الدرس الثالث والستون
تعليم اللغة الفارسية
السلام عليكم ورحمة الله تعالى وبركاته، نرحب بكم اجمل ترحيب في هذه الحلقة من برنامجكم "تعلّم الفارسية". نستمع في هذه الحلقة الى حوار بين الزميلين محمد وحميد حول أحد المتنزهات في شمال طهران وهو متنزه "دربند" الذي يقع بين سلسلة جبال شاهقة يجرى من خلالها نهر وعلى جانبيه مقاه ومطاعم عديدة يرتادها الناس في مختلف فصول السنة للتنزه والتمتع بطبيعته الخلابة.
المفردات: الجزء الاول
مى آيى = تأتي
پارک = حديقة
از كجا = من أين
ندارد = ليس له
بالاتر = أعلى
كوه = جبل
تفريحگاه = متنزه
زيبا، قشنگ = جميل
خوب = جيد
با صفا = خلاّب
ديدني = ملفت
رودخانه = نهر
آنجا = هناك
مي گذرد = يجري
هست = يوجد
خيلي زيبا = جميل جداً
آره = نعم
دو طرف = جانبان
رستوران = مطعم
چند ساعت = بضع ساعات
زياد = كثير
هواي خوب =جوّ جيد
مي نشيني = تجلس
خنک = بارد
مي تواني بنشيني = تستطيع ان تجلس
مي خوري =تتناول
مي تواني بخوري = تستطيع أن تتناول
لذت مي بري = تستلذ
*******
استمعنا الى المفردات والان الى الجزء الاول من الحوار.
محمد: سلام حميد! از کجا مي آيي؟
محمد: مرحباً حميد! من أين تأتي؟
حميد: از دربند.
حميد: من دربند.
محمد: دربند کجاست؟
محمد: أين دربند؟
حميد: در شمال تهران بعد از ميدان تجريش يک تفريحگاه خوب و ديدني است.
حميد: في شمال طهران، بعد ساحة تجريش، هناك متنـّزه جيّد وملفِت.
محمد: آنجا دربند است؟
محمد: هناك دربند؟
حميد: آره. دربند اسم يکي از محله هاي شمال تهران است.
حميد: نعم. دربند اسمّ لأحد الاحياء في شمال طهران.
محمد: آنجا پارک وجود دارد؟
محمد: هناك حديقة؟
حميد: نه آنجا پارک ندارد. در آنجا مناظر قشنگ و باصفا و يک رودخانه هست که از وسط کوهها مي گذرد.
حميد: لا. ليست هناك حديقة. هناك مناظر جميلة وخلابة ونهر يجري وسط الجبال.
محمد: پس خيلي زيباست!
محمد: اذن... جميل جداً!
حميد: بله، دو طرف رودخانه رستورانهاي زيادي هست. مي تواني چند ساعت آنجا بنشيني و چاي بخوري واز هواي خوب و خنک لذت ببري.
حميد: نعم، على جانبي النهر توجد مطاعم كثيرة. تستطيع ان تجلس هناك بضع ساعات وتشرب الشاي وتستلذ بالطقس والبارد.
*******
المفردات: الجزء الثاني
صداي آب = خرير الماء
لذت بخش = مُمْتِع
من مي روم = أنا أذهب
خوب است من بروم = الافضل أن أذهب أنا
تله سي يژ =تلي فريك
تو مي روي = أنت تذهب
بالاي کوه = أعلى الجبل
پايين =آسفل
پياده = مشياً
تو مي تواني بيايي = أنت تستطيع أن تأتي
کوهنورد = متسلق الجبال
ايام تعطيل = أيام العطلة
تابستان = الصيف
شبهاي تابستان =ليالي الصيف
شلوغ = مزدحم
عده اي = عدد
مردم =الناس
صبحها = أوقات الصباح
ورزش = رياضة
آنها مي روند = هم يذهبون
به ويژه = خاصة
*******
استمعنا الى الجزء الثاني من المفردات والآن الى الجزء الثاني من الحوار.
محمد: صداي آب رودخانه خيلي لذت بخش است. خوب است من هم يک روز به آنجا بروم.
محمد: خرير مياه النهر مُمْتِع جداً. الافضل أن أذهب أنا أيضاً الى هناك يوماً.
حميد: تله سي يژهم دارد. مي تواني با آن به بالاي کوه بروي و پياده به پايين بيايي.
حميد: هناك تلي فريك أيضاً. تستطيع أن تصعد بواسطته الى اعلى الجبل وتنزل الى الاسفل مشياً.
محمد: کوهنوردها هم به آنجا مي روند؟
محمد: متسلقو الجبال أيضاً... يذهبون الى هناك؟
حميد: آره کوهنوردها هم به آنجا مي روند. در ايام تعطيل به ويژه شبهاي تابستان آنجا خيلي شلوغ است. عده اي از مردم، صبحها براي ورزش به آنجا مي روند.
حميد: نعم. متسلقو الجبال أيضاً يذهبون الى هناك. المكان هناك مزدحم جداً في أيّام العطلة خاصة في ليالي الصيف. عدد من الناس يذهبون الى هناك اوقات الصباح للرياضة.
*******
انتهى الجزء الثاني من الحوار والان نستمع الى الجزئين باللغة الفارسية فقط.
محمد: سلام حميد! از کجا مي آيي؟
حميد: از دربند.
محمد: دربند کجاست؟
حميد: در شمال تهران بعد از ميدان تجريش يک تفريحگاه خوب و ديدني است.
محمد: آنجا دربند است؟
حميد: آره. دربند اسم يکي از محله هاي شمال تهران است.
محمد: آنجا پارک وجود دارد؟
حميد: نه آنجا پارک ندارد. در آنجا مناظر قشنگ و باصفا و يک رودخانه هست که از وسط کوهها مي گذرد.
محمد: پس خيلي زيباست!
حميد: بله، دو طرف رودخانه رستورانهاي زيادي هست. مي تواني چند ساعت آنجا بنشيني و چاي بخوري واز هواي خوب و خنک لذت ببري.
*******
محمد: صداي آب رودخانه خيلي لذت بخش است. خوب است من هم يک روز به آنجا بروم.
حميد: تله سي يژهم دارد. مي تواني با آن به بالاي کوه بروي و پياده به پايين بيايي.
محمد: کوهنوردها هم به آنجا مي روند؟
حميد: آره کوهنوردها هم به آنجا مي روند. در ايام تعطيل به ويژه شبهاي تابستان آنجا خيلي شلوغ است. عده اي از مردم، صبحها براي ورزش به آنجا مي روند.
الدرس الثاني والستونالدرس الحادي والستون
الدرس الستون
الدرس التاسع والخمسون
الدرس الثامن والخمسون
الدرس السابع والخمسون الدرس
السادس والخمسون