الدرس التاسع والستون
تعليم اللغة الفارسية
نرحّب بکم أعزائي المستمعين في حلقة جديدة من سلسلة حلقات برنامجکم "تعلّم الفارسية" في هذه الحلقة وکما في الحلقات السابقة سنتعلم مفردات وعبارات اخري، باللغة الفارسية، من خلال حوار بين الصديقين حميد ومحمد حول أحد التقاليد الايرانية وهو السمر في ليالي الجمعة، والذي يدعو اليه حميد عدداً آخر من اصدقائه.
المفردات: الجزء الاول
بفرمائيد = تفضّل
صحبت مي کنم = أتحدثُ
مي خواهم صحبت کنم = أريد أن أتحدث
اتاق = غرفة
417 = ا ربعمائة وسبعة عشر
پشت خط باشيد = إبق علي الخط
حالت چطور است؟کيف حالک؟
تو چطوري؟کيف حالک؟
خوبم = بخير
بد نيستم = لا بأس
چه خبر؟مالخبر؟
امشب = الليلة
ما مي رويم = نحن نذهب
مي خواهيم برويم = نريد أن نذهب
شب نشيني = السمر
خانه = منزل
تو مي آيي؟أنت تأتي؟
مهماني = ضيافة
ساده = بسيط
بعد از شام = بعد العشاء
دوستان = أصدقاء
مي آيند = يأتون
خوش مي گذرد = يکون ممتعاً
إذنْ نستمع الآن الي الجزء الاول من الحوار.
منشي: الو، بفرمائيد.
السکرتيرة: الو.. تفضّل.
حميد: الو.. سلام. مي خواهم با آقاي محمد صحبت کنم، اتاق 417.
حميد: الو.. مرحباً. أريد أن أتحدث مع السيد محمد. الغرفة اربعمائة وسبع عشرة.
منشي: سلام. چند لحظه پشت خط باشيد.
السکرتيرة: مرحباً. لحظات إبق علي الخط.
محمد: الو، بفرمائيد.
محمد: الو.. تفضّل.
حميد: سلام محمد. حالت چطور است؟
حميد: مرحباً محمد. کيف حالک؟
محمد: سلام حميد. خوبم. تو چطوري؟
محمد: مرحباً حميد. أنا بخير وکيف حالک؟
حميد: بد نيستم.
حميد: لا بأس
محمد: چه خبر؟
محمد: ما الخبر؟
حميد: امشب مي خواهيم براي شب نشيني به خانه ي سعيد برويم. تو هم مي آيي؟
حميد: الليلة نريد أن نذهب الي منزل سعيد للسمر. أنت تأتي أيضاً؟
محمد: شب نشيني ديگر چيست؟
محمد: وما هو السّمر يا تري؟
حميد: شب نشيني يعني يک مهماني ساده بعد از شام. دوستان ديگر هم مي آيند خوش مي گذرد.
حميد: السّمر يعني ضيافة بسيطة بعد العشاء. الاصدقاء الآ خرون يأتون أيضاً يکون وقتاً ممتعاً.
************
المفردات: الجزء الثاني
لازم نيست = لا حاجة
من تلفن کردم =أنا اتصلتُ هاتفيا
ما مي آييم= نحن نأتي
من گفتم = أنا قلتُ
چند = عدد
چه ساعتي؟أية ساعة
مي رويد = تذهبون
نـُه (9) = التاسعة
فردا = غداً
با هم باشيم = نکون معاً
هفته = أسبوع
پيش = الماضي
برگشته است = قد عاد
ماه = شهر
چون = لأن
نديده ايم = لم نر
کار = واجب، عمل
پيراهن = قميص
اتو مي کنم = أکوي
بايد اتو کنم = يحب أن أکوي
آماده مي شوم = أتهيأ
منتظرت هستم = أنتظرک
سر خيابان = بداية الشارع
*************
نستمع الآن الي بقية الحوار.
محمد: من که دعوت ندارم!
محمد: انا لستُ مدعوا!
حميد: براي شب نشيني دعوت لازم نيست. من به سعيد تلفن کردم وگفتم با چند نفر از دوستان به خانه ي شما مي آييم.
حميد: لا حاجة للدعوة للسّمر. أنا إتصلتُ هاتفياً بسعيد وقلت له: نأتي الي منزلکم مع عدد من الاصدقاء.
محمد: چه ساعتي مي رويد؟
محمد: في أية ساعة تذهبون؟
حميد: حدود ساعت 9 فردا هم تعطيل است. مي توانيم چند ساعت با هم باشيم.
حميد: حوالي الساعة التاسعة. وغداً عطلة. يمکننا أن نکون معاً لبضع ساعات.
محمد: سعيد هفته ي پيش در شيراز بود، از شيراز برگشته است؟
محمد: کان سعيد في شيراز الأسبوع الماضي، هل عاد من شيراز؟
حميد: بله. چون از يک ماه قبل سعيد را نديده ام، به خانه ي آنها مي رويم. مي آيي؟
حميد: نعم. ولأنـّي لم أر سعيداً منذ الشهر الماضي، فنذهب الي منزلهم. أتأتي؟
محمد: کار مهمي ندارم. بايد پيراهنم را اتو کنم. تا ساعت 9 آماده مي شوم.
محمد: ليس لي واجب مهم. يجب أن أکوي قميصي. سأتهيّأ حتي الساعة التاسعة.
حميد: خوب. پس من وعلي ساعت 9 سر خيابان منتظرت هستيم.
حميد: حسناً. اذنْ نتظرک أنا وعلي في الساعة التاسعة في بداية الشارع.
محمد: حتماً. خدا حافظ.
محمد: حتماً. في امان الله.
حميد: خداحافظ.
حميد: في امان الله.
**********
نستمع الي الحواربين حميد محمد. لکن باللغة الفارسية فقط.
منشي: الو، بفرمائيد.
حميد: الو.. سلام. مي خواهم با آقاي محمد صحبت کنم، اتاق 417.
منشي: سلام. چند لحظه پشت خط باشيد.
محمد: الو، بفرمائيد.
حميد: سلام محمد. حالت چطور است؟
محمد: سلام حميد. خوبم. تو چطوري؟
حميد: بد نيستم.
محمد: چه خبر؟
حميد: امشب مي خواهيم براي شب نشيني به خانه ي سعيد برويم. تو هم مي آيي؟
محمد: شب نشيني ديگر چيست؟
حميد: شب نشيني يعني يک مهماني ساده بعد از شام. دوستان ديگر هم مي آيند خوش مي گذرد.
*******
محمد: من که دعوت ندارم!
حميد: براي شب نشيني دعوت لازم نيست. من به سعيد تلفن کردم وگفتم با چند نفر از دوستان به خانه ي شما مي آييم.
محمد: چه ساعتي مي رويد؟
حميد: حدود ساعت 9 فردا هم تعطيل است. مي توانيم چند ساعت با هم باشيم.
محمد: سعيد هفته ي پيش در شيراز بود، از شيراز برگشته است؟
حميد: بله. چون از يک ماه قبل سعيد را نديده ام، به خانه ي آنها مي رويم. مي آيي؟
محمد: کار مهمي ندارم. بايد پيراهنم را اتو کنم. تا ساعت 9 آماده مي شوم.
حميد: خوب. پس من وعلي ساعت 9 سر خيابان منتظرت هستيم.
محمد: حتماً. خدا حافظ.
حميد: خداحافظ.
الدرس الثامن والستون
الدرس السابع والستون
الدرس السادس والستون
الدرس الخامس والستون
الدرس الرابع والستون
الدرس الثالث والستون
الدرس الثاني والستون