• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6580
تعداد نظرات : 457
زمان آخرین مطلب : 3460روز قبل
شعر و قطعات ادبی

آسمان چـون حلقه در انگشت او

ملک امکان قبضه ای در مشت او

فـرش راه لشکـرش بــال ملک

جــای سم مـرکبش دوش فلک

مکـه را بستانـد از نـا اهل هــا

بشکند پیشانـی از بوجهل هــا

شیعه گردد حکمران در آب و گل

کــوری این بازهـای کــور دل

عیــد موسا و عصا و اژدهاست

عید مرگ فرق? باب و بهاست

ای امـام عصـر عاشورائیـان

ای امیــد آخـر زهرائیــان

ای به عهد مهدویت مهـد مـا

ای نفس هایت دعای عهد ما

عمر ما بی تو بـه سـر آمـد بسی

ای پنـاه شیعـه تـا کی بیکسی

تـو بـه ما بینایی و ما از تو کور

تو به ما نزدیکی و ما از تو دور

ای ز چشـم مـا به ما نزدیک تر

تـا دل دشمـن شـود تاریک تر

چند میثم با تو نزدیک از تو دور؟

سیـدی مـولایی عجـل لظهـور

شنبه 30/10/1391 - 15:18
شعر و قطعات ادبی

سلام علیک یا مهدی (عج)

سامره امشب تماشایی شده

جنت گل هـای زهرایی شده

لحظه لحظه، دسته دسته از فلک

همچو باران از سمـا بارد ملک

می زنند از شوق دائم بال و پر

در حضـور حجت ثانـی عشر

ملک هستی در یم شادی گم است

بعثت است این، یا غدیر دوم است

یوسف زهرا بـه دست داورش

می نهد تاج امـامت بـر سرش

عید «جاء الحـق» مبارک بر همه

خاصـه بـر سـادات آل فاطمه

عید آدم عیـد خاتم آمده

شنبه 30/10/1391 - 15:17
شعر و قطعات ادبی

عید قسط و عید عدل و دادهاست

لحظه هـایش را مبـارک بادهاست

عیـد قرآن، عید عترت، عید دین

عیــد زهـرا و امیــرالمؤمنین

عیــد یــاران فداکار علی است

عید محسن، اولین یار علی است

عیــد فتـحِ «میثـم تمار»هاست

عید عمرو مالک و عمارهاست

عید مشتاقان سرمست حسین

عید ذبح کوچک دست حسین

عید باغ یاسمن های کبود

عید شادیِ بدن های کبود

عید سردار رشیـد علقمه

عید سقـای شهیـد علقمه

عید ثـارالله و هفتـاد و دو تن

عید سربازان بی غسل و کفن

عید هجــده آفتـاب نـوک نی

کرده نوک نی چهل معراج طی

عید طاهـا عید فرقان عید نور

عید قرص مـاه در خاک تنور

عید عزت عیـد مجد و افتخار

عید مردان بـــزرگ انتظـار

آی مهدی دوستـان! عید شمـاست

این شعاع حسن خورشید شماست

آنکـه باشـد عـدل و داد حیدرش

حـق نهـد تـاج امـامت بر سرش

شنبه 30/10/1391 - 15:16
لطیفه و پیامک

امام حسن عسکری(ع):

شیعیان ما همواره در غم و اندوه خواهند بود تا آنگاه که فرزندم مهدی ظهور کند!

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

تبیان زنجان

من به آمار زمین مشکوکم! ...

اگر این ارض پر از آدم‏هاست ...

پس چرا یوسف زهرا تنهاست؟!

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

تبیان زنجان

این ماهی دلتنگ در این برکه دلگیر

جز دوری آن ماه ندیدست عذابی

*اللهم عجل لولیک الفرج*

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

تبیان زنجان

آقای جمعه‏های غریبی ظهور کن

دهلیزهای شب‏زده را غرق نور کن

آقا چقدر فاصله، اندوه، انتظار؟

یا بازگرد ، یا دل ما را صبور کن

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

تبیان زنجان

 ساز گل‏های دلم آهنگ توست

حس نکردی یک نفر دلتنگ توست؟

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبیتبیان زنجان

یک لحظه اگر پرده ز رویت بگشودی

زنگِ غمِ دل‏های حزین را بزدودی

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

 تبیان زنجان 

ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است

ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد

ای چشمه نور ، انشعاباتت کو ؟

ای خانه‏ات آباد ، خراباتت کو ؟

در شهر نشانه‏ای ز تبلیغ تو نیست

ای عشق! ستاد انتخاباتت کو ؟

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

تبیان زنجان 

غیر از دلت، دلم به دلی دل نمی‏دهد

چشمم به جز به چشم تو چشم‏انتظار نیست

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

تبیان زنجان 

عصری است غریب و آسمان دلگیر است

افسوس برای دل سپردن دیر است

هر بار بهانه‏ای گرفتیم و گذشت

عیب ازمن و توست، عشق بی‏تقصیر است

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

تبیان زنجان 

ای ماه برآ که راه را گم کردیم

حتی سر چشمه هم تیمم کردیم

ای وای قرار بود آدم باشیم

اما سر راه ، میل گندم کردیم

SMS ظهور/SMS امام زمان/اس ام اس ظهور /اس ام اس مذهبی

تبیان زنجان

 

شنبه 30/10/1391 - 15:15
لطیفه و پیامک

ارباب زمین، امیر مریخ، بیا

تا نخل ستم بركنی از بیخ بیا

از قول همه منتظران می گویم

ای پیرترین جوان تاریخ بیا

 پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند

همه ی اهل جهان، جمله گرفتار شبند

چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم

شاد گردد دل آنان كه گرفتار غمند.

 پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

وقتی میگیم خدا كند كه بیایی شاید او می فرماید خدا كند كه بخواهید...

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

ویرانه نه آنست كه جمشید بنا كرد

ویرانه نه آنست كه فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست كه هر جمعه به یادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

تقدیم به حضرت مهدی عزیزم.

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

ای كاش همه می دانستند دنیایی كه در آن حجت خدا نباشد جهنمی بیش نیست.

جهنمی كه اگر نیك بنگری زبانه های آتش آن را خواهی دید.

آری ای دوست ! تا زمانی كه بهشت ظهور نكرده است من و تو مقیم جهنمیم...

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

عاقبت یك روز مغرب محو مشرق می شود

عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود

شرط می بندم زمانی كه نه دور است ونه دیر

مهربانی حاكم كل مناطق می شود

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

شنیدم كه تو یك روز جمعه بر میگردی

كدام جمعه ؟ نمیشد اشاره میكردی . . . ؟

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

گفتم كه روی خوبت از ما چرا نهان است ؟

گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است

گفتم كه از كه پرسم جانا نشان رویت ؟

گفتا نشان چه پرسی آن كوی بی نشان است . . .

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

مـژده‌ی آمـدنت قیمـت جـان می‌ارزد

تاری از موی تو آقـا به جهـان می‌ارزد . . .

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

ای حریم كعبه محرم بر طواف كوی تو

من به گرد كعبه می گردم به یاد روی تو

گرچه بر محرم بود بوئیدن گلها حرام

زنده ام من ای گل زهرا ز فیض بوی تو . . .

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

این آخرین ستاره بخت است در زمین

آقاى سبزپوش بهارى بیا ببین

مرهم نمانده است و مداوا نمی‏شود

احساسهاى زخمى و دلهاى آهنین . . .

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-. 

كدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت

اله من ز كه پرسم نشان یوسف چاهت

چقدر ناز غزل را كشیده ام كه سراید

تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت . . .

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.


تا كی غروب جمعه ببینم كه مادرم

یك گوشه بغض كرده كه این جمعه هم گذشت

مولا شمار درد دلم بی نهایت است

تعداد درد من به خدا از رقم گذشت . . .

شنبه 30/10/1391 - 15:14
لطیفه و پیامک

چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی

اشكم شبیه خون جگر شد نیامدی

گفتند غروب جمعه تو از راه میرسی

عمرم در این قرار به سر شد نیامدی

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

یادمان باشد اگر حال خوشی پیدا شد، جز برای فرج یار دعایی نكنیم

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو

اما گله بی شمار داریم از تو

ما منتظر تو نیستیم آقا جان

تنها همه "انتظار" داریم از تو

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

یازده پله زمین رفت به سمت ملكوت

یك قدم مانده، زمین شوق تكامل دارد

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

برگرد كه بر بهارمان می خندند

یك عده به انتظارمان می خندند

دستانی كه به خون آلوده است

گویند كه انتظار ما بیهوده است

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

اینهمه لاف زن مدعی اهل ظهور

پس چرا یار نیامد كه نثارش باشیم

سالها منتظر سیصد و اندی یار است

آنقدر مرد نبودیم كه یارش باشیم

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

ما معتقدیم عشق سر خواهد زد

بر پشت ستم كسی تبر خواهد زد

سوگند به هر چهارده آیه نور

سوگند به زخم‌های سرشار غرور

آخر، شب سرد ما سحر می‌گردد

مهدی به میان شیعه بر می‌گردد

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

برای آمدنت انتظار كافی نیست

دعا و اشك و دل بی‌قرار كافی نیست

خودت دعا بكن ای نازنین كه بر گردى

دعای این همه شب‌زنده‌دار كافی نیست

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

سؤالی ساده دارم از حضورت

من آیا زنده‌ام وقت ظهورت؟

اگر تو آمدى، من رفته بودم

اسیر سال و ماه و هفته بودم

دعایم كن دوباره جان بگیرم

بیایم در حضور تو بمیرم

  پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

 

روز ظهور تو چه سر افكنده می شوند

آنها كه در دعای فرج كم گذاشتند

 

 پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

 بیا برای فرج روز و شب دعا كنیم

دل امام خویش را ز خود رضا كنیم

عزیز فاطمه، مهدی(ع) دلش پر ز خون است

بیا كه بهر خدا از خدا حیا كنیم

 پیامك مهدویت/sms امام زمان/sms ظهور/اس ام اس امام زمان/اس ام اس ظهور

.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.- .-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

كشتی نساز ای نوح

طوفان نخواهد امد

بر شوره زار دلها باران نخواهد آمد

رفتی كلاس اول این جمله را عوض كن

آن مرد تا نیاید

باران نخواهد آمد

شنبه 30/10/1391 - 15:13
لطیفه و پیامک

غریب آشنا ما را صدا کن

زدست غصّه دلها را رها کن

اسیر دردهای انتظاریم

به لطفی دردهامان را دوا کن . . .

اس ام اس امامت امام زمان/اس ام اس نهم ربیع الاول/sms امامت امام زمان/sms امام زمان 

تبیان زنجان

 ایدل ایدل! آشنایی می رسد

ناله ها را هم نوایی می رسد

ما که از عشق و جنون آکنده ایم

کارمان آخر به جایی می رسد . . .

اس ام اس امامت امام زمان/اس ام اس نهم ربیع الاول/sms امامت امام زمان/sms امام زمان

 تبیان زنجان

 ماندیم به داغ انتظارت، مددی

ما و غم ودرد بی شمارت، مددی

دلخسته از این غمی که در ریشه ماست

در آرزوی فجر بهارت، مددی . . .

اس ام اس امامت امام زمان/اس ام اس نهم ربیع الاول/sms امامت امام زمان/sms امام زمان 

تبیان زنجان

 ای راحت دل، قرار جانها برگرد

درمان دل شکسته ما، برگرد

ماندیم در انتظار دیدار، ای داد

دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .

اس ام اس امامت امام زمان/اس ام اس نهم ربیع الاول/sms امامت امام زمان/sms امام زمان 

تبیان زنجان

ای نور خدا به وسعت آیینه

آگاه ز راز خلوت آیینه

یک لحظه بتاب در شب تنهایی

سوگند ترا به حرمت آیینه . . .

اس ام اس امامت امام زمان/اس ام اس نهم ربیع الاول/sms امامت امام زمان/sms امام زمان 

تبیان زنجان

دل گفت: زراه آشنا می آیی

از جاده سرخ کربلا می آیی

یک روز ز روزهای زیبای خدا

یک روز به دلجویی ما میآیی . . .

اس ام اس امامت امام زمان/اس ام اس نهم ربیع الاول/sms امامت امام زمان/sms امام زمان 

تبیان زنجان

دوست دارم که یک شب جمعه

صبح گردد به رسم خوش عهدی

ناگهان بشنوم زسمت حجاز

نغمه ی دلخوش انا المهدی

اس ام اس امامت امام زمان/اس ام اس نهم ربیع الاول/sms امامت امام زمان/sms امام زمان

تبیان زنجان

ما زمزمه حضور را می فهمیم

معنای زلال نور را می فهمیم

از بس که به داغ انتظارت ماندیم

ای باوردل! ظهور را میفهمیم . . .

اس ام اس امامت امام زمان/اس ام اس نهم ربیع الاول/sms امامت امام زمان/sms امام زمان

تبیان زنجان
شنبه 30/10/1391 - 15:12
لطیفه و پیامک

اللهم عجل لولیک الفرج

مهدی جان !

روا بود که گریبان ز حجر تو پاره کنم ...

دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ...

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد

دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که دلشکسته ایم و خسته ایم نه

ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ...

دوباره صبح ٫ ظهر ٫ نه ! غروب شد نیامدی

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات

بر جان و دل صبور مهدی صلوات

تا امر فرج شود مهیا بفرست

بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

بی تو ای صاحب زمان

بی قرارم هر زمان

از غم هجر تو من دلخسته ام

همچو مرغی بال و پر بشکسته ام

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد

بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد

سوگند به هر چهارده آیه نور

سوگند به زخم های سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر می گردد

مهدی به میان شیعه برمی گردد

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

اگر تو نیایی سیلی ظالمان همیشه بر گونه مظلومان می خورد و صدای ظالم همه جا به گوش می رسد ...

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

کامل بتاب و رخ بنما ...

اگر تو یاری کنی جسمم آرام می گیرد...

پس فکری برای دل بی تابم کن ...

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

فقط توئی که می توانی داد عدالت سر دهی ... چون تو زاییده حقی ...

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

تبیان زنجانتبیان زنجانتبیان زنجان

به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم ...

اس ام اس امام زمان/اس ام اس مذهبی/sms امام زمان/sms ظهور

اللهم عجل لولیک الفرج

 

شنبه 30/10/1391 - 15:11
اهل بیت
در كافى به سند صحیحى، از عبداللَّه بن المغیره آمده كه گفت: محمد بن عبد اللَّه به حضرت امام رضاعلیه السلام عرضه مى‏داشت و من مى‏شنیدم كه مى‏گفت: پدرم مرا حدیث آورد از خاندانش، از پدرانش، كه به یكى از امامان گفته بود: در منطقه ما جاى رباط [16] هست كه آن را قزوین مى‏نامند و دشمنى هست كه آن را دیلم مى‏گویند، آیا جهاد یا رباطى بر ما هست؟ آن حضرت‏علیه السلام در جواب او فرمود: بر شما باد! كه این خانه بیت اللَّه الحرام را حج كنید. سؤال كننده بار دیگر سؤالش را تكرار كرد.

باز حضرت‏ فرمود: بر شما باد! این بیت كه آن را حج كنید. آیا یك فرد از شما راضى نیست كه در خانه خود باشد و بر خانواده‏اش از دسترنج خود خرج ننماید و انتظار امر ما را بكشد، پس اگر آن زمان را درك كند، همچون كسى است كه با رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در جنگ بدر شركت كرده باشد و اگر در حالى كه منتظر امر ما است بمیرد، همچون كسى خواهد بود كه با قائم ارواحنا له الفداء در خیمه‏اش باشد این چنین - و دو انگشت سبّابه‏اش را كنار هم نشان داد - و نمى‏گویم این چنین - و انگشت وسط و سبّابه را نشان داد - زیرا كه این بزرگ‏تر از آن است. در اینجا حضرت ابوالحسن امام رضاعلیه السلام فرمود: راست گفته است. [17]

مى‏گویم: این روایت با آنچه در اخبار آمده كه مرابطه مرزبانى حتى در زمان غیبت هم مستحبّ است، منافاتى ندارد؛ زیرا كه ظاهراً منظور سؤال كننده، نایل شدن به ثواب مرابطه و جهاد بوده، پس امام‏ او را به حج و انتظار دلالت فرمود، كه ثواب جهاد و رباط و حج همگى برایش حاصل گردد، امّا با انجام مرابطه، ثواب حج را نخواهد یافت. و مؤیّد آنچه یاد كردیم این‏كه امام‏علیه السلام به او فرمود: بر شما باد! این بیت كه آن را حج كنید و نفرمود: مرابطه نكنید، یا جایز نیست، یا حلال نیست و مانند این‏ها و خدا دانا است. [18]

17- در تفسیر نعمانى از امیر المؤمنین‏علیه السلام آمده كه فرمود: رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: اى ابوالحسن! بر خداوند شایسته است كه اهل ضلال گم‏شدگان را به بهشت داخل كند و منظورش از این، مؤمنانى هستند كه در زمان فتنه بر پیروى از امامى كه جایگاهش مخفى است و از چشم مردم غایب است، بپاخیزند، پس آنان به امامت او اقرار مى‏كنند و به دامان او چنگ مى‏زنند و منتظر خروج او مى‏مانند، آنان یقین دارند كه هیچ تردیدى به خود راه ندهند، صبر كنندگان و تسلیم شدگان و فقط از شناختن جان امامشان و از شناختن شخص او گم شده‏اند.

بر این دلالت مى‏كند آن‏كه خداى تعالى هرگاه چشمه خورشید را كه نشانه براى اوقات نماز قرار داده از بندگانش بپوشاند، بر آنان فرصت را توسعه داده كه نماز را تأخیر بیندازند، تا با آشكار شدن خورشید، وقت براى آنان معلوم گردد و یقین كنند كه زوال انجام شده است.

و همین‏طور است كسى كه منتظر خروج امام است، كه به امامتش دست یازیده، تمام فرایض خداوند كه بر او واجب است با حدودشان از او قبول مى‏شود، از معنى فریضه بودن خارج نمى‏باشند، پس او صبر كننده شكیباگر است، غیبت امامش به دین او ضررى نمى‏رساند. [19]

18- و در كتاب كمال الدین از محمد بن النعمان، از حضرت ابى عبد اللَّه امام صادق‏علیه السلام روایت آمده كه: نزدیك‏ترین حالت بندگان به خداى - عزّوجلّ - و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانى است كه حجّت خداوند را نیابند و برایشان آشكار نشود و از آنان پوشیده بماند كه جاى او را ندانند و در عین حال مى‏دانند كه دلایل و نشانه‏هاى الهى از بین نرفته است، در آن هنگام باید كه هر صبح و شام منتظر فرج باشند.

و همانا شدیدترین موقع غضب خداوند بر دشمنانش زمانى است كه حجّتش را از آنان پوشانیده باشد، كه برایشان ظاهر نگردد و البته خداوند مى‏داند كه دوستانش به تردید نمى‏افتند و اگر چنین مى‏دانست كه آنان به تردید دچار مى‏شوند، حجّت خویش را یك چشم برهم زدن هم از آنان مخفى نمى‏كرد. [20]

19- از امام صادق‏علیه السلام است درباره فرموده خداى - عزّوجلّ - : الم , ذلِكَ الكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلمُتَّقِینَ , الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالغَیْبِ؛ [21] الم از رموز قرآن است.

این كتاب بدون تردید هدایتگر تقواپیشگان است، آنان كه به غیب ایمان مى‏آورند. فرمود: تقواپیشگان، شیعیان على‏علیه السلام هستند و غیب، همان حجّت غایب است و گواه بر این، فرموده خداى - عزّوجلّ - است كه: وَیَقُولُونَ لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الغَیْبُ للَّهِِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَكُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛ [22] و مى‏گویند: چرا از سوى پروردگارش آیتى بر او نیامد، پس بگو: به درستى كه غیب مخصوص خدا است، شما منتظر باشید من نیز با شما منتظرانم.

20- در اصول كافى به سند خود از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام آورده كه فرمود: زیان ندیده است كسى كه در حال انتظار امر ما بمیرد، آن‏كه در خیمه حضرت مهدى‏ ارواحنا له الفداء با سپاهیان او نمرده است. [23]

21- در روایت عمّار ساباطى كه ان شاء اللَّه تعالى خواهد آمد، از حضرت ابى عبد اللَّه امام صادق‏علیه السلام آمده كه فرمود: همانا به خدا سوگند! اى عمّار! كسى از شما بر این حالى كه در آن هستند نمیرد، مگر آن‏كه نزد خداوند از بسیارى از كشته شدگان در بدر و احُد برتر باشد، پس شما را مژده باد. [24]

22- در همان كتاب از حضرت امام ابوجعفر باقرعلیه السلام آمده كه ضمن حدیثى فرمود: و بدانید كه منتظر این امر همچون ثواب روزه‏دار شب زنده‏دار را دارد و هر كس دوران قائم ما را دریابد، پس با او خروج نماید و دشمن ما را به قتل رساند، براى او همچون پاداش بیست شهید خواهد بود و هر كس در ركاب قائم ما كشته شود، همچون پاداش بیست و پنج شهید را خواهد یافت. [25]

23- در مجمع البیان از حارث بن المغیره آمده كه گفت: در محضر ابوجعفر باقرعلیه السلام بودیم، فرمود: آن‏كه از شما این امر را شناخته و منتظر آن باشد و خیر را در آن بداند، مانند كسى است كه به خدا قسم! در ركاب قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم با شمشیر خود جهاد كرده باشد. سپس فرمود: بلكه واللَّه! مثل كسى است كه در خدمت رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم با شمشیر جهاد كرده باشد. سپس بار سوم فرمود: بلكه به خدا قسم! همچون كسى است كه در خیمه رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم شهید شده باشد. [26]

24- در تفسیر البرهان، از حسن بن ابى حمزه، از پدرش ابوحمزه ثمالى است كه گفت: به حضرت ابى عبد اللَّه صادق‏علیه السلام عرض كردم: فدایت شوم! سنّم بالا رفته و استخوانم سست گشته و مرگم نزدیك شده و مى‏ترسم پیش از آن‏كه این امر حكومت شما را دریابم، مرگم فرا رسد. فرمود: اى ابوحمزه! هركه به ما ایمان آورد و حدیث ما را تصدیق كرد و به انتظار دوران ما نشست، مانند كسى است كه زیر پرچم قائم‏ ارواحنا له الفداء كشته شود، بلكه به خدا سوگند! زیر پرچم رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم كشته گردد. [27]

25- در كتاب كمال الدین، از مفضّل بن عمر آمده كه گفت: شنیدم حضرت امام صادق‏علیه السلام مى‏فرمود: هر كس در حالى كه منتظر این امر باشد بمیرد، همچون كسى خواهد بود كه از خواصّ حضرت قائم‏ ارواحنا له الفداء بوده باشد، نه؛ بلكه مانند كسى باشد كه در پیشگاه رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم شمشیر زده است. [28]

26- در تفسیر البرهان به سند خود، از مسعدة آمده كه گفت: خدمت حضرت امام صادق‏علیه السلام بودم كه پیرمرد قد خمیده‏اى كه بر عصایش تكیه زده بود آمد، سلام كرد و امام صادق‏علیه السلام جواب سلامش را داد. پیرمرد عرضه داشت: اى فرزند رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم! دستت را به من بده كه آن را ببوسم، پس آن حضرت دستش را پیش آورد و او دست آن جناب را بوسید و سپس گریست.

حضرت صادق‏علیه السلام به او فرمود: اى پیرمرد! چرا گریه مى‏كنى؟ عرضه داشت: فدایت شوم، یابن رسول اللَّه! صد سال است كه به پاى قائم شما مانده‏ام، مى‏گویم این ماه است، این سال است، و هم‏اكنون سنّم بالا رفته و استخوانم سست گردیده و مرگم نزدیك شده و به آنچه كه براى شما آرزو مى‏كنم نرسیده‏ام، شما را مى‏بینم كشته شده و آواره‏اید و دشمنانتان را مى‏بینم كه با بال‏ها پرواز مى‏كنند، چگونه گریه نكنم!؟

دیدگان حضرت ابى عبد اللَّه صادق‏علیه السلام در اشك نشست، آن‏گاه فرمود: اى پیرمرد! اگر خداوند تو را باقى گذاشت تا این‏كه قائم ما را ببینى، در مرتبه اعلى خواهى بود و اگر مرگ تو فرا رسد، روز قیامت با سپرده گرانبهاى محمدصلى الله علیه وآله وسلم محشور خواهى شد و ما سپرده گرانبهاى او هستیم، كه همانا آن حضرت فرمود: من در میان شما دو گوهر گرانبها را بر جاى مى‏گذارم، پس به آن دو، دست بیازید كه هیچ‏گاه گمراه نشوید: كتاب خدا و عترت و خاندانم را. پیرمرد گفت: پس از این‏كه این خبر را شنیدم، دیگر آسوده‏ خاطر شدم.

سپس امام صادق‏علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! بدان كه قائم ما از صُلبِ حسن عسكرى بیرون مى‏آید و حسن از على متولد مى‏شود و على از محمد و محمد از على و على از موسى پسرم و این پسرم از من متولد گردیده، ما دوازده تن هستیم، همگى‏مان معصوم و پاكیزه مى‏باشیم... . [29]

27- در روضه كافى به سند خود، از اسحاق بن عمّار آورده كه گفت: حدیث آورد مرا مردى از اصحابمان، از حكیم بن عتیبه كه گفت: هنگامى كه در محضر امام ابوجعفر باقرعلیه السلام بودم، خانه پر از جمعیت بود، پیرمردى آمد كه بر چوبدستى خود تكیه مى‏زد، تا این‏كه بر درب اتاق ایستاد و گفت: سلام بر تو اى فرزند رسول خدا! و رحمت و بركات خداوند بر تو باد! آن‏گاه ساكت شد.

حضرت ابوجعفر امام باقرعلیه السلام فرمود: و بر تو باد سلام و رحمت و بركات خداوند! سپس پیرمرد رو به سوى اهل مجلس كرد و گفت: السلام علیكم! كه همه حاضرین او را جواب دادند و سلامش را پاسخ گفتند.

آن‏گاه رو به سوى حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام كرد و گفت: اى فرزند رسول خدا! فدایت گردم! مرا نزدیك خود جاى ده كه به خدا سوگند! من شما را دوست مى‏دارم و دوستداران شما را دوست مى‏دارم. به خدا سوگند! دوستى شما و هوادارانتان به خاطر طمع دنیوى نیست و من با دشمن شما دشمنم و از او بیزارم. و به خدا سوگند! كه دشمنى‏ام با او و بیزارى‏ام از او، به خاطر كینه‏اى میان من و او نمى‏باشد.

به خدا! من حلال شما را حلال و حرامتان را حرام مى‏دارم و منتظر امر شمایم، پس اى كه خداوند مرا فدایت گرداند! عاقبت مرا چگونه مى‏بینى؟ حضرت امام باقرعلیه السلام فرمود: به سوى من، به سوى من آى! تا این ‏كه او را كنار خود نشانید.

سپس فرمود: اى پیرمرد! بر پدرم على بن الحسین‏علیه السلام نیز مردى وارد شد و مانند سؤال تو را عرضه داشت. پدرم به او فرمود: اگر بمیرى بر رسول خدا و على و حسن و حسین و على بن الحسین وارد مى‏شوى و قلبت سرد و دلت خنك و خرّم و دیده‏ات روشن مى‏گردد و راحتى و ریحان با فرشتگان كرام كاتبین را پیش روى خود خواهى دید، همین كه جانت به این‏جا برسد - و به حلقش اشاره كرد - و اگر زنده بمانى خواهى دید، آنچه را كه دیده‏ات به آن روشن شود و همراه ما در ركن اعلى خواهى بود. پیرمرد عرضه داشت:

چگونه فرمودى، اى ابوجعفر! حضرت باقرعلیه السلام دوباره سخنش را تكرار كرد، پیرمرد گفت: اللَّه اكبر، اى ابوجعفر! اگر من بمیرم بر رسول خدا و على و حسن و حسین و على بن الحسین وارد مى‏شوم و چشمم روشن و قلبم سرد و دلم خنك و خرّم مى‏گردد و توسط راحتى و ریحان و فرشتگان كرام كاتبین مورد استقبال قرار مى‏گیرم، همین كه جانم به این‏جا رسید و اگر زنده بمانم، آنچه را كه چشمم به آن روشن شود خواهم دید و با شما در ركن اعلى خواهم بود! سپس پیرمرد به شدّت گریست،هاى‏هاى هاى، تا این‏كه صورتش به زمین چسبید و اهل خانه چون حال پیرمرد را دیدند به گریه و ناله پرداختند.

و حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام اشك‏ها را از اطراف دیدگانش با انگشت پاك مى‏كرد. آن‏گاه پیرمرد سر برداشت و به امام باقرعلیه السلام عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! دستت را به من بده، خداوند مرا قربان تو سازد! آن حضرت‏ دست خود را به او داد، پس دست حضرت را بوسید و بر دیدگان خود نهاد و بر صورتش كشید، سپس جامه از شكم و سینه‏اش برگرفت و دست آن حضرت را بر شكم و سینه خود قرار داد.

پس از آن برخاست و گفت: السلام علیكم! حضرت امام باقرعلیه السلام در پى او مى‏نگریست و پیرمرد مى‏رفت، آن‏گاه روى به جانب حاضرین كرد و فرمود: هر كس دوست مى‏دارد مردى از اهل بهشت را ببیند، به این شخص نظر كند. حكم بن عتیبه گوید: هیچ مجلس گریه و ماتمى شبیه آن مجلس ندیدم. [30]

منبع: منتظر

شنبه 30/10/1391 - 15:10
اهل بیت

 در نظر ابتدائى قرائن گواهى مى دهد که دنیا به سوى «فاجعه» پیش مى رود؛ فاجعه اى که زاییده: «ترک عواطف»؛ «افزایش فاصله میان جوامع ثروتمند و فقیر»؛ «شدت گرفتن اختلافات و برخوردهاى دولتهاى بزرگ و کوچک»؛ «سیر تصاعدى جنایات»؛ «نابسامانیهاى اخلاقى و روحى و فکرى» و «فراورده هاى نامطلوب و پیش بینى نشده زندگى ماشینى» و مانند آن است.

آگاهان بین المللى مى گویند:

تنها حجم بمبهاى هسته اى موجود در زرّادخانه هاى دولتهاى بزرگ براى نابود ساختن تمام آبادیهاى کره زمین ـ نه یک بار بلکه هفت بار ـ کافى است!

در سران بزرگ امروز دنیا نیز «حسّ جاه طلبى» و «جنون قدرت» به اندازه کافى براى شروع چنین جنگى سراغ داریم!

بنابراین، پیش بینى مى توان کرد که در آینده اى نه چندان دور «فاجعه بزرگ» روى دهد و احتمالا بشریّت در یک جنگ وسیع اتمى، یا بر اثر فقر اقتصادى ناشى از انحصارطلبى قدرتهاى بزرگ، یا پایان گرفتن منابع انرژى و یا غیر قابل زیست شدن محیط زیست، از میان برود!

ولى در برابر اینهمه عوامل بدبینى ابتدایى، مطالعات عمیقتر نشان مى دهد آینده درخشانى در پیش است:

این ابرهاى تیره و تار با غرّش تندرهاى وحشت انگیز سرانجام کنار خواهد رفت.

این شام سیاه قیرگون را صبح سپید امیدى به دنبال است.

این سرماى سوزان زمستان جهل و فساد و زور گویى و ستم، بهار شکوفان عدالتى در پى دارد.

این اندوه کشنده، این طوفان مرگبار، و این سیل ویرانگر، سرانجام، پایان مى گیرد، و اگر خوب بنگریم در افقهاى دور دست نشانه هاى ساحل نجات به چشم مى خورد!

بر این حقیقت دلائلی میتوان ارائه کرد:

1ـ قانون سیر تکاملی جامعه ها

نخستین دلیل منطقی برای این موضوع، قانون سیر تکاملی جامعه هاست.

از آن روز که انسان خود را شناخته هیچگاه زندگى یکنواخت نداشته، بلکه با الهام از انگیزه درونى ـ و شاید نا آگاه ـ کوشش داشته که خود و جامعه خویش را به پیش براند.

از نظر مسکن، یک روز غارنشین بود و امروز آسمانخراشهایى ساخته که یکدستگاه آن مى تواند جمعیّتى معادل یک شهر کوچک را در خود جاى دهد ـ با تمام وسائل زندگى و همه امکانات لازم براى مردم یک شهر! از نظر لباس، مرکب، غذا و همینطور.........

چنین مى توان نتیجه گرفت که این نهاد بزرگ آرام نخواهد نشست، و همچنان انسان را در مسیر تکاملها به پیش مى راند، و نیروهایش را براى غلبه بر مشکلات و نابسامانیها و ناهنجاریهاى زندگى کنونى بسیج مى کند.

به سوى جامعه اى پیش مى برد که «تکاملهاى اخلاقى» در کنار «تکاملهاى مادّى» قرار گیرد.

ممکن است کسانى بگویند که تکاملهاى گذشته همه در جنبه هاى مادّى صورت گرفته، و دلیلى ندارد که سیر تکاملى، معنویات را هم در بر گیرد.

ولى پاسخ این سخن روشن است زیرا:

اوّلا، در تکاملهاى گذشته بسیارى از اصول معنوى و انسانى را نیز مى توان یافت؛ مثلا، در علوم و دانشهاى بشرى که در پرتو تکامل، پیشروى عظیم کرده است؛ علوم غیر مادّى هم کم نیست؛ و فى المثل، اعتقاد بشر نخستین درباره «خدا» که به صورت پرستش قطعات سنگ و چوب و حتّى بتهایى از خرما بود، هیچگونه شباهتى با درک یک دانشمند روشن ضمیر خداشناس یا یک حکیم عارف ربّانى امروز، از این مسئله، ندارد.

ثانیاً، تکامل در همه جا تکامل است؛ و عشقى را که در درون وجود خود نسبت به آن مى یابیم هیچ حدّ و مرزى را به رسمیّت نمى شناسد و در همه زمینه ها جویاى آن هستیم و در مسیر آن پویا.

از این گذشته، اصول مادّى و معنوى از هم جدا نیستند؛ و فى المثل، روح ستیزه جویى و برترى طلبى، و تجاوز گرى، به همان اندازه زندگى مادّى انسانها را به هم مى ریزد که یک بمب اتمى پر قدرت! بلکه دومى بدون اوّلى به کار نخواهد رفت!

و از این جا مى فهمیم که این تکامل در همه زمینه ها ادامه خواهد یافت.

2ـ هماهنگی با جهان آفرینش:

جهان هستى تا آنجا که مى دانیم مجموعه اى از نظامها است.

وجود قوانین منظّم و عمومى در سرتاسر این جهان دلیل بر یکپارچگى و به هم پیوستگى این نظام است.

فى المثل، اگر مى بینیم صدها دستگاه مغز الکترونیکى نیرومند دست به دست هم مى دهند تا با انجام محاسبات دقیق سفرهاى فضایى، راه را براى مسافران فضا هموار سازند و محاسبات آنها درست از آب در مى آید و قایق ماه نشین در محلّ پیش بینى شده در کره ماه فرود مى آید با اینکه کره ماه و زمین هر دو بسرعت در حرکتند.

از جهان بزرگ، وارد عالم کوچک و کوچکتر و بسیار کوچک مى شویم؛ در اینجا ـ مخصوصاً در عالم موجودات زنده. نظم مفهوم زنده ترى به خود مى گیرد و هرج و مرج در آن هیچ محلّى ندارد.

مثلا، به هم خوردن تنظیم سلّولهاى مغزى انسان کافى است که سازمان زندگى او را به گونه غم انگیزى به هم بریزد.

یک اتم را بزرگ مى کنیم به شکل منظومه شمسى در مى آید، و اگر فرضاً منظومه شمسى را کوچک کنیم همچون یک اتم خواهد شد، هر دو نظام واحدى دارند؛ بزرگترین منظومه ها، و کوچکترین منظومه ها!

آیا در جهانى اینچنین، انسانى که جزئى از این کلّ است مى تواند یک وضع استثنائى به خود بگیرد، و به صورت وصله ناهمرنگى در آید!

نظرى به ساختمان دستگاههاى گوناگون و پیچیده بدن هر انسانى مى افکنیم مى بینیم همه آنها تابع قوانین و نظم و حسابى هستند؛ با این حال، چگونه جامعه بشریّت بدون پیروى از ضوابط و مقرّرات و نظام صحیح و عادلانه مى تواند بر قرار بماند!

همزمان با افزایش سطح آگاهى ما، به روشنى مى یابیم که باید به نظام عمومى عالم هستى بپیوندیم، و همانطور که واقعاً جزئى از این کل هستیم، عملا هم چنین باشیم؛ تا بتوانیم به اهداف خود در تمام زمینه هاى سازنده برسیم.

نتیجه اینکه: نظام آفرینش دلیل دیگرى بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعى در آینده، در جهان انسانیّت خواهد بود.

3ـ واکنش های اجتماعی(قانون عکس العمل):

تنها در مباحث فیزیکى نیست که ما به قانونى با نام «قانون عکس العمل» روبه رو مى شویم که اگر فى المثل جسمى با فشار معیّنى به دیوار برخورد کند با همان نیرو و فشار به عقب رانده مى شود، بلکه در مسائل اجتماعى این قانون را محسوستر مى یابیم.

آزمونهاى تاریخى به ما نشان مى دهد که همواره تحوّلها، و انقلابهاى وسیع، عکس العمل مستقیم فشارهاى قبلى بوده است؛ و شاید هیچ انقلاب گسترده اى در جهان رخ نداده مگر این که پیش از آن فشار شدیدى در جهت مخالف وجود داشته است.

به تعبیر دیگر، همیشه تندرویها سرچشمه دگرگونیها شده است؛ مثلا:

1ـ انقلاب علمى اروپا (رنسانس) واکنشى در برابر یکهزار سال جهل وعقب ماندگى قرون وسطا، و فشارهائى که از طرف متولّیان خرافى کلیسا در جهت عقب نگاهداشتن مردم اعمال مى شد بود.

2ـ انقلاب کبیر فرانسه به سال 1789 ـ که جهش سیاسى و اجتماعى فوق العاده در برابر استبداد و استعمار طبقاتى و زور گویى و خود کامگى رژیمهاى حاکم بود.

3ـ انقلاب بر ضدّ بردگى ـ در سال 1848 که نخست از انگلستان آغاز شد ـ نتیجه طرز رفتار فوق العاده خشن و ضدّ انسانى برده داران با بردگان بود که از یک سو آتش انقلاب را در خود بردگان، و از سوى دیگر در عواطف برانگیخته شده جامعه ها به سود بردگان، شعلهور ساخت؛ و نظام بردگى را در هم پیچید.

4ـ انقلاب بر ضدّ استعمار، در عصر ما، واکنش مستقیم رفتارهاى ضدّ انسانى استعمارگران در مستعمرات بوده و هست؛ که باعث شکفتن شعور اجتماعى مردم استعمار زده گردید و پرچم مخالفت را با قدرتهاى استعمارى بر افراشتند، هر چند غالباً به استقلال کامل اقتصادى و اجتماعى و سیاسى و فکرى نینجامید؛ ولى وضع با سابق بسیار تفاوت پیدا کرده است.

و..........

اگر تاریخ را ورق بزنیم و به عقب باز گردیم، در همه جا با مظاهر قانون عکس العمل رو به رو مى شویم.

تاریخ پیامبران پر است از یک سلسله تحوّلها که زمینه آنها در اثر فشارهاى شدید اجتماعى از پیش فراهم شده بود، و پیامبران با تعلیمات آسمانى خود این انقلابها را رهبرى و بارور ساختند، و در مسیر صحیح پیش بردند.

نه تنها در میان سرگذشتهاى واقعى ملّتهاى جهان، نمونه هاى فراوانى براى این قانون در تاریخ معاصر و قدیم مى یابیم؛ بلکه در اسطوره ها و افسانه هاى اقوام نیز بازتاب این قانون بخوبى دیده مى شود. (مانند افسانه ضحاک و ماردوش و کاوه آهنگر و .....).

در «روانکاوى» و «روانشناسى» امروز بحثى وجود دارد که بازتاب دیگرى از قانون عکس العمل است.

این بحث به ما مى گوید: اگر امیال انسان به صورت مناسبى ارضا نشود، این امیال سرکوفته و واپس زده، از مرحله «شعور ظاهر» به مرحله «باطن» و ناشناخته روح، عقب نشینى مى کند، و در وجدان، ناآگاه (ضمیر باطن) تشکیل عقده یا «کمپلکس» مى دهد؛ بلکه به عقیده بعضى ضمیر باطن چیزى جز همین امیال واپس زده نیست!

آنها در نهانگاه ضمیر آدمى آرام نمى نشینند، و دائماً سعى دارند خود را به نحوى نشان دهند؛ عکس العمل این عقده ها در افراد بسیار متفاوت است، که غالباً خود را در ایجاد اختلال روانی یا انزوا و گریز از اجتماع یا انتقام جوئی و... نشان می دهد.

بنابراین، ملاحظه مى کنیم که فشارهاى روانى نیز همواره با انقلاب و واکنشى شدید روبه رو مى شود که چهره دیگرى از قانون عکس العمل است.

نتیجه: این قانون به ما مى گوید وضع کنونى جهان، آبستن انقلابى است.

فشار جنگها، فشار مظالم و بیدادگریها، فشار تبعیضها و بیعدالتیها، توأم با ناکامى و سرخوردگى انسانها از قوانین فعلى براى از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت.

سرانجام این خواستهاى واپس زده انسانى، در پرتو آگاهى روز افزون ملّتها، چنان عقده اجتماعى تشکیل مى دهد که از نهانگاه ضمیر باطن جامعه، با یک جهش برق آسا، خود را ظاهر خواهند ساخت و سازمان نظام کنونى جوامع انسانى را به هم مى ریزند؛ و طرح نوینى ایجاد مى کنند.

4ـ الزامها و ضرورت های اجتماعی:

منظور از «الزام اجتماعى» این است که وضع زندگى اجتماعى انسانها به چنان مرحله اى برسد که احساس نیاز به مطلبى کند و آن را به عنوان یک «ضرورت» بپذیرد.

این را هم مى دانیم که هر انسانى در آغاز چنان است که مى خواهد از هر نظر آزاد باشد و هیچ گونه محدودیّتى در زندگى او وجود نداشته باشد، ولى کم کم مى فهمد که این گونه آزادى او را از بسیارى از امتیازات زندگى جمعى محروم مى سازد، و به خواستهاى اصیل او زیان مى رساند؛ و اگر قید و بندهایى به نام «قانون» را نپذیرد، اجتماعى که در آن زندگى مى کند گرفتار هرج و مرج مى شود و از هم متلاشى مى گردد.

اینجاست که تن به مقررات و اصول و قوانینى مى دهد.

همینطور با پیشرفت جوامع؛ روز به روز بر میزان این قید و بندها افزوده مى شود، و باز همه آنها را به عنوان «ضرورت» مى پذیرد.

یک مثال ساده براى این موضوع مى زنیم:

در مورد مقرّرات رانندگى و ترافیک، هنگامى که وسیله نقلیه سریع السّیرى در اختیار انسان قرار مى گیرد، دلش مى خواهد آزادانه به هر جا مى خواهد برود؛ در هر جا مایل باشد توقّف یا پارک کند؛ با هر سرعتى براند؛ بر سر چهار راهها بدون معطّلى به راه خود ادامه دهد؛ ولى بزودى مى فهمد اگر این کار را او بکند، دلیلى ندارد که دیگران نکنند، و نتیجه آن هرج و مرج و انواع خطرهاست.

لذا امروز هر کودکى مى داند این موضوع درست نیست؛ باید مقرّراتى در کار باشد، هر چند ساعتها او را از رسیدن به مقصدش عقب بیندازد؛ باید جریمه و انضباط شدید (امّا عادلانه و عاقلانه!) در کار باشد وگرنه هر روز صدها نفر، جان خود، یا وسیله نقلیه خویش را در این راه از دست مى دهند.

این را مى گوییم «ضرورت» یا «الزام» اجتماعى.

ولى مهم این است که یک «نیاز واقعى» جامعه آنقدر آشکار گردد که ضرورت بودنش را، همه یا حدّاقل متفکّران و رهبران جامعه بپذیرند؛ و این در درجه اوّل بستگى به بالا رفتن سطح آگاهى و شعور اجتماعى مردم دارد، و سپس ارتباط با آشکار شدن نتایج نامطلوب وضع موجود جامعه و عدم امکان ادامه راه.

شاید بسیارى از مردم در قرن 17 و 18، با مشاهده پیشرفتهاى چشمگیر صنعتى، ترسیمى که از قرن بیستم داشتند، ترسیم یک بهشت برین بود؛ فکر مى کردند با آهنگ سریعى که رشد صنایع به خود گرفته روزى فرا خواهد رسید که:

منابع زیرزمینى پشت سر هم کشف مى شود؛

نیروى «اتم» که مهمترین و عظیمترین منبع انرژى است بالاخره با سرپنجه علم مهار مى گردد؛

انسان به رؤیاى پرواز به آسمانها تحقق مى بخشد؛

با یک فشار آوردن روى یک دکمه خانه اش جاروب، غذا پخته، لباسها و ظرفها شسته، اطاقها در زمستان گرم و در تابستان سرد مى شود؛ با زدن یک دکمه زمین شکافته، بذر افشانده و سرانجام محصول آن با ماشینهاى مجهّز جمع آورى و پاک و بسته بندى و آماده مصرف مى گردد...؛

آنگاه انسان مى نشیند و از اینهمه آسایش و آرامش و راحتى لذّت مى برد!

ولى باور نمى کردند که انسان صنعتى و ماشینى زندگى مرفّه ترى نخواهد داشت، بلکه پا به پاى پیشرفت تکنولوژى، سروکلّه نابسامانیهاى تازه و غول مشکلات جدید پیدا مى شود؛ عفریت «جنگهاى جهانى» سایه وحشتناک خود را بر کانونهاى ماشین و صنعت، خواهد افکند؛ و در مدّت کوتاهى آن را چنان در هم مى کوبد که هرگز در خواب هم نمى دید!

تازه مى فهمد زندگى او چقدر خطرناک شده است!

اگر در گذشته سخن از جنگهایى در میان بود که در آن چند هزار نفر جان خود را از دست مى دادند، فعلا سخن از جنگى در میان است که بهاى آن نابودى تمدّن در کره زمین و بازگشت به عصر حجر است!

کم کم مى فهمد براى حفظ وضع موجود، و پیروزیهاى بزرگ صنعتى و تمدّن؛ مقرّرات گذشته، هرگز کافى نیستند، و باید تن به مقرّرات تازه اى بدهد.

کم کم زمانى فرا مى رسد که «وجود حکومت واحد جهانى» براى پایان دادن به مسابقه کمرشکن تسلیحاتى؛ براى پایان دادن به کشمکشهاى روز افزون قدرتهاى بزرگ؛ براى کنار زدن دنیا از لب پرتگاه جنگ؛ به عنوان یک «ضرورت» و «یک واقعیّت اجتناب ناپذیر» احساس مى گردد که باید سرانجام این مرزهاى ساختگى و دردسرساز بر چیده شود و همه مردم جهان زیر یک پرچم و با یک قانون زندگى کنند!

زمانى فرا مى رسد که سطح شعور اجتماعى در جهان به مرحله اى مى رسد که به روشنى مى بینند توزیع ظالمانه ثروت به شکل کنونى که در یک سوى دنیا و حتّى گاهى در یک طرف شهر، مردمى چنان مرفّه زندگى مى کنند که سگ و گربه هاى آنها نیز بیمارستان و پزشک و دندانساز و اطاق مجلّل خواب دارند؛ ولى در طرف دیگر، مردمى از گرسنگى، همچون برگهاى زرد پائیزى روى زمین مى ریزند؛ عاقبت وحشتناکى در پیش دارد؛ و بدون یک سیستم توزیع عادلانه ثروت، جهان روى آرامش نخواهد دید؛ بلکه غنى و فقیر، کشورهاى پیشرفته و عقب مانده هر دو در زحمت خواهند بود.

هنگامى که این مسائل بر اثر آشکار شدن عکس العملهاى نامطلوب وضع موجود، و بالا رفتن سطح شعور عمومى، به مرحله یک «ضرورت» رسید انقلاب و دگرگونى حتمى خواهد بود، همانطور که در گذشته نیز چنین بوده است.

بنابراین، «الزام اجتماعى» عامل مؤثّر دیگرى است که با کاربرد نیرومند خود، مردم جهان را خواه ناخواه، به سوى یک زندگى آمیخته با صلح و عدالت؛ پیش مى برد، و پایه هاى یک حکومت جهانى را براساس طرح تازه اى مى چیند.

5ـ فطرت و هدایت انسان به سوی صلح و عدالت جهانی:

اولا: با تمام اختلافهایى که در میان ملّتها و امّتها در طرز تفکّر، آداب و رسوم، عشقها و علاقه ها، خواستها و مکتبها، وجود دارد؛ همه بدون استثنا سخت به این دو علاقه مندند، و گمان مى کنم دلیلى بیش از این براى فطرى بودن آنها لزوم ندارد؛ چه اینکه همه جا عمومیّت خواسته ها دلیل بر فطرى بودن آنهاست.

آیا این یک عطش کاذب است؟

یا نیاز واقعى که در زمینه آن، الهام درونى به کمک خرد شتافته؛ تا تأکید بیشترى روى ضرورت آن کند؟ (دقّت کنید)

آیا همیشه تشنگى ما دلیل بر این نیست که آبى در طبیعت وجود دارد و اگر آب وجود خارجى نداشته باشد آیا ممکن است عطش و عشق و علاقه به آن در درون وجود ما باشد؟

ما مى خروشیم، فریاد مى زنیم، فغان مى کنیم و عدالت و صلح مى طلبیم؛ و این نشانه آن است که سرانجام این خواسته، تحقّق مى پذیرد و در جهان پیاده مى شود.

اصولا فطرت کاذب مفهومى ندارد؛ زیرا مى دانیم آفرینش و جهان طبیعت یک واحد به هم پیوسته است، و هرگز مرکّب از یک سلسله موجودات از هم گسسته، و از هم جدا نیست.

روى این جهت «هر عشق اصیل و فطرى حاکى از وجود معشوقى در خارج و جذبه و کشش آن است.»

«عشقى» که معشوقش تنها در عالم رؤیاها وجود دارد یک «عشق قلاّبى» است؛ و در جهان طبیعت هیچ چیز قلابى وجود ندارد؛ تنها انحراف از مسیر آفرینش است که یک موجود قلاّبى را جانشین یک واقعیت اصیل مى کند. (دقّت کنید)

به هر حال، فطرت و نهاد آدمى بوضوح صدا مى زند که سرانجام، صلح و عدالت، جهان را فرا خواهد گرفت؛ و بساط ستم برچیده مى شود؛ چرا که این خواست عمومى انسانها است.

ثانیاً: تقریباً همه کسانى که در این زمینه مطالعه دارند متّفقند که تمام اقوام جهان در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابى به سر مى برند که هر کدام او را به نامى مى نامند، ولى همگى در اوصاف کلّى و اصول برنامه هاى انقلابى او اتّفاق دارند.

بنابراین، برخلاف آنچه شاید بعضى مى پندارند، مسأله ایمان به ظهور یک نجاتبخش بزرگ، براى مرهم نهادن بر زخمهاى جانکاه بشریّت، تنها در میان مسلمانان، و حتّى منحصر به مذاهب شرقى نیست، بلکه «اسناد و مدارک» موجود نشان مى هد که این یک اعتقاد عمومى و قدیمى، در میان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب است، اگر چه در پاره اى از مذاهب همچون اسلام تأکید بیشترى روى آن شده است.

و این خود دلیل و گواه دیگرى بر فطرى بودن این موضوع است.(1)


 

پی نوشت:

(1) . گردآوری از کتاب: حکومت جهانی مهدی(عج)، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، ص 15 الی 25. (با اندکی تلخیص)

 

شنبه 30/10/1391 - 15:8
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته