• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1568
تعداد نظرات : 388
زمان آخرین مطلب : 3797روز قبل
شهدا و دفاع مقدس

خبرگزاری فارس: از دوره مدرسه صدایش می‌کردیم «کریم چهل‌سانتی». از بس قد و قواره‌اش کوچک بود. خمپاره که آمد، شهید که شد، واقعاً چهل سانت بیشتر نمی‌شد.

خبرگزاری فارس: چهل سانت بیشتر نمی‌شد!

به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، بخشی از خاطرات خواندنی دفاع مقدس مربوط است به رزمندگان نوجوان،‌ آن دسته‌ای که خیلی‌هاشان در اولین اقدام‌شان برای ثبت نام اعزام به جبهه، دست رد به سینه‌شان می‌زدند آن هم به خاطر جثه کوچک و سن‌ کم‌شان. اما خیلی از همین رزمنده‌های کوچک ره صدساله هزاران عارف را یک شبه پیمودند و خیلی‌هاشان زودتر از مو سپید کرده‌های جبهه، به صف اصحاب عاشورایی سیدالشهدا پیوستند. مطلب زیر بخشی از خاطرات رزمندگان نوجوان است که در وبلاگ «کجایند مردان بی‌ادعا» منتشر شده است:

  ***

* جبهه نیامده، رفته بود!

 

وقتی احمد رفت؛ از مدرسه برگشته و برنگشته، دیدم مسجد محل شلوغ است. رفتم خانه، نهار می‌خوردم که آبجی زهرا با چشم‌های خیس آمد داخل.

ـ  علی! نشستی؟ احمد رو بردن!

-کجا؟

-بهشت زهرا.

هنوز یک ماه نمی‌شد. توی مدرسه بغل دست خودم می‌نشست. نگذاشتم کسی سر جایش بنشیند. گفته بودم جایش را نگه می‌دارم تا برگردد. به بهشت زهرا که رسیدم دیدم کفش نپوشیدم. از پایم خون می‌آمد. با پای خونی رفتم ثبت نام کردم برای جبهه.

* شناسنامه جعلی

برای اولین اعزام، چهارده ساله بود. قبولش نمی‌کردند. دست برد توی شناسنامه‌اش و برای اینکه لو نرود، آن را هم با خودش برد. بیچاره مادرش برای گرفتن کوپن استشهاد محلی جمع کرد که شناسنامه‌اش گم شده. از آن به بعد او دو جلد شناسنامه داشت.

* از درست عقب نمونی!

وسایل نیروهایم را چک می‌کردم، دیدم یکی از بچه‌ها با خودش کتاب برداشته؛ کتاب دبیرستان. گفتم: این چیه؟ گفت: اگر یه وقت اسیر شدیم می‌خوام از درس عقب نیفتم!

 * آخرین کنکور

کنکور که دادیم آمد در خانمان و گفت برویم. دستم را گرفت و برد ثبت نام و بعد هم اعزام. توی منطقه وقتی پرسیدند کجا می‌خواهید بروید، زود گفت «تخریب». با آرنج آرام زدم به پهلویش و گفتم: چرا گفتی تخریب؟ گفت: آخه اینجا نزدیک تره.

* بچه‌های روستا

عادت داشتند با هم بروند منطقه؛ بچه‌های یک روستا بودند. فرماندشان که یک سپاهی بود، از اهالی همان روستا شهید شد. همه‌شان پکر بودند. می‌گفتند شرمشان می‌شود بدون حسن برگردند روستایشان. همان شب بچه‌ها را برای مأموریت دیگری فرستادند خط. هیچ کدامشان برنگشتند. دیگر شرمنده اهالی روستایشان نمی‌شدند.

* می‌خوای از درس خوندن فرار کنی؟

صدایش می‌زدند «نیم وجبی»؛ ژ-3اش را که می‌گذاشت کنارش روی زمین کمی از آن بزرگ‌تر بود. مسئول ثبت نام به قد و بالایش نگاه کرد و گفت دانش‌آموزی؟ 

- بله.

- می‌خوای از درس خوندن فرار کنی؟

ناراحت شد. ساکش را گذاشت روی میز و باز کرد. کتاب‌هایش را ریخت روی میز و گفت: نخیر! اونجا درسم رو می‌خونم. بعد هم کارنامه‌اش را نشان داد. پر بود از نمرات خوب.

* چهل سانتی

از دوره مدرسه صدایش می‌کردیم «کریم چهل سانتی». از بس قد و قواره‌اش کوچک بود. خمپاره که آمد، شهید که شد، واقعاً چهل سانت بیشتر نمی‌شد.

يکشنبه 7/8/1391 - 19:37
آموزش و تحقيقات

خبرگزاری فارس: یک تیم از محققان ژاپنی موفق شدند که از سلولهای بنیادین، سلولهای عضله قلب را با هزینه‌ای بسیار اندک بسازند.

خبرگزاری فارس: محققان ژاپنی از سلولهای بنیادین، سلول عضله قلب ساختند

به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس به نقل از شبکه رادیو و تلویزیون ژاپن (NHK)، یک تیم تحقیقاتی به سرپرستی پروفسور نوریو ناکاتسوجی از دانشگاه توکیو ژاپن یک ترکیب آلی را کشف کردند که قادر است تبدیل سلولهای بنیادین  به سلولهای عضله قلب را به میزان 90 درصد تحریک کند.

محققان 6900 نوع ترکیب را برای تبدیل سلولهای بنیادین به سلولهای قلب  - پیش از یافتن بهترین ترکیب – آزمایش کردند.

این محققان گفتند: این ترکیب هزینه کمتری نسبت به ترکیبهای دیگر برای تولید یک میلیون سلول ضروری در موارد کاشت اعضا در انسان دارد.

آنها افزودند: این ترکیب همچنین به خون برای کاشت نیاز ندارد امری که  خطر ابتلا به بیماریها را کاهش می‌دهد.

ناکاتسوجی گفت: این کشف چه بسا فرصتی برای استفاده از ترکیب در درمانهای بالینی در آینده فراهم می‌کند اما قبل از آن به آزمایش های بیشتری نیاز است.

يکشنبه 7/8/1391 - 19:33
شهدا و دفاع مقدس

خبرگزاری فارس: ساعت هشت صبح نگهبان برای‌مان صبحانه آورد و گفت: بخورید. من گفتم: من نمی‌خورم، عمل دارم. نگهبان گفت: امروز از اینجا منتقل می‌شوید صبحانه‌ات را بخور. با ناراحتی صبحانه خوردم و سپس به همراه دوستان سوار ماشین شدیم.

خبرگزاری فارس: ماجرای انگشتی که در زندان بعثی‌ها قطع شد

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، روزهای اسارت علاوه بر اینکه به دلیل دوری از وطن و خانواده و ... سخت و دشوار بود. اما سربازان ارتش بعثی آنچنان رفتار بی شرمانه از خود نشان می‌دادند که با هیچ قانون حقوق بشری سازگار نبود. نمونه آن خاطره‌ای است که برای شما می‌آوریم.

 

از اینکه می خواستند مرا عمل کنند خوشحال بودم و امید داشتم وضع زخم هایم بهتر شود. ساعت هشت صبح نگهبان برایمان صبحانه آورد و گفت: بخورید. من گفتم: من نمی خورم، عمل دارم. نگهبان گفت: امروز از اینجا منتقل می شوید صبحانه ات را بخور. با ناراحتی صبحانه خوردم و سپس به همراه دوستان سوار ماشین شدیم. بعد از نیم ساعت ماشین سواری وارد پادگان نسبتا بزرگی شدیم که سردر آن تابلوی بزرگی نصب شده بود و ماکت یک هواپیما هم در جلوی آن قرار داشت.

آن دو اسیر قدیمی را از ما جدا کردند و ما را به آسایشگاهی بردند که دارای پانزده تختخواب بود. بعد از انتقالم از بیمارستان پادگان الرشید به بیمارستان «تموز العسکری» انگشت سبابه دست راستم کم کم پژمرده و سیاه شد. یک روز که دکتر برای بازدید آمده بود وقتی دستم را دید روی پرونده ام چیزی نوشت و رفت. یکی دو ساعت بعد مرا از اتاق بیرون بردند و پس از عبور از چند راهرو وارد اتاقی شدیم که روی در آن نوشته شده بود: «عملیات الصفری» یعنی اتاق عمل سرپایی.

در آنجا آمپولی به دست راستم زدند و با یک انبر انگشتم را که سیاه شده بود گرفتند و از بیخ کندند. هرچه فریاد می زدم عین خیالشان نبود و کار خودشان را می کردند. پس از قطع انگشت دستم مرا به آسایشگاه بردند. جلوی در آسایشگاه که رسیدم بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم. به هوش که آمدم روی تخت بودم. درد سراپای وجودم را فراگرفته بود؛ آن هم درد طاقت فرسایی که ماه ها ادامه داشت. من نفر اول یا آخر نبودم که چنین بلایی سرش آمده بود.

به عنوان مثال یکی از بچه های قزوین که ترکش ریزی به چشم چپ و ترکشی هم به دستش خورده بود فکر می کرد با داد و فریاد کردن به کارش رسیدگی می کنند. به همین جهت هر روز از درد و عدم رسیدگی دکترها فریادش بر آسمان بود؛ تا اینکه یک روز او را برای عمل جراحی بودند اما وقتی برگشت دیدیم چشمش را تخلیه و دستش را هم قطع کرده اند.

راوی: آزاده مرتضی رستمی

شنبه 6/8/1391 - 15:31
شهدا و دفاع مقدس

خبرگزاری فارس: دیپلمش را که گرفت،‌ در کنکور شرکت کرد و برای بورسیه هندوستان پذیرفته شد. اما جنگ شروع شده بود و محمدرضا حال و هوای جبهه را به درس خواندن بی‌دردسر در هند ترجیح داد.

خبرگزاری فارس: فوتبالیستی که خود را بورسیه جبهه کرد

به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، شهید «محمدرضا وطنی» در تاریخ 7 مرداد 1361 در منطقه کوشک و در عملیات رمضان لباس بهشتیان را بر تن کرد. او یکی از فوتبالیست‌های به نام قائمشهر نیز بوده است؛ به طوری که بعد از شهادتش ورزشگاه این شهر را به نام شهید وطنی نامگذاری کردند. مطلب زیر بخشی از خاطرات این شهید ورزشکار است که در وبلاگ لشکر 25 کربلا منتشر شده است:

***

*وقتی منافقین به جان محمدرضا افتادند

قاسم تقوایی(دوست و همرزم شهید) می‌گوید: اوایل پیروزی انقلاب، درگیری‌های شدیدی بین حزب‌الهی‌ها و منافقین در قائمشهر اتفاق می‌افتاد و غالباً مرکز این درگیری‌ها، پل هوایی بود. در همان درگیری‌ها تعدادی از نیروهای زبده هم شهید شدند.

محمدرضا به عنوان نیروی نفوذی برای کسب اطلاعات در بین منافقین نفوذ کرده بود و تا مدتی بین‌شان بود و از آنها اخبار و اطلاعات کسب می‌کرد. آنها اصلاً بویی نبرده بودند تا اینکه بعد از مدتی توسط منافقین مجاور محله، او شناسایی شد. آنها هم به دوستانشان خبر دادند که محمدرضا حزب الهی و از بچه‌های مسجد صبوری است. وقتی منافقین به یقین رسیدند، او را به باد کتک گرفتند و به قصد کشت زدند.

در همین لحظه که محمدرضا داشت کتک می‌خورد، ما سی-چهل نفر بیشتر نبودیم؛ بچه‌ها ترسیده بودند. به بچه‌ها گفتم هر طوری شده باید او را نجات دهیم. منافقین هم بیش از 200 نفر بودند. خلاصه ما هم غیرتی شدیم و به آنها حمله کردیم. هم کتک خوردیم و هم زدیم تا بالاخره محمدرضا را از چنگشان در آوردیم.

*جمله آسمانی محمدرضا که بر مهر انجمن اسلامی حک شد

اوایل جنگ به کردستان اعزام شده بودیم. در تمامی عملیات‌های کردستان بچه‌های ما داوطلب می‌شدند. در حین عملیات «احمدخان و پیررستم»، با کمین کالیبر 50 دشمن مواجه شده بودیم. یکسری از بچه‌ها، نوک قله باقی ماندند و به هر ترتیبی بود خودشان را نگه داشتند. محمدرضا به همراه 8 نفر دیگر سقوط کردند و به ته دره رفتند.

محمدرضا به سختی دو دفعه خودش را تا نزدیکی‌های قله کشاند ولی باز هم سُر می‌خورد و پائین می‌رفت. بقیه بچه‌ها همگی سنگر گرفته بودند و از ترس جُم نمی‌خوردند تا از تیررس کالیبر 50 در امان باشند ولی محمدرضا جسورانه به حالت چهاردست و پا بالا می‌آمد و تیرهای کالیبر 50 به اطرافش می‌خورد و یخ‌ها می‌شکست و در هوا پخش می‌شد.

هر چه داد می‌زدیم و به او می‌گفتیم: نیا؛ قبول نمی‌کرد، بسیار شجاع و نترس بود و آن روز جانانه جنگید تا بالاخره توانست آتش دشمن را خفه کند. محمدرضا جمله‌ای که ورد زبانش بود را از خودش به یادگار باقی گذاشت و بچه‌های انجمن اسلامی مسجد صبوری، جمله آسمانی محمدرضا را بعد از شهادتش بر روی مهر انجمن حک کردند "امام؛ مظهر عدالت و تقوا را دعا کنید "

 

*خودش را بورسیه دانشگاه جبهه کرد

خانم رباب وطنی (خواهر شهید) می‌گوید: محمدرضا دیپلم‌اش را گرفت و برای دانشگاه کنکور داد. بورسیه  هندوستان شده بود، ولی عشق و علاقه‌اش به جبهه، مانع رفتنش به هند شد و خود را بورس دانشگاه جبهه کرد.

او فوتبالیست قابلی بود و در تیم‌های مختلفی بازی می‌کرد که بعد از شهادتش به یادگار استادیوم فوتبال قائمشهر را به نام استادیوم شهید محمدرضا وطنی نامگذاری کردند.

*بوسه‌ ترکش بر پیشانی محمدرضا او را بهشتی کرد

سرانجام در تاریخ 7 مرداد 61، آخرین روز عملیات رمضان در منطقه کوشک به حالت ستونی محمدرضا و برادر دیگرم «شهید حاج عیسی»، آقایان قاسم اوصیاء و سید محمود حسینی با هم در حال حرکت بودند.

محمدرضا در حال درست کردن کوله پشتی نفر جلویی بود در همین لحظه خمپاره‌ای در کنار آنها منفجر شد و ترکشی هم به سر محمدرضا بوسه زد و او به زمین افتاد. حاج عیسی هم چند متر عقب‌تر از محمدرضا بود، وقتی او را در حال جان دادن دید، فقط چند بار صدایش زد: محمدرضا! محمدرضا؛ سرش را بوسید و خیلی راحت، انگار که اتفاقی نیفتاده باشد از جنازه برادرش عبور کرد و به راهش ادامه داد.

*تقدیر اهالی روستاهای اطراف قائمشهر از محمدرضا 

وقتی که محمدرضا شهید شد، چندین خانواده از روستاهای محروم اطراف قائمشهر برای تشکر و عرض تسلیت آمده بودند، برای محمدرضا گریه می‌کردند و می‌گفتند: محمدرضا و دوستانش برای ما خانه ساختند، به ما کمک مالی می‌کردند و همچنین در فصل جمع‌آوری محصولات کشاورزی کمک زیادی به ما می‌کردند.

 

فرازی از وصیتنامه شهید:

در آن روزها که می‌رفت جامعه انسانی و فرهنگ اسلامی توسط دشمنان مکار و ددمنش رو به انزوا و نیستی و فرهنگ مادی معرفی غرب جامعه ما را فرا گیرد که در این لحظات حساس و طاغوت زده تاریخ و درمیان سکوت و ظلمت فریاد پرخروش جاء‌الحق و زحق‌الباطل پیامبرگونه ابرمرد تقوا در قلب از کار افتاده انسانیت خونی تازه به جریان انداخت و حرکتی متشکل و الهی آغاز شد…

و من هم به پیروی از خمینی، روح خدا و به حکم وظیفه شرعی خود را موظف دانستم تا برای دفاع از مکتب و میهن اسلامی و رویارویی و ستیز با بعثیون کافر داوطلبانه به جبهه بیایم و شهادت را شرافتمندانه‌ترین مرگ‌ها و رستگاری قطعی و بالاترین مرحله تکاملی می‌دانم تا شاید اگر لایق بودم خدا توفیق شهادت را نصیبم گرداند...

به هوش باشیم که دشمن زخم خورده خارجی و جریانات ناراضی و رفاه طلب داخلی درصدد انحراف و نابودی انقلابند و شما تنها با وحدت کلمه و تلاش شبانه روزی‌تان می‌توانید کارسازان و سنگربانان انقلاب و خنثی‌گر کلید دشمن باشید...

امام تبلور عینیت اسلام و مظهر عدالت و تقوا را دعا کنید که تنها راه نجات مستضعفان و تحقق حقانیت انقلاب در دعا و پشتیبانی شما تضمین می‌شود...

شنبه 6/8/1391 - 15:19
خواص خوراکی ها
جام جم آنلاین: عموم مردم سیب را به عنوان میوه تندرستی می‌شناسند، اما پژوهش‌های جدید نشان می‌هد، هندوانه هم نقش مهمی در سلامت قلب و عروق ایفا می‌كند.

دانشمندان دانشگاه كنتاكی و «پوردو» دریافته‌اند موش‌هایی كه در برنامه غذایی‌شان آب هندوانه گنجانده شده بود، در مقایسه با سایر موش‌ها از سلامت بیشتری برخوردار بودند.

این پژوهشگران بر این باورند كه ماده‌ای به نام سیترولین كه در هندوانه یافت می‌شود، باعث پایین آمدن كلسترول خون، وزن و نیز كاهش پلاك‌های سرخرگی موش شده است.

این پژوهش هم جهت با یافته‌های پژوهش‌های قبلی است كه نشان می‌دهد، كاهش تصلب رگ‌ها به دلیل مصرف هندوانه است.

در این مطالعه موش‌ها به دو گروه تقسیم شدند و به هر دو گروه، غذاهایی با چربی اشباع و كلسترول بالا داده شد. یكی از این گروه‌ها از آبی كه در آن دو درصد آب هندوانه موجود بود، می‌نوشیدند و گروه دیگر از همان مقدار آب به همراه محلولی كه مشابه هیدروكربنی آب هندوانه بود، استفاده می‌كردند.

نتیجه نشان داد، كلسترول LDL یا همان كلسترول بد موش‌هایی كه آب هندوانه مصرف كرده بودند، 50 درصد و پلاك‌های موجود در سرخرگ آنها نیز 50 درصد كاهش یافته بود.

وزن این گروه از موش‌ها نیز كاهشی 30 درصدی داشت. در ضمن، میزان سیترولین موجود در خون آنها بالا رفته بود.

با این كه تاثیر مثبت سیترولین موجود در هندوانه بر بدن مشخص است، اما هنوز سازوكار بروز این تغییرات مشخص نشده است.

متاسفانه هر ساله حدود 20 درصد از كل محصول هندوانه جهان دور ریخته می‌شود و شاید اصلی‌ترین دلیل آن استقبال نكردن مشتریان از این محصول جالیزی ‌باشد.

همچنین در فصل تابستان كه قیمت هندوانه در بازار كاهش می‌یابد، برخی صیفی‌كاران، تمایلی به برداشت همه محصول خود ندارند و به این ترتیب، بخش عمده‌ای از محصولشان تلف می‌شود. با روشن‌تر شدن سودمندی هندوانه در آینده با ایجاد صنایع تبدیلی، شاید بتوان از مزایای آن بهره بیشتری برد.

منبع: science daily

جمعه 5/8/1391 - 15:20
خواص خوراکی ها
جام جم آنلاین: در طول تاریخ، دارچین یكی از ادویه‌های محبوب و پرمصرف بوده است. افزون بر این، پژوهش‌های دانشمندان در سال‌های اخیر نشان می‌دهد این ادویه فواید بسیار زیادی نیز دارد؛ فوایدی كه اطلاع از آنها مطمئنا شما را قانع می‌كند دارچین را به برنامه غذایی‌تان بیفزایید.

پایین آورنده كلسترول: پژوهش‌ها نشان می‌دهد تنها نصف قاشق چایخوری دارچین در هر روز می‌تواند پایین آورنده كلسترول LDL خون باشد.

تنظیم‌كننده قندخون: مطالعات انجام شده گویای آن است كه دارچین می‌تواند تنظیم‌كننده قندخون، بویژه برای افرادی كه دیابت نوع دوم دارند، باشد.

ضدعفونی‌كننده: برخی پژوهش‌ها از توانایی شگفت‌انگیز دارچین در متوقف كردن مقاومت دارویی در برخی از انواع عفونت‌ها حكایت دارد.

پیشگیری‌كننده از سرطان: برخی از دانشمندان به این نتیجه رسیدند كه دارچین می‌تواند از پیشرفت سرطان خون و سلول‌های غدد لنفاوی جلوگیری كند.

ضد انعقاد خون: جلوگیری از لخته شدن خون نیز یكی دیگر از خواص دارچین است.

رفع‌كننده آرتروز: در مطالعه‌ای كه در دانشگاه كپنهاگ دانمارك انجام گرفت، هر روز صبح قبل از صبحانه به عده‌ای از افرادی كه از آرتروز (ورم مفاصل) رنج می‌بردند، یك قاشق چایخوری دارچین همراه یك قاشق سوپخوری عسل داده شد. پس از یك هفته مشخص شد این كار تاثیر چشمگیری در درمان ورم مفاصل داشت و این افراد توانستند ظرف مدت یك ماه بدون درد راه بروند.

خاصیت آنتی باكتریال: اضافه كردن دارچین به غذا سبب جلوگیری از رشد باكتری‌ها و فاسد شدن غذا شده و همچنین نگهدارنده طبیعی غذا خواهد بود.

افزایش‌دهنده كاركرد ذهن: در یك بررسی مشخص شد استشمام دارچین باعث بالا رفتن عملكرد حافظه و ذهن می‌شود.

از بین بردن باكتری ای كلای: (e-coli) پژوهشگران دریافته‌اند دارچین می‌تواند باكتری ای كلای موجود در آبمیوه‌های غیرپاستوریزه را از بین ببرد.

سرشار از مواد مغذی: دارچین سرشار از منگنز، فیبر، آهن و كلسیم است.

جادویی برای كاهش وزن

یكی از موادی كه مصرف آن در برخی از رژیم‌های كاهش وزن توصیه می‌شود، دارچین است. دارچین به چند دلیل می‌تواند به كاهش وزن كمك كند:

قند خون را می‌كاهد: خوردن بسیاری از غذاها سبب افزایش قندخون می‌شود و اگر این قند كنترل نشود، احتمال افزایش وزن بسیار زیاد خواهد بود. دارچین با كنترل میزان قندخون می‌تواند تا حدی از افزایش وزن جلوگیری كند.

میزان انسولین را كنترل می‌كند: دارچین علاوه بر متعادل نگه داشتن سطح قندخون، میزان انسولین را نیز كنترل می‌كند. میزان انسولین و قندخون ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. پایین نگه داشتن سطح انسولین یكی از مواردی است كه برای سلامت و كاهش وزن اهمیت زیادی دارد.

سبب افزایش سوخت و ساز بدن می‌شود: بدن انسان برای هضم دارچین، نوعی واكنش شیمیایی خاص انجام می‌دهد. این فعل و انفعالات در واقع سبب افزایش سوخت و ساز بدن می‌شود تا به این‌ترتیب گرمای اضافه‌ای را كه از طریق مصرف دارچین ایجاد می‌شود، كاهش دهد. وقتی سوخت و ساز بدن افزایش می‌یابد، بدن ما كالری بیشتری می‌سوزاند كه این مساله به كاهش بیشتر وزن می‌انجامد.

با كمی حوصله و خلاقیت می‌توانیم از دارچین به طور منظم در وعده‌های غذایی خود استفاده كنیم. مثلا می‌توان دارچین را روی نان برای صبحانه یا روی میوه‌های عصرانه و نیز در ماست، چای و قهوه ریخت. تا وقتی به صورت منظم از دارچین استفاده می‌كنیم، چگونگی مصرف آن اهمیت چندانی ندارد. در هر حال سعی كنید همیشه دارچین را در وعده‌های غذایی روزانه خود جا دهید.

عارفه اسماعیل‌پور -  كارشناس طب گیاهی

جمعه 5/8/1391 - 15:19
آموزش و تحقيقات
جام جم آنلاین: معمولاً سرماخوردگی به دلیل عفونت ویروسی در مجاری تنفسی، سینوس‌ها، گلو و بینی ایجاد می‌شود و با عطسه، گلودرد، سرفه و آبریزش بینی همراه است.

بد نیست بدانید كه سرماخوردگی به صورت خود به خود و بدون نیاز به راهکار خاصی درمان می​شود.

این عارضه، ظرف چند روز بهبود می‌یابد، اما با انجام كارهایی ساده می‌توان از ناراحتی‌های ناشی از آن كاست.

مهم است بدانیم كه هیچ درمان ویژه‌ای برای سرماخوردگی وجود ندارد. بنابراین، داروها و روش‌هایی كه به شما در كاهش نشانه‌های آن كمك می‌كند، سبب كوتاه‌ترشدن دوره بیماری نمی‌‌شود.

آنتی‌بیوتیك بر سرماخوردگی بی‌اثر است

آنتی‌بیوتیك‌ها برای عفونت‌های باكتریایی تجویز می‌شوند. عامل ایجاد سرماخوردگی ویروس است و به آنتی‌بیوتیك پاسخ نمی‌دهد بنابراین جای تعجب است كه بسیاری از افراد برای درمان سرماخوردگی، از پزشك خود تقاضای تجویز آنتی‌بیوتیك دارند. بی‌شك آنتی‌بیوتیك نه كمكی به بهبود سریع‌تر شما می‌كند، نه مانع انتقال این بیماری به دیگران می‌شود.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد، ترس از عفونت دستگاه تنفسی به خاطر سرماخوردگی، دلیل مناسبی برای تجویز آنتی‌بیوتیك نیست.

با وجود این از آنجا كه این گونه عفونت‌ها می‌تواند سلامت افراد مسن را به خطر اندازد، آنتی‌بیوتیك‌ها به طور چشمگیری خطر ابتلا به ذات‌الریه پس از عفونت سینه در آنها را كاهش می‌دهد.

در نقطه مقابل آنتی‌هیستامین ممكن است علائم سرماخوردگی را بهبود بخشد...

آنتی‌هیستامین‌ می‌تواند برخی علائم سرماخوردگی مانند آبریزش چشم، آبریزش بینی، سرفه و عطسه را كمی كاهش دهد البته متخصصان هنوز مطمئن نیستند، مزایای آنتی‌هیستامین‌ بیشتر از مضرات آن باشد.

كارشناسان بر این باورند كه آنتی‌هیستامین با خشك كردن مخاط بینی، مانع پایین آمدن مایع مخاطی آن می‌شود و پیامد آن هم تضعیف توانایی بینی برای دفع میكروب‌ها خواهد بود.

همچنین مطالعاتی كه تاكنون در زمینه تاثیر عناصر مختلف بر سرماخوردگی انجام شده، نتایج متناقضی را درباره سودمند بودن «روی» برای درمان این بیماری نشان می‌دهد.

برخی پژوهش‌ها مصرف روی را ظرف 24 ساعت پس از پدیدار شدن علائم سرماخوردگی توصیه می‌كنند. بتازگی دانشمندان كانادایی به این نتیجه رسیده‌اند كه مصرف روی در بزرگسالان نتایج بهتری نسبت به كودكان در درمان سرماخوردگی داشته است. فراموش نكنیم كه مصرف بیش از حد روی، خالی از خطر نیست.

گفته می‌شود داروهای ضد احتقان نیز با كم كردن تورم مخاط بینی، تنفس را آسان می‌كند. در بازار، انواع داروهای ضد احتقان بینی یا دهان وجود دارد.

از این داروها نباید به مدت بیش از پنج روز استفاده كرد، زیرا ممكن است باعث انسداد بیشتر مجرای بینی شود البته مصرف طولانی مدت این دارو به تجویز پزشك از این قاعده مستثنی است. همچنین بیماران مبتلا به فشار خون فقط زیر نظر پزشك می‌توانند از داروهای ضد احتقان استفاده كنند.

البته بسیاری از پژوهشگران، باور چندانی به تأثیر مثبت داروهای ضد احتقان ندارند، زیرا مدت زمان تاثیر مثبت آنها بسیار كوتاه است. همچنین داروهای ضداحتقان بینی نباید از سوی بیمارانی كه از برخی انواع داروهای ضدافسردگی استفاده می‌كنند، مصرف شود.

در طول پنج شش سال گذشته، نهادهای نظارتی در سراسر جهان كنترل شدیدتری را در برابر
ضد احتقان‌هایی كه حاوی افدرین و پسودوفدرین (دو نوع ماده مخدر با قابلیت برطرف‌كردن احتقان) هستند، اعمال كرده‌اند.

اما داروهای مسكن و تب بُر می‌تواند برای كاهش عوارض نامطلوب سرماخوردگی سودمند باشد. اگر چه تب شدید ناخوشایند است، اما تب خفیف بد نیست، زیرا به بدن كمك می‌كند تا با عفونت بسرعت مقابله كند.

با این حال اگر احساس ناراحتی می‌كنید، داروهای تب‌بُر می‌تواند بسیار مناسب باشد. آسپیرین نیز فقط برای افراد سالمند مناسب است و جوانان و كودكان نباید‌آن را مصرف كنند. استامینوفن (تیلنول، پاراستامول) یا ایبوپروفن نیز برای درمان تب و كاهش درد موثر است.

برای یافتن مسكن مناسب می‌توانید با پزشك یا داروساز مشورت كنید.

هوای خانه را مرطوب‌ نگه​دارید

در طول ماه‌های سرد و مواقعی كه بخاری یا شوفاژ، هوای محل زندگی‌تان را خشك می‌كند، از دستگاه‌های مرطوب‌كننده هوا استفاده كنید. مرطوب‌كننده‌های هوا به مرطوب نگه داشتن گلو و مجرای بینی كمك می‌كند.

برای بخور دادن به روش سنتی نیز در ظرفی تا نیمه آب ریخته، آن را جوش بیاورید و روی میزی محكم قرار دهید.

بنشینید، سر خود را به ظرف نزدیك كنید و با حوله‌ای بپوشانید. چشم‌هایتان را ببندید و نفس عمیق بكشید. دقت كنید، بخار نباید وارد چشم‌هایتان شود. البته مدتی است دستگاه‌های جدیدی برای بخور به بازار عرضه شده است كه دارای محفظه‌ای برای قرار دادن بینی و دهان است. برای استفاده از این دستگاه فقط باید آب داغ را درون ظرف مخصوص آن بریزیم. بخار می‌تواند به كاهش گرفتگی بینی كمك كند.

از بخور دادن كودكان كم سن وسال به دلیل احتمال سوختگی خودداری كنید. برای بخور دادن به كودكان خردسال، آنها را نزدیك دوش آب داغ نگه دارید و از آنها بخواهید تا بخار آن را تنفس كنند.

فراموش نكنید كه هنگام سرماخوردگی، مراقب از دست رفتن آب بدن باشید.

چرا كه عرق‌كردن و آبریزش بینی هنگام سرماخوردگی، باعث از دست‌دادن آب بدن می‌شود كه باید به طور مداوم جبران شود. آب بهترین نوشیدنی است. هنگام سرماخوردگی مقدار زیادی آب بنوشید. به خاطر داشته باشید، قهوه و نوشیدنی‌های كافئین‌دار باعث از دست‌دادن آب بدن می‌شود.

سوپ مرغ هم می‌تواند شدت سرماخوردگی را كاهش دهد. در واقع سوپ مرغ فعالیت نوتروفیل‌ها (یعنی سلول‌های سیستم ایمنی بدن كه باعث التهاب می‌شود) را مهار و به حركت مواد مخاطی كمك می‌كند. افزون بر این، سوپ مرغ به خاطر مایع‌بودنش به كاهش كم آبی بدن كمك می‌كند.

استراحت نه‌تنها علائم سرماخوردگی را كاهش می‌دهد، بلكه باعث كاهش احساس خستگی و استیصال ناشی از این بیماری می‌شود كه این خود می‌تواند طول مدت سرماخوردگی را كاهش دهد.

همچنین استراحت، سیستم ایمنی بدن را برای مقابله با عفونت ویروسی تقویت می‌كند. البته تاكنون مدت زمان مشخص و ایده‌آلی برای استراحت هنگام ابتلا به این بیماری توصیه نشده است.

غرغره با آب نمك هم می‌تواند گزینه مناسبی باشد. به این منظور یك چهارم قاشق سوپخوری نمك را در حدود یك لیتر آب گرم حل كرده، غرغره كنید. علائم گلودرد به طور موقت برطرف می‌شود. محلول حاوی نمك‌، مایعات اضافی موجود در بافت‌های ملتهب پشت گلو را بیرون می‌كشد و باعث كاهش درد می‌شود. همچنین این كار باعث نرم شدن خلط و در نتیجه خروج آسان‌تر آن می‌شود.

قطره محلول نمك برای بینی نیز به بازشدن گرفتگی بینی در نوزادان كمك می‌كند. این نوع قطره را می‌توانید از داروخانه‌ها تهیه كنید كه می‌تواند جایگزین مناسبی برای محلول آب نمك برای غرغره‌كردن باشد. البته غرغره‌كردن برای نوزادان و كودكان كم سن و سال ممكن نیست.

تجویز خودسرانه داروهای ضد‌سرفه ممنوع

داروهای ضد سرفه كه می‌توان آنها را بدون تجویز پزشك از داروخانه‌ها تهیه كرد، می‌تواند برای كودكان خطرناك باشد.

این داروها برای كودكان زیر دو سال اصلا مجاز نیست. به طور كلی انجمن مصرف كنندگان محصولات بهداشتی و درمانی ایالات متحده، مصرف این داروهای ضد سرفه بدون نسخه را برای كودكان زیر 
چهار سال غیرمجاز می‌داند.

در چنین شرایطی پژوهشگران دریافتند، بیش از 40 درصد والدین در استرالیا از داروهای ضد سرفه بدون نسخه برای كودكان دو ساله خود‌ استفاده كرده‌اند.

 این در حالی است كه علاوه بر ممنوعیت مصرف برای كودكان زیر دو سال، این دارو تاثیر مثبتی نیز برای این كودكان ندارد.

همچنین داروی ضدسرفه در درمان سرماخوردگی موثر نیست و فقط می‌تواند دفعات و شدت سرفه را كاهش دهد.

سامیه سپهری‌فر

جمعه 5/8/1391 - 15:15
بیماری ها
جام جم آنلاین: استئوآرتریت یا آرتروز، بیماری بسیار شایعی است كه بیشترین تاثیر را روی مفاصل می‌گذارد و از این‌رو گفته می‌شود، این بیماری بیش از هر قسمتی مفاصل بدن را درگیر می‌كند، اما از آنجا كه مفصل، محل اتصال دو استخوان مجزاست، نقش مهمی در حركت و انعطاف‌پذیری بدن ایفا می‌كند.

تقریبا هیچ یك از مفاصل بدن را نمی‌توان یافت كه در برابر ابتلا به این بیماری مقاوم باشد، اما بروز این بیماری در دست ها، زانوها، مفصل ران، گردن و قسمت‌های پایینی كمر به‌مراتب بیشتر است.

این بیماری تحت عنوان بیماری ساییدگی مفاصل نیز شناخته می‌شود، چراكه بر اثر این بیماری عملكرد غضروف‌های مفصلی در نتیجه سال‌ها فرسودگی و ساییدگی دچار اختلال خواهد شد. مفاصل متحرك ساختار پیچیده‌تری دارد و از بخش‌های متعددی تشكیل شده‌ است.

با در نظرگرفتن عوارض ونشانه‌های بیماری آرتروز به این نتیجه می‌رسیم كه غضروف، مهم‌ترین بخش تشكیل‌دهنده مفاصل بدن است.

غضروف پوشش نرمی است كه در انتهای استخوان‌ها یافت می‌شود و عمدتا از آب تشكیل شده است. علاوه بر این، در ساختار غضروف‌ها كلاژن نیز یافت می‌شود.

كلاژن ماده اصلی تشكیل دهنده اعضا و اندام‌های مختلف بدن از جمله پوست است كه از الیاف پروتئینی تشكیل شده است.

پوشش مفصلی، مایع مفصلی، رباط‌ها، تاندون‌ها و همچنین عضلات، از دیگر قسمت‌های تشكیل‌دهنده مفاصل بدن است كه در عملكرد آنها نقش مهمی ایفا می‌كند.

پوشش مفصلی همه اجزای تشكیل‌دهنده مفاصل را داخل یك غشای محافظ قرار می‌دهد. مایع مفصلی نقش مهمی در روان‌سازی و تسهیل حركت غضروف‌ها ایفا می‌كند.

اگر مفصل‌ها به هر علتی آسیب دیده باشد، غضروف ضعیف می‌شود و میزان مایع مفصلی افزایش می‌یابد.

اگر مفصل بافت غضروفی‌اش را از دست بدهد، استخوان‌ها به هم ساییده می‌شود. در نهایت این تغییرات به درد و التهاب منجر می‌شود و محدودیت‌های حركتی برای فرد ایجاد می‌كند.

به همین علت، مبتلایان این بیماری در صورت پیشرفت بیماری بویژه در مفاصل متحرك بدن با محدودیت‌ شدید، در انجام امور روزمره مواجه می‌شوند تا جایی كه ممكن است حتی دیگر قادر به انجام هیچ‌كاری نباشند.

مترجم: مریم وكیلی
منبع: Howstuffworks

جمعه 5/8/1391 - 15:13
اهل بیت

خبرگزاری فارس: چه زیباست هنگامی که درهای رحمت الهی در روز عرفه گشوده می‌شود، بهترین درخواست‌ها را از پروردگار خویش مسئلت کنیم. در این زمینه بهترین راهنما ائمه(ع) هستند، چرا که آن‌ها با تمام وجود حقیقت خدا را دریافته‌اند.

خبرگزاری فارس: رابطه انسان با خدا در دعای عرفه امام حسین(ع)

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، «عرفه» همان‌گونه که از نامش پیداست روز شناخت حقیقی است. روز کسب معرفت و بهره‌گیری از دریای بزرگ تعالیم آسمانی است، عرفه از جمله ایامی است که عبادت در آن بسیار سفارش شده است، حال باید دید چه چیز شایسته خواستن در این روز را دارد که انسان برای آن دست به دعا بردارد،‌ چرا که در این روز درهای رحمت الهی بر بندگان گشوده است و در این روز نباید از خداوند امور کوچک را خواست.

بهترین راهنما در این زمینه ائمه معصومین(ع) هستند، کسانی که با تمام وجود حقیقت خدا را دریافته و به عظمت او واقف‌اند و چه دعایی بهتر از دعای عرفه امام حسین(ع) و امام سجاد(ع)!

به همین منظور نگاهی اجمالی به برخی مفاهیم دعای عرفه اباعبدالله الحسین(ع) و امام سجاد(ع) درباره رابطه انسان و خدا انداختیم که در ادامه می‌آید:

*بیان صفات الهی

امام حسین(ع) خطاب به خداوند عرضه می‌دارد: «أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ، أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ، أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیْتَ ...»، تو آن خدایی که منّت نهادی و نعمت دادی و احسان کردی؛ خدایی که جمال دادی و برتری دادی و کامل ساختی و روزی رساندی و توفیق عطا کردی، تویی که بخشیدی و بی‌نیاز کردی ...»

امام سجاد(ع) نیز می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ قَبْلَ خَلْقِکَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِکَ إِیَّاهُ، فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَیْتَهُ لِدِینِکَ، وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّکَ، وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِکَ، وَ أَدْخَلْتَهُ فِی حِزْبِکَ، وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالاةِ أَوْلِیَائِکَ، وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِکَ...»، من آن بنده‌ای هستم که پیش از ‌آفرینش به او نعمت دادی و بعد از آفریدنش نیز بر نعمتت افزودی و او را به دین خود هدایت کردی و به حق خویش آگاه ساختی و به ریسمان خود، از افتادن در چاه گمراهی بازش داشتی و در حزب خود داخلش کردی و به دوستی دوستانت و دشمنی دشمنانت مفتخرش فرمودی...

در این فرازها اوصاف و احوالاتی بیان می‌شود که میان خدا و بنده‌اش جاری است، در این عبارات، خداوند به صفاتی یاد می‌شود که مخصوص خداوندی او است، همچنین بنده خدا به صفات و حالاتی یاد می‌شود که لازمه انسانیت و مخلوقیّت اوست.

* ارتباط عابد و معبود

یکی از افتخارات انسان این است که خداوند او را به بندگی خود بپذیرد و از دایره سرکشان و طاغیان و گمراهان بیرون آورد.

امام حسین(ع) نیز این گونه خدای خویش را می‌خواند: «تو آن خدایی که منّت نهادی و نعمت رساندی، نیکی خواستی و به زیبایی آراستی. برتری دادی و کامل کردی».

امام سجاد(ع) در این باره می‌فرماید: «من آن بنده تو هستم که پیش از آفریدنش، به او انعام کردی و آفریدی و بعد از خلقت نیز انعام فرمودی و راهِ هدایت قرار دادی، به جمال خود دلش ربودی و به حق دلبند ساختی و به طناب هدایت از ضلالت بازداشتی».

* رابطه سائل و مسئول

امام حسین(ع) در این دعا خداوند را چنین می‌خواند: «بارالها! تو نزدیک‌ترین کسی هستی که خوانده شود و زودترین اجابت کننده‌ای و شنونده‌ترین شنونده سئوال کنندگانی. هیچ مسئول (سئوال شونده‌ای) همانند تو نیست».

امام سجاد(ع) نیز عرضه می‌دارد: «الهی من از تو سئوال می‌کنم، سئوال یک انسان حقیر و ذلیل و فقیر، ترسان و امیدوار، کمترین کمترین‌ها و پست‌ترین پست‌ترین ها...»

امام حسین(ع) در اوایل دعای عرفه می‌فرماید: «بار الها! اگر خواندمت، اجابت کردی و اگر چیزی خواستمت عطا و عنایت کردی و اگر اطاعتت کردم شکر آن به جا آوردی و اگر شکر نعمت کردم بر نعمت افزودی.»

* رابطه غنی و فقیر

خداوندی خدا اقتضا می کند که غنیّ مطلق باشد؛ زیرا هر چه غیر اوست فقیر است.

امام حسین(ع) در این خصوص عرضه می‌دارد: «خدایا! من در اوج بی‌نیازی، نیازمند به توأم، پس چگونه در نهایت فقر محتاج تو نباشم؟! بارالها! من در نهایت دانشمندی، جاهلم، پس چگونه در عین جهالت خویش جاهل نباشم؟!»

امام سجاد(ع) بیان می‌دارد: «خدایا! من از تو خواهش می‌کنم؛ خواهشِ انسان حقیر و ذلیل و فقیر بی چیز.»

بنابراین، همه باید بدانیم که هر چه داریم از اوست و هر چه نداریم کلیدش به دست اوست، همه هیچ‌اند و هر چه هست اوست.

* رابطه توکّل و استغنای بنده به خدا

یکی از نشانه‌های صداقتِ عابد با معبود و عاشق با معشوق این است که عابد اختیار خود را به دست معبود دهد و زمام امورش را تسلیم معشوق کند.

چرا که آن‌ها راضی به قضای الهی بوده و پروردگار عالم را صاحب اختیار خود می‌دانند و از اختیار خود می‌کاهند و تنها به بارگاه معبود می‌نالند و همه چیز را از او می‌خواهند و به بندگی و بی‌اختیاری خویش می‌بالند.

به این جهت امام حسین(ع) در نیایش عرفه خطاب به پروردگار خویش عرضه می‌دارد: «بارالها! چگونه عزیز نباشم در حالی که تو مرا به خود نسبت دادی و چگونه فقیر نباشم در حالی که تو مرا در میان فقرا قرار دادی و چگونه خود را فقیر بدانم حال آن که به واسطه جود و کرمت مرا غنی ساخته‌ای».

غنای حقیقی وقتی حاصل می‌شود که آدمی حقیقت خویش را دریابد و به ارتباط میان خود و خدای بی‌نیاز آگاه شود و او را حافظ و ناظر خویش بداند، در این صورت به مقام اطمینان نفس می‌رسد که نفس مطمئنه نفس مستغنیه نیز هست.

* رابطه عصیان و غفران

انسان مؤمن همیشه دل به عفو الهی بسته است؛ زیرا وقتی دریای عفو الهی به جوش آید، همه کرده‌ها و ناکرده‌ها را می شوید و انسان را از لوث گناه پاک می‌سازد و به لطف خود می نوازد.

امام سجاد(ع) می‌فرماید: «من آن بنده‌ای هستم که او را از معصیت نهی کردی اما مخالف نهی تو رفتار کرد... اما امیدوار عفو تو بود و به گذشت تو ایمان داشت و اکنون خاضعانه و ذلیلانه و خاشعانه و خائفانه در پیشگاه تو ایستاده و به گناهان خود اعتراف می کند».

* راضی و مَرضی

رابطه دیگر میان انسان و خدا، رضایت آدمی از معبود خویش است؛ زیرا انسان هیچگونه حقّی بر خداوند ندارد تا خود را طلبکار و ذی حق بداند. آنچه خدا به انسان داده، لطف و کرم خودش اقتضا کرده و آنچه نداده مشیت و عدالت او صلاح ندیده است.

از دیدگاه حضرت سیدالشهدا(ع) رضایت الهی از بندگانش از باب لطف اوست نه عملکرد بندگان؛ زیرا انسان هر عمل نیکی انجام دهد، به کمک خدا است. در واقع خداست که بنده‌اش را موفق به انجام کارهای نیکی می‌کند. پس کار نیک نیز توسط خدا انجام می‌شود، ولی ما آن را به خودمان نسبت می‌دهیم، پس ما نمی‌توانیم موجبات رضایت الهی را فراهم کنیم.

امام حسین(ع) می‌فرماید: «خدایا! رضای تو والاتر از آن است که چیزی از سوی تو علت و سبب آن شود، چه رسد به این که من سبب آن باشم؛ زیرا رضایت پیرو نفعی است که به صاحب رضا می‌رسد و تو غنی‌تر از آنی که خودت از خودت نفع ببری تا چه رسد که از من منتفع شوی».

پنج شنبه 4/8/1391 - 16:36
ازدواج و همسرداری
جام جم آنلاین: آخ...! پایت به روسری‌ای كه روی زمین افتاده و یك گوشه‌اش هم زیر پایه مبل رفته، گیر می‌كند و با سر می‌خوری زمین.

 

عصبانی می‌شوی. زیر لب ناسزا می‌گویی، اما روسری را از آنجا بر نمی‌داری و فقط مچاله‌اش می‌كنی و پرت می‌كنی زیر مبل.

روی مبلی كه لباس‌های تمیز قرار گرفته، بدون این‌كه توجهی به آنها داشته باشی لم می‌دهی و جوراب‌های بد بوی خود را درمی‌آوری و لای آنها ول می‌كنی. همان‌طوری كه آنجا خوابیده‌ای دست می‌چرخانی و كنترل را كه زیر مبل گذاشته‌ای پیدا می‌كنی ، تلویزیون را روشن می‌كنی تا سرو صدایش خوابت كند!

این هم كافی نیست. در حالی كه در بستری از رخت تمیز و یك جفت جوراب بویناك خفته‌ای، جعبه شیرینی روی میز را هم باز می‌كنی. تا چشمت به دیدن تصاویر تلویزیون گرم شود شیرینی می‌خوری و خرده‌هایش را هم می‌ریزی روی بستری كه یك وقت رخت‌های شسته شده بود و دست آخر دستت را با همان پاك می‌كنی و به خواب می‌روی.

دم غروب كنار حضور خسته اشیایی كه در هر گوشه و كنار خانه پراكنده است از خواب بر‌می‌خیزی. همسرت از خرید برگشته و صدای بستن در ورودی تو را بیدار می‌كند و بعد صدای فریاد همسرت حسابی خواب را از سرت می‌پراند: «دیگر هیچ جایی نبود كه رفته‌ای روی رخت تمیز‌ها كه تازه از پشت‌بام آورده‌ام خوابیده‌ای؟»

و تو برق از چشمت می‌پرد و پریدن خماری خواب، ذهنت را هوشیار می‌كند كه یك فوتبال ذهنی با همسرت شروع كنی. پس توپ را به زمین او می‌اندازی: «نخیر معلومه كه جایی نبود! آنقدر این خانه كوفتی به هم ریخته است كه جای دیگری نداشتم!»

همسرت كه مترصد است جواب مناسبی بدهد می‌گوید: «خب تو هم كه در همین خانه زندگی می‌كنی و بیشتر ریخت و پاش‌ها مال تو و بچه‌هاست. پنج روز هفته من جمع می‌كنم، یك روزش هم تو جمع كن.»

حالا نوبت توست كه توپ را مستقیم به‌زمین بفرستی: «اگر قرار بود هرچه می‌ریزیم را خودم جمع كنم پس چرا زن گرفتم؟!»

و هنوز آماده گرفتن توپ حریف نشده‌ای كه ضربه توپ به طرز سهمگینی توی چشمت پایین می‌آید و آن درست زمانی است كه جوراب‌هایت كه از لای یقه یكی از لباس‌ها كشف شده مثل موش مرده در دست همسرت قرار می‌گیرد... .

این زندگی توست. زندگی‌ای كه به آن عادت كرده‌ای. «هرج و مرج و گاهی سرو صدا به خاطر همین هرج و مرج.» قبول كنی یا نه تو و همسرت شلخته شده‌‌اید و معلوم نیست كی این اتفاق افتاده و كدام‌یك دیگری را به این ورطه هولناك انداخته است، اما از هم كم نمی‌آورید.

از عشق تا رفع تكلیف

نادیا می‌گوید: زمانی است كه سر حال هستم خانه را با عشق تمیز می‌كنم و دلم می‌خواهد همه چیز عشق مرا به همسرم نشان دهد. او نیز همین حال را دارد، اما وقتی بهانه‌جو و حق‌ناشناس باشد من هم دل به كار نمی‌دهم و فقط در حد رفع تكلیف كار می‌كنم. هرچه باشد كار خانه فقط مال من كه نیست.

وقتی همسرم به كارهایی كه در خانه انجام می‌دهم توجه دارد و تشكر می‌كند، به بهترشدن زندگی‌ام خیلی علاقه پیدا می‌كنم، دوست دارم كارهایم را به بهترین وجه انجام بدهم تا همسرم هم متقابلا همین‌طور باشد.همسرم مدام به مادرم می‌گوید: خانم من واقعا در چیدن خانه سلیقه دارد و نمی‌گذارد دل ما بگیرد و دچار یكنواختی بشویم... .

اما سمیرا حكایت دیگری دارد. او می‌گوید: حس می‌كنم هركاری كه می‌كنم به چشم همسرم نمی‌آید. این خانم جوان كه به كلاس‌های گل‌آرایی، سفره‌آرایی و خیاطی هم رفته است و به قول خودش از هر انگشتش چند هنر می‌بارد گاهی دچار شلختگی می‌شود و دلیلش را هم این طور بیان می‌كند:

اول همه چیز مرتب است، ولی متوجه می‌شوم كه همسرم اصلا توجهی ندارد و من شبیه در و دیوار شده‌ام و انگار معجزه می‌كنم و ورد می‌خوانم و یكهو خانه مرتب می‌شود و هیچ كاری در مورد آن نمی‌كنم چون گاهی كه یك نقص كوچك در خانه باشد همسرم زود می‌بیند و می‌گوید: باز كه گرد و خاك همه جا را گرفته! یا چیزی شبیه این. آن‌وقت من هم دلسرد می‌شوم و حس می‌كنم همسرم جایگاه مرا تا حد یك مستخدم، پایین آورده كه اگر همه چیز خوب باشد چیزی نمی‌گوید و اگر چیزی نامرتب باشد صدایش در می‌آید. آن‌وقت است كه همه چیز را به حال خود رها می‌كنم تا فرق كار‌كردن و نكردن مرا ببیند. بعد او هم همه چیز را بیشتر به هم ریخته می‌كند كه با من لج كرده باشد. این داستان شلختگی من است.

شلخته بودن عیب همه است

حمید می‌گوید: اگر خانه به هم ریخته باشد كسی نمی‌پرسد خانم خانه ریخته، بچه‌ها ریخته‌اند یا مرد خانه. مردم فقط می‌گویند چه زن شلخته‌ای در خانه است. پس كار زن است كه همه چیز را مرتب كند فارغ از این كه منشأ به هم ریختگی چه كسی است.

اما مسعود با او موافق نیست. این دو جوان 24 و 27 ساله، زندگی متفاوتی را تجربه می‌كنند. حمید سه سال است كه ازدواج كرده و مسعود تازه‌داماد است.

مسعود می‌گوید: خجالت نمی‌كشم كه بگویم همسر من یك شلخته تمام‌عیار بود. خب شما كه او را نمی‌شناسید پس مشكلی نیست كه اعتراف كنم من عاشق او شده‌ام و همین‌طور كه هست دوستش داشتم و به خاطر این‌كه كار خانه‌ام را بكند با او ازدواج نكرده‌ام، اما نرگس به من گفته بود كه در خانه فقط درس می‌خوانده و هیچ كاری بلد نیست.

من مطمئن بودم كه زندگی ما خوب خواهد شد و مشكلی نخواهد بود. بنابراین با او ازدواج كردم و طبق توصیه یك مشاور، روش خاصی را پیش گرفتم. خودم مرتب بودن را شروع كردم و برای همسرم چای درست می‌كردم و به او هیچ كاری نمی‌دادم.

روز تعطیل ما به جای این‌كه روز گردش و تفریح باشد روز خانه‌داری من بود و به همسرم می‌گفتم تو هرچه می‌خواهی بكن. وقتی او جد و جهد مرا برای مرتب‌كردن همه جا و یادگرفتن كارهای خانه دید خجالت كشید و دست به كار شد. از اینترنت شیوه‌های آشپزی را یاد گرفت و كم‌كم عادت كرد خانه را به كمك من مرتب نگه دارد و من هم به او كمك كردم و حالا همه چیز بعد از مدت كوتاهی روال طبیعی دارد و زندگی مرتبی داریم و هردوی ما به مرتب بودن و زیبایی خانه اهمیت می‌دهیم و البته همسرم خیلی بیشتر از من. او اكنون یك كدبانوی تمام‌عیار شده است. وقتی زن، محبت خالصانه و از روی عشق شما را ببیند آشیانه عشق‌تان را زیبا نگه می‌دارد.

اگر دیدید خانه‌تان به ویرانه بدل می‌شود بدانید عشق از آنجا پر كشیده است.

شلخته‌ستیزی

شلختگی یك اختلال رفتاری است و ممكن است به صورت ارثی در افراد وجود داشته باشد یا فرد به مرور زمان آن را آموخته باشد.

برای درمان شلختگی بهتر است فرد مشكل خود را بپذیرد و تصمیم به رفع آن بگیرد. زن و شوهر می‌توانند برای رفع شلختگی با هم قرار بگذارند كه به هم كمك كنند. به همسرتان فرصت دهید در طول زمان تغییر كند و هرگز خود را كنار نكشید و همسرتان را توبیخ، تحقیر و مقایسه نكنید. در عوض با تشویق همسرتان در مقابل كوچك‌ترین حركت او بر علیه شلختگی او را به ادامه این راه تشویق كنید.

او را برای انجام امور تنها نگذارید. ممكن است همسر شما طی مدت چند ماه تا یك سال موفق شود عادت خود را تغییر دهد؛ پس صبور باشید.

ماندانا ملاعلی / جام جم

پنج شنبه 4/8/1391 - 16:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته