• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6580
تعداد نظرات : 457
زمان آخرین مطلب : 3460روز قبل
اهل بیت

حرکت تمهیدی

«مُمَهّدین»، یکی از عنوان‌هایی است که در متون دینی برای یاران حضرت مهدی(ع) به کار رفته است. بارها سخن از حرکتِ تمهیدی و زمینه سازی به میان آمده و از کسانی که بستر ظهور آن دولت کریمه را فراهم می‌سازند، ستایش شده است.

پرچم‌های کوچک عدالت‌خواهی و حق گستری، باید در پیش‌درآمد آن حکومت حق برافراشته شود تا به امر و اذن پروردگار عالم، نوبت آن رسد که آن «پرچم بزرگ عدالت» برافراشته گردد و جهانیان در سایه آن شیرینی عدل را بچشند.

انتظار سبز امت محمدی در این سرزمین، به حکومت روشن مهدوی خواهد پیوست و آن «بقیة الله» که ذخیره الهی و میراث دار همه پیامبران و تحقّق بخش همه وعده‌های انبیا در طول اعصار است، مسرّت منتظران را به کمال خواهد رساند، و چه افتخاری بالاتر از آنکه عده‌ای در مدار و محور آن دولت نور قرار گیرند؟ مهم آن است که در چرخه «تمهید» و زمینه سازی برای آن «تجلّی اعظم عدل»، سهمی و نقشی داشته باشیم.

آنچه در دعاهای خاص امام زمان(ع) برای بازگشت به دنیا و رجعت در عصر ظهور درخواست شده، گوشه‌ای از همین آرزوی تمهیدی و عشق به خدمتگزاری در راه آن جلوه نور است و کسانی به این فوز و فیض نایل می‌شوند که در زندگی‌شان، روشی تمهیدی داشته باشند.

دولت طلیعه

عمل به قرآن، داوری به حق، تن دادن به عدالت و تلاش برای قسط و داد، معیار صدق در این ادّعاست و هر کس می‌تواند خود را با این معیار محک بزند. نظام جمهوری اسلامی و خدمتگزاران مردم در این نظام و دولت، به میزان تطابق با شاخصه‌های حکومت مهدوی، می‌توانند مدّعی باشند که در طلیعه آن دولت‌اند و «دولت طلیعه»‌اند.

یاد کنیم از امام راحل (قدس‌سره) که بارها رسالت منتظران و تکلیف مردم و مسئولان را خاطرنشان کرد و فرمود:

«ما منتظران مقدم مبارکش، مکلّف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولیّ عصر حاکم کنیم».[2]

و در پیوند این انقلاب با حکومت مقدس آن حضرت فرمود:

«انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجّت ـ ارواحنا فداه ـ است».[3]

چگونه می‌توان به تکالیف این طلیعه بودن عمل کرد و مقتضیات آن را شناخت و انگیزه خدمت در این مسیر یافت؟

وقتی که حاکمان، حکومت را طعمه نشمارند.

وقتی که دست اندرکاران و مسئولان، به امانت بودن مسئولیت اجرایی و تبلیغی و فرهنگی و تقنینی و قضایی خویش، آن هم به نیابت از آن حجّت الهی توجّه داشته باشند و صاحب اصلی حکومت را ناظر خویش بدانند.

باز هم سخنی از امام امّت:

«امام زمان(ع) مراقب ما هستند، مراقب روحانیّت هستند که چه می‌کنند اینها؟ امروز که اسلام به دست آنها سپرده شده و تمام عذرها منقطع شده است ...».[4]

گر چه از دید ما، «حکومت» حق خدا و پیامبران و اولیای الهی و حجج پروردگار است، ولی در عصر غیبت که «ولی فقیه» حکومت تشکیل می‌دهد، به عنوان «نایب امام زمان» است و اگر دیگران هم کاری در دست و باری بر دوش و مسئولیتی بر عهده دارند، از آنجا که نظام ما مبتنی بر ولایت، است با این پشتوانه مشروعیت یافته‌اند.

راستی، اگر حضرت مهدی(ع) به نقد و ارزیابی عملکرد‌ها بپردازد، کدام پرونده است که در عمل، رضایت خاطر او را تأمین کند؟ و کدام مسئول است که بتواند به آن حضرت گزارش کار بدهد و روسفید باشد و بداند که «مقبول» افتاده است؟

تکلیف «دولت طلیعه» بسی سنگین است و خدمت صادقانه در آن، نیز بسی افتخار.

شهر انتظار

اگر آن عصر آرمانی را «شهر انتظار» بنامیم، برای ورود به آن «گذرنامه»‌ ای خاص لازم است؛ مجوزی که از صبر و ثبات و قیام و اقدام و امید و تلاش نشئت می‌گیرد.

چشم به راهان سپیده ظهور، در پیشانی صبح فردا، ظهور مصلحی را می‌بینند و می‌خوانند که از تبار رسولان و پیامبران و امامان است و ادامه دهنده راه و گشاینده همان آفاق و پیگیر همان اهداف. چراغ هدایت بشر را در دست دارد و پرچم عدالت گستری را بر دوش و یاران صادق و مؤمن را همراه.

اگر او مسیح گونه می‌آید تا شفابخش دردها گردد، و پیامبر گونه می‌آید تا خرافات و جهالت‌ها را بزداید، و علی گونه ظهور می‌کند تا ذوالفقار عدالت برکشد و سایه خجسته قسط را بگستراند، و حسین گونه می‌آید تا نسل ابوسفیان و رگ و ریشه یزیدیان را از بیخ برکند و شور حماسه در جهان بیفکند و منتقم خون شهیدان کربلا باشد، این خط و نشان در باور و بینش و موضع و رفتار منتظران و زمینه سازان هم باید باشد، و گر نه تعارض میان رفتار کنونی و آن امید و نوید به آینده آرمانی، نشان عدم صداقت است.

انتظار آن موعود، محور تجمع و همدلی دل‌سوختگانی است که از سیطره ستم بر سرنوشت انسان‌ها به ستوه آمده‌اند و در دروازه «شهر انتظار»، چشم به افق ظهور دوخته‌اند و آماده هر گونه فداکاری در راه اهداف آن منجی‌اند.

ساکنان شهر انتظار، دل‌های سپید و روشنی دارند که زندگی‌ها آنان را نیز گرم و آفتاب گون می‌سازد.

طلیعه‌داران آن دولت حق، با هم مهربان و همدل‌اند و بر ضدّ دشمنان عدالت، همدست و همراه‌اند.

عشقشان، برپایی آن «جامعه آرمانی» است که «دولت مهدوی» نام دارد و تلاش آنان، زمینه‌ساز برپایی و شکل‌گیری آن «مدینه موعود» است و خود را وقف آن می‌سازند و همه نیروهای فکری، جسمی و اجتماعی خود را در این راه صرف می‌کنند تا انتظار راستین خود را اثبات کنند.

درست است که خداوند، حامی و یاور آن موعود و زمینه‌ساز آن دولت کریمه است، ولی جهاد ممهّدانه و تلاش زمینه‌ساز برای آن شرایط را هم نباید از چرخه عمل منتظران حذف کرد و از آنان «تماشاگر» ساخت. امام صادق(ع) می‌فرمایند:

«در دوران حکومت حضرت مهدی(ع)، عیسای مسیح از آسمان فرود می‌آید و پشت سر آن حضرت نماز می‌خواند. هم اوست که «دجال» را می‌کشد و خدای متعال، شرق و غرب جهان را به دست آن امام موعود می‌گشاید و حکومت او که حکومت عدالت است، تا دامنه قیامت امتداد می‌یابد».

این نوید‌ها و امید‌ها، بر سردر «دیار منتظران» نقش بسته‌ است و در دل آنان نیز.

اگر وارد «شهر منتظران» شویم، آنجا که همه چشم به راه آن خورشید عدالت‌اند و خود را آماده دیدارش کرده‌اند، با کسانی رو به رو می‌شویم که صبح و شامشان تلاش خالصانه و ممهّدانه است، سلحشور و با غیرت‌اند، متّحد و یکدل‌اند، مساجدشان آباد از عبادت و فرهنگشان متعالی است؛ فرهنگ جهاد و شهادت.

گویا سخن گویی، آنجا را چنین تصویر می‌کند:

« ... اینجا شهر منتظران است و چشم‌به راهان. می‌خواهیم در احوال آنان بنگریم و لذّت ببریم، روح و روحیّه بگیریم و امید اندوزیم. پر شویم و گسترش یابیم و عمق پذیریم، ایمان استوار داریم و خویشتن انسانی خویش باز یابیم و بر عظمت والای انسان نماز بریم. باید حوزه منتظران مهدی موعود، پاسخ‌گوی آنچه یاد شد، باشد و هنوز بهتر و بالاتر....».[5]

راستی،... تکلیف ما در ساختن شهر منتظران چیست؟

ویژگی‌ ساکنان آن، کدام است؟

و آیا ما ساکن «شهر انتظار» یم؟ یا بیرون از آن؟

امام کاظم(ع) شخصیت شیعه منتظر و شهروند دیار انتظار را این گونه معرفی می‌کند:

«طوبی لِشیعَتنا، المتمسِّکینَ بِحُبّنا فی غیبة قائمنا، الثابتینَ علی موالاتِنا وَ البرائةِ مِن أعداءنا، أولئک منّا و نحن مِنهم ...؛[6] خوشا به حال پیروان ما، آنان که در دوران غیبت قائم ما، به محبت و دوستی ما پایبندند و بر این پیوند و همبستگی با ما، و برائت و بیزاری از دشمنانمان استوار و ثابت قدم‌اند، آنان از مایند و ما از آنانیم...».

این حفظ مواضع و ثبات قدم در باور و عقیده و حرکت در جبهه ولایت امامان، از ویژگی‌های مردم آن دوره و شیعیان خالص به شمار آمده است.

تفکر «مهدی باوری» و «مهدی گرایی»، عصر غیبت را هم به رنگ عصر حضور در می‌آورد و حضور پنهانی آن آفتاب پرده‌نشین، بر زندگی‌ها سایه ایمان و معنویت می‌افکند و زمینه ساز «دولت طلیعه» می‌شود.

منبع: موعود

شنبه 30/10/1391 - 15:7
اهل بیت

(کشف النعمة ج 3 ص 314، یوم الخلاص ص 80):

قال الصادق (ع): ان القائم اذا خرج کان فی سن الشیوخ و منظر الشباب، قویا فی بدنه لو مده یده الی اعظم شجرة علی وجه الارض لقلعها، و لو صاح بالجبال تدکدکت صخورها لا یضع ید علی عبد الا صار قلبه کزبر الحدید.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: همانا حضرت قائم (ع) چون خروج کند در سن سالخوردگان و قیافه جوانان باشد در بدن نیرومند است که اگر دست به درخت بزرگی زند آنرا از ریشه برکنند و اگر فریاد برآورد سنگهای کوه ها در هم رود و فرو ریزد دست مبارک بر هیچ بنده ای نگذارد جز آنکه دلش را مانند پاره ی آن استوار سازد.

(کشف النعمة ج 2 ص 459، عقدالدرر ص 18):

عن عبدالله ابن عمر قال: قال رسول الله (ص): لا تقوم الساعة حتی یخرج المهدی (ع) من ولدی و لا یخرج المهدی (ع) حتی یخرج ستون کذابا کلهم یقول: انا نبی.

عبدالله ابن عمر گوید: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: قیامت برپای نشود تا حضرت مهدی (ع) که از فرزندان من است خروج کند و مهدی (ع) خروج نمی کند تا شصت تن دروغگو به ادعای پیغمبری خارج شوند.

(عقدالدرر ص 19):

قال رسول الله (ص): سیکون بعدی خلفاء و من بعد الخلفاء امراء، و من بعد الامراء ملوک جبابرة ثم یخرج المهدی من اهل بیتی یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا ثم یؤمر القحطانی فو الذی بعثنی بالحق ما هو دونه.

رسول خدا (ص) فرمود: پس از من خلفاء و پس از خلفاء امیران وبعد از امیران پادشاهان ستمگر پدید آیند سپس مهدی (ع) از اهل بیت (ع) من خروج می کند زمین را سرشار از عدل و داد کند همچنانکه پر از ظلم وستم شده باشد پس از آن قحطانی فرمانگذاری کند قسم به آن کس که مرا به حق مبعوث فرمود: او نزدش نیست.

(عقدالدرر ص 32):

عن عبدالله ابن عمر. قال: قال رسول الله (ص): یخرج فی آخرالزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی، و کنیته ککنیتی، یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا.

عبدالله ابن عمر گوید: رسول الله (ص) فرمود: در آخرالزمان مردی از فرزندانم که اسم او مانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است خروج می کند و زمین را پر از عدل و داد نماید همچنانکه پر از ستم شده باشد.

(اخرجه الحاکم فی مستدرکه، عقدالدرر ص 70):

عن ام سلمه قالت: قال رسول الله (ص): یبایع لرجل من امتی، بین الرکن و المقام کعدة اهل بدر، فتأتیه عصب العراق و ابدال الشام، فیأتیهم جیش من الشام حتی اذا کانو بالبیداء خسف بهم ثم یسیر الیه رجل من قریش اخواله کلب، فیهزمهم الله تعالی.

بنقل از ام سلمة گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: با مردی از امت من در میان رکن ومقام افرادی به شماره ی مسلمانان غزوه بدر بیعت می کنند مردانی از عراق و ابدال شام به نزدش می روند. سپاهی از شام بجنگ آنان می شتابند و چون به بیابان می رسند زمین آنها را فرو می برد سپس مردی از قریش که دائی های وی از بنی کلب باشند بجنگ او می روند و خدای تعالی آنها را درهم می شکند.

(اخرجه ابونعیم بن حماد فی الفتن، عقدالدرر ص 127):

عن ابی رومان، عن علی (ع) قال: یلتقی السفیانی ذا الرایات السود فیهم شاب من بنی هاشم فی کفه الیسری خال، و علی مقدمته رجل من بنی تمیم یقال له شعیب بن صالح بباب اصطخر فتکون بینهم ملحمة عظیمة و تظهر الرایات السود و تهرب خیل السفیانی فعند ذلک یتمنی الناس المهدی و یطلبونه.

بنقل از ابی رومان از حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: برخورد می کند با صاحبان پرچمهای سیاه که در میان ایشان جوانی از بنی هاشم باشد که در کف چپش خالی وجود دارد و در مقدمه ی آنان از مردی از بنی تمیم است بنام شعیب بن صالح و در دروازه اصطخر جنگی بزرگ واقع می گردد و پرچمهای سیاه پیروز می شوند وسپاه سفیانی فرار می کنند در این هنگام است که مردم آرزوی مهدی (ع) کنند و در طلبش باشند.

(اخرجه الحاکم فی مستدرکه، عقدالدرر ص 144):

عن ابی سعید الخدری، ان رسول الله (ص) قال: یخرج فی آخر امتی المهدی یسقیه الله الغیث وتخرج الارض نباتها ویعطی المال صحاحا و تکثر الماشیة و تعظم الامة یعیش سبعا او ثمانیا یعنی حججا.

بنقل از ابی سعید خدری ره است که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: در آخر امتم مهدی (ع) خروج می کند که خدای تعالی باران را وسیله سیرابی قرار می دهد و زمین روئیدنیهای خود را بیرون می دهد ومهدی (ع) مال را به درستی می بخشد و چارپایان بسیار می شوند و امت عظمت می یابد و او هفت یا هشت سال زندگی می نماید.

(یوم الخلاص ص 279، بحار ج 52 ص 291):

قال رسول الله (ص): لا یخرج القائم الا فی وتر من السنین: سنة احدی او ثلاث او خمس او سبع او تسع.

حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: حضرت قائم (ع) خروج نمی کند مگر در سال فرد: سال یک یا سه یا پنج یا هفت یا نه.

(اخرجه القمر فی سننة، عقدالدرر ص 149):

عن حذیفة عن النبی (ص) فی قصة المهدی (ع) و ظهور امره قال: فتخرج الابدال من الشام و اشباههم و یخرج الیه، النجباء من مصر و عصائب اهل الشرق و اشباههم حتی یأتوا مکة فیبایع له بین زمزم و المقام، ثم یخرج متوجها الی الشام وجبریل علی مقدمته و میکائیل علی ساقته یفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطیر و الوحوش و الحیتان فی البحر و تزید المیاه فی دولته و تمد الانهار و تضعف الارض اکلها و تستخرج الکنوز.

بنقل از حذیفه رضی الله عنه از حضرت رسول اکرم (ص) در داستان حضرت مهدی (ع) و ظهور امرش فرمود: پس ابدال و همانندان ایشان از شام بیرون می آیند و نجیبان و نخبگان از مصر و گزیدگان مشرق و امثالشان بسوی او حرکت می کنند تا به مکه معظمة می رسند و با حضرت در بین زمزم و مقام بیعت می نمایند سپس خارج می شود و به سوی شام می رود و جبرئیل (ع) در مقدمه سپاه او و میکائیل (ع) در دنباله ی لشکرش باشند ساکنان آسمان و زمین و پرندگان و وحشیان و ماهیان دریا خوشحال شوند و در دولت او آبها فزونی گیرد و رودها پر آب گردد و زمین حاصل فراوان دهد و گنجها بیرون کشیده شود.

(بحار ج 52 ص 325 یوم الخلاص ص 296):

قال امیرالمؤمنین (ع): کأنی انظر القائم (ع) علی ظهر النجف، لبس درع رسول الله (ص) تتقلص علیه ثم ینتفض بها فتسدیر علیه ثم یغشی بثوب استبرق ثم یرکب فرسا ادهم ابلق بین عینیه شمراخ، فینقفض به انتفاضة حتی لا یبقی اهل بلد الا اتاهم نور ذلک الشمراخ فیظنون انه معهم فی بلادهم حتی تکون آیة.

حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: گوئی حضرت قائم (ع) را در پشت نجف می بینم که زره حضرت رسول اکرم (ص) را در تن کرده و چین خوردگی پیدا می کند سپس آنرا حرکت می دهد و چین خوردگی از میان می رود آنگاه جامه ای از استبرق بر روی آن می افکند و بر اسب ادهم ابلق سوار می شود که میان دو چشم اسب خوشه ای آویزان است و آنرا به جنبش درمی آورد و باقی نمی مانند هیچ ساکن شهری جز آنکه نور آن خوشه به ایشان می رسد تا آنجا که گمان می برند آن خوشه «یا امام (ع)» با آنان در بلادشان می باشد تا اینکه این عمل علامت باشد.

(یوم الخلاص ص 298، بحار ج 52 ص 326):

قال زین العابدین (ع): کانی بقائم (ع) اهل بیتی قد اشرف علی نجفکم هذا و او مأ بیده الی ناحیة الکوفة فاذا هو اشرف نشر رایة رسول الله (ص)، فاذا هو نشرها انحطت علیه ملائکة بدر عودها من عمد عرش الله و رحمته و سائرها من نصرالله لا یهوی بها الی شیی ء الا اهلکه الله یأتیه بها جبرائیل (ع).

حضرت امام زین العابدین (ع) فرمود: گوئی حضرت قائم (ع) اهل بیتم (ع) را می بینم که بر این نجف شما ایستاده و توجه دارد. امام (ع) با دست مبارک خود اشاره کرد و فرمود: و چون بایستد پرچم حضرت رسول اکرم (ص) را می گشاید و سپس از گشودن فرشتگان بدر چوب آن پرچم که از ستونهای عرش و رحمت خدا است می آورند و با آن چوبها به هیچکس حمله ننماید مگر اینکه کشته شود.

(یوم الخلاص ص 302):

قال الباقر (ع): اذا ظهر قائمنا اهل البیت، قال للناس، ففررت منکم لما خفتکم فوهب لی ربی حکما و جعلنی من المرسلین» «الشعراء آیه 21 ««لا مرسلا برسالة جدیدة بل لأحیاء الدین و نشر لواء العدل و احقاق الحق و ابطال الباطل»: خفتکم علی نفسی، و جئتکم کما اذن لی ربی و اصلح امری.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: موقعی که قائم (ع) ما اهل بیت (ع) ظاهر شود به مردم فرمایند: «من از شما هنگامی که ترسیدم فرار کردم پس پروردگارم به من حکم بخشید و مرا از رسولان قرار داد» مقصود این است که قائم (ع) رسالت تازه ای می آورد بلکه برای زنده کردن دین و گشودن پرچم عدل و احقاق حق و باطل ساختن باطل مأمور گردد» یعنی بر جانم از شما ترسیدم و چون پروردگارم اذنم داد و کارم را به اصلاح رسانید به نزد شما آمدم.

(المحجة البیضاء ج 4 ص 342، بحار ج 52 ص 192، یوم الخلاص ص 304):

قال الباقر (ع): اول ما ینطق به هذه الولایة: «بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» ثم یقول: انا بقیة الله و حجة و خلیفة علیکم، فلا یسلم علیه مسلم الا قال: السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه فاذا اجتمع علیه العقد و هو عشرة الاف رجل لم یبق فی الارض معبود دون الله عزوجل من صنم او وثن او غیره الا وقعت فیه نار فاحرقته.

امام باقر (ع) فرمود: نخستین سخنی که قائم (ع) گوید این آیه شریفه است: «بقیة الله برای شما بهتر است اگر شما مؤمن باشید» سپس فرمایند: من بقیة الله و حجت و خلیفه خدا بر شمایم. پس هر کس به حضرت سلام کند گوید: سلام بر تو ای بقیة الله در زمین و چون سپاهش که ده هزار مرد باشند جمع آیند در زمین هیچ معبود باطلی که غیر خدای عزوجل است از قبیل انواع بتهای سنگی و چوبی و انسانی و غیر آن باقی نماند جز آنکه همه را آتش زند و بسوزاند.

(یوم الخلاص ص 316، بحار ج 52 ص 315):

قال الصادق (ع): اذا تمنی احدکم القائم فلیتمنه فی عافیة فان الله بعث محمدا (ص) رحمة و یبعث القائم (ع) نقمة.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: هنگامی که کسی از شما آرزوی ظهور حضرت مهدی (ع) کند باید آرزوی ظهور عافیت آمیز حضرت کند زیرا خدای تعالی محمد (ص) را به رحمت مبعوث فرمود قائم را برای انتقام مبعوث فرمایند.

(معانی الاخبار ص 366، بحار ج 51 ص 45، یوم الخلاص ص 317):

قال الباقر (ع) فی تأویل قوله تعالی: «و ذکرهم بایام الله «ابراهیم آیه 5»: یوم القائم (ع)، و یوم الموت و یوم القیامة.

حضرت امام باقر (ع) در تأویل آیه کریمه: «ایام خدا را یادآوری ایشان کن» فرمود: ایام خدا: روز قیام قائم (ع) و روز مرگ و روز قیامت است.

(یوم الخلاص ص 318):

قال الصادق (ع) فی قوله تعالی: «الحمدالله الذی صدقنا وعده، و اورثنا الارض نتبوأ من الجنة غرفا فنعم اجر العالمین» «الزمر آیه 74» ثم یقف بین الرکن و المقام فیصرخ قائلا: یا معاشر نقبائی، واهل خاصتی ومن ذخر الله لنصرتی قبل ظهوری علی وجه الارض ائتونی طائعین. فترد الصیحة علیهم و هم فی محاریبهم وعلی فرشهم فی شرق الارض و غربها، فیسمعونه فی صیحة واحدة فی اذن کل رجل فیجیئون نحوها، ولا یمضی الا کلمحة بصر حتی یکونوا کلهم بین یدیه و یکون هذا قبیل طلوع الشمس. الحدیث.

امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه: «ستایش خدای را که وعده اش به ما راست بود و ما را وارث زمین قرار داد جای در غرفه های بهشت گیریم و خوب پاداشی به حاملان داد» فرمود: سپس «قائم (ع)» بین رکن و مقام ایستد و فریاد کشد و گوید: ای گروه نقیبان من و ای صاحبان و ویژگان من و ای کسانی که خدای تعالی پیش از ظهور من شما را در روی زمین ذخیره برای نصرت و یاری من قرار داد با میل و رغبت بسوی من آئید آن فریاد به همه رسد در حالی که مردم در جایگاه ها و فرش و بسترهای خود در مشرق و مغرب زمین جای دارند آن فریاد را در یک لحظه گوش همه شنود و بسوی آن فریاد روند و به اندازه یک پلک چشم روی هم نهادن نگذرد که همگان در خدمتش حاضر شوند و این اندکی پیش از طلوع آفتاب باشد. الحدیث.

(یوم الخلاص ص 333):

قال الکاظم (ع): یفرح بخروجه المؤمنون و اهل السماوات و لا یبقی کافر و لا مشرک الا کره.

حضرت امام کاظم (ع) فرمود: به سبب خروج حضرت قائم (ع) همه ی مؤمنان و ساکنان آسمانها خشنود شوند و هیچ کافر و مشرکی باقی نماند جز آنکه خروجش را نپسندد.

(یوم الخلاص ص 333):

قال الصادق (ع): المهدی اذا خرج، یفرح به جمیع المسلمین خاصتهم و عامتهم. یفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطیر فی الهواء و الحیتان فی البحر.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: حضرت مهدی (ع) چون خروج فرماید خاص و عام مومنین و ساکنان آسمان و زمین و پرندگان در هوا و ماهیان در دریا مسرور و شاد شوند.

(بحار ج 51 ص 156، یوم الخلاص ص 334):

قال الرضا (ع): ان الله تبارک و تعالی لیصلح امره فی لیلة واحدة، کما اصلح امر کلیمه موسی (ع) اذ ذهب لیقتبس لاهله نارا فرجع و هو رسول، نبی.

حضرت امام رضا (ع) فرمود: همانا خدای تبارک و تعالی کار او را «مهدی (ع) را» در یک شب اصلاح کند همچنانکه کار کلیم خود موسی (ع) را به هنگامی که رفت و پرتوی از آتش برای گرم شدن کسانش بیاورد برگشت در حالی رسول (ص) و پیغمبر بود.

(منتخب الاثر ص 149، یوم الخلاص ص 334):

قال الرضا (ع) هو صاحب الغیبة، فاذا خرج اشرقت الارض بنوربها مثله کمثل الساعة لا تأتیکم الا بغتة.

امام رضا (ع) فرمود: «مهدی (ع)» صاحب غیبت است و چون خروج کند زمین به نور پروردگار روشن شود مثل او همانند وقوع قیامت است که ناگهان مردم متوجه می شوند.

(منتخب الاثر ص 285):

عن الحسن بن علی (ع) قال: لو قام المهدی (ع) لأنکره الناس لانه یرجع الیهم شابا و هم یحسبونه شیخا کبیرا.

حضرت امام حسن بن علی مجتبی (ع) فرمود: هنگامی که مهدی (ع) قیام کند مردم انکارش کنند زیرا او به نزد مردم برمی گردد در حالی که جوان باشد و مردم او را پیر سالخورده مپندارند.

(منتخب الاثر ص 290):

عن ابیعبدالله (ع) (فی حدیث) قال: القائم لم یظهر ابدا حتی یخرج ودایع الله عزوجل فاذا خرجت ظهر علی من ظهر من اعداء الله عزوجل فقتلهم.

امام صادق (ع) در ضمن حدیثی فرمود: قائم (ع) هرگز ظاهر نمی شود تا ودیعه های خدای عزوجل بیرون آیند و چون بیرون آیند هر یک از دشمنان خدا ظاهر گردد قائم (ع) او را بقتل رساند.

(کشف النعمة ج 2 ص 463):

عن ابی جعفر (ع) قال: کأنی بالقائم (ع) علی نجف الکوفة، وقد سار الیها من مکة فی خمسة الاف من الملائکة، جبرئیل عن یمینه و میکائیل (ع) عن شماله و المؤمنون بین یدیه و هو یفرق الجنود فی البلاد.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: گوئی حضرت قائم (ع) را در نجف کوفه می بینم که از مکة مکرمة به همراه پنج هزار ملائکه به آنجا آمده جبرئیل (ع) در طرف راست و میکائیل (ع) در جانب چپش و مؤمنین در پیش رویش باشند و حضرت سپاهیان خود را به اطراف بلاد پراکنده می سازد.

(کشف النعمة ج 2 ص 471):

قال رسول الله (ص): یخرج المهدی (ع) و علی رأسه ملک ینادی هذا المهدی (ع) فاتبعوه.

رسول خدا (ص) فرمود: مهدی (ع) خروج می کند در حالی که فرشته ای بر سرش فریاد می کشد این مهدی (ع) است از او متابعت کنید.

(عقدالدرر ص 125، کشف النعمة ج 2 ص 477):

قال رسول الله (ص): یخرج ناس من المشرق فیوطون للمهدی (ع) یعنی سلطانه.

رسول خدا (ص) فرمود: گروهی از مردم از مشرق خروج می کنند موجبات حکومت مهدی (ع) را فراهم می نمایند.

(یوم الخلاص ص 438):

قال الصادق (ع): یخرج حین تغیر البلاد، وضعف العباد، و حین الیأس من الفرج.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: مهدی (ع) خروج می کند به هنگامی که شهرها دگرگون و بندگان ناتوان و مأیوس و نومید از فرج و گشایش باشند.

(عقدالدرر ص 241):

عن دینار بن دینار، قال: بقاء المهدی (ع) اربعون سنة.

بنقل از دینار بن دینار گفت: مهدی (ع) چهل سال باقی می ماند.

(عقدالدرر ص 180):

قال کعب الاخبار: یخرج المهدی (ع) الی بلاد الروم و جیشه مائة الف، فیدعو ملک الروم الی الایمان فیأبی، فیقتتلان شهرین، فینصر الله تعالی المهدی (ع) و یقتل من اصحابه خلقا کثیرا، و ینهزم، و یدخل الی القسطنطینیه فینزل المهدی (ع) علی بابها و لها یؤمئذ سبعة اسوار، فیکبر المهدی (ع) سبع تکبیرات فیخر کل سور منها، فعند ذلک یأخذها المهدی (ع) و یقتل من الروم خلقا کثیرا و یسلم علی یدیه خلق کثیر.

کعب الاحبار گوید: مهدی (ع) خروج می کند و بسوی بلاد روم رود و سپاهیانش صد هزار نفر باشد پادشاه روم را به ایمان دعوت کند واو امتناع ورزد دو ماه با یکدیگر کارزار کنند خدای تعالی مهدی (ع) را یاری دهد و از یاران روم بسیاری را می کشد و او منهزم شود و داخل قسطنطنیه گردد «و مهدی (ع)» به دروازه قسطنطنیه نزول کند و آن شهر هفت دیوار دارد مهدی (ع) تکبیر گوید: هفت بار هر هفت دیوار فرو ریزد در

این هنگام قسطنطنیه را مهدی (ع) فتح کند و خلق بسیاری از روم بکشد و مردم بسیاری تسلیم او شوند.

(عقدالدرر ص 200):

عن امیرالمؤمنین (ع) فی قصة المهدی (ع) قال: و یتوجه الی الافاق فلا تبقی مدینة وطئها ذوالقرنین الا دخلها و اصلحها و لا یبقی جبار الا هلک علی یدیه، و یشف الله عزوجل قلوب اهل الاسلام و یحمل حلی بیت المقدس فی مائة مرکب تحط علی عزة و عکا و یحمل الی بیت المقدس و یأتی مدینة فیها الف سوق. الحدیث.

امیرالمؤمنین (ع) در داستان مهدی (ع) فرمود: حضرت متوجه آفاق دنیا گردد و هر شهری که ذوالقرنین آنرا طی کرده باشد باقی نماند جز آنکه مهدی (ع) وارد آن شود و آنرا اصلاح فرماید و هیچ ستمگری باقی نماند جز آنکه به دست او هلاک گردد و خدای عزوجل دلهای اهل اسلام را شفاء بخشد و زیورهای بیت المقدس را به صد مرکوب حمل کند بر شهر غزه و عکا ورود کند و به سوی بیت المقدس رود و وارد شهری شود که هزار بازار دارد الحدیث.

(عقدالدرر ص 202):

قال حذیفة: سمعت رسول الله (ص) یقول: لیستخرجن المهدی (ع) ذلک حتی یرده الی بیت المقدس ثم یسیر و من معه حتی یأتوا خلف رومیة مدینة فیها مأئة سوق فی کل سوق مائة الف سوقی فیفتحونها ثم یسیرون و حتی یأتوا مدینة یقال لها القاطع علی البحر الأخضر المحدق بالدنیا لیس خلفه الا امر الله تعالی.

بنقل از حذیفه رضی الله عنه گفت: از حضرت رسول اکرم (ص) شنیدم می فرمود: البته مهدی (ع) آنرا استخراج می کند تا آنرا به بیت المقدس برگرداند سپس حرکت می کند با کسانی که همراه دارد تا به پشت رومیة رسد و آن شهری است که صد بازار دارد و در هر بازاری صد هزار بازاری باشد آنرا می گشاید سپس روانه شوند بار شهری بنام قاطع رشد که در کنار بحر اخضر قرار دارد که محیط بر دنیا است و پشت سر آن چیزی جز امر خدای تعالی نیست.

(عقدالدرر ص 237):

عن ابی سعید الخدری قال: خشینا ان یکون بعد نبینا حدث فسألنا نبی الله (ص) فقال: ان فی امتی المهدی (ع) یخرج یعیش خمسا او سبعا او تسعا قلنا: و ما ذاک؟ قال سنین.

بنقل از ابی سعید خدری گفت: ترسیدیم که پس از پیغمر ما (ص) حادثه ای رخ دهد از حضرت پرسیدیم. فرمود: در امت من مهدی (ع) است خروج می کند پنج یا هفت یا نه زندگی می نماید عرض کردیم. پنج یا هفت یا نه یعنی چه؟ فرمود: پنج یا هفت یا نه سال.

(عقدالدرر ص 237):

عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله (ص): ابشرکم بالمهدی (ع) فذکر الحدیث و فی آخره فیمکث سبع سنین او ثمان سنین او تسع سنین ثم قال: لا خیر فی العیش بعده او قال: لا خیر فی الحیاة بعده.

بنقل از ابی سعید خدری گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: شما را بشارت به مهدی (ع) بدهم حدیث را ذکر فرمود و در آخر فرمود: هفت یا هشت یا نه سال زندگی می کند سپس فرمود: هیچ چیزی در زندگی پس از او نیست یا فرمود: هیچ خیری در حیات پس از او می باشد.

(عقدالدرر ص 238):

عن ابی سعید الخدری. ان رسول الله (ص) قال: یکون فی امتی المهدی (ع) ان قصر عمره فسبع سنین و الا فثمان و الا فتسع.

بنقل از ابی سعید خدری: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: در امت من مهدی (ع) می باشد اگر عمرش کوتاه باشد اگر هفت سال و گرنه هشت یا نه سال خواهد بود.

(عقدالدرر ص 238):

بنقل از ابی سعید خدری از رسول خدا (ص) فرمود: مهدی (ع) پس از اینکه به قدرت و حکومت رسید هفت سال یا هشت سال و یا نه سال زندگی می کند.

(عقدالدرر ص 240):

عن ضمرة بن جیب قال: حیاة المهدی (ع) ثلاثون سنة.

بنقل از ضمرة بن حبیب گفت: زندگانی مهدی (ع) سی سال باشد.

(نورالثقلین ج 4 ص 97):

شیخ الطائفة باسناده الی علی بن مهزیار حدیث طول یذکر فیه دخوله علی صاحب الأمر (ع) و سؤاله ایاه، و فیه فقلت: یا سیدی متی یکون هذا الامر؟ فقال: اذا حیل بینکم و بین سبیل الکعبة و اجتمع الشمس و القمر و استدان بهما الکواکب و النجوم فقلت: متی یا بن رسول الله (ص)؟ فقال لی:فی سنة کذا و کذا تخرج دابة الارض من بین الصفا و المروة و معه عصا موسی (ع) و خاتم سلیمان یسوق الناس الی المحشر.

شیخ الطائفه به سند خود از علی بن مهزیار در ضمن حدیثی طولانی که در آن شرفیابی وی را به محضر حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه و پرسش از امام (ع) را یاد کرده گوید: عرض کردم: ای سید و مولای من خروج شما چه وقت خواهد بود؟ فرمود: هنگامی که میان شما و میان مکه مکرمه فاضله و جدائی افتد و آفتاب و ماه جمع گردد و ستارگان به آفتاب و ماه نزدیک شوند عرض کردم: یابن رسول الله (ص) این در چه وقتی خواهد بود؟ فرمود: در فلان سال دابة الارض از میان صفا و مروة بیرون می آید در حالی که عصای موسی (ع) و انگشتری سلیمان (ع) با او باشد و مردم را بسوی محشر می راند.

(عقدالدرر ص 240):

عن حذیفة بن الیمان قال: قال رسول الله (ص): یلتفت المهدی و قد نزل عیسی بن مریم فذکر الحدیث و فی آخره: فیمکث اربعین سنة یعنی المهدی (ع).

بنقل از حذیفة بن الیمان رضی الله عنه گفت: رسول الله (ص) فرمود: مهدی (ع) التفات می کند و عیسی بن مریم (ع) فرود می آید و حدیث را ذکر کرد و در آخر فرمود: مهدی (ع) چهل سال زندگی می کند.

(کشف النعمة ج 2 ص 459):

عن ابی حمزة قال: قلت لابی جعفر (ع): خروج السفیانی من المحتوم؟ قال: نعم و النداء من المحتوم و طلوع الشمس من مغربها محتوم و اختلاف بنی العباس فی الدولة محتوم و قتل النفس الزکیة محتوم و خروج القائم من آل محمد (ع) قلت: و کیف یکون النداء؟ قال: ینادی مناد من السماء فی اول النهار: الا ان الحق مع علی و شیعته ثم ینادی ابلیس فی آخر النهار من الارض: الا ان الحق مع عثمان و شیعته، فعند ذلک یرتاب المبطلون قلت: لا یرتاب الا جاهل لأن منادی السماء اولی ان یقبل من منادی الارض.

بنقل از ابی حمزة گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض کردم: خروج سفیانی امر حتمی است؟ فرمود: آری و ندای آسمانی و برآمدن آفتاب از مغرب و در پی هم آمدن فرزندان عباس در امر حکومت و قتل نفس زکیة و خروج قائم آل محمد (ص) از امور حتمیة است. عرض کردم: ندای آسمانی چگونه می باشد؟ فرمود: در آغاز روز منادی از آسمان فریاد می زند: هان که حق با علی (ع) و شیعیان او است سپس ابلیس در آخر روز از زمین فریاد می کشد هان که حق با عثمان و پیروان او است در این هنگام باطل پرستان در شک خواهند بود. عرض کردم: تنها نادانان به شک خواهد درافتاد زیرا منادی آسمان اولی و برتر از پذیرفتن از منادی زمین می باشد.

(کشف النعمة ج 2 ص 462):

عن ابیعبدالله (ع) قال: ینادی باسم القائم (ع) فی لیلة ثلاث و عشرین، و یقوم فی یوم عاشورا و هو الیوم الذی قتل فیه الحسین (ع) لکأنی به فی یوم السبت العاشر من المحرم قائما بین الرکن و المقام جبرئیل علی یمینه ینادی: البیعة لله فیصیر الیه شیعته من اطراف الارض تطوی لهم طیا حتی یبایعوه، فیملاء الله به الارض عدلا کما ملئت جورا و ظلما.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: در شب بیست و سیم بنام حضرت قائم (ع) نداء می شود و در روز عاشورا یعنی روزی که حضرت امام حسین بن علی (ع) به شهادت رسید قیام می کند گوئی او را می بینم که در روز شنبه دهم محرم الحرام در میان رکن و مقام ایستاده و جبرئیل (ع) که در جانب راستش قرار دارد نداء می کند: برای بیعت با خدا بشتابید. شیعیان حضرت از اطراف زمین بسوی او شتابند و زمین در زیر قدمهایشان در نوردیده می شود تا با او بیعت کنند و خدا بوسیله او زمین را پر از عدل و داد کند همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.

(کشف النعمة ج 2 ص 478، اثبات الهداة ج 3 ص 620، اعیان الشیعه ج 2 ص 51):

عن ابی سعید ان النبی (ص) قال: یکون فی امتی المهدی (ع) ان قصر فسبع و الا فتسع تنعم فیه امتی نعمة لم ینعموا مثلها قط تؤتی الارض اکلها و لا تدحر منهم شیئا و المال یومئذ کدوس یقوم الرجل فیقول: یا مهدی اعطنی فیقول: خذه.

بنقل از ابی سعید خدری گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: در امت من مهدی (ع) می باشد اگر مدت حکومتش کوتاه باشد هفت یا نه سال است که امتم به گونه ای در آن زمان متنعم می شوند که هرگز بدان پایه نعمت نیافتند باشند زمین روئیدنی های خود را بدون دریغ کاملا می دهد و مال در آن روز انباشته شده مردی برخیزد و عرض کند: یا مهدی (ع) به من مال ببخش فرماید: بگیر.

صادق احسانبخش

شنبه 30/10/1391 - 15:6
اهل بیت

ارسال رسل و انزال کتب

انسان پیوسته در آرزوی قانون و مقرراتی است که سعادتش با آن تأمین شود.قانونِ کاملِ مشترکی که جهانِ بشریت را بی تبعیض و استثناء به نیکبختی رسانیده و در میانشان کمال عمومیِ را برقرار سازد.

بدیهی است تا کنون در دوره های گوناگون زندگی بشر چنین قانونی که تنظیم یافته عقل و خرد باشد، درک نشده است و اگر وضع چنین قانونی بر عهده خرد انسانی گذاشته شده بود؛ البته در این روزگاران دراز برای بشریّت، این قانون درک و مفهوم می شد.ولی از چنین قانونی که تا کنون خبری نیست و قوانینی که خود به خود یا با وضع یک فرد فرمانروا یا افراد یا ملل که تاکنون در جامعه های بشری جریانیافته، برای جمعی مسلّم و برای غیر آنان غیر مسلّم است و دسته ای از آن بااطّلاع و دسته ای بی اطلاع می باشند و هرگز همه مردم که در ساختمان بشری مساوی و همه با خرد خدادادی مجهّزند درک مشترکی در این باب ندارند.

انیجاست که خالق بشربرایِ ابلاغ این قانونِ مشترکِ سعادت آفرین پیامبران را مبعوث نموده و به دستِ آنان کتاب هایِ آسمانی را برای هدایتِ و سعادتِ بشر فرو می فرستد.پیامبران مردانی بودند که دعویِ وحی و نبوّت نمودند و به دعویِ خود حجّت قاطع اقامه کردند و موادّ دینِ خدا را که همان قانون سعادت بخش خدائی است به مردم تبلیغ نموده و در دسترس عموم گذاشتند و چون پیغمبران که با وحی و نبوّت مجهز بودند، در هر زمان که ظاهر شدند بیش از یک فرد یا چند فرد نبودند، خدای متعال هدایت بقیه مردم را با مأموریت دعوت و تبلیغ که به پیغمبران خود داده، تتمیم و تکمیل فرمود.مصون بودن از گناه و اشتباه،ارتباط با خالقِ عالَم توسّطِ وحی و و ارائه دلیل و معجزه از خصوصیاّت جدا نشدنی با دعوی نبوّت است.

برای ثبوت دعوی نبوت، حجّت و دلیل لازم است و مجرّد اینکه شریعتی که پیغمبر می آورد مطابق عقل می باشد، در صدق دعوی پیغمبری کافی نیست زیرا کسی که دعوی پیغمبری می کند علاوه بر دعوی صحّت شریعتِ خود، دعوی دیگری دارد و آن این است که با عالم بالا رابطه وحی و نبوّت دارد و از جانب خدا مأموریت دعوت یافته است و این دعوی در جای خود دلیل می خواهد.

درخواست معجزه

قرآن کریم در آیاتِ بسیاری خبر می دهد که پیوسته مردم با ذهنِ ساده خود از پیغمبران خدا برای اثبات صدق دعوی نبوّت معجزه و نشانه می خواسته اند.دقت دارید که معنی این منطق ساده و درست این است که وحی ونبوت که پیغمبر خدا ادّعا می کند، در سایر مردم که مانند وی انسانند یافت نمی شود و ناچار نیرویی است غیبی که خدا بطور خرق عادت به پیغمبر خود داده که بوسیله آن سخن خدا را شنیده از روی مأموریت، به مردم برساند اگر راست است، پس پیغمبر از خدای خود بخواهد که خارق عادت دیگری بوجود آورد که مردم بوسیله آن صدق نبوت پیغمبری مدّعی نبوّت را باور کنند.

چنانکه روشن است درخواست معجزه از پیغمبران طبق منطقی است درست و بر پیغمبر خداست که برای اثبات نبوت خود ابتداء یا طبق درخواست مردم، معجزه بیاورد و قرآن کریم نیز این منطق را تأیید کرده از بسیاری از پیغمبران ابتداء یا پس از درخواستِ مردم، معجزه نقل می فرماید.

ختم نبوّت و ضرورتِ وجودِ امام

امامت به معنای پیشروی، و رهبری است.امام نیز به معنای پیشوا، پیشرو، مقتدا، قیّم، مصلح، الگو، راه اصلی و راهنماست.کسی یا چیزی که مورد پیروی واقع می گردد، انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر، به حق باشد یا بر باطل امام است.ریشه این واژه «ا ـ م ـ م»و به معنای قصد یا قصد با توجّه خاص واین معنا در همه مشتقّات آن محفوظ است.امام نیز کسی است که همواره مقصود و هدف حرکت و تلاش دیگران قرار گیرد.

دراصطلاح کلامی معانی متعدّدی از این واژه ارائه شده که شایع ترین معنای آن ریاست عمومی در امور دین ودنیاست و برخی جانشینی پیامبر درحفظ دین و سیاست دنیا را در تعریف اصطلاحی آن آورده اند.برخی کامل ترین تعریف را، ریاست بالاصاله عمومی در امر دین ودنیا دردار تکلیف می دانند که عموم مردم را به حفظ مصالح دین و دنیایشان ترغیب و از آنچه به حال آنان زیانبار است منع کنند.

بنابراین، امامت به معنای ریاست عمومی فردی خاص بر اموردین و دنیای مردم در دنیا بالاصاله یا به جانشینی از پیامبر است، زیرا امامت دارای شئونی همچون رهبری سیاسی و زعامت اجتماعی و مرجعیّت دینی و تبیین و تفسیر وحی و ولایت باطنی و معنوی است که از جهت امام حجت خدا در زمان، ولیّ الله، انسان کاملِ حامل معنویّت کلی انسانیّت و قطب است و چون امامت دارای شئون والایی است، شیعه آن را همانند نبوت به نصّ و امر الهی و از اصول دین(مذهب)می داند، در حالی که در دیدگاه اهل سنّت از فروع دین شمرده شده و از این جهت از افعال مکلفان به شمار می آید.به گفته بیشتر مفسّران، امامت در قرآن با معنای لغوی آن هماهنگ است و امام کسی است که به اواقتدا کنند و او را الگو و سرمشق خود قرار دهند؛ خواه عادل و راه یافته باشد و خواه باطل وگمراه.

رشته نبوت با رحلتِ پیامبرِ گرامیِ اسلام با عنوانِ خاتم پیامبران خاتمه یافت و امرِ هدایت و ولایتِ بر مردم به دستِ اوصیاء و امامان سپرده شد.هر چه دلیل بر لزومِ وجودِ نبیّ برای ِ هدایت و سعادت بشر اقامه شود، همان بر ضرورتِ وجود امام نیز دلالت خواهد نمود.

وجود امام در هر عصر و زمان و هر جامعه ای برای هدایت انسان ها به سوی کمال ضرورت دارد.

بنا به اصلِ اعتقادی شیعه، رکن اصلیِ اسلام،امامت و حکومتِ امامِ معصوم بر مردم است.امامت و رهبری امّت عهدِ الهی است، که به انتخابِ خدا صورت گرفته و علم و عصمتِ امام از شرایطِ اولیه اعطای این منصب است.امامت، مقامی رفیع و از مناصب الهی است.امام باید حتما از طرف خداوند منصوب شود.منشا امامت وراثت نیست، لیاقت است که با پیروزی در امتحانات الهی ثابت می گردد و این امام باید وارثِ تمامیِ علومِ انبیاء ماقبلِ خود باشد تا هم مروّج و مبلّغِ معارفِ قبل از خود بوده باشد و هم حرفی جدید برایِ گفتن داشته باشد.

امامت همان مقام رهبری همه جانبه مادّی و معنوی، جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است، امام رئیس حکومت و پیشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است.امام از یک سو با نیروی مرموز معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تکامل باطنی رهبری می کند، با قدرت علمی خود افراد نادان را تعلیم می دهد و با نیروی حکومت خویش یا قدرتهای اجرایی دیگر، اصول عدالت را اجرا می نماید.مقامِ امامت مقامِ تحقّق بخشیدن به تمامِ برنامه هایِ الهی است، به تعبیر دیگر ایصال به مطلوب و هدایتِ تشریعی و تکوینی است.

درکتب کلامی برای اثبات ضرورتِ وجود امام به براهین عقلی مانند قاعده وجوب لطف هم استناد شده است.افزون براستدلال عقلی بر ضرورت وجود امام در همه اعصار که مجالِ بیانِ آن در این فرصتِ کوتاه نیست، دلایلِ نقلیِ بسیار وجود دارد که تیمِناً و تبرّکاً به برخی از آنان اشاره می شود.

به عنوانِ مثال قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص)می فرماید:

«انّما انت منذر و لکل قوم هاد»(1)

«ای پیامبر، تو فقط هشداردهنده ای، و برای هر قومی رهبری است.»

روایات تفسیری این آیه این حقیقت را تأیید می کند که امامی زنده همیشه تاروز قیامت در میانِ انسانها حضور دارد؛ همچنین براساس روایاتی درباره سوره قدر، در شب قدر هر سال تا روز قیامت، فرشتگان بر امام آن زمان نازل می شوند و مفاهیم این سوره ها دلیل روشنی بر وجود امام در همه زمانهاست.برخی از آیه 119 سوره مبارکه توبه که به مؤمنان فرمان همراهی با صادقان می دهد:«یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و کونوا مع الصادقین»

ای کسانی که ایمان آورده اید!از(مخالفت فرمان)خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید!

استفاده کرده اند که باید در هر عصری صادقانی باشند که مردم برای پیمودن راه پرهیزکاری لازم است با آنان باشند.روایات، مقصود از صادقان را، امامان دانسته است.افزون بر آیات از روایات فراوانی نیز استفاده می شود که زمین هیچ گاه از حجت الهی تهی نخواهد بود و هر گاه از حجّتِ الهی، تهی باش، اهلش را فرو خواهد بُرد.به گونه ای که حتّی اگر دو نفر بر روی زمین زندگی کنند یکی از آنان حجّت و امام خواهد بود.

در برخی از روایات نیز برضرورت وجود امام استدلال شده است، چنان که درمناظره ای تأیید شده از سوی امام صادق(ع)امام قلب عالم دانسته شده که وجود وی برای عالم مانند وجود قبل برای انسان ضروری است.و نیز براساس مناظره ای دیگر که آن هم از سوی امام صادق(ع)تأیید شده بهره وری صحیح و کامل از قرآن، بدون امام معصومی که به تمام قرآن، عالِم بوده و با توجّه به احاطه بر سراسر قرآن بتواند آن را برای امّت تفسیر کند میسور نیست.

آیات فراوانی با توجه به روایاتی که در تفسیر آنها وارد شده به مصادیق امام در زمانهای گوناگون اشاره دارد که براساس آنها امام پس از پیامبر اسلام(ص)حضرت علی بن ابی طالب(ع)و پس از وی فرزندان ایشان هستند، قرآن می فرماید:

«یایها الذین آمنوا اطیعوالله واطیعوالرسول و اولی الامر منکم»(2)

ای کسانی که ایمان آورده اید!اطاعت کنید خدا را!و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر(اوصیای پیامبر)را!

در این آیه عنوان «اولی الامر»برحسب معنای لغوی عام است؛ ولی مصادیق آن افراد خاصّی هستند که بر اساس روایات متواتر عبارتند از:حسن بن علی(ع)،حسین بن علی(ع)،علی بن الحسین(ع)،محمد بن علی(ع)، که در تورات به باقر معروف است، جعفربن محمد(ع)،موسی بن جعفر(ع)،علی بن موسی(ع)،محمد بن علی(ع)،علی بن محمّد(ع)، حسن بن علی(ع)و حضرت مهدی(ع)که تا روز قیامت مؤمنان موظف اند از آنان به عنوان اولوالامر و اولیای خدا اطاعت کنند.

پس بدیهی است از آنجا که پیامبران چون از جهت عمر و امکانات محدودند برای محقّق ساختن اهداف خود به امر الهی جانشین خود را به مردم معرّفی و مردم را به اطاعت از آنان سفارش می کنند، بر این اساس اگر پیامبر خلیفه و امام معرفی نکند، رسالتش را به انجام نرسانده است.قرآنِ کریم ابلاغِ امرِ امامت را مکمّلِ دین و نعمتِ الهی و مایه ناامیدیِ دشمنان می داند:

«الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام

دینا»(3)

امروز،کافران از(زوال)آیین شما، مأیوس شدند بنابراین، از آنها نترسید!و از(مخالفت)من بترسید!امروز،دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین(جاودان)شما پذیرفتم.

از این آیه برمی آید موضوع مهمّی که تبلیغ آن برعهده پیامبر گذاشته شده همسنگ نبوّت است، به گونه ای که اگر ابلاغ نشود رسالت پیامبر ناتمام می ماند.از سوی دیگر تبلیغ آن امر مهم و حساس ممکن استخطراتی برای پیامبردرپی داشته باشد، از این رو خدا به او وعده حفاظت می دهد و این موضوع مهم، جز ابلاغ خلافت و جانشینی نبوده است.مسئله خلافت به قدری اهمیّت دارد که با تحقّق آن، کافران و دشمنان از تعرّض به دین مأیوس می شوند و دین با آن کامل ونعمت با آن تمام و اسلام دین مرضیّ خدا خواهد شد.

خداوند عدم ابلاغ این امرِ مهم را مساوی با نابودیِ تمامیِ زحماتِ پیامبرِ گرامی اسلام(ص)می داند.چنانچه خطاب به ایشان فرموده است:

«یایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکفرین»(4)

ای !پیامبر!آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است،کاملاً(به مردم)برسان!و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای!خداوند تو را از(خطرات احتمالی)مردم، نگاه می دارد و خداوند، جمعیّت کافران(لجوج)را هدایت نمی کند.»

طبقِ بیانِ نورانیِ قرآن کریم آخرین منزلِ کمالِ انسانی برای ِ ابراهیم رسیدن به مقامِ امامت ِ ایشان است.قرآن کریم می فرماید:

«واذ ابتلی ابرهیم ربه بکلمت فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظلمین»(5)

(به خاطرآورید)هنگامی که خداوند،ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود.و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد.خداوند به اوفرمود:«از دودمان من(نیز امامانی قراربده!)»خداوند فرمود:پیمان من، به ستمکاران نمی رسد!(و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند).»

این آیه یکی از آیاتی است که پشتوانه فکری و اعتقادی شیعه قرار گرفته است که امام باید کامل و بدون ِ هیچ گونه نقص باشد.این کامل بودن هم در مسائلِ تکوینی همچون علم و دانش، عصمت و ...بوده و هم در امور ِ اجتماعیِ امّت نظیرِ هدایت است.سرّ بهره مندی برخی از انبیای الهی از مقام امامت این است که امام افزون بر مقتدا و الگو بودن در گفتار و رفتار، عهده دار امور سیاسی و اجتماعی و مهمتر از همه هدایتِ امّت است، حدود را اجرا و امیران را عزل و نصب و از امّت دفاع و جانیان را تأدیب می کند و چنانکه نسبت به ظاهر اعمال مردم پیشوا و راهنماست، همچنان در باطن نیز سِمَتِ پیشوایی و رهبری دارد واوست قافله سالار کاروان انسانیّت که از راهِ باطن بسویِ خدا سیر می کند.از این رو ممکن است کسی پیامبر باشد؛ ولی امام نباشد.چنانچه در قرآن می خوانیم:

«وجعلنهم ائمّه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرت و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة و کانوا لنا عابدین»(6)

و آنان را پیشوایانی قراردادیم که به فرمان ما،(مردم را)هدایت می کردند و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت می کردند.»

در روایتی نورانی از امام صادق(ع)می خوانیم:

«ان الله تبارک و تعالی اتخد ابراهیم عبدا قبل ان یتخذه نبیا و ان الله اتخذه نبیا قبل ان یتخذه رسولا و ان الله اتخذه رسولا قبل ان یتخذة خلیلا و ان الله اتخذه خلیلا قبل ان یجعله اماما فلما جمع له الاشیاء قال انی جاعلک للناس اماما»(7)

خداوند تبارک و تعالی ابراهیم را به بندگی گرفت پیش از آن که او را به پیامبری برگزیند، و او را به نبوّت رساند پیش از آن که به رسالت گزیند و او را رسول خود ساخت پیش از آن که به دوستی برگزیند و او را دوست و خلیل خود گردانید پیش از آن که امامش قرار دهد.و چون همه این مقامات را در او گِرد آورد، فرمود:من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم.»

در روایت پیرامونِ این معنا می خوانیم که امام باقر(ع)فرمود:

«یمصّن الثّماد ـ و یدعون النهرالعظیم قیل له و ماالنهر العظیم قال رسول الله(ع)و العلم الذی اعطاه الله ان الله عزّوجلّ جمع لمحمد(ع)سنن النبیین ن آدم و هلم جرّا الی محمد(ع)قیل له و ما تلک السنن قال علم النبیین باسره و ان رسول الله(ع)صیّر ذلک کله عند امیرالمومنین(ع)فقال له رجل یاابن رسول الله(ع)فامیر المومنین اعلم ام بعض النبیین فقال ابو جعفر(ع)اسمعوا ما یقول ان الله یفتح مسامع من یشاء انی حدثته ان الله جمع لمحمد(ع)علم النبیین و انه جمع ذلک کله عند امیر المومنین(ع)و هو یسالنی اهو اعلم ام بعض النبیین»(8)

«مردم رطوبت را می مکند(9)و نهر بزرگ را رها می کنند!»عرض شد:نهر بزرگ چیست؟ فرمود:«رسولِ خداست و علمی که خدا به او عطا فرموده است.خدایِ عزّوجل سنّت هایِ تمامِ پیغمبران را از آدم تا برسد به خودِ محمّد(ص)برایِ او گِرد آورد.»عرض شد آن سنّت ها چه بود؟ فرمود:«همه علمِ پیغمبران، و رسول خدا(ص)تمامِ آن را به امیرالمؤمنین(ع)تحویل داد.»مردی عرض کرد:ای پسرپیغمبر!امیرالمؤمنین اعلم است یا بعضی ازپیغمبران؟امام باقر(ع)به اطرافیان توجّه کرد و فرمود:گو ش دهید این مرد چه می گوید؟!خدا گوش هایِ هر که را بخواهد باز می کند.من به او می گویم:خدا علمِ تمام پیغمبران را برایِ محمّد(ص)جمع کرد و آن حضرت همه را به امیرالمؤمنین تحویل داد، باز او از من می پرسد که علی اعلم است یا بعضی از پیغمبران!»[و نمی فهمد که معنیِ سخنِ من این است که آنچه همه پیغمبران می دانستند علی به تنهایی می دانست.]

نویسنده:خطیب شهیر استاد سید حسن احمدی اصفهانی


پی نوشت ها :

1.سوره مبارکه رعد، آیه 7.

2.سوره مبارکه نساء، آیه 59.

3.سوره مبارکه مائده، آیه 3.

4.سوره مبارکه مائده، آیه 67.

5.سوره مبارکه بقره ، آیه 124.

6.سوره مبارکه انبیاء ، آیه 73.

7.الکافی 1:آیه 175

8.الکافی 1:آیه 223.

9.مقصود علمِ غیرِ امام است که منبع و سرچشمه اش قیاس و هوایِ نقس است در مقابلِ علمِ امام که متّصل به علمِ الهی است.

شنبه 30/10/1391 - 15:4
اهل بیت

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می‌آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم.

روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه‌السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه‌های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

 

عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن‌الحسن علیه‌السلام متصدی غسل و كفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه‌السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.

حكومت عباسی از مدت‌ها پیش بر اساس سخن رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه‌السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه‌السلام به نتیجه نرسید.

 


عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می‌رساند. از همین زمان بود كه شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان كه به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌كه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احكام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند.

سؤالات [كتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وكالتی، كه از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌كردند] آنان جمعی بودند كه امام حسن عسكری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی كرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی كارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.

منبع:زمان ظهور

شنبه 30/10/1391 - 15:3
اهل بیت

حلول ماه ربیع الاول ماه جشن و سرور اهل البیت ( ع ) را به تمامی مسلمین تبریک می گویم .

ماه ربیع الاول آغاز شده است؛ ماهی که در آن حوادث تاریخی مهمی اتفاق افتاده است که از آن جمله، حادثه مهم و تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است. 

 

رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله فرمودند:

هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .

همچنین غزوه بنی نضیر در سال چهارم هجری، صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه در سال ۴۱ قمری، شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در سال ۲۶۰ قمری، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ یزید با عبدالله بن زبیر در سال ۶۴ قمری، حادثه صاحب زنج و قتل ۳۰۰ هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسی در سال ۲۵۸ از دیگر حوادث مهم ماه ربیع الاول است.

وقایع ماه ربیع‏الاول:

۱- خارج شدن پیامبر اعظم از مکه و مخفی شدن آن حضرت در غار ثور در آغاز ربیع الاول.

۲- رهسپار شدن پیامبر (ص) به سوی مدینه و آغاز هجرت آن بزرگوار به آن شهر.

۳- ارتحال امام حسن عسگری در سن ۲۸ سالگی در سال ۲۶۰ ه.ق‏

۴- آغاز امامت حضرت بقیة اللَّه اعظم در نهم ربیع الاول سال ۲۶۰ ه.ق‏

۵- ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه «ام المومنین» در دهم ربیع الاول.

۶- وفات عبدالمطلب در دهم ربیع الاول.

۷- ورود پیامبر اعظم به مدینه در دوازدهم ربیع الاول.

۸- میلاد پیامبر اکرم (ص) در سال عام‏الفیل در هفدهم ربیع الاول.

اعمال عبادی در ماه ربیع الاول‏

اعمال روز اول ماه‏

۱- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمؤمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع‏الاول.

۲- خواندن زیارت پیامبر (ص) و علی (ع) در این روز.

اعمال روز هشتم ماه‏

۱- در این روز خواندن زیارت امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (ع) مستحب است.

اعمال روز نهم ماه‏

این روز، روز عید و جشن و شادی بزرگ برای مؤمنان به مناسبت به امامت و خلافت رسیدن صاحب الزمان (ع) است. لذا اعمال زیر در این روز پسندیده است.

۱- اطعام به دوستان و ایجاد فرح و شادی در بین آنان.

۲- پوشیدن لباس نو.

۳- شکر و عبادت خداوند متعال.

۴- گشاده دستی و فراوانی برای خانواده.

اعمال روز دوازدهم ماه‏

اعمال مستحب در این روز به شکرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:

۱- روزه گرفتن.

۲- دو رکعت نماز مستحبی که در رکعت اول بعد از حمد، سه بار سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده می‏شود.

اعمال روز هفدهم ماه‏

اعمال مستحبی در میلاد رسول خدا(ص) و امام صادق (ع) چنین است:

۱- غسل کردن.

۲- زیارت پیامبر و امیرمؤمنان از دور یا نزدیک‏

۳- روزه‏ داری. طبق روایت، روزه‏داری در این روز برابر با روزه یک سال است.

۴- دو رکعت نماز هنگام بالا آمدن آفتاب.

در هر رکعت پس از حمد، ده بار سوره قدر و ده بار سوره توحید خوانده شود.

۵- گرامی داشتن مسلمانان و صدقه دادن.

۶- جشن و شادی کردن.

۷- به مشاهد شریفه رفتن

منبع:هیئت رزمندگان اسلام

شنبه 30/10/1391 - 15:2
شعر و قطعات ادبی

از روضه های ماه صفر تا جدا شدی

با روضه های زهر کمی آشنا شدی

این ها برای کشتن تو نقشه می کشند

از لحظه ای که وارد این سامرا شدی

اهل مدینه ای چقَدَر راه آمدی

اما اسیر «معتمد» بی حیا شدی

کم حرص این جماعت گمراه را بخور

تو برکتی که شامل همسایه ها شدی

آقا عجیب لرزه به دستت فتاده است

حالا شبیه فاطمه مشگل گشا شدی

با تشنگی لحظه ی آخر بدون شک

با پای دل روانه ی کرببلا شدی

رفتی غروب روز دهم٬ سال شصت و یک

گریه کن تمامی آن صحنه ها شدی

گفتی منم شبیه خودت تشنه ام حسین

همسایه ی غریبی خون خدا شدی

شاعر:عبدالحسین مخلص آبادی


شنبه 30/10/1391 - 15:0
شعر و قطعات ادبی

اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود

در پیشگاه حكم تو ذرات در سجود

اى میر عسكرى لقب اى فاطمى نسب

آن را كه نیست مهر تو از زندگى چه سود

علمت محیط بر همه ذرات كاینات

فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود

تاریخ تابناك حیاتت، گر اندك است

بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود

عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو

زنگار كفر از دل نصرانیان زدود

این افتخار گشته نصیبت كه از شرف

در خانه تو مصلح كل دیده برگشود

اى قبله مراد كه در بركة السّباع

شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود

قربان دیده اى كه به بزم تو فاش دید

جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود

قرآن ناطقى تو و قرآن پاك را

الحق مفسّرى، ز تو شایسته تر نبود

دشمن بدین كلام ستاید ترا كه نیست

در روزگار، چون تو به فضل و كمال و جود

شادى به نزد مردم غمدیده نارواست

جان ها فداى لعل لبت كاین سخن سرود

مدح شما، ز عهده مردم برون بود

اى خاندان پاك كه یزدانتان ستود

از نعمت ولاى شما خاندان وحى

منّت نهاد بر همگان، خالق و دود

اى پورهادى، اى حسن العسكرى ز لطف

بپذیر، از «مؤید» دلخسته این درود

مؤید

شنبه 30/10/1391 - 15:0
شعر و قطعات ادبی

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش

پسری اشک فشان است به حال پدرش

پدری جام شهادت به لبش بوسه زده

پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

پسری را که بود نبض دو عالم در دست

شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش

حسن العسکری از زهر جفا می سوزد

حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش

چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن

که خداوند نگه دارد و از هر خطرش

دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز

کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش

خانه را که عدو دست به غارت زده است

اتش ظلم بر افروخته از بام و درش

آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز

غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش

شاعر : سید رضا موید

شنبه 30/10/1391 - 14:59
شعر و قطعات ادبی

 ای مسجد الحرام حرم سامرای تو

بیت الولای دل حرم با صفای تو

قرآن یگانه دفتر مدح و ثنای تو

روح ملک کبوتر صحن و سرای تو

آیینه ی جمال خداوند سرمدی

فرزند پاک چار علی سه محمدی

رضوان بدان جلال و شرف سائل درت

خورشید سجده برده به به صحن مطهرت

روح رضاست در نفس روح پرورت

نامت حسن نه بلکه حسن پای تا سرت

میراث زهد و نور هدایت ز هادیت

علم امام هشتم وجود جوادیت

معصوم سیزده ولی الله ذوالمنن

ابن الرضای سومی و دومین حسن

گل ریزد از بهشت به خاکت چمن چمن

شرمنده در ثنای تو از کوچکی سخن

در کلام و لعل لب گوهری کجا

وصف ابا محمدن العسگری کجا

انوار ده امام درخشد ز روی تو

یادآور رسول خدا خلق و خوی

زیباترین دعای ملک گفتگوی تو

مسجود جن و انس بود خاک کوی تو

بحری که در صدف در جان پرورد تویی

در دامنش امام زمان پرورد تویی

ویرانه ی مزار تو مسجود آسمان

قبر تو کعبه¬ی دل و صحنت مطاف جان

زوار هر شب حرمت صاحب الزمان

کوری چشم دشمنت ای قبله ی جهان

تنها نه سامره همه عالم دیار تو است

هر جا رویم در بغل ما مزار تو است

قبر مطهر تو اگر چه خراب شد

یا بر حریم تو ستم بی حساب شد

و آن دلربا ضریح نهان در تراب شد

هرچند قلب شیعه از این غم کباب شد

هر روز قبه ی تو فروزنده تر شود

جاه و جلال و مرتبه ات زنده تر شود

ای نه سپهر فرش رفیع عبادتت

ای لطف و جود و مرحمت و بذل عادتت

اقرار کرده دشمن تو بر سیادتت

یاد آمدم به فصل جوانی شهادتت

ای زخم دل هماره فزون از ستاره ات

از ما سلام بر جگر پاره پاره ات

با آن که در محاصره بودی تو سال ها

دیدی ز دشمنان غم و رنج و ملال ها

کردند با تو از ره طغیان جدال ها

دادی به شیعه عزت و قدر و جلال ها

نور ولایتت ز دل حبس ای شگفت

چون آفتاب یک سره آفاق را گرفت

داغت به قلب شیعه شراری عظیم شد

خون بر دلت ز کینه ی اهل حجیم شد

روح تو در بهشت الهی مقیم شد

با رفتن تو حضرت مهدی یتیم شد

یا بن الحسن از این همه بیداد الامان

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

ای عدل تو زوال ستم گستری بیا

نادیده کرده بر همه روشنگری بیا

ای آخرین در صدف کوثری بیا

ای نور دیده ی حسن عسگری بیا

تا کی فراق روی تو آتش به جان زند

تا کی به شیعه خصم تو زخم زبان زند

ای خوانده جن و انس و ملک پیر و مقتدات

تو جان جان عالمی و جان ما فدات

خلق علی و خلق نبی جلوه ی خدات

میثم به این دو مصرع نیکو دهد ندات

یا صاحب الزمان به ظهورت شتاب کن

عالم ز دست رفت تو پا در رکاب کن

شاعر: اصغر چرمی

شنبه 30/10/1391 - 14:58
اهل بیت

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند

بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم

بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

پسرم کاش بیاید به سرم یک لحظه

تا برم توشه از آن گنج نهانی بروم

مادرم سوخت در این ماه از آن شعله در

سوخته از غم آن یاس خزانی بروم

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

دیده ام از نینوا هردم زیارتگاه داشت

ناله ام ، صبح و مسا مانند رستاخیز بود

درد تحقیر و حکایت نامه بی حرمتی

گوشه هایی زان غضبهای جنون آمیز بود

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

کنون به تسلیت خاتم هزار قافلۀ ماتم

به سامرا ز همه عالم به نوحه‌اند سرازیران

کجاست رحمت همراهان؟ کجاست غیرت خونخواهان؟

به رغم طعنۀ روباهان، کجاست عربدۀ شیران؟

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

زهمزمانی با سه خلیفه در شش سال

چه آمده به سر من خدا خبر دارد

زسوز زهر شرر زا چگونه می گذرد

زشام تا سحر من خدا خبر دارد

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

به دادخواهی موعودی، بلند شد به فلک دودی

نگاه آینه‌هامان سوخت، ز ناگهانی تصویران

دلا بسوز و پری واکن، سوی بهشت، دری واکن

بقیع گمشده پیدا کن، میان آن حرم ویران

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه

ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

بوسهء جام به لب های تو یعنی این بار

خیزران نیست ولی روضهء دندان کم نیست

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

شرار زهر ستم همچو شمع آبم کرد

زسوزش جگر من خدا خبر دارد

میان این همه دشمن چه ها کند مهدی؟

زغربت پسر من خدا خبر دارد

زبعد من برسد غیبت خدائی او

زصب منتظَر منخدا خبر دارد

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

دیده بستم همچو یعقوب از جمال یوسفم

آخرین دیدار با مهدی(عج) چه حزن انگیز بود

می رسد اینک زمان انتقام ای شیعیان

قائم ما می ستاند حق ما از دشمنان

 اس ام اس شهادت امام عسکری/sms تسلیت شهادت امام  عسکری/smsشهادت امام  عسکری

شنبه 30/10/1391 - 14:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته