• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1004
تعداد نظرات : 424
زمان آخرین مطلب : 4153روز قبل
ازدواج و همسرداری
جام جم آنلاین: تا چندی پیش، روال بر این بود. دختر و پسری كه به اصطلاح دم‌بخت بودند و قصد واقعی آنها ازدواج و تشكیل خانواده بود از طریق والدین، اقوام، آشنایان یا همسایگان به یكدیگر معرفی می‌شدند. پس از تماسی تلفنی با خانواده دختر و طرح چند سوال كلیدی در مورد سن، تحصیلات، طبقه فرهنگی، عقاید و... قرار جلسه اول گذاشته می‌شد. ​

 

طی جلسه اول آشنایی كه خواستگاری نام می‌گرفت، دختر و پسر یكدیگر را می‌دیدند و پس از توافق اولیه با نظارت والدین مراحل آشنایی با ضوابط خاصی انجام می‌گرفت، اما در جامعه كنونی ما تعدادی از ازدواج‌های نسل جوان بر پایه آشنایی قبل از خواستگاری شكل می‌گیرد و خیلی‌ها این نوع آشنایی را ملاكی برای انتخاب همسر ایده‌آل خود می‌دانند، اما سوال اینجاست آشنایی قبل از ازدواج تا چه حد تضمین‌كننده یك زندگی مشترك موفق خواهد بود و چه حد و مرزهایی باید در آن رعایت شود؟.

​حسین بهشتی، كارشناس دینی به این پرسش پاسخ می‌دهد. ازدواج در سه مرحله شكل می‌گیرد: آشنایی، نامزدی و عقد. به طور معمول و سنتی آشنایی از طریق خواستگاری آغاز می‌شود. در این روش پدر، مادر یا خواهر پسری كه قصد ازدواج دارد با توجه به خصوصیات خانوادگی، اخلاقی، فرهنگی، مذهبی و... دختری را انتخاب می‌كنند. البته این انتخاب با نظر و موافقت پسر همراه است و اغلب این نوع خواستگاری‌ها به ازدواجی موفق ختم می‌شود.

آشنایی بی‌ضابطه، رابطه‌ای بی‌سمت و سو

حسین بهشتی ادامه می‌دهد: حال اگر این آشنایی از طریق خود پسر یا دختر، قبل از مراسم خواستگاری صورت گیرد نه‌تنها صحیح و پسندیده نیست، بلكه در اغلب موارد مفید و موفق هم نخواهد بود.

او با اشاره به این كه آشنایی قبل از خواستگاری رابطه‌ای بدون تعهد، سطحی، ظاهری و بدون سمت و سو است، می‌افزاید: روابط حاكم در این نوع آشنایی‌ها اغلب رویایی، فانتزی و براساس احساسات و هیجانات عاطفی دختر و پسر شكل می‌گیرد و هرچند كه برای دو جنس مخالف دلنشین و شیرین است، اما مبتنی بر واقعیت نبوده و كاذب است. در این روابط، عشقی مجازی حكمفرماست كه واقعیت خارجی ندارد.

این كارشناس دینی توضیح می‌دهد در این نوع آشنایی‌ها اغلب پسرها قصد ازدواج نداشته و معمولا از دادن تعهد ازدواج طفره می‌روند. این افراد بیشتر به فكر كامروایی خود هستند و برای رسیدن به آن آشنایی را طولانی كرده و نمی‌گذارند ​رابطه از آشنایی فراتر رود.

او تاكید می‌كند: اگر این نوع آشنایی‌ها به ازدواج ختم شود اغلب ناموفق بوده و با طلاق به شكست منتهی می‌شود.

آشنایی با ضابطه، دوران شناخت اولیه

پس از خواستگاری، دوران آشنایی شروع می‌شود. این دوران بنا به گفته بهشتی، نباید از سه یا چهار جلسه بیشتر به طول انجامد. او می‌گوید: ​طی این جلسات دختر و پسر و خانواده‌هایشان تا حدودی با لایه‌های سطحی شخصیت یكدیگر آشنا می‌شوند.

این آشنایی نوعی شناخت اولیه و پیش‌زمینه دوران نامزدی است. این دوران اگرچه به قصد ازدواج شروع می‌شود اما به این معنی نیست كه الزاما به وعده ازدواج و نامزدی ختم شود.

چراكه گاهی در همین چند جلسه خانواده‌ها پی به حقایقی برده و حاضر به ادامه این رابطه نیستند بنابراین آشنایی بین دختر و پسر باید ارتباطی هدفدار و با اطلاع خانواده‌ها باشد.

به گفته بهشتی طبق احكام شرعی دختر و پسر در این دوران می‌توانند برای یكبار بدون حجاب ضروری به مشاهده اندام و ظواهر یكدیگر پرداخته تا نداشتن آگاهی در این مورد، منجر به نارضایتی زوجین در آینده نشود .

نامزدی، آشنایی را عمیق‌تر می‌كند

زمانی كه دختر و پسر در چارچوب خانواده قدری باهم آشنا و مصمم به ازدواج شدند دوران نامزدی شروع می‌شود. دوران نامزدی با وعده ازدواج شروع و با عقد به پایان می‌رسد و حداقل خانواده دختر و پسر از آن آگاه هستند. در این دوران تعهد افراد به یكدیگر زیادتر، ارتباطات بیشتر و شناخت‌ها عمیق‌تر شده و افراد خانواده، فامیل و دوستان در این رابطه وارد می‌شوند.

در این دوره می‌توانیم با نمونه‌ای از زندگی مشترك و آینده خود روبه‌رو شویم و درستی و نادرستی تصورات و ذهنیات خود را از یكدیگر ​ اصلاح كنیم.

بنا‌ به گفته بهشتی به طور میانگین چهار تا شش ماه فرصت مناسبی است كه دختر و پسر و خانواده‌هایشان باهم آشنا شوند.

او تاكید می‌كند: این دوران نباید طولانی شود، چراكه یا موجب وابستگی كاذب و غیرمنطقی شده​ یا اغلب موجب دلزدگی می‌گردد بنابراین اگر خانواده‌ها در این مدت شش ماه متوجه شدید ​نظرها و اعتقاداتشان از هم دور است باید هرچه زودتر قبل از هرگونه وابستگی عاطفی بین دختر و پسر به این دوران خاتمه دهند.

برخی افراد بر این باورند كه شش ماه فرصت بسیار كوتاهی برای شناخت شخصیت واقعی افراد است، اما روان‌شناسان می‌گویند: چه تضمینی وجود دارد كه پس از یك سال یا بیشتر شناخت طرفین از هم كامل شود. گاهی گذر زمان چیزی را عوض نكرده و فقط وابستگی عاطفی كاذب به وجود می‌آورد. نوعی وابستگی كه موجب نادیده گرفتن تضادها و تفاوت‌های شخصیتی دو طرف خواهد شد.

ترس از نامزدی ممنوع

برخی خانواده‌ها با این عقیده كه چون نامزدی رسمیت ندارد و ممكن است پسر، دختر را رها كند یا اسم روی دختر بماند، دوران نامزدی را به بعد از عقد رسمی موكول كرده و این دوران را درفاصله بین عقد و عروسی قرار می‌دهند، اما حسین بهشتی با بیان نادرست بودن این عقیده می‌گوید: شناختی كه در دوره آشنایی، نامزدی یا عقد به دست می‌آید با یكدیگر متفاوت بوده و باید برای داشتن یك ازدواج موفق هركدام از این مراحل را در مدت زمان توصیه شده طی كرد.

در واقع شناخت‌های عمیقی كه در دوران نامزدی تجربه می‌شود برای دختر و پسر این فرصت و امكان را فراهم می‌كند كه اگر متوجه نبود تفاهم یا تضادی در یكدیگر شدند قبل از وقوع عقد و وارد شدن نام آنها در شناسنامه یكدیگر، وعده ازدواج را منتفی كنند. نامزدی یك فرصت است و نباید از این فرصت ترسید. هزینه‌های عاطفی، اقتصادی و اجتماعی جدایی در نامزدی بسیار كمتر از جدایی پس از عقد است.

حدود نظارت در دوران نامزدی

دوران نامزدی باید با نظارت همان افرادی كه از نامزدی باخبرند یعنی پدر و مادر دو طرف صورت گیرد. مهم‌ترین حریم نامزدی رابطه جنسی است كه اگر برقرار شود فضای نامزدی از حالت طبیعی خارج و جدایی سخت می‌شود.

بهشتی با اشاره به این كه در این دوران نباید هیچ‌گونه ارتباط جسمانی و پنهانی برقرار شود، می‌افزاید: در دوران نامزدی دختر و پسر تحت نظر و با توافق خانواده‌ها با حفظ ادب و مراعات ارزش‌های اخلاقی می‌توانند با خانواده‌های یكدیگر رفت و آمد كرده و در حد و مرز مشخصی با هم صحبت كنند یا بیرون بروند تا یكدیگر را بشناسند.

این كارشناس دینی می‌افزاید: در این دوران به جای ایجاد روابط احساسی و هیجانی باید به تحلیل ملاك‌های اصلی زندگی پرداخت و از نظرات یكدیگر باخبر
شد.

از مشاور ازدواج كمك بگیرید

مشاوره با كارشناسان دینی، دختر و پسر را به وظایف شرعی خود در قبال همسر و فرزند در طول زندگی مشترك آگاه می‌ کند و شركت در كلاس‌های آموزشی ازدواج می‌تواند زوجین را در برقراری یك ارتباط عاطفی و روابط صحیح زناشویی هدایت كند.

به گفته كارشناس صاحب‌نظر گفت‌وگو در مورد سنجش میزان تمایلات جنسی در دوران نامزدی به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج نه‌تنها جایز نیست، بلكه ملاك درستی برای سنجش تمایلات نخواهد بود. دختر و پسری كه هنوز وارد زندگی زناشویی نشده‌اند و تجربه و شناخت كاملی از تمایلات جسمی، جنسی و عاطفی خود ندارند، نمی‌توانند در مورد میزان یا شدت این نوع تمایلات تصمیم‌گیری كنند. در این زمینه مراجعه به كلاس‌های آموزشی و مشاوران خانواده كارساز خواهد بود.

فاخره بهبهانی

شنبه 22/7/1391 - 13:21
ایرانگردی
جام جم آنلاین: در جاده رامهرمز به سمت رود زرد و در مسیر خیجه و ماماتین‌كه رانندگی‌كنید ، بعد از روستای گنبد لران، با كوهی عجیب روبه‌رو می‌شوی كه با تمام كوه‌های ایران تفاوت دارد. نه دار و درختی دارد، نه چشمه‌ای و نه قلعه‌ای باستانی را در خود جای داده است؛ نه بلندی منحصر به فردی دارد و نه صعب‌العبور است.

جذابیت منحصر به فرد این كوه در آتشی نهفته است كه از آن زبانه می‌كشد. كوهی كه درباره آن حرف می‌زنیم، كوهی است كه آتش گرفته است. آتشی كه دامنه این كوه را در برگرفته و سالیان درازی است كه می‌سوزد. نام این كوه سوزان «تشكوه» است.

تشكوه در شرق شهرستان رامهرمز و در فاصله شش كیلومتری آن واقع شده است.

به گفته كارشناسان زمین‌شناسی دلیل شعله‌ور شدن آتش كوه، گوگرد موجود در زمین و متصاعد شدن گاز طبیعی از عمق زمین به سطح است.

گازهای هیدركربوری از لایه‌های مختلف زمین عبور می‌كنند و از هر درز و شكافی در سطح زمین به بیرون شعله‌ور می‌شوند، به‌طوری‌كه در شب نور سوختن این گاز بیشتر دیده می‌شود.

روشنی آتش این كوه در تاریكی شب جلوه زیبایی به منطقه می‌دهد، به‌گونه‌ای كه تا‌به‌حال توانسته گردشگران زیادی را در ساعات شب به سوی خود بكشاند.

مسأله قابل توجه برای گردشگران این است كه در آنجا به دلیل وجود گاز متصاعد شده در هوا نمی‌توان آتش دیگری روشن كرد. جالب تر آن است كه گردشگران برای رسیدن به این منطقه از مردم محلی كمك می‌گیرند چون هیچ تابلویی برای نشان دادن این جاذبه گردشگری و نفتی خوزستان وجود ندارد.

البته غیر از تشكوه در نزدیكی شهر صنعتی امیدیه و منطقه آغاجاری نیز كوهی وجود دارد كه مردم محلی آن را كوه سوخته می‌نامند كه به بزرگی و وسعت تشكوه نیست.

از لابه لای خاك و سنگ‌های كوه سوخته، زبانه‌های آتش بیرون می‌آید و دود سیاهی را روانه آسمان می‌كند. این دود باعث می‌شود فضای اطراف چشمه‌های آتش این كوه نیز سیاه رنگ به نظر برسد.

رنگ سیاه كوه آن را از سلسله جبال اطرافش مجزا كرده است.

در قله كوه در اثر رانش زمین شكاف عمیقی وجود دارد كه دهانه اصلی خروج گاز بوده و آتش از درون آن شعله‌ور است.‌

كوه سوخته امیدیه به دلیل شكل و شمایل ظاهری و آثار و شواهد هیدروكربوری در سطح زمین یك اثر ژئوتوریسمی ارزشمند و گرانبها در حوزه زمین‌شناسی است كه نه تنها برای زمین‌شناسان بلكه برای همه علاقه‌مندان به طبیعت جذاب و دیدنی به نظر می‌رسد.‌

تشكوه و كوه سوخته از نظر مباحث زمین‌شناسی بسیار بااهمیت و مورد مطالعه كارشناسان این حوزه است و اكنون تشكوه كه بیشتر در میان مردم شهرت دارد، به یكی از جاذبه‌های عجیب گردشگری استان‌خوزستان تبدیل شده است.

جمعه 21/7/1391 - 16:16
دانستنی های علمی

خبرگزاری فارس: نمرود در پاسخ به حضرت ابراهیم(ع) مبنی بر اینکه خدای من کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند، گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم و برای اثبات این کار، دستور آزادی و قتل دو نفر از زندانیان را صادر کرد!

خبرگزاری فارس: مناظره حضرت ابراهیم(ع) با نمرود/دختر نمرود چگونه ایمان آورد؟

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، روز بیست و پنجم ذی‌القعده، علاوه بر دحوالارض سالروز ولادت حضرت ابراهیم(ع) است به همین مناسبت گذری بر زندگی ایشان خواهیم داشت.

آیات 51 تا 54 سوره مبارکه انبیاء به داستان حضرت ابراهیم(ع) اشاره دارد:

«وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَکُنَّا بِه عَالِمِینَ* إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ* قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِینَ* الَ لَقَدْ کُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُکُمْ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ»

ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم و از شایستگی او آگاه بودیم. آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: این مجسمه‌های بی‌روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‌کنید؟! گفتند: ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می‌کنند. گفت: مسلماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بوده‌اید!»

* تولد ابراهیم (ع)

منجمین و ستاره‌شناسان به «نمرود بن کنعان» که یکی از پادشاهان بزرگ بوده و در شهر بابل حکومت می‌کرد، گفتند: در این سال کودکی به دنیا می‌آید که هلاک و تباهی تو و پادشاهیت به دست او خواهد بود، پس فرمان داد تا هر بچه‌ای را که در آن سال به دنیا آمد کشتند، و دستور داد که مردان از زنان دوری گزینند و کسانی را گماشت تا جست‌وجو کنند و هر زنی را که آبستن یافتند او را تا هنگام زائیدن حبس نموده و زندانی می‌کردند، پس اگر پسر می‌زائید او را می‌کشتند، و مادرش را آزاد می‌کردند و اگر دختر می‌زائید مادر و دختر آزاد می‌شدند. چون مادر حضرت ابراهیم (ع)‌ باردار شد و آبستنی او معلوم نبود او برای تولد فرزندش از شهر بیرون رفته و از ترس نمرودیان به سوی غار و شکاف کوه گریخت و در آنجا فرزندش را به دنیا آورده و کودک را در جامعه‌ای پیچیده و در غار نهاد و سنگ بزرگی را بر در آن گذارد و بازگشت، خدای متعال نیز روزی‌اش را در انگشت بزرگ او قرار داد،‌ ابراهیم آن را مکیده و شیر از انگشتش روان گشته می‌آشامید، تا آن که پرورش یافته و به سن نوجوانی رسید.

* ابراهیم و طبیعت‌پرستان

«فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ* فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لأکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ* فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَآ أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ* إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»

هنگامی که تاریکی شب او را پوشانید، ستاره‌ای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب‌کنندگان را دوست ندارم!» و هنگامی که ماه را دید که سینه‌ افق را می‌شکافد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که آن هم غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلماً از گروه گمراهان خواهم بود.»

و هنگامی که خورشید را دید که سینه افق را می‌شکافت، گفت: «این خدای من است؟ این که از همه بزرگتر است!» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریک‌هایی که شما برای خدا می‌سازید، بیزارم!» من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده است من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!»

وقتی ابراهیم (ع) بزرگ شد و از غار بیرون آمد پسربچه‌ای نوجوان بود که به گروهی از ستاره‌پرستان برخورد کرد. پس هنگامی که تاریکی شب همه جا را فرا گرفته بود نخستین ستاره‌ای را که دید گفت: این ستاره - چنان که شما می‌گویید ستارگان خدایانند- پروردگار من است؟! و چون ستاره نزدیکی‌های صبح ناپدید شد، گفت: من پنهان شوندگان را دوست ندارم که آنها را ارباب و پروردگاران خویش بگردانم.

* ریشه بت‌پرستی

گفته‌اند:‌ اساس و پایه بت‌پرستی ستاره پرستی است، زیرا تغییر و دگرگون شدن در عالم و جهان را بر اثر نزدیک و دور شدن خورشید و ستارگان می‌دیدند و گمان می‌کردند آنها خالق و آفریننده موجودات هستند و در تعظیم و بزرگ‌ داشتن آنها می‌کوشیدند تا اینکه آنها را عبادت و پرستش کردند و چون دیدند گاهی پنهان می‌شوند برای هر ستاره‌ای بتی از آنچه به آن منسوب است «مثلاً برای خورشید بتی از طلا و برای ماه بتی از نقره» ساختند و آن را به جای آن ستاره پرستیدند، پس از این رو حضرت ابراهیم (ع) برای بطلان و نادرستی بت‌پرستی، بطلان ستاره‌پرستی را دلیل آورده است.

چون ماه را در حال طلوع و درخشندگی دید، گفت: این ماه پروردگار من است؟! پس از آنکه آن هم ناپدید شد گفت: اگر پروردگارم مرا به معرفت و شناسایی خود هدایت و راهنمایی نکند هر آینه از گروه گمراهان از راه حق خواهم بود.

چون خورشید را در حال طلوع و آشکار شدن دید، گفت: پروردگار من این است، این از همه ستارگان و ماه بزرگتر است؟! و آن گاه که آفتاب هم ناپدید شد گفت: ای گروه مردم، من از آنچه شما آن را شریک خدا قرار می‌دهید، بیزارم.

التبه من به کسی رو می‌آورم که آسمان‌ها و زمین را آفریده در حالی که از هر معبود و پرستیده‌ شده‌ای جز او روگردانم، و من از آنان که برای خدا شریک قرار می‌دهند نیستم.

* ابراهیم (ع)‌ پرچمدار توحید

بعد از آنکه حضرت ابراهیم (ع) در آن غوغای نسل‌کشی نمرودیان، متولد شده و در سایه لطف بی‌منتهای پروردگار عالم و تلاش‌های بی‌دریغ مادرش به دوران نوجوانی رسید. یکه و تنها پرچم توحید و یگانه پرستی برافراشت و مردم جاهل و نادان را به سوی حق و حق‌پرستی دعوت کرد. او با آنان گفت‌وگو کرده و با استدلال‌های منطقی آنان را به راه درست و سعادتمندانه فرا می‌خواند.

قرآن گفت‌وگوی ابراهیم (ع)‌ را با بت‌پرستان جاهل، این‌گونه نقل می‌کند:

آنان چون دیدند ابراهیم بر خلاف عقیده و باور مردم شهر سخن می‌گوید از روی تعجب گفتند: ای ابراهیم آیا به حق و راستی به سوی ما آمده‌ای؟ این سخن را از روی راستی می‌گویی یا این یک نوع بازی است و با ما شوخی می‌کنی؟!

ابراهیم (ع) گفت: من از بازی‌کنان نبوده و شوخی نمی‌کنم بلکه از روی حق و راستی می‌گویم: پروردگار شما پروردگار آسمان و زمین است. پروردگاری است که آن آسمان‌ها و زمین با آن شکل‌ها و پیکرها را آفریده است، و من بر آنچه به شما گفتم، گواهی می‌دهم، در حقیقت سخنم از روی علم و دانش و با دلیل و برهان است و مانند گفتار شما از روی تقلید و پیروی از دیگران نیست.

پس از آن ابراهیم (ع) با خود زمزمه کرد که: به خدا سوگند؛ هر آینه درباره شکستن بت‌هایتان نقشه‌ای خواهم کشید. پس از آن پیش خود گفت: در روزی که عید و جشن می‌گیرید و برای  تماشا از شهر بیرون می‌روید بت‌هایتان را نابود خواهم کرد. کسی از بستگان ابراهیم (ع) این زمزمه او را شنیده و به دیگران خبر داد که ابراهیم چنین می‌گفت.

 

*داستان دختر نمرود

نمرود با دخترش «رعضه» در جایگاه ویژه سلطنتی نشسته و منظره آتش انداختن حضرت ابراهیم را نگاه می‌کردند رعضه برای آنکه صحنه را بهتر ببینند در بالای بلندی ایستاد اما با کمال ناباوری، ابراهیم (ع) را در میان آتش در یک گلستان دید. رعضه با صدای بلند گفت: ای ابراهیم این چه حال است که آتش تو را نمی‌سوزاند.

حضرت جواب داد: هر کس در زبانش پیوسته «بسم الله» بگوید و قلبش مملو از معرفت الهی باشد آتش برای او اثر ندارد. رعضه گفت: من هم مایلم با تو همراه باشم. ابراهیم فرمود بگو: «لا اله اله الله ابراهیم خلیل الله و بعد از آن در آتش بیا». او این کلام را گفت و قدم در آتش نهاد و خود را نزد ابراهیم رساند و در حضورش ایمان آورد. آنگاه به سلامت به حضور پدر برگشت.

نمرود با دیدن این صحنه مبهوت و متعجب شد ولی عشق و علاقه به ریاست او را از ایمان به خداوند تبارک و تعالی بازداشت. سپس خواست دختر را با پند و اندرز از راه توحید بازگرداند ولی اثر نکرد. او را تهدید کرد. سودی نبخشید تا اینکه دستور داد او را در میان آفتاب سوزان به چهار میخ کشیدند. در این موقع پروردگار مهربان به جبرئیل امین فرمان داد: بنده مرا دریاب. جبرئیل رعضه را از آن مهلکه رهانیده و به محضر خلیل آورد.

*مناظره حضرت ابراهیم با نمرود

آیا ندیدی و آگاهی نداری از کسی نمرود، که با ابراهیم درباره پروردگارش مناظره و گفت‌گو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود و بر اثر کمی ظرفیت از باده غروب سرمست شده بود.

هنگامی که ابراهیم گفت: خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند. او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از افق مشرق می‌آورد. اگر راست می‌گویی که حاکم بر جهان هستی تویی، خورشید را از مغرب بیاور. در اینجا آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند.

بعد از آنکه خداوند متعال با قدرت لایزال خویش حضرت ابراهیم را از آتش هولناک و سوزان نمرودیان نجات داد آنان در بهت و حیرت فرو رفتند و به قدرت خدای ابراهیم متوجه شدند.

به همین دلیل، نمرود حضرت ابراهیم (ع) را احضار کرد و از او پرسید: خدای تو کیست؟ که مردم را به پرستش او دعوت می‌کنی؟ مگر جز من خدایی وجود دارد؟ چرا میان مردم تفرقه و اختلاف ایجاد می‌کنی؟ و چرا بت‌های آنها را شکسته‌ای؟ اصلا به من بگو خدای تو چه کسی است؟ ابراهیم گفت: خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند او گفت من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. و برای اثبات این کار و مشتبه ساختن بر مردم از روی مغالطه دستور داد دو زندانی را حاضر کردند و فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد!

ابراهیم گفت: اگر راست می‌گویی آن را که کشته‌ای زنده کن! بعد فرمود: از این گذشته خدای من آن کسی است که همه روزه آفتاب عالمتاب را از افق مشرق می‌آورد و اگر راست می‌گویی -که حاکم بر جهان هستی- تویی، خورشید را از مغرب بیاور. در اینجا آن مرد کافر مبهوت و وامانده شد و آثار عجز و زبونی در او آشکار شد ولی باز هم دست از عناد برنداشت و فقط از ترس رسوایی ابراهیم (ع) آزاد کرد. و سپس دستور داد او را از شهر بیرون کنند تا کسی از آن پس از وی پیروی نکند.

جمعه 21/7/1391 - 16:13
اخبار

امروز جمعه روز دحوالارض و تولد زمین است که روزه گرفتن در این روز بسیار سفارش شده است.

خبرگزاری فارس: تولد زمین مبارک

دحوالارض یعنی روز پهن شدن و گسترده شدن زمین است که براساس روایات در این روز زمین از نقطه‌ای که کعبه در آن واقع شده است، از آب بیرون آمده و شروع به گسترده شدن و پهن شدن کرده تا به شکل امروزی درآمده است.

براساس آیه قرآن «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکه و هدی للعالمین آل عمران 96 همانا اولین خانه‌ای که برای مردم ساخته شده در همین مکه وکعبه بنا نهاده شده  تا باعث هدایت عالمیان شود» که آیه ثابت می‌کند اولین نقطه‌‌ای که برای مردم قرار داده شده، همین کعبه قبله مسلمانان است.

همچنین در آیه دیگر «والارض وما طحیها» یعنی قسم به زمین و کسی که آن را گسترده کرد.

این آیات ثابت می‌کند زمین ابتدا به شکل امروزی نبوده و خشکی نداشته و قابل سکونت نبوده است، اما بعدا از همان نقطه کعبه شروع به پهن شدن و گسترده شدن کرده، تا اینکه قابل سکونت برای انسان شده است.

در واقع روز 25 ذیقعده که امسال مصادف با جمعه 21 مهرماه 91 شده، روز دحوالارض و یا تولد زمین است.

در این زمینه حجت‌الاسلام سیدمحمد سجادی امام جماعت مسجد جلیلی تهران به خبرنگار فارس گفت: امشب دحوالارض است و روزه گرفتن فردا جمعه بسیار سفارش شده که معادل 60 تا 70 سال روزه و عبادت ثواب دارد و دحوالارض یکی از 4 روزی است که سفارش بسیار به روزه‌گرفتن در آن شده است.

وی افزود: دحو به معنای پهن شدن است و علمای طبیعی هم می‌گویند قبلا تمام کره زمین زیر آب بوده و جایی برای سکونت و خشکی نداشته، اما بعدا براثر نوسانات و حرکتهای زمین و جو کره زمین جابه‌جا شده و زمین 14نوع حرکت دارد که از جمله آن حرکت وضعی و انتقالی و گردش به دور خود و دور خورشید است.

سجادی افزود: اولین قسمتی از زمین که از آب بیرون افتاده در مکه و محل کعبه قرار دارد، بعد از آن آرام آرام از چهار طرف توسعه پیدا کرده، تا زمین فعلی برای سکونت بشر به وجود آمده است.

حجت‌الاسلام سجادی افزود: این اصل علت دحوالارض است و روز مبارکی است که روزه گرفتن، عبادت و بندگی در این روز بسیار سفارش شده است.

وی افزود:‌البته بعدها حوادث مانند تولد حضرت ابراهیم یا حضرت عیسی نیز در این روز واقع شده است، اما ارتباطی به دحوالارض ندارد.

به فرموده امیرالمؤمنین(ع) نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنجم ذی القعده بود و برای آن اعمالی چون «روزه»، «نماز» و «شب‌زنده‌داری» توصیه شده است.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از گروه دین و اندیشه پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری - «دحو الارض» مطابق با بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخش‌هایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن کرد، تا کم کم به شکل یک چهارم خشکی‌های امروزی درآمد.

مطابق روایات، اولین نقطه‌ای که از زیر آب سر برآورد، مکان کعبه شریف و بیت الله الحرام بود.

«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده‌اند، منظور از «دحوالارض» (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود، این آب‌ها، به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند.

از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی‌ها و بلندی‌ها یا شیب‌های تند و غیرقابل سکونت بود، بعدها باران‌های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره‌ها گستردند، اندک اندک زمین‌هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان، کشت و زرع پدید آمد، مجموع این گسترده شدن، «دحو الارض» نام‌گذاری می‌شود.

از امیرالمومنین علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود.

کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است، خواهد داشت.»

به نظر برخی از مفسران، آیه 30 سوره نازعات «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا»، به همین واقعه اشاره دارد، گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده‌اند که اهمیت آن را دو چندان کرده است؛ از جمله:

 

- میلاد حضرت ابراهیم علی نبینا وآله وعلیه‌السلام

- میلاد حضرت عیسی مسیح علیه‌السلام

- خروج رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها و نیز تمامی همسران پیامبر(ص) نیز ایشان را همراهی می‌کردند.

- در روایتی نیز آمده است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه‌الشریف در همین روز قیام خواهد کرد.

 

همچنین روز دحوالارض، جزء چهار روز معروفی است که روزه آن پاداش فراوان داشته و ثواب هفتاد سال روزه گرفتن دارد.

 

اعمال شب و روز دحو الارض

 

*روزه: یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است، در روایتی روزه‏اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است، هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود، از برای روزه‏دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند، این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر شده، از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است.

* نماز: نمازی که در کتب شیعه قمیین روایت شده است، آن دو رکعت است، در وقت چاشت در هر رکعت بعد از «حمد»، پنج مرتبه «توحید» و «الشمس» بخواند و بعد از سلام نماز بخواند «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»، پس دعا کند و بخواند «یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ» .

*دعا: خواندن این دعا است که شیخ در «مصباح» فرموده، خواندن آن مستحب است:

«اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَی کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ‏] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یَا کَفِیُّ یَا وَفِیُّ یَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِیٌّ الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَی یَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیَاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَی طُولِ الْبِلَی إِذَا حَلَلْتُ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی وَ نَسِیَنِیَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَی وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ اصْطِفَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِی مِنْهُ مَشْرَبا رَوِیّا سَائِغا هَنِیئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیْرَ زَادٍ وَ أَوْفَی مِیعَادٍ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ‏] أَوْلِیَائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِکَهُمْ اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیْتَ إِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَکَ حَتَّی تَرْضَی وَ یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَی یَدَیْهِ جَدِیدا غَضّا وَ یَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّی نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ [عَلَی مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَیْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ‏] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».

منبع : خبرگزاری فارس

جمعه 21/7/1391 - 16:9
شعر و قطعات ادبی
جام جم آنلاین: اشاره: حافظ و سعدی هر دو از قله‌های شعر فارسی هستند. این دو كه اشعارشان بازتاب فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است تفاوت‌هایی با هم دارند.

حافظ، انسانی درونگراست كه از شیراز آن‌طرف‌تر نرفته است. غزلش هم درونگراست و عاشقانه و درونی، اما سعدی واعظ است، جهانگرد است، شعرش زبانی ساده دارد و عاری از پیچیدگی‌های شعر حافظ است.

با احمد تمیم‌داری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره تفاوت‌های شعر و شخصیت سعدی و حافظ به گفت‌وگو نشستیم كه مشروح آن را می‌خوانید.

غزل حافظ را در مقایسه با غزل سعدی چطور ارزیابی می‌كنید و چه ویژگی‌هایی این‌دو را از هم متمایز می‌كند؟

اساساً ما درباره سعدی یا حافظ وقتی می‌توانیم اظهارنظر كنیم كه در مطالعات سبك‌شناسی یا نقد ادبی، بسامد یا فركانس عناصر ادبی این دو را كاملاً با هم داشته باشیم تا به‌صورت آماری یا نموداری آن را نشان دهیم. این بحث، یك بحث علمی تحقیقی می‌تواند باشد.

آنچه كه من درباره سعدی و حافظ می‌توانم الان بگویم و قول صددرصد هم نمی‌دهم كه همه حرف‌هایم درست باشد، این است كه سعدی اساساً واعظ است، انسان اجتماعی است، روابطش با مردم خیلی خوب است و در ضمن توریست است. حافظ برخلاف سعدی گوشه‌نشین است و همیشه در شیراز بوده. نظر حافظ نسبت به دنیا و جهان‌بینی او و جهان‌‌بینی سعدی هر دو شرقی و اسلامی و ایرانی است و در این هیچ تردیدی نیست، اما این دو جهان‌بینی اساساً با هم متفاوت است. یعنی روش زندگی‌شان با هم فرق می‌كند. سعدی آدمی است كه به قول امروزی‌ها به دنیا توجه دارد. در آن غزل معروف: «به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست»

این یك نوع عشقی است نسبت به دنیا با توجه به خداشناسی. یعنی گرایش به دنیا با توجه به توحید. چون سعدی شغلش وعظ است و در ضمن با مسائل سیاسی و اجتماعی سروكار دارد. او انسان مؤثری است در جامعه. مثلاً وقتی مغول‌ها حمله می‌كنند سعدی به سعدبن اتابك زندی مشورت می‌دهد كه به آنها باج دهیم تا حمله نكنند. باج می‌دهند و مغول‌ها هم حمله نمی‌كنند. بعد هم می‌گوید: «اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست / شاه چون تویی بودش سایه خدا»

این شعر را در مدح او می‌گوید، ولی در واقع در مدح مشاوره خودش می‌گوید. درست است كه شغل سیاسی خیلی معتبری نداشته، ولی مشاور سیاسی خیلی مؤثری بوده و به قول حافظ: «بر در میكده رندان قلندر باشند / كه ستانند و دهنده اختر شاهنشاهی»

سعدی این‌طور بوده. بسیار آدم مؤثری در جامعه بوده. بخصوص كه واعظ هم بوده. در موعظه و خطابه خیلی تسلط داشته. مطالبی كه در گلستان می‌بینید، خیلی از اینها را بر سر منبر می‌گفتند و گاهی هم داستان خیلی از منبرهایش را در گلستان می‌گفت.

البته به نظر می‌رسد كه توجه غربی‌ها به سعدی هم در شهرت بیشتر شعر او مؤثر بوده است.

حافظ را به عنوان یك آدم رومانتیك قبول كردند؛ سعدی را به عنوان یك آدم اهل تعلیم و تربیت و عقل‌گرا. در دوره خردگرایی كه پس از رنسانس در اروپا شكل می‌‌گیرد اساساً دوره‌ای است كه سعدی خیلی نفوذ پیدا می‌كند. انگار سعدی را ساخته و بعد بایگانی كرده بودند برای دوره خردگرایی. حافظ را به عنوان روح رومانتیك می‌شناسند. از زمانی‌كه آثار حافظ و سعدی و خیام ترجمه شد، رومانتیك به‌وجود آمد. یعنی این مكتب تحت تأثیر شاعران فارسی بود. شاعرانی چون سعدی، حافظ، عطار و البته مولوی دیرتر ‌از اینها.

درست است كه حافظ سمبل فرهنگ ایرانی است، ولی سمبل جهان هم هست. به علت این‌كه فشرده‌ترین و عالی‌ترین احساسات مشترك بشری را در غزلش مورد توجه قرار می‌دهد. یعنی آزادی، عدم تملك، عشق ورزیدن. این‌ها صفاتی است كه در همه انسان‌ها مشترك است. بی‌خود نیست كه دیوان حافظ به بیش از 50 زبان دنیا ترجمه می‌شود و مهم‌ترین تأثیر را در شكل‌گیری رومانتیسیسم می‌گذارد. وقتی فكر مورد قبول جهان است اینترنشنال می‌شود و دیگر نمی‌توانیم به ایران محدودش كنیم.

شما به برخی از خصوصیات سعدی اشاره كردید؛ از جمله این‌كه واعظ است، عقلگراست یا دارای روابط اجتماعی است. با فرض این‌كه به قول شما شعر حافظ فشرده اندیشه ایرانی و حتی بشری است و با همه چند وجهی بودن اشعارش و ایهامات آن، آیا قائل هستید كه حافظ با كلمات بازی می‌كند و همین بازی با واژگان او را از رسیدن به یك جهان‌بینی بازمی‌دارد؟ در مقایسه، سعدی انگار از بازی‌های زبانی فارغ شده و فراتر از اینها بسادگی پیامش را می‌دهد و برخی به همین دلیل سعدی را مدرن‌تر از حافظ می‌دانند.

حافظ اصلاً نمی‌خواهد اندیشه و راهكار به مردم نشان دهد. حافظ یك سیاستمدار نیست كه بخواهد راهكار ارائه كند. حافظ سخن دل خود را بیان می‌كند. در غزل معروف می‌گوید: «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند»

آنچه كه می‌گویند بازی با كلمات، تعبیری است كه برخی به‌كار می‌برند. برخی از استادانی هم كه فوت كردند این را می‌گفتند كه نمی‌خواهم اسمشان را ببرم. در نظر بگیرید آدمی مثل محمد گل‌اندام می‌آید حدود 500 غزل از حافظ انتخاب می‌كند. فرض كنید كه هر غزلی هشت بیت باشد، 500 تا هشت بیت می‌شود 4000 بیت و اگر میانگین هر بیت ده كلمه باشد می‌شود 40 هزار واژه. اینها را به هم بریزد و برحسب تصادف به عنوان مصالح ادبی به شاعران مختلف در دنیا بدهید بگویید با آنها غزل بسازید. یقین و كشف شهودم این است كه هیچ كس بهتر از حافظ نمی‌تواند. اگر می‌توانست تا حالا این كار را كرده بود. حافظ فرازمانی و فرامكانی است. چرا دیوان خاقانی با آن‌كه قطورتر از حافظ است، با این‌كه متفكر و فیلسوف و حكیم است مثل حافظ نمی‌شود؟

به دلیل این‌كه قسمت عمده‌ای از قصاید خاقانی (چون عمده شهرتش برای قصاید است) صرف توصیف می‌شود. من از این پیش‌فرض عبور می‌كنم كه فراتر از امثال خاقانی است، چرا كه توصیف حافظ مثل شعرای قرن پنجم صرف توصیف بهار و طبیعت نمی‌شود؛ بلكه صرف توصیف عواطف بشری می‌شود، اما باز هم توصیف است. جهان‌بینی نیست. حرفم این است كه از توصیفات انگار فراتر نمی‌رود، اما سعدی می‌رود.

درست است. اما حافظ به عنوان شاعر رومانتیك و درون‌گرا بهترین عواطف بشری را بیان می‌‌كند كه شعرش بین‌المللی است. مكتب رومانتیك به عشق، احساسات و زبان مردم خیلی اهمیت می‌دهد. وقتی حافظ می‌گوید: «شوخی نرگس نگر كه پیش تو بشكفت/ چشم دریده ادب نگه ندارد»

این واژه «چشم دریده» یك واژه فولكلور است. شاید هم فحش باشد. چون به آدم‌های پررو می‌گفتند. اما همین كلمات هم در غزلش هست. نه این‌كه بگوییم همه غزلیات در اوج است. اتفاقاً هنرش در این است كه هم غزل‌هایی در اوج می‌تواند بگوید و هم غزل‌هایی در سطح پایین. حافظ یك فضای قدسی و هنری می‌تواند بیافریند كه در آن فضا اندیشه‌های رومانتیك شكل می‌گیرد و در آن فضا آدم‌هایی كه با دیوان حافظ سروكار دارند، آدم‌های منزهی هستند. همین روحیه در مردم سبب افزایش ترحم و محبت می‌شود. وقتی می‌گوید: «شكر ایزد كه میان من و او صلح افتاد/ صوفیان رقص‌كنان ساغر شكرانه زدند»

او برای صلح، ساغر شكرانه می‌زند. یا آن شعر معروف كه می‌گوید: «دوش دیدم كه ملائك در میخانه زدند/ گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند» می‌رود به عالم ازلی، عالم ذرع، به عالم خلقت و قبل از خلقت.

در غزل دیگر می‌گوید:«مزرع سبز فلك دیدم و داس مه نو/ یادم از كشته خویش آمد و هنگام درو»

امید حافظ به عاقبت است و به آخرت. یعنی به هنگام درو و نتیجه عمل فكر می‌كند. اگر صوفی خیلی سرآمدی نیست، ولی اندیشه صوفیانه در ذهنش زیاد است. روحیه صلح‌طلب دارد. این اشعار موجب شد آزادی و لیبرالیسم (نه به معنای مكتب سیاسی امروز) در مردم نفوذ پیدا كند. ما نمی‌گوییم همه آدم‌ها حافظ شوند، ولی هر كس هر قدر این اندیشه‌ها بر او نفوذ كند مثل اكسیر است كه موجب افزایش روح دوستی می‌شود.

واضح بپرسم. قبول می‌كنید كه حافظ، بازی كلامی می‌كند و گاهی دچار سفسطه می‌شود؟

نمونه‌اش چیست؟

مثال می‌زنم. همین كه می‌گوید به عاقبت و آخرت معتقد است و به مردم امید می‌دهد، اما در این بیت معروف: «جهان و كار جهان جمله هیچ بر هیچ است / هزار بار من این نكته كرده‌ام تحقیق» كه از او یك فرد مأیوس را ارائه می‌كند. یا اگر بپذیریم او به اختیار انسانی قائل است در جای دیگر می‌گوید:«نیست امید صلاحی زفساد حافظ / چون كه تقدیر چنین است چه تدبیر كنم» این‌ها همان بازی‌های واژگان و سفسطه نیست؟

نه. اگر حافظ درباره فساد خود بحث می‌‌كند، هیچ وقت نمی‌خواهد خود را محكوم كند. از یك طرف یك تواضع اخلاقی است و از طرف دیگر بث و شكواست. یعنی به‌جای این‌كه به دیگران بگوید و فساد دیگران را روشن كند به خودش نسبت می‌دهد. چرا به خود نسبت می‌دهد؟ برای این‌كه بتواند مطلب را باز كند تا ما امروز بنشینیم و بگوییم كه این شعر حافظ بث و شكوای جامعه خودش است كه می‌خواهد فساد زمانش را بگوید.

بحث من درباره فساد نبود، بلكه درباره سفسطه‌اش در مورد جبر و اختیار و تقدیر بود.

ببینید، اینها همه بحث‌های قابل تفسیر است كه مثلا درباره دین و مذهب فردوسی هم مطرح است. اتفاقاً فردوسی هم درباره تقدیر بحث می‌كند. تقدیر از آن دسته مسائل مشترك است كه برای همه است. همین حافظ كه این شعر را می‌گوید، این را هم می‌گوید:«بیا تا گل برافشانیم و می ‌در ساغر اندازیم/ فلك را سقف بشكافیم و طرحی نو دراندازیم/اگر غم لشكر انگیزد كه خون عاشقان ریزد/ من و ساقی به‌هم سازیم و بنیادش در اندازیم»

ولی شما از شعرش اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی درنیاوردید. شعر حاصل لحظه‌ها و تخیلات است. در هر لحظه انسان ممكن است یك‌جور باشد و این با تعقل و خردگرایی فرق می‌كند. شما وقتی یك اندیشه فلسفی داشته باشید ممكن است تا ده سال به آن پایبند باشید. امشب اگر شما یك مسأله ریاضی را نیمه‌كاره ول كنید، فردا می‌توانید ادامه‌اش را حل كنید، ولی شعر این طور نیست.

همین شعری كه خودتان هم خواندید، باز تائیدی بر تضادهای شعر حافظ و بازی‌اش با كلمات و سفسطه‌اش بود.

سفسطه نمی‌كند. شعر حافظ، شعر ایدئولوژیك نیست. شعر ناصرخسرو ایدئولوژیك است. غزلیات سعدی هم ایدئولوژیك نیست، ولی شیوه رفتار و تفكرش با حافظ متفاوت است. سعدی هم تحت تأثیر حالات و آنات مختلف است. از شعر، آن هم غزل عارفانه و عاشقانه 700 سال پیش، نباید انتظار ارتباط منطقی بین تمام ابیات حافظ را داشته باشید. آن دیگر تخیل و شعر نیست. منطق و فلسفه است.

شما حافظ را باید در جایگاه حافظ بسنجید و سعدی را در جایگاه سعدی. آن تضادها كه گفتید حاصل ادبیات است. هنر، فلسفه نیست. فلسفه هنر وجود دارد، ولی هنر، فلسفه نیست. هنر حاصل ادراكات و تحت تأثیر خدا و فرشته و انبیا و آسمان و زمین و دریا و سیاست و اجتماع و بسیاری از چیزهاست. ما نمی‌توانیم بگوییم كه شاعر فقط در یك حالت شعری باشد. این دیگر می‌شود شاعر فرمایشی.

سجاد روشنی -  جام جم

جمعه 21/7/1391 - 16:6
بهداشت روانی
جام جم آنلاین: یكی از شاخص‌های بهداشت روان، شادمانی است كه امروزه به نظر می‌رسد كیمیاست و خیلی‌ها به جای آن غم و افسردگی را به خانه قلبشان راه داده‌اند. البته خیلی‌ها هم راه و رسم شاد بودن را بلد نیستند و برخی اصلا نمی‌دانند افسرده‌اند.

 

دكتر پرویز رزاقی، روان‌شناس، مشاور خانواده و عضو هیات علمی دانشگاه با اشاره به راه‌های شناخت افسردگی به جام‌جم می‌گوید: افسردگی یك مشكل و اختلال خلقی است. این اختلال می‌تواند مزمن یا حاد باشد. در افسردگی مزمن علائم و نشانه‌ها از طریق ارث منتقل می‌شود، ولی افسردگی حاد در اثر یك اتفاق، حادثه یا یك تحول ناگهانی بروز می‌كند؛ مثل فوت یكی از نزدیكان،‌ تغییرات هورمونی یا از دست دادن شغل.

به گفته دكتر رزاقی، علائم و نشانه‌هایی وجود دارد كه در صورت ابتلا به آنها شاید بدون این‌كه بدانید دچار افسردگی هستید. این علائم شامل: بی‌حالی، كرختی روانی، ناامیدی از زندگی، افكار منفی، اختلال در خواب، اختلال خوردن (پرخوری ـ كم‌خوری)، اختلال در كنش‌‌های جنسی، زودرنجی، پرخاشگری و افكار و احساس خودكشی و گاهی اقدام به آن، آستانه تحمل پایین و زود گریه كردن،‌ تنهایی و گوشه‌گیری است.

شاد بودن، تكنیكی برای حل مشكلات

شاد زیستن یكی از روش‌های خوب زندگی كردن است. افرادی كه نشاط و رضایتمندی را در زندگی خود وارد می‌كنند، به سلامت روان خود كمك كرده‌اند. یكی از روش‌های شاد زیستن، تفكر مثبت یا مثبت‌اندیشی
است.

این عضو هیات علمی دانشگاه معتقد است: فردی كه در زندگی خود با افكار مثبت پیش می‌رود، براحتی و با موفقیت بیشتری به راه‌حل مشكلات خود دست پیدا می‌كند. گویی این تفكر و نگاه مثبت اهرم یا تكنیكی برای حل مشكلات اوست. افرادی كه به همه چیز مثبت نگاه می‌كنند، احتمال بیشتری دارد كه بتوانند مشكلات خود را حل كنند و آرامش را به زندگی خود برگردانند.

ناكامی پایان راه نیست

دكتر رزاقی با اشاره به این‌كه افراد با نگرش منفی از همان ابتدا امكان حركت به سمت موفقیت (شاد زیستن) را از خود سلب می‌كنند، ادامه می‌دهد: یكی از روش‌های داشتن تفكر مثبت این است كه به توانمندی‌ها و تجربه‌های موفق گذشته خود توجه بیشتری داشته باشیم؛ یعنی به جای دیدن نكته‌های منفی، از نكات مثبت و توانایی‌هایمان آگاهی و شناخت بیشتری پیدا كنیم. روش دیگر، ایجاد این احساس و فكر است كه زندگی پر از فراز و نشیب‌های مختلف است. یك ناكامی یا رسیدن به یك بن‌بست در زندگی، پایان راه آدمی نیست.

تفكر خلاق، كلید قفل درماندگی

باید به جای احساس درماندگی و تلخی در زندگی از روش تفكر خلاق استفاده كنیم و با خود بیندیشیم واقعا برای حل این مشكل كه ذهن من ناامیدی و ناكامی را انتخاب كرده است، راه‌‌های دیگری وجود ندارد كه مرا به شادكامی و خوشحالی برساند؟

این مشاور خانواده می‌گوید: باید راه‌حل‌های موجود را بررسی و با توجه به توان‌ خود همه آنها را بررسی كنید. چه‌بسا رسیدن به اولین موفقیت، روزنه امیدی برای شاد زیستن باشد. ناكامی یا تلخكامی از نشانه‌ها و عوامل افسردگی است و آگاهی افراد از این اصل می‌تواند آنها را به سمت تلاش برای شاد زیستن هدایت كند. وقتی فردی ناامیدی را از ساختار شخصیتی خود جدا بداند و آن را عامل بیماری تلقی كند، قطعا برای درمان آن بیماری می‌تواند قدم‌های مفیدی بردارد.

تعامل با افراد شاد، راز شادمانی

دكتر رزاقی اعتقاد دارد: راه دیگر شاد زیستن، ارتباط و تعامل با افرادی است كه به موفقیت‌هایی در زندگی خود رسیده‌اند و زندگی‌شان پر از نشاط است. گاهی ارتباط با افرادی كه به زندگی از دریچه ناامیدی و یاس نگاه می‌كنند، سلامت روانی ما را به خطر می‌اندازد.

حساسیت، آفت شاد زیستن

حساسیت‌های شخصیتی مانع شاد زیستن ما می‌‌شود. هر چه حساسیتمان بیشتر باشد و همه‌ چیز را سخت بگیریم، از زندگی لذت كمتری خواهیم‌ برد.

با كاهش حساسیت و طبیعی تلقی كردن مشكلات و كمال‌گرا نبودن می‌توان آسودگی و خاطری آرام‌تر داشت.

این استاد دانشگاه با بیان این‌كه ارتباط‌های اجتماعی نقش بسزایی در شاد بودن ما دارد، می‌افزاید: افرادی كه در گروه‌های مختلف مشاركت و حضور فعال دارند، شادی را وارد سیستم روانی خود می‌كنند. مسافرت‌های كوتاه و بلند، ورزش منظم، پوشیدن لباس‌های نو با رنگ‌های شاد و توجه به عواطف و احساسات خود و تلاش برای رسیدن به موفقیت حتی اگر كم باشد، باعث اعتماد‌ به‌ نفس و سلامت روانی افراد می‌شود.

خانواده، محور اصلی دستیابی به شادی

خانواده كانون و محور اصلی دستیابی به شاد زیستن و داشتن سلامت روان است. هر چه شخص در خانواده آرامش بیشتری را تجربه كند، احساس رضایتمندی بیشتری خواهد داشت.

آن‌گونه كه دكتر رزاقی بیان می‌كند، دوری از تنش‌ها و اختلافات درون خانواده، ایجاد فضای شاد از طریق نظر پرسیدن، احترام به ارزش‌های افراد خانواده، كمك خواستن در تصمیم‌گیری، بزرگ‌ جلوه ندادن مشكلات، كمك به دیگران و مقایسه نكردن، سرزنش نكردن و حضور افراد خانواده در مهمانی‌ها و مسافرت‌ها و خوردن حداقل یك وعده غذا در كنار هم می‌تواند شادی را در اساس و چارچوب خانواده وارد كند و باعث پرورش فرزندانی شاد شود و آرامش و شادی را به آنها ارزانی كند.

به جای سرزنش، كمك كنید

اعضای خانواده باید مشكل فردی را كه شاد نیست بپذیرند و به جای پیام‌های كلامی، تحقیر یا به كار بردن جمله‌هایی مانند «خسته شدم!» او را وادار به فعالیت‌هایی كنند كه با كرختی و ناشادی در تضاد است. این روان‌شناس اعتقاد دارد: فرد ناشاد تمایلی برای حضور در جمع ندارد، ولی اطرافیان باید شرایط جمع را طوری تغییر دهند كه فرد غیرمستقیم برای حضور در آن هدایت شود. باید چنین افرادی را به نوعی در مسیر درمان شادی قرار داد و آنها را متوجه موفقیت‌ها و آنچه دارند، كرد.

برای خود شادی بیافرینید

به عقیده دكتر رزاقی، گوش دادن به موسیقی‌های آرام‌بخش و شاد كه فضایی شاد ایجاد می‌كند، به جای آهنگ‌هایی با مضمون غم، اندوه و هجران، پوشیدن لباس‌های نو و با رنگ‌های شاد و صرف‌نظر كردن از خواندن و تماشای كتاب‌ها و فیلم‌هایی كه احساس ناامیدی در آنها موج می‌زند و هر آنچه ممكن است خاطر را مكدر كند، به شاد بودن و شاد ماندن كمك می‌كند.

زهراسادات صفوی سهی -‌ جام‌جم

پنج شنبه 20/7/1391 - 15:49
كودك
جام جم آنلاین: این روزها با ورود به ماه شروع مدارس، شاهد افزایش شهریه سالانه برخی مهد‌ها هستیم. با آن‌كه افزایش شهریه‌ها خارج از سقف تعیین شده بهزیستی یكی از هزینه‌های تحمیلی نسبتا سنگین والدین محسوب می‌شود، اما وقتی پای صحبت مدیران باسابقه و حرفه‌ای مهدهای كودك‌ می‌نشینی، در‌می‌یابی اصلی‌ترین چالش پیش‌روی مدیران مهد‌ها نیز پوشش دادن هزینه‌های بشدت افزایش یافته است؛ چالشی كه به یك رقابت منفی برای افزایش شهریه‌های سالانه، حتی در یك منطقه از شهر و از آن نزدیك‌تر یعنی حتی میان دو مهدكودك در فاصله یك كوچه تبدیل شده‌ است.

نسبت دادن رقابت منفی به فرآیند تعیین شهریه‌ها به این علت است كه در بیشتر موارد، طلب كردن شهریه‌های سنگین نه به‌دلیل ارائه خدماتی كیفی تر به كودكان، بلكه به سبب پر زرق و برق كردن ساختمان، محوطه ورودی، اسباب و وسایل بازی صورت می‌گیرد. اما نكته مهم در این ارتباط، عملكرد ضعیف سازمان بهزیستی به‌عنوان متولی اصلی مهد‌های كودك‌ است، چرا كه معیارهای این سازمان برای سنجش كیفیت مهدهای كودك و تعیین تعداد ستاره‌های‌شان فقط براساس مجموعه‌ شاخص‌های كلی صورت می‌گیرد. شرایط فیزیكی، تجهیزات، سطح بهداشت، ایمنی، نوع تغذیه كودكان، میزان اجرای قوانین و پایبندی به آنها و شیوه آموزش مربیان از جمله شاخص‌های سنجش كیفیت مهدها محسوب می‌شود، اما در عمل نظارت جدی برای بررسی این شاخص‌ها وجود ندارد.

مژگان علیان، مدیر باسابقه مهدكودك در گفت‌وگو با «جام‌جم» در این ارتباط می‌گوید: وقتی بهزیستی در مقابل افزایش هزینه خدمات، افزایش اجاره بهای ملك و افزایش كمرشكن قیمت مواد غذایی یارانه‌ای نمی‌دهد، مهدهای كودك‌ برای حفظ بقای خود و تداوم فعالیت‌شان، چاره‌ای جز افزایش شهریه‌ها آن هم بسیار بیشتر از سقف مصوب بهزیستی ندارند.

اكنون بیش از 15 هزار مهد كودك در سراسر كشور فعال است كه تقریبا نیمی از آنها شهری و بقیه روستا مهد است. امسال بهزیستی افزایش شهریه را تا 18 درصد نسبت به سال گذشته مجاز اعلام كرده است، اما افزایش بی‌سابقه نرخ تورم و نوسان شدید قیمت اقلام عمومی و مهم‌ترین‌شان مواد غذایی از یك‌سو و افزایش بی‌رویه نرخ اجاره ملك منجر شده بسیاری از مهدهای كودك‌ نتوانند خدمات‌شان را حتی در سطحی نسبتا مطلوب در چارچوب شهریه‌های تعیین شده از سوی بهزیستی ارائه كنند و ناگزیر به افزایش شهریه‌ها بین 30 تا 50 درصد شده‌اند.

كمر كدام یك می‌شكند؛مهدهای كودك
یا والدین؟

چند روز پیش یكی از خوانندگان روزنامه با ما تماس گرفت و خواست مشكل او را كه دغدغه نزدیك به 90 درصد والدین دارای فرزند مهدكودكی است، منعكس كنیم؛ مشكلی كه مبنایش اختصاص یافتن 400 هزارتومان از حقوق ماهانه 700 هزار تومانی بابت شهریه یك فرزند مهدكودكی و ممكن نبودن تامین بقیه هزینه‌های جاری زندگی تنها با 300 هزار تومان است.

ناگفته نماند بهزیستی براساس آخرین تعرفه مصوب خود، شهریه 295 هزار تومانی را برای كودكان صفر تا دو ساله در نظر گرفته است و مهد‌ها را مجاز دانسته است برای كودكان بزرگ‌تر كه كلاس‌ها و برنامه جانبی دارند، 50 تا 100 هزار تومان بیشتر دریافت كنند. نكته دیگر آن‌كه بهزیستی نسبت به افزایش متخلفانه شهریه مهد‌ها كاملا ساكت است، مگر آن‌كه شاكی خصوصی در این ارتباط وجود داشته باشد.

اما سوالی كه مدت‌هاست بی‌پاسخ مانده، این كه چرا ارگان دولتی متولی مهدهای كودك‌ كشور، با نگاه و ارزیابی مبتنی بر واقعیات اقتصادی امروز جامعه، راهكاری برای تامین هزینه‌های بشدت افزایش یافته مهدكودك ارائه نمی‌كند؟ آن هم در شرایطی كه 90 درصد والدینی كه فرزندانشان را به مهد‌ها می‌سپارند، شاغل و تحت فشارهای اقتصادی هستند كه با افزایش سالانه حقوق‌شان به هیچ عنوان همخوانی ندارد.

فاطمه دعایی، رئیس كانون همیاری و توسعه مهدكودك‌های سراسر كشور كه خود مدیر مهدكودك است در این باره به «جام‌جم» می‌گوید: متاسفانه هزینه‌های تحمیلی ناشی از افزایش بی‌سابقه نرخ تورم را نمی‌شود مدیریت كرد، مگر آن‌كه راهكاری كمكی از سوی دولت برای مهد‌ها همچون گذشته در نظر گرفته شود. در شرایطی كه بهترین وعده غذایی كودك ناهار است ـ چون كودكان بعد از ساعت‌ها بازی بشدت گرسنه هستند ـ خیلی غیرمنصفانه است غذایی با كیفیت پایین به آنها عرضه شود. از آنجا كه مواد پروتئینی چون مرغ و گوشت را هم نمی‌توان بیش از 20 روز تا یك ماه زودتر تهیه كرد، مجبوریم این مواد را ماهانه بخریم.

رئیس كانون همیاری و توسعه مهدكودك‌های سراسر كشور می‌گوید:
هزینه‌های تحمیلی ناشی از افزایش بی‌سابقه نرخ تورم را نمی‌شود مدیریت كرد، مگر آن‌كه راهكاری كمكی از سوی دولت برای مهد ‌ها ی کودک همچون گذشته در نظر گرفته شود

وی اضافه می‌كند: پذیرفتنی است كه درآمد كاركنان و در واقع والدین كودكان هم متناسب با نرخ تورم افزایش نیافته است و آنها هم تحت فشار زیادی هستند، اما از آنجا كه بهزیستی با نگاهی واقع‌بینانه به هزینه‌ها، نرخ شهریه‌ها را تعیین نمی‌كند و حتی نرخ‌گذاری‌اش براساس افزایش درصدی براساس نظارت‌های كارشناسی بر ارائه كیفی خدمات مهد‌ها نیست، هیچ راهی برای مدیران مهد بخصوص كسانی كه هزینه اجاره ملك هم بر دوششان است، باقی نمی‌ماند مگر آن‌كه شهریه‌هایشان را بیش از سقف تعیین شده افزایش دهند.

رتبه‌بندی مهد‌های کودک ؛رها شده بدون نظارت

طرح رتبه‌بندی مهد‌ها در ظاهر خوب به نظر می‌رسید، اما در عمل آن‌گونه كه باید اجرا نشد، یعنی اضافه شدن برخی عوامل برای افزایش ستاره مهدكودك به معنای ارتقای خدمات آموزشی در آن نیست. در حالی كه بسیاری از والدین افزون بر تامین امنیت و آسایش كودك‌شان، انتظار دارند با پرداخت هزینه بالاتر، خدمات آموزشی مطلوب‌تری دریافت كنند. در چنین شرایطی نه تنها بسیاری از خانواده‌ها در فشار قرار می‌گیرند، بلكه بسیاری از مهد‌هایی كه می‌خواهند در چارچوب ضوابط حركت كنند، به‌دنبال افزایش اجاره ملك و هزینه‌های جاری مهد، تحت‌فشار كمرشكنی قرار می‌گیرند.

دعایی با تاكید بر این‌كه رتبه‌بندی مهد‌ها نیز هرگز به‌طور كارشناسی دیده و اجرا نشده است، می‌گوید: در این طرح قرار بود تعداد ستاره‌های مهد، تعیین‌كننده میزان شهریه دریافتی آن باشد. اما در عمل نه تنها اجرای آن براساس پیش‌بینی‌ها عملی نشد، بلكه صدای مدیران مهد‌ها را هم برای تعیین شهریه‌های غیركارشناسانه درآورد و از طرف دیگر والدین را نیز با مشكل جدیدی به نام تغییر ماه به ماه شهریه‌ها روبه‌رو كرد، چون مهدكودكی كه تا دیروز دو ستاره محسوب می‌شد، بدون آن‌كه تغییرات قابل مشاهده‌ای در ارائه خدماتش مشاهده شود به سه ستاره ارتقا یافت و شهریه بیشتری طلب كرد.

براین اساس، این طرح در ایجاد آرامش و امنیت روانی و مالی برای مهدهای كودك‌ و همین‌طور والدینی كه می‌خواهند متناسب با سطح خدمات دریافتی و توان مالی‌شان، مهدكودكی را برای نگهداری و آموزش فرزندشان انتخاب كنند، ناكام ماند.

دولت، خدمات بخش خصوصی را ببیند

به اعتقاد بسیاری از مدیران مهدكودك، حمایت دولت و در واقع آموزش و پرورش از مدارس غیرانتفاعی با در نظر گرفتن معافیت مالیات بر درآمد برای آنها و نادیده گرفتن چنین معافیتی برای مهد‌ها، آن هم در شرایطی كه به‌جای روزانه 4 یا 5 ساعت، 8 تا 9 ساعت خدمات ارائه می‌كنند، غیرمنصفانه و ناشی از بی‌اعتمادی دولت به خدمات بخش خصوصی است.

علیان در این باره می‌گوید: متاسفانه بهزیستی برای ارائه تخفیف به مهد‌ها هزینه‌های آب، برق و گاز را در نظر نگرفته است. اداره مالیات هم هیچ تخفیف مالیاتی حتی برای مهدكودكی كه ملك از خودش نیست و باید اجاره‌های سرسام‌آور را تقبل كند، در نظر نمی‌گیرد یا به این نكته توجه نمی‌كند كه در برخی فصول تعداد بچه‌ها و درآمد مهد بسیار كاهش پیدا می‌كند و مامور مالیاتی بدون در نظر گرفتن این موارد سقف مالیاتی را برای هر مهد تعیین می‌كند.

یافتن راه چاره

رئیس كانون همیاری و توسعه مهدكودك‌ها در سراسر كشور با اشاره به این‌كه امسال محتوای آموزشی خوبی از سوی سازمان بهزیستی برای مهد‌ها ارائه شده است، اضافه می‌كند: اگر نگاه به هزینه‌ها درست و واقعی باشد، هم والدین و هم مدیران مهدكودك امنیت خاطر خواهند داشت. حل مشكلات ناشی از تدبیر بالا رفتن حقوق كاركنان، اجاره ملك، گرانی مواد غذایی و به طور كلی گرانی روزافزون در كشور ما، جزو وظایف مهدكودك نیست بلكه جزو وظایف دولت است. اگر شهریه‌ای كه تعیین می‌شود براساس اقتصاد امروز دیده شود، گرانفروشی محسوب نمی‌شود.

دعایی ادامه می‌دهد: به‌عنوان نماینده‌ای از سوی مهدهای كودك‌ كشور پیشنهاد می‌كنم بهزیستی سود مهدها را كمتر از سود پیشنهادی یعنی 18 درصد درنظر بگیرد، اما هزینه‌ها را واقع‌بینانه ببیند و رویه‌ای را اعمال كند كه اگر مهدكودكی كارمندانش را بیمه می‌كند ، حقوق متناسبی به آنها پرداخت می‌كند و خدماتش از سطح كیفی معقولی برخوردار است، سیاست‌های تشویقی و ارفاقی در نظر بگیرد و آن مهد را مشمول تخفیف در هزینه‌های عمومی یا حتی مالیات بر درآمد بداند. چنین حمایتی تا سال 1382 از مهد‌ها می‌‌شد و حتی به آنها ارزاق عمومی با نرخ دولتی و بسیار پایین‌تر از نرخ آزاد تعلق می‌گرفت.

به نظر می‌رسد تداوم تعامل منطقی و كم‌چالش‌تر میان مهد‌ها و والدین كودكان مهدكودكی باید همكاری و رابطه منسجمی میان اركان دولتی برای حمایت از خدمات بخش‌های خصوصی و از جمله مهد‌ها به‌وجود بیاید.

مقایسه متوسط شهریه دریافتی مهدهای كودك‌
در مناطق جنوبی، میانی و شمالی شهر تهران

 

شهریه

 

مناطق

 

200 ـ 150 هزار تومان

 

مناطق جنوبی تهران

 

400 ـ 300 هزار تومان

 

مناطق میانی

 

800 ـ 600 هزار تومان

 

مناطق شمالی

 

پونه شیرازی‌ / جام جم

پنج شنبه 20/7/1391 - 15:34
خواص خوراکی ها

محققان در پژوهش جدید خود دریافتند که خوردن گوجه فرنگی می‌تواند خطر ابتلا به سکته مغزی را در افراد کاهش دهد.

خبرگزاری فارس: گوجه فرنگی خطر سکته مغزی را کم می‌کند

به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس به نقل از پایگاه خبری هلث دی نیوز، این پژوهش حاکی است: گوجه فرنگی سرشار از یک آنتی اکسیدان به نام لیکوپن است که می‌تواند از مغز در مقابل سکته های مغزی حفاظت کند.

محققان در آغاز این پژوهش میزان لیکوپن را در بیش از هزار مرد 46 تا 65 ساله در فنلاند بررسی کردند و این افراد را به طور میانگین 12 سال تحت نظر قرار دادند که در این دوره 67 نفر از آنها مبتلا به سکته مغزی شدند.

این پژوهش نشان داد: مردانی که از بالاترین سطح لیکوپن برخوردار بودند؛ 55 درصد کمتر با احتمال ابتلا به سکته مغزی - در مقایسه با مردانی که از پایین ترین سطح این آنتی اکسیدان برخوردار بودند- روبه‌رو شدند.

محققان وقتی تمرکز خود را تنها روی سکته مغزی ناشی از لخته شدن خون در مغز گذاشتند متوجه شدند که مردان دارای بالاترین سطح آنتی اکسیدن لیکوپن نسبت به مردانی که دارای پایین ترین میزان این آنتی اکسیدان بودند، 59 درصد کمتر با احتمال ابتلا به سکته مغزی مواجه بودند.

محققان در عین حال دریافتند که میان خطر ابتلا به سکته مغزی و سطح آنتی اکسیدانهای آلفا کاروتن، بتا کاروتن، آلفا توکوفرول و رتینول هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد.

جونی کارپی از محققان دانشگاه فنلاند و تهیه کننده این پژوهش خاطرنشان کرد: شواهدی هست که نشان می‌دهد داشتن رژیم غذایی سرشار از میوه و سبزی‌ها با کاهش خطر ابتلا به سکته مغزی ارتباط دارد.

دکتر رافائل اورتیز مدیر مرکز سکته مغزی و جراحی عصبی در بیمارستان  لینوکس هیل در شهر نیویورک تصریح کرد: این پژوهش حاکی است بین سطح بالای لیکوپن در خون و کاهش بیش از 55 درصدی سکته مغزی ارتباط مستقیم وجود دارد.

وی افزود: سطوح لیکوپن در افراد سیگاری کاهش یافت. لیکوپن یک آنتی اکسیدان است که التهاب را کاهش می ‌هد و عملکرد سیستم ایمنی بدن را بهبود می‌بخشد و مانع تجمع پلاکت‌ها و تشکیل لخته خونی می‌شود.

اورتیز گفت: این پژوهش نشان داد که افراد باید رژیم غذایی سرشار از میوه و سبزی به ویژه گوجه فرنگی داشته باشند و از مصرف دخانیات برای کاستن از احتمال ابتلا به سکته مغزی دوری کنند.

هر چند این پژوهش از ارتباط سطح بالای لیکوپن و کاهش خطر ابتلا به سکته مغزی حکایت دارد اما وجود رابطه‌ای علت و معلولی را ثابت نمی کند.

چهارشنبه 19/7/1391 - 16:42
تغذیه و تناسب اندام
جام جم آنلاین: هر وقت صحبت از زیبایی می‌شود بدون برو برگرد موضوع تغذیه پای ثابت بحث‌هاست اما آنچه باید یادمان باشد این كه داشتن تغذیه خوب یك عادت است؛ عادتی كه باید از بچگی آموخته شود و در بزرگسالی تغییرش سخت خواهد بود.

پس اگر شما مادر عزیز در حال خواندن این‌مطلب هستید، سعی كنید روش‌های مناسب تغذیه را در برنامه غذایی فرزندان‌تان بگنجانید تا آنها در آینده مشكل كمتری داشته باشند.

اما همه ما می‌دانیم كه هیچ كاری نشد ندارد؛ داشتن برنامه سالم غذایی هم ممكن است سخت باشد اما می‌توان شیوه‌های صحیح آن را یافت و بر این اساس به سلامت كه از لوازم اصلی زیبایی است دست یافت.

با این مقدمه برویم سراغ بحث خودمان، شاید شما هم بدانید كه دلیل اصلی به وجود آمدن آكنه، ترشح چربی از غدد زیر پوستی و همچنین وجود باكتری‌ها است.

بویژه در دوران نوجوانی بدون این كه ما بخواهیم این جوش‌ها روی صورت ظاهر می‌شوند؛ اما آنچه از دست ما برمی‌آید این است كه شرایط را برای بروز این مشكل مهیا نكنیم.

البته خوراكی‌ها و غذاهای مختلف به صورت مستقیم باعث بوجود‌آمدن جوش نمی‌شو​د اما كمبود برخی مواد، پوست را مستعد تحریك و بروز جوش‌ها می‌كند.

پس به عنوان یك نكته یادمان باشد، كمبود ویتامین ث باعث می‌شود پوست شادابی خود را از دست بدهد، همین موضوع شرایط را برای بروز آكنه مستعدتر و زیبایی ما را تهدید می‌كند.

پس در برنامه غذایی خود و فرزندان‌مان حتما سبزی‌ها و میوه‌های حاوی این ویتامین را قرار دهیم. مخصوصا حالا كه مركبات هم كم‌كم به بازار می‌آیند كار ساده‌تر است. همچنین از خوردن گوجه فرنگی هم غافل نشوید.

نكته دیگر این‌كه در شرایط طبیعی هیچ‌گاه مكمل‌ها را جایگزین میوه‌های تازه نكنید.

همچنین غلات سبوس‌دار را هم فراموش نكنید. این نوع غلات حاوی ماده‌ای است كه به بهبود عفونت‌های پوستی كمك می‌كند؛ پس این مواد را هم در سبد غذایی خانواده بگنجانید.

مغزها و دانه‌هایی مانند گردو كه حاوی اسیدهای چرب مورد نیاز بدن هستند ، نیز فراموش نكنید. شاید راحت‌ترین راه این باشد كه مجموعه‌ای از این مغزها را با هم چرخ كنید و در یخچال بگذارید؛ هر وقت امكانش را داشتید، آنها را با ماست، كوكتل میوه یا سوپ (بله سوپ، ما كمتر به این رژیم عادت داریم اما یك‌بار هم كه شده امتحانش كنید؛ حتما مشتری‌اش می‌شوید) نوش‌جان كنید.

در بسیاری از افراد، خوردن غذاهای بسیار چرب و شیرین باعث​ وجود آمدن جوش‌ها می‌شود؛ اگر شما هم از این گروه افراد هستید، طبیعی است كه باید این نوع غذاها را از برنامه غذایی‌تان حذف كنید.

برخی از تحقیقات هم نشان داده كمبود روی می‌تواند در بروز جوش‌ها موثر باشد؛ پس خوردن سبزی‌های تازه با رنگ‌های سبز و زرد پر رنگ، تخم‌مرغ، شیر و دیگر لبنیات را هم از یاد نبرید.

اینها برخی از مواردی بودند كه با رعایت آنها می‌توان پوستی بهتر، زیباتر و بدون آكنه داشت.

نكته آخر هم این كه تا می‌توانید از استرس دور شوید یا استرس را از خودتان دور كنید تا زیبایی‌تان دوام بیشتری داشته و جوش و چین و چروك و... دیرتر به سراغ‌تان بیاید.

چهارشنبه 19/7/1391 - 16:35
ازدواج و همسرداری
جام جم آنلاین: صدای داد و بیداد مریم خانم با اولین غر زدن همسرش به خاطر شلوغی خانه تا هفت همسایه آن‌طرف‌تر می‌رود: واااای! خسته شدم از دستت. اگر خونه كوچیكه از بی‌هنری توئه نه من! اگر همه پول‌های پس‌انداز و طلاهای من رو نفروخته بودی و به جای اون طلا یا دلار خریده بودی الان یك خانه می‌خریدیم دو برابر این اما تو اندازه یك بچه هم دوراندیشی نداری!

 

برو ببین مردای دیگر چطوری دارن شكم زن و بچه‌شان رو سیر می‌كنند و روز به روز هم خونه بزرگ‌تر می‌خرند. حالا تو چشم چراغ عالم رو كور كردی و مارو صاحب خونه كردی.

دست و پای چهار نفر آدمو كردی توی پوست گردو بعد می‌گی چرا اینجا درهم برهمه ! برو برام یك آپارتمان 200 متری بگیرتا ببینی چه كدبانو گری برات می‌كنم.

آقا حمید اما به غیرتش برخورده است و ـ از نمی‌دانم كی و كجا -به دلیل معامله كم سودی كه كرده عصبانی است​ ناگهان میز عسلی را پرت می‌كند طرف دیوار.بچه‌ها مثل دو تا جوجه گربه دیده كز كرده‌اند كنار اتاق، همین جور می‌لرزند و همدیگر را بغل كرده‌اند.

صدا از دیوارهای نازك خانه بیرون می‌رود و می‌رسد به گوش سهیلا خانم همسایه كه شعارش بسوز و بساز است.

در دلش می‌گوید: خوش به حال مریم خانم! دست‌كم گاه و بیگاهی حتی به قیمت آبروریزی هم كه شده چهار تا داد می‌زند و خودش را خالی می‌كند. من كه باید خفه خون بگیرم و از ترس كتك كاری و آبروریزی همه گند كاری‌های شوهرم را ندید بگیرم و كلفتی اون مردك بی‌وفا و بچه‌هایش را بكنم !

همسایه طبقه پایین هم كه لای درش را باز كرده تا سرو صدا را واضح‌تر بشنود آرام در را می‌بندد و می‌گوید: عجب زن بی‌سیاستی! یعنی نمی‌توانست بحث را بپیچاند و بعدا یك جوری كه شوهرش نفهمد از كجا خورده تلافی‌اش را سرش در آورد.

همسایه طبقه بالا هم به همسرش می‌گوید: خدا را شكر كه همسر من زن منطقی است و خودم هم اهل این سرو صدا‌ها نیستم. وقتی می‌شود آرام نشست و به حرف‌های یكدیگر گوش داد و برایش راه‌حل پیدا كرد مثل كاری كه من و همسر عزیزم می‌كنیم،چرا باید آدم خودش را این همه آزار بدهد؟

شما از كدام دسته‌اید؟

وقتی از حرف‌های همسرتان می‌رنجید با او چه رفتاری می‌كنید؟ قهر می‌كنید یا توی دلتان می‌ریزید و دم بر نمی‌آورید؟ شاید هم همه چیز را به هم می‌ریزید یا صبر می‌كنید تا در یك موقعیت مناسب تلافی‌اش را سرش در آورید.

اما اگر راستش را از مشاوران خانواده و متخصصان بپرسید به شما می‌گویند هیچ كدام از اینها راه‌حلش نیست.

نادره سلیمانی یكی از این مشاوران است كه موارد مشابه زیادی را تجربه كرده است. او می‌گوید: اغلب روابط ناموفق از آنجا شروع می‌شود كه هیچ‌یك از زوجین حاضر نیستند به حرف هم گوش دهند. به جای شنیدن سخنان همسر، تنها مایلند به آنچه به خودشان مربوط می‌شود توجه كنند.

گوش دادن و درك نیازهای واقعی نخستین گام برای ایجاد رابطه مورد علاقه شماست. برای دستیابی به این هدف باید رگ​خواب همسرتان را بدانید​

وی می‌افزاید: این توصیه، از كودكان خردسال تا ما آدم بزرگ‌ها را آرام می‌كند. وقتی یك انسان سروصدا راه می‌اندازد و ناراحتی خود را ابراز می‌كند نیاز به توجه و همدلی دارد و كافی است كنار او بنشینید و به او بگویید كه ناراحتی‌اش را درك می‌كنید و حاضرید حرف‌هایش را بشنوید.

نگران نباشید اگر تاكنون این كار را نكرده‌اید، سلیمانی این مهارت را به شما می‌آموزد:

آداب درد دل كردن: اگر می‌خواهید دیگران حرفتان را بشنوند به جای این‌كه به همسرتان یا خانواده‌اش توهین كنید یا او و دیگران را مقصر بشمارید به او دقیقا بگویید چه حسی دارید.

پنج دقیقه من پنج دقیقه تو: یعنی نوبت حرف زدن را زمان‌بندی كنید و وسط حرف هم نپرید و اجازه دهید هركس در زمان خودش هرچه می‌خواهد درد دل كند.

وفاداری به نوبت: اگر می‌خواهید این گفتمان دردتان را دوا كند باید به آن مدتی وفادار بمانید تا این‌كه كاملا به این شیوه گفت‌وگو توأم با احترام عادت كنید.حرف یكدیگر را بشنوید و به نظرات و احساسات او احترام بگذارید. كم‌كم عادت می‌كنید كه به یكدیگر كمك كنید و به خاطر خشنودی و خوشبختی در زندگی به خواسته‌های هم نزدیك‌تر شوید. این بهترین روش گفت‌وگو در یك زندگی موفق است.

قضاوت نكنید، توهین نكنید، رعایت كنید و به هم احترام بگذارید. پیشداوری و ذهن خوانی را هم كنار بگذارید.

صدای خودم را می‌شنیدم

نسترن ـ ن بانوی خانه‌داری است كه مدتی است آموزش خوب شنیدن تنش را در زندگی زناشویی او به حداقل رسانده است. او می‌گوید: شاید باور نكنید اما باید بگویم من در واقع وقتی به صحبت‌های همسرم گوش می‌دادم فقط صدای خودم را می‌شنیدم. همسرم هنوز حرف از دهانش در نیامده بود كه در ذهنم به جای او حرف می‌زدم و از حرف‌های خودم نتیجه‌گیری می‌كردم اما یاد گرفتم كه به جای تصوراتی كه داشتم به تاثیر گفته‌های همسر بر خودم، به حالت‌های چهره، هیجان‌ها و میزان تنش او دقت و سعی كنم به جای دفاع از خود در فكر كمك و حمایت از او باشم.

اول كی شروع كرد؟

یكی از چیزهایی كه باعث می‌شود نظم و نسق گفت‌وگو را از دست دهیم اولین برخورد تهاجمی است كه رخ می‌دهد و ناگزیر و طبق عادت طرف‌مقابل در صدد دفاع از خود و تهاجمی متقابل بر می‌آید. اگر همسرتان عیبجو و سرزنشگر است از او فاصله می‌گیرید و به این ترتیب نه تنها از نظر عاطفی مشكلی حل نمی‌شود، بلكه بر شدت آن نیز افزوده می‌شود.

بسوز و بساز‌ها جرات مخالفت با خواسته‌های همسر را ندارند و عقب‌نشینی می‌كنند و حرفشان می‌شود: هرچی تو بگی.

مطالعات نشان می‌دهد این افراد مستعد ابتلا به افسردگی و بیماری هستند زیرا خشم و احساساتشان را آشكار نمی‌كنند.

مهاجمان با كلمات

می‌گویند زنان سیالی كلامی بهتری از مردان دارند و خودتان هم خوب می‌دانید اگر بخواهید روی اعصاب شوهرتان بروید او كم می‌آورد.

اگر از تیپ زنان سرزنشگر باشید به دلیل این‌كه او شروع به دعوا كرده است شدیدا از او انتقاد می‌كنید و گفته‌هایش را عمومیت می‌دهید: تو هیچ كاری را درست انجام نمی‌دهی، رفتارت مثل پدر و مادرت است.

هر یك از روش‌های مذكور پاسخی به خشم و درد بوده و مانع درك و تفاهم زوج‌هاست.

گوش دادن و درك نیازهای واقعی نخستین گام برای ایجاد رابطه مورد علاقه شماست. برای دستیابی به این هدف باید رگ خواب همسرتان را بدانید.

با هم صمیمی‌تر باشید، از هم تشكر كنید و در مورد آرزوها و اهداف مشترك صحبت كنید و از خواسته‌های هم بگویید. مسائل گذشته را یا حل كنید یا فراموش و به افق روشن و پر از صداقت بنگرید.

زهره زیارتی / جام جم

چهارشنبه 19/7/1391 - 16:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته