• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6580
تعداد نظرات : 457
زمان آخرین مطلب : 3453روز قبل
اهل بیت
غروب خورشید یازدهم
ابوسهل نوبختی نیز چون بسیاری از شیعیان، از بدی حال امام حسن عسکری علیه‏السلام آگاه بود. دیگر تاب نداشت؛ وگرنه به خود اجازه نمی‏داد به خانه امام برود. وارد اتاق که شد، همسر امام، «نرجس خاتون» و «عقید» غلام فداکار حضرت را دید که در گوشه‏ای، ساکت نشسته‏اند. نگاهش که به چهره امام افتاد، بی‏اختیار اشک از چشمانش سرازیر شد. «آه خدایا! آیا این همان حجت تو بر زمین است که به دست سفاکان و ظالمان به این حال و روز درآمده؟ مگر نه اینکه 28 سال بیشتر ندارد؟ آیا تقدیر او هم شهادت در جوانی است؟» نگاه عقید را که دید، فهمید باید خود را کنترل کند. بغض گلوگیر خود را فروخورد و در حالی که شاهد آب شدن شمع وجود امام زمانش بود، زیرلب زمزمه کرد: «اَلا لَعْنَةُ اللّه‏ عَلَی القَومِ الظالمین»
شنبه 30/10/1391 - 16:46
اهل بیت
نامه‏ ا ی که به امام عسکری علیه‏ السلام نوشته نشد
کوچه‏ های شهر برایش غم‏بارتر از همیشه بود. با خود می‏گفت: «باز هم با دست خالی به خانه برگردم؟ چگونه در چشمان همسرم بنگرم؟» گرچه شیعیان نیز حال و روزی بهتر از او نداشتند، اما مشکلات اقتصادی، بیش از همه وقت، گریبانش را گرفته بود. چندین بار خواست به امام عسکری علیه‏السلام نامه‏ای بنویسد و درخواست کمک کند؛ اما شرمساری، مانع می‏شد. دقایقی بیش از ورودش به خانه نمی‏گذشت که صدای در را شنید. با خود گفت: باز هم یکی از طلبکارهاست؛ خدا به خیر کند! اما وقتی در را گشود، مردی را دید که کیسه‏ای و نامه‏ای را به وی داد و به سرعت رفت. چشمانش که به یکصد دینار طلای درون کیسه افتاد، شگفتی‏اش بیشتر شد. اما وقتی نامه را گشود و دست‏خط مبارک امام حسن عسکری علیه‏السلام را دید، همه چیز برایش روشن شد؛ «ابوهاشم! هرگاه حاجتی داشتی، خجالت نکش و شرم مکن؛ بلکه آن را از ما طلب نما که ان‏شاءاللّه‏ به خواسته‏ات خواهی رسید».
شنبه 30/10/1391 - 16:45
اهل بیت
می‏رود؛ ولی خشنود و نگران
می‏گفت «زیبایی چهره، جمال برون است و زیبایی عقل، جمال درون» و حالا جمال ظاهرش را بیماری، به یغما برده؛ در حالی‏که 28 بهار، بیشتر از عمرش نمی‏گذرد. می‏رود در حالی که از وصال خشنود است و برای امام خردسال نگران است.
خسته از نادانی و پراکندگی امت
«نادانی دشمن است» سربازخانه معتمد، قلعه پرستش نادانی است. تن رنجور امام علیه‏ السلام چگونه تحمل کند این همه دشمن و نادانی را؟
تن امام بیمار است؛ اما نه از زهر معتمد، نه از سختی زندان‏های طولانی مدت؛ بیمار این همه نادانی قوم جور است.
کلید معرفت زمانه می‏رود. باب علم نبوت پر می‏ گشاید؛ در حالی که خسته است از جهل و حسادت خلیفه و از پراکندگی امت.
پیام کوتاه:
ـ شیعه را خاک غم بر سر می‏باید و بازار دل، تا ابد سیاه‏پوش و آسمان دین را باران باران و اشک و اشک!
ـ وقتی امامی می‏رود، نیمه‏ای از عشق امتش را با خود به خاک می‏برد...
ـ شهادت، عشق است. فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی‏شکیبی انتظار، بهانه سازید!
ـ شهادت امام حسن عسکری، بهار جوشش خون شیعه است در غم غیبت.
ـ مولای غایب غریبم! سرسلامت باد ما را در غم بابای شهیدت پذیرا باش؛ ای غمگین‏ ترین شیعه در عصر غیبت!
امام، دل به فردایی سپرده است که موعودش علیه‏ السلام ، حقیقت دین را فریاد زند. می‏رود و دنیا را با همه فرازها و نشیب‏ هایش، با همه پستی‏ها و بلندی‏هایش به او می‏ سپارد. دردهای نهفته‏ ای را که جز در و دیوارهای اتاق کوچکش در سامرا، احدی تاب گفتنش را نداشت.
شنبه 30/10/1391 - 16:44
اهل بیت
پدر روزهای انتظار
هر شب که دلم برای تو تنگ می‏شود، ابرها در فراق، با من گریه می‏کنند. کاش به جای خاک، از کلمه آفریده می‏شدم تا سراپا شعر می‏شدم در ستایش تو!
تو، پدر غم‏ های شیرین روزهای انتظاری. گاهی نوشتن دشوار است و از تو نوشتن دشوارتر. اشک‏هایم، مرغان دریایی ‏اند که ساحل چشمانم را به بوی غربت حرم تو جست‏وجو می‏کنند. اشک‏هایم، کبوترانی‏ اند که آرزو دارند گره دخیل‏ هایی شوند که به ضریحت بسته شده است.
بیست و ششمین بهار که پرپر شد
بالش شب‏هایم خیس می‏شود از خیال 26 بهاری که کوتاه‏تر از همه پروازها، گذشت. عمری گذشته است و هنوز جهان نتوانسته از 6 سال امامت مهربانی‏هایت بگوید.
هنوز تنگنای روزهای زندان‏های پی در پی تو، گلوی جهان را می‏فشارد.
جهان مسموم، هنوز سرفه می‏کند.
از روزی که تو مسموم شدی، بادها هر ثانیه سرفه می‏کنند.
بوی رفتنت، خبر شهادت داشت. پرنده‏تر از همه ابرها رفتی. رفتی، تا طلوع تو، در آغاز چهاردهمین خورشید بشکند و عطر عدالت، مثل باران‏های بهاری، جهان را فرابگیرد.
شش سال امامت در سه ظلمت فراگیر
شش سال، خورشید امامتت، بی‏ وقفه می‏تابید تا لبخندهایت، جهانی را معطر کنند. اما سه ظلمت فراگیر، حصار آسمان امامتت شده بودند، تا هیچ روزنی، عطر نورانی‏ات را حس نکند؛ سه قفس تنگ که نفس را تنگ می‏کردند، پرندگی‏ات را اسیر کردند. سامره، شش سال زندان پی‏در پی‏ات شد و دیوارهای بسته، خستگی مدامشان را در عبادات مدامت گریه می‏کردند.
شنبه 30/10/1391 - 16:43
اهل بیت
مرثیه‏ سرای تو و چشم انتظار فرزند توایم
از کودکی‏ ات، سجود و سیر و سلوک، به سیمایت نور می‏افشاند و عرفان، رخ ‏آرای تو گشته بود. وقتی بر شانه‏ های تو، جامه فاخر امامت امت نشست، به حبس کج نهادان، آرزده شدی. پرنده روح تو اما به هیچ میله و قفلی تن نداد؛ که اوج زندان و کنج آن حبس، رخصت خلوت تو بود با معبود؛ «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».
روزها با تشنگی کام تو، با روزه و شب‏ها با ناله و نوای مناجات تو پیوسته، رنگ خدا می‏گرفت. آن رنج‏ها و عسرت‏ها را به صبر و سکوت، به شیوه نیای بزرگت علی علیه‏ السلام از سر گذراندی و با حضور گسترده کلامت بر سرزمین‏ های شیعیان، دل‏ آرامشان شدی. این حضور گرم، از آنِ ارشادگری‏ های تو بود.
سیره و سریرت تو، به سان کهکشانی از نور و منظومه‏ ای از ستارگان شب، مرز پیدا کردن راه بود از بیراهه، و بدعت‏ها و کژی‏ها، با انگشت اشارات تو به سمت صراط، ر اه می‏نمود.
آهسته آهسته، روی در پرده می‏کشاندی تا دلدادگان کوی تشیع را به شیوه مهدی‏ ات مأنوس کنی که: آفتاب می‏خواهد روی در نقاب ابر کشد و تا زمانی دور، این‏گونه بتابد.
مرثیه‏ سرای هجرت توییم و همچنان چشم انتظار رونمایی آفتاب.
«ما در انتظار رویت خورشیدیم»
شنبه 30/10/1391 - 16:43
اهل بیت

emam-askari-23

تجلی یازدهم

تجلی یازدهم که بر طلوعی بی‏زوال تکیه دارد، درد را چه عمیق درک کرده است، تبسم قدسی لحظاتش، همه صبر بود و اشک‏های هماره نیمه شب‏ هایش، تمام شوق وصال!
می‏دید و می‏نگریست که حقارت دنیا، در تغافل مردم، به ارزشی جدال برانگیز تبدیل شده است. رنج می‏برد از این که انسان، آن سوی این هیچستان خاک را جست‏وجو نمی‏کند و به فراتر از خود نمی‏ اندیشد!
مهربانی محض بود و صبر تمام! زنجیرهای اسارت را بر دست و پای خود تحمل کرد تا مردم، زمین‏گیر نشوند؛ تا جهانی را از اسارت در خاک برهاند.
در موضع علم و مناظره، مقتدرانه قد علم کرد تا انسان را از جهالت دست و پاگیر خویش نجات دهد. پایگاه‏های

مردمی‏اش، گسترده‏ترین مدرسه‏های خودسازی و جامعه‏پروری بود. اما افسوس که کم بودند آنان که این را فهمیدند!

چه غریبانه گذشت!
زهد، کمترین محصول درخت ایمان اوست و کرامت، کوتاه‏ترین سایه شاخ و برگ‏های عظمتش. مدینه، از ربیع‏الاول 231 هجری، موازنه حضور او را در خاک دنبال می‏کرد و در جست‏وجوی مجالی برای عرضه حقیقت او به بیکرانه‏ ها بود. تا آن‏که سامرا، بلوغ پذیرش او را در خود حس کرد و چیزی نگذشت که امام، به اتفاق پدر بزرگوارش، سکونت در آن دیار را برگزید.
اینک امامی 28 ساله، در گوشه سامرا سر بر بالین شهادت می‏گذارد. شش سال است که بار سهمگین ولایت را بر شانه‏های شکوه و استوار خویش حمل می‏کند. نه... نه... نه بر شانه‏های خسته و نه بر دوش زخمی خویش، بلکه این رسالت آسمانی را در ژرفای باور و در اعماق جان خویش، ثبت کرده است.
معتمد عباسی، تا لحظه‏ای دیگر، به خواسته بزرگ خود می‏رسد. سال‏های اسارت و غم، سال‏های غم و تنهایی روزهای تنهایی و سکوت... آه، غریبانه گذشت؛ چه معصومانه سپری شد!
می‏گفت «زیبایی چهره، جمال برون است و زیبایی عقل، جمال درون» و حالا جمال ظاهرش را بیماری، به یغما برده؛ در حالی‏که 28 بهار، بیشتر از عمرش نمی‏گذرد. می‏رود در حالی که از وصال خشنود است و برای امام خردسال نگران است.
رفت و فردا را به موعود(عج) سپرد
امام، دل به فردایی سپرده است که موعودش علیه ‏السلام ، حقیقت دین را فریاد زند. می‏رود و دنیا را با همه فرازها و نشیب‏ هایش، با همه پستی‏ها و بلندی‏هایش به او می‏سپارد. دردهای نهفته‏ ای را که جز در و دیوارهای اتاق کوچکش در سامرا، احدی تاب گفتنش را نداشت.
اسارت و سکوت حسنی علیه‏ السلام باز هم در قصه حماسی او رقم خورده است. باشد تا خروش و فریاد حسینی‏ اش، نصیب فرزندش مهدی(عج) شود
شنبه 30/10/1391 - 16:42
اهل بیت

بسم ربّ الشهداء

 

 

مانور « اربعین » به رهبری امام عسگری علیه السلام ،


 در مقابله با « اردوگاه سفیانی » * :

 

گستره ی فرازمانی و فرامکانی امامت از نکات مهمی است که باید بیشتر به آن توجه کرد ، حتّی در زیارت های این وجودهای نورانی به ما تفهیم می کنند که حاضر وغائب و از دنیا رفته و زنده ی ایشان تفاوتی باهم ندارند .

به عنوان مثال یکی از معجزات امام حسن عسگری علیه السلام را که می توان در این روزها آشکار ببینیم و امامت ایشان در برابر فتنه بزرگی که در حال شکل گیری در منطقه است را نظاره کنیم ، همین مانور « راهپیمایی اربعین » است .

کسانی که از اوضاع منطقه به خصوص فتنه ها و دسیسه هایی که در منطقه ی اسلامی مثل سوریه و حتّی عراق در حال اجرا وشکل گیری است کمی هم خبر داشته باشند و از « خطر تشکیل اسرائیل وهّابی » نگران باشند ،  گردهمائی بی سابقه ی دشمنان اسلام حقیقی و مروجان اسلام جهالت به فرماندهی غرب توسط منافقان امّت ( عربستان و قطر و ترکیه ) را خطری بی نظیر برای امّت اسلامی می دانند ، که به پشتوانه ی دلارهای نفتی لیبی و شورای همکاری خلیج فارس تجمعی چند ده هزار نفری از وحشی ترین تروریست های مسلمان نما را شکل داده است .

« مانور بوی سیب اربعین » خنثی کننده ی بوی عفن « اردوگاه سفیانی » :

ولی راه مقابله با این فتنه ی بزرگ سفیانی هایی که با افتخار خود را فرزندان معاویه دانسته و بر هدم نمادهای اسلام ناب و حسینیه ها  و مراقد مطهر اهل بیت علیهم السلام  در بلاد بیدار شده ی منطقه می کوشند ، چیست ؟!

کشور قدرتمند ولائی ما با همه بزرگی و نیروهای نظامی مجهزش در مقابل این قوم  یأجوج و مأجوج مسلمان نما که بر هر جایی از شام که می گذرند جز شهر سوخته باقی نمی گذارند چه تدبیر خنثی کننده ای بهتر از تقویت چنین مانورهای محبتی می تواند به کار گیرد ؟!

مقابله با این همایش شیطانی منطقه ای دشمنان متعفن ولایت و امویان آخرالزّمان ، همایشی از جنس بوی سیب می خواهد و این جنود ابلیس خبیث ، جنود رحمانی از عشق و دلدادگی  می خواهند که امام یازدهم ما بیش از هزارو دویست سال پیش آنرا مدیریت کرده و حال جهانی را شگف زده ی خود ساخته .

آن روز که امام حسن عسگری علیه السلام زیارت اربعین را از نشانه های مؤمن دانستند تا به امروز خیلی از ما بنابر باور غلطی آنرا فقط عبادتی فردی بیش نمی دانستیم ولی امروز که صف ایمان و نفاق و شرک و کفر در بین مسلمانان و جهانیان جدا می شود و در غربال روزگار صف بندی نهایی سعیدان و شقیان آشکار تر می شود ، اهمیّت مانور مؤمنان در زیارت اربعین برایمان بیشتر لمس می شود.


مدیریّت اهل بیت در عصر غیبت :

امام راحل ( رضوان الله تعالی علیه ) درباره ی مجالس و مراسمات حسینی علیه السلام می فرمایند :

« اگر دولتهاى دیگر بخواهند هماهنگى بین تمام قشرها پیدا کنند میسور نیست برایشان. با صدها میلیارد تومان هم برایشان میسور نیست. ما را سیدالشهدا این‏طور هماهنگ کرده. » ( صحیفه نور    ج‏11  ص 99 )

حضرت امام حرارت و شور حسینی در قلوب مؤمنین را « سنگر » می دانستند ، چون اعتقاد داشتند که توجه دادن اهل بیت به گریه بر سیدالشهداء بیشتر توجه به مسائل سیاسی آن بوده و می فرمودند :

« جنبه ی سیاسی مجالس روضه بالاتر از همه جنبه های دیگر است . » ( صحیفه نور ج 13 ص 153 )

حال در شرایطی که منافقان امّت و کافران حربی برای مدیریت بیداری اسلامی  قیام کرده اند و پادگان سفیانی را در منطقه تجهیز می کنند ، این مدیریتِ فراتر از زمان و مکان  امام عسگری علیه السلام است که با این مکر مقابله کرده و با به رخ کشاندن سپاهیان عشق و محبت که به جای بوی باروت و بمب ، رایحه ی بصیرت افزای بوی سیب را در مسیر عشق خود جهانی می کنند ، کنگره ای از اسلام ناب محبت آمیز به وجود آورده که نبود حج ابراهیمی را جبران کرده است و بناببر این باید با انعکاس این مانور قدرت توسط رسانه های کشور بیشترین بهره را از این شور حماسی ببریم .

مسعود شفیعی کیا

 

شنبه 30/10/1391 - 16:41
اهل بیت

توصیه ای از امام عسکری (علیه السلام)

ای برادر و ای خواهر! تلاش کن که خود را به خوبی ها بیارائی و از بدی ها اجتناب کنی تا که به نیکی ها عادت کنی! در این راستا از امام عسکری (صلوات الله علیه) گزارش شده که فرموده اند: «رَدُّ المُعتَادِ عَنِ العَادَهِ کَالمُعجِز.» شخصی که به چیزی عادت کرد باز گردانیدن او چون معجزه می ماند. پس ای انسان به هوش باش! که خود را به چه چیز عادت داده ای؟ اگر مفاسد و رذائل اخلاقی و رفتار ناپسند باشد، تو خود خویشتن خویش را به سخریّه گرفته ای. ولی اگر بر مبنای عقل و درک صحیح، عقائد پاک، فضائل و رفتار پسندیده را مشی و مرام خویش قرار داده باشی خوشا بحالت که انشاءالله به فوز عظما نائل گشته ای! 

والحمد لله اولا و آخرا

حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی

شنبه 30/10/1391 - 16:40
اهل بیت


چرا پس از امام عسکری (علیه السلام) غیبت امام عصر (ارواحنا فداه) قطعی شد؟

آن چه سؤال را قوی تر می کند این که؛ اصل اوّلیه این است که امام حاضر و ناظر در بین مردم باشد، چرا که او انسان کاملی از جنس مردم و با آن ها است، و نیز او هادی و راهنمای همه گان است. پس حضور و ظهورشان در بین مردم ضروری می نماید.

دیگر این که خود اهل بیت (علیهم السلام) همیشه علاقمند به بودن با مردم و تشریک مساعی در امورات با آن ها بوده اند. از این گذشته آن سروران، فرزندان و دوست داران خویش را به بودن با مردم و پرهیز از دوری از مردم امر می فرموده اند. مبادا که آن ها به ویژه خواهی و ویژه خواری مبتلا گردند. اینک فرصت تفصیل و شرح گفتار نیست، ولی برخورد مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) با فرزندان و اصحاب خویش که در نهج البلاغه چند نمونه اش موجود است، و نامه امام هشتم (علیه السلام) به فرزند بزرگوارشان که ایشان را توصیه به حضور در جمع مردم کرده و پیام امام مهدی (سلام الله علیه) به جناب آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) که «اجلس فی الدهلیز! و ارخص نفسک للناس!... » در بیرونی خانه بنشین! و خود را برای مردم ارزان کن! همه این بیانات و گفته ها گویای این واقعیت است که امام با مردم خواهند بود. ولی چرا در نهایت ما مبتلا به غیبت و دوری از امام خود شده ایم؟

تنها پاسخ این که قدرناشناسی از آن ولایت عظما ما را به این روز انداخته که «لإن شکرتم لازیدنکم، و ان کفرتم ان عذابی لشدید!» اگر شکرگزار نعمت ها باشید به حتم آن را زیاد خواهیم کرد، ولی اگر ناسپاسی کنید عذابم شدید و تند است.

با توجه به این که برترین و عالی ترین نعمت الهی وجود مبارک امام معصوم (سلام الله علیه) است. اگر از آن وجود مبارک قدرشناسی می کردیم نعمت حضور بر ما و قیام مهدوی تحقق می یافت، چرا که افزون شدن نعمت یکی از سنن الهی و وعده او است. ولی وقتی به ناسپاسی مبتلا گشتیم آن نعمت بزرگ را از دست دادیم، که این شد. نا گفته نماند که با غیبت امام عصر (ارواحنا فداه) ما امام خود را از دست نداده ایم بلکه تنها از نعمت شناخت آن عزیز الهی که در جمع ما رفت و شد دارند محروم گشته ایم.

پس ای برادر و خواهرم قدری تدبیر کن و بیندیش!

با این فاصله و ناشناخته بودن امام عصر (سلام الله علیه)، رهبری این جمع کثیر مسلمین جهان در وقوع فتن و حوادث روزگار با چه کس خواهد بود؟

تنها گزینه مطلوب بر مبنای عقل و نقل «مقام ولایت فقیه» است که باید به شکرانه عدم محرومیت از این نعمت الهی، آن را پاس داشت، تا که ولایتمان پیوندی وثیق به حاکمیت خداوندی یابد. همان گونه که امام راحل (رض) فرمود: «ولایت فقیه امتداد ولایت رسول الله است». به لطف الهی مردم ایران - اسلامی ما تا کنون دفاع از حریم ولایت را بر خود فرض دانسته و آن را از جان و دل پذیرفته اند. خداوند متعال را بر همه نعمت هایش شکر بیکران داریم.

شنبه 30/10/1391 - 16:40
اهل بیت

شهادت

حضرت امام حسن عسکری (سلام الله علیه)

 بر یاران و دوستدارانشان تعزیت

/ax1/ax2/127.jpg

معرفی اجمالی امام عسکری:

نام: حسن
شهرت: عسگری، زکیّ، هادی، سراج، رفیق
نام پدر: امام علی النقی
نام مادر: حُدَیث
کنیه: ابو محمد معروف به «ابن رضا» (علیه السلام)
لقب: الخالص
محل تولد: مدینه النبیّ
ولادت: هشتم  ماه ربیع الثانی سال 232 هجری
شهادت: هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری
مدفن: سامراء
مدت امامت: 6 سال
مدت زندگی: 28 سال

دوران زندگی کوتاه امام حسن عسگری (علیه السلام) بر سه دوره ی مشخص تقسیم می گردد:

1- پنج سال در حجاز در شهر زادگاه خود در حضور و مراقبت پدر بزرگوارشان.
2- شانزده سال در عراق قبل از دوران امامت و پیشوائی.
3- هفت سال دوران کوتاه و پربار امامت و زعامت در عراق.


شنبه 30/10/1391 - 16:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته