، بشارات زيادى از آمدن مهدى موعود و ظهور مصلحى جهانى در آخرالزمان آمده است.
در زبور حضرت داود(ع) كه تحت عنوان مزامير در لابلاى كتب عهد عتيق آمده، نويدهايى درباره ظهور حضرت مهدى (ع) به بيان هاى گوناگون داده شده است و در 35 بخش از مزامير 150 گانه، اشاره اى به ظهور مبارك آن حضرت ونويدى از پيروزى صالحان بر شریران وتشكيل حكومت واحد جهانى وتبديل اديان ومذاهب مختلف به يك دين محكم و آيين جاويد، موجود است .(1) و جالب این كه مطالبى كه قرآن كريم درباره ظهور حضرت مهدى (ع) اززبور نقل كرده است، عيناً در زبور فعلى موجود و از دستبرد تحريف وتفسير مصون مانده است. قرآن كريم چنين مى فرمايد:ولقد کتبنا فی الزبور من بعده الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون(2) ما علاوه بر ذكر تورات در زبور نوشتيم كه درآينده بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد. مقصود از ذكر در آيه شريفه، تورات موسى (ع) است كه زبور داود(ع) پيرو شريعت تورات بوده است . در زبور آمده است:... زيراكه شريران منقطع مى شوند. اما متوکلان به خداوند وارث زمين خواهند شد (3)
اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقى بماند، در او مردمان بركت خواهند يافت وتمامى قبايل او را خجسته خواهندگفت، بلكه اسم ذوالجلال او ابداً مبارك باد وتمامى زمين از جلالش پر شود، دعاى داوود پسر يسئ تمام شد. (4)
دركتاب اشعياى نبى كه يكى از ييامبران پیرو تورات است، بشارات فراوانى درباره ظهور حضرت آمده است: ونهالى ازتنه يسی (5) بيرون آمده، شاخه اى از ريشه هايش خواهد شگفت وروح خداوند بر او قرار خواهد گرفت... مسكينان رابه عدالت داورى خواهد كرد وبه جهت مظلومان زمين، به راستى حكم خواهد نمود. كمربند كمرش عدالت خواهد بود وكمربند ميانش امانت.(6) منظور از نهالى كه از تنه يسی خواهد روييد ممكن است يكى از چهار نفر: حضرات داود، سليمان، عيسى و مهدى (ع)و باشند؟ ولى دقت و بررسى كامل آيات مذكور نشان مى دهدكه منظور از اين نهال، هيچ يك از آن پيامبران نيستند، بلكه همه آن بشارت ها ويژه قائم آل محمد(ع) است، زيرا حضرت داود وسليمان فرزندان پسرى يسی ، وحضرت عيسى (ع) نواده دخترى وى، و مهدى (ع) نيز از جانب مادرش، جناب نرجس خاتون- كه دختر يشوعا، پسر قيصر، پادشاه روم و از نسل حضرت داود، و مادرش از اولاد حواریون حضرت عيسى (ع) بوده، ونسب شريفش به (ع)شمعون صفا، وصی حضرت عيسى (ع) می رسد- نواده دخترى يسی مى باشد. (7) دركتاب يوئيل نبى كه از پيامبران پيرو تورات است، چنين آمده است: آن گاه جميع امت ها را جمع كرده، به وادى يهوشافاظ (8) فرود خواهم آورد و در آن جا با ايشان درباره قوم خود وميراث خويش، اسرائيل را محاكمه خواهم نمود. زيرا كه ايشان را در ميان امت ها پراكنده ساخته وزمين مرا تقسيم نموده اند وبر قوم من قرعه انداخته وپسرى در عوض فاحشه داده و دخترى به شراب فروخته اند تا بنوشند (9) دركتاب عاموس نبی (10) وهوشع نبى (11) نيز از نزول حضرت عيسى (ع) وداورى آن حضرت سخن به ميان آمدهاست . دركتاب زکرياى نبى بشارت ظهور مهدى (ع) چنين آمده است: اينك روز خداوند مى آيد وغنيمت تو در ميانت تقسيم خواهد شد . وجميع امت ها را به ضد اورشليم براى جنگ فراهم خواهد كرد وشهر را خواهند گرفت وخانه ها را تاراج خواهند نمود . وخداوند بيرون آمده با آن قوم ها مقاتله خواهد كرد چنان كه در روز جنگ مقاتله نمود... و آن يك روز معروف خداوند خواهد بود... ويهوه (خدا) بر تمامى زمين پادشاه خواهد بود.... (12)
لازم به ياد آورى است كه دركتب عهدين تورات وانجيل كلمه خداوند بيشتر در مورد حضرت عيسى (ع) به كار مى رود. دركتاب حزقيال نبى نيز در مورد حضرت مهدى (ع) و سرنوشت اسرائيل و جهانى شدن آيين توحيد خبرهايى آمده است:.. و اما تو اى پسر انسان خداوند يهوه چنين مى فرمايد: كه به هر جنس مرغان وبه همه حيوانات صحرا بگو: جمع شويد وبياييد ونزد قربانى من كه آن را براى شما ذبح مى نمايم فراهم آييد . قربانى عظيمى كه بر كوه هاى اسرائيل، تاگوشت بخورید و خون بنوشيد. و خداوند يهو ه مى گويد: كه بر سفره من از اسبان وسواران وجباران وهمه مردان جنگى سير خواهيد شد. ومن جلال خود را در ميان أمت ها قرار خواهم داد و جميع امت ها داورى مراكه آن را اجرا خواهم داشت ودست مراكه بر ايشان فرود خواهم آورد، مشاهده خواهند نمود.....(13) بايد توجه داشت كه منظور از پسر انسان مانند كلمه مسيح ، حضرت عيسى (ع) نيست؟ بلكه مراد از آن، حضرت مهدى (ع) است، زيرا در انجيل بيش از هشتاد باركلمه پسر انسان آمده است كه تنها در سى مورد آن حضرت مسيح (ع) اراده شده است. (14) دركتاب حَجئ نبى نيز بشارت ظهور آمده است: يهوه صبايوت چنين مى گويد: يك دفعه ديگر آسمان ها وزمين ودريا وخشكى را متزلزل خواهم ساخت وتمامى امت ها را متزلزل خواهم ساخت و فضيلت جميع امت ها خواهد آمد . اين خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت..(15) كه در آن به تشكيل حكومت واحد جهانى اشاره شده است. دركتاب صفنیاى نبى همچنين آمده است:... خداوند مى گويد: براى من منتظر باشيد، تا روزى كه به جهت غارت برخيزم، زيراكه قصد من اين است كه أمت ها را جمع نمايم و ممالك را فراهم آورم تا غضب خود وتمامى حدت خشم خويش را بر ايشان بريزم، زيراكه تمامى جهان به آتش غيرت من سوخته خواهد شد... (16) نيز دركتاب دانيال نبى آمده كه: امير عظيمى كه براى پسران قوم تو ايستاده قائم است، خواهد برخاست. بسيارى از آنانى كه در خاك زمين خوابيده اند بيدار خواهند شد... (17)

  1- آخرین اميد داود الهامى ص 193
2- سوره انبياء آیه 105.
3- عهد عتيق كتاب مزامير مزمور37.
4- همان مزمور 72.
5- يسی به معناى قوى، پدر حضرت داود و نوه راعوت است، و به طورى مشهور بود كه داود را پسر يسی مى ناميدند در صورتى كه خود داود شهرت و شخصيت عظيمی داشته و از پيامبران بزرگ بنى اسرائيل بوده است. قاموس كتاب مقدس.
6- تورات كتاب اشعياى نبی باب 11.
7- ظهور حضرت مهدى از ديدگاه اسلام مذاهب وملل جهان هاشمى شهيدى ص312.
8- نام صحراى است در نزديكى بيت المقدس كه اكنون وادى قدرون ناميده مى شود لغت نامه دهخدا ص 177.
9- تورات كتاب يوئيل نبى، ص 327 1باب 3 بندهاى 2 و 3.
10- تورا ت كتاب عاموس نبى ص1333 باب 4 بندماى 2 1 و 3 1.
11- تورات، كتاب هوشع نبى ص 1314باب 5 بندهاى 14 و 15.
12- تورات كتاب زكرياى نبى ص 1382 باب 4 1 بندهاى 1- 10
13- تورات كتاب حزقيال نبى ص 265 1باب 39 بند 7 1- 23.
14- قاموس کتاب مقدس ماده پسر خواهرص 219
15- كتاب مقدس كتاب حجی نبى ص 1367باب 2بندهاى 6- 9.
16- كتاب مقدس كتاب صفنياى نبی ص 1363باب 3 بندهاى 5- 9.
17- كتاب مقدس كتاب دانيال نبی ص 1309 باب 12 بندهاى 1- 12.

سه شنبه 23/5/1386 - 15:25
دعا و زیارت
مستر هاكس نويسنده آمريكايى كتاب قاموس كتاب مقدس درباره شيوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پيدايش منجى بزرگ جهانى در ميان قوم يهود چنين مى نویسد:عبرانيان منتظر قدوم مبارك مسيح، نسل به نسل بودند ووعده آن وجود مبارك مكرراً در زبور وكتب انبيا، على الخصوص دركتاب اشعيا داده شده است. تا وقتى كه يحياى تعميد دهنده آمده، به قدوم مبارك وى بشارت داد، ليكن يهود آن نبوات )پيش گويى ها( را نفهميده و به خود مى انديشيده كه مسيح )سلطان زمان( خواهد شد و ايشان را از دست جورپیشگان و ظالمان رهايى خواهد داد و به اعلا درجه مجد و جلال ترقى خواهد كرد.(1)
نویسنده كتاب قاموس كتاب مقدس دركتاب خود از يهوديان، زبان به شكايت مى گشايدكه دعوت عيساى مسيح را پس از آن همه اشتياق و انتظار، سرانجام نپذيرفتند و او را مسيح واقعى نپنداشتند و او را با مسيح موعودى كه سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسين و مژد ه اش راكتاب مقدس شان داده بود و سال ها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى كردند، مطابق نيافتند. از اين رو، با او به دشمنى برخاستند. حتى وى را جنايتكار به هفت اسرائيل، و تعاليمش را ضد آرمان اساسى كتب مقدس عهد عتيق )تورات وملحقات آن( دانستند، ناچار به محاكمه اش فرا خواندند و به اعدام محكومش كردند، و همچنين با احساس غبنى جانكاه مجددا به انتظار مسيح موعود و رهايى بخش از رنج وستم نشستند .
مسيحيان، با اين كه حضرت عيسى (ع) را مسيح موعود يهوديان مى دانستند، چون نسبت به پيروى او احساس ناتمامى كردند، يكباره اميدشان از زمان حال بركنده شد، حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار مسيح و بازگشت او از آسمان، در پايان جهان نشستند. دركتاب قاموس كتاب مقدس آمده است: كلمه پسر انسان هشتاد بار در انجيل و ملحقات آن )عهد جديد( به كار رفته است كه فقط سى مورد آن با حضرت عيسى (ع) قابل تطبيق است و پنجاه مورد آن از مصلح و نجات دهنده اى سخن مى گويد كه در آخر الزمان ظهور خواهدكرد (2)

  1- قاموس كتاب مقدس ص 806
2- او خواهد آمد على اكبر مهدى پور ص 33

سه شنبه 23/5/1386 - 15:24
دعا و زیارت
آخرالزمان اصطلاحى است در فرهنگ اديان بزرگ دنيا، به معناى آَخرين دوران حيات بشر

و قبل از برپايى قيامت.

در فرهنگ اسلامى، آخر الزمان، هم دوران نبوت پيامبر اكرم (ص)، تا وقوع قيامت را شامل مى شود و هم دوران غيبت وظهور مهدى موعود(ع) را در دوران معاصر، عده اى از مفسران ومتفكران مسلمان از قبيل : مرحوم علامه طباطبايى، استاد شهيد مرتضى مطهرى، سيد قطب، محمد رشيد رضا، شهيد سيد محمدباقر صدر و... با اتكا به آياتى از قرآن كريم اعراف: 138، انبياء: 105، صافات: 171 و 172 استخلاف انسان در زمين، فرمانروا شدن نيكوكاران زمين وراثت صالحان وپيروزى حق بر باطل را به رقم جولان دائمى باطل، به عنوان سرنوشت آينده بشر مطرح كرده اند و آيات وروايات مربوط به تحولات آخر الزمان را بيانگر نوعى فلسفه تاريخ مى دانند و به اعتقاد ايشان، عصر آخر الزمان عبارت است از دوران شكوفايى تكامل اجتماعى و طبيعى نوع انسان.

چنين آينده اى امرى است محتوم كه مسلمانان بايد انتظار آن را داشته باشند و نبايد منفعل و دلسرد به حوادث واقعه بنگرند، بلكه با حالتى پر نشاط و خواهان صلاح جامعه انسانى و آگاه از تحقق اهداف تاريخى انتظار، بايد سرشار از اميد، آمادگى وكوشش درخور اين انتظار مقدس باشند.

در چارچوب اين برداشت، آخر الزمان قطعه معينى از تاريخ نوع انسان است كه او بايد در آن، حركت تكاملى تدريجى خود را تا تحقق وعده الهي ادامه دهد. در حالى که درکتب علماء متقدم همچون "کمال الدين " رحمه الله الغيبه شيخ طوسي رحمه الله چنين تفسيرى از تاريخ نبوده وتحولات آخر الزمان امرى است غير عادى كه در آخرين بخش از زندگى نوع انسان واقع مي گردد وبه تحولات قبلى جامعه انسانى مربوط نمى شود.

شناخت آخر الزمان يا فرجام شناسى (Eschetologie) در اديان يهود، مسيحيت وزرتشتى نيز حائز اهميت است. نگاهى به دردها وآلام بشر انديشمند امروز وقربت او در زوال فطرت پاک آَدمى، چنين مى نماياند كه در ميان همه خواسته هاى ضد ونقيضش، امروز يكى هست كه همه در آن مشتركند همه اقوام و ملل يكصدا خواهان آزادى اند.(1)

دراحاديث بسيارى آمده است كه حضرت مهدى (ع) در آخرالزمان ظاهر مى شود. پيامبراكرم (ص) بر فراز منبر فرمود: مهدى از عترت و اهل بيت من است. او درآخرالزمان ظهور مي كند. (2)

ونيز فرمود: مژده باد شما را به ظهور مهدى كه او در آخرالزمان به هنگام سختى روزگار وفتنه و اختلاف وعدم امنيت مى آيد وخداوند به وسيله او زمين را پر از قسط و عدل مى نمايد.(3)

امام باقر(ع) نيز مى فرمايد: دولت ما آخرين دولت هاست.... (4)

پيامبر(ص) دست ها را بهسوي آسمان برافراشت وگفت: خداوندا برادرانم را به من بنمايان. يكى از اصحاب گفت: مگر ما برادران شما نيستيم؟ فرمود: نه، شما ياران من هستيد. برادران من كسانى هستند كه در آخرالزمان مى آيند و به من نديده ايمان مى آورند. خداوند آن ها را پيش از آن كه از صلب پدران به رحم مادران درآيند، با نام خود و پدرانشان به من معرفى نموده است كه استقامت هر يک از اَن ها در دين خود، ازكندن خارهاى گون در شب تاريک، و به دست گرفتن آتش گداخته سخت تر است. آن ها مشعل هاى هدايت هستند كه خداوند آن ها را از فتنه هاي تيره و تار نجات مي بخشد.(5)

درباره فتن وحوادث آخرالزمان، احاديث بى شمارى از حضرت ختمى مرتبت و حضرات ائمه (ع) دركتب حديث به ثبت رسيده است.

مجموعه هايى از آن احاديث، به صورت كتب مستقلى به نام ملاحم, الغيبة وديگر نام ها نگاشته شده است.

روايات معصومين (ع) نشان مى دهد:

1. با سپرى شدن اين دوران، بساط زندگى دنيوى برچيده و مرحله اى جديد در نظام اَفرينش آغاز مى شود.

2. آخرالزمان خود به دو مرحله كاملاً متفاوت تقسيم مى شود: دوران نخست كه در آن انسان به مراحل پايانى انحطاط اخلاقي مى رسد .

دوران بعد، عصر تحقق وعده هاى الهى به پيامبران و اولياى خدا است و با قيام مصلح جهانى آغاز مى شود. كليات عقايد مربوط به آخرالزمان تقريباً از سوى همه فرقه هاى بزرگ اسلامى پذيرفته شده است، ولى در خصوص وابستگى اين تحولات به ظهور مهدى (ع) و نيز هويت او اختلاف نظر وجود دارد.

  1. نشريه موعود شماره 11 و 10ص 54.

2.غيبة طوسي ص 111 بحارالانوار، ج 51ص 74

3. منتخب الأثرص 171.

4. بحارالانوار ج 52 ص 332 اثبات الهداة ج 3 ص 6 51.

5. بحارالانوار ج 52ص 24 ا منتخب الاثرص 515 الزام الناصب ص137.

سه شنبه 23/5/1386 - 15:23
دعا و زیارت
از وظايف مؤمنان، نصرت و يارى كردن آن حضرت مى باشدكه نصرت خداوند متعال است.
يارى كردن امام عصر(ع)، اين است كه مؤمن نسبت به آن چه خواست آن حضرت است، اقدام نمايد. نصرت در زمان غيبت به آن است كه مؤمن خودسازى كند و در حق آن حضرت و شيعيان او دعا نموده، مناقب و فضايل آن حضرت را بيان نمايد.
اما نصرت در زمان ظهور، با جهادكردن دركنار امام(ع) و صبر بر سختى ها و بذل مال و جان به دست مى آید. (1)
دفاع از امام(ع) و صيانت از دين او و سنت رسول اكرم(ص) نوعى يارى کردن آن حضرت است .
در وجود ولى عصر(ع) امورى جمع شده كه هركدام از آن ها موجب اهتمام ورزيدن در نصرت و يارى آن جناب است، زيرا كه يارى نمودن او، يارى كردن مظلوم، و نصرت غريب و يارى عالم، وكمك به ذى القربى، و نصرت ولى نعمت، و يارى نبودن واسطه نعمت و نصرت كسى است كه خداوند او را يارى مى كند، و نصرت كریم، شريف، طريد، خونخواه و مهجور است .(2)

  1- را وصال، حسينى مطلق ص 125.
2- مكيال المكارم ج 2، ص319 (ترجمه سيد مهدى حائرى قزوينى).

سه شنبه 23/5/1386 - 15:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته