• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1081
تعداد نظرات : 126
زمان آخرین مطلب : 3927روز قبل
ازدواج و همسرداری
بر خلاف تصور خیلی ها كه فكر می كنند عشق یكباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود؛ واقعیت اینست كه عشق ممكن است یك لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می كند كه در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور كافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت كشی كنیم و به آن كود بدهیم و مستمراً به آن رسیدگی نمائیم.
 
چگونه عشق به مرور كمرنگ می شود یا از بین می‌رود؟
ما عاشق ایده‌ آلها و كمالها می شویم و از نقصان ها می گریزیم. شاید تعجب كنید اگر بدانید معمولا انسانها عاشق یك موجود كامل و بدون نقص در ذهن خود می شوند و هنگامی كه این تصویر ذهنی را منطبق با یك دختر یا یك پسر در اطراف خود می‌كنند، به آن نام عشق می نهند. پس عشق به آن دختر آن وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وا می دارد كه او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارائه دهد. و هنگامی كه به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود بیینم ، عشق ما رو به افول می رود. اما اینكه تصویر ذهنی ما چگونه باید در بیرون شكل بگیرد و حفظ شود نیاز به تخصص و منطق دارد ، لذا عشق ما فوق عقل است ، یعنی اینكه باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر كند و بالاتر از تفكر خام ما باشد ، نه به عكس . یعنی عشق نباید مادون فكر باشد. عشقی كه مادون باشد، و از سطح پائین تری برخوردارست ،  ارزش ندارد تا برایش بمیریم.
پس اگر در زندگی به مرور دریافتیم همسرمان از زیر بار وظایف و مسئولیتهای خود شانه خالی می كند، لذتهای خود را محور قرار می دهد و هنوز « من» بودن محور فكری اوست. اینگونه می شود كه كسالت مزمن عشق، را به چشم خواهیم دید. از دیگر آفتهایی كه ما به عشق می رسانیم ، می توان به موارد زیر اشاره كرد.
عدم انعطاف پذیری:
عدم انعطاف پذیری نسبت به مسائلی كه در زندگی با آن روبرو هستیم. مثلا اگر تعصب روی روش و سلیقه های خود داشته باشیم.  و به علاقه ها، سلیقه ها و شیوه های زندگی همسرمان، مكرراً انتقاد كنیم یا از آن بدتر ، اهانت كرده یا مسخره بگیریم.
كمال گرایی افراطی:
از آنجا كه ما در ناخودآگاه عاشق « خوبی مطلق» ،  « مثبت مطلق » و « كمال مطلق» شده ایم و معشوق خود را آخر معرفت و خوبی ارزیابی كرده ایم ، به مرور این ارزیابی خطا،  خود را به ما نشان می دهد و دچار مشكل می سازد. او هرگز نمی‌تواند انتظارات و توقعات ایده آلی ما را بر آورده كند. او هم یك انسان مثل بقیه انسانهاست و بدیهی است كه نقاط ضعف زیادی نیز در كنار نقاط مثبت و نقاط قوت خود دارد.
عدم مهارت های زندگی:
مهارت های كافی جهت رسیدگی به بذر عشق را نداریم. مهارتهای ارتباطی زندگی را كسب نكرده ایم ، مقابله با تنش ها و مشكلات را تجربه نكرده ایم ،‌نحوه سازگاری با مسائل زندگی را نیاموخته ایم ، همه و همه موجب ناكارآمدی ما در ایجاد عشق و آرامش در زندگی می شود
عدم رعایت حریم خانواده و مرزهای زندگی:
به وظایف خود در زندگی آگاهی نداریم یا مرزهای مسائل زندگی و مشكلات خانواده را رعایت نمی كنیم. مثلا موارد مربوط به خانواده را به بیرون منتقل می كنیم . مشكلات را به دلسوزان خود مثل پدر، مادر، دوستان ،‌فامیل ، حتی همسایگان و ... در میان می گذاریم یا در حیطه و مرزهای همسرمان دخالت می كنیم و به نام عشق و دوست داشتن وی را كنترل كرده و در قفس نامرئی انتظارات خودمان، او را محبوس و زندانی می كنیم. مثلا به علائق او ، دوستان وی،‌نحوه لباس پوشیدن او، شیوه راه رفتن و حتی طرز تفكر و احساسش گیر می دهیم و او را در تنگنا قرار می دهیم. و در نهایت آزادی را از او می گیریم.
مشكلات شخصیتی و انتظارت غیر واقع:
توقعات بیجایی به لحاظ مسائل شخصیتی خود، از همسرمان داریم. كه بر آورده شدنی نیست و برآورده نمی شود. مثلا یك نفر با اختلال شخصیت وسواسی، زیاد نكته سنجی می كند و معیارهای زیادی در ذهنش دارد و با ریزبینی بیش از حدی كه به همسرش نشان می دهد و او را در چهارچوب خشك و در قالب معیارهایی كه تعیین می كند؛ حبس می كند و عرصه را بر او تنگ می كند. یا كسی كه اختلال شخصیت پارانوئیدی دارد و بدبین است ، با سوء‌ظن ها و بدبینی ها خود و حسادت و توهم توطئه هایی كه در ذهن خود، آنها را می بافد، همسرش را همیشه در نقش یك دشمن و جاسوس می بیند.
لذت طلبی و خودكامگی:
ما می بایست در چهارچوب خانواده، خود را مقید به بعضی امور كنیم. وقتی كه لذتهای خود را كه در خارج از خانواده است به صورت افراطی دنبال می كنیم و توجهی به خواست و میل خانواده نداریم . به مرور زندگی یك طرفه و بی روح می شود. زن و شوهر هر كدام دنبال تمایلات خاصی در خارج از خانواده هستند. و لذت بردن از یكدیگر را فهم نمی كنند.
عدم مهارتهای ارتباطی:
نمی توانیم ارتباط موثری با همسرمان بر قرار كنیم، حرف هم را نمی فهمیم. هر كدام به ظاهر منطقی صحبت می كنیم ، ولی نمی توانیم یكدیگر را قانع كنیم. توجه كافی به احساسات ، خواسته ها و صحبتهای یكدیگر نداریم . گوش شنوا و تحمل ارتباط موثر را از هم دریغ می كنیم. در رساندن حرفهای خود به یدیگر آنها را تحریف می كنیم یا آنقدر مبهم رفتار می كنیم یا صحبت می كنیم كه دیگری را به خطا می اندازیم. در واقع مهارتهای ارتباطی را نمی دانیم.
 
اگر گویند «لحظه ایست روئیدن عشق .... »؛ پس این هم شاید درست باشد كه «لحظه ایست مردن عشق.»
ولی عشق عمیق تر از آنست كه لحظه ای خلق شود یا در لحظه ای بمیرد. هم به وجود آمدن عشق مستلزم صبر، سختی و زمان است و هم از بین رفتن آن به علت مسائل مختلفی است كه در طی زمان و به وسیله زوجین ایجاد می گردد.
آنچه كه اكثراً افراد با هم اشتباه می گیرند؛  «هوس » و « عشق » است.
 هوس : میلی شدید برای پاسخ آنی به یك نیاز جسمانی و روانی است كه به خود رنگ رمانتیك می گیرد و یك استدلال به ظاهر عقلانی نیز در پی دارد و پس از ارضا تا زمان نیاز بعدی محو می شود. هوس شامل آن چیزهایی از وجودتان است كه شما نقشی در آن نداشته اید. فقط احساسی هست كه در خود برای ارضاء نیاز می بینید.
لیكن عشق ، دوام دارد و مهارتهای زوجین به رشد آن كمك می كند. دو طرف با برنامه و انرژی آن را رشد داده و تداوم می بخشند و از آن نگهداری می كنند و بیشتر از آنكه احساسی باشد ، متشكل از احساس و منطق است.
آری عشق به نگاهی نمی آید كه با نگاهی برود.
با رنگ چشمی نمی آید كه با رنگ چشمی برود.
با قامتی رعنا نمی آید كه با قامتی رعناتر برود.
با عشوه ای نمی آید كه با غمزه ای برود.
عشق سنگین و به تدریج می آید ، با زحمت و تلاش می ماند و هرگز نمی رود. و از همه مهمتر اینكه منحصر به فرد می ماند و هیچ كس و هیچ چیز جای آن را نمی گیرد.
جمعه 8/10/1391 - 1:5
ازدواج و همسرداری
1– شوهرهایی که تعصب بی جا را با غیرت اشتباه گرفته اند.
خانمش را چون یکی شی می پندارد. به نام دوستی و عشق، او را  با توهمات خود زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می کند. مثلا: جواب دادن به تلفن ممنوع؛ رفتن به خانه پدر و مادر ممنوع؛ سرزدن به دوستان ممنوع؛ درس خواندن و دانشگاه رفتن ممنوع؛ داشتن شغل ممنوع؛ اردو و مسافرت ممنوع؛ استفاده از رایانه و اینترنت ممنوع؛ خندیدن با صدای بلند در محیط خانواده و محارم ممنوع؛ تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع؛ رفتن کنار پنجره ممنوع؛ نامه نوشتن ممنوع؛ بیرون رفتن از منزل ممنوع .
 
2 – شوهرهای سلطه جو، زورگو و کنترل کننده؟!
 چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می گیرند و این حق انتخاب را فقط برای خود به رسمیت می شناسند. از تصمیم های مهم و کلی تا جزئی ترین مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد. به عنوان مثال بعضی از اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از: تصمیم در انتخاب محل زندگی به تنهایی؛ تصمیم گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا  قطع رابطه با بعضی از فامیل یا دوستان از روی دل خودشون؛ تصمیم گیری در مورد شغل خانم، تصمیم گیری در مورد رشته تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ انتخاب رنگ پرده ؛ انتخاب نوع مبل؛ انتخاب رنگ و نوع فرش؛ انتخاب ظروف و لوازم منزل، در اختیار گرفتن و  به نام زدن سند شش دانگ ریموت تلویزیون و ویدئو، انتخاب و تماشای برنامه های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان؛ دستور به خانمشان در مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار کردن. ( خانواده سخت گیر در تربیت)
 
3 – شوهران بی مسئولیت؟!
این شوهران فراموش کرده اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده اند و ازدواج کرده اند. خانواده تشکیل داده اند و صاحب فرزند شده اند. لذا در تصمیم گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیت های منزل خود را عقب کشیده اند و چون حبابی خود را رها کرده اند. هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه ها و دل مشغولی های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می کنند. بدون توجه به به مسئولیت هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند. آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت کنند حضور می یابند و رنجهایشان را به خانواده می ریزند و لذتهایشان را بیرون از خانواده تقسیم می کنند. این افراد گاهی تصور می کنند با دادن پول زیاد به خانواده می توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی استشن ، با یک رایانه و اینترنت و ...، سعی می کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می کنند. (خانواده سهل گیر در تربیت)
 
4 – شوهران بی احساس و سخت کوش:
برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می کنند. به بهانه های مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و ...، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه کاری و تجارت و مدیریت و ... هستند. گاهی بهانه های انسان دوستانه و خدمت به خلق را پیش می کشند و گاهی تعهدات کاری را دستاویز قرار می دهند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.
مردان دیگری را نیز می توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته اند. حرف زدن برای آنها سخت تر از بلند کردن خودرو  توسط قویترین مردان است. برای پاسخ یک کلمه ای به یک سئوال ، خانمشان باید کلی به به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله 3 کلمه ای به زبان می آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و  آن روز را همه سال جشن می گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می شمارند.
اگر خانمشان با آنها صحت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان ، نمی کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزاد سازی انرژی هسته ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را حق خود نمی دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرفها و احساسات خانمشان داشته باشند.
این مردان مهارت های گوش دادن، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای هم حسی یاد نگرفته اند یا تمرین نکرده اند و یا انگیزه ای برای انجامش ندارند.
برای این آقایان، سخن محبت آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه ای خیالی و بی فایده است. همسر این آقایان با حسرت به زوجهایی که در پارکی نشسته اند و در گوش هم نجوا می کنند می نگرند.
یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه ، یک نوازش ، و یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛  از آرزوهای هرگز برآورده نشده ، خانم این دسته از آقایان است.
 
5 – شوهران وابسته و غیر مستقل؟!
این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار داشته اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته اند، وابسته ، ترسو و دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده اند. آنها همین طور که بزرگ شده اند به جای اینکه روز به روز مستقل تر شوند، روز به روز وابسته تر شده اند. هنگام ازدواج نیز نمی خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند. هنوز هم دستورات و تصمیم گیری های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می کنند. معمولا پدر و مادر این آقایان سخت گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می شود و افراد دیگر هم به خود اجازه می دهند در مسائل خانوادگی اینگونه شوهران دخالت کنند.
 
6 – شوهران کمالگرا و خسیس:
این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته ای در ذهن خود ترسیم می کنند و آن را وحی منزل و تخلف ناپذیر تصور می کنند. به جزئیات زندگی زیاد کار دارند و گیر می دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می دهند. همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده آلی خواهی از مشخصات دیگر اینهاست. با خسیس بودن و پس انداز افراطی سعی در آرامش خاطر خود دارند. همواره امروز را فدای فردا می کنند. و فردای آنها که باعث نگرانیشان بود، هرگز نمی آید. حسرت تفریح ، مسافرت ، لباس نو، میهمانی را به سادگی و با بهانه های مختلف، بر دل زن و بچه خود می گذارند. توقع زیادی از همسرشان دارند ، انتظار بی عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط مثبت همسرشان را نمی بینند.
جمعه 8/10/1391 - 1:3
كودك

بعد از 9 سالگی عیوب انكساری چشم قابل درمان نیست بنابراین خانواده‌ها باید برای سلامت چشم كودكان اهمیت ویژه‌ای قائل شوند.

به گزارش خبرنگار وب دا، دكتر بهرام عین‌الهی با بیان این مطلب گفت: بیمارانی كه در سنین فعال (نوجوانی و جوانی) متوجه ضعف چشم خود می‌شوند، شاید فرصت جبران كمتری داشته باشند.

وی افزود: خانواده‌ها باید به طور همزمان توجهی كه به وضعیت تغذیه و پوشاك كودكان خود دارند، به سلامت چشمان آنها نیز دقت كافی داشته باشند وحتی كوچك‌ترین مشكل در چشم‌ها را نادیده نگیرند. دید انسان هنگام تولد كامل نیست، چشم با فرستنده‌ای امواج را به مغز می‌فرستد و به گونه‌ای خلق شده كه سلول‌های بینایی با دیدن كامل می‌شود و هر چه انسان ببیند، سلول‌ها بیشتر رشد می‌كند.

استاد دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی تصریح کرد: خوب دیدن طی 9 سال اول زندگی، باعث رشد سلول‌ها و خلاف آن به رشد نامطلوب سلول‌های چشمی منجر می‌شود.

وی ادامه داد: هر چشم امواج خود را به قسمت مقابل در مغز می‌فرستد. بنابراین هر بیماریی در چشم كه شایع‌ترین آن عیوب انكساری است، باعث می‌شود كه دید خوب و شفافی نداشته باشیم یا به تنبلی چشم دچار شویم.

دکتر عین الهی خاطرنشان کرد: امروزه در كشور ما در مقاطع مختلف، كودكان تحت معاینه چشم قرار می‌گیرند و در مهدهای كودك و مدارس غربالگری می‌شوند، اما این اقدام كافی نیست، بلكه خود ما هم باید مراقب چشمان كودكانمان باشیم به بیان دیگر این تصور كه وقتی كودكی بزرگ‌تر می‌شود، تنبلی چشم او نیز درمان می‌شود، كاملا اشتباه است.

جمعه 8/10/1391 - 0:42
سلامت و بهداشت جامعه

مصرف فست فود خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی و سکته های قلبی را افزایش می دهد.

به گزارش وب دا، مدیرگروه بهبود تغذیه معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با اشاره به اینکه  تغذیه نامناسب به مصرف ناکافی و یا بیش از حد مواد غذایی گفته می شود که هر دو به سلامتی بدن آسیب می رسانند و  این موضوع می تواند موجب چاقی در کودکان و کاهش ضریب هوشی کودکان شود و زمینه ایجاد  بیماری هایی مانند دیابت و بیماری های قلبی و عروقی در بزرگسالی را به وجود آورد، اظهار داشت: ‌تغییر شیوه زندگی از سنتی به سمت مدرن و استفاده از غذاهای آماده و فست فودها مهمترین عامل بروز مشکلات تغذیه ای در جوامع به شمار می رود.

دکتر زهرا اباصلتی با بیان اینکه غذای مصرفی باید انرژی، املاح و ویتامین‌های مورد نیاز میلیون‌ها سلول متفاوت بدن  را تامین کند، اظهار داشت:‌ یکی از مهم ترین زیان های استفاده از فست فود، چاقی و اضافه وزن به خاطر چربی زیاد و شیرینی های موجود در این غذاهاست.

مدیر گروه بهبود تغذیه معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد استفاده از مواد چرب، آردهای سفید، مواد با ارزش غذایی کم اما ظاهری خوش مزه از  ویژگی غذاهای فست فود عنوان کرد و گفت: ‌بیماری های قلبی و عروقی، سکته قلبی، انواع دیابت و اضافه وزن از شایع ترین اثرات و عوارض استفاده از فست فود می باشدوبیش از 30 تا 35 درصد سکته های قلبی مربوط به استفاده از غذاهای کم ارزش و پرچرب آماده است.

دکتر زهرا اباصلتی با اشاره به اینکه غذاهای بومی از غذاهای فعلی ارزش غذایی بیشتری دارند و باید به چرخه ی تغذیه خانواده ها بازگردد و غذاهای بومی را باید جایگزین غذاهای وارداتی کنیم، خاطر نشان کرد:‌ در همین راستا، اگر شناختی جامع از باورهای قدیمی و عادات غذایی گذشتگانمان به دست آوریم که از ریشه ای كهن برخوردار است و نقاط قوت غذاهای محلی و منطقه ای را گسترش دهیم، نه ‌تنها از هدر رفتن هزینه‌های خانوار جلوگیری می‌کنیم بلکه به پیشگیری از بروز بیماری‌های مزمن کمک بزرگی کرده ایم.

وی آبگوشت مرزه، آش کماج، آش لَخشک، بلغور شیر، گُرماست، اشکنه گوجه و عدس، اشکنه تخم خربزه، اشکنه کشک، شولی، دمی بلغور شیر، کشک زرد، شله مشهدی، جوش بره، نرگسی،  قوروتی خرفه  و از شیرینی جات و نان ها نیز به نوعی تافتون به نام پِرکی و حلوای دو آرده و شیرینی گردویی را از غذاهای سنتی استان خراسان رضوی برشمرد و اظهار داشت: ‌تمامی این موادغذایی سرشار از ویتامین و ریز مغذهای مورد نیاز بدن است که نسل جدید به فراموشی سپرده است.

مدیر گروه بهبود تغذیه دانشگاه علوم پزشکی مشهد استفاده از نان سبوس دار و کنجدی به جای نان سفید، استفاده از میوه و سبزی به همراه سه وعده غذای اصلی و نیز در میان وعده های غذایی، انجام حداقل نیم ساعت پیاده روی در روز، نوشیدن آب و تنظیم ساعات خواب، استفاده از مغز ها (مانند مغز گردو – بادام – تخم آفتابگردان و تخم هندوانه) را از جمله توصیه تغذیه ای برای داشتن بدنی سالم برشمرد.

جمعه 8/10/1391 - 0:41
آموزش و تحقيقات

 گفته شده است كه در مدرنیته، جای انسان و خدا، عوض شده است، ذهن انسان، تمایلات انسان و منافع او، اصالت یافته و هر آنچه او را

محدود كند در مرتبه دوم قرار می‏گیرد و اومانیزم، فردگرائی، آزادی، دمكراسی، لیبرالیزم و سكولاریزم، همه بر همین اساس، پای گرفته‏اند.

در اسلام، انسان، نه دشمن خدا و نه رقیب اوست. اسلام می‏خواهد كه انسان، خلیفه خدا باشد. می‏خواهد آحاد بشریت، به چنان رشد عقلی و اخلاقی برسند كه هیچ خونی در زمین ریخته نشود، هیچ حقّی پایمال نگردد، هیچ انسان گرسنه و بی‏پناه و تحقیر شده‏ای نباشد و نفسانیت، چنان مقهور اراده انسان باشد كه فرشتگان الهی در برابر او سجده كنند. اسلام، انسان را دارای كرامت، قدرت انتخاب، مسلط بر خویش و بر جهان، عاقل، مسؤولیت‏پذیر و ارزش گرا می‏خواهد، به انسان خوشبین است و همه بشریت را دارای فطرت پاك و اصالتا خیرخواه می‏داند و همه تكالیف دینی كه نازل كرده برای حراست از فطرت، عقل و كرامت انسانهاست . در اسلام، حقوق را از تكلیف، و اقعیت را ازارزش، دنیا را از آخرت، معاد را از معاش، اخلاق را ازاقتصاد، تفوی را از سیاست و دین را از دولت، نمی‏توان تفكیك كرد.

این تفكیك‏ها بمنزله مثله كردن انسان و متلاشی كردن دین است. كرامت انسان، در عشق ورزی به خدا و اطاعت از اوست، رشد حقیقی بدون شناخت خدا و راضی كردن او و حركت به سوی او محال است. همه ارزشهای دیگر، ارزشهای واسطه، مقید و مشروط اند. آزادی، عقلانیت، دنیا، آخرت، حق، تكلیف، فرد، جامعه ، جنگ، صلح، حكومت، شكست و پیروزی، ثروت وفقر، همه و همه اگر در مسیر عدالت و معنویت باشند با ارزش است. عدالت و معنویت نیز از آن جهت كه گام هایی در راه خدا، محبت به خدا و نزدیك شدن به اوست، ارزش دارند ولی ارزش ذاتی و حقیقی، همان معرفت به خدا و محبّت او و اطاعت اوست. مسلمانان به علم، تكنولوژی، سیاست، اقتصاد، حكومت، جهاد، صلح، عقل ابزاری، توسعه، آبادی دنیا، عقل ابزاری و آزادی و حقوق بشر، اعتقاد دارند اما همه را برای همان هدف نهائی می‏خواهند. ما معتقدیم روزی كه عاقبت مهدی "عج" (فرزند پیامبر اسلام) و عیسی بن مریم (ع) بازگردند و قدس به دست مسیح، آزاد شود، سراسر جهان را چنین عقلانیت، محبّت و عدالتی فراخواهد گرفت ولی تا آن روز، ما نیز موظفیم در راه گسترش توحید و عدالت، گسترش عقلانیت و محبّت، تلاش و مبارزه كنیم. ما با دینِ دنیوی، دین سیاسی، دین دولتی و دینی كه ابزار دست صاحبان قدرت و ثروت شود و نیز براساس ریاكاری و خشونت، تحمیل شود، مخالفیم.

ولی معتقدیم كه دین، به مقداری مناسك عبادی شخصی، محدود نمی‏شود و باید قدرت و ثروت را در برابر حقیقت، اخلاق و عدالت، خاضع كرد و سیاست و حكومت را دینی كرد. وجدان فردی، اخلاق شخصی و تجربه معنوی درونی و ایمان قلبی، جزء اركان اسلام است اما همه اسلام، منحصر در امور فردی و عبادی نیست بلكه قوانین سیاسی، اقتصادی وقضائی اسلام نیز كه برای گسترش اخلاق و عدالت در سطح اجتماعی و حكومتی آمده‏اند، به همان اندازه،مقدّس ولازم‏الاجراءاند.زیرانمی‏توان بااقتصاد فاسد و حكومت غیرعادلانه، به اخلاق سالم اجتماعی رسید.

اسلام، به تقسیم كار و تخصّصی شدن امور و عقلانیت ابزاری، معتقد است و كسانی را كه بدون تخصّص و كارشناسی، وارد مدیریت‏های صنعتی، كشاورزی و دولتی شوند، حتی اگر اخلاقاً افراد خوبی باشند، خائن به جامعه اسلامی، می‏داند. عقل ابزاری، بسیار مهم است زیرا در سرنوشت و حقوق و فقر و رفاه و استقلال و رشد ملّی جوامع بشری تاثیر می‏گذارد اما اسلام، عقل ابزاری را در ادامه عقل توحیدی و عقل اخلاقی یعنی در چارچوب توحید، عدالت و اخلاق، به رسمیت می‏شناسد و نه مستقلّ از آنها و در تعارض با آنها.
اسلام، به تمدن عقلانی، عقل ابزاری یا عقل معاش، تقسیم كار، تكنولوژی، آبادی زمین، پیشرفت مدنی و اقتصادی تشویق می‏كند اما در امتداد عقل معاد، فضائل اخلاقی و عدالت دینی.
اگر توحید، معاد و عدالت، فراموش نشود، شهوت پرستی حاكم نشود و آخرت، از یاد نرود. لذائذ متعادل دنیوی، كسب ثروت و قدرت و رفاه و دانش، همه در خدمت به بشریت (نه در راه ترویج سكس و خشونت و سلاح‏های شیمیائی و اتمی و میكروبی و موادّ مخدّر و نظام طبقاتی سرمایه‏داری) خواهد بود و حتی می‏تواند "عبادت" محسوب شود.
اگر مسیحیت، بودیزم و سایر ادیان با سكولاریزم، قابل جمع باشد، اسلام، بی‏شك با سكولاریزم، ناسازگار است چون تفكیك مادی ـ معنوی و قدسی ـ عُرفی، یك تفكیك غیراسلامی است. نان كه برای روشنفكران، یك "فانتزی" و برای فقراء، "زندگی" و برای اقتصاد دانان، یك "كالا" است، در اسلام، نمی‏تواند از اخلاق و ارزش‏ها جدا باشد. اسلام، راه رشد انسان را عمل به تكلیف الهی می‏داند اما بدون تامین حقوق مادّی و معنوی انسان، از او تكلیف نمی‏خواهد. بنابراین "حقوق بشر"، در اسلام، یك امر عُرفی و زمینی نیست بلكه امری مقدّس و ارزشی است البته با فهرست حقوق بشری كه لیبرالیست‏ها و سكولاریست‏ها تعریف كرده‏اند، در مواردی اختلاف نظر داریم و مواردی چون همجنس بازی و سقط جنین و بمباران هسته‏ای سایر ملت‏ها بنام دمكراسی را جزء حقوق بشر نمی‏دانیم زیرا فهرست حقوق بشر، تابع چگونگی تعریف بشر است. اگر تعریف حیوانی و مادّی از بشر، ارائه دادید، حقوق حیوانی نیز برای او قائل شده و هر تكلیف الهی و اخلاقی را نوعی تجاوز به حقوق بشر خواهید انگاشت اما با تعریف الهی از بشر، حقوق مادّی بشر نیز مقدّس می‏شود و در راه احقاق این حقوق، اعمّ از حقوق سیاسی، اقتصادی، خانوادگی، بهداشتی و رفاهی و حقوق علمی و فرهنگی و حقّ رشد و آزادی بیان و اندیشه، تلاش می‏كنید و این تلاش، یك تلاش مقدس دینی و جهاد در راه خداست. عرفان اسلامی، عرفان محدود در خلوت نیست بلكه پس از خلوت و اشك و انس با خدا و عشق ورزی با او، باید برای خدمت به خدا به عرصه سیاست و جامعه و تعلیم و تربیت آمد و در راه گسترش معرفت، اخلاق و احكام خدا و در راه تربیت و رشد و نجات بشریت و اجرای عدالت كوشید و با قیصر و فرعون‏های تاریخ، جهاد كرد و حتّی شهید شد.

اسلام، حقّ‏الله را در نقطه مقابل حقّ‏الناس نمی‏داند بلكه حقّ‏الناس را فرزند و نتیجه حقّ‏الله و این دو را غیرقابل تفكیك می‏بیند. بشر، به صِرف بشر بودن، حقوقی فطری و الهی دارد و حقوق بشر و تكالیف او را خداوند مقرّر كرده است و در مورد حقوق و وظایف جزئی و متغیر كه در شرایط تاریخی، تابع تحوّلات است باید با عقل، اجتهاد و نواندیشی كرد. اما حقوق بشر، امری خدائی است. عدالت، مستقلّ از دین، به قضاوت عقل، خوب و ارزشمند است اما مصادیق عدالت، در تلاش هماهنگ عقل و وحی، كشف می‏شود. حقوق بشر، قابل سلب از او نیست و نه با قرارداد، می‏آید و نه با قرارداد، می‏رود.

در عین حال، بشر صرفاً با حقوق خود به كمال نمی‏رسد بلكه باید به تكالیف خود در برابر خدا و مردم نیز عمل كند و اگر به تامین حقوق خود ـ آنهم حقوق مادّی ـ اكتفاء كند و نسبت به تكالیف خود و نیز حقوق معنوی، بی‏اعتناء بماند تفاوتی با حیوانات ندارد بلكه از حیوانات نیز پست‏تر است زیرا حیوانات نیز حقوق دارند اما تكلیف ندارند.
برای رشد معنوی انسان، هم رشد عقلانیت بشر و هم اجرای عدالت و تامین حقوق بشر، الزامی است ولذا قرآن از وظایف پیامبران، علاوه بر تهذیب نفس بشر، از تعلیم حكمت و اجرای قسط و عدالت نیز نام می‏برد و پیامبر اكرم (ص) به همین علت، حكومت اسلامی تشكیل داد. پیام اصلی او محبّت، صلح، اخلاق، توحید و عدالت بود ولی وقتی صاحبان زر و زور و تزویر به جنگ او آمدند تا این اصول را حذف كنند، پیامبر (ص) در دفاع از انسان و اسلام، تن به جهاد نیز داد و جهاد و شهادت برای دفاع از صلح و اخلاق و عدالت، واجب شده است.

اخلاق نیز در اسلام در مسیر رشد انسان، معنی می‏دهد و ریاضت‏های غلط از قبیل صدمه زدن به خود یا دیگران، خودكشی یا قتل دیگران، ظلم پذیری و تحقیر شدن، تعطیل فكر و تلاش و وظایف اجتماعی، تحریم هرگونه لذّت زندگی و لبخند، ریاضت‏های اسلامی نیستند.

چنانچه اباحی‏گری و لذّت‏پرستی و دنیاپرستی را نیز از اسلام، عین حیوانیت و باعث دوری از خدا می‏داند. اخلاق اسلامی، رعایت تعادل در زندگی، حضور در همه صحنه‏ها بدون دلبستگی به دنیاست. از حیث عقلانیت و نظم و تلاش زندگی، بگونه‏ای باش كه گویی تا ابد در دنیا هستی و از حیث دل نبستن به دنیا و وارستگی و تقوی و عشق به آخرت، بگونه‏ای باش كه گویی همین فردا خواهی مرد. اسلام می‏خواهد كه دنیا و آخرت، هر دو را جدّی بگیریم و البته دنیا، مزرعه آخرت است ولی هدف، آخرت است.


آخرت خوب، با دنیای سراسر ذلّت، جهل، تحقیر، ستم و دروغ و خشونت، تامین نمی‏شود و "من لامعاش له لامعادله". اما دنیا نباید هدف باشد و تراكم زور و تكاثر ثروت نباید هدف‏گیری شود. باید تولید ثروت و قدرت كرد اما نباید تنها خود مصرف كرد بلكه ثروت و قدرت را در راه خدمت به محرومین و اجرای عدالت و اخلاق و گسترش توحید، بكار انداخت. البته گرایشات نومینالیستی و حسّ‏گرایان كه ریشه عقلی همه ارزش‏ها را نفی كرده و اساساً منكر مفاهیم كلی و عقلی‏اند، حتماً قادر به درك این مفاهیم نیستند اما اسلام، اساس ارزش‏ها را نسبی یا قراردادی نمی‏داند گرچه تحوّلات جزئی و فرعی و صوری در باب ارزش‏ها در شرایط گوناگون را می‏پذیرد. ارزش‏های اخلاقی، مقولات صرفاً ذهنی و ساختگی نیستند بلكه درك ذهنی ضرورت هایی‏اند كه در واقعیت خارجی، ریشه عینی و حقیقی دارند و در راس همه ارزش‏ها، راز اصلی تكامل فرد و جامعه یعنی توحید است. توحید صرفاً یك تئوری ذهنی نیست بلكه لوازم عملی مهمّی در ساحت فرد و جامعه دارد. اجرای عدالت اجتماعی، یكی از لوازم توحید است زیرا خدای عادل، راضی به ظلم و تبعیض در جامعه بشری نیست

پس فرد متدین كه باید در حوزه رفتار شخصی خود، عادل باشد و به كسی ظلم و خشونت نكند باید به جامعه دینی و حكومت دینی و عدالت اجتماعی نیز بیندیشد. علاوه بر اصلاح خود باید به اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منكر و به حقوق دیگران و رشد آنان نیز اندیشید. مالكیت شخصی، محترم است اما پول‏پرستی و اسراف، حرام است زیرا باعث ندیده گرفتن حقوق دیگران و نیز فراموش كردن آخرت می‏شود.

انسانیت انسان در انكار خدا و اخلاق و شریعت آسمانی نیست و عزّت انسان در بندگی خداست. بنابراین اومانیزم الحادی، راه به خطا می‏رود. البته انسان را بنام دین، نباید تحقیر كرد. پیامبر اسلام (ص)، حرمت یك انسان را از حرمت كعبه، بالاتر دانست و اهانت و خشونت علیه انسان‏ها را در حدّ شرك، خطرناك خوانده است. حتی شكنجه حیوانات را باعث جهنّم دانست و قرآن كریم، قتل یك انسان را با قتل همه بشریت، مساوی و گناه كبیره می‏داند و سیر كردن گرسنگان، كمك به انسان‏ها، احسان به همسایگان، محبت به زنان و كودكان، كمك به اسیران، حمایت از بیماران و از پاافتادگان، آموزش علم به جاهلان و هدایت گمراهان را بالاترین عبادات اسلامی می‏داند.

سكولاریزم، اگر برای رفع موانع پیشرفت علم و تمدن و رفع خشونت‏های فرقه‏ای و مبارزه با سوء استفاده از دین به سراغ مسیحیت آمده است و خود مسیحیت، راه دین را از دولت و سیاست، جدا می‏دانسته و بدنبال تشكیل دولت دینی نبوده است، امّا اسلام، یك دین فردی و عبادی و اخلاقی و در عین حال، یك دین اجتماعی، سیاسی و حكومت ساز نیز هست و نه مانع پیشرفت علم و تمدن و نه معتقد به خشونت‏های فرقه‏ای است و راه مبارزه با سوء استفاده از دین، تعطیل كردن دین و اخراج آن از صحنه زندگی نیست چنانچه از علم و آزادی و تكنولوژی هم سوء استفاده می‏شود ولی ما ضرورت تعطیلی علم و آزادی را از آن، نتیجه نمی‏گیرم.

اومانیزم، اگر نفی خدا و آخرت و دعوت به انسان پرستی و دنیازدگی است، با اسلام، منافات دارد و اگر به مفهوم كرامت انسان و حق انتخاب و حقوق و حرمت اوست، جزء مطالبات اسلام است.
عقلانیت، اگر به مفهوم احترام به عقل و معتبر دانستن آن است، با اسلام، سازگار است و اگر به مفهوم اكتفاء به عقل و نفی وحی الهی است، با اسلام، ناسازگار است.
عقل ابزاری، اگر به مفهوم مهندسی عقلانی و مدیریت صحیح زندگی و جامعه بمنظور پیشرفت و حل مشكلات معیشتی و تدبیر و محاسبه "هزینه ـ فائده" است، ایده‏ای اسلامی است ولی اگر به مفهوم دنیازدگی و اكتفاء به ترقّی مادّی و نفی عقلانیت در مقام خداپرستی و اخلاق و معاد باشد، غیراسلامی است.
فردگرائی، به مفهوم حفظ هویت و شخصیت فردی، آزادی انتخاب، احترام به درك فردی و شكوفایی و خلاقیت "فـرد"، مفهومی اسلامی است و فردگرایی به مفهوم خودمحوری، لذت پرستی، تجربه محوری، بی‏نیازی از وحی، بی‏اعتنایی به جامعه و حقوق دیگران یعنی اندویدوآلیزم لیبرال ـ سرمایه‏داری، مفهومی غیراسلامی است.
تكنولوژی و شهرنشینی، هیچ منافات ذاتی با هیچ یك از اصول عقیدتی و اخلاقی اسلام ندارند. اسلام، عقائد، اخلاق و حقوق و تكالیفی را برای انسان، رقم زده كه هر جامعه ای اعمّ از جامعه قبیله‏ای، روستایی و شهری، و مناسبات كشاورزی، صنعتی و فراصنعتی را می‏تواند پوشـش دهد، زیرا ثابتات اسلام به ابعاد ثابت انسان مربوط است و برای شرایط متغیر زندگی نیز احكام متغیر و اجتهادی و حقّ تجدید نظر برای هر جامعه ای مقرّر كرده است.

البته بی‏شك، اجرای اسلام در هزار سال قبل و امروز و نیز اجرای اسلام در كانادا یا پاكستان حتماً متفاوت است و یك قالب كلیشه‏ای ثابت بدون توجه به شرایط زمانی و مكانی، طراحی نشده است. زندگی روستایی و شهری، جامعه آفریقایی یا آمریكایی حتماً اقتضائات متفاوتی دارند. امّا زندگی دینی در هر دو شرایط، ممكن است و در هر یك نیز آفات و موانعی دارد. تكنولوژی اگر تنها به سرعت زندگی و غفلت بشر بیفزاید، اگر در راه سلاح‏های كشتار جمعی و نشر فحشاء و خشونت بكار رود و بشر را غرق در نفسانیت و لذت و خودخواهی كند، مورد استفاده غیرانسانی قرارگرفته است و همه ما سرعت گرفته‏ایم بی‏آنكه بدانیم چرا و به كدام سو؟! اما همین تكنولوژی در راه گسترش عدالت و اخلاق و تامین هرچه بیشتر حقوق ملت‏ها و مبارزه با فقر و تبعیض و جهل نیز بكار افتادنی است و شهری شدن جامعه و پیچیده‏تر شدن تكنولوژی، درست مثل زندگی ساده روستایی، دو وجهی است. اگر نسبت دین با دنیا معلوم شد، نسبت دین با تكنولوژی نیز روشن می‏شود.

تقسیم كار و تفكیك نهادهای اجتماعی، نیز از توابع عقل ابزاری است و محكوم به همان احكام می‏باشد اما اگر به مفهوم تفكیك ابعاد انسان از یكدیگر ـ چون تفكیك دین از حكومت و تفكیك اخلاق از اقتصاد و حق از تكلیف ـ، ملحق به سكولاریزم و مشمول همان حكم است.
دنیاگرائی، به مفهوم مشروعیت لذت و شادی‏های جسمانی و روانی در دنیا و اداء سهم بدن و غرائز دنیوی اعمّ از غذا، شهوت و تفریحات سالم، مفهومی اسلامی است و اسلام، رهبانیت و دنیاگریزی را منع و هیچیك از غرائز انسانی را تابو، حرام ندانسته و دستور سركوب شهوات را نداده بلكه طرفدار تعدیل و مهار غرائز است اما دنیاگرایی به مفهوم فراموشی آخرت و دلبستن به شهوات را شدیداً نهی كرده و دعوت به زهد و تقوی كرده است.

دموكراسی نیز مقید به دنی می‏شود، از دمكراسی، دهها تعریف متفاوت شده و ده الی پانزده‏مدل اجرایی برای آن ذكر شده كه بایكدیگر نیز متناقض‏اند. دمكراسی به عنوان یك ارزش مطلق كه اساساً كلیه عقلیات، اخلاقیات و ارزش‏ها را اموری "مابعد دمكراسی" و تابع قرارداد و آراء عمومی بدانیم و هیچ اصول فوق دمكراسی را در باب ایمان، اخلاق و عقل نپذیریم، با اسلام، سازگار نیست زیرا همواره در خطر نقض اركان دین خواهیم بود.

بسیاری مفاهیم عقلی، اخلاقی و دینی، امور فوق دمكراسی هستند و حتی مشروعیت خود دمكراسی را باید به آن مفاهیم، مستند كرد. ما دمكراسی را تنها در چارچوب آن مفاهیم دینی، عقلی و اخلاقی می‏پذیریم. بعلاوه كه پشت پرده دمكراسی غربی، غالباً الیگارشی‏های سرمایه‏داری، حكومت می‏كنند و افكار عمومی، آلت دست سرمایه‏داران و رسانه‏ها خواهند بود. به چنین دمكراسی، دهها اشكال دینی، منطقی، اخلاقی وارد است.

دمكراسی لیبرال نیز، به دلیل چنین كاركردهائی مورد قبول ما مسلمانان نیست زیرا لیبرالیزم علیرغم نكات مثبتی كه نسبت به دیكتاتوری و توتالیتریزم دارد، خود نیز نقاط ضعف بزرگی دارد به خصوص اگر منادیان دمكراسی لیبرال، كسانی چون جرج بوش باشند كه با روش هیتلری، می‏خواهند ارزشهای دمكراتیك را جهانی كنند. اسلام با استبداد فردی یا حزبی نیز مخالف است و حقوق مردم را قابل سلب، حتی با توجیه دینی، نمی‏داند و دیكتاتور را سمبل شیطان در روی زمین می‏داند.

اما دمكراسی و مردمسالاری به عنوان روشی در خدمت ارزش‏های اسلامی، البته مورد قبول و عمل ماست. جمهوری اسلامی، تجربه یك جمهوریت در چارچوب دین و تجربه جدیدی در جهان امروز است. كلّیه مسؤولین حكومت اسلامی و رهبری، در انتخابات دو مرحله‏ای یا یك مرحله‏ای، با آراء مردم انتخاب می‏شوند و انتخابات ایران غالبا بالاترین ركورد مشاركت مردم و دمكراسی در جهان است. حكومت اسلامی باید با اتكای به آرای مردم، در جهت پیشرفت و تكامل علمی و عملی و اخلاقی جامعه و اجرای عدالت اسلامی و گسترش اخلاق، بكوشد. نمایندگان مردم، قانونگذاری می‏كنند اما قوانین در چارچوب قوانین اسلام است. حاكمان، نه تنها در برابر خداوند بلكه در برابر مردم نیز باید جوابگو باشند و همانگونه كه اختیارات حاكم دینی، محترم است، حقوق مردم نیز مقدس است. چنانچه می‏بینید متفكران مسلمان با سنت مسیحی، با مدرنیزم و با سمت مدرنیزم، برخورد انتقادی دارند و نه متعصبانه چشم بر روی واقعیت می‏بندند و نه منفعلانه در برابر مفاهیم و سنت‏های غرب، تسلیم می‏شوند و این، تفسیر همان جمله‏ای بود كه در ابتدا عرائضم گفتم كه ما به مدرنیزم غرب، پاسخ آری و نه می‏دهیم نه پاسخ آری یا نه

جمعه 8/10/1391 - 0:34
عقاید و احکام

 تجربه اول : دوستی سنی مذهب داشتم که در اوین محرمی که با هم بودیم می گفت شما شیعه ها مرده پرست هستید. یک انسان

خبیثی در 1400 سال پیش انسان خوبی را کشته و این موضوع هر چه بوده تمام شده رفته و حالا شما ول نمی کنید. خوب که چی ؟آیا با سر و سینه زدن امامتان زنده می شود؟ آیا کار شما احمقانه و بیهوده نیست؟

 

تجربه دوم : یکی از دوستان  که با فردی غربی وصلت کرده بود می گفت طرف را در ایام محرم به خیابان و مسجد بردم که در آن مردم به شدت عزاداری می کردند. ناگهان در حالی که تحت تاثیر قرار گرفته بود از من پرسید این که کشته شده کیست؟گفتم امام ما بوده و چنین و چنان گفت مسیحیان او را کشته اند؟گفتم نه . گفت یهودیان؟ جوابم منفی بود. خلاصه طرفداران چندین دین را به عنوان قاتلان امام حسین مورد سوال قرار داد که در آخر گفتم مسلمانان او را کشته اند . بسیار متعجب شد و گفت خوب خودتان طرف را کشته اید بعد خودتان دارید برایش عزاداری می کنید؟راستی چند سال پیش او را کشته اید که با جواب من بسیار متعجب تر شد و گفت خوب حالا این کارهای شما و صدمه زدن به خودتان و کار و زندگی را رها کردن شما چه فایده ای برای او دارد؟به چه درد شما می خورد؟

 

تناقضات منطقی عزاداری

در صورتی که با افراد غیر مومن به شیعه هم صحبت شویم از این سوالات بیشتر خواهیم شنید که شاید بسیاری از ما ناگهان نتوانیم جواب پرسش های بی غرض و عقلانی طرف مقابل را بدهیم. واقعا جواب منطقی و درست به سوالات زیر چیست؟

-          آیا امام حسین به عزاداری ما نیازمند است؟

-          عزاداری ما برای فردی که 1400 سال پیش به شهادت رسیده به فرد ایشان و خود ما چه فایده ای می رساند؟

-          لعنت فرستادن بر ابن زیاد ، شمر ، سنان و یزید چه فایده ای برای ما و امام و چه زیانی برای آنها دارد؟

-          آیا درست است که برای گرم شدن یک مجلس عزاداری میلیونها تومان به یک مداح بپردازیم ؟پرداخت این پول چه دردی از ما در این دنیا و آخرت دوا می کند و آیا گرفتن این پول برای مداح مذکور درست است؟

 

 

دلیل عقلانی برای عزاداری چیست ؟

از این سوالات فراوان می توان مطرح کرد.واقعا با بسیاری از مردم برخورد کرده ام که جواب روشنی برای این سوالات ندارند و با عرض پوزش در این صورت این سوال مطرح می شود که این کارها از دید یک ناظر بیرونی اگر احمقانه به نظر نرسد پس چه واقعیتی باید از ذهن آنها عبود کند؟

اگر فایده این عزاداری ها را  زنده نگه داشتن نام امام حسین  بدانیم سوال دیگری که می تواند مطرح شود این است که  خوب که چه بشود؟ نام امام زنده بماند و واقعه فراموش نشود که چه ؟

تنها جواب منطقی که به این سوال دوم می توان داد این است که بگوییم می خواهیم از تاریخ درس بگیریم. که هیچ وقت چنین واقعه ای  به دست ما تکرار نشود. یعنی امام حسین زمان ما وقتی با یزید زمان مواجه شد نه تنها در صف یزید نایستیم بلکه به صف امام حسینمان برویم و نگذاریم تاریخ تکرار شود.

 

مذهبیونی که اصرار بر بی خردی دارند

جالب اینجاست که در صحبت با بسیاری از عزاداران دیده می شود که بسیاری از آنها تکرار تاریخ را قبول ندارند و اصلا معتقد نیستند که بتوان شبیه سازی تاریخی کرد. یعنی از قول آنها هیچ وقت نباید کسی را به جای امام حسین گذاشت . این افراد حتی می گویند : تو یعنی می خواهی بگویی مثلا فلانی مثل امام حسین است؟صد سال دیگر !!

و چه حیرت انگیز اینکه همین افراد به دلایلی از جمله ژست روشنفکری و باکلاسی در دسته بندی های سیاسی علنا در دسته یزیدیان زمان قرار می گیرند. در دسته افرادی که علنا با دین و امور دینی در ستیز بوده و به زبان خود درصدد بیرون راندن دین از صحنه زندگی افراد با اسم سکولاریسم هستند.

چه بسیارند مومنانی که نمازهایشان بسیار بر جا و عزاداری شان هم به راست اما در دسته بندی های سیاسی علنا به عنوان مثال گوش در شبکه های غربیانی دارند که علنا به دنبال بی دین کردن مردم هستند. در موضع گیری در زمینه قضیه فلسطین،امور سیاسی داخلی و خارجی و علنا دنباله روی نظریات غربیان بوده و استدلالهای آنها را به خورد ما می دهند . این افراد در تمامی موارد که بین غرب و جمهوری اسلامی تضادی پیش می آید غرب را بر حق دانسته و به آن سو قرار می گیرند و این همان معنی پیروی از امامت است. یعنی امام این افراد علی رغم نماز خواندن و عزاداری و غیره همان غرب و رسانه های آنهاست.

بدیهی است که اگر این افراد با این نگرش در زمان امام حسین بودند مثل کوفیان با زبان روزه و عبادت گونه امام حسین را می کستند .

سوال این است آیا عزاداری های این افراد و نماز خواندن های این افراد مشمول همان پرسشهای تعجب آمیز غیر شیعیان نمی شود؟واقعا این افراد نامی غیر از جاهلان مقدس ماب دارند؟جواب این افراد برای عبادات فردی و گریه های آنچنانی بیهوده در عزاداری امامان شیعه چیست؟جالب است که برخی از این افراد به کرات زیارت عاشورا می خوانند بدون اینکه لحظه ای به متن آن توجه کنند و اگر توجه کنند معنی سلم لمن سالمکم و  . . . را واقعا در موضوع  امام حسین وارد می دانند و چون با دیگر اندیشان مواجه نیستند با این سوال مواجه نمی شوند که این موضوع چه ربطی به الان دارد و البته در بسیاری از موارد به دلیل پیروی از یزیدیان زمان و رسانه های آنها وقتی با سوالات آنها در این موارد مواجه می شوند به دلیل پذیرفتن امامت آنها ناگزیر به ترک رفتارهای مذهبی بی عمق خود می شوند چون براین موضوع نایستاده اند که تمام این موارد برای شناخت یزدیان زمان و دوری از آنها بوده و لاغیر.این افراد در دوحالت خواهند بود . مذهب گرایی بی خردانه و حالت دوم بی اعتقادی به مذهب به دلیل پذیرفتن امامت غربیان ضد دین.

 

چه باید کرد ؟

ممکن است برخی در پس نوشتار بالا بر این نتیجه گیری باشند که اصلا عزاداری مفید فایده نیست و همان نام امام حسین و روش او زنده نگه داشته شود کافی است چون هدف را می رساند که باید گفت هدف این نوشتار این نیست.

دلیل این امر در این است که اگر زنده نگه داشتن نام امام حسین را در راستای  عمل به حدیث "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" بدانیم باید گفت که خود عزاداری فی نفسه یکی از بهترین روشها برای زنده نگه داشتن این موضوع است که البته تا کنون نیز به خوبی توانسته از این مهم پاسداری کند ولی مشکل آنجاست که خود این عزاداری (که یکی ازروشهای  زنده نگه داشتن یاد روش و عمل امام حسین است )در اصل قرار گرفته و صرفا انجام مناسکی تهی از معنی شده و افراد دلیل اصلی این کار را فراموش کرده و همان می شود که عده ای با وجود عزاداری خالصانه در صف یزدیان زمان می ایستند و عده ای دیگر  در حین عزاداری  واجباتی مانند نماز  را ترک کرده و برخی دیگر حتی به گناه هم مشغول می شوند .عزاداری اگر بی مغز باشد همان می شود که عده ای حتی به عنوان تفریح یا جذابیت صرف به آن نگاه می کنند و عاشورا در این حالت کارکردی جشنواره به خود می گیرد.
جمعه 8/10/1391 - 0:31
بیماری ها
منظور از انكسار در واقع مسیری است كه شعاع‏های نورانی از روی اشیای موجود در میدان بینایی ما تا تشكیل تصویر واضحی در داخل چشم‏ها طی می‏كنند. سیستم بینایی چشم ما بعد از دریافت نور و پردازش شعاعهای نورانی بصورت امواج الكتریكی و سپس ارسال آن بسمت مغز، منجر به همان چیزی می‏شود كه ما به دیدن تعبیر می‏كنیم.

● عوامل مؤثر در انكسار نور و نمره چشم
شكل قرنیهT قدرت عدسی چشم و اندازه چشم عواملی هستند كه مسئول واضح بودن تصاویر اشیا بر روی شبكیه می‏باشند. برای اینكه فردی بدون عینك بتواند بینایی كاملی داشته باشد لازم است تمامی این اجزا در تناسب با یكدیگر باشند. در غیر اینصورت عیوب انكساری شامل نزدیک بینی ،دوربینی هیپروپی آستیگماتیسم و پیرچشمی ایجاد می‏شود.
عیوب انكساری با واحدی بنام دیوپتر اندازه‏گیری می‏شود. دیوپتر نشان‏دهنده میزان نمره عینك شماست. هرچه میزان دوربینی یا نزدیك‏ بینی بیشتر باشدT نسخه عینك شما نمره بالاتری دارد.

● دید ۱۰/۱۰ به چه معناست؟
دید بیماران با تابلویی شامل اندازه های مختلف حرف E در جهات مختلف اندازه‏ گیری می‏شود. دید طبیعی دید ۱۰/۱۰ است. یعنی چنین فردی در فاصله ۶ متری ردیف ۱۰/۱۰ را می بینید. دید ۱۰/۵ بدین معناست كه فرد حداكثر این ردیف را از فاصله ۶ متری می بینید در حالیكه یك فرد طبیعی این ردیف را در فاصله ۱۲ متری می بینید. بعبارت دیگر فردی با دید۱۰/۵ نصف یك فرد طبیعی دید دارد.

● نمره عینك
نمره عینك با ۳ عدد مشخص می‏شود: برای مثال شماره۱۸۰* ۵/۱ - ۵- نمره یك عینك است. عدد اول نشاندهنده میزان دوربینی یا نزدیک بینی است. علامت جلویی آن نشاندهنده نزدیک بینی علامت منفی) یا دوربینی (علامت مثبت) است. عدد دوم (۵۰/۱) نشاندهنده میزان آستیگماتیسم شماست. این عدد ممكن است با علامت مثبت یا منفی نوشته شود. عدد سوم (۱۸۰) محور آستیگماتیسم را نشان می‏دهد. برای مثال ۱۸۰ نشاندهنده افقی بودن محور آستیگماتیسم است. بنابراین شماره۱۸۰* ۵/۱ - ۵- بدین معناست كه بیمار نزدیک بینی متوسط و آستیگماتیسم متوسط در محور افقی دارد.

پنج شنبه 7/10/1391 - 21:50
بیماری ها
● برطرف کردن جوش‌های چشمی، گل مژه، کبودی زیر چشم و التهابات چشمی
برای این کار بهتر است از یکی از روش های زیر استفاده کنید:
اگر چشمان شما گل مژه درآورده است با جوشانده برگ گردو آنها را خوب بشویید. برای این کار باید ۵۰ گرم برگ های تازه یا خشک درخت گردو را در یک لیتر آب سرد بریزید و بگذارید، بجوشد و بعد از گذشت ۱۵ دقیقه، آنرا خنک کرده و به چشمان خودبمالید.
۱۰۰ گرم گلهای خشک یا تازه آقطی را در یک لیتر آب جوش ده دقیقه دم کنید و بعد آنرا صاف کنید و به طور نیمه گرم یا سرد پلک های چشم خود را که جوش درآورده اند با آن بشویید و هر روز، روزی ۴ تا ۵ بار این شست و شو را ادامه دهید تا بهبودی کامل حاصل شود.
۵ گرم شیره مامیران را در ۱۰۰ گرم، آب حل کنید ، این لوسیون برای درمان دردهای چشمی و گل مژه بسیار موثر است.
۸۰ گرم از گل گندم را در یک لیتر آب جوش بریزید و بگذارید تا ۱۵ دقیقه بماند و بعد از صافی بگذرانید. این مایع صاف شده ، درمانی برای التهابات چشمی می باشد. از این مایع به صورت ولرم و کمپرس بر روی پلک ها استفاده نمایید.
در مورد التهابات چشمی می توان از جوشانده رقیق شده دم است استفاده کرد و با آن چشم را شست و شو داد.
برای رفع التهابات پلک و استراحت چشم های خسته ، می توانید چند برش نازک به تازه را مستقیما بر روی موضع درد قرار دهید.
لوسیون ختمی برای رفع ورم ملتحمه چشم تهیه می شود. برای این منظور جوشانده یک قاشق مرباخوری از گل ختمی را در یک فنجان آب تهیه کرده، به صورت کمپرس روی چشم بگذارید.
در مورد عفونت های چشمی ، یک قاشق رازیانه را به مدت ۱ ساعت ، در ۲ قاشق آب مقطر دم می کنند.
۱_ ضماد گلبرگ های شقایق را در مورد بیماری های چشم می توانید ، استفاده نمایید.
۲_ در مورد ناراحتی های چشم، ۲ قاشق چایخوری از آب تازه مامیران را با ۱ قاشق چایخوری از ماده خشک شده این گیاه ، در یک لیوان آب یا گلاب ریخته، محلول به دست آمده را جهت درمان استفاده نمایید.
۳_ یک عدد گل همیشه بهار و یک مشت گل گندم و گل مریمی را در یک لیتر، آب ولرم بریزید. محلول تهیه شده را جهت درمان بیماری های چشم به کار ببرید .
۴_ برگ کاهوی پخته را چنانچه بر روی چشم قرار دهید، برای رفع التهاب چشم اثر شفابخش دارد.
۵_ اگر چشم ورم نموده و جوش پلکی بر روی آن پدید آید، بهتر است پارچه یا ابر را با آب گرم ، ترکرده و پی در پی بر پلک بگذارید، تا جوش سرباز کند و سپس صبر زرد را در سرکه حل کرده با آب نیمه گرم آمیخته و چشم را با آن شست و شو دهید.
۶_ چند قطره روغن زیتون به سرعت، خارش و سوزش چشم و پلک را تسکین داده و آبریزش چشم را برطرف ساخته و قوه بینایی را تقویت میکند.
▪ کشیدن گرد زعفران در چشم سبب برطرف شدن سوزش و خارش و پرخونی چشم می شود. ▪ شست و شوی چشم با چند قطره آب ریواس، سبب تقویت قوه بینایی می گردد.
▪ خاکستر ساقه های نازک به، سوزش و خارش چشم ، آبریزی از چشم و ناراحتی های پلک و حتی ریختن مژه و جوش های پلک را درمان می‌سازد.
▪ شست و شوی چشم بااشک مو، سبب ضدعفونی چشم و درمان ورم ملتحمه و دیگر ناهنجاری‌های عفونتی چشم می گردد.
▪ شست و شوی چشم ملتحمه با آب انار ترش، موجب درمان آن می‌گردد.
▪ شست و شوی چشم با جوشانده خشک شده گل های آقطی عفونت ها و جوش‌های پلک را درمان می کند.
▪ برای شفافیت بخشیدن به چشم ها، می توان چند قطره آب پرتقال یا آب لیموترش در آن چکاند.
▪برای برطرف کردن کبودی زیر چشم می توان سیب زمینی خام رنده شده را بر روی کبودی ها قرار داد.
▪ برای برطرف کردن کبودی زیر چشم می توان مقداری بابونه را دم کرد و زیر چشم را کمپرس نمود.
▪ برای رفع تورم زیر چشم، می توان از انجیر تازه نیز استفاده کرد و برای این کار باید انجیر تازه را له کرده و در زیر چشم قرار داده تا ورم آن بر طرف شود.
پنج شنبه 7/10/1391 - 21:49
بیماری ها
پیر چشمی به معنای کاهش تدریجی توانایی عملکرد چشم جهت تمرکز بر روی اشیاء نزدیک می باشد.این اختلال بعنوان بخشی از رویدادهای طبیعی پدیده افزایش سن مطرح بوده و معمولاً از سن ۴۰ سالگی شروع می شود.
پیر چشمی زمانی مشخص می شود که فرد می خواهد در فاصله نزدیک به مطالعه بپردازد. انجام معاینات اصولی و پایه ای چشم می تواند به تأیید وجود پیر چشمی کمک کند . این اختلال به راحتی بوسیله عدسی های مطالعه معمولی یا استفاده از عینک یا لنزهای تماسی قابل درمان می باشد. بعلاوه می توان از جراحی نیز جهت درمان استفاده نمود.

● علل پیر چشمی :
به منظور ایجاد تصویری واضح از یک شیء بر شبکیه باید به ساختارهای متمرکز کننده نور نظیر قرنیه و عدسی و به طور صحیح کار خود را انجام دهند.
بر خلاف قرنیه، عدسی از قابلیت انعطافی بیشتری برخوردار است و با افزایش ضخامت خود جهت دیدن اشیاء نزدیک سبب تمرکز بیشتر پرتوهای نوری می شود به گونه ای که تصویر شیء به وضوح برروی شبکیه ایجاد می شود.این تغییر ضخامت از طریق انقباض عضلات داخل چشمی مخصوص ایجاد می شود.
با افزایش سن یکسری تغییرات دو چشم ایجاد می شود و به عقیده بسیاری سخت تر شدن عدسی منجر به بروز پیر چشمی می شود.
زمانی که عدسی قدرت انعطاف پذیری خود را از دست می دهد نمی تواند تغییر ضخامت داده در نتیجه قادر به متمرکز ساختن مطلوب پرتوهای نوری حاصل از اشیاء نزدیک نخواهد بود و در نتیجه تصاویر حاصله تار خواهند شد.

● در چه زمانی باید به پزشک مراجعه کنید ؟
اگر شدت اختلال به حدی باشد که فرد نتواند در فاصله نزدیک مطالعه کند یا کارهای ریز را آنگونه که می خواهد انجام دهد یا اینکه کیفیت تصاویر به حدی باشد که انگیزه فرد را جهت انجام کارها کاهش دهد باید به پزشک مراجعه کند.

● تشخیص پیرچشمی :
این اختلال نیز از طریق انجام معاینات بالینی پایه ای چشم قابل تشخیص است و تشخیص معمولاً توسط متخصص صورت می گیرد. علاوه بر تشخیص پزشک می تواند اقدامات درمانی مورد نیاز را نیز توصیه نماید. روشهای تشخیصی متفاوت بوده و با استفاده از ابزارهای خاصی صورت می گیرد به گونه ای که بکارگیری همه آنها مهم است زیرا می تواند در درمان تأثیر گذار باشد.
بطور کلی اگر فردی از عینک یا لنزهای تماسی استفاده نمی کند. هیچ مشکلی چشمی ندارد و دارای شانس کمی جهت ابتلا به بیماریهای چشمی است، باید بین سن ۲۰ تا ۲۹ سال حداقل یکبار ، بین ۳۰ تا ۳۹ سال حداقل دو بار، بین سن ۴۰ تا ۶۴ سال هر ۲ تا ۴ سال و بالا ۶۵ سال هر ۱ تا ۲ سال جهت معاینات چشمی به متخصص مراجعه نماید.
اگر فردی از عینک یا لنز استفاده می کند نیز باید معاینات در فواصل کمتری صورت گیرد. اما در صورت وجود هرگونه علامت یا مشکل چشمی حتی در صورت انجام معاینه در همین اواخر باز باید جهت معاینه مجدد به پزشک مراجعه شود و بعنوان مثال وجود تاری دید ممکن است بیانگر علامتی باشد که نیاز فرد به تغییر عینک یا لنز را مطرح سازد .
روشهای درمانی شامل استفاده از عینک، لنزهای تماسی، لنزهای مطالعه و روشهای جراحی می باشد. اگر فرد تا قبل از بروز پیر چشمی هیچ مشکل نداشته است می توان فقط با استفاده از لنزهای مطالعه ، جهت مطالعه درمان را انجام داد.
ولی این روش درمانی باید حتماً زیر نظر پزشک باشد.
اما اگر فرد به علت آستیگماتیسم، دوربینی یا نزدیک بینی از عینک یا لنز تماسی استفاده می کند، لنزهای مطالعه به تنهایی کافی نیستند و باید از عینکهای مخصوص استفاده کرد که شامل عینک های دو کانونی یا سه کانونی، لنزهای تماسی دو کانونی ، لنزهای تماسی یک دیدی معمولی و اصلاح شده استفاده شود.
روشهای جراحی نیز وجود دارند که متعدد بوده و لیزیک (LASIK) یکی از آنهاست.

● مراقبتهای فردی :
اگر چه پیرچشمی قابل پیشگیری نیست اما با انجام اقدامات خاص می توان از چشم ها و بینایی محافظت نمود که شامل موارد ذیل است:
▪ انجام معاینات منظم و مناسب چشمی توسط پزشک
▪ کنترل بیماریهای زمینه ای نظیر مرض قند، فشار خون که بر روی بینایی آثار سوء دارند.
▪ مراجعه سریع و به موقع به پزشک در صورت بروز علائمی نظیر کاهش یکباره بینایی در یک چشم
▪ تنبلی یکباره یا تاری دید چشم ها، جرقه های نوری ، لکه های سیاه در میدان دید و هرگونه علامت دیگر
▪ استفاده از عینک های با شماره درست که مستلزم انجام معاینات منظم توسط پزشک است.
استفاده از نور کافی و مناسب می باشد. بعلاوه می توان از جراحی نیز جهت درمان استفاده نمود.

پنج شنبه 7/10/1391 - 21:48
ازدواج و همسرداری
_ یک فهرست از اسامی کسانی که بسیار دوستشان دارید تهیه کنید و نام خودتان را بالای آن قرار دهید.

2_ علاقه مندانه از دیگران تقاضای کمک کنید.

3_ با خوردن یک عدد شیرینی مورد علاقه تان به خود انرژی بدهید.به گردش بروید و برای خودتان یک عدد موز بخرید.

4 - بگذارید چشمانتان از تماشای تصویر ماه بر سطح آرام و زیبای آب لذت ببرد.

5_ساعت خود را روی لحظات سحرگاه تنظیم کنید و برای تماشای تصویر خورشید از خواب برخیزید.

6_در فصل پاییز بر یک دریاچه با یک قایق تفریحی پارو بزنید و از تماشای منظره رنگ به رنگ شدن برگها لذت ببرید.

7_ دنیای خود را با کاشتن گلها , درختان , سبزیجات و کندن علفهای هرز شادتر کنید.

8_ یک مهمانی ترتیب بدهید که یاد آن سالها در ذهن شما باقی بماند.

9_ خودتان را برای انجام درست کارها تحسین کنید.

10_ تمام معجزه هایی را که در زندگیتان رخ داده است , بشمارید.بدانید که حتی معجزه های بیشتری در راه است.

11_آهنگ حزن انگیزتان را زیر دوش آب زمزمه کنید و کلیه افکار منفی را از ذهن خود دور سازید.

12_تصمیم بگیرید و عمل کنید تا دوباره در جریان زندگی قرار بگیرید.

13_یاد بگیرید که از با خود بودن لذت ببرید به طوریکه دیگر هیچگاه احساس تنهایی نکنید.

14_قدیمی ها درست می گفتند.لازم است که یک روز از تجربیات آنها استفاده کنید.

15_به نزدیکترین مکان مقدس بروید و شمعی را روشن کنید.آنگاه برای خودتان دعا کنید.

16_افکار مثبت و دوست داشتنی تان را به مخالفان خود نیز منتقل کنید.

17_اگر از مخالفان سرسخت خود هستید افکار مثبت را در ذهنتان پرورش دهید.در ابتدا ممکن است احساس مسخره ای به شما دست دهد اما فقط پس از گذشت چند روز تفاوت بسیاری را درک خواهید کرد.

18_خودتان را دست کم نگیرید.تمام خصوصیات خوبتان را به خود متذکر شوید.

19_اگر یکی از آن انسانهای شجاع هستید با کار کردن بر روی نقاط ضعف خود درونتان را تغییر دهید.

20_توجه خود را بر روی نکات مثبت زندگیتان معطوف سازید نه بر نکات منفی !

21_اگر چه کار مشکلی است اما سعی نکنید اختیار دار دیگران باشید.

22_بر تکیه کلامهای گفتاری خود مسلط باشید.از گفتن جملاتی مثل))کاشکی.... ای کاش....)) بپرهیزید.

23_خوش حساب باشید.

24_این اطلاعات مهم و کارساز را به خاطر بسپارید:
بدخلقی ها را تعدیل کنید.
غصه ها و حسادت ها انرژی شما را به هدر می دهند.

25_به یاد داشته باشید که دنیا همانگونه خواهد بود که شما آن را می بینید و درک می کنید.

26_به نصیحت کسانی که دوست خوب شما شده اند خوب گوش دهید.

27_هنگام صبح نیم ساعت بیشتر در رختخواب بمانید و به خودتان برسید.

28_با دست کشیدن از یک کار بد, عزت نفس خود را بالا ببرید.

 29_از افراط و مبالغه کاری دوری کرده و از وقت خود نهایت استفاده را به عمل آورید.

30_در یک مراسم افتتاحیه در مکانی جالب و هیجان انگیز شرکت کنید.

31_حداقل هفته ای یک بار در یک فعالیت جدید شرکت کنید.

32_ حس شوخ طبعی خود را از طریق خواندن کتاب های خنده دار ونشاط بخش تقویت کنید.
 
منبع: پت و مت
چهارشنبه 6/10/1391 - 12:45
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته