• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 994
تعداد نظرات : 248
زمان آخرین مطلب : 5069روز قبل
خواستگاری و نامزدی

1.  خوشبختی یك موضوع شخصی است اگر می خواهید سعادتمند باشید باید خوش بین و قانع باشید  و اعتدال را رعایت كنید، همچنین باید كاری داشته باشید كه از آن خوشتان بیاید و آن كار باید بازده داشته باشد.

2. ساعاتی كه در انتظار خوشبختی هستیم لذت بخش تر ازدقایقی است كه به لذت خوشبختی رسیده ایم.

3. كسانی كه طبع تلخ و سنگین و انعطاف ناپذیری دارند، سهمی كه از جاه و مقام دارند بیش از آن است كه از خوشبختی دارند.

4. به دست آوردن خوشبختی بزرگترین فتح زندگی است.

5. خوشبختی بالاتر از این چیست كه در روزگار پیری یادگارهای شیرین ایام جوانی و كهولت را از خاطر گذرانیده، به یاد بیاوریم كه در راه  سعادت ابناء خود قدمی برداشته ، آنها را از ظلمات جهل و بی خبری رهایی داده ایم.

6. آدم بدبخت همه ی لوازم خوشبخت بودن را در اختیار دارد به جز اراده خوشبختی .

7. آن كه كردار به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی ، در این جهان نیك بخت است.

8. آنچه برای خوشبختی مورد احتیاج است یك آب باریك است و آنچه ما برای گرفتاری و رنج خود به آن محتاجیم یك دریاست.

9. آن كه نیك بختی خود را به دست دیگری می داند بسی ناكامی خواهد كشید.

10. آنچه انسان را در زندگی محزون می كند، فقر و بیمای و رنج نیست بلكه غرور و جاه طلبی و خودخواهی و گناه است.

11. اشك های دیگران را مبدل به نگاه های پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست.

12. بنا كردن عمارت خوشبختی بسیار دشوار ، و خراب كردن آن سخت آسان است.

13. خوشبختی هماهنگی آرزوها با حوادث روزگار است.

14.خوشبختی كالایی است كه طبیعت آن را به قیمت بسیار گران به ما می فروشد.

15.خوشبختی بر سه ستون استوار است : فراموش كردن گذشته ، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده.

16. خوشبختی در این است كه حدود همه چیز را بشناسیم و به آن احترام بگذاریم.

17. خوشبخت كسی است كه حاكم بر وجود خویشتن باشد.

18.خوشبختی و وسایل آن در سازش و هماهنگی با دیگران به دست می آید.

19. خوشی های كوچك خوشبختی بزرگ می سازد.

20.  بهترینِ افراد كسانی هستند كه از  نیكی و سعادت دیگران شاد شوند.

يکشنبه 6/4/1389 - 16:28
خواستگاری و نامزدی
چند راه ساده ، که همه هم بستگی به انتخاب شخصی خود ما داره . و این ابتدای کاره . تا مرحله ای که فکر میکنیم : اصلاً چگونه دوباره جوان شویم؟؟! این بهترین قسمت کاره پر از شور و هیجان ، تغییر و تحولات زیبا و برقراری ارتباط با خویشتن خویش . برای همگی درین راه و همهء راههای زندگی که حقیقتاً میتونه بجای سردرگمی و اندوه سرشار از شادی و عشق باشه ، آرزوی موفقیت دارم .

1- اعداد بدرد نخور را به دور بریز . این شامل سن ، وزن و قد میشه . اجازه بده پزشکان برای اونها نگران باشند ، برای همین به اونها پول میدی دیگه .

 

2 - فقط با دوستان خوش اخلاق معاشرت کن ، غرغروها و بداخلاقها نابودت میکنند (ضمناً اگر جزو اون غرغروها یا بداخلاقها  هستی این رو به خاطر بسپار) .

3 - شروع به یادگرفتن کن . کامپیوتر ، هنر ، باغبانی . . . هرچیزی که دوست داری ، هرکاری که اجازه نده مغزت بیکار بمونه . "مغز بیکار کارگاه شیطانه" ، و نام شیطان اینه : آلزایمر!

4 - از چیزهای کوچک و ساده لذت ببر .

5 - به جاهای نادرست و پر گناه نرو

برو به خرید ، حتی مسافرت به یه شهر ویا یک کشور دیگه اما نه به جائی که پراز گناه و خطاست وهمیشه یادخدا باش

6 - بیشتر مواقع طولانی بخند . آنقدر بخند که احتیاج به نفس تازه داشته باشی . و اگر دوستی داری که تورو میخندونه بیشتر وقت خودت را با او بگذرون .

7 - اشک و غصه هم پیش میاد؛ یه کم گریه زاری کن ، یه کم غصه بخور و تحمل کن و بعد حرکت کن . . . تنها کسی که تمام عمر با تو خواهد بود ، خودت هستی .

تا زنده ای زندگی کن .

8 - دور وبرت رو پر کن از هرچیزی که دوست داری ، فامیل ، هدایا و یادگاریها ، موسیقی ، گل و گیاه ، سرگرمیها ، هرچیزی که خودت دوستش داری .

خونه تو پناهگاه توست .

9 - قدر سلامتی خودتو بدون :

اگر خوبه ، نگهش دار و مواظب باش ،

اگر استوار نیست ، بهترش کن ،

اگر هم بدتر ازاونی است که خودت بتونی کاری بکنی ، خوب کمک بگیر .

10 - در هر موقعیتی عشق خودت رو به کسانی که دوستشون داری بیان کن و بگو

يکشنبه 6/4/1389 - 16:26
خواستگاری و نامزدی
فیلسوفی همراه با شاگردانش در حال قدم زدن در یک جنگل بودند و درباره ی اهمیت ملاقات های غیرمنتظره گفتگو می کردند. بر طبق گفته های "استاد" تمامی چیز هایی که در مقابل ما قرار دارند به ما "فرصت یادگیری" و یا "آموزش دادن" را می دهند. در این لحظه بود که به درگاه و دروازه محلی رسیدند که علیرغم آنکه در مکان بسیار مناسب واقع شده بود، ولی ظاهری بسیار حقیرانه داشت. شاگرد گفت: "این مکان را ببینید. شما حق داشتید. من در اینجا این را آموختم که بسیاری از مردم، در بهشت بسر می بردند، اما متوجه آن نیستند و همچنان در شرایطی بسیار بد و محقرانه زندگی می کنند."

"استاد" گفت: "من گفتم "آموختن" و "آموزش" دادن مشاهده امری که اتفاق می افتد، کافی نمی باشد بایستی دلایل را بررسی کرد پس فقط وقتی این دنیا را درک می کنیم که متوجه علت هایش بشویم. سپس در آن خانه را زدند و مورد استقبال ساکنان آن قرار گرفتند. یک زوج و سه فرزند با لباسهای پاره و کثیف. "استاد" خطاب به پدر خانواده گفت: "شما در اینجا در میان جنگل زندگی می کنید، در این اطراف هیچ گونه کسب و تجارتی وجود ندارد؟ چگونه به زندگی خود ادامه می دهید؟"

آن مرد نیز در "آرامش" کامل پاسخ داد: "دوست من، ما در اینجا ماده گاوی داریم که همه روزه، چند لیتر شیر به ما می دهد. یک بخش از محصول را یا می فروشیم و یا در شهر همسایه با دیگر مواد غذایی معاوضه می کنیم. با بخش دیگر اقدام به تولید پنیر، کره و یا خامه برای مصرف شخصی خود می کنیم. و به این ترتیب به زندگی خود ادامه می دهیم.

"استاد" فیلسوف از بابت این اطلاعات تشکر کرد و برای چند لحظه به تماشای آن مکان پرداخت و از آنجا خارج شد. در میان راه، رو به شاگرد کرد و گفت: "آن ماده گاو را از آنها دزدیده و از بالای آن صخره روبرویی به پایین پرت کن!"

شاگرد گفت : اما این كار صحیحی بنظر نمی رسد، آن حیوان تنها راه امرار معاش آن خانواده است.

و فیلسوف نیز ساکت ماند ... آن جوان بدون آنکه هیچ راه دیگری داشته باشد، همان کاری را کرد که به او دستور داده شده بود و آن گاو نیز در آن حادثه مرد. این صحنه در ذهن آن جوان باقی ماند و پس از سالها، زمانی که دیگر یک بازرگان موفق شده بود، تصمیم گرفت تا به همان خانه بازگشته و با شرح ما وقع، از آن خانواده تقاضای "بخشش" و به ایشان کمک مالی نماید.

اما چیزی که باعث تعجبش شد این بود که آن منطقه تبدیل به یک مکان زیبا شده بود با درختانی شکوفه کرده، ماشینی که در گاراژ پارک شده و تعدادی کودک که در باغچه خانه مشغول بازی بودند. با تصور این مطلب که آن خانواده برای بقای خود مجبور به فروش آنجا شده اند، مایوس و ناامید گردید. ناگهان غریبه ای را دید و از او سوال کرد: "آن خانواده که در حدود 10 سال قبل اینجا زندگی می کردند کجا رفتند؟" جوابی که دریافت کرد، این بود: "آنها همچنان صاحب این مکان هستند."

مرد، وحشت زده و سراسیمه و دوان دوان وارد خانه شد. صاحب خانه او را شناخت و از احوالات "استاد" فیلسوفش پرسید. اما جوان مشتاقانه در پی آن بود که بداند چگونه ایشان موفق به بهبود وضعیت آن مکان و زندگی به آن خوبی شده اند.

آن مرد گفت: "ما دارای یک گاو بودیم، اما وی از صخره پرت شد و مرد. در این صورت بود که برای تامین معاش خانواده ام مجبور به کاشت سبزیجات و حبوبات شدم. گیاهان و نباتات با تاخیر رشد کردند و مجبور به بریدن مجدد درختان شدم و پس از آن به فکر خرید چرخ نخ ریسی افتادم و با آن بود که به یاد لباس بچه هایم افتادم و با خود همچنین فکر کردم که شاید بتوانم پنبه هم بکارم. به این ترتیب یکسال سخت گذشت، اما وقتی خرمن محصولات رسید، من در حال فروش و صدور حبوبات، پنبه و سبزیجات معطر بودم. هرگز به این موضوع فکر نکرده بودم که همه قدرت و پتانسیل من در این نکته خلاصه می شد که: چه خوب شد آن گاو مرد."
يکشنبه 6/4/1389 - 16:25
خواستگاری و نامزدی
افرادی که بیشترین وقت خود را صرف زندگی دیگران می‏کنند (مشاوره، راهنمایی و …)، از رسیدن به زندگی خود باز می‏مانند.
 کسانی که می‏گویند “من نباید این راز را فاش کنم اما فقط به تو می‏گویم” دقیقا راز شما را نیز به همین صورت برای دیگران بازگو می‏نمایند.
 گفتن حقیقت مهم است؛ این مهم نیست که ما راست می‏گوییم و دیگران اشتباه می‏کنند.
 هیچ هدفی بدون طی کردن مسیر و راه آن دست یافتنی نیست.
 کسانی که سر خود را مانند کبک در برف فرو می‏برند در واقع لگد دیگران را به جان می‏خرند.
 آنچه که در ظاهر هر شخص می‏بینیم، به ندرت دقیقا همان چیزی است که آن شخص واقعا هست.
 جرات و شهامت این نیست که روبروی شیر بایستیم بلکه این است که بفهمیم چطور می‏توان از شر او جان سالم بدر برد.
 ما از همان اول پدر و مادر زاده نشده‏ایم، بلکه باید بیاموزیم که چطور می‏توان پدر و مادر بود.
 کلماتی که بر زبان جاری می‏گردند، قدرت خود را از ما گرفته‏اند – از خود هیچ قدرتی ندارند.
 افراد خردمند در سکوت به سر می‏برند تا بیش از هر چیز صدای تمنای خود را بشنوند.
 فرشته ها به زمین نمی‏آیند تا ببینند ما چه می‏کنیم بلکه می‏آیند تا به ما بگویند چه کار بهتر است انجام دهیم.
 هیچ چیز مانند ارتباط و وابستگی با دیگران، با تمام وجود، به درد انسان نمی‏خورد.
 در واقع ما هیچچ چیز را کنترل نمی‏کنیم مگر رفتار و کردار و تصمیمات خودمان.
 هیچ کس نمی‏تواند ما را شاد کند جز خودمان. (اگر بخواهیم)
 این یک اشتباه بزرگ است اگر از تجربیات خود درس نگیریم.
 من هیچ چیز نمی‏دانم، به من بیاموزید؛ من هیچ چیز نمی‏شنوم، به من بگویید؛ من هیچ چیز نخواهم دید، به من نشان دهید – ما با هم پیروزیم.
 پشیمانی از آن دسته چیزهایی است که ما به اشتباه آن را انتخاب می‏کنیم.
 آنچه در قلب خود می‏پرورانیم، همان است که در زندگی ان دنیا در دستان خود داریم.
 تنها به این دلیل که بذری را که کاشته ایم نمی‏بینیم، نمی توانیم بگوییم چیزی از اینجا بیرون نمی‏آید.
 جنسیت واقعی وجود ندارد. هر کسی قسمتی از روحیات جنس مخالف را در خود دارد.
 تجربیات شما، تجربیات شما هستند؛ شخصیت شما نیستند.
 فرض کردن‏ها از تنبلی ما در جستجوی حقیقت سرچشمه می‏گیرند.
 هیچ کس به طور کامل بی‏طرف نیست.
 خانواده ما تنها جایی نیست که ما در ان متولد شده‏ایم؛ گاهی یک دست باز و رویی گشاده نیز ما را متولد می‏کند.
 شما همیشه راه درست را نمی‏پیمایید.
 فروتنی و تواضع، در واقع توانایی پذیرفتن خطاست.
 توانایی یک مرد آن چیزی نیست که در جیبش دارد، بلکه آن است که بر دوشش دارد.
 اگر شما یک قدم مثبت بردارید، کائنات ??? قدم به سمت شما می‏آیند.
 اگر می‏خواهید بدیها سرتان نیاید، نخواهید سر دیگران آید.
 اگر می‏خواهید با حقیقت سر و کار نداشته باشید، همیشه در خیالات خود گم هستید.
 فخرفروشی لباسی است که فقط تن احمقان می‏شود.
 کسی که از همه بیشتر می‏داند، معمولا همان کسی است که کمتر حرف می‏زند.
 هر کسی سزاوار ارزشمند شدن و معشوق دیگران بودن است.
 هیچ کس جواب نهایی را به شما نخواهد داد، مگر خودتان.
 شما تنها با ابزاری که دارید می‏توانید عمل کنید، پس به دنبال ابزار جدید وقت خود را تلف نکنید.
 اگر خطاهای خود را خطا در نظر نگیریم، آنگاه با هر خطا راهی اشتباه را کشف کرده‏ایم.
 این انسانها هستند که به زندگی معنا می‏دهند و نه اشیاء.
 همیشه سوالاتی هستند که جوابشان ناپیداست و بزودی جوابشان پیدا خواهد شد.
 در حال حاضر نه آینده وجود دارد و نه گذشته، زندگی جاریست.
 اگر بخواهید، اسکلت همیشه در کنج کمد منتظر شماست تا شما را بخورد.
 وقتی صحبت می‏کنیم، صدای هیچ کس را نمی‏شنویم.
 والدین نباید کوچکترها را در برابر تصمیمات زندگی مسئول بدانند.
 اینکه پدران ما چه کاره بوده‏اند مهم نیست، مهم این است که ما چه خواهیم کرد و چه خواهیم شد.
 اگر فکر می‏کنید که باید همین الآن بگویید، پس بگویید و اگر می دانید که باید کاری را الآن انجام دهید، پس انجام دهید.
 هر تغییری نیاز به حرکت دارد.
 کمک دیگران به معنای انجام تمام و کمال کار ما نیست.
 اینطور نیست که هر کسی شما را دوست بدارد ولی شما می‏توانید هر کسی را دوست داشته باشید.
 اگر کاری را همیشه برای کسی انجام دادید، او هرگز آن کار را یاد نخواهد گرفت.
 هیچ چیز بیشتر از خنده مسری و واگیردار نیست.
 بهترین هدیه‏ای که می‏توان به دیگران داد، وقت و صبر خودمان است.
 زیبایی محض با چشم قابل مشاهده نیست، بلکه با فکر و دل دیده می‏شود.
 هر کسی بذر کمال را در وجودش دارا می‏باشد، اما کمتر کسی می‏تواند آنرا پرورش دهد.
 تنها راه پایان دادن به مشاجره‏ها، پیدا کردن یک راه حل است.
 هر عملی که انجام می‏دهیم و هر حرفی که میگوییم به ما باز می‏گردد اما نه به گونه‏ای که انتظارش را داشتیم.
 اگر یک پله از نردبان شکست، با کمی زحمت پا را باید بالاتر گذاشت.
 هرگز کلمات ناگفته را در اتاق دربسته محبوس نکنید.
 هرکس بیش از آنچه خود را می‏شناسد است.
 از هر چه بترسیم اسیرش می‏شویم.
 نیازمندترین انسانها حریص‏ترین آنهاست.
 آنچنان خیال کنید که گویا تا ابد زنده‏اید و انچنان عمل کنید که گویا امروز می‏میرید.
 بخندید همچنانکه نفس می‏کشید و دوست داشته باشید همچنانکه زندگی می‏کنید.
 هیچ کس نمی‏تواند بازگردد و شروعی جدید را رقم بزند اما هر کسی می‏تواند شروع کند و پایانی خوش را بسازد.
 مهمترین چیزها در زندگی چیزی نیستند که قابل لمس باشند.
 زیباترین عکسها در اتاقهای تاریک ظاهر می‏شوند؛ پس هر موقع در قسمتی تاریک از زندگی قرار گرفتی بدان که طبیعت می‏خواهد تصویری زیبا از تو بسازد.
 برف سنگینی بارید؛ درختی شکست، درختی زیباتر شد.
 زندگی مانند بازی حکم است، مهم نیست که دست خوبی نداشته باشیم، مهم این است که یار خوبی داشته باشیم.
 از کوتهی ماست که دیوار بلند است.
 از شیش جلو به زندگی نگاه کنید نه از آین رو به عقب.
به خاطر ترساندن موش خانه‏ات را آتش نزن.
 هنر زندگی کردن، هنر نقاشی کردن بدون پاک کردن است.
 بهترین لذت زندگی انجام دادن عملی است که دیگران می‏گویند نمی‏توانیم.
 هر روز از زندگی معجزه است. من روزم را هدر نمی‏دهم. من قدر معجزات را می‏دانم.
 آرام بنشین. تقلا نکن. بهار می‏آید و سبزه‏ها رشد می‏کنند.
 اینکه چه می‏اندیشیم، چه می‏دانیم و به چه اعتقاد داریم مهم نیست. مهم این است که چه می‏کنیم.
 از زندگی هر انچه لیاقتش را داریم به ما می‏رسد نه آنچه آرزویش را داریم.
 از آنجا که زندگی آین وجود ماست، فقط با تغییر ما تغییر می‏کند.
 ساعتی که خراب است، در هر روز دوبار زمان را درست نشان می‏دهد.
 هرگاه در زندگی خانه‏ای از یخ ساختی، بر آب شدنش گریه نکن.
 برای انسانهای بزرگ چون بر این باورند که : یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت.
 آرزوهایت را یک جا یادداشت کن و یکی یکی از خدا و کائنات بخواه. خدا و کائنات یادشان نمی‏رود اما تو یادت خواهد رفت آنچه را که امروز داری، آرزوی دیروزت بوده است.
 برگ در انتهای زوال می‏افتد و میوه در انتهای کمال. بنگر که چون برگی زردی یا سیبی سرخ؟
 اگرنتوانستی کسی را ببخشی از بزرگی گناه او نیست، از کوچکی دل توست.
 به کسی که در جستجوی حقیقت است ایمان آور و به کسی که حق را یافته است شک کن.
 ما آمده‏ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتی زندگی کنیم.
 هر کس چرای زندگی را یافت با هر چگونه‏ای خواهد ساخت.
 سخن نیک را از گویند آن بگیرید هر چند خود بدان عمل نکند.
 ناتوانترین مردم کسی است که نتواند دوستی پیدا کند و ناتوانتر از او کسی است که دوستان خود را از دست بدهد.
 چون عقل کامل گردد، سخن گفتن کمتر شود.
 صبحگاهان به جستجوی روزی درآیید که برکت و موفقیت در صبح زود نهفته است.
 به بار نشستن هر کار نیازمند ???? روز صبر است.
 راز موفقیت در این است که با طبیعت و کائنات هماهنگ باشیم و در مسیر موجهای زندگی لذت ببریم.
 موفقیت یک مسیر است و نه هدف.
 موفقیت بیشترین و بهترین استفاده از آن چیزی است که هم اکنون داریم.
 شکست موفقیت است، اگر از آن درس بگیریم.
 موفقیت این نیست که هرگز اشتباه نکنیم بلکه این است که یک اشتباه را دوبار مرتکب نشویم.
 موفقیت دستیابی به آن چیزی است که می‏خواهیم و شادمانی خواستن آن چیزی است که بدست می‏آوریم.
 موفقیت توانایی پرش از شکستی بر شکستی دیگر است بدون اینکه خسته شویم.
 من می‏دانم که تمام هستی برای من خلق شده. پس نگران نیستم و تمام هستی را یار و یاور خود می‏بینم.
 بازی زندگی بازی بومرنگهاست. مراقب بومرنگ خود باشیم که به کدام طرف پرتاب می‏شود.
 تفکر مثبت اساس هر موفقیت است.
يکشنبه 6/4/1389 - 12:42
خواستگاری و نامزدی
1- به تماشای غروب آفتاب بنشینید.
2- بیشتر بخندید.
3- کمتر گله کنید.
4- با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنید.
5- هدیه‌هایی که گرفته‌اید را بیرون بیاورید و تماشا کنید. شاید برایتان قابل استفاده باشند.
6- دعا کنید.
7- در داخل آسانسور با آدمها صحبت کنید.
8- هر از گاهی نفس عمیق بکشید.
9- لذت عطسه کردن را حس کنید.
10- قدر این که پایتان نشکسته است را بدانید.
11- زیر دوش آواز بخوانید.
12- با بقیه فرق داشته باشید.
13- کفشهایتان را عوضی پایتان کنید و به خودتان بخندید.
14- به دنیای بالای سرتان خیره شوید.
15- با حیوانات بازی کنید.
16- کارهای برنامه‌ریزی نشده انجام دهید. برای انجام آن در همین آخر هفته برنامه‌ریزی کنید!
17- برای کاری برنامه‌ریزی کنید و آن را درست طبق برنامه انجام دهید. البته کار مشکلی است!
18- از تناقضات لذت ببرید.
19- دستان خود را در آسمان تکان دهید.
20- در حوض یا استخری که ماهی دارد شنا کنید، کنار آنها.
21- از درخت بالا بروید.
22- در حال رفتن به کلاس، یکبار دور خودتان بچرخید.
23- به دیگران بگوئید که خوشگل شده‌اند.
24- مجموعه‌ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، جغد، …) برای خودتان جمع‌آوری کنید.
25- هر وقت که امکانش وجود داشت پابرهنه راه بروید.
26- آدم برفی یا خانه ماسه‌ای بسازید.
27- بدون آن که مقصد خاصی داشته باشید پیاده روی کنید.
28- وقتی تمام امتحاناتتان تمام شد، برای خودتان یک بستنی بخرید و با لذت بخورید.
29- جلوی آینه شکلک در بیاورید و خودتان را سرگرم کنید.
30- فقط نشنوید، سعی کنید گوش کنید.
31- رنگهای اصلی را بشناسید و از آنها لذت ببرید.
32- وقتی از خواب بیدار می‌شوید، زنده بودنتان را حس کنید.
33- زیر باران راه بروید.
34- تا جایی که می‌توانید بالا بپرید.
35-
هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهید.
36- کمتر حرف بزنید و بیشتر بگوئید.
37- قبل از آن که مجبور به رژیم گرفتن بشوید، حرکات ورزشی انجام دهید.
38- بازی شطرنج را یاد بگیرید.
39- کنار رودخانه یا دریا بنشینید و در سکوت به صدای آب گوش کنید.
يکشنبه 6/4/1389 - 12:41
خواستگاری و نامزدی
 

رنگ‌های كمكی یعنی بنفش و قهوه‌ای و خاكستری در یك طبقه نسبتا متفاوتی قرار دارند. اگر بخواهیم با صراحت كلام سخن بگوییم، سیاه و خاكستری اساسا رنگ به شمار نمی‌آیند،

 

زیرا سیاه اصولا رنگ نیست و رنگ خاكستری نیز در آزمایش، كاملا بی‌رنگ و خنثی است. لذا آن دو را بی‌رنگ می‌نامند. بنفش، تركیبی است از آبی و قرمز، در حالی كه قهوه‌ای مخلوطی از نارنجی، قرمز و سیاه است و یك رنگ تیره و نسبتا بی‌روح را می‌سازد. ترجیح دادن هر یك از سه رنگ «بی‌رنگ» (سیاه، خاكستری یا قهوه‌ای) را می‌توان نشانه‌ای از یك نقطه‌نظر منفی نسبت به زندگی دانست.

هیچ‌یك از دو رنگ بنفش و قهوه‌ای در شمار رنگ‌های مستقل (اصلی) روانی نیستند.

برخی از روانشناسان عقیده دارند رنگی كه برگزیده و دلخواه فرد است می‌تواند گویای خصوصیات اخلاقی و روانشناسی او باشد.


قرمز، خوش قلب اما خودپرست

این رنگ، مظهر شدت و زیاده‌روی است كه گاهی در جهت مخالف آن است. قرمز، رنگ عشق، تنفر، فداكاری، خشونت، خون و آتش است. كسی كه به این رنگ علاقه دارد هرگز نمی‌تواند در زندگی بی‌تفاوت باشد. این‌گونه اشخاص تند و سركش و در عین حال فعال، شجاع و كمی عجول هستند. احتمال شكست به‌خصوص در عشق برای آنها فراوان است. قضاوت‌های عجولانه و ناگهانی در مورد دیگران سبب از بین رفتن دوستی‌هایشان می‌شود با آن كه در عشق كاملا فداكارند اما اگر روزی زندگی بر وفق مراد نباشد، بدون تفكر و جویا شدن علت می‌جنگند.

دو عیب بزرگ، خودپرستی و عدم كنترل، در نفس آنهاست و دو صفت ممتازشان خوش‌قلبی و حس بزرگ‌طلبی است. به‌طور كلی دوستداران رنگ قرمز دارای خصوصیات متضادی هستند.

 


صورتی؛ موردعلاقه دیگران

رنگ صورتی در واقع همان قرمز است كه كم‌رنگ شده. اگر به این رنگ علاقه دارید تمام صفات رنگ قرمز را كمی ملایم‌تر دارا می‌باشید. با گذشت هستید و در عشق، تندی نشان نمی‌دهید. دیگران را خوب درك می‌كنید و با اطرافیان خود باملایمت و لطف رفتار می‌كنید و به دلیل نشاط و شادابی‌تان مورد علاقه اطرافیان خود هستید. آنهایی كه به این رنگ علاقه دارند، اغلب شكست‌ها، خشونت‌ها و دشواری‌های زندگی را تحمل كرده‌اند و با مشكلات فراوانی مواجه شده‌اند.

 

آبی، نظم و پشتكار و تنهایی

رنگ آبی از رنگ‌هایی است كه طرفداران زیادی دارد.

اگر به این رنگ علاقه دارید كاملا می‌توانید احساسات و هیجانات خود را كنترل كنید. ظاهر آرام شما، دیگران را وادار می‌كند كه به شما احترام بگذارند و دوست دارید پیوسته مورد احترام و ستایش دیگران قرار بگیرید. در خرید و پوشش لباس قناعت می‌كنید و به علت شرم و حیا و گاه غروری كه در شماست میل دارید اغلب تنها باشید. حماقت و عدم فهم دیگران، شما را كسل می‌كند و كسانی كه از نظر هوش و فهم بر شما برتری دارند شما را ناراحت می‌كنند. كارهای خود را از روی نظم و ترتیب و بر پایه قواعد معینی انجام می‌دهید و یكی از صفات مشخص پشتكار شماست.


يکشنبه 6/4/1389 - 12:40
خواستگاری و نامزدی
تا ده پانزده سال پیش، همة رویکردهای روان‌شناسی اصرار داشتند که شوخ‌طبعی و خنده روی سلامت روان اثر مثبت دارد.

روانکاوان پیرو فروید، شوخی را یک شیوة دفاعی پخته و متمدن می‌دانستند که ما آدم‌ها در مقابل اضطراب به کار می‌گیریم، البته ناخودآگاه! گروهی به نام شناخت‌گراها می‌گفتند شوخی یک توانایی شناختی‌ است؛ توانایی فهمیدن، بازسازی، به یاد آوردن و البته خلق لطیفه‌‌ها.

عده‌ای مثل رفتارگراها آن را در حد یک عادت پایین‌ آوردند و در مقابل، انسان‌گراها شوخی را به اندازة یک نگاه ویژه به جهان، بالا می‌بردند. اما همة این گروه‌ها در یک چیز موافق بودند: شوخی چیز خوبی است!
البته همه آنها این را اذعان دارند که شوخی و خنده برای هر موقعیت نمیتوان بهترین نسخه باشد و شوخی کردن و خندیدن هم جا و مکان خاص خود را میطلبد اما به طور کلی همه اندیشمندان با خنده درمانی به نوعی موافقند
ارد بزرگ در این رابطه میگوید: خنده طبیعی زیباست و نوای زندگیست .


همة استادان که نظرشان را دادند، کم‌کم‌ عده‌ای شروع کردند برای شوخی تست درست کردن. یکی از این جدیدترها به نام رُد. ای. مارتین (Rod A.Martin) هم مثل بقیه مشغول شد.

مارتین اولش از پر و پا قرص‌ترین طرفدارهای شوخ‌طبعی بود. او فکر می‌کرد شوخی در مقابل استرس معجزه می‌کند. تست‌های اولش را هم بر همین پایه ساخت. اما در سال‌های آخر قرن بیستم (1998 تا 2000) کشف کرد که یک جای کار می‌لنگد.

او و همکارش کوپر دریافتند که شوخی در بهترین حالت، رابطة بسیار ضعیفی با سلامت روان دارد.

شوخی‌ها، انواع و اقسام

مارتین در ادامة تحقیقاتش در سال 2003 اعلام کرد که چهار سبک شوخی را تشخیص داده است و فهمیده است کدامشان سالم‌اند و کدامشان ناسالم. این سبک‌‌ها عبارت‌اند از:

1 ـ شوخی خودفزاینده (self - enhancing)
ما با این شوخی‌ها خودمان را بالاتر از حد واقعی می‌بریم بدون این که دیگران را تحقیر کنیم. مثلا یک فرد با قیافة معمولی به دوستش می‌گوید: «لامسب این خوش‌تیپی هم شده دردسر برای ما!»

2 ـ شوخی پیونددهنده (af f iliative)
این شوخی، بدون این که ما یا دیگران را بالا و پایین ببرد، رابطه را محکم‌تر می‌کند. مثلا وقتی از دو هنرپیشة مرد که زیاد با همدیگر همبازی شده‌اند با شیطنت به یک زوج سینمایی تعبیر می‌کنیم، از این شوخی استفاده کرده‌ایم.

3 ـ شوخی پرخاشگرانه (aggressive)
شوخی‌هایی که با به کاربردنش طرف مقابل را تحقیر می‌کنیم. مثال‌هایش متأسفانه زیادند. وقتی توی یک جمع، کسی به شما می‌گوید «گدا» و بعد که ناراحت می‌شوید می‌گوید «شوخی کردم بی‌جنبه!»، دو بار از شوخی پرخاشگرانه استفاده کرده است.

4 ـ شوخی‌ خودشکنانه (self –defeating)
با استفاده از این شوخی‌ها ما خودمان را تحقیر می‌کنیم تا دیگران لبخند بزنند. مثلا: «ما سگ شما نیستیم دوستان!»

می‌شود حدس زد که شوخی‌های اول و دوم، شوخی‌های سالم و سومی و چهارمی ناسالم هستند. و البته می‌شود با توجه به این دسته‌بندی آدم ها را هم روان‌شناسی کرد:

شوخی‌های خودفزاینده: این آدم‌ها نگاه شوخ طبعانه به زندگی دارند. از شوخی برای مقابله با استرس و غمگینی استفاده می‌کنند. اضطراب کمتری دارند. برون‌گرا، صادق، سرزنده، دارای عزت نفس بالا و البته خوش‌بین هستند.

شوخی‌‌های پیونددهنده: این آدم‌ها، هم خوب شوخی می‌کنند هم زیاد! بیشتر از دیگران لطیفه می‌گویند. دوست دارند جمع را سرگرم کنند. این آد‌م‌ها هم اضطراب و افسردگی کمتری دارند. و البته برون‌گرایی، صداقت، سرزندگی، عزت نفس و خوش‌بینی بالا را هم کپی کنید!

شوخی‌های پرخاشگرانه: این آدم‌ها توی جنبه‌های دیگر زندگی‌شان هم پرخاشگری و خصومت را بروز می‌دهند. این موجودات، صمیمیت و درستکاری کمی دارند. روابط دوستانه را خراب می‌کنند و کمتر مورد پذیرش دیگران قرار می‌گیرند.

شوخی‌های خودشکنانه: آدم‌هایی که با شوخی خودشان را تحقیر می‌کنند، افسردگی و اضطراب بیشتر دارند. جالب است که این آدم‌ها خصومت و پرخاشگری را هم بیشتر تجربه می‌کنند، البته احتمالا به صورت پنهان. این افراد، عزت نفس و صمیمت پایین‌تری دارند و از حجم حمایت اطرافیان، چندان راضی نیستند. (رجوع کنید به ستون «شوخی روی نمودار»)

شوخی ایرانی: می‌دانید چند تحقیق عمیق و واقعی در مورد روان‌شناسی شوخی در ایران انجام شده است؟ دقیقا هیچی! این در حالی است که یک مجلة معتبر علمی به نام «نشریة بین‌المللی تحقیقات شوخی» در دنیا وجود دارد.

تنها اشاره‌ای که به شوخی در تحقیقات ایرانی شده است، مربوط به هیجان‌جویی دانشجویان تهرانی در خوابگاه است. هم دختران و هم پسران دانشجو، در ده اولویت اول هیجان جویی‌شان، از شوخی با یکدیگر نام برده بودند.

ما ایرانی‌ها آستانة خندیدن بالاتری نسبت به کشورهای غربی داریم. یعنی ما را دیرتر و دشوارتر می‌توان خنداند. زبان فارسی که به گفتة دکتر نجم آبادی تبدیل به یک زبان ادبی و پر از ایهام شده است، بستر مناسبی برای استفاده و سوءاستفاده در قالب شوخی است. می‌گویند از هر صد جملة فارسی، شصت جمله کژتابی دارد، یعنی می‌توان از آن برداشت‌های گوناگون کرد.



کاری که مارتین و همکارانش در غرب انجام دادند، مبتنی بر روشی آماری به نام تحلیل عوامل بود. آن‌ها با مراجعه به فرهنگ عامة مردم و جمع‌آوری شوخی‌ها از پرسشنامه‌های بسیار طولانی، به این 4نوع شوخی اصلی رسیدند.

چه بسا اگر چنین کاری در ایران انجام شود، ما به انواع دیگر شوخی هم دست پیدا کنیم. می‌توان حدس زد که متأسفانه «طعنه» به عنوان یک شوخی، هم عرض با شوخی پرخاشگرانه به شدت بین ما رواج دارد. شوخی کنایه‌آمیز شاید پیچیده‌ترین نوع شوخی باشد.

ما در کلماتمان دیگران را بالا می‌بریم اما در واقع، هدفمان تحقیر طرف مقابل است. وقتی ما به دوستمان که تازگی‌ها مشروط شده است می‌گوییم «دکتر!» هدفی جز تحقیرش نداریم.(رجوع کنید به نمودار «شوخی طعنه آمیز»)

شوخی‌های زنانه، شوخی‌ها ی مردانه
همان‌طور که حدس می‌زنید، مردها بیشتر از شوخی‌های پرخاشگرانه استفاده می‌کنند و همان‌طور که حدسش را نمی‌زنید شوخی خودشکنانه هم در مردها شایع‌تر است، اما در شوخی‌های دیگر تفاوت چندانی بین زن و مرد وجود ندارد.

این‌ها نتایج تحقیقات مارتین است، اما محققان دیگر هم بیکار نبوده‌اند و در بحث شوخی به نتایج جالبی رسیده‌اند؛ مثلا اریک برسلر روان‌شناس دانشگاه مک مستر کانادا، دریافت که خانم‌ها و آقایان برای شوخی‌های مشابه، معنای مشابهی قائل نیستند.

او در پژوهش‌هایش از زنان و مردان متعددی درخواست کرد به پرسش‌نامه‌ای جواب بدهند که تمایل به انواع شوخی را در فرد مقابل می‌سنجید و نتیجه این شد که: «زنان عمدتا دوست دارند که مردان، مولد یا آغازگر شوخی باشند و مردان عمدتا دوست دارند که زن‌ها پذیرندة شوخی‌هایشان باشند.»

جان مورال، استاد روان‌شناسی بالینی در کالج ویلیامزبورگ ایالت ویرجینیا هم تحقیقاتی با موضوع «شوخی» داشته است. او می‌گوید: «مردها گاهی برای تحقیر دیگران از شوخی استفاده می‌کنند؛ یعنی گاهی شوخی را ابزاری برای یک توهین خودمانی می‌دانند، چیزی شبیه شوخی‌های پرخاشگرانة خودمان، اما به ندرت از شوخی برای تحقیر دیگران استفاده می‌کنند.»

به نظر او، این یک تفاوت پایه‌ای بین مردان و زنان است که مردان عمدتا برای رقابت با سایر مردان از شوخی استفاده می‌کنند، اما زنان عمدتا برای پیوند با زنان دیگر.

«مردان بامزه جذاب ترند.» این جمله بدیهی را هم نیلسون به زبان علمی تبیین کرده است. او می‌گوید مردان شوخ‌طبع دو ویژگی مهم دارند: اول این که، خلاق هستند و دوم این که، چشم‌انداز مضاعفی دارند.

یعنی هم از دید خودشان به قضایا نگاه می‌کنند و هم از دید شوخی شونده. نیلسون تأکید دارد که: «این دو صفت به ویژه برای زنان بسیار جذاب است.»

جالب است بدانید که در یکی از روش‌های رایج درمان افسردگی، موسوم به شناخت درمانی، یکی از اهداف مهم درمانگر، ایجاد تغییر در نوع نگاه فرد افسرده به جهان است. شناخت‌ درمانگران از شوخی برای تأمین این منظور استفاده می‌کنند.

شناخت آدم‌ها بر مبنای شوخی‌هایشان
گروهی از روان‌شناسان از حدود شصت سال پیش شروع کردند به جست‌و‌جوی صفات عمدة شخصیتی افراد. روش آن‌ها این بود که لغت نامه‌ها را ورق می‌زدند، صفات انسانی را انتخاب می‌کردند و آن‌ها را تبدیل می‌کردند به پرسشنامه.

بعد آن‌ها را روی یک گروه از آدم‌ها که نمایندة جامعه محسوب می‌شدند اجرا می‌کردند و در نهایت یک سری فرایندهای پیچیدة آماری انجام می‌دادند تا برسند به چند صفت عمده.

جدیدترین و پذیرفته شده‌ترین این صفات، پنج عامل بزرگ شخصیت هستند که آقایان مک کرا و کوستا آن‌ها را کشف کرده‌اند. این پنج صفت عبارت‌اند از:

«روان نژندگرایی»، یعنی این که شما چقدر هیجان‌هایتان پایدار است؟ «برون گرایی»، یعنی این که شما چقدر دوست دارید با جمع باشید و در گروه‌ها فعالیت کنید؟، «پذیرا بودن در مقابل تجارب جدید»، یعنی این که شما چقدر دوست دارید با عقاید جدید، جاهای جدید، هنرهای جدید و کلا موقعیت‌های جدید آشنا شوید؟، «توافق پذیری»،یعنی این که شما وقتی در یک جمع قرار می‌گیرید چقدر با آن جمع همرنگ می‌شوید و فروتنانه قوانینش را می‌پذیرید؟ و بالاخره «وظیفه شناسی»، که منظم بودن، با وجدان بودن و دقیق بودن شما را می‌سنجد.

این مقدمة بلند به این خاطر بود که بگوییم آن سبک‌های شوخی که به آن‌ها اشاره کردیم، با این عوامل شخصیتی رابطه دارند؛ بدین ترتیب که:
کسانی که عمدتا از شوخی‌های خودفزاینده استفاده می‌کنند، هیجانات پایدارتری دارند و به قول معروف دمدمی مزاج نیستند. این افراد غالبا برون‌گراترند و نسبت به تجربه‌های جدید هم پذیراترند. بد نیست بدانید که این گروه معمولا صفات مردانة بیشتری هم دارند، چه زن باشند و چه مرد.


کسانی که عمدتا از شوخی‌های پیونددهنده استفاده می‌کنند، بیشتر تمایل دارند که با جمع باشند یعنی برون‌گراترند و مثل خودفزاینده‌ها به حضور در موقعیت‌های جدید هم تمایل دارند اما این افراد بر عکس خودفزاینده‌ها صفات زنانة بیشتری دارند.


کسانی که از شوخی‌های پرخاشگرانه استفاده می‌کنند، پایداری هیجانی‌شان پایین‌تر است، یعنی دمدمی‌ مزاج‌ترند و زودتر از کوره در می‌روند. آن‌ها وقتی در جمعی قرار می‌گیرند معمولا ساز خودشان را می‌زنند یعنی «توافق پذیری» پایینی دارند و بالاخره این که این گروه معمولا آدم‌های وظیفه‌شناسی نیستند. قابل حدس است که شوخی‌های پرخاشگرانه را هم باید جزو شوخی‌های مردانه محسوب کرد.



کسانی که از شوخی‌های خودشکنانه استفاده می‌کنند، پایداری هیجانی‌شان به شدت پایین است و به همین خاطر نمرات اضطراب و افسردگی‌شان بالاست. آن‌ها هم مثل پرخاشگرها در جمع، توافق‌پذیری پایینی دارند و آدم‌های چندان با وجدانی نیستند و جالب‌تر این که این شوخ طبعی هم با صفات مردانه‌تر رابطه دارد.

شوخی، نوعی دیگر
به خودتان اجازه بدهید که راحت‌تر بخندید. این را هم در محدودة باورهایتان وارد کنید، هم در محدودة رفتارهایتان. به زندگی‌ به چشم یک کمدی رمانتیک نگاه کنید، نه یک تراژدی وحشتناک.

عادت‌های ناخوشایندتان را با «قصد متناقض» نابود کنید! مثلا اگر می‌ترسید در حضور جمع صحبت کنید مبادا نامناسب ارزیابی شوید، عمدا در به وجود آمدن این فاجعه مبالغه کنید.

عمدا همان کار را انجام بدهید تا بر ترستان غالب شوید. مثلا می‌توانید در مورد آن موقعیت، مطلب بنویسید: شما به شدت عرق کرده‌اید، طوری که از پیشانی‌تان فواره‌های عرق بیرون می‌زند. از این بدتر که نمی‌شود!

در مورد کلماتی که استفاده می‌کنید حساس باشید. ممکن است به مرور زمان نوع خاصی از کلمات در صحبت‌های شما رسوب کرده باشند. می‌توانید با افکارتان آن‌ها را تغییر دهید.

با دوست یا همسرتان در مورد شوخی‌ها یک «واژه شناسی» خلق کنید. این باعث می‌شود که بتوانید از تفسیرهای همدیگر در مورد شوخی‌ها آگاه شوید، در صورت لازم آن‌ها را تغییر دهید و ارزیابی کنید که کدام یک از آن‌ها واقعا بهترند.



جمله‌های داغ
رابرت فراست : شوخی بیجا و خنده بی دلیل، دلنشین‌ترین نوع بزدلی است.
ارد بزرگ : خنده های بلند و پیگیر ، نفیر فرا رسیدن هنگامه رنج و سختی ست.
مارک تواین : شوخی، ریشه‌اش شادی نیست. ریشه‌اش غم است. گمان نمی‌کنم توی بهشت، خبری از شوخی باشد!
يکشنبه 6/4/1389 - 12:39
خواستگاری و نامزدی
 

اگر زندگی شما یک نواخت کسل کننده و خالی از انرژی است رعایت نکات زیر زیر می تواند به پویایی شما کمک کند.
 
 روزا به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.

 حداقل  در روز با خود خلوت کنید، در صورت نیاز از قفل در غافل نشوید.

 با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
 
 صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»

- با سه E  زندگی کنید؛ Energy  (انرژی)، Enthusiasm  (شوق)، Empathy  (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F  یعنی Faith  (ایمان)، Family  (خانواده) و Friends (دوستان).

 امسال بیشتر از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.

 زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.

 

وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.

 از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.

 مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید

 تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.

 از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.

 انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.

 این را درک کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.

 صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.

 

 بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.

 زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.

 زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.

 خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند.

 

 مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.

 با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.

 

 زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.

 از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.

 

 جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.

 همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»

 همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.

 افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.

 زمان حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.

 یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.

 زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد، دوستانتان هستند. با آنها در تماس باشید.

 

 از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.

 حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.

 بهترینها هنوز در راه اند.

 هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.

 کار درست را انجام دهید!

 با خانواده در تماس باشید.

 شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر… ممنونم.» «امروز به … دست یافتم.»

 یادتان باشد، برکتهای زندگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.

 از سفر لذت ببر. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید.

يکشنبه 6/4/1389 - 12:38
خواستگاری و نامزدی
نحوه تکلم انسانها بیانگر نحوه تفکر آنهاست. مثبت بیندیشیم و مثبت بگوییم تا انرژی مثبت خود را به دیگران منتقل کنیم.


بگوییم


ازاینکه وقتتون رو در اختیارم گذاشتید ممنون """"""""""" نگوییم ببخشید مزاحمتون شدم


طول میکشه تا یاد بگیری """"""""""""" نگوییم هیچ وقت یاد نمیگیری


مسئله دارم """""""""" نگوییم مشکل دارم


مسئله رو خودم حل میکنم """"""""""""" نگوییم مسئله به تو ربطی نداره


شاد و پر انرژی باشید """"""""""" نگوییم خسته نباشید


این کار را بعدا انجام میدهم """""""""" نگوییم دچار یاس شدم



صد در صد خواهد شد """"""""""" نگوییم ای کاش میشد


ان شا الله حتما موفق میشوی """"""""""" نگوییم ان شا الله موفق میشوی


عالی هستم """"""""""""" نگوییم خوب هستم




اولین قانون طبیعت این است كه تو از هر چه هراس داشته باشی همان را به طرف خودت جلب می كنی.


هیجان قدرتی دارد كه جذب میكند .تو از هر چه شدیدا بترسی آن را تجربه خواهی كرد .مثلا حیوان فورا متوجه میشود كه تو از او وحشت داری. هیچكدام از این ها تصادفی اتفاق نمی افتد .تصادفی در عالم هستی وجود ندارد. هیجان انرژی در حركت است. وقتی تو انرژی را جا به جا می كنی انرژی ایجاد میكنی. اگر به اندازه كافی انرژی جا به جا كنی ماده به وجود می آ وری . ماده انرژی متراكم است كه جا به جا شده و به آن فشار وارد شده است.


فكر انرژی خالص است . هر فكری كه تو اكنون داری یا قبلا داشتی یا در آینده خواهی داشت خلاق است. انرژی حاصل از فكر هرگز نمی میرد .این انرژی از فكر تو و ذهن تو وارد عالم هستی می شود و برای ابد ادامه پیدا می كند. همه افكار به هم مربوط هستند. افكار با هم تلاقی پیدا می كنند. در مسیر اعجاب انگیزی از انرژی با هم تقاطع پیدا می كنند و نقش بدیع و زیبایی از پیچیدگیهای غیر قابل باور به وجود می آورند . همات طور كه دو چیز مشابه همدیگر را جذب می كنند دو انرژی مشابه هم یكدیگر را جذب می كنند .و توده ای از انرژی مشابه به وجود می آورند.


بنابراین حتی افراد معمولی اگر فكرشان(دعا. امید. آرزو . .رویا .ترس) به اندازه كافی قوی باشد میتوانند نتایج شگفت انگیزی را به وجود آورند.


زندگی نمیتواند به هیچ طریق دیگری خودش را نشان دهد جز آن طریقی كه تو تصور میكنی خودش را نشان خواهد داد .تو با فكر كردن خلق می كنی.


پس همیشه به بهترینها فكر كن
يکشنبه 6/4/1389 - 12:17
خواستگاری و نامزدی
 

روانشناسان فنلاندی در پژوهشی دریافته اند بسیاری از مردانی که دست به خودکشی می زنند در دوران کودکی با مشکلات احساسی دست به گریبان بوده اند.

بر اساس نتایج این تحقیق جدید، پسران نوجوان و مردان جوانی که اقدام جدی برای خودکشی می کنند اغلب در سن هشت سالگی دچار مشکلات احساسی بوده اند در حالی که بیشتر زنانی که اقدام به خودکشی می کنند اغلب به دلیل ابتلا به افسردگی پس از بلوغ دست به این کار می زنند. در این تحقیق تقریباً از هر پنج مردی که اقدام به خودکشی کرده بودند چهار نفر در دوران کودکی با مشکلات احساسی مواجه بوده اند. محققان برای دستیابی به این نتایج از شواهد و مدارک تحقیقاتی حاصل از معلمان و والدین این مردان استفاده کردند.

دکتر آندره سوراندر پژوهشگر بیمارستان دانشگاه تورکو در فنلاند و دستیاران وی در این تحقیق دریافته اند بیشتر مردانی که دست به خودکشی زده اند یا پس از اقدام به خودکشی نیاز به مراقبت های ویژه و شدید در بیمارستان داشتند در سن هشت سالگی دچار مشکلات و اختلالات شدید روان پریشی بوده اند. محققان تاکید کردند نکته جالب توجه در پژوهش ها این بود که نشان داد عامل محرک اقدام به خودکشی در زنان و مردان متفاوت است. نتایج این پژوهش در نشریه آرشیو «روانپزشکی عمومی» به چاپ رسیده است.

در این تحقیق 5 هزار و 302 نفر که در سال 1981 به دنیا آمده بودند، تحت مطالعه قرار گرفتند که از این تعداد 27 مرد و 27 زن تا سن 24سالگی اقدام به خودکشی کرده بودند. همچنین از بین افرادی که خودکشی کرده بودند 13 مرد و دو زن جان خود را از دست دادند.

بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی ، سالانه 877 هزار نفر در جهان خود را می کشند و مردها از روش های مرگبارتری برای این منظور استفاده می کنند.

يکشنبه 6/4/1389 - 12:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته