• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 760
تعداد نظرات : 84
زمان آخرین مطلب : 3901روز قبل
بهداشت روانی
روش ها و تکنیک های خلاقیت و نوآوری

تکنیک های خلاقیت به عنوان ابزاری برای رشد خلاقیت و افزایش توان حل خلاق مسئله کمک شایانی به توان فرد در تمام مراحل خلاقیت و فرآیند حل خلاق مسئله می نماید...

 

 

 به عبارت دیگر هر یک از تکنیک های خلاقیت، مرحله یا مراحلی از فرآیند خلاقیت را تقویت می کنند. این تکنیک ها فردی و گروهی می باشند که تکنیک های فردی شامل: توهم خلاق و DOIT و تکنیک های گروهی شامل طوفان فکری، دلفی، سینکتیکس و تکنیک های مشترک شامل اسکمپر، در هم شکستن مفروضات، چرا، مورفولوژیک است. محور اصلی تمام این روش ها و تکنیک ها، شکستن قالب های ذهنی است.

تکنیک طوفان ذهنی:
طوفان ذهنی که یکی از شیوه های برگزاری جلسات و مشاوره و دستیابی به انبوهی از ایده ها برای حل خلاق مسائل می باشد در سال ۱۹۳۸ توسط الکس اس اسبورن ابداع شد. این واژه هم اکنون در واژه نامه بین المللی وبستر اینگونه تعریف می شود: اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی می کوشند راه حلی برای یک مسئله به خصوص با انباشتن تمام ایده هایی که به طور خود به خود و درجا به وسیله اعضا ارائه می شود بیابند.

تفاوت های طوفان ذهنی فردی و گروهی:
طوفان ذهنی فردی با تولید طیف گسترده تری از ایده ها همراه است و کمتر منجر به ایده هایی کارا و عملی می شود. نکته ی جالب توجه این است که فرد به هنگام انزوا از گروه دیگر ترسی از انتقاد ندارد و بدون هیچ گونه محدودیتی از طرف اعضا برای تجزیه ایده ها آزاد می باشد. اما مزیت طوفان گروهی این است که مشکلات ایده ی فرد به وسیله تجربه و خلاقیت افراد دیگر حل می شود و از بین می رود. اگر بخواهیم نتیجه مطلوب تری از طوفان ذهنی داشته باشیم می توانیم این دو نوع طوفان ذهنی را ترکیب کنیم.

تکنیک "چرا؟":
تکنیک "چرا" دقیقا مثل چراهای مکرر کودکی است که کودکان برای گسترش فهم خود از دنیای اطرافشان از والدین می پرسند. اما با این تفاوت که در بزرگسالی باید یاد گرفته هایمان را زیر سوال ببریم سادگی این تکنیک باعث شده است، بسیاری از مردم متوجه اهمیت و نقش آن نشوند و این تکنیک برای ایده یابی و ایده پردازی به کار می رود. به عنوان مثال برای شناسایی و تعریف درست و کامل مسئله می توان از این تکنیک استفاده کرد. بلکه استفاده از این تکنیک به ما کمک می کند تا موقعیت و وضعیت را بهتر و روشن تر مشخص کنیم و در فرآیند آن به ایده های جدیدی دست یابیم.

تکنیک توهم خلاق:
خیلی اوقات آنچه را که فکر می کنیم واقعیت است، واقعیت نیست. واقعیت ها با پنج حس انسان درک می شوند. چیزهایی که چشم می بیند و طوری که مغز آن را تفسیر می کند باعث این خطا می شود. چشم می بیند، اما وظیفه ی ذهن چیز دیگری است. کار ذهن مرتب کردن، دسته بندی و قابل فهم کردن جرقه هایی است که پس از دیدن، مغز آن را ایجاد می کند بنابراین تصاویری که در ذهن است، کپی مستقیم اشیاء نیست بلکه کدهای خلاصه ای است که از طریق شبکه ی عصبی مغز می رسد. منظور و هدف این تکنیک این است که شما بتوانید با قدرت توهم بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسائل نگاه کرده تا بدین وسیله اصل و واقعیت موضوع را دریابید. این سعی باعث می شود مقداری اطلاعات از شکاف های موجود در بافت های عصبی، آزاد شده و به وسیله پیوند با اطلاعات قبلی، الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود و یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگری انتقال یابد.

تکنیک پی. ام.آی (P.M.I):
یکی از ارزش های این تکنیک آن است که انسان را مجبور می سازد تا دقایقی بر خلاف قالب های ذهنی اش تفکر کند و به مرور نسبت به قالب های ذهنی خود آگاه تر و مسلط تر شود، لذا آمادگی ذهنی بیشتری برای خلاقیت پیدا می کند. نام این تکنیک بر گرفته از حروف اول سه کلمه به معنی افزودن، کاستن و جالب می باشد. روش کار چنین است که ابتدا فرد توجهش را به نکات مثبت موضوع یا پیشنهاد و سپس به نکات منفی و نهایتا به نکات جالب و تازه ی آن که نه مثبت است و نه منفی، معطوف می کند و در پایان نسبت به تهیه لیست نکات مثبت یا مزایای موضوع، لیست موانع، محدودیت ها و نکات منفی موضوع و لیست نکات جالب و تازه ی موضوع اقدام می کند. یکی از مهم ترین کاربردهای این تکنیک زمانی است که نسبت به یک قضیه اطمینان داریم نه مواردی که نسبت به آن شک و ابهام داریم. به عبارت دیگر هر چه نسبت به موضوعی بیشتر بدبین یا خوش بین باشیم استفاده از این تکنیک کار گشاتر و اثر بخش تر خواهد بود. برای یافتن نکات جالب کافی است که جمله ی ((چقدر جالب می شود اگر......)) را کامل کنیم.

تکنیک DO IT:
نام این تکنیک از حروف اول چهار کلمه ی Define به معنی تعریف کردن Open به معنی باز کردن Identify به معنی شناسایی Transform به معنی تبدیل کردن، تشکیل شده است. منظور از انتخاب این واژگان این است که برای حل مشکل لازم است ابتدا موضوع و مسئله را دقیق تعریف و مشخص نمود. و سپس ذهن را برای راه حل های مختلف باز نگه داشته تا بهترین راه حل شناسایی و در نهایت آن را به عمل تبدیل کرد.

تکنیک شکوفه ی نیلوفر آبی:
این تکنیک توسط یاسوآماتسومورا طراحی و ارائه شده است. طرح این ایده بر گرفته از شکوفه نیلو فر آبی می باشد بدین صورت که گلبرگ های شکوفه نیلوفر آبی به دور یک هسته مرکزی خوشه می زنند و از آن نقطه گسترش می یابند. با ایجاد پنجره هایی مشابه با پنجره های مورد استفاده در برنامه کامپیوتری، بخش هایی از یک تابلوی ایده را می توان به صورتی تقسیم بندی کرد که یک موضوع اصلی برای استخراج ایده در پنجره های جانبی، مورد استفاده قرار گیرد به نوبه خود مراکز مجموعه های جدید پنجره را تشکیل می دهد.

تکنیک چه می شود اگر....؟
به طور کلی برای خلاقیت باید فکر، از قالب های ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زوایای مختلف رویت و ایده های جدیدی را تداعی کند. بر همین اساس این تکنیک کمک شایانی به آزاد سازی فکر برای جمع آوری ایده های جدید می کند. در این روش توصیه می شود برای یافتن ایده های جدید از سوالات "چه می شود اگر...؟" استفاده کنید و آن را به قدری تکرار و تمرین کنید که برایتان یک عادت شود. از این تکنیک می توان برای یافتن افزایش قدرت خلاقیت بدون داشتن موضوع به خصوصی استفاده کرد،ضمن اینکه به عنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی در همه ی اوقات قابل استفاده است.

تکنیک اسکمپر SCAMPER:
این تکنیک کاربرد اصلی آن بر پایه ایده یابی فردی طراحی شده است که می تواند به نحو بسیار اثر بخشی برای گروه ها نیز مفید باشد. هدف اصلی این تکنیک قدرت تصور است تا آن را در جهات و بعد مختلف وضروری به حرکت درآورد. این تحریک به وسیله یک سری سوالات تیپ و ایده بر انگیز صورت می گیرد که شخص در رابطه با مسئله مورد نظرش از خود سوال می کند و در نهایت با افزایش ایده ها، کیفیت ایده ها تضمین و ارتقاء می یابد. واژه SCAMPER از ابتدای حروف واژه های سوال برانگیز گرفته شده که در دستیابی ایده های نو بسیار موثر است.
حرف S بر گرفته از کلمه Substitution به معنی جانشین سازی است
حرف C بر گرفته از کلمه Combine به معنی ترکیب کردن است.
حرف A بر گرفته از کلمه Adapt به معنی رفاه، سازگاری و تعدیل کردن است.
حرف M بر گرفته از کلمه Maginfy به معنی بزرگ سازی است.
حرف P بر گرفته از کلمه Put to other uses به معنی استفاده در سایر موارد است.
حرف E بر گرفته از کلمه Ellimination به معنی حذف کردن است.
حرف R بر گرفته از کلمه Reverse به معنی معکوس سازی است.

تکنیک در هم شکستن مفروضات:
یکی از موانع مهم خلاقیت، مفروضات قبلی است که نا خودآگاه اجازه نمی دهد فکر در همه جهات به حرکت در آید بسیاری از مفروضات قبلی ممکن است در اصل همان زمانی که در ذهن ما ایجاد شده اند، غلط باشند، مثل خطر ناک بودن دوچرخه در ذهن کسی که خواب تصادف شدید با دوچرخه را دیده است. بسیاری از آنها به مرور زمان اعتبارشان را از دست داده اند یا بسیاری از آنها به دلیل تغییر شرایط بی اعتبار شده اند. اما مسئله این است که فرد متوجه این تغییرات و اشتباهات نیست و هنوز با مفروضات قبلی به مسئله نگاه می کند. از آنجائی که مفروضات مربوط به قسمت درونی ذهن می شوند و به عبارت دیگر چون آنها امری درونی هستند نمی توانیم آنها را به تنهایی فسخ یا از فکر خود جدا سازیم. مثل آن چاقو که نمی تواند دسته اش را ببرد. شناسایی مفروضات خود و دیگران، اولین قدم برای تغییر مفروضات است.

تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک:
تکنیک تجزیه و تحلیل مورفولوژیک یا ریخت شناسانه که توسط فریتززویکی ابداع شد، فنی است که بر اساس آن پدیده ی مورد نظر از جهت ساختار کلی و ابعاد مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. به این منظور ابتدا سطوح و ابعاد مختلف موضوع را شناسایی و فهرست می کنیم. برای مثال اگر بخواهیم در مورد بازاریابی یک کالا راه های جدید و بدیعی بیابیم ابتدا باید ابعاد مختلف کالا مثل شکل ظاهری، کاربردهای آن، خواص و فواید آن، وضعیت مشتریان و بازار کالا تبیین و تدوین نمائیم. در این مرحله بایستی سعی کرد ابعاد کالا را بیشتر مشخص کرد. برای اینکه بتوان ابعاد یک موضوع و اجزای متشکله (متغیرهای) آن را با یکدیگر مقایسه و مرتبط نمود، می توان ابعاد اصلی و اجزای آنها را بر روی دایره ای متحد المرکز نوشته و با چرخاندن دایره های مختلف، ابعاد و اجزای آنها را با هم مقایسه و ارتباط آنها را حدس زد.

تکنیک دلفی:
این تکنیک در سال ۱۹۶۴ توسط داکلی و هلمر معرفی شد. بسیار شبیه به تکنیک طوفان ذهنی است با این تفاوت که افراد هیچ گاه به صورت گروه در یک جلسه و دور یک میز جمع نمی شوند و در واقع رویارویی مستقیم رخ نمی دهد. اساس و فلسفه این تکنیک این است که افراد در تکنیک طوفان فکری به علت شرم و خجالت نمی توانستند بعضی از ایده هایشان را مطرح نمایند، لذا در این روش افراد به صورت کلامی و رو در رو درگیر بحث نمی شوند. بلکه رئیس گروه موضوع را به همه اعلام می کند و سپس هریک از افراد به طور جداگانه ایده هایشان را به صورت کتبی (حتی می تواند بدون ذکر نام باشد) برای رئیس گروه ارسال می کنند. سپس رئیس گروه تمام ایده های پیشنهادی را برای تک تک اعضا ارسال می کند و از آنها می خواهد که نسبت به ایده های پیشنهادی دیگران فکر کنند و اگر ایده ی جدیدی به نظرشان می رسد به آنها اضافه کنند. این عمل چندین بار تکرار می شود تا درنهایت اتفاق آرا به دست آید. فن دلفی شامل دعوت به مشورت و مقایسه ی قضاوت های بی نام چند نوبتی اعضا ی یک تیم در باره تصمیم یا مسئله می شود.

چه موقع از فن دلفی استفاده می شود ؟

۱- هنگامی که می خواهید نظر اعضای یک تیم را در مورد شخصی به دست آورید بی آنکه روبرو شدن آنان سبب احتمال خطا در قضاوت شود.
۲- هنگامی که اعضای یک تیم در یک جا مستقر نباشند.
۳- زمانی که لازم است اعضای تیم نسبت به تصمیمی که می گیرند و عواقب آن به طور کامل آگاه و مسئول باشند.
۴- هنگامی که حضور چهره های بالادست و فشار همتایان بر تصمیم گیری اثر می گذارد.

تکنیک استخوان ماهی Fishbone Diagram (علت و معلول):
یکی از روش های بسیار سودمند برای شناسایی مسائل نمودار استخوان ماهی است. نمودار استخوان ماهی که گاهی به آن نمودار ایشیکاوا نیز می گویند توسط پرفسور کائور ایشکاوا از دانشگاه توکیو طراحی شد. هدف اصلی این تکنیک، شناسایی و تهیه فهرستی از کلیه علل احتمالی مسئله مورد نظر است. این تکنیک در درجه اول یک تکنیک گروهی شناسایی مسئله است اما توسط افراد قابل استفاده است.


تکنیک باز گشت به مشتری:
می توانیم با روی برگرداندن از مسائل مربوط به تولید و روی آوردن به مسائل مربوط به بازار یابی، رابطه بین فعالیت های خود و مشتریان را به لحاظ محصول، قیمت، تبلیغ، توزیع و بازار مورد نظر، بررسی می کنیم.

تکنیک گروه اسمی:
فن گروه اسمی جنبه های رای دادن بدون بحث های محدود ترکیب می کند که توافق به دست می آید و شما بتوانید به یک تصمیم گروهی برسید.

چه موقع از فن تکنیک گروه اسمی استفاده می شود ؟

۱- با موضوعی بحث انگیز، حساس، دارای موافق و مخالف یا بسیاری برجسته مواجه هستید و تصور می کنید عقیده های ضد و نقیض و ده ها دلیل جزئی و تفصیلی ممکن است بحث را فلج سازد.
۲- می خواهید مشارکت مساوی همه ی اعضا را تضمین کنید.
۳- علت اساسی و ریشه ای یک مسئله را شناخته، ولی شناخت نحوه ی اقدام و انتخاب یک گزینه از میان گزینه های بسیار مشکل است.

تکنیک سینکتیکس:
واژه سینکتیکس از ریشه یونانی الاصل synetikos به معنی فشار دادن دو چیز به یکدگیر و یا متصل کردن چند چیز مختلف گرفته شده است این واژه به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در یک قالب یا ساختار جدید است و هر اندیشه خلاقی از تفکر سینکتیکس بی بهره نمی باشد این تکنیک روشی است برای بر انگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گرد هم می آیند.

به طور کلی فرآیند به کار گیری این روش عبارت است از:
۱- شناسایی و تعریف مشکل و تجزیه و تحلیل آن به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره ی آن (شناخت جوهره)
۲- ارتباط دادن جوهره ی به دست آمده با موضوع غیر مرتبط (ساختن وضعیت مشابه)
۳- کشف راه حل هایی برای موضوع مشابه (راه حل های مشابه)
۴- تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل های نهایی برای مشکل اصلی

شنبه 28/2/1392 - 21:17
بهداشت روانی
فرمول راحت خوابیدن

باعث بروز اختلال و مشكل در زندگی و كم كردن بهره وری در فعالیت های روز مره شود. یك خواب خوب و به اندازه، می تواند

تاثیر بسیار زیادی در بازدهی و موفقیت داشته باشد. در این بروشور به برخی از روش های مفید برای خوب خوابیدن اشاره می كنیم .

۱- تازمانی كه خوابتان نمی آید به رختخواب نروید

هرزمانی به رختخواب رفتید و تا نیم ساعت بعد خوابتان نبرد از رختخواب بیرون بیائید، كاری  و فعالیتی را انجام دهید تا دوباره خوابتان بگیرد.

۲- محیط اتاق خواب خود را ساكت ، آرام وبانوركم نگاه دارید

از چشم بند و گوشی هائی كه جهت جلوگیری از رسیدن صدا به گوش  بكار می رود استفاده كنید تا بهتر بخوابید قابل ذكر است كه نور حتی از میان پلك های بسته نیز عبور می كند.

۳-غذای سبك بخورید

خوردن غذای سنگین و پرچرب و پركالری در شب خواب شما را بهم می زند. سعی كنید با معده پر نخوابید.

۴- خندیدن باعث راحت خوابیدن میشود

تماشای فیلم های كمدی و خنده دار و مطالعه كتاب های فكاهی و جك شنیدن طی روز باعث میشود شما سرحال باشید و خواب راحتی را برایتان به ارمغان خواهد آورد.

۵- كارهای آرام بخش انجام دهید

پیش از خوابیدن به موسیقی ملایم گوش دهید یا حداقل ۱۰ دقیقه كتاب مطاالعه كنید، سعی كنید قبل از خوابیدن فیلم های هیجانی تماشا نكنید.

 

۶- ار خوردن كافئین خود داری كنید.

قبل از خواب، از خوردن قهوه ، چای خود داری كنید.

 

۷-ساعت مشخصی از خواب بیدار شوید.

ساعت خود را راس یك ساعت تنظیم كنید و هرروز صبح سریك ساعت بدون توجه به اینكه چه ساعتی خوابیده اید بیدار شوید.

۸-  ورزش كنید

برای داشتن خواب خوب وراحت ، در اواخر بعداز ظهر و یا عصرها ( نه قبل از خواب) ورزش كنید.

۹-تنها از لباس خواب و ملحفه با پارچه نخ طبیعی استفاده كنید.

براثرسایش پارچه های مصنوعی میدان الكترومغناطیسی

ایجاد میشود و این باعث اختلال در خواب می گردد.

سعی كنید حداقل ۳ متر دورتر از وسایل الكترونیكی مثل تلویزیون ، رادیو، تلفن و پریزهای برق بخوابید.

۱۰-درطول روزمخصوصاً‌ صبح  مدتی در معرض نور تابان خورشید قرار گیرید.

نورخورشید در زمان صیح تاثیر بسزائی روی رتیم شبانه روزی شما دارد.

۱۱- بین فعالیت ها وقفه ایجاد كنید.

مطالعات متعدد نشان داد ه است كه فاصله گذاشتن بین فعالیت های روزانه، ذهن تان را آرام و خواب شب را راحت می كند. اگر نگران چیزی هستید هر آنچه كه ذهن شما را مشغول كرده است روی كاغذ یادداشت كنید چون این افكار مزاحم در هنگام خوابیدن مرتب به سراغ شما می آید و نمی گذارد به خواب روید.

۱۲-پیش از آنكه به رختخواب روید دوش بگیرید.

دوش آب گرم درجه حرارت بدن شما را زیاد می كند و درخوابیدن خوب به شما كمك می كند.

۱۳-  وقتی  عصبانی هستید به رختخواب نروید.

بحث ومجادله وعصبانی شدن قبل ازخواب باعث میشود كه شما خواب خوش و آرام را درشب از دست بدهید.

شنبه 28/2/1392 - 21:14
بهداشت روانی
نقش عبادت در احساس امنیت فرد

جدیدترین نظریه های روان شناسی، ابعاد بسیار متفاوتی پیدا کرده است. اگر تا پیش از این مادر فقط نقش تربیتی و پرورشی و تغذیه ای برای کودک داشت، با مطرح شدن این نظریه مشخص شد، انسان تا چه اندازه شخصیت خود را به مادر مدیون است.

ممکن است خواننده محترم با خود بیندیشد پس جایگاه هویت و استقلال فرد چه می شود.

اگر چه پاسخ به این سوال به بحث مفصلی نیاز دارد، اما به اجمال می توان گفت که آن چه در نظریه دلبستگی مطرح است، تاثیر شگرف و ناخودآگاه کوچک ترین رفتارها و واکنش های مادر در کودک است به عبارتی کودک آینه تمام نمای رفتارهای مادر است و بازتاب واکنش های او را بروز می دهد.

به طور حتم بسیاری از ما نمی دانیم آن چه در رفتارهای یک مادر و نوزاد طبیعی پنداشته می شود تا چه اندازه در شکل گیری شخصیت وی نقش دارد و مادر چگونه با در دسترس بودن، پذیرنده بودن و پاسخگو بودن نیاز به امنیت روانی کودک را که پایه اصلی شخصیت اوست برآورده می کند، چنان که در مطالب گذشته عنوان کرده ایم احساس امنیت فقط از طریق مادر به کودک منتقل می شود.

در این مطلب قصد داریم ۲ واژه «ایمن» و «ایمان» را بررسی کنیم تا ببینیم این ۲ واژه تا چه اندازه در کنار یکدیگر معنا می یابد.

کارکردهای دلبستگی
به اعتقاد روان شناسان ، امنیت روانی و ایمان ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و رفتارهای دلبستگی ایمن یا ناایمنی که در فرد شکل می گیرد، زمینه گرایش یافتن یا نیافتن او به ایمان را فراهم می کند.

دکتر علی پژوهنده مشاور و روان شناس با بیان این نکته به خراسان می گوید: در بحث دلبستگی اشاره کردیم که ارتباط مادر با کودک از همان ماه های اول باعث ایجاد پیوند عاطفی بین آن ها می شود. خوب است بدانید دلبستگی و پیوند عاطفی حاصل از آن کارکردهایی دارد که بشر به آن نیازمند است. یکی از این کارکردها مجاورت جویی است که طی آن نوزاد دوست دارد در مجاورت مادر یا بزرگسالی که به او علاقه مند است، باشد. او به طور فطری می داند که برای حفظ خود از خطرات و طی کردن مراحل رشد و تکامل باید در مجاورت مادر باشد، از طرف دیگر کودک دوست دارد با تکیه بر یک پایگاه ایمن در محیط دست به جست و جو بزند.

کارکرد بعدی «پناهگاه امن» است که طی آن زمانی که کودک در معرض خطر قرار دارد به آن پناه می برد. در واقع مادر حکم یک پناهگاه را برای نوزاد دارد و کسی است که در کنار او به هنگام بروز خطر یا ناراحتی می توان به آرامش رسید. با چنین کارکردهایی طبیعی است که اضطراب جدایی زمانی رخ می دهد که کودک مجاورت جویی، پایگاه ایمن و پناهگاه امن را از دست بدهد. در این شرایط کودک از دوری مادر دچار اضطراب می شود و می خواهد هرچه زودتر و در کنار او به آسایش برسد.

این کارکردها و بررسی آن ها باعث شده است که رفتار دلبستگی در کودک انسان دقیق تر مورد بررسی قرار گیرد و جنبه های مختلف آن در بزرگسالی شناسایی شود. جالب است بدانید انسان های بالغ نیز به هنگام دلبستگی همین رفتارها را از خود نشان می دهند.

یک زوج که به هم دلبسته هستند، از مجاورت با هم لذت می برند، در مواقع خطر به یکدیگر رو می آورند. با اتکایی که به هم دارند، به کار و فعالیت می پردازند و به هنگام جدا شدن از یکدیگر علائم اضطرابی از خود نشان می دهند و دچار اضطراب جدایی می شوند.

ایمان و دلبستگی ایمن
دلبستگی ایمن در ابعاد دیگر زندگی ازجمله ارتباط با خدا و کسب ایمان نیز تاثیر دارد. روان شناسان می گویند این کارکردها در افعال و رفتارهای یک فرد مذهبی و با ایمان قابل شناسایی است و او به صورت فطری و ناخودآگاه کارکردهای حاصل از دلبستگی به خداوند را در زندگی تجربه می کند. دعا کردن حاصل از ایمان به خداوند، کارکرد مجاورت جویی را در دلبستگی آشکار می کند.

در واقع یک فرد مذهبی با صدا زدن خداوند می خواهد او را در کنار خود ببیند و نگه دارد.

یا وقتی دچار استرس و آشفتگی در زندگی روزمره می شود، بلافاصله به یاد خدا می افتد و از او کمک می خواهد. او در واقع ناخودآگاه پناهگاه امنی می خواهد که به آن پناه ببرد تا از خطر مصون باشد. هم چنین واضح است که افراد مذهبی در مقایسه با افراد غیر مذهبی با اتکا به نفس بیشتری وارد فعالیت های روزانه و زندگی می شوند زیرا اعتماد به نفس بیشتری دارند و می دانند اگر دچار مشکلی شوند، خداوند به آن ها یاری می دهد.

وی با اشاره به این که سال هاست ثابت شده که امنیت روانی و ایمان مذهبی باعث تقویت جسم می شود، تصریح کرد: طی پژوهش جالبی ارتباط بین سبک دلبستگی ایمن با تعداد گلبول های سفید بررسی و مشخص شد تعداد این گلبول ها در افرادی با سبک ایمن یا ناایمن تفاوت معناداری دارد. اما اضطراب جدایی در افراد مذهبی نیز وجود دارد و فردی که اعتقاد قلبی به خداوند دارد سعی می کند با توبه یا رفتارهای صحیح یا اعمال مذهبی جدایی و فاصله ای را که بین او و خالق پدید آمده است، جبران کند.

در یک مقایسه تطبیقی می توان گفت که یک کودک با سبک دلبستگی ایمن که مادری پذیرنده، پاسخگو و در دسترس دارد، دارای احساس امنیت روانی بالایی است و می داند مادر در دسترس است، پذیرنده درخواست های اوست و به نیازهای او پاسخ می دهد.

او با کسب امنیت روانی می تواند از مادر فاصله بگیرد و به اکتشاف در محیط بپردازد. هم چنان که یک فرد با ایمان دیدگاه خوبی نسبت به خود دارد و به ارتباط با دیگران هم خوش بین است. دنیا را جای امنی می بیند و به دلیل امنیت روانی بالا به علت احساس نزدیکی با خداوند نسبت به کسی بدبین نیست و شک ندارد.

فرد مذهبی از خداوند انرژی می گیرد و در کنار او احساس امنیت می کند.

دکتر پژوهنده با اشاره به این که در سبک دلبستگی دوسوگرا مادر ثبات رفتاری مثبت ندارد و در ۳ ویژگی در دسترس بودن، پذیرنده بودن و پاسخگو بودن نقص دارد، می گوید: این مادر فرزندی تربیت می کند که بدون این که علت خاصی داشته باشد، دایم در تشویش و نگرانی به سر می برد، به محبت دیگران به دیده شک و تردید نگاه می کند و نمی تواند به دیگران اعتماد کند.

رفتارهای مذهبی این کودکان در بزرگسالی به این ترتیب است که بیشتر آن ها از رفتارهای مذهبی روی گردان هستند. در واقع آن ها نوعی تردید و دوسوگرایی در ارتباط با مذهب دارند و تردید در دوران کودکی را به بزرگسالی منتقل کرده اند.

این دوسوگرایی باعث می شود نسبت به رابطه شان با خالق بدبین باشند و در طول زمان دچار احساس خشم و عصبانیت بی دلیل می شوند.

نباید فراموش کرد که رفتارهای مذهبی و مذهب فقط و فقط به سبک دلبستگی ایمن وابسته نیست و در تعامل با بسیاری از رفتارها و واکنش های محیطی شکل می گیرد. مذهب آموختنی است و اگر فردی دارای سبک دلبستگی ایمن باشد اما مذهب را نیاموزد، ایمان به خالق هستی پیدا نمی کند. البته ذکر این نکته ضروری است که سلامت روان کودک بر پذیرش عقاید مذهبی تاثیر چشمگیری دارد و کودکی که در پذیرش مادرش شک دارد درباره مذهبی که مادر به او ارائه می کند، هم همین قدر تردید خواهد داشت. بنابراین همان رفتارهایی که در مقابل مادر دارد مثل پرخاشگری، تردید وخشم را در مقابل خالق هم خواهد داشت.

این موضوع ثابت می کند که اگر می خواهیم فرزند با ایمانی تربیت کنیم باید بدانیم که تربیت دینی از همان اولین روزها و هفته های تولد شروع می شود و مادر آموزش های غیرمستقیم مذهبی را در سال های اولیه زندگی کودک شروع می کند که ممکن است به ظاهر ربطی به مذهب نداشته باشد اما در واقع مادر نقش مهمی در شکل گیری ایمان به خداوند در فرزند خود با ایجاد امنیت روانی در وی دارد. یکی از نام های خداوند «رب » یا «پروراننده »است که وظیفه مادر را در ذهن ما تداعی می کند.

این تشابه تاییدی است بر این نکته که تربیت فرزند در واقع پرورش مذهبی اوست یعنی اگر فرزندی را با احساس امنیت روانی بالایی تربیت کنیم، در واقع یک فرد مذهبی پرورش داده ایم.

اگر کودک در دوران کودکی به مادر برای کسب امنیت و آرامش نیاز دارد، همه ما برای خالق هستی کودکانی هستیم که هرگز از کمک او بی نیاز نیستیم و نخواهیم بود.

شنبه 28/2/1392 - 21:12
ازدواج و همسرداری

شصت نكته شیرین درباره ی ازدواج
درباره ازدواج بسیار گفته  و شنیده ایم. اما مطالبی كه در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد.

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب كرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حكم كلید راهنما را داشته باشد.

۱-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت كن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)

۲- مردی كه به خاطر " پول " زن می گیرد، به نوكری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

۳- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

۴- زنی سعادتمند است كه مطیع " شوهر"  باشد. ( ضرب المثل یونانی )

۵- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

۶- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

۷- زن و شوهر اگر یكدیگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. ( ضرب المثل آلمانی )

 ۸- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )

۹- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

۱۰-داماد كه نشدی از یك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

۱۱- دو نوع زن وجود دارد؛ با یكی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

۱۲- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق كن . ( ضرب المثل آذربایجانی )

۱۳- برا ی یافتن زن می ارزد كه یك كفش بیشتر پاره كنی . ( ضرب المثل چینی )

۱۴- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب كن . ( ضرب المثل چینی )

۱۵- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شكمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

۱۶- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل تركی )

۱۷- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

۱۸- ازدواج مثل یك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )

۱۹- ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )

۲۰- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )

 ۲۱- ازدواج مثل اجرای یك نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط یك اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممكن خواهد بود. ( بورنز )

۲۲- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )

۲۳- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است . ( ناپلئون )

۲۴- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است . ( محمد حجازی)

۲۵- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنیم . ( خانم پرل باك )

۲۶- با زنی ازدواج كنید كه اگر " مرد " بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

۲۷- با همسر خود مثل یك كتاب رفتار كنید و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

۲۸- برای یك زندگی سعادتمندانه ، مرد باید " كر " باشد و  زن " لال " . ( سروانتس )

۲۹- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " می خواهد. ( كریستین )

۳۰- تا یك سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یكدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز )

۳۱- پیش از ازدواج چشم هایتان را باز كنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانكلین )

۳۲- خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاك )

۳۳- تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

۳۴- ازدواج پیوندی است كه از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " می شوند و اگر " بد " شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی )

۳۵- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )

۳۶- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن . ( سیریوس)

۳۷- عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاك )

۳۸- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

۳۹- مردانی كه می كوشند زن ها را درك كنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. ( بن بیكر)

۴۰- با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آینده اش . ( سینكالویس)

۴۱- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )

۴۲- ازدواج كنید، به هر وسیله ای كه می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یك همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

 ۴۳- قبل از رفتن به جنگ یكی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن . ( یكی از دانشمندان لهستانی )

۴۴- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( كارول بیكر)

۴۵- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا كریستی)

۴۶- هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها كمتر خواهد شد. ( ولتر)

۴۷- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون )

۴۸- زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نیست ، تحمل كند. ( كینهابارد)

۴۹- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پیدا می كنند. ( شاو)

۵۰- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه كنی ، مهمان هایت را یك شب خوشحال می كنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )

۵۱ – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی كند. ( ضرب المثل اسكاتلندی)

۵۲ – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن . ( ضرب المثل آلمانی )

۵۳ – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر كنی . ( شارل بودلر )

۵۴ – دوام ازدواج یك قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسكاتلندی )

۵۵ –  ازدواج پدیده ای است برای تكامل مرد. ( مثل سانسكریت )

۵۶ – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می كند . (ضرب المثل آلمانی )

۵۷ – ازدواج قرارداد دو نفره ای است كه در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارك تواین )

۵۸ – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )

۶۰ – تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر كنی. ( شارل بودلر )

 

شنبه 28/2/1392 - 21:6
ازدواج و همسرداری

با چه زنان و مردانی نمی توان ازدواج كرد ؟
ازدواج  نهادی مدنی در حقوق ایران است كه علاوه بر این كه واجد آثار حقوقی و مدنی زیادی می باشد از نظر دینی هم امری بسیار پسندیده بوده و دارای آثار معنوی و اخروی نیز هست . لذا مجرد ماندن و ترك این شیوه ی حسنه مذمت ( سرزنش ) شده است و چنانچه فردی به خاطرازدواج نكردن مرتكب گناه شود تجرد وی ، حرام خواهد بود . به همین دلیل آشنا بودن با قواعد حاكم بر این نهاد، امری لازم است . یكی از این قاعده ها موضوع ممنوعیت نكاح با بعضی افراد است . لذا باید با كسی ازدواج كرد كه از نظر شرعی و قانونی برای آن مانعی وجود نداشته باشد. در این بحث ذیلاً به بررسی موضوع ممنوع بودن ازدواج با گروهی از زنان و مردان می پردازیم كه درقانون مدنی ایران آن را جزء " موانع نكاح " شمرده اند.

از دیدگاه مقررات ایران مانع نكاح در پنج دسته جای می گیرد :
۱- ناشی ازخویشاوندی نسبی

۲- ناشی از خویشاوندی سببی

۳- ناشی از خویشاوندی رضاعی

۴- موارد متفرقه

۵- رعایت مصالح كشور

الف – موانع ناشی از خویشاوندی نسبی ( خونی):
۱- ازدواج با پدر و اجداد پدری و با مادر و جده ها ی مادری.

۲- ازدواج با فرزندان و نوه ها و نتیجه ها ، هرچه قدر كه پایین تر برود.

۳- ازدواج با برادرو خواهر و اولا د و نوه ها و نتیجه های آنان.

۴- ازدواج با عمه ، خاله ، عمه و دایی هایی خود و عمه و خاله و عموها و دایی ها ی پدر و مادر و اجداد .

ب – موانع ناشی از خویشاوندی سببی :
۱- مرد نمی تواند با مادر و نیز جده های زن خود و نیز مادر و جده های رضاعی زن خود ازدواج كند و این حرمت، ابدی است . یعنی اگر مردی فقط برا ی چند دقیقه با زنی حتی ازدواج موقت نماید و حتی آنها همدیگر را هم نبینند این محرمیت حاصل شده و آن مرد با مادر و جده های نسبی یا رضاعی همسر فعلی یا سابق خود برای همیشه محرم است .

۲- زن نیز نمی تواند با پدر و اجداد نسبی یا رضاعی شوهر خود ازدواج كند و تفصیل آن نیز مانند مورد بالا درباره زن نیز صادق خواهد بود.

۳- زن پدر یا اجداد نسبی یا رضاعی انسان برای همیشه بر وی حرامند . لذا اگرزنی ولو چند دقیقه نیز به عقد مردی درآید و بعد هم جدا شود برای همیشه به پسر و نوه و نتیجه های آن مرد حرام خواهد بود.

۴- عروس نیز برای همیشه به پدر شوهر و اجداد شوهرش حرام است.

تذكر : محرمیت حاصله از ازدواج های یاد شده هم خاص ازدواج دائم است و هم شامل ازدواج موقت می شود . وجود رابطه زناشویی لازم نیست و صرف جاری شدن صیغه نكاح ، كافی برای این محرمیت خواهد بود.

۵- اگر مردی با زنی ازدواج كند وآن زن ، دختر یا دخترانی از شوهر قبلی اش داشته باشد ، تا زمانی كه این زن در عقد مرد است این دختران نیز با پدر خوانده شان محرم هستند واگربین زن وشوهر مزبور، رابطه زناشویی واقع نشده باشد پس از جدا شدن ، مجدداً این دختر بر پدرخوانده سابقش نامحرم خواهد بود و می تواند با وی ازدواج كند اما اگر بین زن و شوهر مزبور رابطه زناشویی رخ داده باشد دختر زن به پدر خوانده یا همان شوهر مادرش برای همیشه محرم است و جدایی مادر نیز نقشی دراین میان نخواهد داشت.

۶- كسی نمی تواند همزمان با دو یا چند خواهر ازدواج كند. لذا اگر مردی با زنی ازدواج نماید ، تا زمانی كه از وی جدا نشده نمی تواند با خواهرش ازدواج كند كه البته دراین مورد خواهر زن ، محرم شرعی كه ملزم به رعایت حجاب نیست نخواهد بود بلكه از این جهت نامحرم است.

تذكر : اگر مردی زنش را طلاق رجعی ( طلاقی كه مرد می تواند باز زن را به ازدواج خود در آورد ) دهد، چون در این نوع طلاق در عِدّه  قانونی ( مدتی كه زن پس از طلاق یا فوت شوهر نباید ازدواج كند ) ، زن همانند زوجه مرد فرض می شود ، تا پایان عده ، حق ازدواج با خواهر زن وجود ندارد ولی در سایرطلاق ها یا عدّه ی عقد موقت، می توان در ایام عِدّه با خواهر زن ازدواج نمود.

۷- ازدواج با برادرزاده یا خواهرزاده زوجه، بدون اذن وی ممنوع است . لذا اگر مردی بدون كسب اجازه همسرش با برادرزاده یا خواهرزاده او ازدواج كند این عقد جایز و صحیح نخواهد بود ولی اگربعداً بتواند رضایت همسرش را كسب كند ازدواج قبلی نافذ می گردد و نیاز به عقد مجدد نمی باشد. اما اگرهمسرش از موضوع عقد با خبر شود و آن را تنفیذ ( تأیید ) نكندعقد باطل می شود.

تذكر : اگر مردی با زنی ازدواج كند می تواند بعداً با خاله یا عمه وی ازدواج نماید و نیازی به اعلام موضوع به زن خود ندارد.

۸- اگر مردی سه بار متوالی همسر خود را طلاق دهد ، پس از وقوع طلاق سوم ( سه طلاقه ) این زوجه مطلقه ، بر مرد حرام می شود خواه با وی رابطه ی زناشویی داشته یا نداشته باشد .

اگر مرد بخواهد دوباره با وی ازدواج كند باید این زن با مرد دیگری ازدواج دائم نموده و با وی رابطه زناشویی نیز داشته باشد و سپس ازوی جدا شود و زن پس از تمام شدن ایام عده می تواند به عقد شوهراول درآید . اصطلاحاً به شوهر دوم مُحلّل ( حلال گرداننده ) گفته می شود زیرا باعث از بین رفتن حرمت ازدواج بین شوهر اول و همسرش می گردد.

تذكر : موضوع یاد شده خاص طلاق و ازدواج دائم است. لذا اگر مردی پس از عقد موقت از همسرش جدا شود یا بر اثر فسخ بین زوجین ، جدایی واقع گردد مشمول قاعده مزبور نخواهد بود.

۱- اگر مردی همسرش را نـُه بار طلاق دهد به صورتی كه شش بار آن طلاق رجعی باشد این زن برای همیشه براین مرد حرام می شود كه اصطلاحاً به وی ( نه طلاقه ) گفته می شود و محلل نیز در این مورد كارسازنخواهد بود.


ج- موانع رضاعی ( شیری )
یكی از اقسام خویشاوندی ، قرابت ناشی از شیرخوارگی ( رضاع) است.

بدین ترتیب كه اگر زنی با شرایط ذیل به كودكی شیر دهد بین آن كودك و زن نسبت مادر و فرزندی رضاعی پیش می آید و فرزندان آن زن نیز با شیرخواره ، خواهر و برادر رضاعی می شوند و شوهر آن زن هم ، پدر رضاعی می شود و شوهر آن زن هم ، پدر رضاعی وی محسوب می شود و خلاصه برادر و خواهر آن زن هم دایی و خاله او به شمار می روند و همین طور الی آخر.

شرایطی كه سبب قرابت ناشی از شیرخوارگی می شود :
۱- شیر زن ناشی از حمل مشروع باشد.

۲- شیر، مستقیماً مكیده شود. لذا اگر شیر در قاشق یا سرشیشه ریخته شود و به كودك داده شود فایده ای ندارد.

۳- كودك لااقل ۱۵ دفعه متوالی و یا در یك شبانه روز از شیربخورد. ضمناً نباید دربین دفعات شیر خوردن ، از غذا یا شیر زن دیگری مصرف كند.

۴- شیرخوردن كودك ، قبل از تمام شدن دو سالگی او باشد.

۵- مقدار شیری كه خورده از یك زن و شوهر حاصل شده باشد.

بدین ترتیب خویشاوندی رضاعی ازحیث محرمیت و ماهیت نكاح همانند قرابت نسبی است . لذا همان گونه كه خواهر و برادر یا مادر و مادربزرگ نسبی محرم است ، رضاعی آن نیز محرم می باشد ولی رابطه توارث بین آنان ایجاد نمی شود.

تذكر: اگر مادر بزرگی به نوه دختری خودش با شرایط مزبور شیر دهد، مادر آن كودك بر شوهرش حرام می گردد زیرا این مادر بزرگ با این كارش ، دخترش را به خواهر رضاعی نوه اش تبدیل نموده و چون ازدواج با خواهر فرزند جایز نیست این زن بر شوهرش حرام می شود.

د- موانع متفرقه
۱- گر مردی با علم به این كه زنی شوهر دارد یا درعِدّه طلاق یا وفات به سر می برد وی را به عقد خود درآورد ، هم عقد باطل است و هم آن زن برای ابد به او حرام می شود.

اما اگر مرد به موارد  مزبور جاهل با شد یعنی نداند زن ، شوهر دارد یا عِدّه اش تمام نشده و زن را به عقد خود در آورد عقد باطل است ؛ اما می تواند پس از اتمام عِدّه ، زن را به عقد خود در آورد ولی اگربین آنها رابطه زناشویی نیز برقرار شده  باشد، زن بر وی حرام همیشگی خواهد شد.

۲- اگر مردی همسر دائمی اش را كه مسلمان و عفیفه است لِعان كند یعنی به وی نسبت زنا دهد یا فرزندش را از خود نفی كند و این كار را با شرایطی نزد قاضی انجام دهد بین این زوجین برای همیشه جدایی واقع می شود و بر هم حرام ابدی می شوند.

۳- اگر مرد یا زنی در حال احرام ( حج) با فردی ازدواج كند و به حرمت این كار هم آگاه باشد بین آن دو حرمت ابدی حاصل می شود.

۴- اگر مردی با زن شوهر دار یا زنی كه در عِدّه طلاق رجعی است زنا كند آن زن برای همیشه به وی حرام می شود.

تذكر: بعضی از فقها این كار را موجب حرمت ابدی نمی دانند.

۵- اگر مرد بالغ با پسری لواط كند مادرو خواهر و دختر آن پسر بروی حرام ابدی می شوند ؛ ولی مفعول می تواند با مادر وخواهر ودختر آن مرد ازدواج نماید.

۶- ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان باطل و حرام است و با علم به حرمت ، زنا محسوب می شود ولی مرد مسلمان می تواند با زنان كافر اهل كتاب ( مسیحی، یهودی و زرتشتی) ازدواج موقت نماید و بعضی از فقها، ازدواج دائم را هم جایز می دانند ولی ازدواج با زنان غیر اهل كتاب ، جایز نیست .

تذكر: بعضی از فقها گفته اند چنانچه مرد مسلمانی دارای زن مسلمان باشد بدون اذن همسر مزبور حق ندارد زن اهل كتاب را به ازدواج خود در آورد.

۷- ازدواج بین پیروان مذاهب اسلامی مثل شیعه و سنی اشكالی ندارد ولی جهت رعایت كفویت ، بهتر است هر دو از یك فرقه باشند.

هـ - رعایت مصالح كشور
۱- ازدواج مرد ایرانی با زن غیر ایرانی بلا مانع است ولی اگر زن ایرانی بخواهد با مسلمان غیر ایرانی ازدواج  كند شرعاً اشكالی ندارد ولی برای ثبت آن و رسمیت داشتن باید از دولت كسب مجوز كند  و گرنه از نظر دولت این ازدواج رسمیت نخواهد داشت.

۲- ازدواج ایرانیان عضو وزارت امور خارجه یا نیروهای مسلح با غیر ایرانی ها ممنوع است و باید قبلاً  مجوز آن از دولت اخذ شود و گرنه هم موجب تعقیب اداری و هم عدم به رسمیت شناختن آن خواهد شد ؛ اگر چه شرعاً صحیح است.

تذكر : مطالبی كه گفته شد بیشتر در مورد ایرانیان شیعه حاكم است و چون موضوع ازدواج از احوال شخصی محسوب می شود در مورد اهل سنت ونیز اهل كتاب ، احكام شرعی مذهب خودشان رعایت خواهد شد ، مگر این كه آنان شخصاً رضایت خود را بر اِعمال قوانین مدنی ایران بر روابط  شخصی شان اعلام نمایند.

شنبه 28/2/1392 - 21:6
ازدواج و همسرداری

 ۱۱ ایده‌ اشتباه برای ازدواج
- ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر:

وقتی وضعیت در خانه‌ی پدری، شوم و اندوه‌بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می‌شود.

تعجبی ندارد که خیلی‌ها این راه گریز را انتخاب می‌کنند؛ اما به‌طور معمول، این مسیری است که شما را از چاله درآورده و به چاه می‌اندازد.

 یکی دو سال دیگر در خانه‌ی پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تاهل دهید، چون آن‌وقت ممکن است شریک زندگی‌تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.

۲-  ازدواج به دلیل نگرش یک جانبه‌ی پدر و مادر شما به شخص مورد نظر:

البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما به‌طور واقعی، همسر آینده‌ی شما را دوست بدارند؛ اما دوست داشتن این فرد از سوی آنان، دلیل کافی برای مدنظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سال‌های آینده، زمانی که (بعد از ۱۲۰ سال ) از میان شما رفتند، شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رویاهای شما نباشد.

۳- ازدواج فقط به دلیل پول و ثروت:

اگر شما شیفته‌ی فردی هستید که ثروتمند است و فقط به همین دلیل حاضرید با او ازدواج کنید و به دیگر ابعاد توجه نمی‌کنید، این ملاک مناسبی نمی‌باشد.

 ایده‌ی ازدواج کردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفه‌ی قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه، به‌طور یقین، عقلانی نیست و اشتباه می‌باشد.

۴- ازدواج به دلیل ترحم و دل‌سوزی به یک فرد:

گاهی انگیزه‌ی فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکل‌های اقتصادی و اجتماعی و دلیل‌های دیگر است.

 برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسوولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را می‌پذیرد. چنین انگیزه‌هایی بعد از مدتی کوتاه، رو به خاموشی می‌رود و در نهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه می‌سازد.

۵- ازدواج به دلیل خو گرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی:

هنگامی که دو نفر پس از آشنایی، تصمیم به ازدواج با یکدیگر می‌گیرند، اشکالی ندارد؛ اما موقعی اجبار به دلیل «عادت محض» خطرناک می‌شود که دو نفر که با هم ازدواج کرده‌اند و بعد، از یکدیگر طلاق گرفته و به هم عادت کرده‌اند، تصمیم بگیرند دوباره شانس خود را امتحان کنند؛ مطمئن باشید هرگاه بار نخست، کارساز نبوده باشد، بار دوم نیز، کارساز نخواهد بود.

۶- فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا می‌شود:

به‌طور معمول، این‌گونه ازدواج‌ها، زیاد دوام نخواهد آورد و پایه‌ای برای یک رابطه‌ی درازمدت نخواهد بود. فردی که به خاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، به‌طور مسلم رابطه‌ی آنان، استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که توسط شما به فرد دیگری خیانت کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد.

۷- ازدواج، ابزاری برای دست‌یابی به خواسته‌های دیگر:

گاهی انگیزه‌ی‌ اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روان‌شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های دیگر می‌شود.

برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه‌ی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرس‌های متعددی را به دنبال داشته است؛ بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و ... صورت می‌گیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکل‌های زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواج‌ها، بالا می‌باشد.

۸- ازدواج به دلیل عشق سطحی و زودگذر:

گاهی دو نفر، چنان علاقه‌ای به یکدیگر پیدا می‌کنند که گمان می‌برند به راستی، عاشق هم هستند. وقتی هیجان با سرعت چشمگیری در رابطه‌ها پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود، پیش نمی‌رود؛ زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است.


صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمه‌ی یک رابطه‌ی محکم است، احتیاج به زمان دارد. یک آشنایی سریع، هر چه‌قدر هم که هیجان‌آور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار می‌آورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی، اشتباه می‌شود. به همین دلیل، ازدواج‌هایی که در کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتند، ممکن است خطرهایی را به دنبال خواهند داشت.

۹- ازدواج فقط به دلیل پدر و مادر شدن:

بدون شک، یکی از مهم‌ترین عامل‌های تحریک کننده برای ازدواج، این است که فرد، خود را پدر یا مادر ببیند و دوست داشته باشد که صاحب فرزندی شود؛ اما آیا به این موضوع آگاهی دارید که قادر هستید از لحاظ تربیتی، عاطفی، اخلاقی و مادی، شرایطی را برای هرچه بهتر تربیت شدن فرزندتان فراهم کنید؟ بی‌شک روزگار سپری می‌شود؛ بچه‌ها بزرگ می‌شوند؛ ازدواج می‌کنند و به دنبال زندگی خویش می‌روند.

 آنگاه است که احساس می‌کنید باز شما هستید و تنهایی. پس فردی را انتخاب کنید که فقط در فکر این نباشید که با او صاحب فرزند شوید؛ بلکه شخصی باشد که در تمام مراحل زندگی، پا به پای شما، گام بردارد و مونس و همدم واقعی‌تان باشد.

۱۰- ازدواج فقط به دلیل پایان دادن به دوران نامزدی:

دوران نامزدی دست‌کم، شرایطی را برای آگاهی زوجین از هم فراهم می‌آورد. تعدادی از افراد در این دوران، متوجه تفاوت‌های بسیاری بین خود و فرد مقابل می‌شوند یا در این دوران، متوجه ناراحتی و یا مبتلا بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر می‌شوند؛ اما با وجود آگاهی به این مسائل، بنا به دلیل‌های فرهنگی از جمله اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بی‌آبرویی و از دست دادن حیثیت خود، قلمداد می‌کنند، تن به ازدواج می‌دهند.

 چنین تجربه‌هایی در زندگی مشترک، بسیار بحران‌زا بوده و احتمال جدایی آنان قابل پیش‌بینی است.

۱۱- ازدواج فقط به دلیل زیبایی ظاهری:

اهمیت جذابیت جسمانی، به عنوان یک عامل مهم در دوستی‌ها و مناسب‌های اجتماعی، غیرقابل انکار است. به نظر می‌رسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیده‌تر و ویژگی‌های شخصیتی زیباتری هم داشته باشند. به خاطر چنین تصوری، تعداد زیادی از دختران و پسران، مجذوب جذابیت جسمانی هم می‌شوند، زمانی که اهمیت این عامل در معیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک، بدون توجه به عامل‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ می‌شود، ضریب خطر‌پذیری چنین ازدواج‌هایی نیز به طور طبیعی، بالا خواهد رفت.www.migna.ir

 

شنبه 28/2/1392 - 21:5
نوجوان و جوان
اجازه دهید فرزند تان خودش دیپلم بگیرد!
کد مطلب: 11854
تاریخ انتشار : جمعه ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۰۰
 
یکی از دغدغه های فکری والدین، انجام تکالیف مدرسه ی فرزندان است. بیشتر پدر و مادرها با چنین موضوعی درگیر بوده و می خواهند فرزندان متکی به خود داشته باشند، اما اتخاذ بعضی روش ها گاهی نتیجه ی عکس می دهد و مشکل را بیشتر می کند. با در نظر گرفتن روش مناسب و مشارکت صحیح والدین می توان به هدف فوق دست یافت.


مسؤولیت پذیری

اگر می خواهید در کنار فرزند خود یک بار دیگر همه ی سال های مدرسه را تجربه کنید و یک دیپلم دیگر بگیرید، او را به خودتان وابسته کنید! البته نتیجه این خواهد شد که فرزند شما ممکن است اصلا دیپلم نگیرد. بعضی از والدین خود را مسؤول انجام تکالیف فرزند می دانند و در کنار او برای انجام تکالیف جا خوش می کنند. ساعت شروع و خاتمه ی انجام تکالیف را تعیین می کنند و ... بطوری که اگر یک روز در کنار فرزند خود نباشند، او کاملا انجام تکالیف را فراموش می کند.
هر چند لازم است والدین در سال های اول دبستان نظارت کافی داشته باشد، اما برنامه ریزی و مسؤولیت پذیری را باید به کودک آموزش دهند. پس والدین با نظارت مفیدی که برای انجام تکالیف دارند. کم کم کودک را مسؤولیت پذیر بار می آورند و به این ترتیب در صورت عدم حضور والدین نیز احساس مسؤولیت برای انجام تکالیف وجود دارد. نتیجه نیز این خواهد شد که در سال های بعدی نیز کودک خود جوش و خودکار خواهد بود و با افت تحصیلی مواجه نمی شود.


کودک چگونه تکالیف خود را انجام می دهد؟

در بین کودکان مختلف، تفاوت در انجام تکالیف وجود دارد، بنابراین باید قبل از این که نسخه ی خاصی را برای کودک تجویز کنند به نحوه و روش انجام تکالیف توسط آنان توجه شود. دقت کنید در چه وقت و در چه مدت زمانی کودک بدون کمک شما تکالیفش را انجام می دهد و درحین انجام کار دچار حواس پرتی و خیالبافی می شود.

ارتباط والدین با اولیاء مدرسه

در دوران ابتدایی ارتباط والدین و معلم مدرسه باید بیشتر از مقاطع بالاتر باشد، چرا که کودکان در اول یادگیری هستند و آشنایی با روش معلم در یاری فرزند می تواند بسیار موثر باشد. هدف معلم را بشناسید و مشکلات وضعف های فرزند خود را نیز شناسایی کنید.

برنامه ریزی
برای رسیدن به هدف، در همه ی کارها نیاز به برنامه ریزی وجود دارد. یک برنامه ی منظم برای انجام تکالیف کودک را از بلاتکلیفی خلاص می کند. پس برنامه را توسط خودش بنویسید و در جایی مناسب که بیشتر به نظر می رسد، نصب کنید.

برنامه ریزی والدین

در طول مدت تحصیل فرزندان، خود را با آن ها وفق دهید و برای گردش و دید و بازدید هر زمانی را اختصاص ندهید. سعی کنید این گونه برنامه ریزی ها مقارن با زمان انجام تکالیف فرزندان نباشد. برهم زدن برنامه ی درسی فرزندان موجب می شود نظم آن ها مختل شده و در ادامه ی مسیر تمایلی به انجام برنامه نداشته باشند.

نحوه هماهنگی والدین در دروس

وقتی فرزند شما در انجام تکالیف کمک خواست پاسخ سؤالات را به راحتی در اختیارش قرار ندهید. بلکه او را راهنمایی کنید تا خودش بتواند به جواب برسد. به این ترتیب او را فعال کنید تا از توانایی های خود استفاده کند و اعتماد به نفسش نیز افزایش یابد. و همچنین مطالب بیشتر در خاطرش باقی می ماند.

هدایت تشویقی

یکی از مهم ترین عوامل کمک کننده به موفقیت کودک در زمینه های مختلف، تشویق است. چنانچه کودک در مقابل انجام به موقع و درست برنامه ریزی، در حد قابل قبول مورد تشویق قرار گیرد (دادن ستاره برچسب و...) موجب دلگرمی و جدیت بیشتر در انجام وظیفه می شود.

ایجاد فضای مناسب برای انجام تکالیف

بعضی افراد برای درس خواندن به محیط اطراف توجه نمی کنند و ترجیح می دهند در مقابل تلویزیون، روی تختخواب و... اقدام به درس خواندن کنند، در صورتی که بخش زیادی از حواس آنان متوجه محیط و انجام تکالیف طولانی و طاقت فرسا خواهد شد. پس مکان نتایج بهتری خواهد داشت. گذاشتن دفتر و کتاب روی میز تحریر یا سطحی که از زمین بالاتر باشد و به کمر آسیب نرساند، نیز توصیه می شود.

بررسی عملکرد

پس از مدتی با حضور فرزند خود عملکردش را بررسی و نقاط ضعف و قوت او را در کمال مهربانی یادآور شوید. از تخریب شخصیت، تأکید بر کم کاری ها و ناتوانی هایش جداً خودداری کنید. صبور باشید و سعی کنید تغییرات را در او کم کم به وجود آورید. حتما تغییر روش، مدت زمان می خواهد.
 
نویسنده: دکتر بهادر قیم
منبع: نشریه 7 روز زندگی شماره 126
شنبه 28/2/1392 - 10:7
ازدواج و همسرداری

راهنمای انتخاب شوهر

  • دسته بندی: مقالات روانشناسی

 

خانمها: از چه مردانی باید دوری کنید؟
نامناسب بودن همه ی مردها آشکار نیست. ممکن است زنی با مردی آشنا شود و قبل از اینکه بفهمد این مرد مناسب او نیست، به او علاقه مند شده و وابسته اش گردد.

اگر هنوز در سنین بیست سالگی هستید و نمی توانید از برخورد و آشنایی با مردانی که در این مقاله برایتان معرفی می کنیم، مقاومت کنید، چندان اشکالی ندارد، روابط شما برای کسب تجربه چندان هم بد نیست. اما اگر به دنبال شریک ازدواج هستید، وقت خود را با مردهایی مثل اینها که در زیر به آنها اشاره می کنیم تلف نکنید. البته ممکن است این مردان در نگاه اول معقول به نظر بیایند، و حتی با شما زندگی کنند و دوستتان هم بدارند (البته به طریق خودشان)، اما مطمئن باشید که هیچوقت با شما ازدواج نخواهند کرد. اگر به دنبال رابطه ای طولانی مدت و بادوام هستید و با یکی از انواع مردهای زیر رابطه دارید، سریعاً رابطه تان را قطع کنید.

مردانی که به شما پاسخ نمی دهند!

اگر با مردی قرار می گذارید و او به طریق معمول به سؤالات و صحبت های شما پاسخ نمی دهد، دیگر به او فکر نکنید. این آدم ممکن است عصبی باشد یا اصلاً از شما خوشش نیامده باشد. البته علت حرف نزدن یا جواب ندادن های او اهمیت چندانی هم ندارد.

اگر بعد از مدتی معقول با شما تماس نگرفت، اصلاً منتظر او نمانید. اگر از احساس چیزی نمی داند و به رابطه جنسی پیش از ازدواج اسرار دارد، لزومی ندارد که باز هم با او بمانید. اگر با شما گفتگوهای عاشقانه نمی کند، به این خاطر است که احتمالاً شما را نمی خواهد، و مهم هم نیست که چرا!

مردانی که می خواهند سوپراستار شوند!

مردانی که می خواهند سوپراستار شوند (حال در عرصه های مختلف) اصلاً موارد خوبی برای ازدواج به حساب نمی آیند. رویای ستاره شدن، هر علاقه ی دیگری را در زندگی عادی و زندگی زناشویی آنها از بین می برد.

بدتر از همه اینکه، عاقبت زنی که چنین مردی را در راه رسیدن به رویایش یاری کند، بسیار دردناک است: پاداش ستاره شدن، رسیدن به انواع و اقسام زن ها و دخترهای زیبا و جذاب است.

همیشه همینطور بوده است. مردها در هر عرصه ای که معروف شوند، چه سینما، چه سیاست، تجارت یا هر رشته دیگری، زنان بخشی از پاداش و درآمد آنها هستند. زنان زیادی دور این آدم ها موفق چرخ می زنند و آماده ی انجام هر خدمتی برای آنها هستند!!

اما اکثر خانم ها این واقعیت تلخ را فراموش می کنند. من همیشه از تعداد زیاد تلفن های خانم هایی که فکر می کنند مرد زندگیشان فلان هنرپیشه یا خواننده مشهور است، در عجب، آنهم نه به عنوان قهرمان رویاهای زندگیشان، بلکه به عنوان شوهر!!

مردان متاهل

این دسته از مردان که وضعیتشان معمولاً مشخص تر از سایرین است، اما با این وجود باز هم زنان زیادی برای مشاوره به من مراجعه می کنند و می گویند که عاشق یک مرد متاهل شده اند و از این قبیل مشکلات! این مسئله ممکن است برای هر کسی در زندگی اتفاق بیفتد. من خودم به شخصه فکر میکنم اگر از این دسته از مردان دوری می کردم، زودتر از اینها ازدواج می کردم. اما منم مثل بقیه زن ها، باید این تجربه ها را به دست می آوردم.

من به طور جدی با دو مرد متاهل رابطه داشتم، که یکی از آنها وقتی من با او آشنا شدم از همسرش جدا شده بود. بعد از یک سال که من با او رابطه داشتم، خانمش (که طی آن مدت قسم می خورد با او رابطه ی جنسی ندارد) از او حامله شد. آن یکی هم تا بعد از هفته ها آشنایی هنوز به من نگفته بود که متاهل است. من هم که خیلی عاشق او بودم، کار احمقانه ام را ادامه دادم و نمی توانستم از او جدا شوم و باز هم می دیدمش. هر دو این آدم ها به من هدیه می دادند، با من شام بیرون می رفتند و …اما هیچکدام رفتار یک همسر را با من نداشتند.

مردان متاهل معمولاً ترفندهای زیادی برای به دام انداختن شما دارند. در شروع آشنایی ممکن است به شما بگویند که “فقط کمی متاهل هستند!!” اگر شما برخورد مثبت از خود نشان ندادید، سعی می کنند شما را با هزار و یک دلیل قانع کنند و معمولاً میگویند که با همسرشان تفاهم ندارند و یا همسرشان آنها را درک نمی کند، یا سالهاست که با او سکس نداشته اند و فقط منتظر این هستند که بچه هایشان ازدواج کنند تا از هم طلاق بگیرند.

شما نباید هیچیک از این حرف ها را باور کنید. حتی ممکن است بعضی از آنها به دروغ به شما بگویند که مجردند. شما از کجا ممکن است پی به دروغ آنها ببرید؟ البته راه ها و نشانه های زیادی وجود دارد. چنین مردی هیچوقت شماره تلفن خانه اش را به شما نخواهد داد. روزهای تعطیل و آخر هفته ها هیچوقت با شما نخواهد بود. با دلایل و بهانه های مسخره قرار ملاقات ها را بر هم می زند. معمولاً کم پیش می آید که شب را کنار شما سپری کند. و ….

مردی که به تازگی از زن قبلی جدا شده است!

این مرد هم ممکن است متاهل باشد، چون هنوز عمیقاً به همسر یا دوست دختر قبلیش وابسته است. این مرد که به تازگی از همسر یا دوست دخترش جدا شده است، اصلاً موقعیت یا روحیه ی مناسبی ندارد که شما لایق آن باشید.

قلب این مرد شکسته است. هنوز هم به برگرداندن و زندگی با زن قبلی فکر می کند. از فکر اینکه ممکن است ان زن با مرد دیگری رابطه داشته باشد دیوانه می شود. دلش به حال به حال بچه هایش می سوزد، برای خانه ای که از دست داده متاسف است و نگران این است که چطور میتواند همه ی این چیزها را دوباره بسازد. او اصلاً برای دوباره عاشق شدن آمادگی ندارد. مدت زمان زیادی باید بگذرد تا او این آمادگی را به دست آورد.

او ممکن است هرقت که شما بخواهید با شما قرار بگذارد، اما مطمئناً هیچوقت از ساعاتی که کنار او می گذرانید لذت نخواهید برد. مهم نیست کجا بروید یا چه به یکدیگر بگویید، همه ی کارهایی او نشانی از زندگی گذشته اش خواهد داشت.

چنین مردهایی همیشه به دنبال زنانی هستند که بتوانند موقتاً خلاء زندگی آنها را پر کنند. این زن ها فکر می کنند که با نزدیک شدن به آن مرد و برقراری رابطه صمیمانه قادر خواهند بود در آخر کار آن مرد را از آنِ خود کنند، اما معمولاً چنین نیست.

این مردها بعد از گذشت چند مدت بهبود می یابند، و اولین کارشان هم پس از بهبودی رفتن به سراغ زن های جدید خواهد بود، زنانی جالب و جذاب که فکر زن قبلی را به کلی از ذهنشان محو کند. اگر احساس می کنید که به مردی که تازه از همسر یا دوست دخترش جدا شده علاقه مند شده اید، اجازه بدهید او این دوره نقاهت را با زنان دیگری بگذراند و شاما از دور اوضاع را بررسی کنید تا شاید بعد از بهبودی توانستید او را مال خود کنید.

مردان پس از اتمام بحران طلاق و جدایی

این همان مردی است که دوره نقاهت جدایی از همسر را پشت سر گذاشته است. حال که زخم هایش بهبود یافته اند، می خواهد جبران زمانی که از دست داده را بکند. یک ماشین اسپرت می خرد، اگر موی سفیدی در سرش ببیند رنگ می کند و کمی هم به سرو وضع لباسهایش می رسد. یعنی خود را برای آشنایی های جدید و یک زندگی جدید کاملاً آماده می کند.

یک مشخصه مهم این آدم ها این است که فقط با زنانی قرار ملاقات می گذارد که حداقل ۲۰ سال از خودش جوانتر باشند. اگر مرد میانسالی که فکر می کنید به او علاقه دارید را با دختر جوانی دیدید باید بدانید که: (۱) آن خانم دخترش نیست!، (۲) هر دفعه که او را می بینید می بینید احتمالاً با دخترهای جوان مختلف خواهد بود. (۳) دوستانش هم نگرانش هستند که چطور از خودش یک احمق می سازد. (۴) او اصلاً توجهی به حرف های بقیه ندارد.

اگر هنوز هم به چنین مردی علاقه مند هستید باید بدانید که بعضی از این موارد پس از بحران، حداقل بیست سال به طول می انجامد.

مردان تنبل و بیکاره

چنین مردی هیچ وقت قبض هایش را پرداخت نمی کند، نمی توان به او تکیه کرد و وقتی هم صحبت به ازدواج میکشد، همیشه شما را ناامید می کند. زندگی این مرد آنقدر با بدبختی همراه است که نمی تواند آن را با کس دیگری هم شریک شود.

اکثر اوقات خانم ها فکر می کنند که می توانند این مردها را اصلاح کنند و از آنها شوهرهایی ایدآل و کامل بسازند. اما اصلاً اینطور نیست. این مردها معمولاً به مواد مخدر، الکل، قمار رو می آورند و اگر هم وارد این مسائل نشوند، آنقدر وعده و قول الکی به شما خواهند داد که خسته تان خواهند کرد. یکی از این وعده ها هم وعده ازدواج با شما خواهد بود!

مردان همیشه مجرد

این مردها در نگاه اول بسیار معقول و مناسب می رسند. اوضاع زندگیشان معمولاً بینقص و عالی است و همه چیز سر جای خودش است. خانه ی عالی، اتومبیل عالی، خدمتکار و…فقط شما را کم دارد که بانوی آن خانه شوید. این همه ی رویایی است که در سر دارید.

اما فراموشش کنید. ممکن است خانه و دارایی های او به نظر عالی بیاید، اما خودِ او چنین نیست. قرار گذاشتن با او ممکن است جالب و مفرح به نظر آید، اما برای ازدواج فقط یک سراب است. چنین مردهایی به هیچ عنوان حاضر نیستتند که استقلال خود را که به این سختی حفظ کرده اند را به این آسانی از چنگ بدهند. دوست ندارند که کسی روال عادی زندگی آنها را مختل کند، از بچه خوششان نمی آید، هیچوقت وعده ی ازدواج بخه کسی نمی دهد، بالای چهل سال دارد و هیچوقت با هیچ زنی زندگی نکرده است. هیچ چیز نمی تواند این رویه ی سفت و سخت را برهم بزند. پس وقتتان را تلف نکنید، تغییر دادن این مرد بهاین آسانی ها نیست و تقریباً غیرممکن است. نباید منتظر معجزه بنشینید.

با این وقت تلف کننده ها چه کنیم؟

دوست دارید بدانید که اگر یکی از این مردان که بودن با آنها فقط وقت تلف کردن است چه باید بکنید؟

هر نوع خیال و رویا که برای تغییر دادن او در سر دارید را دور بریزید.
اگر به نظرتان مرد جذابی است، با وجود همه ی ویژگی های نامناسبی که در بالا ذکر شد، سعی کنید رابطه تان با او را فقط در حد یک آشنایی نگاه دارید و فقط بگذارید در مهمانی ها همراهیتان کند. او را کاملاً آزاد بگذارید.
بااینکه خودش از همه لحاظ فرد نامناسبی برای شما به حساب می آید، اما ممکن است کسی را بشناسد که دقیقاً مناسب شما باشد. از او بخواهید که شما را به دوستانش معرفی کند. مطمئناً خودش هم از اینکه از این فشار خلاص شده است احساس خوشحالی خواهد کرد.

البته با گذراندن وقتتان با این وقت تلف کننده ها، حداقل از خطر ازدواج های توام با شکست محفوظ خواهید ماند. همیشه یادتان باشد، این مردها هیچکدام هیچوقت با شما ازدواج نخواهند کرد. بعضی از آنها ممکن است آنقدر پست باشند که نشان دهند که دوستتان دارند و عاشقتان هستند و شما را وارد گرداب بدبختی کنند.

مرد موفق

مرد موفق مردی است که برای اهداف بالاتر ازدواج می کند، و خود را وقف چیزی بزرگتر و بیشتر از آنچه که هست می کند، مثل پزشکی یا انسانیت. این مرد یکی از محترم ترین و قابل ستایش ترین شهروندان اجتماع است اما در روابط بدتر از او پیدا نمی شود. او کمترین توجهی به شما ندارد و معمولاً آنقدر خسته است که در خانه کاری جز خوابیدن و استراحت کردن نمی تواند انجام دهد.

عشق شما به همدیگر، در مقابل عشق بزرگتر او برای همان اهداف عالی و برتر، چیزی به حساب نمی آید، اما او هم مزیت هایی در خود دارد. او مردی قابل اطمینان است. همیشه می داند که ساعت چند است، همیشه برای قرار ملاقات هایتان از قبل برنامه ریزی می کند، و اگر هم احیاناً نتواند سر قرار حاضر شود حتماً تماس گرفته و از شما عذر خواهی می کند و همیشه هم دلیل معقولی برای بدقولی خود دارد.

خانم ها معمولاً خیلی راحت مجذوب این مردها می شوند. این مرد در ظاهر شهروندی بسیار خوب، فردی جذاب، موفق، پرکار، دولتمند، و حتی باهوش است. او همان مردی است که مادرتان همیشه آرزو داشت دامادش شود.

غیر ممکن است که فکر ازدواج با چنین مردی به مخیله تان راه پیدا نکند، بالاخره چنین مردی پشتوانه مالی دارد و مطمئناً به همسر نیاز دارد. و با وجود همسر دیگر نگران مسائل جزئی مثل غذا پختن و نظافت خانه نخواهد بود و می تواند وقت بیشتری را صرف رسیدگی به بیماران خود یا مطالعاتش بپردازد. البته یک ربات هم می تواند این کارها را برایش انجام دهد، اما یک زن خوب که سر میز شام آرام و بی صدا روبه رویش بنشنید و ظاهر خوبی هم داشته باشد بهتر است.

اگر بخواهید تلاش کنید که او را از کارش دور کنید، شما را خرد و کوچک خواهد کرد. اگر این تحقیرها ناراحتتان می کند، شکایت نکنید چون دوستان و خانواده تان هم طرف او را خواهند گرفت.

بمب ساعتی

این مردها همان شخصیت های بی ثبات و نامتعادلی هستند که زیر یک روکش نرمال و معمولی پنهان شده اند. این گروه از مردها در انواع مختلف ظاهر می شوند: الکلی های نهفته، قماربازهای وسواسی، معتادین به مواد مخدر، سوء استفاده جنسی، و خُل و چِل های معمولی. اگر بتوانید درون این آدم ها را ببینید و هویت واقعی آنها را تشخیص دهید، مطمئناً به آنها نزدیک هم نخواهید شد. اما مشکل اینجاست که این مردها، در ظاهر بسیار جذاب و فریبنده هستند و تشخیص آنها به این سادگی ها هم نیست!

در ابتدای رابطه او آنقدر خوب و مهربان است که شما را به کلی مسحور خود می کند. و دقیقاً همان زمان که شما کم کم مطمئن می شوید که عشق حقیقی خود را پیدا کرده اید و شما و این مرد زوجی افسانه ای هستید، انفجاری رخ می دهد. و البته اولین دفعه ای که این اتفاق می افتد، شما جدی نمی گیرید و فکر نمی کنید همیشکی باشد.

این مرد هنگام مشاجره فقط دیوانه نمی شود، او فکتان را پایین می آورد. نه فقط با یک زن به شما خیانت می کند، بلکه با بهترین دوست شما، وقتی شما هفت ماهه هامله هستید روی هم می ریزد. نه فقط کار خود را از دست می دهد، بلکه به جرم دزدی از محل کار دادگاهی می شود و شما را مجبور می کند که پابه پای او به دادگاه ها قدم بگذارید. نه فقط پول خودش را در قمار می بازد، بلکه همه ی دارایی و مال و منال شما را هم می بازد.

بعد از همه ی این کارها، برایتان قسم می خورد که اصلاح شده است، دیگر خیانت نمی کند، دزدی نمی کند، و عیاشی نمی کند. اگر توانسته باشد شما را واقعاً عاشق و مسحور خود کند، می تواند باز هم فریبتان دهد تا ببخشیدش و دوباره زندگیتان را شروع کنید.

اما اینطور نیست، و همه ی آن کارها دوباره و دوباره تکرار می شود. او هیچوقت از تجربه هایش درس نمی گیرد. او آنقدر در زندگیش به بقیه بدی کرده است که همه درصدد انتقام از او هستند. پس اگر خوب به حرف هایش گوش دهید، می توانید او را بشناسید. ممکن است درمورد اینکه چطور زن سابقش قصد داشته با ماشید از روی او رد شود چیزهایی برایتان بگوید، یا اینکه چطور فلان دوست یا آشنا به خاطر اینکه با دوست دختر او وارد رابطه شده قصد کشتن او را داشته حرف هایی بزند.

اگر زرنگ باشید، می توانید قبل از اینکه تیک تیک بمب به صدا آید از دست او خلاص شوید، نه بعد از منفجر شدن آن. تا جایی که برایتان امکان دارد حساب بانکیتان را از او جدا کنید و دارایی هایتان را هم قسمت کنید. بعد شماره تلفن و قفل در خانه را هم عوض کنید. و دیگر هیچوقت او را نبینید!

مرد مردد

این مرد هیچوقت قادر به تصمیم گیری نیست. به هیچ چیز مطمئن نیست و درمورد همه چیز تردید دارد، ازجمله اینکه آیا واقعاً شما را می خواهد یا نه! مهمترین دلیل اینکه نمی تواند تصمیم بگیرد این است که او فردی طماع و حریص است. او می خواهد همه چیز را با هم داشته باشد. او می ترسد بابت هر ثانیه ای که با شما می گذراند، چندین چیز و چندین کس را از دست بدهد.

این مرد هیچوقت از قبل با کسی قرار نمی گذارد چون از این می ترسد که مبادا اتفاق مهم دیگری برایش پیش بیاید و او محبور باشد با شما بیرون بیاید و همه ی شب را بد بگذراند. معمولاً قرار ملاقات ها را برهم می زند، آنهم معمولاً بعد از اینکه تازگی ابتدای آشنایی از دست رفت. چون تا کس دیگری را زیباتر و جذاب تر از شما ببیند فوراً به سراغ او خواهد رفت. او حتی بعد از ازدواج هم از چشم چرانی دست برنمی دارد.

حتی وقتی درکنار شماست، هیچ لذتی از بودن با او حس نخواهید کرد، چون او نمی تواند از آن لحظه لذت ببرد. او همیشه مشغول تصور کردن چهره ای زیباتر و هیکلی جذاب تر از شماست. هیچ زنی هیچوقت قادر به رقابت با آنچه در ذهن او می گذرد نخواهد بود.

این مرد می تواند در یک لحظه فلسفه ی زندگی خود را تغییر دهد. هیچ چیز و هیچ کار، هیچوقت برای او ایدآل نیست. هیچ چیز او را شاد نمی کند چون همیشه در فکر چیزهای جدیدتر و بهتر است.

مرد منتقد

این مرد ذاتاً منتقد به دنیا آمده است و فقط درمورد کمالات خود صحبت می کند. وقتی او را ملاقات می کنید، سریعاً همه ی اعتبارات خود را به شما تحویل می دهد تا فکر کنید که چقدر خوش شانس بوده اید که او شما را انتخاب کرده است. از حالت انتقاد کردن او از دیگران متوجه می شوید که شما دو نفر بی عیب ترین و کامل ترین زوج روی زمین هستید. او خوش هم این مطلب را به شما خواهد گفت.

اوست که فقط می داند شما باید چطور لباس بپوشید، چطور آرایش کنید، یا حتی دندانهایتان را چطور مسواک کنید، و تا زمانی که با حرف های او موافق باشید، او خوشحال است. و باز اوست که می داند چه چیز شما را هم خوشحال می کند. اوست که کار شما را هدایت می کند، به شما یاد می دهد چطور با مادرتان صحبت کنید، یا اینکه حتی در عشق بازی چه می خواهید. او می داند که آنچه شما از هر چیز دیگر بیشتر به آن نیاز دارید، خودِ اوست.

البته همیشه زمان هایی در زندگی با چنین مردی هست که همه چیز خوب پیش نمی رود: مثلاً وقتی که بفهمد شما بالای در را گردگیری نمی کنید!! این مرد همه ی اعتماد به نفس و هویتتان را از شما می گیرد و خرد می کند. و بعد از مدت کوتاهی می بینید که حتی کارهای خیلی ساده را هم نمی توانید بدون کمک او انجام دهید. و دیگر هیچ کاری را به تنهایی درست انجام نمی دهید.

مرد اتراق کن

تشخیص چنین مردی خیلی ساده است. یکشب مهمان خانه تان بوده و هنوز که هنوزه همانجاست. لزومی ندارد که با خانه اش تماس بگیرد، چون اصلاً خانه ای ندارد. سگش، و بقیه وسایلش همه در ماشینش هستند. همیشه آنقدر همراه خود لباس می آورد که حداقل یک ماه را بتواند اتراق کند.

همیشه وقتی به خانه تان می آید ورشکسته و گرسنه است و تا زمانیکه به او غذا بدهید و محبت کنید همانجا می ماند. او مردی جذاب و مهربن است که در کارهای خانه کمکتان میکند و عاشقی بی نظیر است. اما متاسفانه هیچوقت هیچ جا نمی بردتان.

مهم نیست که شما چقدر به این مرد کمک کنید، او هیچ به شما پس نخواهد داد، به جز اینکه برایتان گیتار بزند و با شما عشقبازی کند. وقتی هر چیزی که به او تعارف کردید را تمام کرد، همه ی غذاها را خورد، مشروب ها را نوشید و حسابی خسته تان کرد، رو به شما می کند و می گوید، “من یه سری لباس چرک تو ماشین دارم، می تونم اونارو بندازم تو ماشین لباسشوییت؟!!” بعد برای غذا می خواهد، وسایلی برای نامه نوشتن به مادرش و یک سوی شرت بزرگ که از شما قرض بگیرد!!

در ابتدای کار، در عشق بازی فوق العاده رمانتیک و لطیف است و مدام تمجید و تعریفتان می کند. اما وقتی عشق بازی به پایان رسید، کاری فوری برایش پیش می آید که باید سریعاً شما را ترک کند. و بعد از رفتن او خودتان خسته و خانه تان هم کاملاً خالی خواهد بود و او هم به دنبال جای جدیدی برای اتراق رفته است.

پری رویاها

مقاومت در برابر چنین مردی تقریباً غیرممکن است. تکه کلام او این است که او مثل بقیه مردها نامهربان نیست. او مردی متفاوت است، و اینجاست تا عشق واقعی را به شما نشان دهد. و از شما خواهش می کند که به او این فرصتر ا بدهید.

خیالات شما هرچه که باشد، این مرد آنها را بیرون می کشد. او می خواهد شما را خوشحال کند، پس تظاهر می کند که همان کسی است که شما همیشه می خواستید. قسم می خورد که رویاهایتان را به حقیقت بدل کند. او شما را دوست خواهد داشت، دوست خواهد داشت و دوست خواهد داشت…هیچوقت چشم از شما برنمی دارد. حتی اگر مشکلی هم داشته باشد، شما تظاهر می کنید که مرد خوبی است چون حداقل دوستتان دارد و این از هیچی بهتر است.

در مدت زمان خیلی کمی، عضوی از خانواده شما می شود. خانواده شما مداوماً جویای حال او می شوند. آنها هم مطمئنند که این پری رویاها از شما به خوبی مراقبت خواهد کرد.

رویاهای شما هر چه که باشند، ازدواج، کار، خانواده، مسافرت و…پری رویاها اینجاست تا آنها را به حقیقت بدل کند. او نه تنها برای قرار ملاقات هایتان از قبل برنامه ریزی می کند، بلکه برای همه ی زندگی شما نقشه کشیده است.

و خیلی زود شما هم باور خواهید کرد که بدون او به هیچ کدام از آرزوهایتان نمی رسید و ترس از دست دادن او برایتان مثل ترس از دست دادن آن رویاها و آرزو ها می شود.

اما خیلی زود، زودتر از آنچه فکرش را بکنید، متوجه خواهید شد که پری رویاها، رویایی بیش نبوده و قول و وعده های او هیچ ارزشی نداشته است. و هیچکدام از رویاهایتان به مرحله ی عمل نرسیده است.

اگر واقعاً برای یک رابطه ی رشد یافته و عمیق آمادگی دارید، این مقاله ها می تواند کمک بسیار خوبی برای شما باشد. در این مقاله ها ما مردهایی را به شما معرفی می کنیم که فقط وقتتان را هدر می دهند و باعث می شوند دیرتر مرد مناسب خود را پیدا کنید. قول می دهیم با استفاده از این نکات، بتوانید در کمتر از یک سال، مرد ایدآل خود را پیدا کنید.

 

جمعه 27/2/1392 - 15:22
بهداشت روانی

دلیل قهر کردن فامیل با هم

  • دسته بندی: مقالات روانشناسی

 

همه قهر می‌کنند، چه بستگان دور مثل دو تا عموزاده و عروس‌های فامیل‌های مختلف با هم یا خیلی نزدیک مثل خواهرها و برادرها! این که چرا قهر ادامه می‌یابد چند علت دارد که ما قصد داریم درباره‌شان برایتان توضیح بدهیم:

علت اول)‌ ریش سپیدها را نادیده می‌گیریم: در گذشته‌های دور اگر میان دو نفر از بستگان شکر آب می‌شد، بالاخره یکی از اعضای فامیل ماجرا را به گوش ریش‌سپیدهای خانواده می‌رساند و آنها بلافاصله وارد عمل می‌شدند و دو طرف را با هم آشتی می‌دادند چرا که به حفظ استحکام خانواده معتقد بودند و به همین علت اجازه نمی‌دادند قهر میان بستگان، کهنه شود و به کینه و جدایی برسد.

حالا اما حرف ریش سپیدهای فامیل دیگر اعتبار چندانی ندارد تا جایی که حتی با وجود پافشاری بزرگ‌ترها برای آشتی، گاهی جوان‌ها ترجیح می‌دهند همچنان در قهر باقی بمانند.

علت دوم)‌ ما توانایی بیان مشکلات و دلخوری‌هایمان را به شیوه رو در رو نداریم. برای مثال دو دختر عمو را می‌شناسم که در مهمانی سر این مساله که چه کسی باید اول از در خانه بگذرد از هم دلخور شدند و تا پنج سال یک کلمه حرف هم با هم نزدند!

دخترعموی بزرگ‌تر اعتقاد داشت دخترعموی کوچک‌تر ‌باید می‌ایستاد و به او تعارف می‌کرد، اما او با شتاب از در گذشته بود. دختر عموی کوچک‌تر هم البته توجیه مناسبی داشت او می‌گفت ناگهان صدای گریه فرزندم را از سالن مهمانی شنیدم مضطرب شدم و خواستم زودتر خودم را به او برسانم و تعارف‌کردن را فراموش کردم.

این دو نفر ابتدا موضع چندان خصمانه‌ای نسبت به هم نداشتند، اما هیچ‌کدام آنقدر شجاعت و توانایی نداشتند که مانند دو انسان بالغ رو به روی هم بنشینند و درباره علت دلخوری‌شان از هم حرفی بزنند بنابراین کینه یکدیگر را به دل گرفتند و این کینه، مثل گیاهی بسرعت رشد کرد و در همه روابط‌شان ریشه دواند و تبدیل به خشم و تنفری پنج ساله شد در حالی که اگر همان ابتدای کار آنها مساله را با یکدیگر مطرح می‌کردند، شاید هرگز روابط‌شان سرد نمی‌شد.

آنها نه‌تنها قدرت رو در رو شدن را برای بیان مشکلاتشان نداشتند، بلکه توانایی و مهارت بیان ناراحتی‌هایشان را نداشتند . این یعنی، خیلی از ما حتی اگر ناراحت باشیم نمی‌خواهیم یا نمی‌توانیم علتش را توضیح بدهیم و به همین علت به مسائلی پیله می‌کنیم که هیچ ربطی به اصل قضیه ندارند.

علت سوم)‌ هدف‌هایمان را گم کرده‌ایم و از هم شناختی نداریم؛ یعنی نمی‌دانیم از یک ارتباط چه می‌خواهیم و طرف مقابل‌مان چگونه فکر می‌کند.

برای نمونه زن و شوهری با هم قهر می‌کنند. زن به شوهرش می‌گوید به اندازه کافی به او توجه نمی‌کند و وقتی به خانه می‌آید، جلوی تلویزیون دراز می‌کشد. بنابراین با او بگو مگو و سپس قهر می‌کند و می‌گوید تا مرد رفتار زشتش را اصلاح نکند با او آشتی نخواهد کرد. در این مثال هدف زن نزدیک‌شدن بیشتر به مرد و قرار گرفتنش در کانون توجه شوهر است، اما کاری که می‌کند یعنی قهرکردن، دقیقا بر عکس چیزی است که قلبا می‌خواهد. از سوی دیگر، زن به اندازه کافی شوهرش را نمی‌شناسد و خبر ندارد یکی از ویژگی‌های هر مردی در دنیای مدرن، تماشای تلویزیون و بخصوص گوش کردن به اخبار یا نگاه کردن به فوتبال است و او نمی‌تواند بسرعت خودش را تغییر بدهد و اگر این برنامه‌ها را از زندگی‌اش حذف کند از اوقات حضورش در خانه لذت نمی‌برد.

علت چهارم)‌ خودخواه و ترسو هستیم. گاهی قهرها به این علت طولانی می‌شود که هیچ یک از دو طرف یک ارتباط جرات نمی‌کند پا پیش بگذارد و عذرخواهی کند یا حتی دست‌کم سر صحبت را با طرف مقابل باز کند چون تاب تندی را ندارد و نمی‌خواهد حرف‌های از سر دلخوری دیگری را بشنود.

جمعه 27/2/1392 - 15:17
نوجوان و جوان

دلیل خجالتی جوانان

  • دسته بندی: مقالات روانشناسی

 

شرم حضور
افرادی که به درد خجالت گرفتارند، بخوبی می‌دانند که هیچ‌چیز ناراحت‌کننده‌تر از آن نیست که فردی دچار خجالت شود.

معمولا افراد کمرو و خجالتی در روابط اجتماعی و ارتباط برقرار‌کردن با دوستان و اقوام بویژه افراد غریبه، دچار اضطراب می‌شوند و همین اضطراب روی شکل ظاهری آنها تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، به هنگام صحبت‌کردن چهره آنها سرخ می‌شود، عرق می‌کنند، ضربان قلبشان تند می‌زند، به نظر دستپاچه و نگران هستند، حس خوبی نسبت به اطرافیان ندارند و همیشه نگرانند که دیگران راجع به آنها چگونه فکر می‌کنند، بنابراین از ارتباط بر​قرار‌کردن با اقوام، دوستان و… کناره‌گیری می‌کنند. بیشتر افراد خجالتی به علت این همه اضطراب و نگرانی که دارند، توانایی‌های خودشان را دست‌کم می‌گیرند و این امر باعث می‌شود تا بیشتر فرصت‌های کاری و موقعیت‌های خوب اجتماعی را از دست بدهند. به هر حال این حس در روابط شخصی و خانوادگی، در محیط کار و نیز در تمام ابعاد مختلف زندگی حتی وقتی که به کمک دوستان ، همکاران و… احتیاج دارند، تولید مشکل می‌کند.

پیامد خجالتی‌بودن

ـ معمولا جوانان خجالتی وقتی در جلسه یا کنفرانس شرکت می‌کنند یا می‌خواهند به سوالی پاسخ بدهند، دچار اضطراب می‌شوند. بنابراین برای فرار از این شرایط در آن جلسات و کنفرانس‌ها شرکت نمی‌کنند، در نتیجه فرصت‌های کاری و موقعیت‌های خوب اجتماعی را از دست می‌دهند.

ـ افراد خجالتی معمولا دوستان بسیار کمی دارند.

ـ آنها در فعالیت‌های اجتماعی شرکت نمی‌کنند.

ـ افرادی بی‌اراده، بی‌انگیزه و نیز بدبینی هستند.

ـ اعتماد به‌نفس بسیار ضعیفی دارند.

ـ بیش از حد از رایانه استفاده می‌کنند. معمولا به دیدن اقوام و دوستان نمی‌روند.

اما براستی چرا بعضی از جوانان خجالتی می‌شوند؟ آیا شما والدین می‌دانید علت خجالتی شدن جوانان‌تان ریشه در دوران کودکی آنها دارد؟

محیط خانواده، روابط اعضای خانواده، سرزنش‌کردن‌های بیهوده و… از عوامل محیط و موثر در خجالتی‌شدن جوانان است.

محیط خانه

یکی از مهم‌ترین عوامل خجالتی‌شدن جوانان، محیط خانه و نیز طرز برخورد افراد خانواده بخصوص والدین با آنها می‌باشد. بیشتر کودکانی که مورد محبت و توجه پدر و مادرشان قرار نگیرند درسن جوانی اعتماد به‌نفس خویش را از دست می‌دهند و دچار درد خجالت می‌شوند؛ بنابراین محبت والدین باعث می‌شود که کودک در محیط خانه احساس آرامش و امنیت کند، منظور از آرامش و امنیت این است که کودک بفهمد اطرافیان بخصوص پدر و مادر حامی او هستند و نمی‌گذارند آسیبی به او برسد و اگر کودک در محیط خانه احساس آرامش نکند و همچنین متوجه شود که دارد محبت اطرافیان را از دست می‌دهد، کم‌کم اعتماد به‌نفس‌اش پایین می‌آید و دچار اضطراب و نگرانی می‌شود.

روابط میان افراد خانواده

روابط دوستانه و صمیمی بین افراد خانواده بسیار اهمیت دارد. وقتی روابط بین پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده دوستانه و صمیمی نباشد یا مدام با یکدیگر جر و بحث کنند، این ناآرامی و روابط غیردوستانه در خانواده باعث می‌شود، کودک به لحاظ روحی آسیب‌دیده و دچار استرس و نگرانی شود در نتیجه در دوران نوجوانی و جوانی دچار درد خجالت می‌شود.

انتقاد و سرزنش‌کردن

متاسفانه اغلب والدین وقتی فرزندشان اشتباه می‌کند، او را سرزنش می‌کنند و نیز رفتار و گفتار او را مایه خجالت خود می‌دانند و از هر کاری که او انجام می‌دهد انتقاد می‌کنند. آیا می‌دانید سرزنش‌ها و انتقادهای شما چه ضربه بزرگی بر روح و روان فرزند دلبندتان می‌گذارد؟ و چگونه او را بی‌اعتماد به خویشتن می‌کند؟ بنابراین والدین آگاه و دانا بهتر است به جای انتقاد و سرزنش‌کردن از فرزند خویش با لحنی دوستانه و صمیمی با او صحبت کنند و علت رفتارش را جویا شوند.

راهکارهای ساده، اما مهم

ـ یکی از ساده‌ترین کارهایی که شما می‌توانید انجام دهید این است که در مورد افراد کمرو و خجالتی که نمی‌توانند براحتی با دیگران ارتباط بر قرار کنند، شما پیشقدم شوید و با آنها ارتباط دوستانه‌ای بر قرار کنید. به عنوان مثال، در جمع با آنها دست بدهید، احوالپرسی کنید و آنها را به دوستان و اقوام خویش معرفی کنید.

ـ آنها را تشویق و ترغیب کنید تا درباره اتفاقاتی که در طی شبانه‌روز برایش پیش آمده است، صحبت کنند و همچنین احساس شخصی خویش را در مورد آن اتفاق بیان کنند.

ـ به آنها بیاموزید که برای رسیدن به اهداف و نیز کسب موفقیت در ​کار و تحصیل باید بتوانند آرامش خود را حفظ و نسبت به نگرانی‌های خود بی‌اعتنا باشند.

ـ به آنها یاد بدهید تا افکار منفی را از ذهن‌شان پاک و افکار مثبت را جایگزین آن کنند به عنوان مثال یک نفس عمیق بکشند و با خود بگویند من آدم خجالتی نیستم یا من استرس و اضطراب ندارم. در واقع کلمات آرامش بخش را برای خود تکرار کنند.

ـ به آنها بگویید، حس کمرویی یک حس کاملا طبیعی است و برای هر کسی در هر سنی که باشد ممکن است پیش بیاید.

ـ از آنها بخواهید به جای فاصله گرفتن از مردم و اجتماع، در فعالیت‌های اجتماعی شرکت کنند و فرصت‌های خوب کاری را از دست ندهند.

ـ و در پایان افراد کمرو و خجالتی بدانند که با غلبه بر این حس قادر خواهند بود بیشتر و بهتر از زندگی و روابط‌شان لذت ببرند.

نسرین علیمحمدی

جمعه 27/2/1392 - 15:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته