• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 1481
زمان آخرین مطلب : 5056روز قبل
شعر و قطعات ادبی

خود ز فلک برتریم،وز ملک افزون تریم    زین دو چرا نگذریم؟منزل ما کبریاست

چهارشنبه 17/11/1386 - 16:8
شعر و قطعات ادبی
ابر بارنده به دریا می گفت: من نبارم تو کجا دریایی؟؟! *** در دلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو خود از مائی...
چهارشنبه 17/11/1386 - 16:5
خانواده
كاش هرگزدرمحبت شك نبود ؛

تك سوارمهربانی تك نبود ؛

كاش برلوحی كه برجان دل است ؛

واژه تلخ خیانت حك نبود....
چهارشنبه 17/11/1386 - 15:56
دعا و زیارت
حضرت رسول فرمودند: بدترین افراد كسى است كه آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او آن كسى خواهد بود كه آخرت خود را براى دنیاى دیگرى بفروشد
چهارشنبه 17/11/1386 - 15:42
محبت و عاطفه

زمستان گذشته است ،

گل ها شکفته اند

باز زمان نغمه سرایی فرا رسیده است ،

و تو، ای کبوتر زیبای من که در شکاف صخره ها و پشت سنگها پنهان هستی

بیرون بیا و بگذار صدای شیرین تو را بشنوم و صورت زیبایت را ببینم ،

زیرا اکنون زمستان به پایان رسیده است ...

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام ، دوست می دارم .

تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام ، دوست می دارم ...

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای خاطر نخستین گلها .

تو را به خاطر دوست داشتن ، دوست می دارم .

تو را بجای همه کسانی که دوست نمی دارم ، دوست می دارم .

سپیده که سر بزند در این بیشه زار خزان زده ، شاید دوباره گلی بروید

شبیه آنچه در بهار بوییدیم،

پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز ...

پل الوار

دوشنبه 15/11/1386 - 19:13
دعا و زیارت
دوشنبه 15/11/1386 - 18:50
مصاحبه و گفتگو

من شمردن بلد نیستم، دوست داشتن بلدم .

 گاهی شده که دو نفر را یکجا دوست داشته باشم . گاهی شده که یکی را دو بار دوست داشته باشم .

چه کار میشود کرد؟ دوست داشتن بلدم ، شمردن بلد نیستم.

دوشنبه 15/11/1386 - 18:37
خواستگاری و نامزدی

مردم روستایی دعا کردند تا باران ببارد،اما باران نیامد،

چون خدا میدانست در نزدیکی آن روستا کودکیست که چکمه هایش سوراخ است...

دوشنبه 15/11/1386 - 18:24
شعر و قطعات ادبی

ببخش اگر تو قصه مون دورنگ و نامرد نبودم

ببخش كه عاشقت بودم خسته و دلسرد نبودم

ببخش كه مثل تو نشد خیانتو یاد بگیرم

اگر كه گفتم به چشات بزار براتون بمیرم

ببخش اگر تو گریه هام دورنگی و ریا نبود

اگر كه دستام مثل تو با كسی آشنا نبود

ببخش اگر تو عشقمون كم نمی ذاشتم چیزی رو

ببخش كه یادم نمی ره اون روزهای پاییزی رو

دوشنبه 15/11/1386 - 18:0
شعر و قطعات ادبی
بی تو، مهتاب‌ شبی، بازاز آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فروریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید، تو به من گفتی:
” از این عشق حذر كن!
لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،
آب، آیینة عشق گذران است،
توكه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، كه دلت با دگران است!
تا فراموش كنی، چندی از این شهرسفر كن!

با تو گفتم:‌” حذر از عشق!؟ ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،نتوانم!
روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم ، نه گسستم

****
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نكنی دیگر از آن كوچه گذر هم ...
بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم....
دوشنبه 15/11/1386 - 16:53
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته