• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2907روز قبل
اخبار
به گزارش افکار به نقل از  رجانیوز، با وجود ابراز تمایل احمدی‌نژاد در روزهای اخیر مبنی بر رسیدگی به پرونده رحیمی و روشن شدن موارد اتهامی او، مشخص نیست دستگاه قضایی به چه دلیل با گذشت حدود ۱۰ ماه از اولین باری که رئیس قوه به‌طور تلویحی به این موضوع اشاره کرد، نتیجه مشخصی در مورد رسیدگی‌های خود اعلام نمی‌کند و به‌طور مرتب با چماق کردن این موضوع بر سر دولت فسادستیز احمدی‌نژاد، برای افکار عمومی طرح مسئله می‌شود.

مسئولین قضایی در سخنرانی‎های اخیر خود تنها به موضوع این پرونده اشاره کرده و از زمان برگزاری دادگاه و رسیدگی به اتهامات رحیمی سخنی نگفته‌اند. اما این رویه یعنی اکتفا به کلی‌گویی و متهم کردن مقام دوم قوه مجریه قبل از اثبات در تریبون‌های رسمی، موجب سوءاستفاده شدید تبلیغاتی جریان‌های سیاسی مخالف و رقیب دولت شده است.

پرونده رحیمی و پروژه فاسد نمایی در دولت ضد فساد

موضوع پرونده قضایی محمدرضا رحیمی که از اوایل دولت دهم و همزمان با طرح معاون اولی وی در دولت احمدی نژاد از سوی الیاس نادران نماینده مجلس مطرح شد، پس از مدتی و با حضور رئیس جدید دستگاه قضا در مسند ریاست، به یکی از بندهای ثابت سخنان برخی مسئولان قضایی کشور تبدیل شد. به گونه‌ای که رئیس دستگاه قضا در اکثر سخنان خود به صورت غیر مستقیم به این پرونده به عنوان یکی از بزرگترین پرونده‌های مفاسد اقتصادی که در دست بررسی است، اشاره می‌کند.

اما در آخرین اظهارنظر مسئولین قضایی و در اقدام تعجب برانگیز -در حالی که مسئولین قضایی حساسیت ویژه‌ای بر روی منتشر نشدن نام متهم پیش از احراز اتهام در رسانه‌ها داشته و با این استدلال حتی مانع از انتشار دفاعیه مهدی هاشمی شدند-، سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوالی گفت: در مورد معاون اول رئیس جمهور، اتهام متوجه ایشان هست ولی این اتهام باید رسیدگی شود تا ببینیم منجر به محکومیت یا تبرئه ایشان می شود.

در عین حال، موضوع پرونده رحیمی به یکی از موضوعات مورد علاقه برخی نمایندگان مجلس و رسانه‌های آنها برای القای وجود مفاسد عظیم در دولت احمدی‌نژاد نیز تبدیل شده است، به نحوی که بیت الغزل مصاحبه‌های الیاس نادران و اخبار انتشار یافته در سایت الف وابسته به احمدتوکلی، در سال گذشته به این موضوع اختصاص داشت. این در حالی است که سکوت این نمایندگان در قبال پرونده‌ رحیمی در زمان ریاست وی بر دیوان محاسبات مجلس و پرداختن به این موضوع در زمان حضور وی در دولت احمدی نژاد، مورد انتقاد و سوال برخی از دانشجویان انقلابی در دیدار با آنها نیز قرار گرفته بود.

به‌نظر می‌رسد با تأکید اخیر احمدی‌نژاد بر رسیدگی قانونی به اتهامات رحیمی و پرهیز از گروکشی و چماق کردن این پرونده برای دولت، تشکیل دادگاه و رسیدگی فوری، منطقی ترین راه حل از سوی قوه قضاییه برای پایان دادن به اینگونه تبلیغات رسانه‌ای رقبای احمدی‌نژاد و تلاش برای فاسد نشان دادن دولت عدالت محور دهم است.

تأکید رئیس‌جمهور بر رسیدگی دقیق و غیرجانبدارانه، نشان از آمادگی او برای برخورد متناسب با معاون اول خود در صورت اثبات مدعیات فوق نیز هست. اما این تأکید و ابراز آمادگی در شرایطی بیان شده است که طی ماه‌های گذشته، اخبار موثقی از مقاومت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد پرداختن به پرونده بیست ساله فرزند خود مهدی هاشمی منتشر شده است. مقاومتی که پس از افشاگری احمدی‌نژاد در مناظره، با تهدید هاشمی رفسنجانی و زمینه سازی برای ایجاد آشوب‌های خیابانی مواجه شد.

در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، گروهی دیگر از رقبای اصولگرای احمدی‌نژاد در مجلس نیز با هدف القای فساد در دولت با استناد به گزارش دیوان محاسبات، از گم شدن یک میلیارد دلار پول در دولت سخن به میان آوردند که به ابزاری برای تخریب گسترده وی در انتخابات از سوی رقبایش تبدیل شد. این در حالی بود که دیوان محاسبات ماه‌ها پس از انتخابات در گزارشی که چندان هم رسانه‌ای نشد، اعلام کرد یک میلیارد دلار گم شده، پیدا شده است!
=افکارنیوز
پنج شنبه 2/10/1389 - 10:9
فلسفه و عرفان

نام كتاب : رفتار علوى در كلام رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى

تهیه شده در : معاونت فرهنگى و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهاى مسلح

دستى كه به اراده شیطان حركت كند، باید قطعش كرد 
این جمله یى كه امیرالمؤ منین فرمودند، چیز عجیبى است((ایّهاالناس انّ احقّ النّاس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامراللّه فیه فان شغب شاغب استعتب ))(24)؛ اگر كسى در مقابل این مسیر صحیحى كه من در پیش ‍ گرفته ام ، فتنه گرى و آشوبگرى بكند، نصیحتش مى كنیم كه برگردد؛ اما اگر ابا كرد، رویش شمشیر مى كشیم ؛ ((فان ابى قوتل))(25). اگر كسى از این طریق تخطى بكند، با شمشیر علوى مواجه مى شود. در همین خطبه مى فرماید((الا وانّى اقاتل رجلین ))(26)؛ من با دو كس مى جنگم((رجلا ادّعى ما لیس له و اخر منع الّذى علیه ))(27)؛ یكى آن كسى كه چیزى را كه متعلق به او نیست مالى را، مقامى را، حقى را كه به او تعلق ندارد بخواهد دست بیندازد و بگیرد؛ نفر دوم كسى است كه حقى را كه برگردن اوست و باید ادا بكند، ادا نكند. مثلا باید به جهاد برود، اما نرود؛ باید اداى مال بكند، اما نكند؛ باید در اجتماع مسلمین شركت كند، اما نكند. او قاطعانه این مطالب را مى فرمود((و قد فتح باب الحرب بینكم و بین اهل القبلة و لایحمل هذا العلم الاّ اهل البصر و الصّبر))(28)؛ باب جنگ با اهل قبله بر روى شما باز شد. زمان پیامبر، چه موقع چنین چیزى بود؟
عمار یاسر در جنگ صفین ملتفت شد كه در یك گوشه لشكر همهمه است . خودش را رساند، دید یك نفر آمده وسوسه كرده كه شما با چه كسانى دارید مى جنگید؛ طرف مقابل شما مسلمانند و نماز مى خوانند و جماعت دارند!
یادتان است كه در جنگ تحمیلى ، وقتى بچه هاى ما مى رفتند سنگرهاى دشمن را مى گرفتند و آنها را اسیر مى كردند و به داخل سنگر مى آوردند، وقتى جیبهایشان را مى گشتند، مهر و تسبیح پیدا مى كردند! آنها جوانان مسلمان شیعه عراقى بودند كه مهر و تسبیح در جیبشان بود؛ اما طاغوت و شیطان از آنها استفاده مى كرد. این دست مسلمان تا وقتى ارزش دارد و دست مسلمان است ، كه به اراده خدا حركت كند. اگر این دست به اراده شیطان حركت كرد، همان دستى مى شود كه باید قطعش كرد. این را امیرالمؤ منین خوب تشخیص مى داد.دیدار با اقشار مختلف مردم (روز بیست و نهم ماه مبارك رمضان )، 26/1/1370قضاوت علوى 
عدالت قاطع على (ع ) در امر قضاوت  
آنچه كه بنده به عنوان یك طلبه ى مسؤ ول از قوه ى قضائیه انتظار دارم ، همان چیزى است كه ما چهره ى زیبا و منور آن را در قضاوت امیرالمؤ منین (علیه سلام اللّه الملك الحق المبین ) در تاریخ مشاهده مى كنیم : آن عدالت قاطع ، آن عدالت بى ملاحظه ، آن عدالت فراگیر، آن عدالت امیدوار كننده ، آن عدالتى كه در آن افراد ضعیف و معمولى جامعه در مقابل قانون و معامله ى قانونى ، با افراد مقتدر و قدرتمند یكسانند. در اسلام این طورى است ؛ در قانون اساسى ما هم این طورى است .
در قانون اساسى ، رهبرى ، رئیس جمهور، رئیس قوه ى قضاییه و دیگر مسؤ ولان كشور، با آحاد مردم در قبال قوانین هیچ تفاوتى ندارند. هیچ كس ‍ بالاتر از قانون نیست . قانون اساسى اختیاراتى را به كسانى مى دهد. قانون اساسى به قاضى مى گوید محكوم كن یا تبرئه كن ؛ حكم قضایى صادر كن ؛ به رهبرى هم مى گوید با ملاحظه ى این جهات عفو كن ؛ این مافوق قانون حركت كردن نیست ؛ این متن و مُرّ قانون است . قانون براى همه یكسان است . براى كسانى كه گرههایى را باز كنند، راههایى را بگشایند و مشكلاتى را حل نمایند، مسؤ ولیتهایى وجود دارد. آن جایى كه قانون در میان است ، همه یكسانند؛ این چیز خیلى مهمى در اسلام است . دیگران هم ادعاى این را مى كنند، اما اسلام این را در عمل نشان داده است ؛ ما دنبال آن هستیم ؛ ما این تصویر زیبا در ذهنمان هست .دیدار با مسؤ ولان قوه قضائیه و خانواده هاى شهداى معظم هفتم تیر، 7/4/1379
سه شنبه 30/9/1389 - 11:8
اهل بیت
نام كتاب : سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا كربلا       

مؤ لف : محمّد صادق نجمى
بخش سوم : در كربلا: خطاب به سعید بن عبداللّه حنفى
متن سخن :
((... نَعَمْ اَنْتَ اَمامِى فِى الْجَنَّةِ)).
ترجمه و توضیح :
به طورى كه قبلاً اشاره گردید، پس از آنكه پیشنهاد آتش بس موقت از سوى امام براى اداى فریضه ظهر مورد پذیرش اهل كوفه قرار نگرفت ، آن حضرت بدون توجه به تیرباران دشمن به نماز ایستاد و چندتن از یاران آن حضرت از جمله سعید بن عبداللّه و عمروبن قرظه كعبى در پیش روى امام ایستادند و سینه خود را سپر كردند كه پس از تمام شدن نماز در اثر تیرهایى كه به بدنشان رسیده بود به شهادت رسیدند.
سعید بن عبداللّه پس از نماز كه با بدن خون آلود و ضعف شدید به روى خاك افتاده بود، چنین مى گفت : خدایا! به این مردم لعنت و عذاب بفرست مانند عذابى كه بر قوم عاد و ثمود فرستادى و سلام مرا به پیامبرت برسان و از این درد و رنجى كه به من رسیده است او را مطلع بگردان ؛ زیرا هدف من از این جانبازى و تحمل این همه درد و رنج ، رسیدن به اجر و پاداش تو از راه یارى نمودن به پیامبر تو مى باشد.
سپس چشمهایش را باز كرد و به قیافه امام تماشا نمود و به آن حضرت عرضه داشت :
((اَوْفَیْتُ یَابْنَ رَسُولِاللّه ؟؛)) فرزند رسول خدا آیا من وظیفه خود را در مقابل تو انجام دادم ؟)).
امام علیه السلام در پاسخ وى فرمود:
((نَعَمْ اَنْتَ اَمامِى فِى الْجَنَّة ؛)) آرى ، (تو وظیفه اسلامى و انسانى خود را به خوبى انجام دادى و) تو پیشاپیش من در بهشت برین هستى )).
بخش سوم : در كربلا: خطاب به عمروبن قرظه كعبى
متن سخن :
((... نَعَمْ اَنْتَ اَمامِى فِى الْجَنَّةِ فَاقْرَاءْ رَسُولَاللّه مِنِّى السَّلامَ وَاَعْلِمْهُ اَنّى فىِ الاِثْرِ)).
ترجمه و توضیح :
عمروبن قرظه نیز به همراه سعید بن عبداللّه ، پاسدارى امام را به عهده گرفته و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینه اش رسیده و شدیدا مجروح و همزمان با سعید به خاك افتاده بود و به سخنان سعید و پاسخ امام علیه السلام گوش مى داد كه او نیز پس از این سؤ ال و جواب همان سؤ ال سعید را تكرار نمود:
((اَوَفَیْتُ یَابْنَ رَسُولِاللّه ؟؛)) آیا من هم وظیفه خود را انجام دادم ؟)).
امام علیه السلام نیز همان پاسخى را كه به سعید گفته بود به عمرو داد و فرمود:
((آرى تو نیز وظیفه خود را انجام دادى و پیشاپیش من در بهشت هستى )). و در این مورد این جمله را نیز اضافه نمود كه : ((سلام مرا به رسول خدا برسان و به او ابلاغ كن كه من نیز در پشت سر تو به پیشگاه او و به دیدارش نایل خواهم گردید))(200).
حضرت ولى عصر - عجل اللّه تعالى فرجه - در زیارت صادره از ناحیه مقدسه كه زیارت شهدا را تعلیم مى فرماید از این شهید فداكار چنین یاد مى كند:
((السلام على عمروبن قرظة الانصارى )) زشت و زیبا
و این است شخصیّت
((عمروبن قرظه )) كه هنگام اقامه نماز وجودش را سپر وجود امام و پیشواى خویش و سینه اش را آماج تیرهاى دشمنان مى گرداند و تیرهاى دشمن آنچنان فراوان و در پیكرش مؤ ثر است كه پس از چند لحظه به روى خاكهاى گرم و سوزان كربلا مى افتد ولى او در این حال و با این شرایط نیز مضطرب و نگران است كه آیا وظیفه خویش را وظیفه یك فرد مؤ من و با وفا را در مقابل فرزند رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به طور شایسته انجام داده است یا نه ؟! و این نگرانى او را آن چنان فشار مى دهد كه با سینه چاك چاك و بدن خون آلود و با لبان خشك و لرزان از امام علیه السلام سؤ ال مى كند:((اَوْفَیْتُ یَابْنَ رَسُولِاللّه ؟)) و امام پاسخ مى دهد:((نَعَمْ اَنْتَ اَمامِى فِى الْجَنَّة )) ولى چون در این جهان ، زشت و زیبا، نور و ظلمت و سعادت و شقاوت همیشه در كنار هم قرار گرفته است مناسب است كه در كنار نور معرفت ((عمروبن قرظه )) تاریكى و ظلمت برادرش ((على بن قرظه )) را نیز مشاهده كنیم و اگر با چهره زیباى ((عمروبن قرظه )) كمى آشنا شدیم ، قیافه نازیباى برادر او ((على بن قرظه )) را نیز بشناسیم تا در طول تاریخ از مشاهده این زشت و زیباها و این تلخ و شیرینها و این ایمان و ناباوریها متعجب و متحیر نگردیم و همچنین با مقایسه شخصیّت ((قرظة بن كعب )) و ((على بن قرظه )) پدر و پسر یكى از مصادیق آیه شریفه (( (یخرج المیّت من الحىّ ) )) را به وضوح لمس و درك نماییم .
((قرظة بن كعب )) از صحابه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و از راویان حدیث و از یاران امیرمؤ منان علیه السلام مى باشد. در جنگ احد و جنگهاى پس از احد در ركاب رسول خدا و امیرمؤ منان حضور داشته و در جنگ صفین یكى از پرچمداران لشگر آن حضرت بود و باز از طرف امیرمؤ منان علیه السلام استاندارى فارس بر وى محوّل گردید. او در سال 51 درگذشت ، مى گویند در كوفه اوّلین شخصى كه به هنگام وفاتش بر وى نوحه سرایى گردید ((قرظة بن كعب )) است .
از قرظة بن كعب چند فرزند بجاى مانده كه در میان آنان
((عمرو و على )) از شهرت و معروفیت بیشترى برخوردارند. ((عمرو)) به مناسبت ایثار و فداكاریش و ((على )) به جهت شقاوت و بدبختیش :
امّا
((عمرو)) همزمان با حسین بن على علیهما السلام به كربلا وارد گردید و آن حضرت ماءموریت مكالمه و گفتگو با عمرسعد را بر وى محول نمود و تا ورود شمر به كربلا و قطع مراوده و گفتگو، عمروبن قرظه این ماءموریت را به نحو احسن انجام مى داد و در روز عاشورا از اوّلین كسانى است كه از حسین بن على علیهما السلام اجازه مبازره و جهاد گرفت و در مقابل صفوف دشمن شعر و رجز خواند و پس از مدتى جنگ براى تنفس و تجدید قوا به خیمه ها برگشت و به هنگام نماز حفاظت از جان امام را به عهده گرفت و به طورى كه قبلاً گفته شد در اثر تیرهاى زیادى كه بر پیشانى و سینه اش وارد شده بود به شهادت نایل گردید.
و امّا على بن قرظه او هم به همراه عمرسعد و با لشكریان كوفه براى جنگ با حسین بن على علیهما السلام وارد كربلا گردید و در روز عاشورا چون از شهادت برادرش مطلع گردید از میان صفوف بیرون آمده و امام حسین را این چنین مورد خطاب قرار داد:
((یا حسین یا كذّاب وابن كذّاب اغررت اخى واضللته فَقَتَلْتَهُ؛)) حسین اى مرد دروغگو و پسر دروغگو! برادر مرا گول زدى و گمراه كردى و او را به قتل رساندى )).
امام در پاسخ این جسارت فرمود:
((انّى لم اغرر اخاك وما اضللته ولكن هداه اللّه واضلكّ؛)) من برادر تو را گول نزدم و گمراه نكردم ولى خدا او را هدایت و تو را گمراه نمود)).
على بن قرظه گفت : خدا مرا بكشد اگر تو را نكشم این بگفت و به آن حضرت حمله نمود. نافع بن هلال از حمله او ممانعت كرده و نیزه اى بر او وارد ساخت كه بر زمین افتاد، دوستان على بن قرظه به نافع مجال ندادند و بدن مجروح او را به سوى لشكر كوفه حمل نمودند و با مداوا و معالجه از مرگ نجات یافت
(201).
بخش سوم : در كربلا: سخنان امام (ع ) پس از اداى فریضه ظهر
متن سخن :
((یا كِرامُ هذِهِ الْجَنَّةُ قَدْ فُتِحَتْ اَبْوابُها وَاتَّصَلَتْ اَنْهارُها وَاَیْنَعَتْ ثِمارُها
وَهذا رَسُولُاللّهِ صلّى اللّه علیه و آله وَالشُّهَداءُ
اَلَّذِینَ قُتِلُوا فى سَبِیلِاللّه یَتَوَقَّعُونَ قدُومكم وَیَتَبا شَرُونَ بِكُمْ فَحامُوا عَنْ دِینِاللّهِ وَدِینِ نَبِیِّهِ وَذُبُّوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ
)).
ترجمه و توضیح لغات :
كِرام : جمع كریم ؛ شخص بلندنظر، بخشایشگر. اَیْنَعَتِ الثَّمَرُ: میوه رسید، شاداب گردید. تَوَقع : انتظار. قُدُوم : وارد شدن . تَباشُر: به همدیگر مژده دادن . ذبّ: دفاع كردن .
ترجمه و توضیح :
بنابه نقل مرحوم مقرم
(202) پس از اداى نماز ظهر و پس از آنكه امام علیه السلام به سخنان قرظه و سعید كه در پیش رویش به خاك و خون افتاده بودند پاسخ داد، به طرف بقیه یاران خویش كه به انتظار شهادت و جانبازى دقیقه شمارى مى كردند برگشت و خطاب به آنان چنین فرمود:
((اى عزیزان ! اى بزرگ منشان ! اینك درهاى بهشت (به روى شما) باز شده كه نهرهایش جارى و درختانش سبز و خرم است و اینك رسول خدا و شهیدان راه الهى منتظر ورود شما بوده و قدوم شما را به همدیگر مژده مى دهند. پس بر شماست كه از دین خدا و رسولش حمایت و از حرم پیامبر دفاع كنید)).
بخش سوم : در كربلا: به هنگام شهادت حبیب بن مظاهر(203)
متن سخن :
((... عِنْدَاللّه اَحْتَسِبُ نَفْسِى وَحُماةَ اَصْحابِى ))(204)
ترجمه و توضیح لغات :
احْتسابُ عندَاللّه : كارى كه براى رضاى خداوند انجام گیرد. حُماة (جمع حامى ): مدافع
ترجمه و توضیح :
آنگاه كه امام علیه السلام براى اداى نمازظهر درخواست آتش بس موقت نمود، حصین بن
نمیر با صداى بلند گفت ، چه نمازى ؟ كه نماز شما مورد قبول نیست !
حبیب بن مظاهر
(205) با شنیدن این جمله جلو رفت و خطاب به حصین گفت :((زَعَمْتَ
اَنَّها لا تُقْبَلُ مِنْ آلِ الرَّسُولِ وَتُقْبَلُ مِنْكَ یاحِمارُ؛
)) خیال مى كنى نماز فرزند پیامبر قبول نیست و نماز تو قبول است اى حمار!)). حصین با شنیدن این جمله به حبیب حمله نمود و یاران وى به یاریش شتافتند و چندتن دیگر به یارى حبیب شتافتند و در میانشان جنگ سختى درگرفت ، حبیب با اینكه پیر بود ولى گروهى از دشمن را به هلاكت رسانید و بالا خره از پاى درآمد و دشمن سر از تنش جدا نمود.
كشته شدن این مهمان پیر براى حسین بن على علیهما السلام گران بود و چون در كنار پیكر بى سر و قطعه قطعه او قرار گرفت ، این جمله را فرمود:
((عِنْدَاللّه اَحْتَسِبُ نَفْسِى وَحُماةَ اَصْحابِى ؛)) بذل جانم و كشته شدن یاران و اصحابم در پیشگاه خدا و به حساب امر و فرمان اوست )).

سه شنبه 30/9/1389 - 11:7
اخبار
به گزارش خبرنگار ایلنا،غلامحسین محسنی اژه‌ای در نشست خبری بعد از ظهر امروز در پاسخ به سوالی در خصوص سخنان اخیر احمد توكلی نماینده تهران مبنی بر اینكه اگر قوه قضائیه به دنبال برخورد با مفاسد اقتصادی است باید به پرونده مسوولان عالی از جمله رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور نیز رسیدگی كند،گفت: در نه ماه گذشته به ۱۸۷ پرونده اقتصادی رسیدگی شده است كه منجر به صدور حكم قطعی شده است.
وی تاكید كرد: قوه قضائیه مصمم به رسیدگی جدی به پرونده مفاسد اقتصادی است و اگر گزارشی هم از مسئولان ذی‌ربط به دست ما برسد بدون تبعیض به آن رسیدگی خواهیم كرد.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به این پرسش خبرنگار كه تاكید كرد منظور من پرونده اقتصادی محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس‌جمهور است،گفت: اتهاماتی متوجه معاون اول رئیس‌جمهور می‌باشد، اما باید به این اتهامات رسیدگی شود تا ببینیم منجر به تبرئه یا محكومیت رحیمی خواهد شد.
=افکار نیوز
سه شنبه 30/9/1389 - 11:4
اخبار
واحد مرکزی خبر: محمد حسین باقی هنرمند و صدای آشنای عرصه گویندگی و دوبلاژ عصر امروز در تهران دار فانی را وداع گفت.

این هنرمند پیشکسوت متولد ۱۳۲۹ در تهران بود و از سال ۱۳۴۶ وارد حرفه دوبلاژ شد.

باقی در عرصه صدا و سپس در اجراهای تلویزیونی و گویندگی تبلیغات بازرگانی فعالیت داشت.
=افکار نیوز
سه شنبه 30/9/1389 - 11:3
اخبار
به گزارش افکار به نقل از آخرین نیوز، در این دردنامه امده است:
نمی‌دانم این نوشته را باید چگونه آغاز کنم؟ نمی‌دانم؟! نمی‌دانم باید با اشک شروع کنم یا با بغض یا با فریاد یا ... نمی‌دانم؟! این‌قدر مستاصل و آزرده‌ام که نمی‌دانم چه بگویم. انگار دیگر فقط خداست که صدای ما را می‌شنود. انگار فقط و فقط اوست و همه در گوش‌هایشان پنبه گذاشته‌اند و هرچه می‌خواهند انجام می‌دهند بدون اینکه نگرانی‌ای از عواقبش داشته باشند.

ای‌داد و بیداد. ای داد و بیداد از شمایی که هرچه می‌خواهید می‌کنید و کک‌تان هم نمی‌گزد! ای داد و بی داد از شمایی که بارها خواهش من و امثال من را دیده‌اید و باز هم دوست دارید به زندگی خصوصی ‌ما سرک بکشید! ای داد و بیداد از شمایی که وقتی سوژه‌ای ندارید درباره دیگران دروغ‌پردازی می‌کنید و به این هم فکر نمی‌کنید که این دروغی که از سر تفریح و بی‌خبری گفته‌اید شاید زندگی کسی را به خطر بیندازد.

ای داد و بیداد از شمایی که تفریح‌تان شده به لجن کشیدن عده‌ای که فکر می‌کنید به همین راحتی آمده‌اند شاید ستاره‌ای شده‌اند در رسته کاری خودشان! ای داد و بیداد از شمایی که برای خودتان می‌برید و می‌دوزید و... خدایا لااقل تو صدای دردمند مرا در این روزهای عزیز بشنو به حق همان امام بزرگی که جانش را در راه آرمان‌هایش داد تا امثال من امروز بفهمند که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.

دریغ از شمایی که خودتان را پیرو حسین(ع) می‌دانید و برایش عزاداری می‌کنید اما در همان مجالس ما را هم نُقل نَقل خودتان می‌کنید که مثلا شنیده‌ای فلانی را در فلان جا گرفته‌اند و... و انگار نمی‌دانید که ای دل غافل ما اصلا که هستیم که بخواهیم در چنین مجالسی درباره‌مان صحبتی پیش بیاید. ای‌داد و بیداد از شما.

چند سال پیش تعدادی از عکس‌های شخصی و خانوادگی من را مثل خیلی دیگر از هنرپیشه‌ها روی اینترنت گذاشتند و برای هم با گوشی‌های موبایل‌شان بولوتوث کردند و مثلا من را در یک میهمانی دیدند. این که چه؟ این به چه کار شما می‌آید؟ پس ماجرای حریم خصوصی و احترامی که دین ما برای دیگران قائل شده چه می‌شود و هزارتا سئوال دیگر از این دست. خدا می‌داند که این اتفاق چه دردسرهایی را برای من بوجود آورد که الان هم که به یادشان می‌افتم ناراحت می‌شوم.

خدا را شکر در همان روزها با همکاری نیروی محترم انتظامی بخشی از مشکلاتم حل شد، اما آنهایی که باید هیچ وقت پیدا نشدند تا بشود مجازاتشان کرد. اصلا اگر هم پیدا می‌شدند مجازاتشان چه فایده‌ای داشت وقتی همه‌مان در این چرخه بیمار مشارکت می‌کنیم.

قبل از هر اظهار نظری لطفا همین الان به حافظه گوشی‌های موبایلتان سری بزنید و ببینید چندتا از این دست فیلم‌ها و عکس‌ها را دارید و بعد سر و صدا راه بیندازید. حالا امروز شایعه درست کرده‌اند که فلانی را به همراه دیگرانی که شاید ورزشکار بوده‌اند در میهمانی‌ای در لواسان آن هم در روزهای نزدیک به ماه محرم گرفته‌اند.

با این یکی چه کنم؟ با این تهمتی که خودم هم تا همین چند روز پیش از ماجرایش خبری نداشتم. منی که لااقل به شعائر دینی‌ام در حد و اندازه خودم احترام می‌گذارم آیا باید اینگونه مورد سئوال بروم؟! فکرش را بکنید سر صحنه فیلم جدیدتان هستید و همسرتان هم در مسافرت به سر می‌برد. ناگهان به شما زنگ می‌زند و از آن طرف تلفن تمام ماجرا را تعریف می‌کند که مگر تو سر کار نبودی و این اخبار چیست و... باقی‌اش ماجراهایی است که می‌توانید خودتان حدس بزنید.

چرا باید با اعصاب و روان یک خانواده این طور بازی شود که حتی کار پدر و مادرم به بیمارستان کشیده شود. ای داد و بیداد از شما که ندانسته در مورد دیگران قضاوت می‌کنید. دیگر نمی‌دانم چه باید گفت تنها امیدوارم و تقاضا دارم از هر مسئولی که به این ماجرا رسیدگی کند و البته یک تقاضای بزرگ هم از شما مردم دارم.

اینکه این‌قدر به راحتی با آبروی بقیه بازی نکنید فقط به جرم اینکه مثلا فلانی هنرپیشه است و شما فکر می‌کنید آدم بی دین و ایمانی است. هرچند که بعد از همه این اتفاقات فکر می‌کنم این تقاضا مثل آب در هاون کوبیدن است و بس. و همین می‌شود که تنها برایم یک کار می‌گذارد که داد و بیدادم را پیش خداوند بزرگ ببرم تا شاید او به داد دل امثال چون منی برسد.
=افکار نیوز
سه شنبه 30/9/1389 - 11:2
اخبار
ارس: سرپرست باشگاه پرسپولیس از پیشنهاد خود به علی فتح‌الله‌زاده برای برگزاری دیدار با استقلال به منظور خداحافظی باقری خبر داد.

حبیب كاشانی گفت: با سه تیم خارجی مذاكره كردیم كه در صورت امكان به ایران بیایند و در بازی خداحافظی باقری شركت كنند. یكی از این تیم‌ها تیم ملی مونته‌نگرو بود اما به دلیل اینكه آنها در آن زمان در اردو به سر می‌برند امكان اینكه ۲۴ دی به تهران بیایند، وجود نداشت.

وی ادامه داد: تیم تحت رهبری كرانچار به ما اعلام كرد كه می‌تواند با تیم امید خود به ایران بیاید اما ما این موضوع را نپذیرفتیم. سایر تیم‌ها نیز نمی‌توانستند آن زمان به ایران بیایند.

كاشانی تصریح كرد: با توجه به این موارد به علی فتح‌الله‌زاده پیشنهاد دادم كه ۲۴ دی در ورزشگاه آزادی پرسپولیس و استقلال دیدار دوستانه‌ای برگزار كنند و در این مسابقه باقری از فوتبال خداحافظی كند. سرپرست باشگاه استقلال این موضوع را پذیرفت اما عنوان كرد كه مظلومی نیز باید موافقت خود را اعلام كند. =افکار نیوز
سه شنبه 30/9/1389 - 11:1
فلسفه و عرفان

نام كتاب : رفتار علوى در كلام رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى

تهیه شده در : معاونت فرهنگى و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهاى مسلح

مناظره حجاج بن یوسف با یك نفر از خوارج 
در برخورد خوارج با خلفاى بعد مثل حجاج بن یوسف جریانى را یادداشت كرده ام كه برایتان نقل مى كنم . مى دانید كه حجاج آدم خیلى سختدل قسى القلب عجیبى بود و اصلا نظیر ندارد؛ شاید شبیه همین حاكم فعلى عراق صدام باشد؛ اتفاقا او هم حاكم همین عراق بود! منتها روشهاى این ، روشهاى پیشرفته ترى است ! صدام ، وسایل كشتن و شكنجه را دارد؛ اما او فقط یك شمشیر و مثلا نیزه و تیغ و از این چیزها داشت . البته حجاج فضایلى هم داشت ، كه حالاییها الحمدللّه آن فضایل را هم ندارند! حجاج ، فصیح و جزو بلغاى عرب بود. خطبه هایى كه حجاج در منبر مى خوانده ، جزو خطبه هاى فصیح و بلیغى است كه جاحظ در ((البیان والتبیین )) نقل مى كند. حجاج حافظ قرآن بود؛ اما مردى خبیث و دشمن عدل و دشمن اهل بیت و پیامبر و آل پیامبر بود؛ چیز عجیبى بود. یكى از این خوارج را پیش حجاج آوردند. حجاج شنیده بود كه این شخص ، حافظ قرآن است . به او گفت((اءجمعت القران ))؛ قرآن را جمع كرده یى ؟ منظورش ‍ این بود كه آیا قرآن را در ذهن خودت جمع كرده یى ؟ اگر به جوابهاى سربالا و تند این خارجى توجه كنید، طبیعت اینها معلوم مى شود. پاسخ داد((اء مفرقا كان فاجمعه ))؛ مگر قرآن پراكنده بود كه من جمعش كنم ؟ البته مقصود او را مى فهمید، اما مى خواست جواب ندهد. حجاج با همه ى وحشیگریش ، حلم بخرج داد و گفت((اءفتحفظه ))؛ آیا قرآن را حفظ مى كنى ؟ پاسخ شنید كه((اءخشیت فراره فاحفظه ))؛ مگر ترسیدم قرآن فرار كند كه حفظش كنم ؟ دوباره یك جواب درشت ! دید كه نه ، مثل این كه بنا ندارد جواب بدهد. حجاج پرسید((ما تقول فى امیرالمؤ منین عبدالملك ))؛ درباره ى امیرالمؤ منین عبدالملك چه مى گویى ؟ عبدالملك مروان خبیث ؛ خلیفه ى اموى . آن خارجى گفت((لعنه اللّه و لعنك معه ))؛ خدا او را لعنت كند و تو را هم با او لعنت كند! ببینید، اینها این طور خشن و صریح و روشن حرف مى زدند. حجاج با خونسردى گفت : تو كشته خواهى شد؛ بگو ببینم خدا را چگونه ملاقات خواهى كرد؟ پاسخ شنید كه((القى اللّه بعملى و تلقاه انت بدمى ))؛ من خدا را با عملم ملاقات مى كنم ، تو خدا را با خون من ملاقات مى كنى ! ببینید، برخورد با این گونه آدمها مگر آسان بود؟ اگر آدمهاى عوام ، گیر چنین آدمى بیفتند، مجذوبش مى شوند. اگر آدمهاى غیر اهل بصیرت ، چنین انسانى را ببینند، محوش مى شوند؛ كمااین كه در زمان امیرالمؤ منین (ع ) شدند.
جنگ نهروان ، مبارزه با قرآن مجسم 
طبق روایتى كه نقل شده ، در اوقات جنگ نهروان ، امیرالمؤ منین داشتند مى رفتند؛ از اصحابشان یك نفر هم در كنار ایشان بود. همان نزدیكهاى جنگ نهروان ، صداى قرآنى در نیمه شب شنیده شد((اءمّن هو قانت اناء اللّیل ))(23). با لحن سوزناك و زیبایى ، آیه ى قرآن مى خواند. این كسى كه با امیرالمؤ منین بود، عرض كرد: یا امیرالمؤ منین ! اى كاش من مویى در بدن این شخصى كه قرآن را به این خوبى مى خواند، بودم ؛ چون او به بهشت خواهد رفت و جایش غیر از بهشت جاى دیگرى نیست . حضرت جمله یى قریب به این مضمون فرمودند كه به این آسانى قضاوت نكن ؛ قدرى صبر كن . این قضیه گذشت ، تا این كه جنگ نهروان به وقوع پیوست . در این جنگ ، همین خوارجِ متحجرِ خشمگینِ بدزبانِ غدارِ متعصبِ شمشیربه دست و مسلح ، در مقابل امیرالمؤ منین قرار گرفتند. حضرت گفت : هر كس برود، یا زیر این علم بیاید، با او نمى جنگم . عده یى آمدند، اما حدود چهار هزار نفرى هم ماندند و حضرت در این جنگ ، همه ى اینها را از دم كشت . از لشكر امیرالمؤ منین ، كمتر از ده نفر شهید شدند؛ اما از لشكر خوارج ، از آن حدود چهار هزار یا شش هزار نفر، كمتر از ده نفر زنده ماندند؛ همه كشته شدند! جنگ ، با پیروزى امیرالمؤ منین تمام شد. خیلى از كشته شده ها، مردم كوفه یا اطراف كوفه بودند؛ همینهایى كه در جنگ صفین و جنگ جمل ، همجبهه و همسنگر بودند؛ منتها ذهنهایشان اشتباه كرده بود. حضرت با تاءثر خاصى ، همراه با اصحاب خود در میان كشته ها راه مى رفتند. اینها همین طور به صورت دمر روى زمین افتاده بودند. حضرت مى گفت اینها را برگردانید، بعضیها را مى گفت بنشانید. مرده بودند، اما حضرت با آنها حرف مى زد. در این حرف زدنها، یك دنیا حكمت و اعتبار در كلمات امیرالمؤ منین هست . بعد به یك نفر رسیدند، حضرت او را برگرداندند و نگاهى به او كردند و خطاب به آن كسى كه در آن شب با ایشان بود، فرمودند: آیا این شخص را مى شناسى ؟ گفت : نه ، یا امیرالمؤ منین ! فرمود: او همان كسى است كه در آن شب آن آیه را آن طور سوزناك مى خواند و تو آرزو كردى كه مویى از بدن او باشى ! او آن طور سوزناك قرآن مى خواند، اما با قرآن مجسم امیرالمؤ منین مبارزه مى كند! آن وقت على بن ابى طالب با اینها جنگید و اینها را قلع و قمع كرد. البته خوارج به طور كامل قلع و قمع و ریشه كن نشدند، اما همیشه به صورت یك اقلیت محكوم و مطرود باقى ماندند. این طور نبود كه آنها بتوانند تسلط پیدا كنند؛ هدفشان بالاتر از این حرفها بود.سخنرانى در جمع مردم ، 26/11/1370على (ع ) در هر سطحى ، با هر نامى و زیر هر پوششى ، ظلم ستیز بود. 
على (ع ) در هر سطحى ، با هر نامى و زیر هر پوششى ، ظلم ستیز بود. زندگى دشوار امیرالمؤ منین را نگاه كنید. این جنگهاى اوست ؛ ببینید با چه كسانى جنگید، چه طور جنگید، با چه صلابتى جنگید، آنها چه كسانى بودند، زیر چه نامها و عنوانهاى فریبنده یى پنهان شده بودند. اما وقتى تشخیص مى داد كه این ، ظلم و باطل است ، درنگ نمى كرد. این ، راه ماست ؛ راه دشوارى كه باید آن را طى كنیم . این ، راه یكایك كسانى است كه ادعاى پیروى از امیرالمؤ منین (ع ) را مى كنند؛ راه مقابله ى با ظلم و ظالم ، در هر سطحى و با هر كیفیتى .
آن چیزى كه ملت مسلمان ما و نظام جمهورى اسلامى را مورد تهدید قرار داد تهدید ستمگران و گردنكشان و طغیانگران عالم همین نقطه ى اصلى و اساسى است كه در زندگى امیرالمؤ منین (ع ) مشاهده كردیم و وظیفه ى ماست كه این راه را دنبال بكنیم . پیداست كسانى كه عادت كرده اند و مردم دنیا را عادت داده اند كه هرچه گفتند، از آنها پذیرفته بشود، برایشان سخت است تحمل كنند. ملتى با تمسك به اسلام و قرآن ، در مقابل قلدریهاى آنها ایستاده است . بدیهى است كه با آن ملت ، دشمن مى شوند و دشمنى مى كنند.دیدار با اقشا مختلف مردم ، مسؤ ولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران در سالروز میلاد على (ع )، 10/11/1369
دوشنبه 29/9/1389 - 11:39
اهل بیت
نام كتاب : سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا كربلا                                                                                                             

مؤ لف : محمّد صادق نجمىمنشاء اشتباه چیست ؟
آنچه براى مورخین و ارباب مقاتل موجب اشتباه گردیده ، این است كه كنیه عبداللّه بن عمیر،
((ابووهب )) و كنیه همسرش ((ام وهب )) مى باشد منتها آنان به كنیه خود عبداللّه كمتر توجه نموده اند تا كنیه همسرش ((ام وهب )) آنگاه ملاحظه نموده اند كه در جریان عاشورا صحبت از ((ام وهب )) نیز هست كه تلاش كرده و به میدان رفته و... سپس تصور كرده اند كه این ((ام وهب )) با این تلاش و با این خصوصیات ، مادر ((وهب )) نامى است كه شخصا در كربلا بوده و با آن خصوصیات یاد شده به شهادت رسیده است و تدریجا عبداللّه بن عمیر از ((ابووهب كلبى )) به وهب كلبى تبدیل و با مرور زمان از كتابى به كتاب دیگر منتقل شده است ، در صورتى كه ((ام وهب )) نه مادر یك شهید بلكه همسر یك شهید است به نام عبداللّه بن عمیر كه كنیه اش ابووهب است و مادر همین ((ابووهب )) نیز در كربلا بود و امام علیه السلام او را دعا نمود و تسلى خاطر داد ولى كنیه وى ((ام وهب )) نیست و اگر كنیه اى داشته به مناسبت نام فرزند شهیدش ((ام عبداللّه )) بوده است .
البته در كتب تاریخ و رجال و در میان مورخان و رجال شناسان نظیر این نوع اشتباه فراوان وجود دارد كه در اثر تعدد اسم اشخاص به وجود آمده است ؛ زیرا در میان اعراب معمول است كه افراد گاهى با اسم و گاهى با لقب یا كنیه و گاهى با هر سه معروف مى گردند و حتى گاهى یك فرد داراى القاب و كنیه هاى متعدد مى باشد.
این بود بررسى ما، درباره اشتباهى كه در مورد عبداللّه بن عمیر، ابووهب ، یا وهب بن عبداللّه به وجود آمده است .
و اما در مورد وهب نصرانى اگر در اصل هم صحیح باشد فروع قضیه نیازمند بحث و بررسى است و جایش در این كتاب نیست .
بخش سوم : در كربلا: خطاب به ابوثمامه صائدى
متن سخن :
((... ذَكَرْتَ الصَّلوةَ جَعَلَكَاللّهُ مِنَ الْمُصَلِّینَ الذّاكِرینَ نَعَمْ هذا اَوَّلُ وَقْتِها سَلُوهُمْ اَنْ یَكُفُّوا عَنّا حَتّى نُصَلِّى .... تَقَدَّمْ فَاِنّا لاحِقُونَ بِكَ عَنْساعَةٍ)).
ترجمه و توضیح :
عمروبن كعب معروف به ابوثمامه صائدى یكى از یاران حسین بن على علیهما السلام چون متوجه گردید كه اول ظهر است ، به آن حضرت عرضه داشت : جانم به فدایت ! گرچه این مردم به حملات پى در پى خود ادامه مى دهند ولى به خدا سوگند! تا مرا نكشته اند نمى توانند به تو دست بیابند من دوست دارم آنگاه به لقاى پروردگار نایل گردم كه این یك نماز دیگر را نیز به امامت تو به جاى آورده باشم .
امام علیه السلام در پاسخ وى فرمود:
((ذَكَرْتَ الصَّلوةَ...؛)) نماز رابه یاد ما انداختى خدا تو را از نمازگزارانى كه به یاد خدا هستند قرار بدهد، آرى اینك وقت نماز فرا رسیده است از دشمن بخواهید كه موقتا دست از جنگ بردارد تا نماز خود را به جاى بیاوریم )).
و چون به لشكر كوفه پیشنهاد آتش بس موقت داده شد، حصین یكى از سران لشكر باطل گفت :
((اَنَّها لا تُقْبَلُ؛)) نمازى كه شما مى خوانید مورد قبول پروردگار نیست ))(196).
و به طورى كه در چند صفحه بعد ملاحظه خواهید نمود، حبیب بن مظاهر به او پاسخ گفت و در این رابطه باز جنگ شدیدى درگرفت كه منجر به كشته شدن وى گردید.
و در نتیجه حسین بن على علیهما السلام با چندتن از یارانش در مقابل تیرها كه مانند قطرات باران به سوى خیمه ها سرازیر بود نمازظهر را به جاى آورد و چندتن از یارانش به هنگام نماز به خاك و خون غلتیدند و در صف نمازگزارانى كه واقعا به یاد خدا هستند قرار گرفتند.
ابوثمامه همانگونه كه تصمیم گرفته بود پس از اداى فریضه ظهر پیش از همه یاران آن حضرت به جلو آمد و عرضه داشت :
((یا اَبا عَبْدِاللّه جُعِلْتُ فِداكَ قَدْ هَمَمْتُ اَن اءَلْحَقَ بِاءَصْحابِكَ وَكَرِهْتُ اءَنْ اَتَخَلَّفَ فَاءَراكَ وَحیداً فى اَهْلِكَ قَتِیلاً؛)) جانم به قربانت ! من تصمیم گرفته ام كه هرچه زودتر به یاران شهید تو بپیوندم و خوش ندارم كه خودم را كنار بكشم و ببینیم كه تو در میان اهل و عیالت تنها مانده و كشته مى شوى )).
امام علیه السلام در پاسخ وى فرمود:
((تَقَدَّمْ فَاِنّا لاحِقُونَ بِكَ عَنْ ساعَةٍ؛)) به سوى دشمن بتاز ما نیز بزودى به تو لاحق خواهیم شد)).
با صدور این فرمان او به صفوف دشمن حمله كرد و جنگ نمود تا به دست پسرعمویش قیس بن عبداللّه صائدى به شهادت نایل گردید
(197).
درسى به پیكارگران در راه حق
این بود راه و رسم حسین بن على علیهما السلام و یارانش در روز عاشورا كه
((نماز))، همه مسائل را تحت الشعاع قرار مى دهد و آن حضرت به هنگام نماز همه چیز را فراموش مى كند و از دشمن خونخوارش درخواست آتش بس مى نماید.
و این درسى است به همه پیكارگران در راه حق ، درسى است كه پدر ارجمندش امیرمؤ منان علیه السلام در صفین و در بحبوحه جنگ به پیروانش یاد مى دهد، آنگاه كه ابن عباس دید آن حضرت مراقب و منتظر وقت نماز است ، سؤ ال نمود یا امیرالمؤ منین مثل اینكه نگران مطلبى هستید؟
فرمود: آرى مراقب زوال شمس و داخل شدن وقت نمازظهر مى باشم . ابن عباس گفت ما در این موقع حساس نمى توانیم دست از جنگ برداریم و مشغول نماز گردیم . امیرمؤ منان علیه السلام در پاسخ وى فرمود:
((اِنَّما قاتَلْناهُمْ عَلى الصَّلوة ؛)) ما براى نماز با آنان مى جنگیم )).
آرى در جنگ صفین نماز شب على علیه السلام نیز ترك نمى گردید و حتى در لیلة الهریر
(198).
ابوثمامه كیست ؟
او از شجاعان عرب و از وجوه و افراد سرشناس شیعه و از اصحاب و یاران امیرمؤ منان علیه السلام است كه در همه جنگها در ركاب آن حضرت بوده است و پس از شهادت آن بزرگوار جزو صحابه و یاران امام مجتبى علیه السلام بود و پس از انتقال آن حضرت به مدینه در كوفه ماندگار گردید. پس ‍ از معاویه ابوثمامه از افرادى بود كه به حسین بن على علیهما السلام نامه نوشته و از وى دعوت نمود كه به عراق و به سوى كوفه حركت نماید. پس از ورود مسلم بن عقیل به كوفه ابوثمامه در خدمت وى قرار گرفت و به دستور آن حضرت اموال و اجناس را از شیعیان جمع آورى و در خرید سلاح كه تخصّص داشت - صرف مى نمود.
پس از شهادت مسلم بن عقیل ، ابوثمامه متوارى و مختفى گردید. تلاش فراوان ابن زیاد در پیدا كردن وى به جایى نرسید تا اینكه به همراه نافع بن هلال براى یارى رساندن به حسین بن على علیهما السلام حركت نموده و در اثناى راه بدو ملحق و به همراه آن حضرت وارد كربلا گردید.
اخلاص ابوثمامه
طبرى مى گوید: عمرسعد پس از ورود به كربلا به
((كثیربن عبداللّه شعبى )) كه مردى فتاك و خونریز بود ماءموریت داد كه با حسین بن على ملاقات و از انگیزه ورود او به كربلا سؤ ال كند. ((كثیر)) گفت اگر دستور بدهى هم این ماءموریت را انجام مى دهم و هم او را به قتل مى رسانم . عمرسعد گفت نمى خواهم او را بكشى فقط علت آمدن وى را سؤ ال كن !
((كثیر)) رو به سوى خیمه هاى حسین بن على علیهما السلام به راه افتاد چون چشم ابوثمامه بر وى افتاد به حسین بن على عرضه داشت یا اباعبداللّه ! خدا تو را از هر بدى حفظ كند این مرد كه مى آید بدترین و جرى ترین و خونریزترین مردم روى زمین است ، سپس جلو آمد و در مقابل ((كثیر)) ایستاد و گفت اگر بخواهى با حسین علیه السلام ملاقات كنى باید شمشیر خود را بر زمین بگذارى .
كثیر گفت : به خدا سوگند! كه زیربار این ذلت نمى روم ، من پیامى آورده ام اگر بپذیرید مى رسانم و الاّ برمى گردم .
ابوثمامه گفت : پس در موقع ملاقات دست من بر قبضه شمشیر تو باشد. كثیر این پیشنهاد ابوثمامه را نیز نپذیرفت . ابوثمامه گفت پس پیام خود را به من بگو تا به امام علیه السلام ابلاغ و پاسخ آن را به تو بگویم و من اجازه نخواهم داد فردى خونریز مانند تو وارد خیمه آن حضرت شود.
طبرى مى گوید: در این موقع گفتگو در بین آن دو زیاد شد و كار به ناسزاگویى منجر گردید و كثیر بدون موفقیت در ماءموریت خویش به سوى عمرسعد بازگشت و جریان را باوى درمیان گذاشت .عمرسعد هم این ماءموریت را به
((قرّة بن قیس تمیمى )) محول نمود.
در زیارت ناحیه مقدسه از ابوثمامه بدین گونه تجلیل به عمل آمده است :
(( السلام على اءبى ثمامة عبداللّه الصائدى (199)))

دوشنبه 29/9/1389 - 11:38
اخبار
حجت الاسلام حسین سبحانی نیا در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به جلسه عصر امروز یکشنبه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: در این جلسه بحث کاهش روابط با انگلیس که از گذشته طرح آن ارائه شده بود مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت بعد از ساعت ها بحث و بررسی و نیز ارائه توضیحات مسئولان اجرایی برای تصویب طرح رای گیری به عمل آمد که نمایندگان به قطع کامل روابط رای دادند.

وی خاطرنشان کرد: البته موضوع ادامه خواهد داشت و قرار است گزارش و جمع بندی جلسه امروز کمیسیون آماده شده و به هیئت رئیسه مجلس ارائه شود تا برای تصویب نهایی در دستور کار مجلس قرار گیرد.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس افزود: ممکن است هفته آینده طرح قطع روابط با انگلیس در دستور کار مجلس قرار بگیرد.

نماینده نیشابور تصریح کرد: در جلسه کمیسیون امنیت ملی بحث های طولانی در خصوص روابط با انگلیس مطرح شد و نمایندگان وزارت امورخارجه و وزارت اطلاعات نیز توضیحات خود را ارائه دادند در نهایت اعضای کمیسیون با ۱۱ رای به قطع رابطه با انگلیس رای دادند.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خاطرنشان کرد: البته ابتدا بحث کاهش رابطه با انگلیس مطرح بود و نمایندگان و نیز دستگاههای اجرایی با این موضوع موافق بودند اما در نهایت برای قطع رابطه رای گیری صورت گرفت.

سبحانی نیا در خصوص توجیه نمایندگان برای قطع روابط با انگلیس گفت: دخالت همه جانبه انگلیس در مسائل داخلی ایران، نقش پررنگ در فتنه ۸۸ و بسیاری زمینه های دیگر به علاوه نقش تاریخی انگلیس در اقدام خصمانه علیه ایران و نیز تحریک منافقین و ضد انقلاب، ترویج ایران هراسی و میانداری انگلیس در اقدامات ضد ایرانی از جمله صدور قطعنامه ها و ... از جمله موضوعاتی است که در همه آنان رد پای انگلیس دیده می شود و این موضوعات برای رسیدن نمایندگان به جمع بندی قطع رابطه با این کشور کافی است.

وی تاکید کرد: البته دستگاههای اجرایی در زمینه قطع رابطه با انگلیس ملاحظاتی داشتند.

سبحانی نیا گفت: ۳۵ نفر از نمایندگان طرح کاهش روابط با انگلیس را امضا کرده بودند.
افکار نیوز
دوشنبه 29/9/1389 - 11:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته