• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 994
تعداد نظرات : 248
زمان آخرین مطلب : 5038روز قبل
بیماری ها
نخ های بخیه جراحی ٬ نخ های تک و یا چند فیلامنتی استریل می باشد که نقش در کنار هم نگه داشتن بافت های مجروح را تا زمان بهبودی انها به عهده دارند .این نخ های معمولا به منم سوزن برلی بخیه زدن بریدگی و یا برش های جراحی مورد استفاده قرار می گیرند و یا اینکه به عنوان شزیان بند (لگاتور) بدون استفاده از سوزن برای گره زدن انتهای رگ ها و یا مجرا های دیگر جهت جلوگیری از خونریزی و یا نشت مایعات دیگر مورد استفاده قرار می گیرند . نخ های بخیه جراحی ممکن است دارای پوششی از چربی-فلوئورو کربنها و سیلیکن ها باشند . این پوش ها برای کاهش خاصیت مویینه و بهبود خواص دیگر انجام میشود .
نخ های چند فیلامنتی ممکن است به صورت صاف یا بافته شده (قیطان)مورد استفاده قرار بگیرد .نوع قیطانی از نظر کارکرد راحت تر بوده و گره پایدارتی دارد
نخ های بخیه صاف در مقابل از نظر عبور از بافت راحت تر عمل کرده و همچنین راحت از بافت بیرون کشیده می شوند . این نوع نخ ٬کشش بافت با خود را ندارد
▪ نخ های بخیه به ۲ گروه تقسیم میشوند .
۱) نخهای بخیه قابل جذب
در نوع قابل جذب اجزا میتواند از هم متلاشی گردد و این از بین رفتن در لافت بدن صورت می گیرد و معمولا بعد از دو تا شش ماه ناپدید می گردد.
۲) نخ های بخیه غیر قابل جذب
نوع غیر قابل جذبدر مقابل تخریب بیلوژیکی مقاوم بوده و به عنوان یک جسم خارجی در محل باقی میماند تا انکه از محل دور گردیده و یا انکه توسط بافت به بیرون فرستاد ه میشود .
برای تولید نخ بخیه ممکن است از الیاف فلزی٬ الیاف طبیعی (کتان٬ابریشم ٬پنبه ) کولاژن و یا روده حیوانات
همچنین الیاف مصنوعی استفاده نمود.
در این بین نخهای بخیه فلزی قویترین و انواع طبیعی ضعیفترین میباشند
● نخ های تهیه شده از روده حیوانات و کولاژن بازیافته
روده کوچک حیوانات مانند بره و گاو که اساسا از پروتین کولاژن تشکیل میوشد مورد استفاده نخ بخیه است.این نوع نخ بخیه که به ندرت برای بخیه زدن پوست مورد استفاده قرار می گیرد توسط بافت جذب می گردد .سرعت جذب به نوع بافت بستگی دارد .و تا زمانی که نخ های بخیه پلی گلوکو لیک اسید تولید شد به عنوان تنها نخ بخیه قابل جذب به کار می رفتند.
نخ بخیه کولاژن بازیافته شده از طریق ترریسی تعلیق همگن کولاژن خالص تهیه گردیده اند .کولاژن از پی(تاندون) حیوانات گرفته میشود .کاربرد این نوع نخ بخیه که میتوان ان را به صورت بسیار ظریف تولید نمود مربوط به جرا حی های چشم است.
● نخ های بخیه مصنوعی قابل جذب :
نخهای بخیه مصنوعی قابل جذب مثل دکسون (Dexon) در سال ۱۹۷۰ از طریق تر ریسی پلی گلیکونیک اسید و سپس کشش ان تهیه گردیدند . این نوع نخ در مقایسه با نخ های تهیه شده از روده از نظر خواص فیزیکی ٬ جذب و بیلوژیکی بسیار یکنواخت تر است و همچنین استحکام گره اولیه ان بالاتر .
● نخ بخیه ابریشمی
این نوع نخ قابل جذب نیست اما از لحاظ کارکرد در نوع خود بهترین است .این نوع نخ بعد صمغ گیری شده و به رنگ مشکی در امده و سپس با لایه ای از واکس یا سیکیکن در اورده می شود .این نوع نخ اگرجه غیر قابل جذب است اما بعد از شش ماه باقی ماندن در بدن ثلث استحکام خود را از دست داده و ممکن است نهایتا کاملا جذب گردد.
● نخ های پنبه ای و کتانی
نخ بخیه پنبه ای از تابیدن الیاف نسبتا بلند تهیه می گردد دارای گره ای پایدار بوده و اما ضعیفتر از سایر نخهاست .نخ بخیه کتانی به مقدار زیاد کاربرد ندارد از بیشترین کاربردهای ان می توان در جراحی های روده نام برد.
● نخ های بخیه پلی استری
غیر قابل جذب هستند.فیلامنت های پلی اتیلن تر فتالات ٬ از قویترین نخ های بخیه غیر قابل جذب به شمار می رود و استحکام خود را برای مدت زمان طولانی در بدن حفظ می کند .لذا از این نوع فیلامنت برای تهیه پروستز های لوله ای شکل جهت جایگزین شریان به صورت بافته شده و یا تریکو مورد استفاده قرار می گیرد.
پوشش نخ ها سیلیکون و یا پلیمر های فلئورو کربنی می باشند.
کابرد نخ های پلی استری در جراحی های قلب وعروق بسیار متداول است
● نخ های بخیه پلی الفینی
فیلامنت های پلی اتیلن سنگین و همچنین پلی پروپیلن ایزو تاکتیک از سال های اوایل ۱۹۶۰ به عنوان نخ بخیه مورد استفاده قرار گرفته است .این نوع نخ بسیار بی اثر بوده و بر خلاف پلی امید ها تحت تاثیر تخریبی مایعات بافتی قرار نمی گیرد .استحکام گره نخ پلی اتیلنی مشابه نخ ابریشمی است و از نخ پلی پرو پیلنی نرم تر است .نخ های پروپیلنی از نظر استحکام گره ٬ مشابه نایلون بوده و مقاومت بالایی در مقابل خستگی دارد . و در جراحی های قلب و عروق مورد استفاده قرار می گیرد .نخ های بخیه پلیاتیلنی و پلی پروپیلنی در تعمیر پوست و همچنین برش شکم به کار گرفته می شوند.
پنج شنبه 10/4/1389 - 11:22
بیماری ها
بنا بر تحقیقی که در سوئد انجام شده ،اضطراب، افسردگی و بی خوابی خطر ابتلا به بیماری قند را در مردان افزایش می دهد. به گزارش ایرنا, این محققان کشف کرده اند که خطر ابتلا به نوع دوم از بیماری دیابت در مردانی که "فشار روحی" زیادی دارند بیش از دو برابر مردانی است که کمتر دچار تنش می شوند.
به گزارش پایگاه اینترنتی بی بی سی این تحقیق که با مشارکت دو هزار و 217 مرد 70 تا 51 ساله و همچنین سه هزار و 100 زن انجام گرفته است، ارتباطی میان تنش با ابتلا به بیماری قند در زنان پیدا نکرده است.
محققان سوئدی نتیجه تحقیقات خود را در مجله "طب دیابت" چاپ کرده اند و در آن آورده اند که تنش روانی ممکن است بر تنظیم هورمون ها توسط مغز تاثیر بگذارد. 10 سال پیش محققان از مردانی که قند خون آنها در حد نرمال بوده است درباره میزان فشارهای روانی آنها از جمله اضطراب، بی خوابی و افسردگی سوال کردند بعد از هشت تا 10 سال قند خون آنها را آزمایش کردند. مردانی که بیشترین تنش روحی داشته اند بیش از دو برابر مردانی که تنش کمتری داشته اند به بیماری دیابت مبتلا شده بودند.
تحلیل بیشتر نتیجه تحقیقات نشان داد که این ارتباط مستقل از سایر عوامل، از جمله سن، وزن بدن، سابقه دیابت در خانواده، مصرف سیگار، فعالیت جسمانی و طبقه اجتماعی و وضع مادی بوده است.
پرفسور آندرس اکبوم، از موسسه کارولینسکای سوئد، گفت که پیش از این محققان ارتباط میان افسردگی و امراض قلبی را کشف کرده بودند و به ارتباط میان افسردگی و دیابت نیز مشکوک شده بودند. او گفت: "ممکن است این ارتباط نتیجه تاثیر تنش روانی بر تنظیم هورمون ها توسط مغز باشد، چون افسردگی روی رژیم غذایی فرد و همچنین فعالیت بدنی او اثر منفی می گذارد."
پرفسور اکبوم، افزود که زنان و مردان معمولا از استراتژی های متفاوتی برای تحمل تنش روانی استفاده می کنند که ممکن است تفاوت در تاثیر استرس بر قند خون را توضیح دهد: "زنان به طرق مختلف علائم تنش و افسردگی خود را ابراز می کنند در حالی که مردان کمتر حاضرند اذعان کنند که چنین احساساتی دارند و معمولا با مشروب خواری و مصرف مواد مخدر و دیگر رفتارها این نوع احساسات را سرکوب می کنند."
خواب پریشان خطر ابتلا به دیابت را افزایش می دهد
مطالعات قبلی نشان داده بود که میان دیابت و کمبود خواب ارتباط وجود دارد اما بر اساس تحقیق دیگری محققان آمریکا نیز می گویند خواب پریشان می تواند خطر ابتلا به بیماری دیابت را افزایش دهد. تیم محققان دریافت که تعدادی داوطلب پس از چند شب بدخوابی، به خاطر بیدار شدن در اثر صدای بلند درست در هنگام فرو رفتن به خواب عمیق، نسبت به انسولین مقاومت نشان دادند.
این ناتوانی بدن در عدم تشخیص علائم انسولین به بالا رفتن سطح قند خون، افزایش وزن، و در نهایت ابتلا به دیابت نوع دوم منجر می شود. مطالعات قبلی نشان داده بود که میان دیابت و کمبود خواب ارتباط وجود دارد.
همچنین از قبل معلوم بود که عمیق ترین خواب، موسوم به خواب موج-آرام، به تغییراتی در بدن که بر متابولیسم تاثیر می گذارد مربوط است. برای آزمایش کردن تاثیر کیفیت خواب بر کنترل گلوکوز خون، 9 مرد و زن سالم ابتدا برای دو شب متوالی تحت نظر قرار گرفتند تا الگوهای عادی خواب در آنها مشخص شود. سپس برای سه شب متوالی پس از آن، محققان آنان را هر گاه به خواب عمیق فرو می رفتند با صدای بلند بیدار کردند. البته در این مدت میزان خواب آنها در مجموع ثابت ماند.
پس از تزریق گلوکوز به داوطلبان و اندازه گیری میزان قند خون و واکنش انسولینی آنان در ساعات روز، محققان دریافتند که حساسیت هشت نفر از آنها در مقابل انسولین کمتر شده است.
دکتر ارسا تاسالی، سرپرست تحقیقات، گفت که افزایش موارد دیابت نوع دوم نگران کننده است و مهم است عوامل آن به خوبی درک شود. وی گفت: "ما قبلا نشان داده بودیم که محدود کردن مقدار خواب در افراد بالغ اما جوان تحمل بدن در برابر گلوکوز را پایین می آورد." "داده های جدید نشان می دهد که نه تنها کاهش میزان خواب، بلکه افت کیفیت خواب نیز در خطر ابتلا به دیابت نقش دارد."
پنج شنبه 10/4/1389 - 11:20
بیماری ها
اگر تا به حال میل به آواز خواندن به شما دست داده است چه زیر دوش حمام، چه در اتومبیل، یا شاید هم در مهمانی که هیچکس را آنجا نمی‌شناختید باید با آغوش باز پذیرای آن باشید. این هنر باستانی نه تنها حس خوبی به آدم می‌دهد، بلکه می‌تواند احساس درد و ناراحتیتان را برطرف کند و حتی عمرتان را طولانی تر کند.
اگر صدایتان به جز صحبت کردن، برای آواز خواندن هم استفاده کنید، فواید بسیار زیادی نصیبتان می‌شود.
سوزانا‌هانسر، رئیس دپارتمان موسیقی درمانی در دانشگاه موسیقی برکلی، می‌گوید «وقتی به جای حرف زدن، آواز می‌خوانید، در صدایتان آهنگ، موسیقی و اوج و حزیز دارد که باعث می‌شوئد بتوانید خود را عمیق تر بیان کنید. از آنجا که خواندن عملی درونی است (که به بدن ما مربوط می‌شود) مطمئنا تغییراتی رادر جسممان پدید می‌آورد.»
 
آواز خواندن استرس و درد را کاهش می‌دهد
براساس گفته‌های پاتریشیا پرستون رابرتز، یک متخصص موسیقی درمانی در شهر نیویورک، تحقیقات و مطالعات ثابت کرده است که آواز خواندن موجب پایین آوردن ضربان قلب، فشار خون، و استرس می‌شود. او از آواز برای کمک به بیمارانی که از انواع مختلف بیماری‌ها و مشکلات روحی و فیزیکی رنج می‌برند، استفاده می‌کند.

او می‌گوید: «برخی افرادی که دچار آسیب‌های روانی شده اند گاهی اوقات دوست دارند بدن فیزیکیشان را ترک کنند. به نظر می‌رسد که آواز خواندن خیلی از راه‌های عصبی که درد از آن عبور می‌کند را می‌بندد.»
 
آواز خواندن برای سالخورده‌ها
به نظر می‌رسد که آواز خواندن، مخصوصا به صورت دسته جمعی، فواید بسیار زیادی را برای افراد سالخورده به همراه دارد. در تحقیقی که برای بررسی تاثیر آواز خواندن بر سلامت افراد 55 سال و بالاتر انجام گرفت، در مدرسه موسیقی در واشنگتن یک گروه آواز خوانی مخصوص سالخورده‌ها شکل گرفت.

افراد سالخورده ای که در این گروه آواز شرکت داشتند. (به همراه سالخورده‌های دیگری که در گروه‌های نویسندگی و نقاشی شرکت داشتند) در مقایسه با افرادی که در گروه کنترل بودند، پیشرفت بسیار قابل ملاحظه ای در وضعیت سلامتی خود داشتند.

از جمله پیشرفتهای آنها، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ 30 مرتبه ویزیت دکتر کمتر
ـ مشکلات بینایی کمتر
ـ بروز افسردگی کمتر
ـ نیاز کمتر به دارو
ـ افتادن‌ها و سایر آسیب دیدگی‌های کمتر

حتی محقق اصلی این تحقیق، دکتر کوهن، رئیس مرکز پیری و سلامتی در دانشگاه جورج واشنگتن، هم از تاثیرات شگرفی که تحقیق به اثبات رساند، متعجب بود. او در این رابطه می‌گوید، «تعجب من به خاطر این نیست که آواز خواندن عملی فایده بخش است» تعجم از شدت تاثیر آن بر وضعیت سلامت شرکت کننده است.
سن متوسط این شرکت کننده‌ها 80 سال بود. این سن همانطور که می‌دانید بالاتر از سن قابل انتظار است. بنابراین اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم، اگر قرار باشد تاثیری ایجاد شود، انتظار ما این خواهد بود که مرگ و میر گروه شرکت کننده نسبت به گروه کنترل کمتر بوده اند. اینکه پیشرفت وضعیت سلامتی آنها تا این حد زیاد بوده مایه تعجب است».

خود شرکت کننده‌ها هم پیشرفت‌هایی را در وضعیت سلامتی خود مشاهده کردند که از قرار زیر است:
ـ داشتن احساسی بهتر هم در زندگی روزمره و هم هنگام آواز خواندن
ـ ارتقاء کیفیت صدای عادیشان
ـ پیر نشدن تن صدای صحبت کردنشان
ـ تنفس آسانتر
ـ فرم بدنی بهتر

آواز خواندن و بیماری آلزایمر

دکتر اسمیت از انجمن آلزایمر که می‌خواست بیشتر روی تاثیر آوازخواندن بر داشتن احساس بهتر تحقیق کند، گروه آوازی برای افراد مبتلا به جنون، مشکلات
حافظه و بیماری آلزایمر، برپا کرد.
او در این رابطه می‌گوید، «ما با اشتیاق و علاقه زیادی کار گروه را دنبال می‌کردیم. خانواده‌ها باور دارند که این گروه زندگی آنها را بهتر کرده و به طریقی باعث شده که افراد حال بهتری داشته باشند و بیشتر عمر کنند.»

کلیو بالارد، رئیس تحقیقات انجمن آلزایمر می‌گوید، «قسمت‌هایی از مغز که با حرف زدن عمل می‌کند متفاوت از قسمتی است که روی موسیقی پردازش می‌کند که آن قسمتی است که این امکان را فراهم می‌کند که حتی افرادیکه قادر به حرف زدن نیستند هم بتوانند از موسیقی لذت ببرند. مردم از انجام کارهای گروهی لذت می‌برند و شواهد زیادی وجود دارد که ثابت می‌کند فعالیت اجتماعی برای افراد مبتلا به زوال عقل مفید است.»

مربی آواز، لیزمک ناتن در این زمینه می‌گوید: «این جلسات تاثیرات مفیدی بر قدرت شناخت، توانایی‌های فیزیکی و احساسی شرکت کننده‌ها داشته است. به نظر می‌رسد که موسیقی توانایی دست یافتن به کلمات را دارد. موسیقی آنقدر قدرتمند است که حتی افرادیکه توانایی حرف زدن خود را از دست داده اند هم می‌توانند به آوازها و اشعار آن دست پیدا کنند.»

آواز خواندن سیستم ایمنی و سلامتی عمومی ‌بدن را ارتقاء می‌دهد
تحقیقات مختلفی نشان داده است که آواز خواندن می‌تواند سیستم ایمنی بدن را هم تقویت کند.
تحقیقی که در دانشگاه فرانکفورت در آلمان انجام گرفت، نشان داد که مقدار هموگلوبین A و کورتیزول ـ نمادهای تقویت سیستم ایمنی اعضای یک گروه آواز بعد از خواندن یکی از آوازهای موتزارت، بالا رفته است. فقط گوش دادن به موسیقی به تنهایی این تاثیر را به دنبال ندارد.

در تحقیق دیگری، اعضای یک گروه آواز، پرسشنامه‌هایی را برای گزارش واکنش‌های فیزیکی و روانی خود به آواز خواندن پر کردند.

این افراد اینطور گزارش کردند:
ـ تقویت ظرفیت ریه
ـ انرژی بالاتر
ـ تسکین آسم
ـ فرم بدنی بهتر
ـ قویتا حس ریلکسیشن و اوضاع و احوال روحی و اعتماد به نفس

آواز خواندن و هنر بعنوان یک روش درمانی پذیرفته شده است.

این روزها در سراسر جهان، انواع و اقسام هنرها بعنوان روش‌های درمانی شناخته شده اند. در واقع، در تحقیقی که توسط انجمن هنر در سلامت در امریکا انجام گرفت، مشخص شد که 68 درصد از بیمارستان‌های تحت تحقیق در میان روش‌های درمانی خود از هنر درمانی نیز استفاده می‌کنند.

ناجویکوف، رئیس یک انجمن می‌گوید، «هنر به بیمارستان‌ها کمک کرده است که تسهیلات خود را انسانی‌تر کنند. این یک ارتباط اجتماعی خوب به حساب می‌آید و احساس بیماران را نسبت به بهبودی خود تقویت می‌کند. این روش‌ها واقعا رضایت بیماران را از نحوه درمان خود چند برابر می‌کند.»

اگر می‌خواهید داوطلب باشید، آواز خواندن در بیمارستان شروع بدی نیست نه فقط برای بیماران، برای خودتان هم.
چهارشنبه 9/4/1389 - 17:17
خواستگاری و نامزدی

اگر به فکر دنیایی عاری از استرس هستید، بهتر است این فکر را از سرتان بیرون کنید، چون غیرممکن است.

اگر مایل‌اید استرس را از زندگی خودتان کاملا حذف کنید، باز هم چندان میسر نیست و بهترین راه، کاهش استرس و داشتن برخوردی مناسب با آن است. به این ترتیب با وجود تنش‌های مختلف زندگی روزمره، آرامش خواهید داشت و زندگی کردن برای شما، بدون فشار روحی خواهد شد.

برای آنکه روزگارتان را بدون‌ درگیری و تشدید تنش سپری کنید، به این راهکارها توجه کنید:

- از کارها و مسایل کوچک شروع کنید.

خودتان را غرق تغییرات بزرگ نکنید، به خصوص اگر چند تغییر و تحول بزرگ هم‌زمان شوند، شدیدا استرس‌زا می‌شوند. در طول روز نمی‌توانید چند پروژه مهم را آماده کرده، به کارهای بچه‌ها رسیدگی کنید و در فلان جلسه یا مراسم هم شرکت کنید.

- ارتباطات را فراموش نکنید.

عشق و دوستی را در زندگی خود بر همه چیز مقدم بدارید. همان‌طور که برای مراجعه به پزشک وقت می‌گیرید، برای دیدن دوستان و بستگان نیز زمانی را معین کنید و در هفته چند بار این کار را انجام دهید.

ارتباط با دوستان و بستگان، به سلامت قلب و ترشح هورمون کاهنده استرس (اکسی‌توسین) کمک می کند و شما را از انزوا خارج می سازد.

توجه کنید که کناره گیری از دیگران و تنهایی، خطرات بسیار زیادی برای سلامتی دارد که مهم‌ترین آنها افزایش استرس و بروز افسردگی است.

- روی زمان حال تمرکز کنید.

به جای آنکه در گذشته سیر کنید و به فکر اشتباهات قبلی باشید، به بهتر کردن شرایط فعلی فکر کنید. هر چه عاقل‌تر و متفکرانه‌تر در مورد حال عمل کنید، کمتر دچار استرس می‌شوید. ضمنا به جای هدر دادن انرژی روی چند موضوع و کار، روی یکی از مهم‌ترین و پربهره‌ترین آنها متمرکز شوید.

- بنویسید.

راه اصلی کاهش استرس، خلاصی از دست احساسات منفی است که نوشتن، بهترین روش برای این کار است. پس حین فشار و تنش، عواطف منفی خود را روی کاغذ بنویسید و آنها را دور بیندازید.

- روی اخبار مختلف کنترل داشته باشید.

از اینکه از اخبار و وقایع ناراحت کننده بی خبر باشید، خجالت نکشید. نه اینکه بی‌تفاوت باشید، چون بی‌تفاوتی به اندازه استرس و افسردگی روی روح و روان شما اثرات مخرب دارد اما ضرورتی ندارد، حتما در جریان ریز وقایع و حوادث ناگوار هم قرار بگیرید، به خصوص اگر روز پرتنشی را گذرانده باشید.

اگر افرادی در اطراف‌ شما دچار مشکل و ناراحتی هستند، به آنها انرژی مثبت منتقل کنید و نسبت به حل و فصل مسایل آنها احساسی نبوده و راهکارهای ملموس و عملی پیشنهاد کنید. این شما هستید که قدرت کنترل زندگی‌تان را در دست دارید، پس هر طور که لازم است از آن استفاده کنید.

- آرام راه بروید.

موقعی که استرس دارید، ناخودآگاه محکم و با حرص راه می‌روید. اتفاقا سعی کنید در این شرایط آرام‌تر راه بروید چون خود راه رفتن آرام باعث رفع استرس می‌شود.

- از جملات مثبت در ذهنتان استفاده کنید.

چند جمله و عبارت را در ذهن داشته باشید تا موقع بروز استرس و تنش، شما را دوباره به حالت عادی برگردانند؛ جملاتی مثل «من قوی هستم» و یا «ذهن پویای من به کمکم می‌آید» از جمله این موارد هستند که به شما روحیه می‌دهند.

در لحظات پرتنش و ناراحت‌کننده تصویری آرام و خوب مثل ساحل دریا یا دشتی پرگل در ذهن‌تان مجسم کنید.

- رفت و آمدهایتان را هم دوست داشته باشید.

رفت و آمد به محل کار و یا مکان‌های دیگر، را تکراری و یکنواخت ندانید، بلکه با گوش کردن به موسیقی، مطالعه، دعا و یا سایر روش‌ها این فرصت‌ها را هم خوشایند کنید.

وقتی در ترافیک گیر می‌کنید نفس عمیق کشیده و آرام باشید، وگرنه تاثیر مخرب آن روی شما چند برابر می‌شود.

- قدرشناسی و سپاسگزاری را تمرین کنید.

داشتن استرس و حس سپاسگزاری هم‌زمان با هم مشکل است، اما در این مورد تمرین کنید.

پنج دقیقه در روز را به شکرگزاری از تمام نعمت هایی که خداوند به شما ارزانی داشته اختصاص دهید. بهتر است از نفس کشیدن‌تان شروع کنید، چون منبع همه لذت‌هاست!

 

چهارشنبه 9/4/1389 - 11:51
خواستگاری و نامزدی
عقاب وقتی می‌خواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبه‌ی یک صخره، به انتظار یک اتفاق می‌نشیند!
 
 می‌دانید اتفاق چیست؟ گردبادی که از رو‌به‌رو بیاید!
 
 عقاب به محض این‌که ‌آمدن گردباد را حس‌کرد، بال‌های خود را می‌گشاید و اجازه می‌دهد ‌باد، او را با خود بلند کند.
 
 به محض این‌که طوفان قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرنده‌ی بلند‌پرواز، سر خود را به‌سوی آسمان بلند می‌کند و عمود بر طوفان می‌ایستد و مانند گلوله‌ی توپی، به سمت بالا پرتاب ‌می‌شود. او آن‌قدر با کمک باد مخالف، اوج ‌می‌گیرد تا به ارتفاع موردنظر برسد و آن‌گاه با چرخش خود به‌سوی قله‌ی موردنظر، در بالاترین نقطه‌ی کوهستان، مأوا می‌گزیند.
 
 خوب به شیوه‌ی عقاب برای بالارفتن دقت کنید. او منتظر حادثه می‌ماند، حادثه‌ای که برای مرغ‌های زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان می‌نشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند.
 
 وقتی طوفان از راه می‌رسد، عقاب به‌جای زانوی غم بغل‌گرفتن و در کنج سنگ‌ها پناه‌گرفتن، جشن می‌گیرد و خود را به بالاترین نقطه‌ی وزش باد می‌رساند و از آن‌جا، سنگین‌ترین ضربه‌های گردباد را به نفع خود به‌کار می‌گیرد؛ عقاب از نیروی مهاجم، به نفع خویش استفاده می‌کند.
 
 او نه‌تنها از نیروی مخالف نمی‌هراسد، بلکه منتظر آن نیز می‌نشیند‌ چراکه می‌داند این انرژی پنهان در نیروی مخالف است که می‌تواند او را به فضای بالاتر پرتاب کند.
 
 انرژی اوج، به رایگان به کسی داده نمی‌شود. به‌طور اساسی در قانون بقای طبیعت، تقلای بقای نیروهای منفی، ایجاب می‌کند که تعداد نیروهای مخالف در زندگی، همیشه بیش‌تر از جریان موافق شما باشد.
 
 پس اگر قرار است نیروی کمکی برای صعود شما حاصل گردد، قاعدتاً باید این نیرو از سوی مخالفان شما تأمین شود‌ بنابراین وقتی اتفاقی خلاف میل شما رخ‌می‌دهد، به‌جای عقب‌نشینی و سرخوردگی و واگذار کردن میدان، بی‌درنگ عقاب‌گونه جشن بگیرید و این رخداد ناخوشایند را به فال نیک گرفته و سعی‌کنید ‌در لابه‌لای این حادثه‌ی به‌ظاهر نامطلوب، خواسته و طلب موردنظر خود را پیدا کنید و با استفاده از نیروی مخالف، خود را به خواسته‌ی خویش نزدیک سازید.
 
 نیرویی که قرار است باعث صعود شما در زندگی شود، توسط همان کسانی فراهم می‌شود که درحال حاضر، مخالف جدی شما هستند و قصد نابودی‌تان ‌را دارند.
 
 این شما هستید که باید منتظر فرصت باشید و با تأمل و آمادگی و صبر و تدبیر به‌موقع، از این نیرو برای بالا‌رفتن و اوج‌گرفتن استفا‌ده کنید.
 
 پس هرگز از وجود سختی و زحمت و نیروی مخالف در زندگی و کار و تحصیل و... خود گله‌مند نباشید. این‌ها مخازن انرژی پرواز شما هستند و اگر نباشند، شاید هرگز صعودی در زندگی‌تان حاصل نگردد.
 
 به‌جای دست روی دست گذاشتن و از وجود مشکل‌ها و مخالفت‌ها گله‌‌کردن، کمی چشم دل خود را باز کنید و به حکمت پنهان در مصیبت‌ها و سختی‌های زندگی بیندیشید.
 
 خالق هستی با هیچ موجودی حتی بدترین مخلوقات عالم هم دشمنی ندارد و اگر اتفاقی رخ‌می‌دهد که به‌ظاهر، آزاردهنده و ناخوشایند است، شک نکنید که او در هر‌چه رقم می‌زند، خیر و برکت و سعادت پنهان است. این ما هستیم که باید شجاعت رویارویی با جریان‌های مخالف را داشته باشیم و در وقت مناسب، بال‌های خود را بگشاییم و چرخش صعود خود به سمت بالا را تجربه کنیم.
چهارشنبه 9/4/1389 - 11:49
خواستگاری و نامزدی
 

شواهد دلالت دارند كه هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است اشاره آلفرد هیچكاك اغلب برای شخصیت پردازی قهرمانان قصه های خود از عنصر خلاقیت بهره می گرفت. به عبارت دیگر هر كدام از شخصیت های داستانی او یك ویژگی خاص داشتند. در قصه «پنجره عقبی» یك عكاس نشریه به خاطر شكستگی پایش باید مدت ها در خانه بستری شود، اما او بیكار نیست و با لنزهای دوربین ازطریق پنجره عقبی اتاقش، زندگی مردم را می كاود و قصه آنچنان روان و زیبا پیش می رود كه در پایان، همان عكاس خلاق به عنوان كارآگاه، یك جنایت واقعی را عریان می كند. افراد خلاق نیز این گونه هستند، آنها مثل افراد عادی به پیرامون خود نگاه نمی كنند. شاید از منظر مردم، برخی از افراد خلاق دچار برخی كاستی ها در حواس باشند، اما اینگونه نیست. آنها به هر پدیده ای به گونه ای دیگر نگاه می كنند.

 «اسماعیل صدیقی پاشاكی» مطلبی را از «استیفن. ب. روبنز» ترجمه كرده است كه در پی می آوریم: خلاقیت را قوه و استعدادی می دانند كه تصویرهای ذهنی را به نحوی منحصر به فرد، با هم تركیب و یا این كه رابطه ای غریب و غیرعادی میان آنها ایجاد می كند. البته باید گفت تصویرهای ذهنی نباید فقط نو و بدیع باشند، بلكه باید سودمند و مفید هم باشند.«نورمن مایر» می گوید: « صرف خارق العادگی و یا متفاوت بودن تصویر ذهنی، نشانه خلاقیت و امتیاز آن نیست، چون، چه بسا كه آن تصویر ذهنی، نشانه ای از ناهنجاری روانی نیز باشد. عدم درك این تمایز، امكان آن را فراهم می كند كه غالباً نبوغ را با جنون خلط و قاطی كنیم. شاخص ممتاز بودن راه حلهای خلاق آن است كه باید عملی باشند، یعنی این كه با واقعیت در پیوند باشند آیا خلاقیت را می توان رشد داد؟خلاق بودن- یعنی دیدن چیزهایی در عالم و آدم، كه به چشم دیگران نیاید- آسان نیست. همین كه چیزی را متفاوت از دیگران به تصور درآورید، در زمره افرادی قرار می گیرید كه انگشت شمارند. غالباً سازمانها كسانی را كه پای بند دید و نگرش منحصر به فرد خود در مورد پدیده ها هستند، برنمی تابند. در محیط هایی كه تأكید بر همگنی و یكپارچگی است، داشتن نگرش متفاوت با دیگران سهل نیست. اما آیا انسانهای خلاق با سایر انسانها تفاوت دارند؟ آیا توانایی آنها ارثی است یا اكتسابی؟ شواهد دلالت دارند كه هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است. خلاقیت را باید صفتی پنداشت كه هر انسانی به درجاتی بدان موصوف است. آن چه ضروری است، این است كه باید زمینه تجلی این قوه را در داخل اعضای سازمان، خاصه در مدیران فراهم كرد. خلاقیت را نمی توان تابع منطق دوتایی و یا مقوله ای دوگانه به حساب آورد. بدین معنا كه بگوییم انسانها یا واجد آن هستند و یا فاقد آن. از سوی دیگر، اگرچه هر كسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، برخی كسان هستند كه به علت داشتن توانایی های ذاتی، این قوه را موفق تر از دیگران به كار می گیرند.

 

 افراد خلاق دارای مشخصه های زیر هستند:

 

۱) به وضع موجود رضایت نمی دهند و طالب تغییر هستند.

 

۲) در دوران بچگی در محیطی با غنای فرهنگی، پرورش یافته اند.

 

۳)در كار اندیشیدن تاجایی كه ممكن است، از قالب و چارچوب می گریزند.

 

۴) اضطراب و دلواپسی شان در كمترین حد است.

 

 ۵) استقلال نظر و پویایی بالایی دارند.

 

۶) استبداد رأی در آنها در كمترین حد ممكن است.

 

۷) موضع گیری آنها ناظر بر بازدهی بیشتر است.

 

۸) تكانه ها و امیال درونی شان با تأكید و تصدیق بیشتر مواجه می شوند.

 

 ۹) میزان درگیری ها و تعارضات درونی شان در سطح متعادلی قرار دارد.

 

به نظر می آید كه ویژگی های یاد شده، این حكم را كه هر كسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، نقض می كند. ولی در واقع چنین نیست، چون ویژگیهای یاد شده فقط انسانهایی را وصف می كنند كه از قوه خلاقیت بسیار بالایی برخوردارند. تحقیقات انجام شده، نشان می دهد كه انسان های بسیار خلاق، با كسانی كه دارای قوه خلاقیت متوسط یا كم هستند، تفاوت دارند. «كروپ لی» می گوید: «انسان خلاق در فعالیتهای فكری خود نرمش و انعطاف پذیری خاصی دارد. او خود را پایبند حفظ و نگهداری وضع موجود كه مطابق با نظر وی نیز هست، نمی كند و پیوسته آماده و مستعد آن است در نظراتش تجدید نظر كند و اما به عكس، آن كسی كه اندیشه خود را مطلق می انگارد، اعتقاد آتشین به منطقی و صادق بودن نظراتش درباره جهان دارد. او نه، می خواهد و نه، می تواند مواضع فكری خود را با اوضاع دائم التغییر متناسب كند و محكم به آنچه «به گمان او» درست است، می چسبد. چنین شخصی بر خلاف افراد خلاق، انعطاف پذیری فكری ندارد و بسیار قالبی و كلیشه ای عمل می كند. چنانكه اشاره شد لازم است سازمانها بستری فراهم كنند تا كاركنان، درجاتی از خلاقیت را كه به طور بالقوه از آن برخوردارند، به فعلیت در آورند. برای مثال سازمانهای با مشخصات زیر، لزوماً تجلی و ظهور تفكر خلاق را با مشكلاتی مواجه می كنند:

 

 * شغلها، تعاریف محدود و ظریفی دارند.

 

 * روابط اختیار و اقتدار، تعاریف قطعی و انعطاف ناپذیری دارند.

 

* رفتار كاركنان، با مجموعه ای مدون از بخشنامه ها و روش كارها هدایت و كنترل می شوند.

 

* روابط حاكم بر سازمان، خشك و رسمی است و قابلیت های فردی كاركنان لحاظ نمی گردند.

 

* تنوع آرا و مواضع متقابل، امكان ابراز نمی یابند.

 

* فضای اطلاع رسانی محدود و بسته است.

 

* تخصصی كردن كارها در حد افراط به چشم می آید.

 

* نظام نظارتی در مورد ثبات، قابلیت پیش بینی و كلیشه سازی امور وجود دارد.

 

* بیشتر به پاداش بیرونی كه دارای جنبه مادی است اتكا دارند، تا پاداش درونی كه در نفس كار پنهان است. شواهد حكایت از آن دارند كه سازمانهایی كه انباره ای از بخشنامه ها، آیین نامه ها، خط مشی ها و ساز و كارهای نظارتی دارند نمی توانند امكان آن را بیابند كه بر میزان خلاقیت كاركنان خود بیافزایند.

 

 الف- روشهای فردی برای برانگیختن خلاقیت

 

۱) خلاقیت را می توان با آموختن راههای «خلاق شدن» و پرهیز از كاربرد رهیافت هایی كه در حل مشكلات معمول است، زیاد كرد. این روش كه به نام «آموزش مستقیم» معروف است بر پایه این فرض قرار دارد كه چون افراد گرایش بدان دارند كه در حل مشكلات از راه حل های رایج استفاده كنند، این امر آنها را از به كارگیری توانمندی ها و ظرفیت های واقعی شان باز می دارد. بنابراین روش «آموزش مستقیم» كه در جستجوی راه حل های بدیع و نو است، زمینه مساعدی برای رشد اندیشه های خلاق فراهم می سازد.

 

۲) روش فردی دیگر «فهرست كردن ویژگیها» نام دارد. در این شیوه، تصمیم گیرنده ابتدا ویژگی های اصلی مربوط به راه حل های مرسوم را می یابد و سپس هر یك از ویژگیهای اصلی را جدا جدا بررسی می كند و آنگاه تا جایی كه ممكن است نسبت به تغییر هر كدام از آنها، همت می گمارد و در راستای همین تغییر هر طرحی را ولو آنكه خنده دار نیز باشد، بدون چشم پوشی فهرست می كند و وقتی كه فهرست جامعی تهیه كرد و اشكالات را مشخص نمود گزینه های مؤثر و سودمند را انتخاب و بقیه را حذف می كند.

۳) خلاقیت را همچنین می توان با جایگزین كردن تفكر عمودی با تفكر افقی یا زیگزاك از قوه به فعل درآورد. تفكر عمودی، قویاً عقلانی و منطقی است و دارای فرایند زنجیره ای است كه هر حلقه آن در یك توالی ناگسستنی در پی حلقه پیش از خود می آید. هر حلقه از زنجیره این تفكر، لزوماً باید معتبر و درست باشد. افزون بر آن، تفكر عمودی، فقط چیزی را گزینش و بررسی می كند كه ذیربط با موضوع باشد.به عكس آن، تفكر افقی در گستره سطح حركت می كند و رو به سوی گوشه ها و جوانب دارد و چنین نیست كه راه حلی را بپروراند، بلكه به بازسازی و تغییر آن می پردازد. تفكر افقی به صورت فرآیند زنجیره ای نیست. برای مثال انسان ممكن است برای گشودن مشكلی به جای آنكه از محل شروع راه حلی كه مرسوم است، آغاز كند، از نقطه آخر آن بیآغازد و سپس به مراحل ماقبل آن برگردد. هر مرحله از تفكر افقی لزوماً درست و معتبر نیست، زیرا چه بسا اقتضا كند از مسیری انحرافی بگذرد تا اینكه به جایی برسد كه راه درست، پدیدار و آشكار گردد و در خاتمه اینكه تفكر افقی خود را پایبند اطلاعات مربوط با موضوع نمی كند و به عمد اطلاعات خارج از محدوده یا غیرمربوط را به كار می گیرد تا شیوه جدیدی برای نگرش به مشكل بیابد. ب- روشهای گروهی برای برانگیختن خلاقیت بیشترین تلاش در زمینه پرورش خلاقیت را می توان در حوزه كارهای گروهی مشاهده كرد. برجسته ترین شیوه های گروهی برای پرورش خلاقیت عبارتند از: روش طوفان فكری (سیال سازی ذهن)، روش گوردن و روش تلفیقی نامتجانس ها.

 

 1 - روش طوفان فكری(یا بارش مغزی) وجه شباهت روش طوفان فكری و روش گوردن در آن است كه شش تا دوازده نفر برای مدت معینی پشت میزی می نشینند و سعی می كنند به طور آزادانه و فارغ از هر گونه عوامل بازدارنده ذهنی تا جایی كه امكان پذیر است به ارائه روش ها بپردازند. در این جلسه باب نقد و انتقاد درباره پیشنهادها كاملاً بسته است و تمامی پیشنهادهایی كه در جلسه مطرح می كنند، می نویسند تا بعداً راجع به آنها به بحث و بررسی بپردازند و اما وجه تفاوت این دو روش، در آن است كه در شیوه طوفان فكری، اعضای گروه درباره مشكل، آگاهی دارند و رئیس جلسه طوفان فكری، مشكل را به روشنی تمام بیان می كند، به گونه ای كه همه شركت كنندگان به درك آن نائل آیند. سپس وی اعضای گروه را موظف می كند تا جایی كه امكان دارد ذهنیت خود را درباره مشكل بیان كنند.

2- روش گوردن روش گوردن، بر خلاف روش طوفان فكری، فرصت های بیشتری را برای ارائه راه حل های واقعاً بدیع و تازه مهیا می كند. چون كه فقط رئیس جلسه از ماهیت دقیق مشكل آگاه است، او به جای اینكه مشكل را به روشنی برای گروه بیان كند، فقط به طور غیرمستقیم بدان اشاره می كند. برای مثال رئیس جلسه در روش طوفان فكری ممكن است مشكل را بدین صورت بیان كند: «مدرسه ما سال آینده فضای آموزشی كافی برای ثبت نام كنندگان احتمالی ندارد.» اما رئیس جلسه در شیوه گوردن ممكن است فقط عبارت های «فضای آموزشی» یا «زیادی تعداد ثبت نام كنندگان» را بگوید. هر چند در روش گوردن، اتلاف وقت، بسیار زیاد است و كمتر ناظر بر هدف است، ولی فرصتی را برای شركت كنندگان فراهم می كند تا راه هایی را بدون دخالت فلج كننده راه حل های سنتی كشف كنند. این روش به جای آنكه با تعبیر و تفسیر راه حل های موجود، برای اندیشه محدودیتی ایجاد كند، آن را مجاز می كند تا با آزادی كامل جولان دهد و تنها محدودیتی كه برای اندیشه حادث می شود ناشی از دلالتهای ضمنی كلمه یا كلماتی است كه رئیس جلسه در اختیار شركت كنندگان گذاشته است. روش تلفیق نامتجانس ها یكی از مفیدترین راههای رشد قوه خلاقیت، تلفیق نامتجانس هاست و آن شیوه ای است كه سعی دارد عناصر متفاوت و بی ربط را با هم تلفیق كند تا از این رهگذر راه حل های تازه ای برای مشكل پیدا كند. بدیهی است كه خیلی از مشكلاتی كه حادث می شوند، تازگی ندارند. آنچه محل بحث است، این است كه مشكل را باید به شیوه ای تازه نگریست. این دیدگاه در جای خود، ظرفیت و امكانی را برای عرضه راه حل های اساساً نو فراهم می كند. برای یافتن نگرش های نو در مورد مشكلاتی كه سابقه وقوع دارند، ضروری است كه شیوه های آشنای نگاه كردن به مسائل را كنار بگذاریم. روش تلفیق نامتجانس ها به نحو گسترده ای از تمثیل، برای پیدا كردن شباهت ها و همانندی های موجود در كاركرد پدیده ها و روابط میان آنها استفاده می كند. برای نمونه، تمثیل مستقیم، می تواند با مقایسه وجوه شباهت در واقعیات، علم و فناوری، راه حل های تازه ای را كشف كند. «الكساندر گراهام بل» با فهمیدن سازوكار عناصر موجود در گوش و به كار بستن آنها در «جعبه سخنگوی» خود به پدیده ای شگفت انگیز دست یافت. او بعد از اینكه پی برد استخوان های برجسته ای در گوش با غشای نازكی كار می كنند، از خود پرسید چرا قطعه ای محكم و ضخیم از غشا نباید تكه ای از استیل را حركت دهد. او از درون همین قیاس، تلفن را طراحی كرد.

 

چهارشنبه 9/4/1389 - 11:48
خواستگاری و نامزدی
محققان می‌گویند زنان و مردان به استرس به گونه‌های مختلف پاسخ می‌دهند.

مغز
مردان و زنان استرس را به گونه‌های مختلفی پاسخ می‌دهد. حتی رو‌ش‌های سازگاری با تجربیات بعد از افسردگی، بیماری‌های قلبی عروقی و اختلالات سیستم ایمنی در افراد مختلف است.

محققان آمریکایی با استفاده از آزمون‌های MRI عملکردی برای کنترل فعالیت‌های مغزی زنان و مردان سالم تصاویر عوامل تشدید کننده استرس را در این افراد موردمطالعه قرار دادند.

زنان 2 بار تحت اسکن مغزی قرار گرفتند یک بار در شروع سیکل قاعدگی و یک بار در هنگام تخمک‌گذاری. در شروع چرخه قاعدگی، فعالیت مغزی زنان در پاسخ به استرس شبیه به مردان بود. اما پاسخ مردان به استرس در مقایسه با زنان در مدت تخمک‌گذاری بسیار بیشتر بود. محققان دریافتند که زنان از ظرفیت هورمونی بیشتری برای تنظیم پاسخ به استرس در مغز بهره‌مند هستند که این با مردان متفاوت است.

به گفته محققان دانشگاه بیرمنگهام تفاوت‌های قابل توجه در نواحی مغزی که پاسخ‌های خود به خودی و حس برانگیختگی به استرس را کنترل می‌کند در مردان و زنان کشف شد. این یافته‌ها نشان می‌دهد که تفاوت‌های جنسی در پاسخ استرس به علت هورمون‌هایی است که برانگیختگی هنگام استرس را کنترل می‌کند. این دلیل آن است که مردان و زنانی که یک نوع محرک استرس‌زا را تجربه می‌کنند پاسخ‌های مختلفی به آن می‌دهند.
بیماری‌هایی که متاثر از استرس هستند هم به گونه‌های مختلف در زنان و مردان بروز می‌کند. طبق این تحقیقات دانستن و درک تفاوت‌های جنسی به استرس درمغز می‌تواند در ایجاد و ساخت داروهایی که اختلالات مزمن پزشکی را کنترل می‌کند به محققان کمک کنند.
چهارشنبه 9/4/1389 - 11:46
خواستگاری و نامزدی
۱ - درست نشستن؛

بررسی اخیر توسط
دانشگاه ایالتی اوهایو نشان داده صاف نشستن به طور چشم گیری بر اعتماد به نفس فرد تاثیر می گذارد.

۲ - به نکات مثبت توجه کنید؛

رو به روی یک آینه قدی بایستید و به ویژگی های مثبتی
که دوست دارید اشاره کنید. ویژگی های جسمی ( چشم، لب، مو، پا، خنده و ... ) و شیوه پوشش (آرایش مو، لباس، طرز ایستادن و نشستن، آرایش، کفش و ... ) را در نظر بگیرید.

۳ - عرق ریختن؛

به هنگام احساس ناراحتی به
ورزش بپردازید. یک ورزش ساده مانند پیاده روی دور ساختمان ( که مدت، شدت و زمان آن مهم نیست ) به طور لحظه ای باعث احساس اعتماد به نفس می شود.

۴ - به ظاهرتان برسید؛

متخصصان معتقدند،
کوتاه کردن مو یا رسیدگی به ظاهر به طور چشم گیری روی اعتماد به نفس فرد تاثیر می گذارد.

۵ - کمک کنید؛

اگر قصد تقویت اعتماد به نفس خود را دارید در سازمان و گروه کمکی داوط
لب شوید. آن احساس خشنودی که به دست خواهید آورد، اعتماد به نفس شما را استحکام خواهد بخشید.

۶ - همیشه جنبه مثبت کار را در نظر بگیرید؛

چند تجربه تلخ و شیرینی
که چند روز پیش تجربه کرده اید را به یاد بیاورید. به عنوان مثال سوزاندن شیرینی هایی که با بچه ها تهیه کرده بودید و فرصتی بود که زمانی را با هم بگذرانید.

۷ - فهرستی تهیه کنید؛

پرهیز کردن از چیزهایی
که باعث استرس، افزایش اضطراب و از بین رفتن اعتماد به نفس می شود.
 
۸ - هدف های کوچک تعیین کنید؛

یکی از راه های موثر ایجاد اعتماد به نفس تقسیم بندی اهداف بزرگ تر به هدف های کوچک تر است. به عنوان مثال اگر قصد کاهش وزن دارید، خوردن روزانه حداقل ۳ وعده سبزی را فراموش نکنید.

۹ - موضوعات
جدیدی را تجربه کنید؛

 مواجه شدن با انجام کاری که از آن بیم دارید و یا سخت به نظر می آید، احساس سلامت فرد را افزایش می دهد. کارهایی از قبیل یادگیری زبان جدید، یادگیری گل‌آرایی و ...
چهارشنبه 9/4/1389 - 11:45
خواستگاری و نامزدی
تا حالا کفشاتو نگاه کردی ؟؟ دو تا عاشق.دوهمراه که بی هم می میرن.با هم خاکی میشن,بدونه هم زیره بارون نمیرن, کاش آدما هم یه کم از کفشاشون یاد بگیرن.

دوست داشتن کسانی
که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم.

ترجیح می دهم طوری
زندگی كنم كه گویی خدا هست و وقتی مردم بفهمم كه نیست، تا این كه طوری زندگی كنم كه انگار خدا نیست و وقتی مردم بفهمم كه هست.

اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای ، به خاطر بیاور زیباترین صبحی
که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دید ی.

دوستت داشتم... یادت هست؟ گفتم دوستت دارم... و تو گفتی کوچکی
برای دوست داشتن رفتم تا بزرگ شوم ... اما انقدر بزرک شدم که یادم رفت دوستت دارم.

عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار، از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش ... چنین گفت زرتشت.

شکست عهد من وگفت هر چه بود گذشت به گریه گفتمش آری وچه زود گذشت بهار بود و تو بودی و
عشق بود و امید، بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت.

گفتگوی
ماه و نابینا: نابینا گفت: دوستت دارم ماه گفت تو که منو نمی بینی چطوری دوستم داری نابینا گفت اگه می دیدمت عاشق زیباییت می شدم اما الان که نمی بینمت عاشق خودت هستم.

دنبال نگاهها نرو
چون می تونن گولت بزنن. دنبال دارایی نرو چون كه افول می كنه . دنبال كسی باش كه باعث بشه لبخند بزنی چون با لبخند می شه یه روز تیره رو روشن كرد.

اگه یه روز کسی بهت گفت دوست دارم سعی نکن بهش بگی دوستش داری اگه گفت
عاشقتم سعی نکن عاشقش بشی اگه گفت همه ی زندگیش تویی سعی نکن همه ی زندگیش باشی ِ چون یه روز میاد و بهت میگه ازت مُتنفرم اونوقت تو نمی تونی سعی کنی ازش متنفر بشی.

یه فرشته از
خدا می پرسه که چرا منو اینقدر ناز آفریدی؟ می گه اینکه چیزی نیست اونیکه این اس ام اس رو می خونه از تو هم نازتره.

انسان ها دو دسته اند: آن هایی
که بیدارند در تاریکی و آن هایی که خوابند در روشنایی.

زندگی گل سرخئ است که گلبرگهایش خیالی وخارهایش واقعی است.

بجای دسته
گلی که فردا در قبرم نثار می کنی امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن به جای سیل اشکی که فردا بر مزارم می ریزی امروز با تبسمی شادم کن به جای متن های تسلیت که فردا برایم می نویسی امروز با یک پیغام کوچک خوشحالم کن من امروز به تو نیاز دارم نه فردا.

بعضی كلمات همانند سكه بر اثر زیادی استعمال ساییده می‌شوند و نقش و نگارشان محو می‌شود، آزادی هم یكی از این كلمات است.

مثل خردمندان فکر کنید اما با
مردم به زبان خودشان حرف بزنید . )ویلیام بولریتس(

اینگونه
زندگی کنیم: ساده اما زیبا، مصمم امابی خیال، متواضع اما سربلند، مهربان اما جدی، سبز اما بی ریا، عاشق اما عاقل.

دستم بوی
گل می داد. مرا به جرم گل چیدن گرفتند و محاكمه كردند هیچ كس با خود فكر نكرد كه شاید من گلی كاشته باشم

عشق مثل اب می مونه می تونی توی دستات قایمش کنی اما آخرش دستاتو باز می کنی می بینی نیست. قطره قطره چکه می کنه و بدون اینکه فهمی می بینی دستت پر از خاطره هاست.
چهارشنبه 9/4/1389 - 11:42
بیماری ها
عضو انجمن دندانپزشكان ایران گفت: بهترین سن برای اورتودنسی دندان از ابتدای كامل‌شدن دندان‌های دائمی یعنی سن 13 تا 20 سالگی است كه باید در این مدت تحت نظر دندانپزشك باشند.

محمدرضا قاضی در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری فارس اظهار داشت: عوامل محیطی مانند كشیدن زودهنگام دندان‌های شیری موجب حركت دندان‌ها شده و اختلاف فضای دندان‌ها را كم می‌كند و در نتیجه به‌هم‌ریختگی دندان‌ها را به دنبال دارد البته عوامل ژنتیكی نیز در ناهماهنگی دندانها و نیاز به انجام اورتودنسی موثرند.
این متخصص ارتودنسی با بیان اینكه انجام عمل ارتودنسی تحت پوشش بیمه‌ها قرار ندارد، افزود: در صورتی كه رشد فك‌ها بیش از حد، بی‌قرینه و كمتر از حد طبیعی خود باشد از اورتودنسی برای اصلاح این موارد استفاده می‌شود.
قاضی با اشاره به انواع ارتودنسی اضافه كرد: اورتودنسی به 2 صورت ثابت و متحرك وجود دارد. نوع ثابت آن هنگامی استفاده می‌شود كه تغییرات زیادی در دندان‌ها به وجود آمده است و باید توجه داشت كه این نوع ارتودنسی حتماً باید در دوران دندان‌های دائمی انجام شود نه دندان‌های شیری.
وی یادآور شد نوع متحرك اورتودنسی در مواردی استفاده می‌شود كه مشكلات جزئی از جمله برگرداندن فضای از دست‌رفته یك دندان شیری، افزایش رشد عرضی فك در صورت كم‌بودن رشد عرضی آن و انقباض‌های فكی و اصلاح رشد فك‌ها در صورتی رشد فك‌ها به خصوص فك پایینی كم باشد وجود داشته باشد.
وی با اشاره به اثر غیر مستقیم مصرف شكلات و مواد قندی خاطرنشان كرد: مصرف بیش از حد و مستمر مواد قندی و شكلات كه منجر به پوسیدگی دندان می‌شود. چنانچه این پوسیدگی منجر به از بین رفتن دندان‌های دائمی یا شیری شود و كمبود فضای ایجادشده توسط دندان‌های دیگر پر شود نیاز به اورتودنسی است.
قاضی تصریح كرد: در گذشته امكان انجام عمل اورتودنسی تا سن 25 تا 30 سالگی وجود داشت چرا كه از سن 25 تا 30 سالگی به بعد حركت دندان‌ها كندتر می‌شود اما با پیشرفت‌های اخیر و تكنیك‌های موجود در هر سنی حتی 80 تا 90 سالگی نیز قابل انجام است اما باید گفت دوره آن طولانی‌تر است.

سه شنبه 8/4/1389 - 12:25
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته