الدرس السبعون
تعليم اللغة الفارسية
أهلاً ومرحباً بکم أعزائي المستمعين في حلقة جديدة من سلسلة حلقات برنامجکم، "تعلّم الفارسية". في الحلقة السابقة دعا حميد صديقه، محمد، مع عدد آخر من اصدقائه الي أمسية في منزل سعيد. فقبل محمد الدعوة وحضروا هناک جميعاً. في هذه الحلقة نستمع الي حوار بين حميد وأم سعيد اثناء عودته وأصدقائه في ساعة متأخرة من الليل. وهذا الحوار هو تعبير عن المجاملات لدي استقبال الايرانيين لضيوفهم وتوديعهم.
المفردات: الجزء الاول
ببخشيد= عفواً
خوش آمديد= اهلاً وسهلاً
خانم = سيدة
خداحافظ = في امان الله
زحمت داديم = اتعبناكم(اثقلنا عليکم)
تعارف = مجاملة
خواهش مي کنم = عفواً
تعارف کردي = تجاملتَ
خوشحال شدم = سررتُ
تعارف مي کنند = يجاملون
خيلي خوشحال شدم = سررتُ کثيراً
مهربان = حنون
دست شما درد نکند = سلّمتْ يداک
مهمان = ضيف
به سلامت = مع السلامة
مهمان نواز = مضياف
شيريني = حلويات
مادر= أمّ
کشور = بلاد
دوست داشت = حبّذ
کمک مي کنم = أساعد
بخوريم = نتناول
ياد بگيري = تتعلّم
ميوه = فاکهة
خيلي ممنون = شکراً جزيلاً
************
نستمع الآن الي الحوار.
حميد: ببخشيد خانم. خيلي زحمت داديم.
حميد: عذراً سيدتي. زاحمناک (اثقلنا عليک)کثيراً.
مادر سعيد: خواهش مي کنم خيلي خوشحال شدم.
أمّ سعيد: عفواً، سررتُ کثيراً.
محمد: دست شما درد نکند خانم.
محمد: سلمتْ يداکِ سيدتي.
مادر سعيد: خواهش مي کنم. به سلامت. خوش آمديد.
أمّ سعيد: عفواً. مع السلامة. اهلاً وسهلاً.
حميد: خداحافظ.
حميد: في امان الله.
***********
نستمع الي الحوار مرة اخري... لکن باللغة الفارسية فقط.
حميد: ببخشيد خانم. خيلي زحمت داديم.
مادر سعيد: خواهش مي کنم خيلي خوشحال شدم.
محمد: دست شما درد نکند خانم.
مادر سعيد: خواهش مي کنم. به سلامت. خوش آمديد.
حميد: خداحافظ.
استغرقتْ عملية التوديع بضع دقائق، وهذا ما أثار استغراب محمد. لأنّ الضيوف کانوا يکثرون في المجاملة. والمجاملات والمودة والاحترام الفائق، الذي لقيه محمد وزملاؤه من سعيد وأمّه، نال إعجابه کثيراً. واثناء عودته بالسيارة مع حميد، أخذ يسأل حميداً عما جري وحاوره في الموضوع.
محمد: شما براي خداحافظي خيلي تعارف کرديد.
محمد: أنتم أکثرتم في المجاملات اثناء التوديع.
حميد: بله. ايرانيها خيلي تعارف مي کنند، چون مهمان نواز هستند.
حميد: نعم. الايرانيون يکثرون في المجاملة، لأنّهم يکرمون الضيف.
محمد: مادر سعيد خيلي مهربان بود. او دوست داشت ما زياد ميوه و شيريني بخوريم.
محمد: أمّ سعيد کانت حنونة جداً، وکانت تحبّ أن نأکل المزيد من الفاکهة والحلويات.
حميد: بله. ايرانيها مهمان را دوست دارند.
حميد: نعم. الايرانيون يحبون الضيف.
محمد: در کشور ما هم مردم تعارف مي کنند، اما نه مثل ايرانيها.
محمد: الناس في بلدنا أيضاً يجاملون بعضهم البعض، لکن ليس مثل الايرانيين.
حميد: مي خواهي تعارفهاي ايراني را ياد بگيري؟
حميد: تريد أن تتعلم المجاملات الايرانية؟
محمد: بله.
محمد: نعم.
حميد: من به تو کمک مي کنم تا آنها را ياد بگيري.
حميد: أنا أساعدک حتي تتعلّمها.
محمد: خيلي ممنون.
محمد: شکراً جزيلاً.
حميد: خواهش مي کنم.
حميد: عفواً.
*********
نستمع الي الحوار ثانية لکن باللغة الفارسية.
محمد: شما براي خداحافظي خيلي تعارف کرديد.
حميد: بله. ايرانيها خيلي تعارف مي کنند، چون مهمان نواز هستند.
محمد: مادر سعيد خيلي مهربان بود. او دوست داشت ما زياد ميوه و شيريني بخوريم.
حميد: بله. ايرانيها مهمان را دوست دارند.
محمد: در کشور ما هم مردم تعارف مي کنند، اما نه مثل ايرانيها.
حميد: مي خواهي تعارفهاي ايراني را ياد بگيري؟
محمد: بله.
حميد: من به تو کمک مي کنم تا آنها را ياد بگيري.
محمد: خيلي ممنون.
حميد: خواهش مي کنم.
الدرس التاسع والستونالدرس الثامن والستون
الدرس السابع والستون
الدرس السادس والستون
الدرس الخامس والستون
الدرس الرابع والستون
الدرس الثالث والستون