• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 1481
زمان آخرین مطلب : 5056روز قبل
شعر و قطعات ادبی

خواب دیدم مرده بودم    

 

خسته و افسرده بودم

 

روی من خروارها از خاک بود  

 

وای قبر من چه وحشتناک بود

 

تا میان گور رفتم دل گرفت  

 

قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

 

بالش زیر سرم از سنگ بود  

 

غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود

 

ترس بود و وحشت وتنها شدن  

 

پیش درگاه خدا رسوا شدن

 

هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت    

 

سوره حمدی برایم خواند و رفت

 

ناله میکردم ولیکن بی جواب    

 

تشنه بودم درپی یک جرعه آب

 

آمدندازراه نزدم دوملک   

 

 تیره شد درپیش چشمانم فلک

 

یک ملک گفتا بگو نام تو چیست؟      

 

آن یکی فریاد زد رب تو کیست؟

 

ای گنهکار سیه دل  بسته پر 

 

نـام اربابان خود یک یک ببر

 

گفتنم عُـمر خودت کردی تبـاه   

 

نــامه اعمال تــو گشته سیاه

 

ما کــه ماموران حــق داوریم   

 

تَـک تو را ســوی جهنـم میبریم

 

نا امید از هر کجا و دل فکـار    

 

میکشیدندم به خفــت سوی نار

 

ناگهــان الطاف حق آغــاز شد    

 

از جنان درهای رحمت باز شــد

 

مــردی آمـد از تـبـار آسمان    

 

نــور پیشانیش فوق کهکشـــان

 

صورتش خورشید بود و غرق نور   

 

جام چشمانش پر از شــرب طهور

 

گیسوانش شط پر جوش و خروش   

 

در رکـابش قدسیان حلقه به گــوش

 

لـب کـه نه سرچشمه آب حیات    

 

بین دستش کائنات و ممکنـــــات

 

بر سرش دستمال سبزی بسته بود   

 

بر دلم مـِهرش عجب بنشسته بود

 

کِی به زیبایی او گـٌـل میرسیــد؟   

 

پیش او یوســف خجالت میکشید

 

در قدوم آن نگــار مـه جـبـیـن 

 

از جلا ل حضــرت حـق   آفــرین

 

دو ملک ســر را به زیر انداختند   

 

بـال خود را فرش راهش ساختند

 

غرق حیرت داشــتم این زمزمه                     

 

آمــده اینجا حسیــن فاطــمــه

 

صـاحـب روز قـیـامـت آمــــــــده                    

 

 گـــوئـیـا بــهــر شــفاعــت آمــده

 

سوی من آمـــد مـــرا شرمنده کرد                  

 

 مهـر بانــانه به رویم خنــده کــرد

 

گـفت : آزادش کنید این بـنـــده را                   

 

 خــانه آبــادش کنید این بنده را

 

اینکه اینجا اینچنــیــن تنهــا شده                   

 

 کــآم او با تربــت من وا   شـــده

 

مادرش او را به عـشـقم زاده است                 

 

گـریه کرده  بعد شیرش داده است

 

این که میبینید در شور است و شین                

 

ذکر لا لا ئیش بوده یا حســیــن

 

خویش را در سوز عشقم آب کرد                    

 

عـکس من را بر دل خویش قاب کرد

 

بار ها بر من محبــت کرده است                     

 

 سینه اش را وقــف هیـئـت کرده است

 

سـیـنه چــاک آل زهــرا بوده است                  

 

چــای ریــز مجــلس ما بــوده اســت

 

اینکه در پیش شما گردیده بَـد                  

 

جسم و جــانش بــوی روضــه میدهد

 

بـا ادب در مجلس ما مینشست                        

 

او به عشق من سر خود را شـکـست

 

پرچم من را به دوشـش میکشید                

 

پــا بــرهــنـــه در عــزایم میـدویـــــد

 

اسم مــن راز و نیــازش بوده است                 

 

تـٌــربـتم مهر نمـــازش بـوده است

 

اقــتدا بر خواهرم زیــنــب نـمــود                   

 

گـــاه میــشد صـورتــش بــهــرم کبــود

 

حرمت من را به دنیا پاس داشت              

 

ارتــباطــی تـنــگ بــا عــبــاس داشت

 

نذر عــبــاسم بـتـن کــرده کــفن                      

 

 روز تــاســـوعــا شــده ســقــای مــن

 

تــا کــه دنـیـا بوده از مــن دم زده                   

 

او غــذای روضــه ام را هـــم زده

 

بـــار هــا لــعــن امیه کــرده است                   

 

خویـــش را نــذر  رقــیه کرده است

 

گــریه کــرده چــون بـــرای اکـبــرم                 

 

بـا خــود او را ســوی زهــرا میبرم

 

هــر چــه باشد او بــرایم بنده است                 

 

او بسوزد صـــا حــبش شرمنده است

 

در مرامم نیست او تنها شود                  

 

بــاعــث خــوشـحالــی اعــدا شود

 

در قیامت عطر و بویش میدهم              

 

پــیش مردم آبــرویــش میــدهــم

 

بــاز بــالا تر به روی ســــر نــوشت                 

 

مــیــشود همــسایه من در بهــشــت

 

آری  آری هر کــه پا بست منست         

            

نــامه اعــمــال او دســت مـنـســـــــت

 

 سروده ی سید امیر حسین میرحسینی


 

جمعه 28/10/1386 - 12:42
خانواده

راننده ای می گفت در مسافرت بودم بین راه ماشین احتیاج به آب پیدا كرد، ترمز كردم و كنار جاده ایستادم و سطل آبی را به دست گرفتم و هر ماشینی عبور می كرد آنرا بالا می گرفتم شاید كمك كنند اما ساعتی گذشت و ماشینی نیاستاد. دیگر خسته شده بودم و نمی دانستم در این هوای گرم چه كنم. ناگهان فكری به ذهنم خطور كرد. كودكی شیرخوار در ماشین در بغل مادرش بود گرفتم و روی دست قرار دادم و در دستی دیگر سطل آب را. بلافاصله اولین ماشین نگه داشت و آب در اختیار ما گذاشت. لعنت خدا برآن قومی كه چون حسین علیه السلام را دیدند كه علی اصغر علیه السلام بر دست دارد بجای ذرّه ای آب او را در دست پدر هدف تیر سه شعبه قرار دادند

جمعه 28/10/1386 - 12:11
خواستگاری و نامزدی

کلمه ها بر احساسها و اندیشه ها تاثیر می گذارند .

 احساسها بر افكار وكلمه ها مؤثرند .

اندیشه ها بر كلمه ها و احساسها تاثیر می گذارند .

 

بگوییم :  از اینكه وقت خود را در اختیار  من گذاشتید متشكرم .

نگوییم : ببخشید كه مزاحمتان شدم .

 

بگوییم : در فرصت مناسب كنار شما خواهم بود .

نگوییم : گرفتارم .

 

بگوییم : راست می گی؟ راستی؟

نگوییم : دروغ نگو .

 

 بگوییم :  خدا  سلامتی بده .

 نگوییم :  خدا بد نده .

 

بگوییم : هدیه برای شما .

نگوییم :  قابل ندارد .

 

بگوییم : با تجربه شده .

نگوییم :  شكست خورده .

 

بگوییم: قشنگ نیست .

نگوییم : زشت است .

  

بگوییم: خوب هستم .

نگوییم: بد نیست .

 

بگوییم : مناسب من نیست .

نگوییم : به درد من نمی خورد .

  

بگوییم : با این كار چه لذتی می بری؟

نگوییم : چرا اذیت می كنی؟

  

بگوییم : شاد و پر انرژی باشید .

نگوییم : خسته نباشید .

 

بگوییم: من .

نگوییم: اینجانب .

 

بگوییم: دوست ندارم .

نگوییم: متنفرم .

 

بگوییم: آسان نیست .

نگوییم: دشوار است .

 

بگوییم : بفرمایید .

نگوییم : در خدمت هستم .

  

بگوییم : خیلی راحت نبود .

نگوییم : جانم به لبم رسید .

 

بگوییم : مسئله را خودم حل می كنم .

نگوییم : مسئله ربطی به تو ندارد .

چهارشنبه 26/10/1386 - 11:43
دعا و زیارت

این خاطره یک رزمنده از دوست شهیدش است که ازجایی خوندم . برای شما هم نوشتم شاید براتون جالب باشه ،همین طور تاثیرگزار....

با رفیق شهیدم نیت چهل تا زیارت عاشورا كرده بودیم به نیت زیارت امام حسین علیه السلام  .روز چهلم بعد از زیارت عاشورا حال رفیقم منقلب بود  بهش گفتم چطوری ،چیه ،گرفته ای ،به من گفت من نیت كرده بودم روز چهلم آقا امام حسین را ببینم ولی ایشان نیامدند و با حالتی از اندوه حسینیه راترك كرد ورفت ، چند دقیقه ای  نگذشته بود كه یك خمپاره 120 سنگررا لرزاند ، سراسیمه به بیرون رفتم دیدم دوستم بر زمین افتاده بطرف او رفتم گفت مرا بنشان او را نشاندم واو دست بر سینه گذاشت و عرض كرد السلام علیك یا ابا عبدالله  لبخندی زد و شهید گشت...

دوشنبه 24/10/1386 - 20:35
محبت و عاطفه
یكی باش برای یك نفر .......نه تصویری مبهم در خاطره ها.....
دوشنبه 24/10/1386 - 20:10
دانستنی های علمی

فردی از پروردگار درخواست نمود تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد ، خداوند پذیرفت. او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند. همه گرسنه ، نا امید و در عذاب بودند . هر کدام قاشقی داشت که به دیگ می رسید ولی دسته قاشق ها بلند تر از بازوی آن ها بود ، به طوری که نمی توانستند قاشق را به دهان شان برسانند ! عذاب آن ها وحشتناک بود .

آن گاه خداوند گفت : اکنون بهشت را به تو نشان می دهم . او به اتاق دیگری که درست مانند اولی بود وارد شد . دیگ غذا ، جمعی از مردم همان قاشق های دسته بلند ... ولی در آن جا همه شاد و سیر بودند .

آن مرد گفت : نمی فهمم ؟ چرا مردم در این جا شادند در حالی که در اتاق دیگر بدبخت هستند ، با آن که همه چیزشان یکسان است ؟

خداوند تبسمی کرد و گفت : خیلی ساده است ، در این جا آن ها یاد گرفته اند که یکدیگر را تغذیه کنند . هر کسی با قاشق غذا در دهان دیگری می گذارد ، چون ایمان دارد کسی هست که در دهانش غذایی بگذارد !!!

يکشنبه 23/10/1386 - 17:34
دعا و زیارت

حسین جان

حسین جان

حسین جان

آقا جان ....

آن قدر تکرار کن تا دلت رقیق شود ،اشکت که جاری شد به حسین(ع) دل داده ای ، دل که دادی عشق آغاز می شود وعشق=فدایی شدن واین رمز ماندگاری کربلاست

يکشنبه 23/10/1386 - 17:31
شعر و قطعات ادبی

حسین جان خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند

من وجدایی از تو خدا نکند

زدر خویش خدا را به بهشتم نفرست

که سر کوی تو از کون ومکان ما را بس

يکشنبه 23/10/1386 - 17:27
شعر و قطعات ادبی

روز محشر وقت پرسیدن زمن رب جلی

گفت تو غرق گناهی گفتمش یا رب بلی

گفت پس اتش نمیگیرد چرا جسم وتنت

گفتمش چون حک نمودم روی قلبم

          "یا حسین"(ع)

يکشنبه 23/10/1386 - 16:56
شعر و قطعات ادبی

باز محرم رسید ماه عزای حسین(ع)

سینه ما میشود کرب وبلای حسین(ع)

کاش که ترکم شود غفلت وجرم وگناه

تا بگیرم صفا من زصفای حسین(ع) 

يکشنبه 23/10/1386 - 16:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته