• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1267
تعداد نظرات : 1077
زمان آخرین مطلب : 5427روز قبل
دعا و زیارت
رسولخدا صلی الله علیه و آلهفرمود: « اشتیاقملائکهآسمان‌ها برای دیدنعلیبن ابیطالب، همانند اشتیاق مادری دلسوز و مهربان است برای دیدن تنها فرزندش کهپس از مرگ ده فرزند دیگر، برایش به جا مانده است
و در روایتی دیگر فرمود:« درشب معراج، فرشته ای را به صورت علی دیدم که تفاوتی با علی نداشت و گمان کردم خودعلی است. به او گفتم:« ای ابوالحسن، جلوتر از من به اینجا آمده ای؟»
جبرئیلبه من گفت:« این علی بن ابیطالب نیست؛ فرشته ای است به صورت علی، زیرا ملائکه مشتاقعلی بودند و از خداوند درخواست کردند که صورتی از علی را بیافریند تا همواره او راببینند
منابع:
بحارالانوار، ج 39، ص 98، حدیث 10 ------ مناقب
بحارالانوار، ج 39، ص 105 ------ تفسیر امام
 
سه شنبه 4/10/1386 - 21:36
دانستنی های علمی
اگر بازجویی خطا از صواب                                نیابی یكی همنشین چون كتاب
كتاب میراثی ماندگار و عنصری اندیشمند در زندگی بشر است كه در میان همه ابزارهایفرهنگی جایگاه ویژه‌ای دارد.
كتاب حافظ و احیاكننده تفكر و منبع عظیمی برای طالبان علم و حقیقت است. تاریخهیچ تمدنی خالی از كتاب و كتابت نبوده‌است، همه فرهنگ‌ها با كتاب آغاز می‌شوند و باكتاب رشد می‌كنند. ما نیز مفتخریم كه از این میان، فرهنگ دینی ما یعنی آیین مقدساسلام بیشترین بهره را از كتاب برده‌ است، چرا كه پیامبر عظیم‌الشأن اسلام رسالتشرا با فرمان«خواندن» از سوی خداوند آغاز می‌كند و در همین فرهنگ مقدس است كه خداوندمنان به قلم سوگند یاد می‌كند و معجزه‌ آخرین فرستاده‌اش را یك كتاب قرار داده‌است.
این نشانه‌های روشن و همچنین پیشنیه فرهنگی ما یعنی تعدد كتاب‌ها و كتابخانه‌هادر عصر شكوفایی تمدن اسلامی و آثار مكتوب نام‌آوران و دانشمندان مسلمان ایرانی همهناظر بر اهمیت كتاب و كتاب‌خوانی است و این حقیقت را بر ما آشكار می‌سازد كه آییناسلام پرچمدار كتاب و كتاب‌خوانی در زمین است. كتاب حتی در روزگار  پیشرفت‌های بشردر عرصه‌های علمی و فرهنگی، نه تنها اهمیتش را از دست نداده بلكه ابعاد تازه‌ترییافته است. بدون شك تمام كسانی كه در زمینه‌های مختلف پیشرفتی داشته‌اند هرگز باكتاب بیگانه نبوده‌اند، بلكه مطالعه را به عنوان یك اصل ضروری در زندگی خودمی‌دانند.
در اهمیت نقش كتاب در تكامل جوامع انسانی همین بس كه تمام ادیان آسمانی و بزرگانتاریخ بشری از طریق كتاب جاودانه مانده‌اند و به راستی سزاوار نیست كه این عنصر مهمرا به‌دست فراموشی یا كم توجهی بسپاریم. در حالی كه متأسفانه اكنون كتاب در جامعهما در جایگاهی كه باید باشد، نیست و هنوز مطالعه به عنوان یك نیاز دایمی برای همهمطرح نمی‌باشد، از این رو ضروری است كه پیگیری این مسئله و پیداكردن راه حلی برایآن از اولویت‌های مهم زندگی ما باشد.
بیست و چهارم آبان ماه هر سال در كشورها به عنوان اولین روز از هفته كتاب وكتاب‌خوانی انتخاب شده‌است، هفته كتاب نقطه عطفی در گسترش فرهنگ كتاب و كتاب‌خوانیاست. ولی فعالیت در این حوزه نباید تنها محدود به یك هفته باشد. در حقیقت این هفتهبهانه و فرصتی است كه با تبلیغات گسترده اهمیت این موضوع را نشان داده تا به طورجدی‌تر به این مقوله پرداخته شود و از همگان دعوت شود تا هر كس با هر تخصصی كه داردبا تمام توانش در این زمینه تلاش كند.
از جمله اقشاری كه نقش سازنده و كلیدی می‌توانند در امر كتاب و كتاب‌خوانیداشته‌ باشند، معلم‌های مدارس هستند.‌ مدرسه به عنوان یكی از نهاد‌های فكری وفرهنگی جامعه منشأ بسیاری از تغییرات اساسی در جامعه است، چرا كه نسل جوان جامعه ازآن جا برمی‌خیزد و این جوانان هستند كه یك جامعه را می‌سازند. از این رو باید شرایطو زمینه مساعد جهت ایفای هر چه بهتر این نقش از طرف معلمان،‌ فراهم شود.
به امید روزی كه با توجه بیشتر مسئولان فرهنگی كشور، تهیه و عرضه كتاب در كشورآسان شود و كتاب با هزینه كمتری در اختیار مردم قرارگیرد تا هیچ كس در هیچ‌جا،‌بهانه‌ای برای كتاب نخواندن نداشته‌ باشد و صمیمیتی بیش از گذشته میان مردم و كتاببرقرار شود.
 
جمعه 30/9/1386 - 19:14
دعا و زیارت
 

خدیجه
یك روز كه پیامبر خدا(ص ) در جمع همسران خویش حضور داشت ، یادى از همسر باوفاى خویش ، خدیجه نمو و بر فراق او گریست . عایشه به او اعتراض كرد و گفت :
بر پیرزن سرخ روى از تیره بنى اسد مى گریى ؟!
رسول خدا(ص ) از سخن او بر آشفت و فرمود: چه كسى جاى خدیجه را مى گیرد؟ روزى كه شما مرا دروغگو خواندید او مرا راستگو دانست ، و روزى كه شا به حال كفر به سر مى بردید، او به من گروید و دین خدا را با ایمان و مال خو یارى داد و هنگامى كه شما عقیم و نازا بودید او برایم فرزند آورد.
عایشه گفت : وقتى كه از میزان علاقه و وفاى حضرت به خدیجه آگاه گشتم همواره خود را با ذكر محاسن و یاد خوبیهاى خدیجه به پیامبر نزدیك مى كردم .
عن على قال : ذكر النبى خدیجه یوما و هو عند نسائه فبكى . فقالت عائشه : یبكیك على عجوز حمرا من عجائز بنى اسد؟
فقال : صدقتنى اذ كذبتم و آم نت بى اذ كفرتم و ولدت لى اذ عقمتم .
قالت عائشه : فما زلت اتقرب الى رسول الله (ص ) بذكرها.
حسن و حسین
-1 از رسول خدا(ص ) شنیدم كه مى گفت : محبت این دو پسر (حسن و حسین ( چندان مرا شیفته كرده است كه محبت دیگران را فراموش ‍ كرده ام .
پروردگارم ، مرا به دوستى آنان و مهر هر كه به ایشان علاقه مند است فرمان داده است .
-2 یك روز كه دست حسن و حسین را به كف گرفته بود و آنان را به مردم مى نمایاند، فرمود:
هر كس این دو پسر و ماد رو پدرشان را دوست بدارد او پیرو من و پوینده راه من است و چنین كسى در بهشت برین همنشین من خواهد بود.
-3 شباهت حسن به جدش رسول خدا(ص ) از قسمت بالا تنه و سر و سینه است و شباهت حسین با رسول خدا(ص ) از قسمنت پایین تنه و پاهاست .

-4 روزى در برابر دیدگان جدشان با هم كشتى مى گرفتند (پیامبر داور آنان شده بود، اما نه یك داور بى طرف ) مرتب حسن را تشویق مى كرد و او ار علیه حسین مى شوراند.
دخترش فاطمه بر جانبدارى پدر خرده گرفت و گفت : پدر! آیا از بزرگتر حمایت مى كنى و او را علیه كوچكتر مى شورانى ؟
پیامبر خدا(ص ) فرمود: (دخترم ، نمى شنوى آواز جبرئیل را كه چگونه ) حسین را تشویق مى كند؟ من نیز حسن را تشجیع مى كنم .
-5 در بسترم خفته بودم و پیامبر خدا(ص ) به منزل ما تشریف آورد. در این بین حسن و حسین اظهار تشنگى كردند و از جدشان آب خواستند.
گوسفندى داشتیم كه از شیر بهره چندانى نداشت . پیغمبر برخاست و از گوسفند شیر دوشید. به بركت آن حضرت گوسفند، شیرا شد و ظرف شیر آماده گشت . ابتدا حسن پیش آم د و از آن نوشید و سپس حسین نوشید فاطمه به سخن آمد و گفت : اى پدر! گویا به حسن مهر بیشترى دارید؟ فرمود: این طور نیست ، بلكه فقط رعایت نوبت و حق تقدم حسن در میان بود و گرنه ، من و تو و دو كودكت و آن كه در اینجا خفته است ، در روز قیامت همه در یك رتبه و پایه هستیم .
-6 بسیار مى شد كه حسن و حسین تا پاسى از شب را نزد جدشان مى ماندند.
یك شب كه بچه ها به عادت همیشه نزد پیامبر خدا(ص ) سرگرم بازى بودند متوجه مى شوند كه پاسى از شب گذشته است .
رسول خدا(ص ) به آنان فرمود )دیر وقت است برخیزید و نزد مادرتان شوید. (هر چند فاصله میان خانه پدر و دختر زیاد نبود، اما تاریكى شب و خردسالى كودكان مى توانست نگران كننده باشد
در این بین برقى در آسمان ظاهر شد و بچه ها در پرتو تابش آن روانه منزل شدند. این روشناتى تا رسیدن بچه ها به خانه ، همچنان ادامه داشت .
رسول خدا(ص ) به آن روشنایى چشم دوخته بود و مى فرمود:
سپاس خدایى را كه ما اهل بیت را گرامى داشت .
-7 حسن و حسین نور دیدگان ین امت و فرزندان پیامبرند. آن دو براى رسول خدا(ص ) همچون چشم براى سر بودند و من همچون دست باى بدن و فاطمه به منزله قلب براى پیكر.
داستان ما داستان كشتى نوح است ؛ هر كس به كشتى نشست نجات یافت هر كس از آن بازماند، دچار طوفان و بلا گشت .
جاى خالى پدر
وقتى ابوبكر بر فراز منبر رسول خدا(ص ) نشسته بود، كودكى خردسال از زیر منبر، به پرخاش او پرداخت و گفت : از منبر پدرم فرود آى .
ابوبكر براى اینكه حفظ موقعیت كرده باشد و خود را در انظار نبازد، سخن كودك را تصدیق كرد و گفت : آرى همین طور است این تمنبر جد توست اما در باطن از حرف حسن رنجید و در فرصتى كه به همراه رفیقش خدمت امیر مومنان مى رسد، ضمن گلایه هایى چند، از این سخن حسن یاد مى كند و آن را به رخ حضرت مى كشد. و رفیقش هم اضافه مى كند: این تو هستى كه فرزندانت را تحریك مى كنى و آنان راوا مى دارى تا در انظار مردم ابوبكر را تحقیر كنند!.
حضرت در پاسخ آنان فرمود:
...
شما خود مى دایند و مردم نیز آگاهند كه فرزندم حسن چه بسا، هنگامى كه جدش در نماز بد، صفوف جماعت را مى شكافت و خود را به وى مى رسانید و در همان حال كه پیامبر خدا(ص ) در سجده بود بر پشت او سوار مى شد و رسول گرامى با نهادن یك دست بر پشت طفل و نهادن دستى دیگر بر زانوى خود، بر مى خاست ، و با همین وضع نماز را به پایان مى برد.
و نیز مى دانید و مردم مدینه فراموش نكرده اند، ساعاتى را كه پیامبر خدا(ص ) بر فراز منبر سخن مى گفت ، و حسن از در كه وارد مى شد به جانب پدر مى دوید و از پله هاى منبر بالا مى رفت و بر دوش جدشت مى نشست و بر گردن او سوار مى شد و پاها را بر سیه مبارك او آویزان مى كرد طورى كه درخشندگى خلخال پاى او از دور به چشم مى خورد و پیامبر همچنان سخن مى گفت و خطبه مى خواند.
)شما
خود انصاف دهید) كودكى كه تا این پایه به جدش مهر و انس داشته طبیعى است كه مشاهده جاى خالى پدر و نشستن دیگرى بر جاى او، برایش دشورا و گران باشد. به خدا قسم من هرگز به او نیاموخته ام كه چنین بگوید، و كار او به دستور من نبوده است ....
قال على (ع ):... و اما احسنابنى فقد تعلمان و یعلم اهل المدینه انه كان یتخطى الصفوف حتى یاتى النبى و هو ساجد فیركب ظهره فیقوم النبى و یده على ظهر الحسن و الاخرى على ركبته حتى یتم الصلاه ....
ثم قال : و تعلمان و یعلم اهل المدینه ان الحسن كان یسعى الى النبى و یركب على رقبته و یدلى الحسن دجلیه على صدر النبى حتى یرى بریق خلخالیه من اقصى المسجد و النبى یخطب و لایزال على رقبته حتى یفرغ النبى من خطبته و الحسن على رقبته ، فلما راى الصبى على منبر ابیه عیره شق علیه ذلك ، و الله ما امرته بذلك و لافعله عن امرى ....
خدا گواه است
فاطمه را در همان جامه اى كه به تن داشت غسل دادم . به خدا قسم كه او پاك و پاكیزه و در نهایت طهارت بود. پس از انجام غسل ، پیكر او را با باقى مانده حنوط پدرش (كه از بهشت آورده بودند) حنوط كردم و در كفن پیچیدم و پیش از آنكه بندهاى كفن را گره بزنم صدا زدم : اى ام كلثوم ، زینب ، سكینه ، فضه ، حسن ، حسین همه بیایید و آخرین بار مادرتان را ببینید؛ بیایید و از وى توشه برگیرید كه دیدار به قیامت است .
حسن و حسین جلو آمدند و خود را بر سینه مادرشان انداختند (آن دو مى گریستند و ناله مى كردند) و مى گفتند: واحسرتا از دورى جدمان محمد و واحسرتا از جدایى مادرمان فاطمه ، اى مادر حسن ، اى مادر حسین ، سلام ما را به جدمان برسان و به او بگو كه پس از وى ما یتیم و بى سرپرست گشتیم .
خدا را گواه مى گیرم ، دیدم فاطمه ناله اى كرد و دستهاى خود را گشود و بچه ها را در آغوش فشرد و آنان را لحظاتب همچنان بر سینه داشت در این حال صدایى از آسمان به گوشم رسید كه گفت : اى ابوالحسن ! بچه ها را از آغوش مادرشان برگیر، به خدا سوگند، این كودكان فرشتگان آسمانها را به ریه نشاندند. خدا و رسول او در انتظار فاطمه اند.
بچه ها را از آغوش مارشان گرفتم و بندهاى كفن را بستم ....
قال على : و الله اخذت فى امرنا و غسلتها فى فمیصها و لم اكشفه عنها، فو الله لقد كانت منیونه طاهره مطهره ، ثم حنطتها من فضله حنوط رسول الله (ص ) و كفنتها و ادرجته فى اكفانها، فلما همت ان اعقد الدا، نادیت : یا ام كلثوم یا زینب یا سكینه (كذا) یا فضه یا حسن یا حسین ! هلموا تزودوا من امكم فهذا الفراق ، و اللقا فى الجنه .
فاقبل الحسن و الحسین و هما ینادیان : واحسرتا لاتنطفى ابدا من فقد جدنا محمد المصطفى و امنا فاطمه الزهرا یا ام الحسن و یا ام الحسین ادا لقیت جدنا محمدا المصطفى فاقرئیه منا السلام و قولى اه انا قد بقینا بعدك یتیمین فى دار الدنیا.
فقال امیر المومنین : انى اشهد اله آنهاقد حنت و انت و مدت یدیها و ضمتهما الى صدرها ملیا و ادا بهاتف من السما ینادى : یا ابا الحسن ! ارفعهما عنها فلقد ابكیا و الله ملائكه السماوات ، فقد اشتاق الحبیب الى المحبوب . قال فرفعتهما عن صدرها و جعلت اعقد الردا.
اندوه پیوسته
اى رسول خدا(ص ) از سوى من و از جانب دخترى كه اینك در كنارت آرمیده و شتابان به سویت آمده است بر تو سلام باد. خواست خدا چنین بود كه او از همه زودتر به تو بپیوندد. اى رسول خدا (ص ) از دورى دختر برگزیده ات كم صبر و بى تاب و توان گشته ام و تحمل فقدان برترین بانوان جهان كار ساده اى نیست ، اما پس از آن دورى دردناك و مصیبت سخت در گذشت تو (كه هیچ مصیبتى با آن برابر نیست ) اینك جا دارد كه شكیبا باشم و آنچنان كه در جدایى تو صبر پیشه كردم و مرگ دخترت نیز شكیبا باشم .
مگر نه این اسنت كه تو بر روى سینه من جان دادى و من خود سر تو را بر بالش لحد نهادم ؟ آرى در كتاب خداست كه پایان زندگانى همه بازگشت به سوى خداست و این حقیقت را باید به بهترین وجه پذیرفت .
اى رسول خدا(ص ) اینك امانت و گروگانت برگردانده و باز پس داده مى شود و زهرا از دست من ربوده مى شود. پس از او آسمان و زمین زشت مى نماید، اما اندوه من پیوسته و جاوید است و شبهایم بى خواب خواهد بود. این حزن و اندوه تا هنگامى كه خداوند براى من نیز همان سرایى را برگزیند كه تو در آن ماءوا گرفته اى ، همواره و همیشگى است .
مرگ زهرا زخمى بر دلم نشاند كه جراحت آن كشنده است ! به خدا شكایت مى برم و دخترت را به تو مى سپارم . بزودى دخترت آگاهت خواهد كرد كه چگونه امتت بر آزارش همدست شدند. هر چه مى خواهى از او بپرس با اصرار از او بخواه تا اندكى از انبوه بار غمهایى كه در سینه داشت و اینجا فرصت گشودن نیافت ، برایت بازگوید. آنچه خواهى از او بجو، كه راز دل به تو خواهد گفت . بزودى خدا كه بهترین داور است میان او و ستمكاران داورى نماید.
بار دیگر سلام بر شما باد! اما این سلام ، سلام تودیع است ، نه از ملال و خستگى و نه از سر خشم و ناسپاسى است . اگر مى روم نه از آن جهت است كه خسته ام و اگر بمانم نیز نه بدان دلیل است كه به وعده هایى كه خداوند به شكیبایان داده است ، بد گمانم .
افسوس ، افسوس ، اگر چیرگى كسانى كه بر ما مستولى شدند در میان نبود. براى همیشه در كنار قبرت مى ماندم و روزگار را به اعتكاف در كنارت مى گذراندم از این مصیبت بزرگ چون فرزند مرده فریاد مى كشیدم و جوى اشك از دیدگان به راه مى انداختم .
خدا گواه است كه دخترت پنهانى به خاك رفت . هنوز چندان از مرگ تو نگذشته و نام تو در میان مردم كهنه نشده بود كه حق او را بردند و میراث او را خوردند.
اى رسول خدا(ص ) به خدا شكایت مى كنم و دل را به تو خوش مى دارم . درود خدا بر تو باد و رضوان و سلام خدا بر فاطمه .
قال على (ع (:السلام علیك یا رسول الله (ص ) عنى و السلام علیك عن ابنتك و زائرتك و البائته فى الثرى ببقعتك و المختار الله لها سرعه اللحاق بك قل یا رسول الله (ص ) عن صفیتك صبرى و عفا عن سیده نساء العالمین تجلدى الا ان فى التاسى لى بسنتك فى فرقتك موضع تعز فلقد و سد تك فى ملحوده فبرك و فاضت نفسك بین نحرى و صدرى ، بلى و فى كتاب الله انعم القبول : (انا لله و انا الیه راجعون )، قد استرجعت الودیعه و اخذت الرهینه و اخلست الزهراء فما اقبح الخضراء و الغبراء یا رسول الله ! اما حزنى فسرمد و اما لیلى فمسهد و هم لا یبرح من قلبى او یختار الله لى دارك التى انت فیها مقیم كمد مقیح و هم مهیج ، سرعان ما فرق بیننا! و الى الله اشكو و ستنبئك ابنتك بتظافر امتك على هضمها فاحفها السوال و استخبرها الحال فكم من غلیل معتلج بصدرها لم تجد الى بثه سبیلا و ستقول و یحكم الله و هو خیر الحاكمین .
سلام علیك یا رسول الله (ص ) سلام مودع لا سئم و لا قال ، فان انصرف فلا عن ملاله و ان اقم فلا عن سوء ظنى بما وعد الله الصابرین ، الصبر ایمن و اجمل و لو لا غلبه المستولین علینا لجعلت المقام عند قبرك لزاما و التلبث عنده معكوفا و لا عولت اعوال الثكلى على جلیل الرزیه فبعین الله تدفت بنتك سرا و یهتضم حقها قهرا و یمنع ارثها جهرا و لم یطل العهد و لم یخلق منك الذكر فالى الله یا رسول الله (ص ) المشتكى و فیك اجمل العزاء فصلوات الله علیها و علیك و رحمه الله و بركاته .

يکشنبه 25/9/1386 - 22:45
دعا و زیارت
 
سفارش
در اینجا حضرت از من خواست كه وى را با دخترش تنها بگذارم . من بیرونرفتم و آن دو با هم خلوت كردند.
رسول خدا(ص ) ضمن احوال پرسى از دخترش نظرش راراجع به شوهرش ‍ جویا شد.
فاطمه در پاسخ گفت : البته كه او بهترین شوى است . امازنانى از قریش به دیدنم آمدند و حرفهایى زدند. به من گفتند:
چرا رسول خدا(ص ) تو را به مردى كه از مال دنیا بى بهره است تزویجنمود؟!
حضرت فرمود: دخترم ! چنین نیست ، نه پدرت و نه شوهرت هیچ یك فقیرنیستند، گنجینه هاى طلا و نقره زمین بر من عرضه شد و من نخواستم .
دخترم ! اگرآنچه كه پدرت مى دانست تو نیز از آن آگاه بودى ، دنیا و زینتهاى آن در چشمانت زشتمى نمود.
به خدا قسم در خیر خواهى براى تو كوتاهى نكردم . تو را به همسرى كسىدادم كه اسلامش از همه پیشتر و علمش از همه بیشتر و حلمش از همگان بزرگتر است .
دخترم ! خداى متعال از جمیع اهل زمین ، دو كس را برگزیده است كه یكى پدر تو ودیگرى شوى تو است .
دخترم ! شوهر تو نیكو شوهرى است مبادا بر او عصیان كنى .
سپس رسول خدا(ص ) مرا صدا زد و به داخل فرا خواند. آنگاه فرمود:
على ! باهمسرت مهربان باش ، و بر او سخت نگیر و با وى مدارا كن ، چه اینكه فاطمه پاره تن مناست . آنچه او را برنجاند، مرا نیز برنجاند، و هر چه او را شاد كند مرا نیز شادمانسازد. شما را به خدا مى سپارم و او را به پشتیبانى شما مى خوانم .
به خدا قسم تافاطمه زنده بود، هرگز او را به خشم نیاوردم و هرگز چیزى كه بر خلاف میل او بودمرتكب نشدم . فاطمه نیز چنین بود؛ هرگز مرا به خشم نیاورد و از فرمانم رخ نتافت ،چون به او مین نگریستم دلم آرام مى گرفت زنگار حزن و اندوه از سینه ام زدوده مى گشت ....
قال على (ع ): و امرنى بالخروج من البیت و خلا بابنتهو قال : كیف انت یا بنیه ؟ و كیف رایت زوجك ؟ قالت له : یا ابه ، خیر زوج الا انهدخل على نسا من قریش و قلن لى : زوجك رسول الله (ص ) من فقیر لامال له ! فقاللها:
یا بنیه ! ما ابوك بفقیر و لقد عرضت على خزائن الارض من الذهب و الفضهفاخترت ما عند ربى عزوجل یا بنیه ! لو تعلمین ما علم ابوك لسمجت الدنیا فى عینیك والله یا بنیه ! ما الوتك نصحا ان زوجتك اقدمهم اسلاما و اكثرهم علما و اعظمهم حلما،یا بنیه ! ان اللاه عزوجل اطلع الى الارض اطلاعه فاختار مناهلها رجلین فجعل احدهمااباك و الاخر بعلك ، یا بنیه ! نعم الزوج زوجك لاتعصى له امرا.
ثم صاح بى رسولالله (ص ) یا على ! فقلت : لبیك یا رسول الله (ص )! قال : ادخل بیتك و الطف بزوجتكو ارفق بها فان فاطمه بضعه منى ، یولمنى ما یولمها و یسرنى ما یسرها، استودعكماالله و استخلفه علیكما.
فو الله ما اغضبتها و لا اكرهتها على امر حتى قبضها اللهعزوجل و لا اعضبنى و لا عصت لى امرا و لقد كنت انظر الیها فتنكشف عنى الهموم والاحزان ....
فاطمه
-1 پیامبر خدا(ص ) به من فرمود: قریش بر من خرده مى گیرند و راجع به ازدواج تو و فاطمهگلایه مى كنند و مى گویند: او را از ما دریغ داشتى و بر علىتزویج كردى .
به آنها گفتم : به خدا سوگند این من نبودم كه او را از شمادریغ كرد و به على تزویج نمود؛ بلكه ازدواج فاطمه تقدیر تدبیر خدا بود. جبرئیل فرودآمد و گفت : اى محمد! خداى متعال فرموده :
اگر على رانیافریده بودم ، روى زمین كفو و هم شان براى دخترت فاطمه یافت نمى شد. نه فقط امروزكه از زمان آدم تا انقراض عالم ، فاطمه كفوى نداشته و نخواهد داشت .
-2بهترین حوریه بهشتى است كه در صورت انسانى آفریده شده است .
-3 فاطمه از پدرشنیده بود كه :درود و سلام بر فاطمه باعث بخشودگى گناهان وموجبت همنشینى با پیامبر در جاى بهشت است .
-4یك نبار كه پیامبر خدا(ص( به دیدار دخترش آمده بود گردنبندى در گردن او آویخته دید. حضرت بى آنكه سخنى بگویداز وى روى گرداند. فاطمه سبب رنجش پدر را دریافت . بى درنگ گردن بند از گردن بگشودو به كنارى انداخت .
پیغمبر به او فرمود: فاطمه ! حقیقتا تواز من هستىسپس سائلى سر رسید و آن گردن بند را به وى بخشید. آنگاه فرمود: شدید باد خشم و غضب خدا و رسول بر آن كس كه خون مرا بریزد ومرا به آزردنعترت و خویشانمبیازارد.
-5مردنابینایى از فاطمه رخصت حضور خواست . فاطمه در حجاب شد و خود را از وى پوشید. پیغمبر به دخترش فرمود: با اینكه او تو را نمى بیند پوشش از وى چه ضرورتى داشت؟
گفت : اگر او مرا نمى بیند، من او را مى بینم . وى هر چند نابیناست اما شامهاو بو را حس مى كند.
-6 در جنگ خندق ، همراه رسول خدا(ص ) سرگرم حفر خندق بودیمكه فاطمه آمد و تكه نانى كه در دست داشت به نبى مكرم داد.
پیامبر خدا(ص ) پرسید: این چیست دخترم ؟
فاطمه پاسخ داد:
قرص نانى براى حسن وحسین تهیه كرده ام و بریده اى از آن را هم براى شما آورده ام .
رسول خدافرمود: این اولین غذایى است كه ظرف سه روز به دهان پدرت مى رسد.
راندن سائل
فاطمه بیمار شد و رسول خدا(ص ) به عیادت او آمد و بر بالین وى نشست . در همین حال كه با دخترش گفتگو مى كرد و از حال وى جویا مى شد، فاطمه گفت : دلم هواى خوراكى مطبوع و گوارا كرده است .
تاقچه اى دراتاق بود كه اشیایى در آن مى نهادند، رسول گرامى برخاست و به جانب آن تاقچه رفت سپسبا ظرفى سرپوشیده بازگشت . محتواى ظرف مقدارى مویز و كشك و كعك (نانى كه از آمیختنروغن و شكر سازند) و چند خوشه انگور بود. حضرت آن ظرف خوراكى را در برابر دخترشگذارد و در حالى كه خود دستى بر آن نهاده بود نام خدا را بر زبان جارى ساخت وفرمود: به نام خدا برگیرید و بخورید.
اهل بیت سرگرمخوردن آن خوراكیها شدند. در این بین ، سائلى بر در خانه ظاهر شد و با آواز بلندسلام كرد و گفت : اى اهل خانه ! از آنچه خدا روزى شما كرده بهما نیز بخورانید.
رسول خدا(ص ) در پاسخ او فرمود: دور شو اى پلید.
فاطمه از گفته پدر شگفت زده شد و گفت : اى فرستاده خدا! ندیده بودم كه با مسكین چنین رفتاركنید؟
فرمود: (دخترم ) این خوراك بهشتى است كه جبرئیل براى شما آورده وسائل هم شیطان مطرود است . او در خوراك شما طمع كرده و مى خواهد با شما در خوردن آنشركت جوید، در حالى كه بر او روا نیست .
قال امیرالمومنین : ان فاطمه بنت محمد وجدت عله ، فجاها رسول الله (ص ) عائدا فجلس عندها و سالها عنحالها، فقالت : انى اشتهى طعاما طیبا.
فقام النبىالى طاق فى البیت فجا بطبق فیه ربیب و كعك و اقط و قطف عنب فوضعه بین یدى فاطمهفوضع رسول الله (ص ) یده فى الطبق و سمى الله و قال : كلوا بسم الله ، فاكلت فاطمهو رسول الله (ص ) و على و الحسن و الحسین فبینما هم یاكلون اذ وقف سائل على البابفقال : السلام علیكم ، اطعمونا مما رزقكم الله .
فقال النبى اخسا!
فقالتفاطمه : یا رسول الله (ص )! ما هكذا تقول للمسكین ؟!
فقال النبى انه الشیطان وما كان ذلك ینبغى له .
پرسش پاسخ
به همراه جمعى از یاران ، نزدرسول خدا(ص ) نشسته بودیم . در این بین حضرت پرسشى را طرح كرد و پرسید:
آیا مى دانید، بهترین چیز براى زنان كدام است ؟
از میانجمعیت حاضر، پاسخى كه آن حضرت را قانع سازد، شنیده نشد. عاقبت با عجز و ناتوانى همهاز گرد او پراكنده گشتیم . هر كس به سویى رفت و من نیز به خانه فاطمه آمدم ، وفاطمه را از پرسشى كه رسول گرامى عنوان كرده بود آگاه كردم . به او گفتم هر چندیاران آن حضرت كوشیدند و پاسخهایى دادند، اما هیچ یك از آنها نتوانست پاسخى را كهمورد نظر حضرتش بود بر زبان آرد.
فاطمه گفت : پاسخ سوال را من مى دانم . آن گاهگفت :
بهترین چیز براى زنان آن است كه مردان آنان را نبینندو آن ها نیز مردان را نبینند.
من نزد رسول خدا(ص ) باز گشتم و گفتم : اىفرستاده خدا! پرسشى كه مطرح كردید پاسخش این است . (همان پاسخى كه فاطمه داده بودعرض ‍ كردم(
پیغمبر از این پاسخ خوشش آمد و گفت : این پاسخ را از كه شنیده اى، تو كه هم اینك اینجا بودى و پاسخ آن را ندادى ؟!
گفتم : از فاطمه . پیغمبرفرمود: همانا فاطمه پاره تن من است .
عن على قال : كنا جلوسا عند رسول الله (ص ) فقال : اخبرونى اى شى خیرللنسا؟ فعیینا بذلك كلنا حتى تفرقنا.
فرجعت الى فاطمه فاخبرتها الذى قال لنارسول الله (ص ) و لیس احد منا علمه و لا عرفه .
فقالت : و لكنین اعرفه : خیر للنسا ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال .
فرجعتالى رسول الله (ص ) فقلت : یا رسول الله (ص )! سابتنااى شىخیر للنسا؟و خیر لهن ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال .
قال : من اخبرك فلم تعلمه و انت عندى . قلت : فاطمه ، فاعجب ذلكرسول الله (ص ) و قال : ان فاطمه بضعه منى .
يکشنبه 25/9/1386 - 22:44
دعا و زیارت
 
جشن عروسى
یك ماه گذشت و من هر صبح و شام به مسجد مى رفتم و با پیامبر خدا(ص ) نماز مى گزاردم و به منزل باز مى گشتم . اما در این مدت صحبتى از فاطمه به میاننیامد. تا  اینكه همسران رسول خدا(ص ) به من گفتند: آیا نمىخواهى كه ما با رسول خدا(ص ) سخن بگوییم و درباره انتقال زهرا به خانه شوهر، باحضرتش گفتگو كنیم؟
گفتم : آرى چنین كنید.
آنها نزد پیامبر خدا(ص( رفتند، و از آن میانام ایمنگفت : اى فرستاده خدا! اگر خدیجه زنده بود چشمانش به جشن عروسى فاطمه روشنمى شد. چه خوب است شما فاطمه را به خانه شوهر بفرستید تا هم دیده زهرا به جمال شویشروشن گردد و سر و سامانى بگیرد و هم ما از این پیوند فرخنده شادمان گردیم ؟ اتفاقاعلى هم چنین خواسته است
.
پیغمبر فرمود: پس چرا على چیزى نگفت ؟ ما منتظربودیم تا او خود همسرش را بخواهد
.
من گفتم : اى رسول خدا(ص )! شرم مانع منبود
.
پس رو به زنان خود كرد و فرمود: چه كسانى اینجاحاضرند؟

ام سلمه گفت : من و زینب و فلانى و فلانى ...
فرمود: پس هماكنون حجره اى براى دختر و پسر عمویم آماده كنید. ام سلمه پرسید: كدام حجره ؟فرمود: حجره خودت مناسبتر است . به زنها هم فرمود كه برخیزند و مقدمات جشن عروسى راآماده كنند
.
قال على (ع ):... فاقمت قعد ذلك شهرا اصلى معرسول الله (ص ) و ارجع الى منزلى و لا اذكر شیئا من امر فاطمه ثم قلن ازواج رسولالله (ص ) الا نطلب لك من رسول الله (ص ) دخول فاطمه علیك ؟ فقلت افعلن ، فدخلنعلیه فقالتام ایمن : یا رسول الله (ص )! لو ان خدیجهباقیه لقرت عینها بزفاف فاطمه و ان علیا یرید اهله ، فقر عین فاطمه ببعلها و اجمعشملها و قر عیوننا بذلك
.
فقال : فما بال على لایطلب منى زوجته ؟ فقد كنا نتوقعذلك منه
...
فقلت : الحیاه یمنعنى یا رسول الله (ص
(
فالتفت الى النسا فقال : من ههنا؟ فقالت ام سلمه : انا ام سلمه و هذه زینب و هذه فلانه و فلانه ، فقالرسول الله (ص ) هیئوا لابنتى و ابن عمى فى حجرى بیتا
.
فقالت ام سلمه : فى الىحجره یا رسول الله (ص )؟ فقال رسول الله (ص ): فى حجرتك و امر نساه ان یزین و یصلحنمن شانها
....
عطر ویژه

ام سلمهنزد فاطمه رفت از وى پرسید: آیااز عطریات و بوى خوش ‍ چیزى اندوخته دارى ؟
فرمود: آرى ، سپس برخاست و رفت و باخود شیشه اى همراه آورد و قدرى از محتواى آن را در كف دست ام سلمه ریخت . ام سلمهگفت : بوى خوشى از آن استشمام كردم كه هرگز مانند آن نبوییده بودم . از فاطمهپرسیدم : این بوى خوش را از كجا تهیه كردى ؟
فرمود: هنگامىكهدحیه كلبىبه دیدار پدرم مى آمد، پدرم مى فرمود: زیراندزى براى عموى خود بگسترم ،دحیهبر آن مى نشست و چونبرمى خاست از لباسهایش چیزى فرو مى ریخت و من به امر پدرم آنها را جمع كرده و دروناین شیشه نگهدارى مى نمودم .
)بعدها
) این جهت را از رسول خدا پرسیدم ،فرمود: او دحیه كلبى نبود، بلكه جبرئیل بو كه شبیه او به دیدارم مى آمد. و آنچه ازبالهاى او فرو مى ریخت ، عنبر بود
.
قال على (ع ):... قالت ام سلمه : فسالت فاطمه، هل عندك طیب ادخر تیه لنفسك ؟ قالت : نعم ، فاتت بقاروره فسكبت منها فى راحتىفشممت منها رائحه ما شمت مثلها قط، فقلت : ما هذا؟ فقالت : كان دحیه الكلبى یدخلعلى رسول الله (ص ) فیقول لى یا فاطمه ؟

هات الوساده فاطرحیها لعمكفاطرح له الوساده فیجلس علیها، فاذات نهض سقط من بین ثیابه شىفیامرنى بجعه ، فسال على رسول الله (ص ) عن ذلك ، فقال : هوعنبر یسقط من اجنحه جبرئیل .
ولیمه

شبى كه مى خواستند عروس را بهخانه شویش ببرند پیامبر خدا(ص ) فرمود:
على ! براى همسرت ولیمه اى نیكو فراهمكن . سپس فرمود: گوشت و نان نزد ما هست ، شما فقط روغن وخرماتهیه كنید.
من روغن و خرما تهیه كردم و حضرت هم گوسفندى به همراه نانفراوان فرستاد و خود نیز آستینها را بالا زد و با دست مبارك خرماها را از میان مىشكافت و (پس از جدا كردن هسته ) آنها را درون روغن مى ریخت . هنگامى كه خوراكحیس(غذایى آمیخته از آرد و خرما و روغن ) آماده شد به منفرمود: هر كه را مى خواهى دعوت كن
.
قال على (ع ): ثم قال لى رسول الله (ص ): یا على ! اصنع لا هلك طعامافاضلا ثم قال : من عندنا اللحم و الخبز و علیك التمر و السمن
.
فاشتریت تمرا وسمنا فحسر رسول الله (ص ) عن ذراعه و جعل یشدخ التمر فى السمن حتى اتخذه حیسا و بعثالینا كبشا سمینا فذبح و خبز لنا خبز كثیر، ثم قال لى رسول الله (ص:( ادع من احببت

میهمانى

من به مسجد آمدم (تا كسانى رابراى شركت در ولیمه فاطمه دعوت كنم ) دیدم مسجد از جمعیت موج مى زند. خواستم از آنمیان عده اى را به میهمانى بخوانم و بقیه را واگذارم اما از این كار شرم كردم وتبعیض را روا ندانستم به ناچار بر بالاى بلندى مسجد ایستادم و بانگ برداشتم كه : بهمیهمانى ولیمه فاطمه حاضر شوید.
مردم دسته دسته به راه افتادند. من از كثرت مردمو اندك بودن غذا خجالت كشیدم و ترسیدم كه به كمبود غذا مواجه شوم . رسول خدا(ص)متوجه نگرانى من شد و فرمود: على ! من دعا مى كنم تا غذا بابركت شود
.
شمار میهمانان بیش از چهار هزار نفر بود كه به بركت دعاىپیغمبر همه از خوراكى و نوشیدنى سیر شدند و در حالى كه دعا گوى ما بودند، خانه راترك كردند، و با این همه ، چیزى از اصل غذا كاسته نشد. در پایان رسول گرامى كاسههاى متعدد خواست و آنها را از خوراكى انباشت و به خانه هاى همسران خویش فرستاد. سپسفرمود تا كاسه دیگرى آوردند، آن را هم پر از غذا كرد و گفت : این ظرف هم از فاطمه و شویش باشد
.
قالعلى (ع ):... فاتیت المسجد و هو مشحن بالصحابه فاحییت ان اشخص قوما و ادع ، ثم صعدت على ربوه هناك ونادیت : اجیبوا الى ولیمه فاطمه ، فاقبل الناس ارسالا، فاستحییت من كثره الناس وقله الطعم ، فعلم رسول الله (ص ) ما تداخلنى ، فقال یا على ! انى سادعوا اللهبالبركه ... فاكل القوم عن آخرهم طعامى و شربوا شرابى و دعوا لى بالبركه و صدروا وهم اكثر من اربعه الاف رجل و لم ینقص من الطعام شى ، ثم دعا رسول الله (ص ) باصحاففملئت و وجه بها الى منازل ازواجه ثم اخذ صحفه و جعل فیها طعاما و قال : هذا لفاطمه و بعلها
.
جمعه 23/9/1386 - 22:6
کنکور
سازمان سنجش آموزش كشور با هیچ یك از موسسات آموزشی هیچگونه همكاری ندارد
داوطلبان گرامی!
سازمان سنجش آموزش کشور نكاتی را به شرح ذیل جهت تنویر افكار عموم داوطلبان و همچنین خانواده‌های محترم آنان در برخورد با اشكال متفاوت تبلیغاتی موسسات كنكور و سوء استفاده از داوطلبان، به اطلاع می‌رساند:
1-       استفاده موسسات از واژه ‹سنجش› در نامگذاری موسسه، مركز و آموزشگاه تا نوعی همكاری موسسه را با سازمان سنجش تداعی نماید، که این موسسه ها مورد تایید سازمان سنجش آموزش کشور نمی باشد.
 
سازمان سنجش با هیچ سایت، رسانه، روزنامه و ... در زمینه انتخاب رشته، اعلام نتایج، طراحی سئوال همكاری نمی كند.
 
2-       سوءاستفاده از نشانی اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی سازمان و تغییر آن در بخش آخر آدرس با پسوندهایی از قبیل www.sanjesh.com و www.sanjesh.ir و www.sanjesh.net و www.konkoor.com و ...
لازم به ذكر است كه آدرس اینترنتی سازمان http://www.sanjesh.org/بوده و سایر آدرسها و مواد مشابه هیچگونه ارتباطی با سازمان نداشته و مورد تایید سازمان نمی‌باشد. و بدیهی است كه سازمان مطالب منتشر شده (اخبار، اطلاعیه ها، اعلام نتایج، مشاوره انتخاب رشته) در این سایت ها را تایید نمی كند
 
سازمان سنجش با هیچ موسسه، آموزشگاه و رسانه ای در زمینه برگزاری آزمون های آزمایشی و انتخاب رشته همكاری نمی كند

3- ارسال بروشورهای تبلیغاتی به منازل داوطلبان و بكارگیری نام سنجش در متن آگهی و پیام تبلیغاتی. سازمان به هیچ وجه برشور های تبلیغاتی و ... برای داوطلبان ارسال نمی كند.

4- تبلیغ سوالات تضمینی و قبولی تضمینی به طوری كه وانمود می‌شود موسسه تبلیغ‌ كننده به سوالات آزمون دسترسی دارد و یا با بهره‌مندی از اساتید طراح سوالات نسبت به برگزاری آزمونهای آزمایشی اقدام می‌نماید. لازم به ذكر است كه دسترسی به سئوالات استاندارد سازمان سنجش امری غیر ممكن است و اساتید طراح سئوال اجازه همكاری با هیچگونه موسسه و آموزشگاهی را ندارند.
 
 
از آنجا كه بسیاری از مطالب منتشر شده در در وبلاگ ها، فروم ها و سایت های شخصی در خصوص آزمون های سازمان سنجش آموزش كشور، خلاف واقع و از روی سودجویی و بالا بردن بازدید كننده می باشد، اكیدا توصیه می شود كه به عنوان تنها مرجع اطلاع رسانی در این خصوص به سایت سازمان سنجش آموزش كشور به نشانی

مراجعه كنید.
بدیهی است در صورت لزوم، ما شما را به پایگاه های اینترنتی مورد تایید هدایت خواهیم كرد

5- تبلیغ موسسه ها در زمان توزیع مدارك ثبت‌نامی در باجه‌های پست به گونه‌ای كه با دادن دفترچه‌های تبلیغاتی و یا فرم هایی كه اطلاعات داوطلبان در آن درخواست شده است كه به نظر می رسد موسسه تبلیغ كننده مورد تایید سازمان سنجش می باشد و یا از این اقدام مطلع است. متاسفانه برخی از دست اندركاران توزیع بدون اطلاع سازمان سنجش و صرفا جهت سوء استفاد اقداماتی از این قبیل را انجام می دهند. لذا توصیه می شود از تكمیل اطلاعات درخواستی در این فرم ها جدا خودداری كنید
 
پخش پیام تبلیغ از صدا و سیما و یا روزنامه های كثیرالانتشار بدین معنی نیست كه فعالیت این موسسات و آموزشگاه ها قانونی و مورد تایید سازمان سنجش آموزش كشور و وزارت علوم تحقیقات و فناوری می باشند.

6- از دیگر اشكال تبلیغاتی موسسات به ترتیبی می‌باشد كه فردی با داوطلبی به صورت تلفنی صحبت كرده و خود را از كاركنان سازمان معرفی می‌نماید و از این طریق با دادن وعده و وعید مبالغی را اخذ و سپس ناپدید می‌شود.
در پایان مجددا متذكر می‌شود سازمان سنجش آموزش كشور با هیچ یك از موسسات آموزشی هیچگونه همكاری ندارد و به داوطلبان عزیز و خانواده‌های محترم آنان توصیه می‌نماید در برخورد با تبلیغات واهی اینگونه موسسات واقع‌بینانه‌تر و هوشیارانه‌تر عمل نمایند.
 
 
دوشنبه 19/9/1386 - 21:49
کنکور
برای دریافت دفترچه ثبت نام به صورت آنلاین کلیک کنید.
 
 
 
 
دوشنبه 19/9/1386 - 21:48
کنکور
توصیه هایی به داوطلبان جهت استفاده از نرم افزارهای "ثبت نام/انتخاب رشته" اینترنتی
 
به داوطلبان توصیه می شود، قبل از ورود به نرم افزار "ثبت نام/انتخاب رشته" اقدامات فنی ذیل را انجام دهند:

الف) از طریق
Control Panel ، گزینه Internet Option را اجرا کنید.
ب) بر روی دکمه های
Delete Cookies و Delete Files و Clear History
کلیک کنید.
ج) پس از این اقدامات فوق الذکر به اینترنت متصل شده و وارد سایت
http://www.sanjesh.org/شوید.
د) در صفحه ای که شماره پرونده و نام کاربری دریافت می شود قبل از وارد کردن اطلاعات دکمه های
CTRL+F5 را فشرده و سپس تکمیل فرم را ادامه دهید.
 

 
از فیدبك های دریافتی از سوی داوطلبان، مشكلات ذیل هنگام استفاده از نرم افزارهای "ثبت نام/انتخاب رشته" شایع بوده كه در ادامه به معرفی این مشكلات و شیوه رفع آن ها می پردازیم؛
خطاها و مشكلات احتمالی:
•  خطای شماره 300 یا خطای غیر منتظره:
این خطا در صورتی اتفاق می افتد كه داوطلب در چندین پنجره مرورگر نرم افزار "ثبت نام/انتخاب رشته" را باز كرده باشد. در این حالت لازم است داوطلب تمامی پنجره های مرورگر را بسته و حتما "اقدامات قبل از ورود به نرم افزار" را كه در بالای همین صفحه شرح داده شده است، را انجام داده و از ابتدا وارد نرم افزار شود
•  تصویر CAPTCHA (حروف انگلیسی تصادفی) نمایش داده نمی شود:
احتمالا به دلیل كندی خط اینترنت داوطلب و یا ترافیك سایت سازمان امكان نمایش تصویر در آن لحظه برای داوطلب امكان پذیر نبوده كه داوطلب می تواند بر روی علامت ضربدر نمایش داده شده "راست کلیک" کرده و از منو گزینه "SHOW PICTURE" را انتخاب كند؛ چنانچه با این اقدام تصویر نمایش داده نشد می تواند با فشردن كلیدهای CTRL+F5 نمایش صفحه را مجددا درخواست نماید.
•  پس از تأیید نهایی، صفحه اول نمایش داده می شود (به صفحه اول برمی گردد):
احتمالا زمان سپری شده جهت تكمیل فرم های ثبت نام/انتخاب رشته از 30 دقیقه (±5) پیش فرض بیشتر شده و به همین دلیل اجازه ادامه عملیات به شما داده نشده است. لازم است مرورگر را بسته و حتما "اقدامات قبل از ورود به نرم افزار" را كه در بالای همین صفحه شرح داده شده است، را انجام داده و از ابتدا وارد نرم افزار شود
•  خطای کارتی با این مشخصات موجود نمی باشد نمایش داده می شود:
دلایل احتمالی:
الف) احتمالاً اطلاعات درخواستی جهت ورود به نرم افزار را بطور دقیق وارد نكرده است.
ب) در صفحه اولیه ورود به سیستم شماره ای دریافت می شود و احتمالا این شماره اشتباه وارد شده است.
ج) كش كردن صفحه خطا توسط سرویس دهنده اینترنت داوطلب
جهت رفع این مشكل توصیه می شود مرورگر را بسته و حتما "اقدامات قبل از ورود به نرم افزار" را كه در بالای همین صفحه شرح داده شده است، را انجام داده و از ابتدا وارد نرم افزار شود و اطلاعات خواسته شده را ضمن حفظ خونسردی و با دقت وارد كند.
•  اطلاعات کد رشته محل صحیح نیست و ..... :
برخی از اطلاعات، پس از انتشار در دفترچه های راهنما تغییر می كنند؛ با وجود این كه تعداد این قبیل تغییرات اندك است، اما چنانچه داوطلب از این تغییرات مطلع نباشد و در فرم های اطلاعاتی خود این اطلاعات را وارد كند، با توجه به هوشمند بودن نرم افزار امكان ادامه تكمیل فرم به وی داده نمی شود. بنابراین لازم است داوطلب به لینك های اطلاعیه های اصلاحیه كه در نرم افزار اعلام شده است توجه كند.
•  پس از تأیید نهایی شماره رسید نمایش داده نشد:
جهت رفع این مشكل توصیه می شود مرورگر را بسته و حتما "اقدامات قبل از ورود به نرم افزار" را كه در بالای همین صفحه شرح داده شده است، را انجام داده و پس از ورود مجدد به سایت و کلیک بر روی لینک "مشاهده و پرینت" اطلاعات ارسالی خود و همچنین رسید ثبت نامی را مشاهده كند؛
البته احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است كه اطلاعات داوطلب در پایگاه اطلاعاتی سازمان سنجش ثبت نشده باشد، كه در این صورت داوطلب بایستی مجدداً از ابتدا عملیات تكمیل فرم را انجام دهد.
•  سایت سازمان سنجش مشاهده نمی شود:
مشکل احتمالی :کندی اینترنت یا وجود مشکل فنی در ISP سرویس دهنده به داوطلب.
لازم به ذكر است كه نشانی پایگاه اینترنتی سازمان سنجش،
WWW.SANJESH.ORG است كه داوطلب باید این نشانی را مستقیما در قسمت Address Bar مرورگر خود وارد كند. و ورود به سایت سازمان سنجش به واسطه جستجو در مرورگرهایی مانند Google.com و Yahoo.com
توصیه نمی شود.
چنانچه با درج مستقیم آدرس فوق الذكر در
Address Bar، سایت سازمان نمایش داده نشد، از كارت اینترنت سرویس دهنده دیگری استفاده كنید.
دوشنبه 19/9/1386 - 21:48
دانستنی های علمی
کسی که سوء ظندارد از لذت حیات محروم است. حضرت علی(ع)
به جای آنکه بهتاریکی لعنت بفرستید،یک شمع روشن کنید. کنفوسیوس
همه جای اینجهان پر از زیبائی است.تنها باید با دیده زیبا و عینک زیبایی آن را دید. ؟
در قلب خودبنویسید هرروز بهترین روز سال است. امرسون
عده ای دائمغرغر می کنند که گل سرخ،خار دارد.ما باید شاد باشیم که خارها گل دارند. آلفونسکار
بدبینی،پرده ایاست که میان ما و دیگران حائل می شود. لرد آویبوری
بدبینی،نشانهناتوانی است،زیرا کسی که شایستگی تسلط بر زندگی را ندارد،احساس بدبینی میکند.
آینده را ازدریچه ترس و وحشت نگاه نکنید.
اگر پیوستهبگویید اتفاقات بدی می افتد،شانس پیشگو شدن را پیدا می کنید. اسحقسینگو
خوش بین بهآینده امیدوار است و بدبین از آن بیمناک. ضرب المثل ژاپنی
با پدر و مادرچنان رفتار کن که از اولاد توقع داری. سقراط
مادر شدن،مرحلهکمال زن است. الکساندر دوما
مادر با دستیگهواره و با دستی عالم را تکان می دهد. ناپلئون
مادر،شاهکارطبیعت است. گوته
مادر سرمشقی درمقابل چشم طفل است. ساموئل اسمایلز
عصاره همهمهربانی ها را گرفتند و از آن مادر را ساختند. کریستوفرمارلو
تنها دیوانه گانهستند که پشیمان نمی شوند. راک اوو
اگر به راه خطارفتی،از برگشتن نترس. کنفوسیوس
 
چهارشنبه 23/8/1386 - 21:19
آموزش و تحقيقات
 
هر كس نگران است مبادا در نظر ديگران , بي خرد , ناتوان و سراسيمه جلوه كند. درجات كمي از « اضطراب » براي پيشبرد زندگي طببعي است ولي مقدار زياد آن مانع پيشرفت بوده و حتي توانايي انجام كار را از فرد مضطرب مي گيرد. نشانه هاي جسماني اضطراب عبارتند از : لرزش , عرق كردن دستها , عرق كردن بدن , افزايش ضربان قلب , كوتاهي تنفس , تنش عضلات . سرخ شدن يا گيج شدن , از دست دادن رشته افكار , ناراحتي گوارشي , صداي لرزان .
اضطراب امتحان هم يكي از انواع آن مي باشد كه براي كاهش آن , اولياء و خود دانش آموزبا هماهنگي يكديگر مي توانند نقش موثري داشته باشند.
الف : نقش خانواد ها
1 ـ محيط خانواده و جو عاطفي حاكم بر آن بايد دور از تنشهاي عاطفي و مشاجره باشد.
2 ـ سعي شود در ايام امتحانات , رفت وآمد و ميهماني هاي خانوادگي تعطيل يا محدود گردد.
3 ـ محيط فيزيكي آرام و بي سروصدا براي مطالعه دانش آموزان فراهم نماييد .
4 ـ به استراحت و خواب دانش آموزان توجه كافي داشته باشيد .
5 ـ وظايف خانگي محوله به دانش آموزان را حذف يا كاهش دهيد .
6 ـ در هنگام امتحانات , دانش آموزان نياز به حمايت عاطفي و اطمينان بخشي بيشتري دارند. لذا در اين زمينه اقدام موثر داشته باشيد.
7 ـ ساعات تماشاي برنامه هاي تلويزيون تا حد امكان كاهش يابد .
8 ـ از ايجاد ترس و دلهره بي جا در بچه ها خودداري نماييد .
9 ـ از توقعات بي جا و فشار بيش از حد براي مطالعه خودداري نمائيد .
10 ـ در صورتيكه فرزندتان از موفقيت در يكي از امتحانات رضايت خاطر نداشت , مورد حمايت قرار گيرد و از سرزنش نمودن او خودداري كنيد.
11 ـ از حبس كردن دانش آموز در اتاق براي مطالعه كردن خودداري شود و به دانش آموز اجازه استراحت و تفريح لازم نيز داده شود.
12 ـ تغذيه دانش آموز مناسب و مقوي باشد .
13 ـ انتظارات بالا و بيش از حد توانايي از فرزندان , مي تواند در ايجاد اضطراب و شدت آن موثر باشد , پس انتظارات مذكور را تعديل نمائيد.
14 ـ كمال گرايي بيش از حد والدين و وسواس شديد خانواده نسبت به نمرات بالا باعث ايجاد اضطراب در فرزندان مي شود.
15 ـ از مقايسه فرزندان با يكديگر و با ديگران پرهيز كنيد .
16 ـ از تاكيد بيش از حد بر درس خواندن اجتناب كنيد .
17 ـ ضمن اطمينان بخشي به دانش آموزان در آنان ايجاد انگيزه نموده و با ارائه پاداش و تقويتهاي مطلوب آنها را تشويق به مطالعه نمائيد.

 
ب : روش های مقابله با اضطراب
امروزه اضطراب و دلواپسی برای ميليون ها انسان به صورت مشکلی غير قابل حل و خسته کننده در آمده است ، ولی بايد در نظر داشت که نگرانی ها همه مخرب نيستند و به کمک يک برنامه ريزی دقيق می توان آنها را از بين برد .
درباره نحوه مبارزه با اضطراب و نگرانی روشهای مختلفی ذکر کرده اند ، در اينجا شما را با برخی از اين روش ها آشنا می سازيم :
1- ورزش کنيد
2- تمرين در کنترل تنفس
3- تمرين در کنترل نفس
4- با خداوند راز و نياز کنيد :
هر روز نماز بخوانيد و با خالق يکتا راز و نياز کنيد . مطالعات نشان داده است که ميزان افسردگی در ميان افرادی که به خداوند ايمان دارند بسيار کمتر از بقيه افراد است . به کمک تفکر و عبادت ، نگرش جامعی نسبت به حيات و زندگی به دست می آوريد. خواندن قرآن را نيز فراموش نکنيد چراکه قرآن آرامش بخش دلهاست.
5- به زندگی روزانه خود سر و سامان بدهيد
6- به انجام کارهای مورد علاقه تان بپردازيد
7- خودتان را از شنيدن برخی اخبار منع کنيد( خبرهای بد و ناگوار )
8- روابط عاطفی برقرار کنيد
9- در مکانی که شما را نگران می کند توقف ننمانيد
10- هر قدر می توانيد بخنديد
11- به هر چيزی به اندازه ارزش آن بها بدهيد
                                                                              
 
سه شنبه 22/8/1386 - 21:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته