• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1267
تعداد نظرات : 1077
زمان آخرین مطلب : 5440روز قبل
دعا و زیارت

رسول الله (ص) با این كه همسران متعدد داشتند و فرزندان متعدد نیزخداى سبحان به ایشان هدیه فرمود، لیكن تنها همسرى كه در دامن ان فرزند (غیر ازماریه قبطه ) به دامن آورد خدیجه كبرى بود. و از میان فرزندان حضرت تنها كسى كه نسلرسول الله (ص) از وى تداوم یافت ، فاطمه زهرا علیها السلام مى باشد.
فرزندانفاطمه ثمره میوه زندگى رسول الله (ص) مى باشند و به لحاظ ویژگى هاى ممتاز آنانعنوان ها گوناگون درباره آنان به كار رفته است
.
از دو فرزند زهرا (حسن و حسین)با عنوان گل هاى خوشبوى رسول الله (ص) یاد شده است و چون بنیاد فرزندان زهراملكوتى و از سراى بهشت است ، زیرا آنان عصاره میوه هاى بهشتى اند كه به این سرا راهیافته اند؛ بوى بهشت از آنان هماره متصاعد مى باشد. در این باره حدیث فراوان نقلشده است كه : هما ریحانتاى من الدنیا یعنى الحسن و الحسین  و نیز در روایت آمده رسول الله (ص) هر گاه مشتاقبوى بهشت مى شد این دو ریحانه را مى بویید. كه اینان گلهاى باغ مصطفى در دنیا وآخرت مى باشند. گل هاى خوشبویى كه دنیا و بهشت رضوان با بوى آنان عطر اگین است .
شنبه 20/11/1386 - 20:30
دعا و زیارت

در مدت كوتاه زندگى پر بار رسولالله (ص) زمینه هاى فراوان در جهت معرفى فضایل اهل بیت فراهم آمد. رسول الله (ص)از هر فرصت مناسبى در جهت معرفى ال الله بهره مى برد.
حضرت وارد حجره ام سلمه ازهمسران خود مى شود و از وى مى خواهد كه كساو عباى یمانى كه در نزد وى بوده به نزدحضرت آورد، وى عبادى یمانى را به نزد حضرت مى اورند. حضرت از امیر المومنین ، فاطمهو حسن مى خواهد در زیر عبادى یمانى قرار گیرند. پنجمین نفرى كه اجازه مى یابد زیرعبادى یمانى قرار گیرد حسین مى باشد.
آنگاه همسر رسول الله (ص ) ام سلمه نیز ازحضرت اجازه مى خواهد تا وارد جمع شود، كه حضرت ضمن دعا در حق وى ، همسرش را از شركتدر جمع یاران منع مى كند. زیرا این یك موقعیت ویژه است و غرض از ان بیان یك ویژگىبزرگ اهل بیت است كه دیگران همران آنان نمى باشند.
بعد از این كه همگى در زیرعبا قرار گرفتند حضرت مى فرماید: هولاء اهل بیتى . اینان همان كسانى هستند كه خداىسبحان وعده داده دامن آنان را از هر آلودگى پاك گرداند. كه این تطهیر سند عصمت آنانمى باشد.
و چون حسین علیه السلام پنجمین فردى بوده است كه در زیر عبا قرار مىگیرد، حضرت به عنوانخامس ال عبالقب مى گیرد: و هوخامس ‍ اهل الكساء
 
چهارشنبه 17/11/1386 - 23:18
دعا و زیارت

مدتى كوفه از باران رحمت محرومبود؛ از اینرو كوفیان نزد على علیه السلام آمده و از حضرت خواستند كه از خداوندمتعال باران طلب كند.
حضرت على علیه السلام این كار مهم را بر عهده امام حسینعلیه السلام گذارد؛ از اینرو امام حسین علیه السلام به پا خاست و بعد از حمد و ثناىالهى و درود بر پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
اللهم ! معطى الخیرات و منزل البركات ! ارسل السماء علینا مدراراواسقنا غیثا مغزارا واسعا غدقا مجلا سحا سفوحا فجاجا تنفس به الضعف من عبادك و تحیىبه المیت من بلادك . آمین رب العالمین !
بارالها! اى بخشنده خیرات وفرود آورنده بركات ! باران سرشار بر ما بباران و ما را با بارانى فراگیر، انبوه ،پردامنه ، پیوسته و مستمر، روان و فرو رونده در زمین عطا فرما كه ناتوانى را ازبندگانت برداشته و زمین هاى مرده خود را زنده سازى  آمین اى پروردگار هستى !
دعاى حضرت تمام نشده بود كه آسمان را ابر گرفت و بارندگى شروع شد.
من تعجل لاخیه خیرا، وجدهاذا قدم علیه غدا .
كسى كه در رساندنخیر و نیكى به برادرش شتاب ورزد، آن نیكى را فردا (قیامت ) كه بر آن وارد مى شود،خواهد یافت .

سه شنبه 16/11/1386 - 21:9
دعا و زیارت
قالَالحسینُ علیه السّلام :
مَنْ دَمِعَتْ عَیناهُ فینا قَطْرَةً بَوَّاءهُاللّهُ عَزَّوَجَلّ الجَنَّةَ.
حسین بن على علیه السّلام فرمود:
چشمان هر كس كه درمصیبتهاى ما قطره اى اشك بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد.
احقاق الحق ، ج 5، ص 523
 
جمعه 12/11/1386 - 20:51
دعا و زیارت
قال الحسینُ علیه السّلام :
اَنا قَتیلُ الْعَبْرَةِ لایَذْكُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَكى.
حسین بن على علیه السّلام فرمود:
من كُشته اشكم . هیچ مؤمنى مرا یاد نمى كند مگر آنكه (بخاطر مصیبتهایم ) گریه مى كند.
بحارالانوار، ج 44، ص 279
 
چهارشنبه 10/11/1386 - 21:21
دعا و زیارت

ارزشمندترین سند دراندیشه و رفتار قرآن كلام زیباى خداست ، كه از هر خطر مصون مانده و مى ماند. قرآنمنبع اندیشه و معارف و حیانى است كه معیار اندیشه و رفتار صحیح در همه عرصه ها مىباشد. تمام اندیشه ها و رفتارها در ارزیابى باید با این محك سنجیده شوند، كه درصورت نا ساز وارى با ان ، اندیشه ، نخواهند بود.
از میان انسان ها نیز انسانهایى نیز همتاى قرآن با ویژگى هاى قرآن تجلى یافته اند، كه همانند قرآن معیاراندیشه و رفتار مى باشند
.
انگیزه این انتخاب ، شاید این باشد كه بهانه ها را ازدست بهانه جویان بگیرد كه نمى توان تمام شوون زندگى را همساز و هماهنگ با حقیقت وحىساخت . خداى سبحان از میان انسان ها برخى را به عنوان معیار و الگو بر گزیده است ،كه تمام شوون زندگى را همساز و هماهنگ با حقیقت وحى ساخت . خداى سبحان از میانانسان ها برخى را به عنوان معیار و الگو برگزیده است ، كه تمام شوون زندگى اندیشه ورفتار همگون با وحى است و هیچ گونه كژ راهگى در اندیشه و رفتار آنان وجود نداردهمانند قرآن حق محض در ابعاد انسانى اند
.
رسول الله (ص ) عترت خویش را عدل وهمتاى قرآن معرفى نمود: انى تارك فیكم الثقلین كتاب الله عزوجل و عترتى . و منظور خود را از عترت نیز شفاف توضیح داد. من العتره ، فقال انا و الحسن و الحسین و الائمه التسعه من ولدالحسین تاسعهم مهدیم . از حضرت سوالنمودند منظور از عترت چه كسانى مى باشند، فرمودند، منظور من و حسن و حسین و نه اماماز فرزندان حسین علیه السلام كه نهمین آنان مهدى آنان است مى باشد. كه حسین علیهالسلام همتاى قرآن است .
سه شنبه 9/11/1386 - 21:24
دعا و زیارت

حق محورى 
راهبرى جامعه ازنهادهاى اصیل و با اهتمام است كه از نخستین گام انسان بر روى كره خاكى مورد اهتمامدین آسمانى بوده است . رهبرى انبیا در تداوم همین محور در میان جامعه شكل گرفته وخداى سبحان افراد مطمئن از هر جهت در این راستا برگزیده است . اندیشه و رفتار وگفتار آنان از هر خطر كژ ماهگى مصون است .
رسول الله (ص ) براى تداوم این نهاددر میان مسلمانان به دستور وحى اهتمام ویژه بر این محور مى نمودند و موضوع رهبرى پساز خودش را هماره طرح و شرایط و اهتمام آن را گوشزد مى نمودند. رسول الله تعدادافرادى كه بعد از وى در راس مخروط و هرم رهبرى قرار دارند، با نام و نشان معروفى وویژگى هاى مهم آنان را نیز به گوش همگان رساندند.
از شرایط محورى ویژگى هاى مهمرهبرى حق محورى آنان است كه حضرت به طور فرا گیر آنان را حق محور در اندیشه و رفتارمعرفى نمود، تا مردم با اطمینان و آرامش خاطر راه آنان در پیش گیرند. رسول الله درمورد عترت فرمودند: انى سلم لمن سالمهم و حرب لمن حاربهم و محبلمن احبهم و مبغض لمن ابغضهم . آنان كه باعترت در تسالم هستند من نیز با آنان در مسالمت مى باشم و آنان كه با عترت درستیزند، من نیز با آنان در ستیز خواهم بود. من دوستدار دوستان عترت ، دشمن دشمنانآنان مى باشم .
موضع گیرى عترت در جنگ و صلح و سایر امور اجتماعى همانندموضع گیرى رسول الله (ص ) بر اساس حق است هیچ گونه خطر انحراف در اندیشه و رفتارآنان پدید نمى آید، كه در این صورت حق فراگیر مطلق عنوان نمودن آنان خطا خواهدبود.
موضع گیرى هاى آنان ، محبت و بغض آنان بر اساس حق است چیزى به نا حق محبوبآنان قرار نمى گیرد و یا عداوتى نا حق بر اساس خواهش هاى نفسانى از آن شكل نمىگیرد. بغض و عداوت آنان نسبت به دشمنان حق ، بر اساس حق است محبت آنان نیز به حق وبه مظاهر حق است . این گونه تایید مطلق و فرا گیر فقط در مورد عترت رسول الله (ص ) مى تواند شكل گیرد كه از عصمت و مصونیت بهره ور مى باشند.
بر اساس این فضیلتآنان كه به عترت رسول الله (ص )در آویختند و ستیز نمودند در واقع با رسول الله (ص ) ستیز نمودند كه در ایمان آنان مى توان تردید نمود. كه چالشگران اهل بیت بر دو گروه، آگاه و نا آگاه تقسیم مى شوند. چالشگر نا آگاه از مقام آنان ، حداقل عنوانى كه برآن منطبق است فسق است . چالشگر آگاه به منزلت آنان به ویژه اگر به حد جنگ و ستیزهباشد. بر اساس این باورهاى مستند به وحى از دایره ایمان بیرون خواهد رفت كه مى توانگفت : مخالفوا العتره فسقه و محار بوهم كفره ، كه در كتاب هاى كلامى این عنوان بهچشم مى خورد توضیح بیشتر نیز دارد كه درصورت نیاز به آن كتاب ها مراجعه خواهد شد. و حسین علیه السلام از زمره همین عترت حق محوراست .
شنبه 6/11/1386 - 20:49
دعا و زیارت

پاك ترین ها
به لحاظ اهتمام مقصد انسان و نیز خطرهاى كه در سر راه رسیدن به مقصدكمین نموده اند. راهبران آگاه و مطمئن از هر خطر پذیرى بایسته است ، تا كاروانانسان ها را به جایگاه اصلى است كه استقرار در جوار الهى است برساند، الى ربك یومئذالمستقر. قرار گاه همگان در آن روزجوار پروردگار توست. بدون ایمن سازى راه و راهنما رسیدن به این مقصد هیچگاه ممكن نخواهد بود. به همین جهت خداى سبحان هم راه را شفاف و تبیین و معرفى نمودهاست و هم راهبران را كه از هر گونه گزند در امان باشند برگزیده و معرفى نموده است . رهبرى جامعه از آن مقدار اهتمام بهره ور است كه خداى سبحان در مورد آن دخالت نمودهو شایسته ترین افراد را به این امر پایه اى برگزیده است . آغازین روز زندگى انسانرا در این سرا با زندگى رهبرى الهى و مصون از هر خطر شروع نموده است .
با اینتوضیح علت این كه پیامبران باید معصوم از هر گناه و مصون از هر خطا باشند شفاف مىگردد. زیرا راه بسیار مهم و بدون این دو ویژگى پیمودن آن فراهم نخواهد شد. اگرراهبر خود در معرض لغزش باشد هیچ گاه نخواهد توانست كاروان با این عظمت را به مقصدرساند. به همین جهت سخن از حراست و اسكورت انبیا توسط حراست هاى ویژه است ، تارساندن پیام وحى به انسان ها از هر خطر مصون . مانندفانه یسلكمن بین یدیه و من خلفه رصدا لیعلم آن قد ابلغوا رسالات ربهم. پیامبر را از هر جهت حراست مى نماید تاوحى و رسالت الهى سالم به گوش مردم برسد. راهبران دینى باید معصوم از هرگناه و مصون از هر خطا باشند در غیر این صورت اطمینان مردم به آنان فراهم نخواهدشد
.
پس از بى نیازى جامعه از رسول آسمانى با تداوم رسالت رسولان آسمانى نیاز بهرهبران الهى با همان ویژگى هاى عصمت بایسته مى باشد
.
خداى سبحان براى تامین اینهدف بعد از رسول الله (ص ) افرادى را به جانشینى حضرت برگزیده است كه افزون برشایستگى هاى دیگر از ویژگى عصمت بهره مند مى باشند
.
عصمت در انبیا و امامان یعنىهمان معصوم بودن از هر گناه كوچك و بزرگ در طول عمر خویش و مصون بودن از خطا ونسیان در محدوده رسالت دینى خویش . این افراد كه پاك و مطهر از هر گناه و آلودگى مىباشند به طور مشخص عصمت آنان به تایید خداى سبحان رسیده و افراد آنان نیز مشخص شدهاند
.
خداى سبحان در قرآن عترت رسول الله (ص ) را كه راهبران جامعه و جانشینانحضرت مى باشند، به عنوان پاك ترین هاى جامعه كه هیچ آلودگى زندگى آنان را تهدیدننموده است معروفى مى نماید،انما یرید الله لیذهب عنكم الرجساهل البیت و یطهر كم تطهیرا. قرآن سند عصمتعترت رسول الله (ص ) مى باشد. و منظور از عترت حضرت هم حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و على بن ابى طالب دو ریحانه رسول الله (ص ) حسن و حسین و نه نفر از فرزندانحسین علیها السلام مى باشند. كه نص روایت این حقیقت پا فشارى دارد. كه حسین از زمره پاك ترین هایى است كه رهبرىجامعه را به عهده گرفته است .
سه شنبه 2/11/1386 - 21:44
دعا و زیارت
ویژگیهاى روحى 
سرورمان عباس ( علیه السّلام ) دنیایى از فضایل و نیكى بود. هر صفتنیك و گرایش والا را كه بتوان تصور كرد، جزء ذاتیات او بود و همین افتخار او را بسكه زاده امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) داراى تمامى فضایل دنیا بود. ابوالفضلهمه فضیلتها و صفات پدر را به ارث برد تا آنكه نزد مسلمانان سَمبل هر فضیلتى و نمادهر ارزشى والا گشت .
در اینجا به اختصار برخى صفات حضرت را یاد مى كنیم
:
1 شجاعت

دلیرى و شجاعت ، گویاترین نشانمردانگى است ؛ زیرا نشانه قوت و استوارى و ایستادگى در برابر حوادث مى باشد. ابوالفضل این صفت والا را از پدرش كه شجاعترین انسان هستى است و داییهایش كه ازدلاوران نامدار عرب بودند و در میان سایر قبایل بدین صفت مشهور بودند، به ارث بردهبود.
ابوالفضل دنیایى از قهرمانیها بود و آنگونه كه مورخان گفته اند در جنگهاىهمراه پدرش هرگز ترسى به خود راه نداد. روز عاشورا نیز آنچنان شجاعتى از خود نشانداد كه زبانزد تاریخ گشت . ابوالفضل در این روز كه از حماسى ترین روزهاى تاریخاسلام است ، در برابر انبوه دشمنان كه دشت را پر كرده بودند آنقدر دلاورى نشان دادكه شجاعان قوم را متزلزل و عامه سپاهیان را هراسان كرد و زمین ، زیر پایشان لرزید ومرگ بر آنان سایه افكند تا آنجا كه به حضرتش پیشنهاد فرماندهى كل سپاه را در صورتكناره گیرى از یارى برادرش دادند. لیكن عباس بر آن تمسخر زد و بر ایمان و عقیده اشو دفاع از آرمان مقدسش افزوده شد
.
شجاعت و دلاورى حضرت عباس ( علیه السّلام ) درروز عاشورا براى به دست آوردن سودى مادى از این زندگى نبود، بلكه دفاع ازمقدّسّترین آرمانهاى مجسم در نهضت برادرش سیدالشهداء بزرگترین مدافع حقوق محرومان وستمدیدگان به شمار مى رفت
.
باشاعران

شاعران از شجاعت، دلیرى ، رادمردى حضرت و شكستى كه یك تنه به سپاه اموى وارد كرد، همواره در شگفتبوده اند و شیفته شخصیت والاى او گشته اند. براى مثال ، شمارى از آنان را كه در اینباب داد سخن داده اند مى آوریم .
الف سید جعفر حلى :

شاعر علوىسید جعفر حلىدر قصیده درخشان خود، ترس و هراس ‍ سپاه اموى از پیكارهاى حضرت را چنین تصویر مىكند:
از شیر كارآزموده نبردها، بر سپاهیان اموى ، عذابفرو ریخت . جز هجوم شیرى خشمگین و غرّان كه خواسته اش را نیك آشكار كرده بود، چیزىآنان را هراسان نكرد. ترس از مرگ ، چهره هاى آنان را اندوهگین كرده بود. اما عباسدر آن میانه خندان بود
.
میمنه و میسره سپاه را درهم مى ریخت ، آنان را درهم مىكوفت و سرهایشان را درو مى كرد. دلاورى به او حمله نمى كرد مگر آنكه مى گریخت و سرش، پیشاپیش او حركت مى كرد. اسبان را چنان با نیزه اش رنگ آمیزى كرد كه سیاه وسپیدشان یكسان شدند. بر شكارش خشمناكانه هجوم نمى آورد مگر آنكه بلاى محتوم را براو سرازیر مى كرد. پیشروى او رنگى از درنگ و هراس ‍ داشت ، گویى براى تسلیم پیش مىرود. قهرمانى كه شجاعت را از پدرش به ارث برد و بدان ، دماغ پرباد گمراه زادگان رابه خاك مالید

مى بینید چگونهحلىهراس فراگیر امویان را از هجوم قمربنى هاشم ، قهرمان اسلاموصف مى كند و آشفتگى صفوف آنان را تصویر مى نماید.
عباس با قلبى آرام و چهره اىخندان به لشكر دشمن مى تازد و از كشته ، پشته مى سازد و اسبان آنان را با خونشانرنگین مى كند. تا جایى كه مى دانیم هرگز كسى شجاعت و دلیرى را چنین ترسیم نكرده استو بدون گزافگویى ، عباس همانگونه كه مورخان نوشته اند خسارتهاى سنگینى به اهل كوفهوارد كرد
.
سید جعفر حلىهمچنان دروصف شجاعت ابوالفضل ، داد سخن مى دهد و مى گوید
:
قهرمانىكه هنگام سوار شدن بر اسب بزرگ ، گویى كوهى سرافراز، بر اسب نشسته است و شگفتا كهاسبى ، چنین كوهى را خوب تحمل مى كند و رهوار مى تازد! سوگند به برق شمشیرش و من جزبه آذرخش آسمانى ، سوگند نمى خورم اگر شهادت او مقدّر نبود، با شمشیرش هستى را مىزدود؛ لیكن این خداوند است كه هرچه اراده كند، مقدر مى سازد و بر آن حكم مىراند

تیغ ابوالفضلصاعقه اى ویرانگر بود كه بركوفیان فرود آمد و اگر قضاى الهى نبود، آنان را از صفحهروزگار محو مى كرد.
ب كاشف الغطاء:

اماممحمد كاشف الغطاء)) شیفته شجاعت ابوالفضل شدهو طى قصیده درخشانى او را چنین مى ستاید:
هنگامى كه عباسخندان به رزمگاه پا مى گذاشت ، چهره هاى امویان را هراس از مرگ ، دژم (اندوهگین( مى كرد
.
به مرگ آورى ، آگاه بود و شمشیرش كارآزمودگان را از پا درمىآورد
.
وقتى كه تیرگى و سختى جنگ ، چون شبى تاریك به اوج مى رسید، مرگبارترین روزدشمنانش آغاز مى شد

هراس از ابوالفضلچهره هاى امویان را تیره كرده ، زیرا سرهاى قهرمانان آنان را درو كرد و روحیه آنانرا درهم شكست و بارانى از عذاب بر آنان فروبارید.
ج فرطوسى :

شاعر دلباخته اهل بیت ، شیخعبدالمنعم فرطوسىنور به قبرش ببارد در حماسه جاویدان خود، دلیرى و شجاعتابوالفضل در میدان نبرد را چنین مى ستاید:
در هر هجومى درجهاد، كوه است و در استوارى هنگام رویارویى كوهى است . تمامى گُردى و عزت پدرش علىدر او ریشه دواند و بارور گشت . در هر دلى و جانى ، نقشى از خود به یادگار گذاشته ودر هر دیدار، هراسى در روان دشمن افكنده است

سپس همو،شكستهاى سنگین سپاه اموى به وسیله ابوالفضل را چنین ترسیم مى كند:
چون پرچمى برفراز دژى ، بر پشت اسب خود نشست و در تیرگى چون شب جنگ، ماهوار درخشید. دلهاى دلاوران از دیدن هیبت او فرو ریخت و چون هوا از پهلوهایشانبه درآمد و بدنهاى درهم شكسته شان بر زمین افتاد در حالى كه سرهایشان پرّان بود واو انبوه لشكریان را با ید بیضاى خود به سوى مرگ مى راند

شجاعت و دلاورى ابوالفضل ، شاعران بزرگ راشیفته خود كرد و ضرب المثل تاریخ گشت .
آنچه بر اهمیت این شجاعت مى افزایدللّهبودن آن است . حضرت ، شجاعت خود را درراه یارى حق و دفاع از آرمانهاى والاى اسلام به كار گرفت و هرگز دربند دستاوردهاىمادى زندگى زودگذر نبود
.
2 ایمان بهخدا

قوت ایمان به خدا واستوارى در آن ، یكى از بارزترین و بنیادى ترین ویژگیهاى ابوالفضل بود. حضرت دردامان ایمان ، مركز تقوا و آموزشگاه خداپرستى و خداخواهى ، تربیت یافت و پدرش ،پیشواى موحّدان و سرور متقیان ، جانش را با جوهر ایمان و توحید حقیقى پرورش داد وتغذیه كرد. پدر، او را با ایمان مبتنى بر آگاهى و تعمّق در حقایق هستى و رازهاىطبیعت ، تغذیه نمود؛ ایمانى كه خود چنین وصفش كرده بود:
اگر پرده ها برایم كنار زده شوند، بر یقینم افزوده نخواهد شد

این ایمان ژرف و ریشه دار با ذرّات وجود حضرت عباس عجین شد واو را به یكى از بزرگان تقوا و توحید بدل ساخت . و بر اثر همین ایمان پایدار و عظیمبود كه ایشان ، خود، برادران و شمارى از فرزندانش را در راه خدا و تنها براى خداقربانى كرد.
عباس ( علیه السّلام ) با دلاورى به دفاع از دین خدا و حمایت ازعقاید اسلامى كه در آستانه تحریف شدن و نابودى در زمان حكومت امویان قرار گرفتهبود، برخاست و در این كار فقط خداوند و رضاى حق و جایگاه اخروى را مد نظر داشت
.
3 خویشتندارى

یكى دیگر از صفات برجسته ابوالفضل) علیه السّلام ) عزّت نفس و خویشتندارى بود. حضرت از زندگى خفت بار زیر سایه حكومتاموى ابا داشت ؛ حكومتى كه بندگان خدا را برده خود و اموال بیت المال را دارایىشخصى كرده بود و به دنبال برادرش ، پدر آزادگان كه صلاى عزّت و كرامت در داده بود ومرگ زیر سایه هاى نیزه ها را سعادت و زندگى با ظالمان را اندوهبار اعلام كرده بود،دست به قیامى خونین زد و به میدان نبرد و جهاد پا گذاشت .
ابوالفضل ( علیهالسّلام ) در روز عاشورا عزّت نفس و خویشتندارى را با تمام ابعاد و آفاقش مجسم ساخت . امویان او را به شرط كناره گیرى از برادرش ، وعده فرماندهى كل قوا دادند، لیكنحضرت بر آنان تمسخر زد و فرماندهى سپاه آنان را لگدمال كرد و با شوق و اخلاص ، بهسوى آوردگاه شتافت و در راه دفاع از حرّیت ، دین و آزادگى خود، كُندآوران را به خاكانداخت و سرها را درو كرد
.
4 صبر

یكى از ویژگیهاىابوالفضل ( علیه السّلام ) شكیبایى و بردبارى در برابر حوادث تلخ و دشوار بود. مصایبى كه در روز عاشورا بر سر حضرت آمد، كوهها را مى گداخت ، لیكن ایشان همچناناستوار بودند و كمترین سخنى دالّ بر دردمندى بر زبان نیاوردند. حضرت همچون برادرش ،سیدالشهداء كه صبرش ‍ از صلابت و سنگینى كوههاى سر به فلك كشیده ، بیش بود و بهپیروى از امامش ، خود و اراده اش را تسلیم پروردگار بزرگ كرد و هرچه را بر خود وخاندانش نازل شد با چشم رضامندى نگریست . حضرت ابوالفضل ، ستارگان تابناك و اصحابباوفا را مى دید كه بر دشت سوزان كربلا چون قربانیها به خون تپیده اند و آفتاب ،آنان را مى گدازد، مویه و فریاد كودكان را مى شنید كه بانگالعطشسر داده اند، نوحه بانوان حرم وحى بركشتگان خود را مى شنید، تنهایى برادرش ، سیدالشهداء را در میان كركسهاى كوفه ومزدوران ابن مرجانه كه براى كشتنش بر یكدیگر پیشى مى گرفتند تا به رهبرشان نزدیكشوند، مى دید. آرى ، همه این حوادث سنگین را مى دید، لیكن امر خود را به خداى متعالواگذار كرده بود و بدون كمترین تزلزلى پاداش را از پروردگارش ‍ درخواست مىكرد.
5 وفادارى

یكى دیگر از صفات ابوالفضل كه ازبرترین و برجسته ترین صفات است ،وفادارىاست . حضرت در این صفت ، گوى سبقت از همگان ربود و ركوردى جاودانىبرجاى گذاشت و به بالاترین حد آن رسید. نمونه هاى وفادارى حضرت را در اینجا مىآوریم .
الف وفادارى به دین :

ابوالفضل العباس) علیه السّلام ) از وفادارترین كسان به دین خود بود و بشدت از آن دفاع كرد. هنگامىكه اسلام در خطر نابودى قرار گرفت و دشمنان كمر بسته آن امویان با تمام وجود بهانكار آن برخاستند و شبانه روز محو آن را وجهه نظر خود قرار دادند و با آن جنگیدند،ابوالفضل به رزمگاه پاگذاشت و در راه دین خود، مخلصانه جهاد كرد تا آنكه كلمه توحیددر زمین برقرار باشد و در آرمانهاى اعتقادیش دستانش قطع گشت و به خون خوددرغلتید.
ب وفادارى به امت :

سرور ما حضرت عباس) علیه السّلام ) مى دید كه امت اسلامى در زیر كابوس تیره امویان دست و پا مى زند وزندگى مرگبار سراسر ذلت و خوارى را سپرى مى كند. گروهى از مجرمان اموى سرنوشت آنانرا در دست گرفته ، ثروتهاى آنان را به باد مى دهند، با مقدرات آنان بازى مى كنند وحتى یكى از سپاسگزاران اموى با وقاحت و بدون شرم و حیا اعلام مى كند كهمنطقه سواد؛ باغستان قریش استو چهاهانتى به امت بیش از این .
در برابر وضعیت طاقت فرسا، ابوالفضل وفادارى به امترا در قیام دید. پس همراه با برادرش و گروهى از رادمردان اهل بیت و آزادگان دلباختهآنان بپاخاست و شعار آزادى از یوغ بندگى امویان را سر داد و رهایى امت اسلامى ازبردگى آنان را هدف خود كرد و جهادى مقدّس براى بازگرداندن زندگى كریمانه براى آنانرا آغاز كرد و در راه این هدف والا، خود و تمامى بپاخاستگان به شهادت رسیدند. پسكدام وفادارى به امت مثل این وفادارى است ؟
!
ج وفادارى بهوطن :

سرزمین اسلامى در گرداب محنت و رنجهاى توانفرسا در ایام حكومتامویان ، غوطه ور بود. استقلال و كرامت خود را از دست داده بود و به باغستانى براىامویان ، سرمایه داران قریش و دیگر مزدوران بدل گشته بود.
تهیدستى و فقر، همهگیر و مصلحان و آزادگان خوار شده بودند و مجالى براى آزادى فكر و نظر نمانده بود. حضرت عباس تحت رهبرى برادرش ‍ سیدالشهداء براى درهم شكستن این حكومت سیاه و فروپاشىپایه هاى آن ، قیام كرد و بر اثر فداكاریهاى آنان بود كه طومار حكومت اموى پس ازچندى درهم پیچیده شد؛ در حقیقت بزرگترین وفادارى به وطن اسلامى همین است
.
د وفادارى به برادر:

ابوالفضل پیمانى را كه با خداوند براىحفظ بیعت خود با برادرش ریحانه رسول خدا( صلّى اللّه علیه و آله ) و اولین مدافعحقوق مظلومان و محرومان بسته بود، بدان وفادار ماند. مردمان در طول تاریخ مانند اینوفادارى در حق برادر را ندیده اند و قطعاً زیباتر از این وفادارى در كارنامه وفاىانسانى به ثبت نرسیده است ؛ وفاداریى كه هر آزاده شریفى را به خود جذب مىكند.
6 قوّت اراده

استوارى وقدرت ارادهاز مهمترین و بارزترین صفات بزرگان جاوید تاریخاست كه در كار خود موفق بوده اند؛ زیرا محال است افراد سست عنصر و ضعیف الارادهبتوانند كمترین هدف اجتماعى را محقق كنند یا كارى سیاسى را به پایانبرند.
ابوالفضل ( علیه السّلام ) در اراده نیرومند و عزم و جزم ، در بالاترینسطح قرار داشت . به اردوگاه حق پیوست و بدون تزلزل یا تردید، پیش رفت و در عرصهتاریخ به عنوان بزرگترین فرمانده بى مانند شناخته شد و اگر این صفت در او نبود،افتخار و جاودانگى در طول تاریخ برایش ثبت نمى شد
.
7 مهربانى

محبت و مهربانى به محرومان و ستمدیدگان بر وجود ابوالفضل مستولى بودو این پدیده به زیباترین شكل خود در كربلا آشكار شد و جلوه كرد؛ سپاه امویان آبشخورفرات را بر اهل بیت بستند تا آنان بر اثر تشنگى بمیرند یا تسلیم گردند. ابوالفضل كهلبهاى خشكیده و چهره هاى رنگ پریده فرزندان برادرش ‍ و دیگر كودكان را از شدت تشنگىدید، قلبش فشرده گشت و از عطوفت و مهربانى دلش آتش گرفت . سپس به مهاجمان حمله كرد،راهى براى خود گشود و براى كودكان آب آورد و آنان را سیراب كرد. در روز دهم محرمنیز بانگالعطشكودكان را شنید، دلشبه درد آمد و مهر به آنان ، او را از جا كند. مشكى برداشت و در میان صفوف به همفشرده دشمنان خدا رفت ، با آنان درآویخت و از فرات دورشان ساخت ، مشتى آب برداشت تاتشنگى خود را برطرف كند، لیكن مهربانى او اجازه نداد قبل از برادر و كودكانش سیرابشود، پس آب را فرو ریخت . حال در تاریخ امتها و ملتها بگردید آیا چنین محبت و رحمتىرا جز در قمر بنى هاشم و افتخار عدنان خواهید یافت ؟!
اینها پاره اى از صفات وفضایل ابوالفضل است كه با داشتن آنها چون پدرش به بالاترین قلّه مجد و كرامت دستیافت .
دوشنبه 1/11/1386 - 21:52
دانستنی های علمی
دکتر شریعتی میگه وقتی نمیتونی فریاد بزنی ناله نکن!!خاموش باش قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟؟ تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خودت باشی
شنبه 29/10/1386 - 21:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته