• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2886روز قبل
فلسفه و عرفان

نام كتاب : رفتار علوى در كلام رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى

تهیه شده در : معاونت فرهنگى و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهاى مسلح

خصم ظالم باش ! 
... بشریت بعد از امیرالمؤ منین (ع ) و تا امروز بدبخت و روسیاه شد به خاطر نگرفتن گریبان ظالم ها، اگر گریبان ظالم ها را دستمان با ایمان مى گرفت ، ظلم در دنیا این قدر پیش نمى رفت ، بلكه برمى افتاد. امیرالمؤ منین (ع ) این را مى خواهد ((خصم ظالم باش )) هركى در دنیا هر جا ظلم است و یك ظالمى هست تو این جا كه هستى خصم او بدان . نمى گوییم كه بروید حتما خصومت خودت را نشان بده . هر وقت و هرجایى فرست دست داد خصم او باش . گریبان او را بگیرد. یك وقت نمى تواند انسان برود نزدیك از راه دور مخاصمه مى كند با كسى . امروز ببینید به خاطر عمل نكردن به همین یك كلمه وصیت امیرالمؤ منین (ع ) چه منجلابى است در دنیا.
چه بدبختى دارد بشریت ، چه مظلومیتى دارند ملت ها، به خصوص ‍ مسلمان ها. همین یك وصیت امیرالمؤ منین اگر عمل مى شد امروز بسیارى از این ظلم ها و مصیبت ها ناشى از ظلم ها وجود نمى داشت و ((للمظلوم عونا)) هر جا مظلومى هست ، كمك او باش . نمى گوید طرفدار او باش ، نه ، مى گوید كمك كنید او را هر چقدر مى توانید.خطبه نماز جمعه تهران ، 13/12/1372اصحاب خاص امیرالمؤ منین (علیه الصّلاة والسّلام ) در هیچ شرایطى دچار  اشتباه نشدند
عظمت امثال عمار یاسر، به همین است . عظمت آن اصحاب خاص ‍ امیرالمؤ منین (علیه الصّلاة والسّلام ) در همین است كه در هیچ شرایطى دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نكردند. من در موارد متعدد در جنگ صفین ، این عظمت را دیده ام ؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست . در بسیارى از آن جاهایى كه براى جمعى از مؤ منین ، نكته یى مورد اشتباه قرار مى گرفت ، آن كسى كه مى آمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف مى كرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایاى متعدد امیرالمؤ منین از جمله در صفین نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیم القدر را مى بیند.
جنگ صفین ماهها طول كشید؛ جنگ عجیبى هم بود. مردم افراد مقابل خود را مى دیدند كه نماز مى خوانند، عبادت مى كنند، نماز جماعت و قرآن مى خوانند؛ حتّى قرآن سرنیزه مى برند! خیلى دل و جراءت مى خواست كه كسى روى این افرادى كه نماز مى خوانند، شمشیر بكشد.
در روایتى از امام صادق (علیه الصّلاة والسّلام ) نقل شده است كه اگر امیرالمؤ منین (ع ) با اهل قبله نمى جنگید، تكلیف اهل قبله ى بد و طغیانگر تا آخر معلوم نمى شد. این على بن ابى طالب بود كه این راه را باز نمود و به همه نشان داد كه چه كار باید كرد. بچه هاى ما، وقتى كه به بعضى از سنگرهاى جبهه ى مهاجم وارد مى شدند و آنها را اسیر مى گرفتند، در سنگرهایشان مهر و تسبیح پیدا مى كردند! بله ، درست مثل همان كسانى كه مقابل امیرالمؤ منین (ع ) قرار داشتند و نماز هم مى خواندند و نتیجتا یك عده هم به شبهه مى افتادند. آن كسى كه سراغ اینها مى رفت ، عمار یاسر بود. این ، هوشیارى و آگاهى است و كسى مثل عمار یاسر لازم است .دیدار با اقشار مختلف مردم (روز سى ام ماه مبارك رمضان )، 6/2/1369
چهارشنبه 8/10/1389 - 6:22
اهل بیت
نام كتاب : سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا كربلا                                                                                                             

مؤ لف : محمّد صادق نجمى


بخش سوم : در كربلا: در شهادت حضرت ابوالفضل (ع )
متن سخن :
((اَنْتَ صاحِبُ لِوائى ))(240)
تَعَدَّیْتُمْ یا شَرَّ قَوْمٍ بِبَغْیِكُم
 
وَخالَفْتُمُوا فینَا النَّبِىَّ مُحَمَّداً
 
اَما كانَ خَیْرُالْخَلْقِ اءوْصاكُمْ بِنا
 
اَما كانَ جَدّى خِیَرَةُ اللّه اَحْمَدا
 
اَما كانَتِ الزَّهْراءُ امّى وَوالِدى
 
عَلِىُّ اَخا خَیْرِالاَنامِ مُسَدَّدا
 
لُعِنْتُمْ وَاُخْزِیتُمْ بِما قَدْ جَنَیْتُمْ
 
سَتُصْلَوْنَ ناراً حَرُّها قَدْ تَوَقَّدا(241)
ترجمه و توضیح لغات :
مُسَدَّد: هدایت شده ، آگاه و بینا. صَلْى : كشانده شدن . تَوَقُدْ: شعله ور شدن .
ترجمه و توضیح :
حضرت ابوالفضل علیه السلام در روز عاشورا مكرر به خدمت حسین بن على علیهما السلام شرفیات گردیده اجازه میدان مى خواست . ولى به مناسبت شهامت و شجاعت و به علت اینكه پرچم پر افتخار سپاه حق در دست وى به اهتزاز بود امام علیه السلام به او اجازه میدان نمى داد و هر بار از تصمیمش منصرف مى ساخت و مى فرمود:
((اَنْتَ صاحِبُ لِوائى ...؛)) تو پرچمدار من هستى و شهادت تو دلیل هزیمت و شكست جنداللّه و علامت پیروزى جند شیطان است )).
و بالا خره چون تمام یاران آن حضرت به شهادت رسیدند و براى چندمین بار كه حضرت ابوالفضل اجازه خواست امام علیه السلام با درخواست وى موافقت فرمود. آن حضرت آنگاه كه پس از تشنگى شدید به آب دسترسى پیدا نمود و هنگامى كه در مقابل صفوف دشمن قرار گرفت و دستش به وسیله دشمن قطع گردید اشعار حماسه اى را كه بیانگر ایمان و عقیده و دورنمایى از ایده و هدف وى مى باشد مى خواند.
در ((ابصارالعین )) مى گوید: عباس بن على علیه السلام پس از مراجعه مكرر چون از برادرش جواب منفى شنید، چنین گفت :((لَقَدْ ضاقَ صَدْرِى وَسَئمْتُ الْحَیاةَ؛)) دیگر سینه ام تنگ شده و از زندگى سیر گشته ام )).
امام علیه السلام فرمود: حال كه تصمیم به جنگ گرفته اى مقدارى آب تهیه كن . عباس حركت نمود و پس از درهم ریختن صفوف دشمن ، وارد فرات گردید و چون مشك را پر كرد، خواست خود نیز آب بخورد، مشت پر از آب را به نزدیك لبهاى خشك شده اش رسانید ولى بلافاصله آب را به فرات ریخت و خود را این چنین مورد خطاب قرار داد:
(( یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونى
 
وَبعده لاكنت ان تكونى
 
هذَاالحُسَیْنُ وَارِدالْمَنُونِ
 
وَتشر بین بارد المعین
تاللّه ما هذا فعالُ(242) دینى ))
((اى نفس پس از حسین ذلت و خوارى بر تو باد و پس از وى زنده نباشى گرچه زندگى را خواهانى .
اینك حسین وارد میدان جنگ شده است و تو آب سرد و گوارا مى نوشى .
به خدا سوگند آیین من چنین اجازه را نمى دهد)).
و چون با مشك پر، به سوى خیمه ها برمى گشت و خود را در مقابل سیلى خروشان از دشمن مى دید این شعر حماسى را مى خواند:
(( لا اَرْهَبُ الْمَوْتَ اِذِ الْمَوْتُ زَقا
 
حتى اُوارى فى المصالیت لَقى
 
نَفْسِى لِسِبْطِ الْمُصْطَفى الطُّهْرِ وَقى
 
إ نِّى اَناالعباس اغدو بالسَّقا ولا اخاف الشر یوم المُلتقى ))
((من از مرگ ترسى ندارم آنگاه كه صداى مرگ به گوشم برسد تا آنجا كه بدنم در میدان جنگ و در میان شمشیرها پنهان شود.
جان من فداى فرزند پاك مصطفى باد! منم عباس كه این مشك را به سوى خیمه ها مى برم .
و در این روز جنگ ترسى از مرگ ندارم )).
او كه با عشق فراوان و علاقه شدید به رسانیدن آب به سوى خیمه ها روان بود مردى از دشمن به نام زید بن رقاد از پشت درخت خرمایى كمینش كرد و توانست با یك روش ناجوانمردانه بر وى حمله نموده و دست راستش را قطع كند. فرزند حیدركرار علیه السلام چون از دست راست ماءیوس گردید باز هم برنامه و هدف خود را در قالب دو بیت حماسى چنین بیان نمود:
(( وَاللّه اِنْ قَطَعْتُمُ یَمِینى
 
اِنّى اُحامى اءبداً عن دینى
 
وَعَنْ اِمامٍ صادِقِ الْیَقینِ
 
نَجل النَّبى الطاهر الا مین ))
((به خدا سوگند! گرچه دست راست مرا قطع نمودید ولى من تا آنجا كه زنده هستم از آیین خود دفاع خواهم نمود و از امام و پیشوایم كه در ایمان خود صادق است و فرزند پیامبر پاك و منزّه و امین است )).
آرى ، او به قطع شدن دستش اعتنا ننموده و به مسیر خود ادامه مى داد كه شخص دیگرى به نام ((حكیم بن طفیل )) با همان روش غیرانسانى ((زیدبن رقاد)) از كمین برجست و دست چپ آن حضرت را قطع نمود. و در این هنگام تیرها مانند قطرات باران از طرف دشمن به سوى آن حضرت سرازیر گردید كه تیرى به مشك و تیرى دیگر به سینه اش اصابت نمود و از حركت باز ماند. در اینجا بود كه یكى از افراد دشمن توانست از نزدیك بر وى حمله كند و جمجمه آن حضرت را با عمودى بشكافد و آنگاه كه در روى زمین قرار گرفت عرضه داشت :((عَلَیْكَ منِّى السَّلامُ یا اَباعَبْدِاللّه (243))) امام علیه السلام با شنیدن صداى برادر، خود را به بالین وى رسانیده و در رثاى او خطاب به مردم كوفه این چهار بیت را انشاء نمود:((تَعَدَّیْتُمْ یا شَرَّ قَوْمٍ بِبَغْیِكُم ...))
((شما اى بدترین مردم ! از راه دشمنى و ستم تجاوز كردید و درباره ما خاندان با فرمان پیامبر مخالفت نمودید.
آیا پیامبر، آن بهترین موجودات ، ما را به شما توصیه ننموده بود؟ آیا جد من احمد منتخب شده و رسول خدا نبود؟ آیا فاطمه زهرا مادر من نبود و على آن برادر نیكوترین مردم و برادر پیامبر خدا پدر من نبود؟
شما مردم در اثر جنایتى كه مرتكب شدید مورد لعنت و ذلت قرار گرفتید و به زودى به سوى آتش كه حرارتش شدید است ، كشانده خواهید شد)).
از حسین بن على علیهما السلام هنگام شهادت حضرت ابوالفضل علیه السلام جملات و كلمات زیادى و از ابوالفضل علیه السلام نیز اشعار فراوانى در بعضى از كتب مقاتل - مانند مقتل طریحى - نقل گردیده است ولى ما چون در مدارك مورد اعتماد، این نوع جملات و اشعار را به دست نیاوردیم از نقل آنها خوددارى نمودیم .
اما همین چند بیت و همین نمونه كوتاه مى تواند بیانگر ایده و هدف و عقیده و ایمان ابوالفضل علیه السلام و نشانگر قدرت معنوى و عاطفه و راءفت مقام ولایت باشد كه ابوالفضل علیه السلام با لب تشنه آب را دور مى ریزد و مى گوید:((تاللّه ما هذا فعال دینى ...؛)) به خدا سوگند! آیین من چنین عملى را امضا نمى كند))
و هنگام شدت جنگ و در مقابل امواج شمشیرها و نیزه ها فریاد مى زند:((نَفِسى لِسِبْطِ الْمُصْطَفَى الطُّهْرِ وَقى ؛)) جانم به قربان فرزند رسول خدا)).
و آنگاه كه به دست از تن بریده شده اش تماشا مى كند مى گوید:((اِنِّى اُحامِى اَبَداً عَنْ دِینى ؛)) من از آیینم دفاع خواهم نمود گرچه دستم از تنم جدا شود)).
و حسین بن على علیهما السلام هم چون بر بالین بدن قطعه قطعه و پیكر به خون آغشته چنین برادرى بس عزیز و با وفا مى نشیند دشمن را مورد خطاب قرار داده و مى گوید:
(( لُعِنْتُمْ وَاُخْزِیتُمْ بِما قَدْ جَنَیْتُمْ
 
سَتُصْلَوْنَ ناراً حَرُّها قَدْ تَوَقَّدا
))
اى واى كه با این جنایت بزرگ از رحمت خدا دور افتادید و خود را طعمه آتشى بس سوزان قرار دادید.
آرى ، حسین علیه السلام براى بدبختى ملت مى سوزد و ابوالفضل علیه السلام خود را پروانه شمع دین و پیشوایش مى داند.
حضرت ابوالفضل از دیدگاه معصومین (ع )
اینك پس از توضیح و بیان گفتار حسین بن على درباره حضرت ابوالفضل مناسب است درباره شخصیّت آن حضرت از دیدگاه معصومین و ائمه هدى علیهم السلام مطالبى را از نظر خواننده عزیز بگذرانیم تا ضمن آشنایى بیشتر با شخصیّت آن حضرت معلوم شود كه شجاعت و شهامت او از نوع شجاعت شجاعان و نام آوران جهان نیست . بلكه شجاعت او داراى بعد معنوى و نشاءت گرفته از شخصیّت روحانى اوست .

چهارشنبه 8/10/1389 - 6:21
اخبار

به گزارش خبرنگار گروه جهاد و مقاومت مشرق ، عکس زیر مربوط به هفت کودک مظلوم آبادانی است که در نخستین روزهای تهاجم رژیم بعثی به ایران ، در جریان آتشبار آنان بر آبادان تحت محاصره به شهادت رسیدند. بی شک این عکس را باید یکی جانگدازترین اسناد دفاع مقدس دانست.

 سلام بر ارواح پاک این فرشتگان بال و پر سوخته در آن روزی که سر از خاک برآورده و از پیروان شیطان خواهند پرسید که؛ به کدامین گناه کشته شدند.

 

=مشرق نیوز

چهارشنبه 8/10/1389 - 6:19
اخبار
به گزارش افکار به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در جلسه درس خارج فقه امروز (۸۹/۱۰/۷) در ذیل بحثِ موارد استثناء از حکم حرمت غیبت، در پاسخ به سؤالی پیرامون صدق غیبت در مواردی چون ذکر در نوشته، وبلاگ یا ضبط صوت و تصویر و انتقال آن، به نکات مهمی در تبیین احکام آن اشاره فرمودند، که نظر به اهمیت بحث، این بخش از بیانات معظم‌له در اختیار علاقمندان قرار می‌گیرد:

اینى که اصلاً این کار [غیبت] جایز است یا جایز نیست ولو به قصد اصلاح باشد، این را نمیشود به طور مطلق یک چنین چیزى را پابند شد؛ که ما بگوئیم ما چون میخواهیم در امر جامعه اصلاح کنیم، پس زیدى را، عمروى را یا یک جریانى را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهیم، غیبت کنیم؛ حالا آن کسانى که این کارها را میکنند، خیلى اوقات به غیبت هم اکتفاء نمیکنند؛ خب، ملاحظه میکنید دیگر. گاهى چیزهائى را مى‌آورند که معلوم نیست حدِّ غیبت(۱) بر او صادق باشد؛ شاید مصداق تهمت است، مصداق افتراء است، مصداق قول به غیر علم است، مصداق سبّ و شتم است؛ نمیشود این را گفت که اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس بنابراین این جایز است براى او، نه؛ موارد استثناء همان مواردى است که [در کتب فقهی] ذکر شده است.

منتها باید این موارد صدق کند، احراز بشود. این خیلی مهم است. واقعاً یکى از چیزهائى که ما همه‌مان [باید توجه کنیم]، به مردم هم باید بگوئیم، یاد بدهیم که توجه بکنند این است که: به صرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نکنند که هر چه به دهنشان آمد، آن را بگویند؛ اینجور نیست، چون وسائل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنى خواندن وبلاگ هم مثل خواندن کاغذ است، کتاب است، نامه است، مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همه‌ى اینها میشود؛ یعنى ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلّماً. شنیدن به گوش خصوصیتى ندارد، خواندن تو نامه هم عین همان است که ما در بحث استماع این را تأکید کردیم و عرض کردیم.

خب، دوربین هم همین جور است. فرض کنید که اگر چنانچه انسان یک خطائى را از کسى دید، این را رفت با دوربین ثبت کرد، بعد آمد یک جائى نشان داد؛ این هم همان است دیگر، چه فرقى میکند؟ یعنى بایستى واقعاً به اینها توجه کرد. محیط را باید محیط اخلاقى کرد. ما اگر بخواهیم جامعه را اصلاح بکنیم، این اصلاح فقط به این نیست که انسان از افراد غیبت بکند. راه‌هاى دیگرى هم وجود دارد. حالا من غیبت را عرض میکنم. فضلاً(۲) از تهمت و افتراء و اینها.

بنده یک وقتى به یک مناسبتى در یک صحبت عمومى عرض کردم به مردم که قرآن کریم میفرماید: «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً»؛(۳) یعنی وقتى افک(۴) را شنیدید چرا به همدیگر حسن‌ظن نداشتید؟ یعنى از اول رد کنید افک را. [اگر] آمدند به یک نفرى تهمت زدند، یک چیزى را گفتند - حالا یا با عنوان تهمت یا به عنوان غیبت - چرا قبول میکنید؟ ببینید این کلمه‌ى لولاى تحذیریه در قرآن و در کلام عرب خیلى معناى وسیعى دارد، فقط معنایش «چرا» نیست، که ما بگوئیم چرا این کار را نکردى. چراى با تأکید است. یعنى آه، واى، چرا؛ معناى «لولا» این است؛ تحذیریه است. {چرا} «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم [خیراً]»؛ یعنی چرا به هم ظن نیک ندارید، چرا به هم حسن‌ظن ندارید. تا فوراً کسى آمد، شما بگوئید بله، احتمال درستى‌اش هم اگر بود، آدم به صورت یقین آن را بداند و نقل بکند. این درست نیست، این ممنوع است. این چیزى که امروز مورد ابتلاست در جامعه‌ى ما، از همان چیزهائى است که بایست از همین ادله‌ى غیبت بفهمیم که درست نیست؛ این وضعى که وجود دارد درست نیست. البته انتقاد منطقى، گفتن حرف صحیح اینقدر حرفهاى آشکار وجود دارد که انسان اگر ذکر آنها را بکند، اصلاً هم غیبت نیست، و میتواند انسان نقد بکند. بله مسلّم است، امروز یک جریان صحیح و حقّى در جامعه‌ى ما وجود دارد، جریانهاى باطلى هم وجود دارد که به انواع و اقسام طرق میخواهند جامعه را خراب کنند، انقلاب را منحرف کنند؛ در این شکى نیست. آدمهائى هم در رأس این جریانات هستند. چه لزومى دارد که انسان به این آدمها تهمت بزند. چه لزومى دارد که غیبت اینها را بکند. حرف آشکار اینقدر دارند؛ همان حرفهاى آشکار را بیان بکنند، تبیین بکنند، توضیح بدهند، مطلب روشن خواهد شد؛ هیچ نیازى به غیبت کردن نیست که آدم بگوید حالا ما براى اصلاح مثلاً غیبت میکنیم.

بنابراین به نظر من همین ادله‌اى که در باب غیبت خواندیم، این تمام المراد را به ما نشان میدهد؛ یعنى واقعاً همانى که باید بفهمیم از شرع مقدس همین را انسان میفهمد و تشخیص میدهد. باید بر طبق همین هم عمل کرد.
=افکارنیوز
چهارشنبه 8/10/1389 - 6:16
اخبار
بی احتیاطی شاگرد به کشته شدن مربی اش انجامید .


به گزارش واحد مرکزی خبر ، سرهنگ چوبداری یکی از مسئولان راهنمایی و رانندگی مشهد گفت : این سانحه در خانه ای واقع در خیابان صاحبدلان مشهد روی داد .

وی افزود : این شاگرد قصد داشت در ادامه آموزش های رانندگی ، نحوه ورود خودرو به حیاط خانه را از مربی خود فرا بگیرد ، برای همین ، مربی ، برای راهنمایی وی ، داخل حیاط خانه ایستاد .

کارآموز در این حین با ورود به حیاط به جای ترمز ، پایش را روی پدال گاز فشار داد و لاجرم خودرو به شدت به خانم مربی که مقابل خودرو ایستاده بود برخورد کرد و او را به دیوار کوبید و وی را از داخل حیاط به طبقه زیرین ساختمان پرتاب کرد .

در این سانحه مربی ۴۲ ساله به علت شدت ضربه به سر و خونریزی مغزی در دم جان باخت.

شاگرد او هم با دیدن این صحنه ، دچار شوک و تشنج شد و برای درمان به مرکز درمانی منتقل شد .

سرهنگ چوبداری علت اصلی این سانحه را بی تجربگی شاگرد و سهل انگاری مربی در رعایت نکردن نکات ایمنی اعلام کرد .
=افکارنیوز
چهارشنبه 8/10/1389 - 6:15
اخبار

به گزارش مشرق به نقل از مهر، تصویربرداری این پروژه از اوایل آبان ماه شروع شده و همچنان ادامه دارد. مریم جلالی و مجید حسنی همزمان با تصویربرداری مشغول تدوین این پروژه هستند. هنوز آهنگساز مشخص نشده است.
مجموعه تلویزیونی "لبه آتش" به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه یک تهیه می‌شود و در آن حسن پورشیرازی، فرهاد قائمیان، امیررضا دلاوری، کاظم بلوچی، شبنم قلی‌خانی، عبدالرضا زهره‌کرمانی و ... بازی می‌کنند.
این سریال در 15 قسمت تهیه می‌شود و در خلاصه داستان آن آمده است: به دنبال اوج‌گیری مبارزات مردمی برعلیه رژیم پهلوی به رهبری امام خمینی (ره) و فرار شاه، آمریکا با اعزام ژنرال هایزر به تهران قصد دارد با اقداماتی نظامی با انقلاب اسلامی مبارزه کند. حضور همگانی مردم مسلمان در عرصه مبارزه و پیوستن خیل عظیمی از افسران، درجه داران و سربازان به صف انقلابیون شرایط را به گونه ای دیگر رقم می‌زند.
عواملی که با این پروژه همکاری دارند عبارتند از مدیرتصویربرداری: مهدی مجد وزیری، طراح گریم: مهری شیرازی، صدابردار: هادی افشار، مدیرتولید: شهرام دانشپور، طراح صحنه و لباس: فرهاد عزیزی‌فرد، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: هوشنگ قنواتی‌زاده، منشی صحنه: ژولیت نیکوغاسیان، عکاس: مهدی حیدری، روابط عمومی: فرشته طالب زاده، جلوه‌های ویژه میدانی: حمید رسولیان.

 

 

 

=مشرق نیوز

چهارشنبه 8/10/1389 - 6:12
اخبار

به گزارش مشرق به نقل از آتی‌نیوز، الشرق الاوسط پخش این سریال را از نظر علمای الازهر توهین به اصحاب پیامبر خواند و نوشت: در حالی که درخواست اهل سنت در ایران بر قطع سریال مختار نامه که آن را توهین به صحابه پیامبر از جمله عبدالله بن الزبیر می دانند؛ علمای الازهر مصر نیز از مقامات ایرانی خواستار قطع این سریال شدند و اعلام کردند سریال مذکور به صحابه پیامبر توهین می کند و علمای الازهر هیچ اهانتی به صحابه پیامبر را نمی پذیرند.

از سوی دیگر محمد رفاعه الطهطاوی سخنگوی الازهر با اعتراض به توهین علیه صحابه پیامبر با تاکید بر اینکه الازهر هیچ گونه توهینی را به صحابه رسول خدا نمی پذیرد، افزود: با توهین به صحابه رسول خدا و همسران ایشان به شدت مخالفیم.

سخنگوی الازهر از کمیته تقریب مذاهب در ایران خواست به سرعت وارد عمل شود و از ایجاد یک فتنه مذهبی جلوگیری کند
دکتر محمد رافت عثمان عضو جمعیت بررسی های اسلامی در الازهر مصر گفت : از جمله احکام مستقر در دین اسلام که از سوی فقیهی صادر نشده و بلکه از پایه های اسلام است حرام بودن توهین به هر انسانی است چه حاضر باشد و یا غایب و چه زنده باشد یا مرده و این مطلب در قرآن کریم و سنت پیامبر آورده شده است.

عثمان بر احترام به صحابه رسول خدا تاکید کرد و گفت : باید همواره این مطلب را به یاد داشته باشیم که صحابه رسول خدا واسطه ای بین ما و بین پیامبر اسلام هستند و ما قرآن را نخواهیم فهمید مگر از طریق آنان و آنان بودند که قرآن را در میان خود با حفظ کلمات آن و یا کتابت آن حفظ کردند و این مساله نسلی بعد از نسل دیگر ادامه یافت و به همین دلیل آنان دارای
جایگاه رفیعی هستند و آنان منبع دوم از منابع شریعت در اسلام بعد از قرآن کریم به شمار می روند.

عثمان گفت : توهین به عبدالله بن الزبیر از این جا فهمیده می شود که آنان به عایشه همسر رسول خدا توهین می کنند زیرا که عبدالله بن الزبیر پسر خواهر عایشه بوده است و او پسر زبیر بن العوام است که بین او و علی ابن ابی طالب (علیه السلام ) در جنگ جمل درگیری رخ داد و طلحه بن عبید الله نیز در این معرکه حضور داشت.

الشرق الاوسط افزود: پخش سریال مختار نامه در ایران و بین مراجع دینی شیعه نیز در خصوص به تصویر کشیدن برخی از شخصیتهای اسلامی اختلاف ایجاد کرد و امام جماعت اهل سنت نیز تماشای این سریال را حرام اعلام کرد .

عبدالحمید الزهی مرجع دینی اهل سنت در ایران دیدن این سریال را به دلیل توهین به عبدالله بن الزبیر حرام اعلام کرد.

این سریال به داستان مختار ثقفی ملقب به ابواسحاق می پردازد که پس از حادثه عاشورا به خونخواهی امام حسین (علیه السلام ) برمی خیزد .=مشرق نیوز

چهارشنبه 8/10/1389 - 6:9
انتقادات و پيشنهادات
سلام.دوست دارم بدونم بالاخره میشه انتقاد کرد یا نه؟ البته تو این مورد یه کمی زیادی انتقاد کردم اما خوب بالاخره انتقاد بود دیگه ! انتقادات دیگه ای هم دارم که همین روزها ثبتش میکنم البته خیلی کوتاه است اما خوب شاید حرف دل خیلیها باشه.
سه شنبه 7/10/1389 - 6:39
فلسفه و عرفان

نام كتاب : رفتار علوى در كلام رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیة اللّه العظمى خامنه اى

تهیه شده در : معاونت فرهنگى و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهاى مسلح

احتجاب از مردم ، عامل انحطاط 
معتقدم كه براى یك مسوول در دستگاه حكومتى اعم از مسوولیتى كه بنده دارم یا مسوولیتى كه دیگر مسؤ ولان دارند انفطاع از واقعیات و دورى از مردم ، عامل انحطاط است ؛ معتقدم كه یك مسوول نباید اجازه بدهد كه از واقعیات جامعه و از خبرهایى كه در جامعه جارى است ، دور بماند.البته انقطاع از مردم كه در تعبیر امیرالمومنین احتجاب از مردم است ؛ یعنى حجاب داشتن و با مردم هیچ مواجه نشدن چیز خیلى خطرناكى است . حضرت به مالك اشتر فرموده اند؛ ((قله علم بالامور))؛ به خاطر احتجاب از مردم ، آگاهى انسان از همه چیز كم مى شود.البته من به خانه هاى اشخاص ‍ هم مى روم .یكى از كارهایى كه بحمدالله من از اوایل ریاست جمهورى تا حالا انجام داده ام البته گاهى بیشتر است ، گاهى كمتر.این است كه به منازل اشخاصى از آحاد و توده هاى مردم مى روم ، روى فرششان مى نشینم ، با آنها حرف مى زنم و زندگیشان را از نزدیك لمس مى كنم .البته به شما عرض ‍ بكنم ، اطلاع از مردم ، یك بخش از اطلاع است ؛ بخش دیگرش اطلاع از دشمن است كسى از من نپرسید كه شما از دشمن هم اطلاعى دارید یا نه .ولى من خودم عرض مى كنم ؛ بله ، بنده از دشمنها هم بى اطلاع نیستم .خیلیها خیال مى كنند كه ما گاهى تیر به تاریكى مى اندازیم و از دشمن صحبت مى كنیم ؛ نه ، تیر به تاریكى انداختن نیست ؛ مى دانیم و حس ‍ مى كنیم كه دشمن حضور دارد.اتفاقا همین چند روز قبل بعضى از مطبوعات آمریكا خبر از اظهارات رئیس سازمان سیا دادند كه در بعضى از روزنامه هاى ما هم منعكس شد.او گفته بود ما در فلان تعداد كشور ازجمله ایران را هم اسم آورده بود ماموران سازمان خودمان را فعال كرده ایم كه زبان مادریشان ، زبان آن كشورهاست .بعد بخصوص اسم ایران را آورده بود و گفته بود ما مامورانى داریم كه زبان مادریشان فارسى است و متوسط سنى شان هم سى سال است .ممكن است براى بعضى این سوال پیدا بشود كه چرا این حرفها را مى گویند.وقتى اطلاعاتى زیاد و سرریز مى شود، براى صاحب آن اطلاعات اهمیتش كم مى شود؛ لذا از گوشه و كنار حرفها خیلى چیزها مى شود فهمید، بله ، ندیدن دشمن هنر نیست .جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیركبیر، 9/12/1379نده غیر خودت نباش . 
... این آقاى ((جرج جرداق ))، نویسنده ى كتاب نامدار ((صوت العداله )) كه درباره ى امیرالمؤ منین است بین دو جمله یى كه یكى از امیرالمؤ منین (علیه الصّلاة والسّلام ) صادر شده است ، یكى هم از جناب عمر خلیفه ى دوم مقایسه یى مى كند. یك وقت چند نفر از استانداران یا ولات زمان جناب عمر پیش ایشان آمده بودند، و چون گزارشى علیه آنها آمده بود، خلیفه را خشمگین كرده بود. خلیفه خطاب به آنها جمله ى ماندگارى را گفته است : ((استعبدتم الناس و قد خلقهم اللّه احرارا؟))؛ مردم را به بردگى گرفته اید؛ در حالى كه خدا مردم را آزاد آفریده است ؟ جمله ى دیگرى امیرالمؤ منین فرموده است كه در نهج البلاغه آمده است ، و آن این است : ((لاتكن عبد غیرك وقد خلقك اللّه حرا))؛ بنده ى غیرخودت مباش ؛ خدا تو را آزاد آفریده است . ((جرج جرداق )) بین این دو جمله مقایسه مى كند و مى گوید جمله ى امیرالمؤ منین به مراتب برتر از جمله ى عمر است ؛ زیرا عمر به كسانى این خطاب را مى كرد كه آزادى و حریت ، در دست آنها هیچ تضمینى نداشت ؛ چون خود آنها كسانى بودند كه عمر مى گفت : ((استعبدتم الناس ))؛ مردم را به بردگى گرفته اید. مردم را به بردگى گرفته اید؛ حالا به آنها آزادى بدهید. این یك طور حرف زدن است ؛ یك طور دیگر آن است كه امیرالمؤ منین به خود آن مردم خطاب مى كند و در حقیقت ضمانت اجرا را در خود كلام مى آورد: ((لاتكن عبد غیرك و قد خلقك اللّه حرا))؛ بنده ى غیر خودت مباش ، خدا تو را آزاد آفریده است .مراسم فارغ التحصیلى تربیت مدرس ، 12/6/77
سه شنبه 7/10/1389 - 6:32
اهل بیت
نام كتاب : سخنان حسین بن على (ع ) از مدینه تا كربلا                                                                                                             

مؤ لف : محمّد صادق نجمى

بخش سوم : در كربلا: خطاب به فرزندان ابوطالب
متن سخن :
((صَبْراً عَلَى الْمَوْتِ یا بَنِى عَمُومَتِى صَبْراً یا اَهْلَبَیْتى وَاللّه لا رَاءَیْتُمْ هَواناً بَعْدَ هذا الْیَوْم ))(236)
ترجمه و توضیح :
پس از شهادت حضرت على اكبر، عبداللّه فرزند مسلم بن عقیل كه جوانى كم سن و سال و مادرش رقیه دختر امیرالمؤ منین علیه السلام بود در حالى كه این شعر را مى خواند به دشمن حمله برد:
اَلْیَوْمَ اَلْقى مُسْلِماً وَهُوَ اَبى
 
وَعُصْبَةً با دُوا عَلى دِینِ النَّبىِ
((امروز با پدرم مسلم و با جوانمردانى كه در راه دین پیامبر كشته شدند ملاقات خواهم نمود)).
او در حالى كه این چنین سرود شهادت سر مى داد، سه بار به سوى دشمن حمله نمود و در هر حمله عده اى را به هلاكت رسانید.
از سوى دشمن مردى به نام یزید بن رقاد، تیرى به سوى وى رها كرد، عبداللّه براى جلوگیرى از خطر، دست به پیشانى خویش گذاشت ولى تیر به دست وى اصابت و دستش را به پیشانیش دوخت و به روى خاكها افتاد و مردى از سوى دشمن به وى حمله نمود و او را به شهادت رسانید و خود یزید بن رقاد تیر را از پیشانى عبداللّه درآورد ولى پیكان همچنان در پیشانیش باقى ماند.
در این هنگام چندتن از نوجوانان هاشمى و آل ابوطالب مانند محمد و عون ، فرزندان عبداللّه جعفر و محمد بن مسلم دسته جمعى به سوى دشمن حمله كردند و چون امام علیه السلام این گروه را دید كه عقاب وار به سوى دشمن در حركت هستند خطاب به آنان فرمود:
((صَبْراً عَلَى المَوْتِ...؛)) عموزادگان من ! و خاندان من ! در مقابل مرگ ، صبر و استقامت به خرج بدهید كه به خدا سوگند! پس از امروز، روى ذلت و خوارى نخواهید دید)).
بخش سوم : در كربلا: در بالین قاسم بن حسن (ع )
متن سخن :
((بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَمَنْ خَصْمُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیكَ جَدُّكَ وَاَبُوكَ عَزَّ واللّه عَلى عَمّكَ اَنْ تَدْعُوهُ فَلا یُجِیبُكَ اَوْ یَجِیبُكَ
ثُمَّ لا یَنْفَعُكَ صَوْتٌ واللّه كَثُرَ واتِرُهُ وَقَلَّ ناصِرُهُ ...
اَللّهُمَّ اَحْصِهِمْ عَدَداً وَلا تُغادِرْ مِنْهِمْ اَحَداً وَلا تَغْفِرْ لَهُمْ اَبَداً صَبْراً یا اَهْلَ بَیْتِى لا رَاءیْتُمْ هَواناً بَعْدَ هذَاالْیَوْمِ اَبَداً))(237)
ترجمه و توضیح لغات :
واتِر: كسى كه از راه ظلم كشته شود و خونبهایش را نگرفته باشند. اَحْصِهِمْ عَدَدا: آنها را با عدد بشمار، كنایه است از تشتّت و اختلاف و ضعف و زبونى . عادَرَهُ: او را رها كرد. هَوانَ: ذلت و خوارى .
ترجمه و توضیح :
پس از شهادت گروهى از جوانان اهل بیت ، قاسم فرزند امام مجتبى علیه السلام كه هنوز به حد بلوغ نرسیده بود تصمیم به جنگ گرفته ، عازم شهادت گردید. او در حالى كه صورتش مانند پاره اى از ماه و بر تنش پیراهنى عربى و در پایش نعلین و در دستش شمشیر بود به سوى دشمن حركت كرد و پساز مقدارى جنگیدن مردى به نام عمروبن سعد بر وى حمله نمود و به روى زمین انداخت ، قاسم بن حسن عموى خویش را به یارى خواست . امام علیه السلام كه وضع را به دقت در نظر داشت سریعا به بالین وى آمد و چون چشمش به قیافه خون آلود و بدن پاره پاره وى افتاد چنین گفت :
((بُعْداً لِقَومٍ ...؛)) دور باد از رحمت خدا گروهى كه تو را به قتل رسانیدند، جدت رسول خدا و على امیرمؤ منان در روز رستاخیز دشمن شان باد)).
سپس گفت :
((عَزَّ واللّهُ عَلى عَمِّكَ ...؛)) به خدا قسم بر عموى تو سخت است كه اورا به یارى بخوانى و نتواند به تو جواب بدهد و یا آنگاه جواب بدهد كه سودى به حالت نبخشد. به خدا سوگند! استمداد تو صداى استمداد كسى است كه كشته شدگان از اقوام وى زیاد و یار و ناصرش كم باشد)).
طبرى مى گوید: امام علیه السلام جنازه قاسم بن حسن علیه السلام را به سوى خیمه هاحركت داده و در میان خیمه شهدا و در كنار جنازه فرزندش ‍ على اكبر قرار داد سپس مردم كوفه را این چنین نفرین نمود:
((...اَللّهُمَّ اءحْصِهِمْ عَدَداً ...؛)) خدایا! همه آنان را گرفتار بلا و عذاب خویش بگردان و كسى از آنان را نگذار و هیچگاه آنان را مشمول مغفرت خویش قرار مده )).
بخش سوم : در كربلا: هنگام شهادت طفل صغیر
متن سخن :
((هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِاللّه ،
هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُاللّه فینا، هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللّهَ فِى اِغاثَتِنا
هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو ما عِنْدَاللّه فِى اِعانَتِنا(238)
رَبِّ اِنْ تكُ حَبَسْتَ عنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماء فَاجْعل ذلِكَ لِما هُو خَیرٌ
وانتقمْ لَنا واجْعَل ماحَلَّ بنا فِى العاجل ذخیرة لنا فى الا جل ...
هَونٌ عَلىَّ ما نَزل بِى انَّه بِعَیْنِاللّه ))(239)
ترجمه و توضیح لغات :
ذَبّ: دفاع كردن . مُغیث : فریادرس . عاجِل : دنیا. آجِلُ: آخرت . هَوْنٌ: سهل و آسان . بِعَیْنِاللّه : كنایه از كمال عنایت و توجه خداوند است .
ترجمه و توضیح :
طبرى از عقبة بن بشیر اسدى نقل مى كند كه روزى به حضور امام پنجم حضرت محمد باقر علیه السلام شرفیاب شدم آن حضرت در ضمن سخن به من فرمود: عقبه ! ما خاندان پیامبر در پیش شما بنى اسد خونى داریم . امام سپس چنین توضیح داد كه : در روز عاشورا یكى از اطفال جدم حسین بن على علیهمالسلام را به دست وى دادند و همین طورى كه طفل در بغل آن حضرت بود یك نفر از افراد قبیله شما (بنى اسد) با تیر گلوى او را درید و حسین علیه السلام با دست خود آن خون را گرفت و به هوا پاشید سپس عرضه داشت :
((رَبِّ اِنَّكَ اِنْ ...؛)) پروردگارا! اگر در دنیا نصر و پیروزى آسمانى را از ما گرفتى در عوض ، بهتر از پیروزى را در آخرت نصیب ما بگردان و انتقام ما را از این مردم خونخوار بگیر)).
خوارزمى این جریان را مشروح تر و بدون ذكر سند چنین نقل مى كند: پس از كشته شدن یاران حسین بن على علیهما السلام كه بجز زنان و اطفال و بجز امام سجاد كسى در میان خیمه هاى او باقى نماند استغاثه آن حضرت بلند شد:
((هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِاللّه ...؛)) آیا كسى هست كه از حرم پیامبر خدا دفاع كند، آیا خداترسى هست درباره ما خاندان از خدا بترسد، آیا یارى كننده اى هست به امید خدا بر ما یارى دهد، آیا معین و كمكى هست به یارى ما بشتابد ...؟)).
خوارزمى گوید: با شنیدن صداى استغاثه امام علیه السلام صداى گریه و ناله زنان و اطفال از خیمه ها بلند شد، امام علیه السلام به سوى خیمه ها برگشت و فرمود: فرزندم على را بیاورید تا با وى نیز وداع بكنم و آن طفل صغیر در بغل پدرش بود كه حرمله با تیر او را به شهادت رسانید. امام خون گلوى او را گرفت و به سوى آسمان پاشید و گفت :
((اَللّهُمَّ ...)) در لهوف مى گوید: امام علیه السلام پس از آنكه خون گلوى فرزندش را به آسمان پاشید این جمله را نیز گفت :((هَونٌ عَلىَّ ما نَزل بِى اَنَّه بِعَیْنِاللّه ؛)) این مصیبت نیز بر من آسان است زیرا كه خدا مى بیند)).
تذكر:
باید توجه داشت كه به غیر از حضرت على اصغر علیه السلام چهار طفل غیر بالغ دیگر به همراه حسین بن على علیهما السلام در كربلا به شهادت رسیده اند كه كیفیت شهادت آنان مستقلاً یا به طور ضمنى در این كتاب نقل گردیده است :
1 - قاسم بن حسن مجتبى علیه السلام كه در فراز گذشته كیفیت شهادت آن حضرت بیان گردید.
2 - عبداللّه بن حسن مجتبى علیه السلام و كیفیت شهادت او در دو فراز بعد خواهد آمد.
3 - محمد بن ابى سعید: كیفیت شهادت او در ذیل شهادت حضرت على اكبر علیه السلام تذكر داده شد.
4 - عمربن جناده كیفیت شهادت و سخن حسین بن على در باره وى در صفحات گذشته مستقلاً نقل گردید.

سه شنبه 7/10/1389 - 6:31
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته