• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 1481
زمان آخرین مطلب : 5044روز قبل
دانستنی های علمی
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:

1. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند

عمده آدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.


2. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی شخصیت‌اند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌اشان یکی است.


3. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند

آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که هماره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.


4. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند

شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد
چهارشنبه 19/10/1386 - 19:37
دانستنی های علمی

در ضرب المثلی گویند روزی موسی برای عبادت به کوه طور می رفت در راه گناهکار دائم الخمری را دید. گناهکار گفت :موسی به کوه که برای عبادت میروی از خدایت بپرس من در کدام طبقه جهنم جای دارم موسی از او با وعده دیدار خداحافظی کرد ،در راه به عابدی مقدس مآب رسید او نیز گفت:یا موسی از خدایت بپرس که من در کدام طبقه بهشت خدایت جای دارم و موسی با وعده دیدار او، با او بدرود گفت .حال موسی از کوه باز میگردد

در را عابد را دید عابد جواب سئوال را خواست موسی فرمود من اول یک سئوال می پرسم سپس در انتها جواب تو را می دهم
فرمود: در کوه بودم که زمین شکافته شد از میان زمین یک مورچه سیاه بیرون جست که از دهانش کاروانی از اشتران بیرون آمدند ،مقدس مآب گفت:موسی مرا دست انداخته ای موسی فرمود :برو که در فلان طبقه جهنم جای داری زیرا که به قدرت وتوان ومعجزه خدایت ایمان واقعی نداری.سپس به گناهکار رسید و داستان مورچه واشتران را تعریف کرد ،گناهکار گفت : موسی مرا دست انداخته ای این که برای خدایم کاری ندارد خدای من پروردگار جهانیان است ،موسی فرمود در بهشت جایت باد .
این را گفتم که یادمان باشد نکند روزی به ثواب های کوچکمان مغرور شویم و گناهان بزرگمان را از یاد ببریم که بزرگترین گناه خوار شمردن گناه وبزرگ دانستن ثواب است نمی دانم شاید گنهکاری که در پیش چشم ما محکوم باشد در پیش چشم گل زیبای نرگس ،"حر" دیگری باشد که امام زمانش او را برادر خود خطاب کند شاید زیباست که بگویم
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید
شاید این نوع دیدن را بلد نیستیم که خدا ما را از دیدن خوبترین خوب خودش محروممان کرده وبه حتم هنوز درهای امید باز است که یاد بگیریم که همه خوب واز ذات اقدس اللهی هستن.
 
التماس دعا
یا حق...
چهارشنبه 19/10/1386 - 19:10
دعا و زیارت

ماه عزاداری سیدالشهدا ارباب حسین را به محضر مبارک آقا امام زمان و شما تسلیت می گویم. 

بخشی از سخنان امام خمینی درباره محرم:

سفارش اکید ائمه مسلمین بر اقامه عزای سید مظلومان تا آخرابد و فریاد مظلومیت آل بیت رسول

 الله - ظالمیت بنی امیه- لعنت الله علیهم- است. با آنکه بنی امیه منقرض شده اند فریادمظلوم بر

 ظالم است و این پرخاش باید زنده بماند. ان شاء ا...

چهارشنبه 19/10/1386 - 18:58
دعا و زیارت

سلام

گویند: وقتی كه برادران یوسف علیه السلام، او را در چاه آویزان كردند تا او را به آن بیفكنند، طبیعی است كه یوسف خردسال در این حال محزون و غمگین بود، اما در این میان غم و اندوه، دیدند لبخندی زد، خنده ای كه همه برادران را شگفت زده كرد، از هم می پرسیدند، یعنی چه؟ اینجا جای خنده نیست؟ گفتند بهتر است از خودش بپرسیم.
یكی از برادران كه یهودا نام داشت، با شگفتی پرسید: برادرم یوسف! مگر عقل خود را باخته ای، كه در میان غم و اندوه، می خندی؟ خنده ات برای چیست؟
یوسف با جمال، كه به همان اندازه و بیشتر با كمال نیز بود، دهانش چون غنچه بشكفید و گفت:
روزی به قامت شما برادران نیرومندم نگریستم، با خود گفتم: ده برادر نیرومند دارم، دیگر چه غم دارم! آنها در فراز و نشیب زندگی مرا حمایت خواهند كرد و اگر دشمنی به من سوء قصد داشته باشد، با بودن چنین برادران شجاع و برومندی، چنین قصدی نخواهد كرد، و اگر سوء قصدی كند، آنها مرا حفظ خواهند كرد.
اما چرا خدا را فراموش كردم، و به برادرانم بالیدم، اكنون می بینم همان برادرانم كه به آنها بالیدم، پیراهنم را از بدنم بیرون كشیدند و مرا به چاه می افكنند.
این راز را دریافتم كه باید به غیر خدا تكیه نكنم، خنده ام خنده عبرت بود، نه خنده خوشحالی.

یا حق

چهارشنبه 19/10/1386 - 18:52
محبت و عاطفه
نخ داخل شمع از شمع پرسید : چرا وقتی من میسوزم تو آب میشی..؟شمع جواب داد مگه میشه كسی كه تو قلبمه بسوزه و من اشك نریزم...
دوشنبه 17/10/1386 - 19:33
خواستگاری و نامزدی
زندگی دفتری از خاطره هاست
خاطراتی شیرین
خاطراتی مغشوش
خاطراتی که ز تلخی رگ جان می گسلد
ما ز اقلیمی پاک که بهشتش نامند
به چنین رهگذری آمده ایم
گذری دنیا نام
که ز نامش پیداست
مایه ی پستی هاست
ما ز اقلیم ازل ناشناسانه بدین دیر خراب آمده ایم
چو یکی تشنه به دیدار سراب آمده ایم !
........................................
و حال در این بهبوه ی ناآشنا
من!
در جاده های انتظار منتظر کسی هستم
شاید بیاید.
با آمدنش
پایان غمهایم،
التیام دردهایم،
دوشنبه 17/10/1386 - 19:18
طنز و سرگرمی
یه بنده خدایی باباش آتیش می‌گیره، جو می‌گیردش، از رو باباش می‌پره...
دوشنبه 17/10/1386 - 19:9
دعا و زیارت

سلام

معمولا همه ی ماها سر زنگای دینیو معارف خودمونو به لودگی میزنیمو تا میتونیم مسخره بازی در میاریم ، ولی من با اینکه ظاهرم همون لودگیه بچه هارو نشون میداد ، همیشه تمام فکر و ذهنم به مطالب کتاب و حرفا و داستانای معلمم بود. یه جلسه که معلممون از گذشت و معرفت حرف میزدو خوب یادمه. توو سه چهار سال دبیرستان داستانای زیادی شنیدم ، ولی این یکی خوب توو ذهنم هک شد ، نمیدونم چرا ، شاید حکمتش این بوده باشه که آلان واسه شما تعریفش کنم... اینی که میگم یه نقل قوله از معلمم که مربوط به چند سال پیشه...

یه روزی امام علی در کنار پیامبر نشسته بود که ناگهان یه مردی سراسیمه پیش حضرت رسول اومد و با

عصبانیت موضوعی رو که دیده بود شرح داد. مرد به پیامبر گفت در فلان جا زن و مردی در حال زنا هستن ، قصد مرد این بود که اونارو غافل گیر کنه و به بند بکشه  و خلاصه بدبختشون کنه. امام علی به پیامبر گفت که همراه مرد میره تا ببینه اوضاع از چه قراره. امام به محلی رفت که اون مرد آدرسشو داده بود. 

 

علی (ع)خب حالا به نظرت امام چه واکنشی نشون خواهد داد؟ یعنی همون کاری رو میکنه که اون مرد میخواست انجام بده؟ نه ، اشتباه حدس زدی... 

 

 

 

 

 امام وقتی نزدیکه اون خونه شد ، قبل از اینکه وارد بشه سر و صدایی ایجاد کرد ، به طوری که اون زن و مرد بشنون و متوجه حضور حضرت بشن. امام بعد از مکث و بعد از چند لحظه وارد خونه شد و چشمانش رو بست. حضرت از خونه بیرون اومد و نزد پیامبر بازگشت. وقتی پیامبر از امام سوال کرد که چه شد ، امام جواب داد : من چیزی و کسی را در حال زنا نیافتم...

                

                                                                                     به خدا سوگند این است معرفت علی (ع). در اوج قدرت ، در حالی که قانون این اجازه رو به او میداد ، و حق پشت سرش بود..... آری این است معرفت علی (ع) و گذشت خداوند...

 

 

 

به خدا قسم به بعضی احادیث یقین دارم، که اگه بهشون از ته قلب اعتقاد داشته باشی ، همیشه به واقعیت تبدیل میشن. اگه جایی خوندی یکی از ائمه گفته " اگر آبروی مومنی رو حفظ کنی ، خداوند آبروتو حفظ میکنه " ، مطمئن باش اگه این کارو انجام بدی این اتفاق برات خواهد افتاد. برای من حادثه ای اتفاق افتاده که حتی فکرش هم تنمو میلرزونه ، فقط یه معجزه میتونست  منو نجات بده ، فقط یه معجزه! ، اتفاقی افتاد که اصلا باور کردنی نیست ، حتی هر ثانیش اندازه ی یه عمر ارزش داشت ، و این معجزه به خاطر اعتقاد و باور داشتن به این حدیث رخ داد. من تا عمر دارم این حدیثو فراموش نمیکنم ، چون خداوند اینو به من ثابت کرد که الوعده وفا... 

پس یقین داشته باش که :

 

 

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : هر كس از خطاها درگذرد، خدایش از او درگذرد و هر كس گذشت كند خدا نیز از او گذشت كند.                                                                                    (نهج الفصاحه، ح 2809) 

                                                                                                     

 

امام على علیه‏السلام : هر كس ستم كند، ستم مى‏بیند. هر كس با انصاف باشد انصاف مى‏بیند. 

                                                                         (غررالحكم، احادیث 7688 و 7692)

 

 

 پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : هر كس غمى از غم‏هاى دنیا را از مسلمانى برطرف نماید، خداوند غمى از غم‏هاى روز قیامت را از او برطرف كند و هر كس بر شخص تنگدستى آسان بگیرد، خداوند در دنیا و آخرت بر او آسان گیرد و هر كس راز مسلمانى را بپوشاند، خداوند در دنیا و آخرت راز پوش وى شود.

                                                                                                      (نهج الفصاحه، ح 2756)

 

 

خدا این بخشش و گذشتو برای هممون قرار داده ، ای کاش بتونیم توو خودمون پیداش کنیمو ازش استفاده کنیم.

 

                                                                               یا حق...

يکشنبه 16/10/1386 - 16:42
ادبی هنری

چکیده ای از زندگی و آثار فروغ


 

فروغ در15 دیماه سال ۱۳۱۳ در محلۀ امیریۀ تهران پا به عرصۀ وجود نهاد پدرش محمد فرخ زاد یک نظامی سختگیر بود و مادرش زنی ساده و خوش باور. او فرزند چهارم یک خانوادۀ نه نفری بود
چهار برادر به نامهای امیر مسعود، مهرداد و فریدون و دو خواهر به نامهای پوران و گلوریا
پس از اتمام دوران دبستان به دبیرستان خسروخاور رفت. در همین زمان تحت تاثیر پدرش که علاقمند به شعر و ادبیات بود. کم کم به شعر روی آورد. و دیری نپائید که خود نیز به سرودن پرداخت. خودش می گوید که " در سیزده چهارده سالگی خیلی غزل می ساختم ولی هیچگاه آنها را به چاپ نرساندم. "
در سال ۱۳۲۹ در حالی که ۱٦ سال بیشتر نداشت با نوۀ خالۀ مادرش پرویز شاپور که ۱٥ سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. این عشق و ازدواج ناگهانی بخاطر نیاز فروغ به محبت و مهربانی بود. چیزی که در خانۀ پدری نیافته بود. پس از پایان کلاس سوم دبیرستان به هنرستان بانوان می رود و به آموختن خیاطی و نقاشی می پردازد. از ادامه تحصیلاتش اطلاعاتی در دست نیست.
می گویند که او تحصیلات را قبل از گرفتن دیپلم رها می کند
اولین مجموعۀ شعر او به نام " اسیر " در سال ۱۳۳۱ در سن ۱۷ سالگی منتشر می گردد. کم و بیش اشعاری از او در مجلات به چاپ می رسد.
با به چاپ رسیدن یکی از شعرهایش در یکی از مجلات هیاهوی عظیمی بپا می شود و از آن پس مورد نا مهربانی های فراوان قرار می گیرد.
" گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرانه بستند "
در سال ۱۳۳۲ با شوهرش به اهواز می رود. دیری نمی پاید که اختلافات زناشوئی باعث برگشت فروغ به تهران می شود
حتی تولد کامیار پسرشان نیز نمی تواند پایه های این زندگی را محکم سازد. سرانجام فروغ در سال ۱۳۳٤ از شوهرش جدا می شود
قانون فرزندش را از او می گیرد. حتی حق دیدنش را. فروغ ۱٦ سال تمام و تا آخر عمرش هرگز فرزندش را ندید
" وقتی اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند
وقتی که چشم های کودکانۀ عشق مرا
با دستمال تیرۀ قانون می بستند
و از شقیقه های مضطرب آرزوی من
فواره های خون به بیرون می پاشید
چیزی نبود. هیچ چیز بجز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم : باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم

مجموعه های از کارهای فروغ فرخزاد
مجموعۀ شعر
ـ اسیر ۱۳۳۱
ـ دیوار ۱۳۳٦
ـ عصیان ۱۳۳٨
ـ تولدی دیگر۱۳٤۱
و مجموعۀ نا تمام ( ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)

در حوزۀ سینما

ـ پیوندفیلم(یک آتش)که در سال ۱۳۴۱ در دوازدهمین جشنوارۀ فیلم های کوتاه و مستند ونیز در ایتالیا شایستۀ دریافت مدال طلا و نشان برنز شد.

ـ بازی در فیلمی از مراسم خواستگاری در ایران. سفارش موسسۀ ملی کانادا به گلستان فیلم بود.
ـ همکاری در ساختن بخش سوم فیلم ( آب و گرما)
ـ مدیر تهیۀ فیلم مستند ( موج و مرجان و خارا ) به کارگردانی ابراهیم گلستان
ـ مدیر و تهیه و بازی در فیلم نیمه کارۀ ( دریا ) محصول گلستان فیلم
ـ ساختن فیلم مستند ( خانه سیاه است ) از زندگی جذامیان که در زمستان سال ۱۳۴۲ برندۀ جایزۀ بهترین فیلم جشنواره ( اوبرهاوزن ) آلمان شد.
ـ بازی در نمایشنامۀ ( شش شخصیت در جستجوی نویسنده ) اثر لوئیچی پیراندلو در سال
۱۳٤۲
ـ و در سال ۱۳٤٤ از طرف یونسکو فیلمی نیم ساعته و از برناردو برتولوچی فیلمی پانزده دقیقه ای . در رابطه با زندگی فروغ ساخته شد.
دهمین جشنوارۀ فیلم ( اوبرهاوزن ) آلمان جایزۀ بزرگ خود را برای فیلم های مستند به یاد فروغ نام گذاری کرد.
فروغ فرخزاد سرانجام در ۲٤ بهمن سال ۱۳٤٥ به هنگام رانندگی بر اثر تصادف جان سپرد و روز ۲٦ بهمن در گورستان ظهیرالدوله هنگامی که برف می بارید به خاک سپرده شد.

" شاید حقیقت آن دو دست جوان بود
آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد"

یادش همیشه گرامی باد
يکشنبه 16/10/1386 - 15:44
محبت و عاطفه

اگر باران بودم ،آنقدر می باریدم تا غبار غم از دلت بردارم اگر اشك بودم ، مثل باران بهاری به پایت می گریستم اگر گل بودم شاخه ایی از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میكردم اگر عشق بودم ،آهنگ دوست داشتن را برایت می نواختم ولی افسوس كه نه بارانم ،نه اشك ،نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم

يکشنبه 16/10/1386 - 15:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته